بسم الله الرحمن الرحیم
اَدِر لارا در صفحهی بیست و هشت کتاب "رها و ناهشیار مینویسم" میگوید:
دربارهی خودت نوشتن واقعا به این میماند که رها از هر قید و بندی بگذاری دیگران جای زخمهای روی تنت را ببینند تا جای زخمهای روی تن خودشان به وحشتشان نیندازد.
🌿
همین چند وقت پیش یک زن و شوهر نازنین مهمانمان بودند که بچهدار نمیشدند.
ناباروری ثانویه داشتند و برای فرزند دوم باید کفش آهنی میپوشیدند و صد مدل قرص و دوا مصرف میکردند.
بهشان پیشنهاد دادیم موازی با درمانهایی که غالبا تهاجمی و کمنتیجه است و بدن را فرسوده میکند، به فرزندخوانده هم فکرکنند.
🌱
زن بعد از روزها خبر داد که رفتهاند بهزیستی و نشستهاند توی نوبت بچهدار شدن (:
گفتم این خبر خوش را به گوش شما هم برسانم :)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
چندروز پیش که از خواب بیدار شدی و بهجای پیشی گفتی: گربه، به شابشابه گفتی نوشابه و دنبالهی همهی اسمها یک خانم چسباندی و پرذوق صدا زدی: آقاجانخانم، لیوانخانم، طالبیخانم و زبالهخانم و بعد ریزریز خندیدی!
و وقتی ازت پرسیدم که به نظرت یک خواهر کوچولو داشتهباشیم؟
اخمکردی و خیلی جدی گفتی: نه دوست ندارم!
مطمئنشدم بزرگشدنات از همینجا که ایستادهای افتاده توی سراشیبی، دقیقا از ابتدای راه سهسالگی.
حالا خلق و خوی ما آدمبزرگها را گرفتهای؛ میترسی، اخم میکنی، قهر میکنی، میخندی و میخندانی و مثل ما دلتنگ نجف میشوی حتی!
از آنجا که هرچی هواپیما توی آسمان میبینی میپرسی: میره نجف؟!
#فاطمهنورا🐣⛅
#تولدت_مبارک🎂
#بریم_نجف❤️🩹
58293خوشبخت-شد-آن-کس-که-گرفتار-جواد-است.mp3
2.43M
خوشبخت شد آنکس که گرفتار جواد است 🏴
بسم الله الرحمن الرحیم
یادمنیست تجویز کدام یک از علما بود که چهاردهتا سید بنشینند دور هم و روضهی جوادالائمه بخوانند که انشاءالله نافع است.
جمعکردن چهاردهتا سید کار سختی نبود، یکشب من و سیزدهتا سید بزرگ و کوچک و زن و مرد، حتی توراهی زهراسادات، نشستیم توی خانهی ما و آقاسیدرضا رفیق شیخعبدالزهرا روضهی حضرت جواد خواند.
روضهخوان دامن جوادالائمه را سفت چسبیدهبود و آقا را به آغوش خالی حضرت رباب، توی آن بعدازظهر اسیری قسم میداد.
ما بچه نداشتیم و آن سیدها جمعشدهبودند که برای ما دعا کنند.
دعاهاشان آنموقع دامن ما را پر نکرد ولی رفت نشست توی حسابمان تا بعدها کیسهی خالیمان را لبریز کند.
همان وقتها یکبار زندگی کوتاه جوادالائمه را بالاپایین کردهبودم؛ رنج دوری از پدر، زندگی در خفقان عباسیها، آمادهکردن دلها برای جامعهی مهدوی و در کنار همسری چنان فرمودهبود؛ بالشت زیر سرت از صبر باشد و صبر همین دختری است که هرشب وقت خواب میگوید: مادر قصه بخوون 🫀
6.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷
اینجا ایرانه و...
دخترا ستاره میسازن × ♾
🥴
🫀