eitaa logo
🇵🇸کانال رسمی شعر آل یاسین
5.8هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
888 ویدیو
116 فایل
خادم کانال: @sajjad_a110
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللهم عجل لولیک الفرج مانده ام در پس این شهر پُر از دود و گناه من بدون تو چطور نای نفس را دارم ... @aleyasein
در مکتب سلیمانی هر رای دهنده ای، یک مدافع حرم است. @aleyasein
ملتِ‌عزیزِ‌ ایران انتخابات در یک روز انجام می‌گیرد، اما اثر آن در چندسال‌باقی‌می‌ماند.درانتخابات شرکت کنید.انتخابات‌را متعلق‌به خودتان‌بدانید.‌متعلق به شماست. @aleyasein
نماز استغاثه حضرت فاطمه (سلام الله علیها) هر وقت حاجتی دارید دو رکعت نماز بخوانید و بعد از نماز این کارها را انجام دهید: سه بار تکبیر بگویید. تسبیحات حضرت زهرا (سلام الله علیها) را بگویید. به سجده بروید و 100 مرتبه بگویید: «یا مولاتی با فاطمة اغیثینی» طرف راست صورتتان را روی زمین بگذارید و ذکر بالا را 100 مرتبه بگویید. طرف چپ صورتتان را روی زمین بگذارید و ذکر بالا را 100 مرتبه بگویید. دوباره به حالت سجده بروید و 110 مرتبه ذکر بالا را بگویید. حالا حاجت خودتان را از خدا بخواهید. التماس دعای فرج برای خادم کانال هم دعا کنید @aleyasein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
3711174194.pdf
9.09M
🔰فایل محتوایی | 💢 برای چگونگی دعوت مردم برای مشارکت... @aleyasein
الا ای یار دریایی، به دور از موج و طوفان باش به فکر سرنشینان باش نه از این سو، نه از آن سو، به سوی اهل ایمان باش مطیع حکم قرآن باش بیا در کشور دل عضو شورای نگهبان باش تو خود قاضی وجدان باش بکن تایید یا رد هر که را خواهی، تو میزان باش ولی در سلک مردان باش هرآنچه خواستی آن باش تو ای رزمنده‌ی عاشق که گل‌ها در طبق داری هنوز آه و رمق داری تو هم حرفی بزن، بر گردن این خلق حق داری جهاد ماسبق داری ز هر فرقه گریزانی و شهرت در فِرَق داری تو قلبی محترق داری بگو حق را، ولی در خانه منشین، مرد میدان باش به پا تا خط پایان باش تو حق داری بترسی، چون‌که نقض عهدها دیدی عطا کردی خطا دیدی ملول و معترض بر وضع موجودی، بلا دیدی ز نامردان جفا دیدی رواج دزدی و تبعیض و فعل ناروا دیدی خدا داند چه‌ها دیدی ولی ای جان! پلیدان را رها کن، با شهیدان باش پی پاکان دوران باش مگر جان‌دادگان جبهه تضمین از که بگرفتند که پوشیده کفن رفتند مگر هنگام سر دادن سخن از حق نمی‌گفتند چه دیدند و برآشُفتند گمان هرگز مبر آن عاشقان مُردند یا خفتند خدا گفتند و دُر سفتند شهیدان را ببین بالای سر، پس پاکدامان باش تو سامان بخشِ سامان باش رفیقی داشتم می‌گفت دارم عشق را باور شدم اسلام را یاور نه رهبر را خدا دانم، نه هستم بر کسی نوکر ولی سوگند بر حیدر اگر قانون رود از یاد، اگر بی‌کس شود رهبر بلاها آیدت بر سر رفیقم حاج قاسم بود، می‌فرمود انسان باش بیا سرباز ایران باش ببار ای ابر رحمت، آسمان در حال تغییر است زمان در حال تغییر است سیه شد رنگ‌ها، رنگین کمان در حال تغییر است همان در حال تغییر است تمامْ افکارمان «جز آرمان» در حال تغییر است جهان در حال تغییر است ظهور نور نزدیک است، از ظلمت گریزان باش پی منجی دوران باش زمام امر نه دست رندان، نه دست زاهدهاست شرف، عهد معاهدهاست بلی سال هزار و چارصد سال مجاهدهاست حرم‌ها پر ز شاهدهاست هزار آشوبِ عالم خود قرائن‌ها شواهدهاست شعار الله واحدهاست بگو الله اکبر ای مسلمان، مثل سلمان باش به ملک جان سلیمان باش به هر مسلک به هر جرگه، به هر عهدی و پیمانی خلاصه اهل ایرانی پیام ناصحان بشنو به سبک ناب عرفانی مدام این شعر می‌خوانی «چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی» علاج کار می‌دانی بکن نیک انتخابی، بی‌غرض چون ماه تابان باش تجلا کن، شتابان باش برادر ارتباط نفس را با عقل عادی کن حذر از حزب بادی کن شعور جمع همراه شعار انفرادی کن تأسی از منادی کن ندا می‌آید از غیب، امتثال امر هادی کن بلی کاری جهادی کن رقم زن سرنوشت خویش را، دارای رجحان باش به خط شاه مردان باش بگو بر قاتلان حا ج قا سم ما همه شیریم تکبرکُش به تکبیریم بزن در رو نداریم، این بدان، مردان شمشیریم صبوریم، اهل تدبیریم به بیست و هشت خرداد انتقامی سخت میگیریم نه جمهوری، جماهیریم پس آمریکا بمیر از شرم، اسرائیل ویران باش سلام ای قدس، خندان باش «انتخاب سبز، انتقام سخت» @aleyasein
با مردم ِ مرز و بوم ، همدرد شدند با عشق و مقاومت هم آورد شدند ایـن مرتـبه "رأی اولـی ها" دیـگر مانـند شهیـدانِ وطـن مـرد شـدند @aleyasein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در وقت قنوتم به کف آیینه گرفتم جز رنگِ ریا، هیچ نمانده است به رخسار @aleyasein
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم @aleyasein کاش میشد بگذارند مُهیا گردد شبِ او صبح به محرابِ مصلا گردد شبِ او صبح نشد ، نیمه شب او را بردند تا که با زخمِ زبان آن شبش احیا گردد شعله بر خانه‌اش انداخت حرامی تا زود درِ این خانه به یک ضربه‌یِ پا وا گردد درِ آتش زده کم بود بیاُفتد رویَش باز کم بود که میخی به تَنی جا گردد پیشِ طفلان پِیِ مَرکب پدر پیری رفت تا که این کوچه پُر از ناله‌ی بابا گردد دو قدم راه نرفته به زمین می‌اُفتاد که پُر از زخمِ تنِ خسته‌ی مولا گردد فرصتی هیچ ندادند و کشیدند تنش قبل از آنی که نفس تازه کُنَد پا گردد گرچه می‌خورد زمین گرچه کشیدند به خاک روضه‌ای خواند غمش باز مُداوا گردد روضه‌ی غربتِ پیری که به زانو آمد به امیدی که گُلِ گُمشده پیدا گردد پیرمردی به سرِ نعشِ جوانش آمد شاهدِ کَم شدنش وقت تَقَلا گردد اِرباً اِربا بدنی دید به دستش فهمید هرچه کردند نشد تیغِ دگر جا گردد دشنه و تیغ و تبر دست به دستِ هم داد بدنی باز شود مثل معما گردد دست و پا زد پسری تا پدری جان بدهد دست و پا زد پسری تا کمری تا گردد دست انداخت به دورِ بدنش ریخت زمین دست انداخت دهانش نَفَسش وا گردد چشم را نیزه گرفته است اگر چشمی بود کاش میشد نظرش قسمتِ بابا گردد چند عضو از بدنِ اکبرش آنجا کَم بود خواهرش بود ولی حلقه‌یِ نامحرم بود (حسن لطفی۹۲) @aleyasein
بسم الله الرحمن الرحیم @aleyasein تشنه‌ی زمزمه‌ام کاش به زمزم برسم میوه‌ی کالم و ای کاش که من هم برسم فاطمه چشم به راه هست سیاهی بزنم ای اجل صبر نما تا به مُحَرم برسم پس از آن جانِ مرا هم ببری حرفی نیست نه ، فقط باش که یکبار حرم هم برسم دست من نیست گریبان بدرم یا ندرم هر زمان که به سرِ سوره‌ی مریم برسم* آه ای راهِ نجف کرببلا دستم گیر ‌اربعین باز بر آن سیلِ دمادم برسم هر قدم می‌شمرم تک‌تکِ تیرَکها را تا که بر موکبِ عباس معظم برسم اربعین وقتِ قرار است بگو یا عباس کاش بر سایه‌ی آن صاحبِ پرچم برسم این شهیدانِ حرم همسفر ما بودند قسمتم نیست چرا پیش رفیقم برسم کم‌کم ای ناله بیا موقع مقتل خوانی است وای کم مانده به گودال مقرم برسم ای بقیع تربتی از خود به سرم می‌ریزی کاش ای کاش به این خاک پُر از غم برسم (حسن لطفی ۹۶/۰۴/۲۸) *کهیعص @aleyasein
بسم الله الرحمن الرحیم @aleyasein از مسیر در نه ، از دیوارِ خانه ریختند روز نَه این قومِ نامحرم شبانه ریختند حتم دارم با قلاف و تازیانه ریختند یک نفر آمد به محراب و نمازش را شکست بی حیایی بی هوا راز و نیازش را شکست نیمه شب هست آه فکر سن و سالش نیستند ریسمان‌ها می‌کشند و فکر بالش نیستند بینِ این خانه مگر اهل و عیالش نیستند او خدای غیرت است از درد میریزد بِهَم پیش طفلانش مَکِش نامرد می‌ریزد بِهَم باز هم صد شُکر آتش بر سر و رویش نخورد این درِ سوزان حیا کرد و به پهلویش نخورد سنگ بی احساسِ دیواری به اَبرویش نخورد باز هم صد شُکر در ، آئینه‌اش را خط نزد در میانِ شعله میخی سینه‌اش را خط نزد در میانِ کوچه‌ها با زور او را می‌کِشند بر زمین می‌اُفتد و بدجور او را می‌کِشند روی مرکب میروند از دور او را می‌کِشند پیرمرد شهر با هر زحمتی پا می‌شود آه می‌گوید فقط " یا عَمَّتی" پا می‌شود دخترک میگفت با نِی حنجرش را پس بده من یتیمم طشتِ زر یک شب سرش را پس بده جان بابا ، ساربان انگشترش را پس بده حرمله وقتی که می‌آید پریشان می‌شوم پشتِ عمه ، زجر وقتی هست پنهان می‌شوم کوچه کوچه تکه تکه پیشِ ما نان ریختند شامیان نان خشک‌ها را پیش مهمان ریختند دختران تَه ماند‌ه‌ها را پای طفلان ریختند عمه جان حس می‌کنم مژگانِ بابا کم شده خیزران ای وای یک دندانِ بابا کم شده (حسن لطفی ۹۶/۰۴/۲۸) @aleyasein
بسم الله الرحمن الرحیم @aleyasein از رویِ دیوار ، از دور و برِ او ریختند نیمه شب با ریسمانی بر سر او ریختند کاش در آن نیمه‌شب زهرا نمی‌دیدش چه شد بر سرِ او در قنوتِ آخرِ او ریختند خانه‌اش شد خیمه‌گاه و چوب‌های شعله‌ور بِینِ خانه  پیشِ چشم دختر او ریختند فاطمه نالید مادر پهلویت را نشکنند ... تا که با آتش جماعت بر در او ریختند چندباری بر زمین خورد و میان راه دید ناکسانی را که دورِ مادر او ریختند آنقدر او را کشیدند و به هر سویش زدند سنگهای کوچه قدری از پَرِ او ریختند شهر آنشب کربلا بود و زمینش قتلگاه تشنه‌ای را دید  قومی بر سرِ او ریختند قوَتش را جمع کرد و گفت آبی  سوختم... نیزه هاشان را ولی بر حنجر او ریختند دستهای خواهرش  زخمی شد اما زد کنار تیغهایی را که روی پیکر او ریختند (حسن لطفی ۹۹/۰۳/۲۷) @aleyasein
🇮🇷 هر رایی که در صندوق انتخابات ریخته می شود آمریکای جنایتکار به نابودی نزدیک می شود. @aleyasein
@aleyasein مَخلوقِ خدا قيمت اگر می گيرد از آهِ شب و اشک سَحر می گيرد در آتش عشق ، ما گلستان ديديم از بين شَرَر خدا شَجَر می گيرد در مَسلَکِ ما سوختگانِ هجران پروانه چو سوخت، تازه پَر می گيرد شيرينى عشق آنچنان است که نخل از ميثم تَمّار اثر می گيرد در وقت شهادت بَغَلش می گيرند آنکه غم يار را به بَر می گيرد بر سر نگذاشت هر کسى تربتِ دوست فردا که شود ، خاک به سَر می گيرد در اَصل به معشوق خيانت کرده دستى که زِ دستِ غير زَر می گيرد مرغ ملکوت، خاکدان شأنش نيست از خاک فقط زادِ سفر می گيرد دنيا بخدا مزرعه یِ آخرت است زين مزرعه هر کسى ثَمر می گيرد گر سختى آخرت به باور برسد دنياطلبى را زِ بشر می گيرد آن آخرتى که آنچنان مُلتَهِب است - - فرزند تقاص از پدر می گيرد روزى که به فاطمه همه مُحتاجند - حتما همه را مَدّ نظر می گيرد - همسايه یِ من ! حال مرا نيز بپرس همسايه زِ همسايه خبر می گيرد ما زنده از آنيم که فرزندِ خليل می آيد و بر دست تبر می گيرد می آيد و انتقامِ مظلومان را با سيصد و سيزده نفر می گيرد علی اکبر لطیفیان @aleyasein
@aleyasein از تو يک عمر شنيديم و نديديم تو را به وصالت نرسيديم و نديديم تو را روزي ما فقرا شربت وصل تو نبود زهر هجر تو چشيديم و نديديم تو را شايد ايام کهن سالي ما جلوه کني در جواني که دويديم و نديديم تو را چه قدَر چلّه نشستيم و عزادار شديم چه قدَر شمع خريديم و نديديم تو را گاهي اندازه ي يک پرده فقط فاصله بود پرده را نيز کشيديم و نديديم تو را سعي کرديم شبي خواب ببينيم تو را سحر از خواب پريديم و نديديم تو را مدتي در پي تو رند و نظر باز شديم همه را غير تو ديديم و نديديم تو را فکر کرديم که مشکل سر دلبستگي است از همه جز تو بريديم و نديديم تو را لا اقل کاش دم خيمه ي تو جان بدهيم تا بگوييم : رسيديم و نديديم تو را @aleyasein
🔰 پوستر |حَرم جمهوری اسلامی 🇮🇷 🔹 بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می مانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمی‌ماند. 🌷فرازی از وصیت نامه شهید حاج قاسم سلیمانی @aleyasein
اصلاً حسين جنس غمش فرق می‌کند اين راه عشق، پيچ و خمش فرق می‌کند اينجا گدا هميشه طلبكار می‌شود اينجا كه آمدی كرمش فرق می‌کند شاعر شدم برای سرودن برايشان اين خانواده محتشمش فرق می‌کند صد مرده زنده می‌شود از ذكر يا حسين عيسای خانواده دمش فرق می‌کند از نوع ویژگی دعا زير قبه‌اش معلوم می‌شود حرمش فرق می‌کند تنها نه اينكه جنس غمش، جنس ماتمش حتی سياهی علمش فرق می‌کند با پای نيزه روی زمين راه می‌رود خورشيد كاروان قدمش فرق می‌کند من از "حسينُ منّی" پيغمبر خدا فهميده‌ام حسين همه‌اش فرق می‌کند... @aleyasein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 همین که ضامن آهو شدی؛ شد بخت یارِ من ضمانت کردی و هستی همیشه در کنارِ من به دوشَت میکشی بارِ گناهم را ببخش آقا که سنگین میشود هر روز حجم کوله بارِ من چه میشد زائرت باشم؟ چه میشد زیر ایوانت- طلا باران شود، روشن شود شب های تارِ من دگرگون کرده حالم را هوای پنجره فولاد بخوان دلتنگی ام را از نگاه اشکبارِ من برای آن «أمین الله» خواندن ها چه دلتنگم برای هر فرازش؛ ای پناه قلب زارِ من برات کربلایم را گرفتم سال ها از آن اگر باب الجوادت شد همه دار و ندارِ من تمام عمر تنها تو به رویم باز کردی «در» تمام عمر با تو بسته شد قول و قرارِ من تعهد داده ام دورت بگردم تا نفس دارم به دور گنبدت تنظیم شد دورِ مدارِ من پَرم را چیده ای تا که فقط جَلد حرم باشم همین پرپر زدن ها در حرم شد افتخارِ من امام هشتمی و هفت پشتم شد بدهکارت رساندی آب و نان بر سفرۂ ایل و تبارِ من تو خیلی مهربانی! ذکر خیرت در توانم نیست بگو دعبل بیاید! وصف شأنت نیست کارِ من! @aleyasein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا