eitaa logo
🇵🇸کانال رسمی شعر آل یاسین
5.8هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
900 ویدیو
116 فایل
خادم کانال: @sajjad_a110
مشاهده در ایتا
دانلود
اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا اُمَّ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ مثل فدک نام تو را هم غصب کردند تـو بهترین مصداقِ «ام المومنینی» @aleyasein
یا حضرت خدیجه سلام الله علیها تو کیستی که سینه‌ی ما بی قرار توست چشم زمین و چشم زمـان سوگوار توست کم نیست این کـه «مادر زهرای اطهری» سوگند می خورم که همین افتخار توست @aleyasein
السَّلام عَلیکِ یا اُمَّ المؤمنین نبوت را نگینی «یا خدیجه» قیامت ‌آفرینی «یا خدیجه» برایـم مادری کن روز محشر تو «اُمُّ المؤمنینی» یا خدیجه @aleyasein
با کوچ تو ای بانو! دیگر هیچ کاروانی در بیابان دل‌ها، بی‌شوقِ کعبه یادت قدم نزد؛ که استواری امروزِ بنای دین، از برکت خشتِ نخستینِ توست، السّلام علیک ای نور کبری ای نیّره عظمی! @aleyasein
مناجات با خدا - ماه رمضان از دل خسته توان رفت خدایا چه کنم؟؟ چقدر زود زمان رفت...خدایا چه کنم؟؟ باورم نیست که ده روز از این ماه گذشت ثلث ماه رمضان رفت خدایا چه کنم؟؟ @aleyasein
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا قَتیل العبرات ... «سحرِ روزِ دهم»چشم و دلم گریان است نمکِ سفره ی اشکم شَهِ لب عطشان است یادِ روز «دهم ماه محرم» خواندم : امشبی را شَهِ دین در حَرَمش مهمان است ... @aleyasein
السَّلام عَلیکَ یا سَیدنا العَطشان ... «سحرِ روز دهم» روضه‌ی مکشوف بخوان «ظهرِ روز دهمی» رأس «حسین» بر سر نی @aleyasein
امام حسین(ع) - مرثیه بعد از بریدن سر ذبحی که تشنه است کی نیزه زار پیکر مذبوح میشود ؟ طبق روایت و اَذَّلِّ عَزیزُنا در شام شوم حرمله ممدوح میشود چون قایق شکسته فتاده میان خون آنکه سوار کشتی او نوح میشود صد شکر چشم ساقی اهل حرم ندید از سنگ ظلم راس تو مجروح میشود وقتی که سنگ تکیه زند جای نیزه ها گودال قتلگاه تو چون کوه میشود تا صاحب اذان به سر نیزه میرود بغض گلوی مأذنه مشروح میشود @aleyasein
السَّلام عَلیکَ یا سَیدنا العَطشان ... روزه‌ی روز دهم ها عطشش بیشتر است اصلا این روز دهم ها چِـقَـدَرْ گــریـانـیـم #محسن‌_خانمحمدی @aleyasein
حسین جان … آسمـان وسعت دریـای تـو را درک نکرد اَحَـــدی نیــز بلنــدای تــو را درک نکرد همـه در اوج عَطَـش «روزه» گـرفتیم ولی هیچ کس «خشکی لبهای» تو را درک نکرد @aleyasein
مناجات با خدا - امام حسین(ع) ای آشنای عبد گنهکار یا مجیر مشکل گشای هرچه گرفتار یا مجیر از من تمام عمر گنه دیدی و گنه شرمنده ام از این همه تکرار یا مجیر از بس که تو ندیده گرفتی گناه من بر معصیت نموده ام اصرار یا مجیر دیگر بیا مرا ز حریمت جدا مکن ای آشنای عبد گنهکار یا مجیر دیگر بیا مرا ز حریمت جدا مکن ناز مرا کشیده ای هر بار یا مجیر می ترسم از قیامت و از دوری حسین برگ امان به من بده از نار یا مجیر دستِ خودم که نیست، لبم تشنه می شود هستم به یاد تشنگی یار یا مجیر تا کربلای حضرت ارباب پر کشم با یک سلام لحظۀ افطار یا مجیر خواهم که بی حجاب تماشا کنم تو را در تحت قبۀ حرم یار یا مجیر آیا شود فدای علی اکبرم کنی پایین پای حضرت دلدار یا مجیر امشب جواب سوز و نوای مرا بده دیگر برات کرب و بلای مرا بده @aleyasein
امام حسنى ام ... هر کسی نیست سِزاوارِ حَسَنْ دوست شدن «حَسَنی» بودنِ مَن لُطفِ خودِ فاطمه است @aleyasein
سُبحَانَكَ يا اللَّهُ تَعالَيتَ يَا رَحمَانُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِير تا «کربلای» حضرت «ارباب» پر کشم بـا یک سلام لحظهٔ «افطار» «یا مُجِیر» صَلی اللهُ علیکَ یا اباعبدالله @aleyasein
چنان که هر زنی صدیقه ی اطهر نمی گردد یقینا هرکسی هم سبط پیغمبر نمی گردد دوباره سوره کوثر به احمد میشود نازل کسی که مجتبایش میدهند ابتر نمی گردد شمیم اش هر سحر هوش از سر اهل محل برده حریف عطر و بویش نافه و عنبر نمی گردد ولایش کیمیا هست و خودش از کیمیاگرهاست مس جانم بدون مهر پاکش زر نمی گردد کریم بن کریم است و وجودش روح کرّمنا کسی از محضر او دست خالی برنمی گردد هر آن که با نگاه مهربان او مسلمان شد بمیرد هم برای لحظه ای کافر نمی گردد ندارد گنبدی تا جلد بام او شوم اما پری که وا نشد سوی بقیع اش پر نمی گردد کسی که هدیه بر او میکند باران چشمش را یقینا کور فردا وارد محشر نمی گردد خبر دارد شریک اش قاتل جانش شود لکن دلش راضی به ترک خانه و همسر نمی گردد سکوت و درد و داغ و صبر و عمری خون دل خوردن... به آسانی کسی که محرم مادر نمی گردد صدای در که می آید دوباره حال آقایم میان کوچه بدتر میشود بهتر نمی گردد @aleyasein
مرا مثل یک اَبرِ حیران کشیدند مرا مثلِ رودی خروشان کشیدند خدا آفرید و خدا عاشقم کرد مرا مثل زلفی پریشان کشیدند کمی خاکِ تربت کمی آبِ زمزم گِلم ساختند و پس از آن کشیدند مرا جان که دادند قلبم علی گفت مرا در نجف پایِ ایوان کشیدند علی گفتم و لطف زهرا همانجا مرا هم گدایِ حسن جان کشیدند سلامِ من امشب سلامِ حسین است به زهرا قسم این امامِ حسین است خدا گفت امشب خدا ، یاحسن جان که غوغا نموده خدا با حسن جان مدینه بیا بشنوی تا خودِ صبح فقط از علی : جانِ بابا حسن جان ندیده است این خانه شیرین تر از این پس از این شد افطارِ زهرا حسن جان پس از این مدینه شلوغ است و بن‌بست به هرجا که می‌آید آقا حسن جان جمل از دَم خیمه تا شور او دید فقط زیر لب گفت مولا حسن جان سلامِ من امشب سلامِ حسین است به زهرا قسم این امامِ حسین است تو آورده‌ای در زمین آسمان را تو آورده‌ای درکران بی کران را پیمبر نشان میدهد جلوه‌ات را ببینید آقای مُلک جنان را تو میدان بیایی حضورِ تو کافی است که دَرهم بدوزی زمین و زمان را تو و طاویه ؛ مرتضی هست و دُلدُل چه‌ها میکنی تا بگیری کمان را پدر اذن داد و پسر تیغ میزد زدی بر زمین فتنه‌ی بی امان را به تیغ حسن احترام حسین است سلام من امشب سلام حسین است کسی بار اُفتاده را بر ندارد بجز تو که چون تو پیمبر ندارد اگر ما برایت حرم هم بسازیم به جانت قسم این حرم در ندارد زیاد است اینجا هر آنچه بخواهیم که معنی در این خانه کمتر ندارد به یک گام پشتت حسین است و گوید کسی چون حسینت برادر ندارد و چندین قدم هم پس از او اباالفضل که از سینه دستانِ خود بر ندارد حسن روح بیت الحرام حسین است سلام من امشب سلام حسین است کَرَم در کَرَم در کَرَم دارد آقا گدا و گدا هر قدم دارد آقا چه میشد بگویم به سمت مدینه پیاده رَوی تاحرم دارد آقا چه میشد ببینیم زیر رواقش برای خودش محتشم دارد آقا از این صحن تا صحن ام‌البنینش دو صف خادمِ محترم دارد آقا از آن صحن تا صحن زهرا هم آنجا پُر از گریه کن پشت هم دارد آقا پس از خون به لبهاش نام حسین است سلام من امشب سلام حسین است @aleyasein
ماه پشت ابرهای تار دستش بسته نیست موج یعنی حیدر کرار دستش بسته نیست آسمانی از کرامت دارد این ماه تمام ماه من در موقع افطار دستش بسته نیست صلح یعنی کربلا زیر سکوتش جاری است رود اگر رود است در شنزار دستش بسته نیست صلح یعنی رهبر بی یار دستش بسته است کربلا یعنی که پرچمدار دستش بسته نیست ای شهیدان مرحبا از برکت خون شما این زمان تنهاترین سردار دستش بسته نیست صبح فردایی امامم حی ّ و حاضر می رسد برخلاف عهد ما این بار دستش بسته نیست می نویسد آیه های عشق را دور بقیع آن زمان استاد کاشیکار دستش بسته نیست @aleyasein
#مناجات نومید نمی‌شویم یک آن از ‌تو دیدیم ‌مگر ‌به ‌غیرِ ‌ا‌حسان از تو؟ جر‌م و ‌گنه و ‌خطا و ‌عصیان از ما جود و کر‌م و عطا و ‌غفران از تو #یوسف_رحیمی @aleyasein
کلید کرب و بلا در متانت حسن است قیام آنکه به نی شد قیامت حسن است سکوت مسئله سازش فراتر از درک است که حفظ وحدت امت سیاست حسن است نه با معاویه لبخند زد نه سازش کرد به زیر سلطه نرفتن ظرافت حسن است به رغم مدعیانی که در پی صلح اند زمان گواه شکوه و شجاعت حسن است فقط سکوت حسن را شنیده اند انگار وگرنه جنگ جمل هم علامت حسن است ** فقط نه اینکه به یادش دل من آشفته است زمین... زمان... همه جا حرف غربت حسن است @aleyasein
شب میلاد خود عشق پیمبر بوده ای حتماً علی دیگری در حدّ حیدر بوده ای حتماً نخستین جلوه ی حیدر در این منظومه ای یعنی نخستین آیه از آیات کوثر بوده ای حتماً به روی دست مادر با سلاح گریه ات گویا شبیه آفتابی روی منبر بوده ای حتماً من از روی چنان ماه تو فهمیدم دم مغرب برای روزه چون الله اکبر بوده ای حتماً اگر چه سفره می انداختی با طرز برخوردت میان سائلان هم شاه پرور بوده ای حتماً اگر که با لب تشنه به دنیا آمدی آقا از آن شب چشم در راه برادر بوده ای حتماً @aleyasein
شکرُ لِلّه اگر زبان دارم طبع آیینیِ روان دارم خاکیم ، میل آسمان دارم بال اگر نیست نردبان دارم شاعرم ، بر زبان من عشق است شکر، نام و نشان من عشق است عشق اگر هست در یَمُت یَرنی است من اویسم وفای من قرنی است دل من چون عقیقها یمنی است خون دلم پس مرام من حسنی است هرکجا عشق خیمه زد وطن است شکرُلِلّه امام من حسن است ما به توحید از خدا گفتیم در نبوّت ز مصطفی گفتیم در امامت ز مرتضی گفتیم در کرامت ز مجتبی گفتیم ما مسلمان این قبیله شدیم وَبتَغوا را اِلی الوسیله شدیم ذکر ماشد به هر کلام ، حسن نیّتِ ما به هر سلام ، حسن بر زبانها علی الدّوام ، حسن کن نگاهی به ما امام حسن دل ما خون شد ای بقیع نشین! یا کریم آمد ای کریم ! ببین پاکشیدی تو از مناظره ؟ نه ترس داری تو از مخاطره؟ نه صلح کردی ولی مذاکره ، نه در بقیعی ولی محاصره ، نه آل وهّاب کمتر از آن است که ببند ز شیعیان تو دست ما تو را در خطر نمی بینیم دشمنت را قَدَر نمی بینیم دیگر از سَم ضرر نمی بینیم بر سر نیزه سر نمی بینیم که بقیع تو خوش سرانجام است پایتخت جهان اسلام است کو؟ ندیدند در جدل چه گذشت؟ سالها بر سر ملل چه گذشت؟ یا ندیدند در جمل چه گذشت؟ بر سر وارث هبل چه گذشت؟ حسنی زاده ها فراوانند وای اگر تیغ را بجنبانند @aleyasein
بر ماه شب نیمه ی این میکده سوگند مثل تو ندیده است کسی کودک دلبند خورده دلم از صبح همان روز نخستین با مهر تو ای دست گل فاطمه پیوند در لطف و عطا و کرم و بخشش و رحمت گشتیم و ندیدیم کسی را به تو مانند هر گوشه ای از نام تو حاجات گرفتند از کوفه بگو تا به بخارا و سمرقند حاتم که زبانزد شده در جود و سخاوت یک عمر، بساطش به در خانه ات افکند در بند توام، عبد توام، نام تو بردم کوه گنهم را به تو بخشید خداوند حکاک ازل شیر اُحد، نام حسن را با خط خوشش سر در تالار دلم کند تو زندگی ات خرج فقیران شده عمری هر سائل محزون به کنارت شده خرسند آن شامی بد خُلق هم از سوی تو حتی چیزی نشنیده است به جز رحمت و لبخند در آرزوی وصف تو مردند هزاران تمثال گر و شاعر و نقاش و هنرمند هر بار نقاب از رخت افتاد خدا گفت جبریلِ امین دود کند بهر تو اسپند جنگیدن قاسم همه اش از جمل توست مردانگی ات خوب رسیده است به فرزند "یا فاطمه" را یاد غمت، خیل شهیدان با غصه نوشتند به هر پرچم و سربند آن روز دوشنبه، وسط کوچه و مادر گریان شده ایم از غم این واقعه هر چند... هرگز کسی از راز تو آگاه نگشته آن را که تو دیدی همه در پرده شنیدند @aleyasein
#مناجات از هر چه که هست جز خودت دورم کن لبريز حضور، غرق در نورم کن اين قافلۀ عمر که از دستم رفت با قافلۀ حسين محشورم کن #یوسف_رحیمی @aleyasein
#مناجات این عبد ‌پر ‌ا‌ز خوف و رجا را ‌دریاب درياب غريب آشنا را درياب زندانی نفس خود شدم يا الله این بندۀ ‌تحبس ‌ا‌لدّعا ‌را ‌دریاب #یوسف_رحیمی @aleyasein
#مناجات با قبح گناه سوز آهم گم شد در شام سياه، آه، ماهم گم شد چشم و دل من به نور تو روشن بود غافل شدم از تو باز راهم گم شد #یوسف_رحیمی @aleyasein
امام حسن(ع) - ولادت ادب كنـيم و به خيرُ الوَرا سلام كنيم پس از نبي به شه لافتيٰ سلام كنيم بيا به حضـرت خيرُالنّسا سلام كنيم به ماهِ نيــمه ي ماهِ خُـدا سلام كنيم (سلام حضرت دلبر، سلام قرص قـمر) سـلام عُصاره ي نـابِ مُحمّد و حيدر ســلام اي ثـمـرِ كوثـرِ خُـداي علي سـلام اي جَـلَـواتِ خـدانماي علي سلام ، پاسخِ شيـرينِ ربّـناي علي تو آمدي به زمين تا كه پا به پاي علي به دادِ اين همه بيچاره ي گدا برسي شبيه يك پـدر مهـربان به ما برسي چه قدر فاطمه خوشحال شد از آمدنت مدينه ي كعبه ي آمال شــد از آمدنت دعا چه قــدْر سبكـبال شـد از آمدنـت سپيدْبخت و خوش اقبال شد از آمدنت پُر از تب تو و مستيِ بي حساب شديم نه اربعين، شب نيمه ، شرابِ ناب شديم خوش آمدي به زمين،با دَمِ پيمبري ات خوش آمدي به زمين،با وقارِ مادري ات خوش آمدي به زمين،با شُكوه حيدري ات شبِ ظُـهور تو ، ماييم و ذرّه پروري ات نشسته ايم همه با تو هم سُخـن هستيم دم سحر شـده و مستِ "ياحسن" هستيم چه قدر طعم لب سُرخ تو چشيدني است چه قدر نازِ مليحانه ات كشيدني است جمال ماه تو اي حُسن محض ديدني است به نقد جان گران عشق تو خريدني است سُخن به وصف تو هرگز به انتها نرسـد (به حُسنِ خُلق و وفا كس به يار ما نرسد) چه قدر در رمضان،گفتن از تو مي چسبد چه قدر وقت اذان ، گفتن از تو مي چسبد چه قدر با هيجان گفتن از تو مي چسبد و در قُصـورِ جنان، گفتن از تو مي چسبد چرا كه گفته نـبي : سيّـد الشّـبابي تو كه چـشـمْ روشنيِ مُـوْقفِ حسابي تو از آفتابِ جهـانْ تاب ، آفتاب تري تو از تمـام قبيله ، نـبي مآب تري تو صاحب كرم و لطف بي حساب تري تو از همه ، به جلالت ابوتراب تري اگر تو جلوه كُني آن چنان كه مي بايد خـروش (يا حَسن) از هر كنـاره مي آيد تـبسّم تو ، تمـنّاي هر چه آيينه سـت تويي طبيبِ دل هر كسي كه غمگين است صـداي گـرم تو تسكين دردِ سنگين است فداي لهجه ي قرآني ات كه شيرين است عجيب نيست كه در كوچه راه بندان است حسن نشسته و مشغول ختم قرآن است طلب كنم ز خُدا رزقِ خود"به نامِ حَسن" كه سُفره ي دوجهان است بارِ عامِ حسن چرا به سجده نيفتم به احترامِ حسن ؟ (حسن امام من است و منم غلامِِ حَسن) كريم آل مُحمّد ، به روز رسـتـاخيز (به جُز ولاي توأم نيست هيچ دستاويز) خيال مي كنم امشب كه او حـرم دارد مُضيف دارد و صحن و ضريح هم دارد در آسـتانه ي خـود ، خـادم عَجَـم دارد كنار نـام حُـسـين ، اسمِ او عَـلَم دارد خيال مي كنم امشب مدينه آزاد است بقيع چون حرم شاه طوس ، آباد است @aleyasein
امام حسن(ع) - مدح کسی که با ادب و با وقار می بخشد فقط به خاطر پرودگار می بخشد کریم فکر حساب و کتاب بخشش نیست به رسم اهل کرم بی شمار می بخشد به اسم و رسم توجه نمی کند هرگز به آشنا و غریب دیار می بخشد به بی لباس ، لباس و به بی طعام ، طعام به تشنه ، آب و به بیکار ، کار می بخشد برای اینکه شود حفظ آبروی گدا بدون منت و بی ننگ و عار می بخشد تمام زندگی ما فدای مردی که تمام زندگی اش را سه بار می بخشد به این دلیل غلام حسن خودش آقاست که گل همیشه به خار اعتبار می بخشد مقابل بدی و طعنه پاسخش خنده است سکوت کرده و آیینه وار می بخشد برای گفتن یک بیت ساده یک ممدوح کجا به دشمن خود سی هزار می بخشد؟ ازآن که عادتش احسان، سجیه اش کرم است عجیب نیست که بی اختیار می بخشد چرا که او پسر ارشد همان مردی ست که بین معرکه ی کارزار می بخشد که بین معرکه ی کارزار از سر لطف به دشمن سر خود ذوالفقار می بخشد بجز علی که به هنگام جنگ بخشیده است کدام شیر به وقت شکار می بخشد؟ همیشه موقع بخشش که می شود این مرد به رسم فاطمه اول به ((جار)) می بخشد برادرش هم از او ارث برده بخشش را اگر به راه خدا شیرخوار می بخشد نمی دهم به دو عالم غلامی او را گرفتم اینکه به من اختیار می بخشد @aleyasein
امام حسن(ع) - ولادت حسن رسیده حُسن را به دلبران نشان دهد کریم آمده به سفره ی فقیر نان دهد فرشته می رسد که گاهواره را تکان دهد نبی نشسته تا به گوش این پسر اذان دهد بدون نام مرتضی اذان سرود باطلیست اذان مصطفی فقط ترانه ی علی علیست تو اولین امام زاده ای بزرگ زاده ای تو بر فراز قله ی کرامت ایستاده ای سر مسیر هر گدا خودت کنار جاده ای حواله ی دل مرا به این و آن نداده ای چه عزتی! چه نعمتی! بدون هیچ منتی تو باب فیض و رحمتی، تو صاحب سخاوتی به خود ندیده هیچ عابدی تعبد تورا مسیر مکه عاشق است این تردد تورا شب تولد تو خواستم فقط خود تورا خدا گرفته میهمانی تولد تورا به عهده ی خود خداست کل کار و بار ها  و سی شبانه روز دعوتند روزه داره ها به ناز در دل عجم نشستی ای شه عرب کریم هستی و به نام تو می آید این لقب به ما رسیده از شما بدون خواهش و طلب به یک اشاره ات درخت خشک می دهد رطب به خشک سالی دل کویر هم نگاه کن من خراب را به یک اشاره روبه راه کن تو نسل کوثری به کوری دو چشم ابتران شدند و خاک پای تو چه سروران چه نوکران نمانده با جمال تو دلی برای دلبران چه قاسطین چه ناکثین چه مارقین چه دیگران نمی شوند تا ابد حریف ضرب دست تو گرفته زهر چشم ازین قبیله ناز شصت تو گرفته چشم مستت از شراب کسب و کار را ز خواب خوب مستی اش پرانده هر خمار را نگاه کردن تو کرده کار ذوالفقار را زمین زد این نگاه کردنت شتر سوار را تو بچه شیری و شتر سوار در مقابلت شکست خورده از شکوه و شوکت شمایلت به قول مسلمین حسن به قول عبریان شبر به جز خدا نداشتی هراسی از بنی بشر به مهر یا به قهر تو مثل شده است خیر و شر عقب نرفته ای در اوج لحظه های پر خطر قیام اگر نکرده ای چه آتشین نشسته ای مدبرانه و برای حفظ دین نشسته ای تو و حسین معنی حقیقی برادرید تو برادرت بزرگ خاندان حیدرید امیدهای مرتضی عزیزهای مادرید دلاورید و دلبرید و سرورید و صفدرید به من که نوکر توام ثواب می دهد حسین صدا که می زنم حسن جواب می دهد حسین به زور دلبری نصیب دلبران نمی شود لقب به سادگی نصیب این و آن نمی شود به جز علی کسی امیر مومنان نمی شود پس از علی به جز حسن امیرمان نمی شود خلافت خدا فقط رسد به نسل مرتضی معاویه کجا و دلبری چنان حسن کجا؟ قلندرانه یا حسن حسن کنیم و بعد از آن لباس سبز نوکری به تن کنیم و بعد از آن به شوق ترک خانه و وطن کنیم و بعد از آن ایادی سقیفه را کفن کنیم و بعد از آن علم به دست با شعار یا امیر مومنین مدینه ای درست می کنیم که بیا ببین گسیل می کنیم قطره قطره های رود را و غرق می کنیم نسل باطل ثمود را به خاک می زنیم پادشاهی سعود را و سر به نیست می کنیم دولت یهود را تمام می کنیم کار ناتمام مانده را به قدس می بریم بیرق به شام مانده را @aleyasein
امام حسن(ع) - مدح ای به آقایی ملقّب، یامُعزّالمؤمنین نام ِ تو ذکرِ مجرّب، یامُعزّالمؤمنین نزد ِ سائل ها کریم و در هیاهویِ نبرد؛ از جنم هستی لبالب، یامُعزّالمؤمنین محض ِ یاری دادنت حق می کند لشکرکِشی می نشینی تا به مَرکب، یامُعزّالمؤمنین با غضب ابرو گره کردی جمل شد تار و مار دشمنت افتاد در تب، یامُعزّالمؤمنین خوش درخشیدی! علی احسنت گفت و در دلش یادِ خیبر بود و مرحب، یامُعزّالمؤمنین صلح تو اوجِ بصیرت بود و سر تا پا قیام صبرِ تو ناجیِ مذهب، یامُعزّالمؤمنین شک ندارم پیش از هر خطبه های خود حسین گفته در آغازِ مطلب، یامُعزّالمؤمنین ضربهٔ شمشیرِ قاسم شد کُشنده، چون بر آن حک شده با دست زینب، یامُعزّالمؤمنین! @aleyasein
حسن جانم ... چه سفره‌ی رنگینی، گسترده به ایوان بود بسم اللهِ هنگامِ ، افطار «حسن جان» بود #مجتبی_روشن_روان @aleyasein