eitaa logo
🇵🇸کانال رسمی شعر آل یاسین
5.8هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
833 ویدیو
111 فایل
خادم کانال: @sajjad_a110
مشاهده در ایتا
دانلود
یا صاحب الزمان … «عید» ما دیدن رخسار مه توست بیا عالمی چشـم بـه راه سپه توست بیا «ای که یک گوشه نگاهت غم عالم ببرد» ایــن دلــم منتــظرِ «یک نگه» توست بیا #وحید_کتابی @aleyasein
ان شاالله ... وعده ما عید فطر سال بعدی در بقیع نبش باب القاسم صحن و سرای مجتبی @aleyasein
در روز #عید_فطر خدایا به فاطمه ما را به «فطرت علوی» استوار کن #علی_اصغر_یزدی @aleyasein
یک ماه اگر خدا خدا می کردیم ما بهر ظهور تو دعا می کردیم ای کاش نماز عید فطر خود را در پشت سر تو اقتدا می کردیم #اللهم_عجل_لولیک_الفرج #سیدهاشم_وفایی @aleyasein
#امام_عصر علیه‌السلام بخوان دعای فرج را، زِ پشت پردۀ اشک؛ که یار، چشم عنایت به چشم ِ تر دارد... #محمدجواد_غفورزاده @aleyasein
علیه‌السلام 🔹کلُّ ارضٍ کربلا🔹 می‌روم گاهی خراسان گاه‌گاهی کربلا یک طرف شمس‌الشموس و یک طرف شمس‌الضحی هر دو تنها، هر دو دور افتاده، هر دو خون‌جگر کار عشق این است آری اَلبلاءُ لِلولا از علی هر کس نشان دارد به غربت مبتلاست او حسین بن علی شد، این علی موسی‌الرضا او جوانان بنی‌هاشم شهیدانش شدند «ای جوانان عجم! جان من و جان شما» اصفهان، شیراز، مشهد، فکّه، خرّمشهر، فاو سوریه، لبنان، فلسطین... «کلُّ ارضٍ کربلا» 📝 📗 @aleyasein
علیه‌السلام 🔹جایی ننوشته‌ست...🔹 تا یوسف اشکم سَرِ بازار نیاید کالای مرا هیچ خریدار نیاید در سوز جگر مصلحت ماست که ما را غیر از جگر سوخته در کار نیاید خارم من و در سینۀ من عشق شکفته‌ست تا خلق نگویند گل از خار نیاید بیمار فراقم من و وصل است دوایم تدبیر، به کار مَنِ بیمار نیاید یک عمر به درگاه رضا رفتم و حاشاک بر دیدن این دلشده یک‌بار نیاید... نومیدی و درگاه تو؟! بی‌سابقه باشد از سوی تو جز رحمت و ایثار نیاید آخر به کجا روی کند؟ ای همه رحمت! گر در بَرِ تو شخص گرفتار نیاید دیدم همه جا بر در و دیوار حریمت جایی ننوشته‌ست گنه‌کار نیاید جاروکش درگاه توام همچو «مؤید» زین بیش از این بندۀ دربار نیاید 📝 📗 @aleyasein
ماییم در انحصار تن زندانی ما هیچ نداریم به جز حیرانی اما تو سری و می‌روی دست به دست سرگردانی کجا و «سر» گردانی! @aleyasein
با عرض سلام با توجه به درخواست مکرربسیاری از دوستان،با مدد حضرت زهرا سلام الله علیها،دوباره به فعالیت کانال ادامه میدهیم **از همراهان عزیز خواهش مندم که در تبلیغ کانال و رساندن اشعار به همه عاشقان اباعبدالله علیه السلام دریغ نفرمایند
دستِ ما گیر كه در ورطه‌ی غم می‌اُفتیم یادِ ما باش كه ما یادِ تو كم می‌اُفتیم باید این‌جا بنشینیم كه ما را بخرند گریه كن، گریه وگرنه ز قلم می‌اُفتیم لطفِ چشمانِ ترِ مادرمان بود اگر كه درِ خانه‌ی اربابِ كَرَم می‌اُفتیم ریشه‌ی ما همه در خاكِ حسینیه‌ی توست دستِ ما نیست كه در پایِ عَلَم می‌اُفتیم می‌زنیم آنقدر از عشق بر این سینه كه باز مثلِ گیسویِ تو بر شانه‌ی هم می‌اُفتیم تا نفس هست حسین است، حسین است، حسین حق بده پیشِ تو هر نیم‌قدم می‌اُفتیم مادر افتاد زمین تا كه نیوفتیم از پا تا بگوئیم فقط بینِ حرم می‌اُفتیم تا شنیدیم كه بر رویِ كمر دست گذاشت در ورودیِ حرم با قدِ خم می‌اُفتیم @aleyasein
هوای کهنه‌ی این شهر تازه دم کرده گناهکاریمان «تُنزل النِقم» کرده «ظلمتُ نَفسی» ما را شنید دلبر و گفت : امان ز نفس کسی که به خود ستم کرده به شوق یوسف اگر چشم‌مان چو یعقوب است هنوز گریه به درد فراق کم کرده چه می‌شود سحری دیده بارد و بیند کریم، بارش باران به ما کرم کرده ای آسمان ز چه گشتی بخیل؟ پر وا کن گناه کرده اگر شیعه، توبه هم کرده به توبه‌های محرم قسم که شوق ظهور فدائیان تو را با تو هم‌قسم کرده محرم آمد و غم شد فزون‌تر و دیدم کتیبه‌ای هوس شعر محتشم کرده دوباره چادر مشکی وصله‌دارش را زنی برای پسربچه‌اش علم کرده هوای کرب و بلا جان تازه‌ام داده دل حزین مرا راهی حرم کرده امام عشق و محبت! خدا کند بینم نسیم کرب و بلا آسمانی‌ام کرده @aleyasein
بر وادی وصال بر این دل نوا دهید با اشک دیده سینه‌ی ما را جلا دهید یک‌بار هم ز لطف قدم‌رنجه‌ای کنید بر نوکران بی‌سر و پا هم بها دهید سر بر کنیم و منتظر مقدم شما منت دهید و کلبه‌ی ما را صفا دهید از بس کرم به روی کرم دارد این حرم لب وا نکرده حاجت هر بی‌نوا دهید یک گوشه‌ی نگاه شما کیمیا کند بر خاک پای خویش عیار طلا دهید خواهید اگر که روسیهان معتبر شوند فیض غلامی حرم خود به ما دهید قدری گناه حائل ما و خدا شده راضی شوید و آشتیمان با خدا دهید تا آنکه روضه‌خوان حریم شما شویم بر ما ز سوز فاطمه حزن صدا دهید حیف است آرزو به دل از این جهان رویم لطفی کنید و تذکره‌ی کربلا دهید @aleyasein
ماه عزا آمد دل عالم گرفته زهرا بُنَیَّ یا بُنَیَّ دم گرفته هرکس به هر نحوی عزادار شما هست حتی خدا در عرش خود ماتم گرفته کوچه به کوچه تا ابد شرمنده‌ی توست در "مُلک ری" هر خانه رنگ غم گرفته دیدم که از عشق شما لات محله رفته برای روضه‌ات پرچم گرفته راه نجات ما گنه‌کاران شمائید با گریه بر تو، توبه‌ی آدم گرفته حتما پشیمان می‌شود در روز محشر لطف تو را هر کس که دست کم گرفته شاهان عالم ریزه‌خواران تو هستند دست گدایی، سوی تو حاتم گرفته بالا سرت هرکس که آمد دست پُر رفت این "پیروهن" ، آن دیگری "خاتم" گرفته برخیز دور خیمه‌ی زینب شلوغ است دور و برش را چند نامحرم گرفته اهل و عیالت بعد تو آقا اسیرند برخیز تا در خیمه‌ها آتش نگیرند @aleyasein
بسم‌الکریم... مَن هوَ إحسانُه قَدیم ما را نگار، کرد به میخانه‌اش مقیم بوی لباس خونی ارباب می‌رسد صوت حزین مادر سادات... بگذریم من آمدم که با همه‌ی روسیاهی‌ام راهم دهید با همه‌ی پُرگناهی‌ام اصلا خودت بگو که چه خاکی به سر کنم؟! یک روز اگر برانی و من را نخواهی‌ام اشکم چکید و سنگ دلم را لطیف کرد نام حسین شغل مرا هم شریف کرد غفلت‌زده به ماه عزا آمدم ولی... ... زهرا رسید و کار مرا هم ردیف کرد از سوی فاطمه که به سائل نظر شود چشمش میان روضه‌ی ارباب تر شود عاشق اگر که گشنه بخوابد عجیب نیست هیهات بی‌حسین شب ما سحر شود از خاک قتلگاه برایم بیاورید در روضه اشک و آه برایم بیاورید پرچم بیاورید، کتیبه بیاورید پیراهن سیاه برایم بیاورید من ماتِ ماتَم تو بمانم مرا بس است در راه محکم تو بمانم مرا بس است ثروت، مقام، شهرت دنیا نخواستم در زیر پرچم تو بمانم مرا بس است فریاد و بحث ماست فقط مکتب حسین استاد درس ماست فقط زینب حسین با لعن بر یزید فقط آب می‌خوریم لب‌تشنه می‌شویم به یاد لب حسین آقا اگر نبود شفیقی نداشتیم سوی خدای خویش طریقی نداشتیم "نعم الامیر" ما شده "نعم الرفیق" ما آقا اگر نبود رفیقی نداشتیم بی‌نام یار، نار گلستان نمی‌شود بی‌کربلا بهشت که رضوان نمی‌شود صد بار گفته‌ایم که ذکری برای ما مثل حسین موجب غفران نمی‌شود @aleyasein
عاشقانت می‌فروشند عیش را، غم می‌خرند دل به پاى روضه می‌ریزند ماتم می‌خرند باز هم شیر حلال مادران تاثیر کرد بچه‌ها دارند از بازار پرچم می‌خرند مثل خار و خس در این سیل به راه افتاده‌ایم* باز درهم آمدیم و باز درهم می‌خرند ماه‌ها در یک طرف ماه محرم یک طرف بیشتر از ماه‌ها ماه محرم می‌خرند اشک ما اینجا فقط این قدر قیمت یافته ورنه جاى دیگرى عرضه کنى کم می‌خرند تا تو را داریم ما، داراترین عالمیم بچه‌هاى ما در این خانه حاتم می‌خرند این طرف گریان شدیم و آن طرف آباد شد اشک کالایى‌ست که در هر دو عالم می‌خرند گریه بر مظلوم تکوینا تقرب‌آور است در حسینیه مرا، حتى نخواهم، می‌خرند مطمئنا روضه‌اى یا گریه‌اى در کار هست هر کجا عصیانى از فرزند آدم می‌خرند عده‌اى دم می‌دهند و عده‌اى دم می‌زنند پنج تن هم این وسط دارند از دم می‌خرند گریه‌کن زهراست، ما تنها سیاهى لشگریم باز با این حال شکل گریه را هم می‌خرند اولین گریه‌کن مسلم رسول الله بود گریه بر دندان مسلم را مسلم می‌خرند *مثل خار و خس در این سیل به راه افتاده‌ایم (علامه طباطبایى.ره.) @aleyasein
اشعار سرخ دل‌شکنش را بیاورید دم‌نوحه‌های سینه‌زنش را بیاورید دارد صدای قافله از دور می‌رسد اسفند وقت آمدنش را بیاورید بعد از کتیبه‌های حسینیه زودتر سینیِ چای‌ریختنش را بیاورید دادم لباس مشکی خود را به مادرم آری بساط دوختنش را بیاورید دلشوره‌های خواهر او بیشتر شده اسباب غم‌نداشتنش را بیاورید سر نیزه‌های کوفه صدا می‌زدند تو را: «ما تشنه‌ایم؛ پس بدنش را بیاورید» دارد به قتلگاه چه نزدیک می‌شود زینب! رباب! پیرهنش را بیاورید حالا رسیده عصر دهم، گفت خواهرش: اموال غارتیِ تنش را بیاورید @aleyasein
تمام زندگی نوکرت فدای سرت سرم فدای پدر مادرت فدای سرت اگر گدای تو با کاسه‌ی گداییِ خود هنوز، مانده به پشت درت؛ فدای سرت سلام‌های مرا پاسخی نبوده اگر؛ فدای کفترِ نامه‌برت؛ فدای سرت قلم به دست گرفتی و نام زشت مرا دوباره خط زدی از دفترت؛ فدای سرت اگر که لطمه زدم زخمِ صورتم گل کرد برای زخمِ سر دخترت؛ فدای سرت اگر که پیر شدم پای روضه‌های رباب فدای سنّ علی‌اصغرت؛ فدای سرت تمام خواهشم این است، تا جوان هستم شوم فدای علی‌اکبرت؛ فدای سرت تمام عمر من و هر چه نوکر است ارباب فدای یک نفس آخرت؛ فدای سرت شاعر: @aleyasein
اقامه عزای دهه اول محرم ▪️سخنران:استاد نخاولی ▪️مداح:احمدواعظی ▪️از دوشنبه ۱۹ شهریور، ساعت ۲۰:۴۵ ▪️چهارراه شهدا، نرسیده به حرم مطهر ،نبش شیرازی ۹،حسینیه آیت الله العظمی شیرازی @maktab_alreza1001
ناله هایت می رسد تا مشقِ زینب می‌کنم اشکهایت می چکد تا گریه هرشب می‌کنم دستمالِ گریه ات را رویِ چشمم می کشی؟ تا ببینی چشم خود از خون لبالب می‌کنم عشق هم از جانبِ لیلاست مجنون شهره شد دوست می‌میرد برایم من فقط تب می‌کنم می‌زنی رویِ سرت تا یاد آن سَر می‌کنی می‌زنم روی لبم تا یاد آن لب می‌کنم بر کفن هِی می نویسم دوستت دارم حسین این لباسِ عشق را غرق مُرَکَب می‌کنم می‌رسم در روضه ها و چای می‌ریزم فقط گرچه بی چیزم خودم را اهلِ منصب می‌کنم مجلسِ روضه گره از زندگی وا می کند بچه هایم را در این روضه مودب می‌کنم بر گلو شام غریبان دست دارد می کشد گفت رگهای گلویت را مرتب می‌کنم @aleyasein
در هوای کربلایش آهِ حسرت می‌کشیم ناز اگر دارد، خریداریم، منت می‌کشیم چارده قرن است بارِ نوکری بر دوش ماست از ازل تا به ابد، بارِ امانت می‌کشیم زندگی معنا ندارد بی حسین بن علی ما نَفَس از لطفِ ثارالله، راحت می‌کشیم گریه در روضه به ما احساسِ عزت می‌دهد زیر "این" پرچم کرامت، ورنه ذلت می‌کشیم مزدِ هیأت‌داریِ عشاق، دست فاطمه‌ست با هزار امّید در یک گوشه زحمت می‌کشیم گریه بر مظلومِ عالم، تشنه‌کامِ کربلا باطناً نور است، در ظاهر مصیبت می‌کشیم @aleyasein
سوختیم از هق هقت از گریه هایت سوختیم دور از دیدار امّا در هوایت سوختیم باز با چشمانِ خود گشتیم دنبالِ شما باز گم كردیم عطرِ ردِّ پایت سوختیم ابنِ طاووس از مناجاتِ تو در سرداب گفت رو زدن هایت شنیدیم از دعایت سوختیم می چكد از دستمالِ گریه ات خون آبه تا مادرت از هوش رفت از های هایت سوختیم چَشم زخم و چهره سرخ و جامه هایت خاكیند یك دهه شرمنده از حالِ عزایت سوختیم كربلا یك روز ما را قسمتِ خود می كند كربلا دیدی كه از طفلی به پایت سوختیم دست هامان را گرفته دست های یك یتیم باز هم با روضه های مجتبایت سوختیم @aleyasein
كاش سردیِ زمستان بگذرد تلخیِ شب‌هایِ هجران بگذرد دستِ ما كوتاه و خرما بر نخیل وای اگر آن سبز دامان بگذرد دیدمش در روضه خاک‌آلود‌روی با همان زلفِ پریشان بگذرد اشک‌هایم را ز چشمم می‌برد باد وقتی از خراسان بگذرد می‌شود ای مردِ صحرا گردِ من؟ محملت از این بیابان بگذرد عید ما، جان‌دادنِ ما، جان بگیر پیش از آنكه عید قربان بگذرد كاش می‌مُردیم در این چند شب تا مگر شامِ غریبان بگذرد می‌كشی از سینه وقتی یا حسین كارم از چاک ِ گریبان بگذرد می‌روی و گریه می‌آید مرا اندكی بنشین كه باران بگذرد مادرت می‌آید امشب باز هم از لبم تا یک حسن‌جان بگذرد @aleyasein
شبیهِ زُلفِ شما روز و حالِ ما شده است ببین چقدر پریشان خیال ما شده است خراب بی تو شدیم و نشد که برخیزیم خراب تر چقدر ماه و سال ما شده است پرِ پریدنِ ما را دوباره پس بدهید عجیب شانه ی خالی وَبالِ ما شده است بیا به خیمه یِ ما با شما نفس بکشیم بس است اینکه"کجایی"سوال ما شده است مریض بودم و از چای روضه نوشیدم که چایِ روضه شرابِ حلالِ ما شده است فقط برای شفاعت به حال ما کافی است کتیبه های سیاهی که شال ما شده است بخوان به سنگ مزارم حسین زنده شوم حسین راه خدا تا کمالِ ما شده است خدا کند در این خانه زندگی بکنیم نه اینکه نام شما قیل و قال ما شده است گَهی به سمتِ حسین و گَهی به سمتِ حسن هوایِ این دو حرم رزقِ بالِ ما شده است @aleyasein
دیدم که زمین خورده ای و ترسیدم تنهایی و غربت تو را فهمیدم از تل که به گودال سرازیر شدم دعوا به سرِ عمامه ات را دیدم دیدم که عمو عرصه به تو تنگ شده موی سرت از خون سرت رنگ شده یک عده می آمدند و می دیدم که دامانِ لباسشان پر از سنگ شده دیدم که چطور پشت پا میخوردی تیغ از چپ و راست بی هوا میخوردی چیزی که عمو دلِ مرا میسوزاند این بود که ضربه با عصا میخوردی در طولِ مسیر ای عمو غوغا بود انگار سرِ کشتن تو دعوا بود یک لحظه به پشت سر نگاهم افتاد ای وای که عمه زینبم تنها بود قربان نگاه تو که حُر را حُر کرد سنگی به سرت خورد و مرا دلخور کرد دستم که عمو به پوست آویزان شد بوی حسنت کرببلا را پُر کرد در راهِ تو سر به تیغ بُرّان بدهم مانند تو جان با لب عطشان بدهم مانند علیِ اصغرت قسمت شد من هم به روی سینۀ تو جان بدهم @aleyasein
نخواه خیمه بمانم دلم شکسته شود ازاینهمه غم و اندوه بی تو خسته شود چگونه دق نکنم؟! وقت رفتن از اینجا جلوی چشم ترم دست عمه بسته شود @aleyasein