eitaa logo
آیت الله سید کمال حیدری
1.5هزار دنبال‌کننده
282 عکس
242 ویدیو
9 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
⁉️ پرسش و پاسخ 🌀 موضوع: معرفت‌شناسی 🔴 سوال و اشکال با سلام شما ادعا نموده اید که نمی توان به یقین منطقی رسید. آیا به صحت همین مدعای خودتان (عدم امکان وصول به یقین منطقیِ صددرصدی در گزاره های عقلیِ غیر بدیهی، و کفایت یقین اصولی در حوزه جهان بینی و اعتقادات)، یا یقین دارید یا ندارید؟! اگر یقین دارید که پس لااقل به وجود یک گزاره یقینی اعتراف کرده اید، و اگر یقین ندارید که در این صورت سخن شما یک مدعای احتمالیِ مشکوک است که اصلا معلوم نیست درست باشد یا غلط؛ لذا سخنی بی ارزش و غیر قابل اعتنا بوده و نباید بر اساس آن، چیزی را به شرع نسبت دهید. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🟢 پاسخ جواب ایراد فوق - که حاکی از بی اطلاعیِ کامل از مبانی معرفت‌شناختی آیت الله حیدری می باشد -، چنانچه دقت شود، بسیار ساده است. پاسخ به اشکال مذکور، دو جنبه یا دو سویه دارد. 〽️ جنبه یا سویه اول: این اشکال که عمدتاً در کتب ابتدایی و متعارف معرفت شناسی و در برابر سوفسطاییان و شکاکان که منکر مطلقِ جزم و یقین هستند مطرح می شود، به جهت حاکمیت و سیطره مبانی معرفت شناختی افلاطونی و ارسطویی بر ذهن پیش می آید، به نحوی که گمان می شود هر جا که سخن از "یقین" به میان می آید، لزوما باید همان یقین در دستگاه منطقی ارسطویی مراد شده باشد؛ یعنی همان یقین بالمعنی الاخص منطقی با چهار رکنِ اعتقاد جازم صادق ثابت، حال آنکه: ▪️ اولا ً این اشکال در مقابل سوفسطاییان، شکاکان و نسبی گرایان که منکر مطلقِ جزم و یقین هستند مطرح می شود، نه در برابر ما که اساس نظام معرفت‌شناسی‌مان مبتنی بر "قطع" است. قطع، غیر از شک و تردید و گمان و حتی ظنِّ غیر اطمینانی است! از دیدگاه ما یقین بر دو قسم است: یقین منطقی، و یقین یا قطع اصولی؛ و ▪️▪️ ثانیاً ما اساساً وصول بشر به یکچینن معرفت یقینی ای (یقین منطقی) را منکریم و بالاترین مرتبه معرفت را همان یقین اصولی می دانیم. دلیل مدعای فوق هم در جای خود آمده است. مغالطه ای که ناخواسته در این اشکال صورت گرفته این است که، نفی یک قسم از اقسام یقین (یقین منطقی)، به معنای نفی همه اقسام آن (یقین اصولی) پنداشته شده است!، در حالی که ممکن است کسی وصول به یقین منطقی را ناممکن بداند، و در عین حال دستیابی به یقین اصولی را ممکن بداند. این دو نوع یقین، از جهت اطمینان‌آوری و سکون نفس و نیز محرّکیّت به سوی انجام کار، مشترک اند، اگرچه تفاوت های مهمی بین آن دو وجود دارد که مهمترین آنها، عدم احتمال خلاف در اوّلی، و احتمال خلاف - ولو ناچیز - در دوّمی است. پس نفی یک قسم از اقسام یقین (یقین منطقی)، به معنای نفی قسمِ دیگرِ آن نیست (یقین اصولی). به بیان دیگر، ما اصلاً از همان ابتدا هم ادعا ننموده بودیم که مدعای ما (نظریه مورد بحث: عدم امکان وصول به یقین منطقی در گزاره های عقلیِ غیربدیهی)، یقینی به معنای یقین بالمعنی الاخص منطقی است تا کسی به ما اشکال بگیرد که دست کم به یک گزاره یقینی اذعان و اعتراف کرده اید! 👈 بلکه می گوییم آری مدعای ما "صحیح (مطابق با واقع: نظریه مطابقیِ صدق)" است، اما به صحت این مدعا، قطع و یقین اصولی داریم، و نه یقین منطقی که مستلزم تناقض و نقض غرض باشد! 👉 همین قطع ما به صحت مدعایمان هم - بر خلاف یقین منطقی که بنا بر ادّعا، احتمال خلاف آن عقلاً محال است -، احتمال خلافش ممکن است، هرچند این احتمال بسیار اندک و ناچیز باشد. از بیان این حقیقت هم که دیدگاه و مدعای انسان، در آینده ای نزدیک یا دور احتمال خطا - ولو اندک - داشته باشد، هیچ ابایی وجود ندارد؛ به این علت که معیار، قطعِ برآمده از دلیلِ انسان، در همان زمانی است که بدان دلیل، باورِ مدلَّل دارد، و چنانچه در آینده در اثر تاملات بیشتر، به ضعف دلیل قبلی خود پی بُرد و به دلیل قوی‌تری وقوف یافت، دلیل جدیدِ قوی‌تر، برایش از جنبه معرفتی و عقل نظری رجحان و اعتبار دارد، و از حیث تکلیفی و عقل عملی هم، حجّت و قابل قبول خواهد بود، و اتفاقاً این مشی معرفتی، اقتضای آزاداندیشی است، و نه این روش جزم‌گرایانه که بر اساس آن انسان اگر به صحت گزاره ای معتقد شد، باور خود را ازلی و ابدی دانسته و احتمال خلاف دیدگاه خویش را محال عقلی و صفردرصد قلمداد کند! ✅ https://eitaa.com/alhaydari
〽️〽️ جنبه یا سویه دوم: از سوی دیگر، بر خلاف تصور عموم اهل علم از جمله اشکال کننده محترم، مادون یقین منطقیِ صددرصدی، شک و وهم نیست تا باعث بی اعتباری و بی ارزشی یک مدعا شود، بلکه نزدیک ترین مرتبه ادراکی به یقین منطقی - که وصول به آن در حوزه "قضایای عقلی غیر بدیهی" که نیازمند فکر و ترتیب مقدماتِ خطاپذیر می باشند، از دیدگاه ما ناممکن است -، "قطع" (بالاترین مرتبه ظنّ اطمینانی) می باشد، نه شک و تردید و ظن غیر اطمینانی! این ثُنایی و دوگانه تاریخیِ: یا "یقین منطقیِ افلاطونی-ارسطویی" و یا "شکاکیت و نسبیت گرایی"، از اساس باطل و بی وجه است!؛ زیرا در این میان، گزینه سومی وجود دارد که منکر هر دو است، و آن "قطع" می باشد!، که هم از صبغه نظری و معرفت شناختی برخوردار است، و هم دارای جنبه عملی و تکلیفی می باشد که در این بحث، جنبه معرفت شناختی آن مطمح نظر است. لذا اگر کسی به صحت یک دیدگاه و نظر، "یقین منطقی" نداشت و به جایش "قطع" به صحت آن داشت، کسی نمی تواند قطع او را بی اعتبار بداند و بگوید پس دیدگاه و مدعای شما بی ارزش است!؛ زیرا: ▪️ اولاً قطع در نظام معرفت شناسیِ مختار ما، از نظر علمی و معرفتی، ادراکی با ارزش و معتبر است و وقتی با دلیل اثبات شد که وصول به یقین منطقی ناممکن است (برای اطلاع از ادله، ر.ک: نظرية المعرفة بين الفكر الاسلامي والفکر الغربي)، بالاترین مرتبه معرفتی (تاکید می شود که محل بحث، گزاره های عقلی و حصولیِ غیر بدیهی است، و نه گزاره های حسی یا شهودی یا عقلیِ بدیهی)، قطع خواهد بود و بدیهی است کسی که به صحت گزاره ای قطع دارد، باید آن قطع را معتبر و حجت بداند؛ چرا که آنچه کم ارزش یا بی ارزش می باشد، شک و احتمال است و نه قطع! مساله امکان یا عدم امکان واقع‌نماییِ قطع و یقین، احراز صدق قضایا و مناط صدق اوّلیات نیز باید در جای خود مورد بررسی قرار گیرد‌. پس قطع به صحت یک مدعا، از حیث معرفتی کاملاً معتبر و ارزشمند می باشد، و از جنبه عملی هم برای قاطع در همان زمانی که قطع به صحت دارد، حجت و واجب المتابعة است، و چنانچه روزی خلاف آن کشف شود، هیچ اشکال و محذوری در بر ندارد؛ زیرا معیار زمانی است که انسان به صحت مطلبی قطع دارد، اما اگر در آینده قطعش خلاف واقع از آب در آمد، به دیدگاه دیگری که صحت آن را قطعی می داند، روی می آورد؛ زیرا واقع، لوح محفوظ و علم الهی در تصرّف کسی نیست تا با مشاهده آن، به صحت صددرصدیِ اعتقاد خود (یقین منطقی) پی ببرد؛ اگرچه می تواند با لسان احتمال، ظن غیر اطمینانی، ظن اطمینانی و از همه بالاتر، با قطع، از صدق و تطابق نظر خود با واقع سخن بگوید، و در عین حال، احتمال خطا و عدم تطابق با واقع را نیز از نظر دور ندارد. خدای متعال هم از کسی فراتر از توان عقلی او انتظار ندارد: "لا یکلف الله نفسا الا وسعها" (بقره، ۲۸۶). به بیان دیگر، اینکه قطع، احتمال خلاف دارد، دلیل بر بی اعتباری مدعایِ مبتنی بر قطع نمی شود؛ به این علت که از یک سو مافوق قطع؛ یعنی امکان وصول به یقین منطقی در گزاره های عقلیِ غیر بدیهی منتفی است، و از سوی دیگر، مادون قطع هم مراتبِ پایین‌ترِ ظنّ اطمینانی، ظنّ غیر اطمینانی، شک و وهم است که در مقایسه با قطع، ارزشی ندارند یا از ارزش کمتری برخوردارند. ▪️▪️ ثانیاً بنا بر فرضِ صدقِ صددرصدیِ گزاره های عقلیِ بدیهی، فرایند ارجاع گزاره های نظری به بدیهی به نحو مصداقی، که بر اساس فکر و استدلال و ترتیب مقدمات صورت می پذیرد، یک‌ فرایند خطاپذیر است که جز انسان معصوم، کسی نمی تواند فکر خود را در این فرایند معرفتی، از وقوع در خطاهای متعدد منطقی و معرفت‌شناختی و روان‌شناختی و غیره، مصون و معصوم بپندارد! ✅ https://eitaa.com/alhaydari
❇️ خلاصه پاسخ به اشکال 🟧 از یک سو از همان ابتدا، ما ادعا ننموده ایم که به صحت مدعای خود، یقین منطقی داریم تا کسی بگوید همین یقینتان، نقض مدعایتان است، بلکه به صحت مدعای خودمان (مبنی بر عدم امکان وصول به یقین منطقی در حوزه گزاره های عقلی و حصولیِ غیربدیهی)، قطع داریم، و قطع هم غیر از یقین منطقی است؛ و از سوی دیگر، اینکه برای قطع، احتمال خلاف - ولو اندک - وجود داشته باشد، دلیل بر بطلان مدعایِ مبتنی بر قطع نیست! قطع به یک گزاره، هم از نظر معرفت‌شناختی و هم از جنبه عملی، ارزشمند است، آنچه که بی ارزش یا کم اهمیت است، وهم و شک و ظنِّ غیر اطمینانی می باشد. ✔️ پس: اگر کسی ادعا نمود: "من قطع دارم که وصول به یقین منطقی در حوزه گزاره های عقلیِ نظری و غیر بدیهی ناممکن است"، و به همین گزاره خود نیز قطع داشت (که احتمال خلافش منتفی نیست) و نه یقین منطقی (که اساساً قابل وصول نیست)، دچار تناقض نشده است. ❗️ نتیجه آنکه اشکال مذکور، بی ربط به اصل مدعا، و ناشی از عدم تصور صحیح و دقیق نظریه، خلط بین یقین منطقی و قطع اصولی، و انحصارِ بی وجهِ اقسام یقین در یک قسم می باشد. ❗️تذکر اولین و ابتدایی ترین اصل در نقد، توقف و ابتنای آن بر فهم صحیحِ اصل مدعا است. از همین رو، برای احتراز از نقدهای بی ربط به مدعا و سوء برداشت، رجوع به دروس "نظریة المعرفة بین الفکر الاسلامی والفکر الغربی" آیت الله حیدری، ضروری می باشد. ✅ https://eitaa.com/alhaydari
چکیده ای از مبانی دین شناسی آیت الله حیدری.pdf
269.4K
🔺آشنایی با چکیده ای از دیدگاه ها و نظریات دین‌شناختی آیت الله حیدری 🔹 پیرو درخواست عده زیادی از مخاطبان گرامی مبنی بر ضرورت ارائه دیدگاه های آیت الله حیدری به نحو خلاصه جهت آشنایی دقیق تر با آراء ایشان، فایل پی دی اف برخی از نظریات و نگرش های وی در موضوعات مختلف معارف دینی، خدمت اعضای محترم کانال تقدیم می گردد. ❇️ کسانی که قصد دارند با اهمّ اندیشه های آیت الله حیدری به طور مستقیم - و نه از طریق واسطه های عمدتاً ناآگاه و غیر معتبر که گاهی عمداً یا سهواً موجبات تحریف نظرات ایشان را پدید می آورند - آشنا شوند، این منبع، یکی از بهترین منابع جهت هدفِ مذکور است. 🔗 سایت https://eitaa.com/alhaydari
🔵 علوم و معارفی که یک مرجع تقلید باید از آنها برخوردار باشد 🔶 بنده معتقدم اگر انسان، جامع معارف دینی نباشد نمی تواند در مسائل دینی نظر بدهد؛ یعنی زمانی که می خواهد در فقه اصغر نظری بدهد، باید از باقی معارف دینی نیز مطلع باشد، نه این که کسی بگوید: فقه به تفسیر چه ارتباطی دارد؟! یا این که رابطۀ تفسیر با علم کلام چیست؟! یا این که رابطه علم کلام با اخلاق چیست؟! بلکه صحیح این است که گفته شود این مجموعه فکری، یک مجموعه واحد و یکپارچه است که هر جزء از آن با اجزاء دیگر کاملا مرتبط و هماهنگ می باشد؛ لذا کسی که می خواهد در هر کدام از این اجزاء نظری بدهد، باید بر تمام این مجموعه واقف و از آن مطلع باشد. 🔹 اما سؤال این است که این معارفی که باید مرجع دارای آن ها باشد، چیست؟ 🔺 معارف قرآن کریم پاسخ اولاً: معارف قرآن کریم است؛ زیرا اهل بیت (علیهم السلام) آن را اساس قرار داده اند و فرموده اند: "سخن ما را بر کتاب پروردگارمان عرضه نمایید، اگر برای آن شاهد و مؤیداتی یافتید پس آن گاه به سخن ما تمسک کنید وگرنه آن کلام، حرفی است آراسته شده که ما آن را نگفته ایم." حال چگونه ممکن است کسی که می خواهد در یک مسأله – خواه مسأله عقیدتی باشد یا مربوط به فروع – نظری بدهد، بر معارف قرآنی واقف نباشد؟! 🔺 معارف حدیثی ثانیاً او باید از کلیت معارفی که از اهل بیت (علیهم السلام) وارد شده است مطلع باشد؛ زیرا رسول اعظم (ص) به ما فرموده است:" إني تارک فیکم الثقلین ما إن تمسکتم به لن تضلو بعدي أبداً : کتاب الله و عترتي اهل بیتي". بنابراین هیچ کس نمی تواند بگوید: کتاب خدا ما را کفایت می کند بلکه علاوه بر فهم قرآن کریم، می بایست جمیع معارف وارده از اهل بیت (ع) را نیز درک نماید؛ یعنی آنچه از پیامبر و امام علی و امام حسن و امام حسین تا آخرین امام (علیهم السلام) روایت شده است را باید بداند. مرجع باید از همه این مجموعه معارف مطلع باشد، و تنها در آن زمان است که او حق پیدا می کند در مسأله ای دینی نظر بدهد، خواه این مسأله مرتبط به عقاید باشد یا اخلاق و یا فروع یعنی همان مسائل حلال و حرام. از همین خاستگاه است که بنده این مسأله ای که قبلاً به آن اشاره کردم را مطرح نمودم، که همان نظریه «مرجعیّت جامع» یا "مرجعیّت شمولی" است. این همان مرجعیت دینی است، مقصودم این است که مرجع باید، مرجع در تمام بخش های دین باشد، نه این که فقط مرجع در خصوص حلال و حرام باشد! 🔺 فلسفه و عرفان مجله: شما علومی را ذکر می کنید که بعضی آن ها راغربی یا غیر اسلامی می دانند مثل منطق و فلسفه و عرفان. آیت الله حیدری: من معتقدم که این علوم به عنوان مقدماتِ فهمِ معارف دینی، جزئی اساسی است. به عنوان مثال: ما در علم اصول ده ها مسائل فلسفی و منطقی را برای فهم مسائل فقهی مطرح می کنیم. کسانی که مسائل علم اصول فقه را دنبال می کنند می دانند که بسیاری از مسائل علم اصول فقه، مسائل فلسفی است که از مبانی فلسفی یا قواعد کلامی گرفته شده است. در ماسخ به این سوال که چرا به آن ها احتیاج دارند؟ گفته می شود فهم کلام امام معصوم، به فهم این مقدمات بستگی دارد. مثالی روشن تر: قرآن کریم به لسان عربی مبین نازل گشته است، آیا ممکن است که کسی قرآن را بفهمد در حالی که عربی را نمی داند و بلد نیست؟ کجا از اهل بیت (علیهم السلام) وارده شده است که فرموده باشند: عربی را فرا بگیرید تا قرآن را بفهمید؟! این یک مقدمۀ عقلی واضح است؛ زیرا قرآن کریم به زبان عربی نازل شده است. بنابراین، این که زبان عربی را فقط بیاموزید کفایت نمی کند بلکه باید زبان عربی و قواعدش را یعنی صرف و نحو و قواعد بلاغت و... را هم فرا بگیرید. این در زمینه الفاظ بود. و اما در زمینه محتوا و مضمون هم مطلب همین طور است. مضامین زیادی وجود دارد که باید بفهمید و به آن ها نیاز دارید، قواعد در علمِ اصولِ فقه، قواعد در علم اصول عقاید، قواعد فلسفی، قواعد منطقی و قواعد عرفانی؛ این ها همان مجموعه معارفی است که کسی که می خواهد در معارف دینی نظر بدهد، به آن ها نیاز دارد.🍃🍃🍃 مرجعیت و چشم انداز پیش رو، ص 61 - 63. ✅ https://eitaa.com/alhaydari
◾️ " تهدمت والله أركان الهدى ، وانطمست والله نجوم السماء وأعلام التقى ، وانفصمت والله العروة الوثقى ، قُتِلَ ابن عم محمد المصطفى ، قُتِلَ الوصي المجتبى ، قُتِلَ علي المرتضى ، قُتِلَ والله سيد الأوصياء ، قتله أشقى الأشقياء " ◼️ شهادت مولای متقیان و امیر مومنان امام علی (علیه السلام) را به عموم مسلمانان تسلیت عرض می نماییم. 🔗 سايت https://eitaa.com/alhaydari
🔺 شب قدر یک شب است یا چند شب؟! ▪️ یکی از سوالات مهمی که درباره شب قدر وجود دارد این است که شب باعظمتِ قدر، فقط یک شب است یا چند شب؟ از یک سو قرآن کریم می فرماید شب قدر یک شب است: "لیلة القدر خیر من الف شهر" (شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است؛ سوره قدر، آیه ۳)؛ و از سوی دیگر، روایات از سه شب؛ یعنی شب های ۱۹، ۲۱ و ۲۳ ماه مبارک رمضان سخن به میان می آورند. با این وجود، سوالی که به ذهن متبادر می شود این است که در نتیجه، شب قدر یک شب است یا چند شب؟! ✅ https://eitaa.com/alhaydari
🔸 در پاسخ باید گفت طبق آنچه که از مجموعه روایات مذکور در این موضوع به دست می آید، حقیقت شب قدر - که در آن تقدیرات انسان ها از ملکوت و باطن عالَم نازل می شود -، مشتمل بر سه شب است، و به بیان دیگر، در سه شب جریان یافته و تکمیل می شود؛ یعنی همان شب های ۱۹ و ۲۱ و ۲۳ ماه مبارک رمضان؛ ▪️▪️ و سوال مهم دیگر این است که چه تفاوتی میان این سه شب وجود دارد؟ در پاسخ به این سوال هم باید افزود: ➖ در شب نوزدهم، مقدّرات و روزی انسان ها (اعم از مادی و معنوی)، تنزل می یابد: "وان من شیء الا عندنا خزائنه وما ننزله الا بقدر معلوم" (و هيچ چيز نيست مگر آنكه گنجينه‌هاى آن نزد ماست، و ما آن را جز به اندازه‌اى معين فرو نمى‌فرستيم؛ سوره حجر، آیه ۲۱)؛ ➖ در شب بیست و یکم، این ارزاق و تقدیرات، بسته به ظرفیت وجودی و میزان طلب و تلاش هر کس، تقسیم می شوند؛ ➖ و در شب بیست و سوّم، مقدّرات و سرنوشت هر کسی، تعیّن و قطعیّت می یابد؛ یعنی امضاء و نهایی می شود. 🔹 از همین رو، شایسته است که انسان، قدرِ هر سه شب را بداند و تا آنجا که می تواند، زمینه بهره‌مندی از فیوضات این شب های خاصّ و ارزشمند را در وجود خویش فراهم کند تا اینکه نهایتاً آنچه از سوی خداوند قادر و کریم، برای او در شب بیست و سوّم مقدّر می گردد، بیشترین و بهترین چیزی باشد که می توانست بدان ها نائل شود. ✅ https://eitaa.com/alhaydari
🔺 نقدهای ساختاری آیت الله حیدری به دو مکتب اصولی و اخباری/ غلبۀ «روایت محوری» بر «اصالت قرآن» و «حاکمیّت عقل»، در دو مدرسۀ اخباری و اصولی 🔹 نقد مشترک بر دو مکتب اخباری و اصولی گاهی در نقد مبانی اخباری گری، هدف منتقد دفاع مطلق از مدرسۀ اصولی است – چنانکه در حال حاضر در حوزه های علمیه رایج است - و این نقد به منظور مقابله با مکتب اخباری و اثبات صحّت روش اصولی و نتائج حاصل از آن است، و اما گاهی نقد متوجه بعضی از مبانی ضعیف هر دو مکتب می باشد، بدون اینکه هدف دفاع از یک روش خاص و دستاوردهای یکی از آن دو باشد. نقد ما از این سنخ بوده و ناظر به هر دو مدرسه است. 1️⃣ نقد اوّل: عدم بهره گیری از عقل به عنوان ابزاری مستقل و هم عرضِ نصوص دینی از جمله نقدهایی که به هر دو مکتب اصولی و اخباری وارد می باشد، عدم توجه ایشان به عقل به عنوان ابزاری مستقل برای فهم دین است. 🔸 نگرش اخباریون به عقل اخباریون به نتایج حاصل از دلیل عقلی توجه و التزامی ندارند، هر چند که از عقل به عنوان ابزاری برای فهم استفاده می کنند؛ و به خاطر همین عدم توجّه به عقل به عنوان ابزاری مستقل برای فهم دین، همه علومی که بر روش عقلی استوار شده و در آن ها از دلایل عقلی برای استنباط معارف استفاده می شود را باطل می دانند. از همین رو، اصول و فلسفه و کلام در نظام فکری و دین شناختی ایشان هیچ جایگاهی ندارد. ✔️ خلاصه مطلب اینکه عقیده کلی اخباری ها، بطلان همه علومی است که از عقل به عنوان دلیل مستقل برای شناخت معارف دینی استفاده می نمایند. 🔸 نگرش اصولیون به عقل این انتقاد به شکلی دیگر به مدرسه اصولی هم وارد است؛ چرا که اصولیون در مقام نظر و تئوری، نتایج حاصل از استنباط عقلی را می پذیرند - هر چند در مقام عمل - از عقل به عنوان دلیلی برای شناخت، تنها در اصول فقه بهره می برند و به نتایج معرفتیِ حاصل از عقل در علوم دیگر و به ویژه در حوزۀ اعتقادات اعتنایی ندارند و همچون اخباری ها عقل را در علوم دیگر تنها ابزاری برای فهم بر می شمرند، و نه دلیلی مستقل برای استنباط معارف دین. ❇️ دیدگاه برگزیده در مواجهه با عقل اما عقل از دیدگاه ما، علاوه بر اینکه ابزاری است برای فهم، یک دلیل مستقل بوده و در کنار و هم عرض قرآن و روایات، منبعی برای استنباط معارف دینی به شمار می رود. [به عنوان مثال، اگر به مقتضای برهان عقلیِ قطعی به مطلبی اعتقاد پیدا کردیم، ظاهر آیه و روایت نباید مخالف نتیجۀ برهان عقلیِ مذکور باشد، بلکه باید به گونه ای فهم و تفسیر شود که با آن مبنای عقلی ملائم و هماهنگ باشد. در این رویکرد، عقل در کنار آیات و روایات، به خودی خود یکی از منابع شناخت محسوب شده و علاوه بر «کارکرد تفهّمی»، «کارکرد تولیدی» هم دارد، بر خلاف رویکرد مقابل که توجهی به مقتضای براهین عقلی قطعی در تفسیر نصوص دینی ندارد]. 2️⃣ نقد دوّم: عدم اصالت و محوریّت دادن به قرآن کریم دوّمین نقدی که بر هر دو مکتب اخباری و اصولی وارد می دانیم، مواجهۀ حداقلی و نادرست ایشان با قرآن است. 🔸 جایگاه قرآن نزد اخباریون مدرسۀ اخباریگری در استنباط معارف دینی نه تنها محوریت را به قرآن کریم نمی دهد، بلکه اساساً برای ظواهر قرآن کریم حجّیت قائل نیست و اصالت و محوریت را در استنباط معارف دینی به موروث روایی می دهد. 🔸 جایگاه قرآن نزد اصولیون و اما اصولیون اگرچه برای ظواهر قرآن حجیت قائل اند، اما در مقام عمل و فرایند استنباط فقهی و عقیدتی، قرآن در روش دین شناسی ایشان جایگاه چندانی ندارد و آشکارترین مصداق عمل به قرآن نزد ایشان، به رفع تعارض بین دو خبر متعارض محدود و منحصر می شود و قرآن را به عنوان مهمترین معیار در مقام تصحیح روایات – فراتر از مقام تعارض، اعم از اینکه با هم متعارض باشند یا نباشند – در نظر نمی گیرند و قرینۀ سند و بررسی های سندی در مقایسه با معیار قرآن و عرضۀ روایات بر کتاب الهی، حاکمیت دارد. به عبارت دقیقتر می توان گفت قرآن نزد هیچ یک از دو مکتب اخباری و اصولی، محوریت و اصالت برای فهم اصول و فروع دین ندارد، بلکه اصالت از آن روایات بوده و قرآن در کنار آن به صورت حداقلی مطرح است! ❇️ دیدگاه برگزیده در مواجهه با قرآن در مقابل دو شیوۀ فوق، ما بر این باوریم که اولاً ظواهر قرآن حجّت است، ثانیاً محوریّت در جمیع علوم و معارف اسلامی از آنِ قرآن است و نه روایات، و ثالثاً قرآن محوری فراتر از یک نظریه و تئوری، در مقام عمل و فرایند استنباط فقهی و عقیدتی نیز باید نمود و ظهور عینی داشته باشد. ادامه دارد... 📚📚📚 مفاصل اصلاح الفکر الشیعی، ص ۲۱۴ و ۲۱۵. ✅ https://eitaa.com/alhaydari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 ضرورت و شرط اسلام از نظر امام خمینی (ره) 〽️ تمام حقیقت اسلام عبارت است از "توحید" و "نبوّت" https://eitaa.com/alhaydari
🔺 آیا فقیهی که در مباحث اعتقادی تخصّص ندارد، حقّ دارد در این امور اظهار نظر کند⁉️ 〽️ فقیه از آن جهت که فقیه است، حقّ نظر دادن در امور تخصصیِ اعتقادی را ندارد! 〽️ فقط فقیهی که علاوه بر فقه، در کلام یا فلسفه و یا عرفان هم متخصّص و مجتهد باشد، می تواند در مباحث اعتقادی اظهار نظر کند 🔹 «ممکن است کسی بگوید آقای حیدری شما به نظر عارف و فیلسوف و متکلم دربارۀ توحید اشاره کردید، اما پس چرا به نظر فقیه اشاره ننمودید؟! 🔸 در جواب باید بگویم بحث توحیدی ربطی به فقیه ندارد! زیرا فقیه – از آن جهت که فقیه است – دایرۀ بحثش حلال و حرام و احکام تکلیفی و عملی است و نه اصول دین. فقیه تخصصی در اعتقادات ندارد تا اینکه بخواهد دربارۀ توحید اظهار نظر کند! فقیه فقط باید در حیطۀ تخصّصش که فقه اصغر است بحث کند، نه فقه اکبر و عقاید که خارج از حوزۀ تخصّص اوست. 👈 بنابراین اگر دیدید فقیهی دربارۀ امور تخصّصی اعتقادی و فقه اکبر سخن می گوید [و نه امور کلی و واضح اعتقادی که هر کسی می داند!]، از او بپرسید آیا شما اصلاً در زمینۀ بحث های اعتقادی و اصول دین تخصصی دارید یا نه؟! اگر اثبات شد که در مباحث اعتقادی هم تخصّص دارد، می تواند سخن بگوید و اظهار نظر کند، اما اگر ثابت نشد که در عقائد متخصص و مجتهد است، فتوا و نظر او دربارۀ مباحث اعتقادی را به دیوار بزنید! 👉 ❇️ اگر دیدید از فقها بر ضدّ نظرات عرفا و فلاسفه و متکلمین فتوایی صادر شده، بدانید که این فتوا از روی جهل و بی اطلاعی صادر شده و نه از روی علم و آگاهی تفصیلی و تخصّصی؛ چرا که او در زمینۀ اعتقادات، مطالعات و تحقیقات و تأملات تخصصی و تفصیلی نداشته است که بخواهد با تکیه بر آنها، اظهار نظر کند! ✅ مگر اینکه ثابت شود او علاوه بر اینکه فقیه است، متکلم یا فیلسوف یا عارف هم هست که در این صورت، حق دارد به عنوان یک متخصّص و اهل فنّ در اعتقادات، نظر خودش را بیان کند. اما کسی که از بحث های دقیق و پیچیدۀ کلامی و عرفانی و فلسفی آگاهی ندارد، چه حقّی دارد که علیه دیگران فتوا صادر کند؟! این فتوای او باطل است؛ چون مبتنی بر جهل و نادانی است. این نوع فتاوا، فتاوای بی ارزشی هستند که پشتوانۀ علمی و تحقیقی ندارند! کسی در اعتقادات و اصول دین مجتهد و صاحب نظر است که در عرفان، فلسفه، معرفت شناسی و حداقل کلام، مجتهد و متخصص بوده و با مبانی این علوم، آشنایی تفصیلی و استدلالی داشته باشد. اما کسی که در علوم مذکور مطالعه کافی و تخصصی ندارد، یقینا در اعتقادات مجتهد نبوده و طبعاً از نظر عقلی و شرعی، حقّ اظهارنظر قطعی درباره مسائل این علوم را ندارد. 🎙 مطارحات فی العقیدة، مشروعیة تعدّد القرائات فی مدرسة اهل البیت (علیهم السلام)، جلسۀ دوّم، ماه رمضان 1434 ق. https://eitaa.com/alhaydari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 اعتقاد آیت الله حیدری درباره توقیفی یا غیر توقیفی بودن قرآن 〽️ قرآنی که دست ماست، عینا همان قرآنی است که بر پیامبر اکرم (ص) نازل شده است، بدون کم و کاست سایت | یوتیوب | آپارت https://eitaa.com/alhaydari
📌 خبر حلول عید سعید فطر 🔸 ضمن قبولی طاعات و عبادات، به اطلاع عموم مسلمانان می رساند بنابر اعلام رسمی دفتر آیت الله سید کمال حیدری بر پایه محاسبات علمی و داده های دقیق فلکی، روز یکشنبه مورخ ۱۳۹۹/۳/۴، اول ماه شوال و روز عید سعید فطر در سال ۱۴۴۱ هـ.ق خواهد بود. پیشاپیش فرارسیدن این عید بزرگ اسلامی را به همه مردم روزه دار، تبریک و تهنیت عرض می نماییم. 🔗 سایت https://eitaa.com/alhaydari
❇️ بسم الله الرحمن الرحیم 🔸 با آرزوی قبولی طاعات و عبادات تمامى مؤمنان روزه دار در ماه مبارک رمضان، پیشاپیش به اطلاع عموم مؤمنين می رساند، مبلغ زکات فطریه برای هر نفر در صورتی که غذای غالب آنان نان بوده باشد، ۱۰۰۰۰ (ده هزار) تومان، و در صورتی که برنج خارجی یا ایرانی بوده، به اندازه سه کیلو از آن می باشد. قیمت برنج، بسته به عرف بازار محاسبه می گردد. ✅ https://eitaa.com/alhaydari
🔺 اصول و قواعد روش استباط فقهی آیت الله حیدری 1️⃣ قاعدۀ اول: قرآن محوری (اصالت و اولویّت نصوص قرآنی بر متون روایی) 🔵 ۱) آیت الله حیدری تقریباً تمام توان استنباطی و تحقیقی خود را به قرائت نصوص قرآنی اختصاص داده است. بر این اساس مشاهده می کنیم ایشان طوری به بحث و تحقیق پیرامون آیات قرآنی در حوزۀ مسائل فقهی می پردازند که انسان گمان می کند دلیلیّت و حجّیّت را فقط از آنِ قرآن کریم می دانند؛ اگرچه برای روایات معتبر نیز - طبق مبانی رجالی و حدیثی خویش و البته در طول قرآن و پس از عرضه به آن -، سهمی در فرایند استنباط در نظر می گیرند. باید اذعان کرد که این شيوۀ تحقیقی قرآنی، واقعاً در مباحث تخصّصی فقهی کم نظیر است؛ چرا که تمرکز اصلی فقهای بزرگ، بیشتر روی متون روایی بوده و اکنون هم به همین صورت است. شاید بتوان گفت که همین اصالت دادن به اخبار و توجّه بیش از اندازه به نصوص روایی، مانع از رشد توان تفسیری در فرایند استنباط ایشان گشته، و یا حدّاقل می توان گفت مانع از بروز و ظهور این حسّ تفسیری - در حدّی که متناسب با شأن قرآن کریم باشد - شده است. بر خلاف این روش معمول و رایج، مشاهده می كنيم کسانی همچون آيت الله حيدری که در تفسير قرآن متخصّص اند، این توان و قدرت تفسيری خود را در مباحث فقهی نیز به طور جدّی و به نحو حداكثری به كار می گيرند. البته کاربرد مباحث تفسیری در حوزۀ فقه، اندکی متفاوت است با به کارگیری آن در سایر علوم. لازم به ذکر است آیت الله حیدری در فرایند استنباطی خود، اگر چه از روایات نیز در جای خود بهره می گیرند، اما به هیچ وجه از رویکرد رایج «روایت محور» که اصالت را در مباحث فقهی به اخبار و احادیث می دهد، تأثیر و انفعال نمی پذیرند؛ چرا که از دیدگاه ایشان روایات در طول قرآن قرار دارند و نه در عرض و هم پایۀ آن! به همین دلیل است که علامه حیدری در بحث های فقهی خود به ویژه در سطح خارج، روی آیات قرآنی تأکید و تمرکز بیشتری دارند. 🟢 ۲) واضح است فقیهی که به نحو تخصّصی به علم تفسیر پرداخته و به بیان دیگر، «مجتهد در تفسیر» شده است، وقتی به ادلّۀ قرآنیِ مباحث فقهی می پردازد، بحث او در مقایسه با فقیهی که فاقد تخصّص در تفسیر است، بسیار متفاوت می باشد و این تخصّص، آثار مهمی را در قرائت آیات و فهم نصوص قرآنی بر جای می گذارد و همین مسأله، نهايتاً اثرگذاریِ قابل توجّه خود را در نتایج و فتاوای فقهی نشان می دهد؛ یعنی نتایج و احکام به دست آمده از «فقه قرآن محور»، از نتایج و فتاوای برآمده از «فقه روایت محور»، بسیار متفاوت خواهد بود! 🟡 ۳) کسی که به علم تفسیر به طور تخصّصی پرداخته و در این دانش متبحّر و صاحب نظر شده، مباحث فقهیِ قرآنی او، به معنای واقعی کلمه تحقیقی بوده و در بالاترین سطح علمی و فقهی قرار دارد و در درجۀ اوّل فقط این نوع بحث قرآنی و فقهی است که می توان آن را بحث مقارن و تطبیقی نامید؛ یعنی همان طور که ما «فقه مقارن» و «اصول مقارن» داریم، «تفسیر مقارن» هم باید داشته باشیم. به همين دليل، كسب تخصص و اجتهاد در علم تفسیر ضرورت می يابد، و اینکه کسی به فقه مقارن بپردازد بدون اینکه ابتدائاً در دانش تفسیر ممحّض و متخصّص بوده باشد، واقعاً بی معنی و غیر قابل فهم است!؛ زیرا روایات باید با محکّ و میزان قرآنی سنجیده و ارزیابی شوند، و این مهم جز از طریق وصول به مقام «اجتهاد در تفسیر» میسّر نمی شود. 📚📚📚 آیت الله سید کمال حیدری، کلّیات فقه المکاسب المحرمة، ص 78 و 79. به قلم: دکتر طلال حسن (با اندکی تصرّف). 🔘 ادامه دارد... # https://eitaa.com/alhaydari
🔺 ضرورت معرفی مبانی فکری و فلسفی مسلمانان به دنیا 🔹 غربی ها اندیشه های علمی و مبانی فلسفی متفکرین خود را به شیوه های گوناگون به همۀ دنیا معرفی می کنند به طوری که حتی آشنایی با دیدگاه های این دانشمندان برای جوامع دیگر نوعی افتخار علمی محسوب می شود. به عنوان مثال کدام دانشگاه در جهان وجود دارد که با مباحث فلسفی سر و کار داشته باشد اما اساتید و دانشجویان آنها با تفکرات دکارت و کانت و هایدگر و پوپر و ویتگنشتاین آشنا نباشند و کتاب های شان را در آنجا تدریس نکنند؟! بر خلاف آنها که بحث های علمی و دستاوردهای فلسفی خود را در سرتاسر عالم منتشر نموده اند، متأسفانه ما در این زمینه ها خیلی عقب هستیم و کارهای جدّی و قابل توجّهی را انجام نداده ایم. ما در شناساندن نظرات فلاسفۀ خودمان مثل فارابی، ابن سینا، ملاصدرا، ابن رشد و غیره موفق نبوده ایم. کتاب هایی که از متفکران اسلامی در دنیا ترجمه می شود، در مقابل آثاری که از آن طرف در ایران و سایر کشورهای اسلامی ترجمه می شود، اصلاً قابل مقایسه نیست! ✔️ حوزه های علمیه در این زمان که عصر ارتباطات نام گرفته است، باید برای عرضۀ محصولات علمی و فرهنگی خود برنامه ریزی داشته باشند و خیلی بیشتر از این ها تلاش کنند تا حرف ما به گوش تعداد بیشتری از اندیشمندان و مردم دنیا برسد. ✅ https://eitaa.com/alhaydari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 مقایسه "وسائل الشیعة" حرّ عاملی با "جامع احادیث الشیعة" آیت الله بروجردی 〽️ در کتاب "وسائل الشیعة"، روایات از سیاق ها و قرائن خود منقطع شدند https://eitaa.com/alhaydari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 هشدار آیت الله حیدری درباره عقب نماندن مسلمانان از جامعه علمی دنیا 〽️ چرا ما نتوانستیم مبانی فلسفی ملاصدرا را در دانشگاه های اروپا ترویج کنیم؟! 〽️ تولید علم ما از جهت عمق و کیفیت، باید به گونه ای باشد که دیگران ناچار شوند کتاب های ما را ترجمه کنند https://eitaa.com/alhaydari
آیت الله سید کمال حیدری
🔺 هشدار آیت الله حیدری درباره عقب نماندن مسلمانان از جامعه علمی دنیا 〽️ چرا ما نتوانستیم مبانی فلسف
🔺 ضرورت معرفی مبانی فکری و فلسفی مسلمانان به دنیا 🔹 غربی ها اندیشه های علمی و مبانی فلسفی متفکرین خود را به شیوه های گوناگون به همۀ دنیا معرفی می کنند به طوری که حتی آشنایی با دیدگاه های این دانشمندان برای جوامع دیگر نوعی افتخار علمی محسوب می شود. به عنوان مثال کدام دانشگاه در جهان وجود دارد که با مباحث فلسفی سر و کار داشته باشد اما اساتید و دانشجویان آنها با تفکرات دکارت و کانت و هایدگر و پوپر و ویتگنشتاین آشنا نباشند و کتاب های شان را در آنجا تدریس نکنند؟! بر خلاف آنها که بحث های علمی و دستاوردهای فلسفی خود را در سرتاسر عالم منتشر نموده اند، متأسفانه ما در این زمینه ها خیلی عقب هستیم و کارهای جدّی و قابل توجّهی را انجام نداده ایم. ما در شناساندن نظرات فلاسفۀ خودمان مثل فارابی، ابن سینا، ملاصدرا، ابن رشد و غیره موفق نبوده ایم. کتاب هایی که از متفکران اسلامی در دنیا ترجمه می شود، در مقابل آثاری که از آن طرف در ایران و سایر کشورهای اسلامی ترجمه می شود، اصلاً قابل مقایسه نیست! ✔️ حوزه های علمیه در این زمان که عصر ارتباطات نام گرفته است، باید برای عرضۀ محصولات علمی و فرهنگی خود برنامه ریزی داشته باشند و خیلی بیشتر از این ها تلاش کنند تا حرف ما به گوش تعداد بیشتری از اندیشمندان و مردم دنیا برسد. ✅ https://eitaa.com/alhaydari
❇️ معرفی برخی شروح آیت الله حیدری بر اسفار، مهمترین و بزرگ ترین کتاب مرحوم ملاصدرا، به مناسبت روز بزرگداشت وی ✅ https://eitaa.com/alhaydari 👇👇👇
📚 «الأسفار الأربعة» مهترین اثر فلسفی ملاصدرا و حکمت متعالیه است. جلد نهم از این کتاب مهم (تتمۀ سفر چهارم: قسم دوم در علم النفس)، به مباحث معاد اختصاص یافته است. شیخ دکتر عبدالله الأسعد، شرح آیت الله حیدری بر این جلد از کتاب اسفار را در شش جلد (مجموعاً 2839 صفحه) تقریر و تنظیم نموده است. ❇️ این اثر با نگارش مقدمۀ هفده صفحه ای از سوی علامه حیدری آغاز شده است. اثر حاضر توسط انتشارات مؤسسۀ امام جواد (علیه السلام) منتشر شده و علاقه مندان می توانند آن را از طریق سایت تهیه کنند. ❗️ لازم به ذکر است فایل پی دی اف اثر مذکور نیز از طریق لینک زیر قابل دسترسی است 👇👇 🔗 http://alhaydari.com/ar/2019/06/68018/https://eitaa.com/alhaydari
🌸🌺🌼 اللّـهُمَّ اَهْلَ الْكِبْرِياءِ وَالْعَظَمَةِ، وَاَهْلَ الْجُودِ وَالْجَبَرُوتِ، وَاَهْلَ الْعَفْوِ وَالرَّحْمَةِ، وَاَهْلَ التَّقْوى وَالْمَغْفِرَةِ، اَسْاَلُكَ بِحَقِّ هذَا الْيَومِ الَّذي جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمينَ عيداً، وَلُِمحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ ذُخْراً وَشَرَفاً وَمَزيْداً، اَنْ تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاَنْ تُدْخِلَني في كُلِّ خَيْر اَدْخَلْتَ فيهِ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّد، وَاَنْ تُخْرِجَني مِنْ كُلِّ سُوء اَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّد صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلَيْهِمْ، اَللّـهُمَّ اِنّي اَسْاَلُكَ خَيْرَ ما سَأَلَكَ مِنْهُ عِبادُكَ الصّالِحُونَ، وَاَعُوذُ بِكَ مِمَّا اسْتعاذَ مِنْهُ عِبادُكَ الْصّالِحُونَ. 🔶 ضمن آرزوی قبولی طاعات و عبادات، عید سعید فطر را به همه ملسمانان تبریک و تهنیت عرض می نماییم. 🔗 سایت https://eitaa.com/alhaydari
4_5971901267717391774.mp3
3.62M
❗️بیان روشنگرانه آیت الله حیدری درباره کلیپهای تقطیع و تحریف شده ای که برخی معاندان و فرصت‌طلبان، از ایشان در کانالهای مختلف انتشار می دهند تا سخنان وی را - از طریق درج زیرنویس های نامربوط، دروغ و خلاف مراد گوینده - وارونه جلوه داده و مردم را بفریبند!! ✅ https://eitaa.com/alhaydari
🔵 آیا وجود فطرت الهی در نهاد انسانها، برای هدایت بشر کافی است؟! 🔺 با مراجعه به قرآن کریم در می یابیم اولین هدایتی که به انسان داده شده است، "هدایت فطری" است. خداوند در این باره می فرماید: "فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اَللّٰهِ اَلَّتِي فَطَرَ اَلنّٰاسَ عَلَيْهٰا لاٰ تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اَللّٰهِ ذٰلِكَ اَلدِّينُ اَلْقَيِّمُ وَ لٰكِنَّ أَكْثَرَ اَلنّٰاسِ لاٰ يَعْلَمُون"؛َ روم/30 (پس روى خود را متوجّه آيين خالص پروردگار كن! اين فطرتى است كه خداوند، انسانها را بر آن آفريده؛ دگرگونى در آفرينش الهى نيست؛ اين است آيين استوار؛ ولى اكثر مردم نمى دانند!). پس هر انسانی بر فطرت زاده می شود و از هدایت فطری برخوردار است. هدایت فطری غیر قابل تغییر و تبدیل است و به تعبیر قرآن، سنتی از سنن الهی است، و سنت های الهی نیز جاری و همیشگی هستند؛ زیرا حکمت الهی این را اقتضاء می کند: "وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اَللّٰهِ تَبْدِيلاً"؛ احزاب/62 (براى سنّت الهى هيچ گونه تغيير نخواهى يافت!). اما مشکل اینجاست که هدایت فطری نه قادر است "مصداق کمال" را تعیین کند و نه قادر است "راه" را نشان دهد، بلکه تنها انسان را موجودی طالب کمال می سازد و او را به کمالی بی انتها متمایل می کند. انسان به هر مرحله ای از مراحل کمال که برسد، آن را پشت سر می گذارد تا به دنبال مرحله جدیدی برود؛ بدون آنکه در جایی متوقف شود. اما این فطرت، مشخص نمی کند کمال چیست و چگونه می توانیم به آن برسیم. از همین جا است که نیاز ما به شریعت های آسمانی، دین، انبیاء و فرستادگان بشارت‌دهنده و بیم‌دهنده از سوی خداوند و خالق انسان ها آشکار می شود. 🔺 پس وظیفه پیامبر، هدایت تشریعی است؛ یعنی اینکه بگوید: این کار را انجام بدهید و آن کار را انجام ندهید: "مٰا أَفٰاءَ اَللّٰهُ عَلىٰ رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ اَلْقُرىٰ فَلِلّٰهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي اَلْقُرْبىٰ وَ اَلْيَتٰامىٰ وَ اَلْمَسٰاكِينِ وَ اِبْنِ اَلسَّبِيلِ كَيْ لاٰ يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ اَلْأَغْنِيٰاءِ مِنْكُمْ وَ مٰا آتٰاكُمُ اَلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مٰا نَهٰاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اِتَّقُوا اَللّٰهَ إِنَّ اَللّٰهَ شَدِيدُ اَلْعِقٰاب"ِ حشر/7 (آنچه را خداوند از اهل اين آباديها به رسولش بازگرداند، از آن خدا و رسول و خويشاوندان او، و يتيمان و مستمندان و در راه ماندگان است، تا[اين اموال عظيم] در ميان ثروتمندان شما دست به دست نگردد! آنچه را رسول خدا براى شما آورده بگيريد[و اجرا كنيد]، و از آنچه نهى كرده خوددارى نماييد؛ و از [مخالفت] خدا بپرهيزيد كه خداوند كيفرش شديد است!). ✔️ خلاصه اینکه همه انسان ها اگرچه از نیروی "هدایت فطری" و درونی برخوردارند، اما این هدایت برای سعادت انسان ها فقط شرط لازم است و نه شرط کافی!؛ زیرا هدایت فطری اولا مصداق کمال را مشخص نمی کند، و ثانیا در فرض شناسایی آن، راه و شیوه وصول به آن را به انسان نشان نمی دهد؛ به همین جهت خداوند حکیم، ما انسانها را، هم از طریق هدایت فطری و تکوینی، از درون به سوی خود رهنمون می سازد، و هم به وسیله هدایت تشریعی و از برون، ما را به سوی خود می خواند. 📚 پژوهشی در پرسمان امامت، ص 48 ✅ https://eitaa.com/alhaydari