❇️ ضرورت ابتناء نقد بر فهم صحیح!
🔹 کسانی که می خواهند نظریات آیت الله حیدری را به خوبی متوجه شوند، باید صوت های این جلسات را به دقت استماع کنند.
باید توجه داشت که هدف از قرار دادن کلیپ های تصویری کوتاه دربارۀ یک بحث، عمدتاً فتح باب و به دست دادن سر نخ و ایجاد انگیزه در مخاطبان گرامی است؛ لذا در فهم اصل مدعا نباید به آن ها اکتفا کرد!، بلکه باید به فایل های صوتی خود بحث که در همین کانال بارگزاری شده رجوع نمود و آن ها را به طور کامل و دقیق مورد ملاحظه و شنیدن قرار داد.
🔸 در همین راستا، ضرورت فهم صحیح و دقیق دیدگاه علامه حیدری دربارۀ «عصمت» اهل بیت (علیهم السلام)، اهمیتی دوچندان می یابد.
❗️ متأسفانه برخی افراد از طریق ربات این کانال، شروع به نقد نظریۀ علامه حیدری در این باره می کنند، در حالی که از سخن آنها کاملاً مشخص است که هنوز اصل مدعای ایشان را متوجه نشده اند! از نظر روش شناختی و حتّی اخلاقی، اوّلین اصل در نقد هر نظریه ای، ابتناء آن نقد، بر فهم درست و کامل آن نظریه است! کسی که چیزی را به درستی تصوّر نکرده، چه ضرورتی دارد بی محابا به نقد و بعضاً تخریب دیدگاه دیگران روی بیاورد؟! هر گونه «تصدیق» یا «تکذیبی»، منطقاً متوقف است بر «تصوّر» صحیح!
نقدی که مبتنی بر فهم صحیح از یک مدعا نیست، هیچ ارزش و اعتباری ندارد و اصلا نقد نیست، بلکه توهم نقد است!
〽️ برخی می گویند نظریۀ آیت الله حیدری برگرفته از دیگران است!
در حالی که:
➖ اوّلاً علامه حیدری حدود بیست دقیقه (در جلسۀ سوم: بررسی اعتقاد به عصمت اهل بیت (ع) در فرهنگ شیعیان در سه قرن نخستین) تحت عنوان «مقام ثبوت و اثبات» به وجه اصلی تمایز دیدگاه خود با سایر محققان پرداخته؛
➖ و ثانیاً چه اشکالی دارد عالمی برخی از وجوه نظریۀ خود را از دیگران اخذ نموده باشد؟! این عدّه باید توجه داشته باشند که اساساً فکر در خلأ متولد نمی شود و احدی از علما و نظریه پردازان، ایدۀ خود را از صفر شروع نکرده و همۀ ابعاد آن را خودشان ابتکار ننموده اند، بلکه از تحقیقات و تأملات دیگران هم در تکوین و تکامل نظام فکری خود بهره برده اند، اما در ادامه به تنقیح، تکمیل و توسعۀ مبانی و ابعاد و لوازم آن پرداخته اند.
اصولاً علم یک هویّت جمعی و بین الأذهانی دارد، نه اینکه وقتی کسی طرح یا ایده ای را به میان می آورد، لزوماً همۀ اجزاء آن مطلقاً از خودش بوده و کاملاً منقطع از تاریخ یک علم و در خلأ سخن گفته باشد!
‼️ اساسا یکی از مشکلات جدی کسانی که به نقد نظریات و اندیشه های آیت الله حیدری می پردازند این است که عمدتا تلاش نکرده اند تا از طریق مطالعه کتاب ها یا استماع دروس وی به طور کامل، اصل مدعای ایشان را به درستی متوجه شوند، لذا غالبا چیزی را نقد می کنند که علامه حیدری اصلا بدان قائل نیست!
✅ https://eitaa.com/alhaydari
🔺 بیان تفاوت نظریۀ آیت الله دربارۀ «عصمت» اهل بیت (ع) با برخی از محققان
🔹 اکنون برای کسانی که وجه تفاوت نظریۀ آیت الله حیدری با دیگر محققان را به درستی متوجه نشده و بین آراء گوناگون خلط نموده اند - علاوه بر تصریحات متعدّد خود ایشان - باز تکرار می کنیم که برخی اصل عصمت را انکار می کنند و می گویند اساساً اهل بیت (علیهم السلام) «در مقام ثبوت» و واقع، معصوم نیستند و خودشان هم ادعای عصمت نداشته اند، بلکه عده ای از متکلمان که از رویکردی غلوآمیز برخوردار بوده اند، مسألۀ عصمت را از پیش خود اختراع نموده و به پای مذهب گذاشته اند!
❗️ اما بر خلاف دیدگاه این عدّه، علامه حیدری عصمت ائمه (علیهم السلام) را قبول دارند و در کتاب های خود به تبیین و اثبات آن پرداخته اند، ولی بر این باورند که آموزۀ عصمت در قرون اوّلیه، بین اصحاب ائمه (علیهم السلام) به عنوان یک مسألۀ واضح و مستقل، مطرح و برجسته نبوده و در فرهنگ و ذهنیّت (مقام اثبات) شیعیانِ آن زمان، مقبولیّتِ عامّ نیافته بوده و اگر هم به ندرت بحثی از آن به میان آمده، تنها بین عدّه ای از خواصّ اصحاب و – نه همۀ ایشان! – طرح شده و اتفاقاً مورد بحث و اختلاف هم واقع گردیده است.
به بیان دیگر، بر اساس دیدگاه آیت الله حیدری، شیعیان - چه عامّۀ مردم و چه خواص ایشان - عمدتاً هنوز از آن چنان بلوغ فکری و ظرفیت معرفتی برخوردار نشده بودند تا اهل بیت (علیهم السلام) مسألۀ عصمت را آشکارا برای آنها بیان کنند.
🔸 این نظریه، انکار نمی کند که ممکن است برخی از خواصّ اصحاب ائمه (علیهم السلام)، عصمت را قبول نموده باشند یا اینکه حتّی خود اهل بیت (علیهم السلام) به معدودی از اصحاب - که دارای ظرفیّت و معرفت بالاتری بوده اند - عصمت خود را خبر داده باشند، امّا مسأله این است که اعتقاد به عصمت را به نحو عمومی و فراگیر برای مردم بیان نکرده بودند؛ زیرا عصمت «شرط تشیّع» نبوده است؛ بلکه تنها معیار و ملاک برای شیعه محسوب شدن، همان اخذ معارف دین از اهل بیت (علیهم السلام) بعد از رحلت رسول خدا (ص) و واجب الإطاعة دانستن ایشان، به عنوان «معیار حدّاقلی تشیع» بوده است.
✅ بله، اگر کسی علاوه بر این، به عصمت اهل بیت (علیهم السلام) هم اعتقاد پیدا می کرده، این حاکی از عمق معرفت او نسبت به عترت پیامبر (ص) بوده است، اما باید دقّت داشت که «شرط کمال ایمان» (عصمت)، غیر از «شرط صحّت ایمان» (واجب الطاعة بودن) است و نباید بین این دو خلط کرد!
#امام_شناسی
#عصمت
#آیت_الله_سید_کمال_حیدری
✅ https://eitaa.com/alhaydari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 شرط تشّیع از منظر خود ائمه (ع)
➖ علامه حیدری: ما معتقدیم تشیّع فقط یک شرط دارد و آن هم عبارت است از: اطاعت مطلق از ایشان (افتراض الطاعة).
#امام_شناسی
#ملاک_حداقلی_تشیع
https://eitaa.com/alhaydari
آیت الله سید کمال حیدری
🔺 شرط تشّیع از منظر خود ائمه (ع) ➖ علامه حیدری: ما معتقدیم تشیّع فقط یک شرط دارد و آن هم عبارت است
🔺 تشیّع فقط یک شرط دارد و آن هم عبارت است از: اطاعت مطلق از ایشان (افتراض الطاعة).
➖ باید توجه داشت که سایر ویژگی ها از جمله عصمت و علم غیب و ولایت تکوینی و وساطت فیض و غیره، «شرط صحّت تشیّع» نیستند، بلکه «شرط کمال تشیع» اند.
➖ طبق این مبنا هر کس که از علی و اولاد (علیهم السلام) اطاعت کند و در موارد اختلافی، رأی ایشان را بر سایر صحابۀ پیامبر اکرم (ص) ترجیح دهد و دین خود را از اهل بیت (ع) بگیرد، شیعه محسوب می شود، حتی اگر سایر اوصاف کمالی ائمه (ع) برایش با دلیل ثابت نشده باشد.
➖ بر اساس این مبنا، عدۀ بیشتری می توانند ذیل پرچم اهل بیت (ع) و مکتب تشیع قرار بگیرند و از آموزه های حیات بخش و انسان ساز ایشان بهره مند شوند. باید این حقیقت را بدانیم که ما هر چقدر قیود و شرایط بیشتری را به اصل مذهب نسبت دهیم (قیودی که حاصل اجتهاد و برداشت شخصی علما از نصوص دینی است، نه اینکه واقعاً ائمه به طور صریح و واضح فرموده باشند!)، به همان میزان دایرۀ گرایش دیگران به تشیع را محدودتر و تنگ تر کرده ایم.
❗️ بنده نمی گویم به عصمت یا علم غیب ائمه (ع) قائل نباشیم؛ چرا که خودم بیش از دیگران قائلم، بلکه می گویم این امور را شرط و معیار شیعه بودن قرار ندهیم تا گرایش به تشیع برای دیگران، دشوار و پیچیده نشود و به راحتی بتوانند ذیل تربیت اهل بیت (ع) قرار گیرند.
دلایل متعدّد این مدّعا را هم در همین دروس خارج امامت به تفصیل بیان نموده ایم.
#امام_شناسی
#ملاک_حداقلی_تشیع
#آیت_الله_سید_کمال_حیدری
✅ https://eitaa.com/alhaydari
🔺 حقوق و حرمت انسان ها از منظر اسلام
🔹 در اسلام برای انسان به یک اعتبار دو نوع حقوق وجود دارد:
1⃣ یک دسته حقوق برای انسان از آن جهت که انسان است صرف نظر از هر دین و مذهبی که دارد؛
2⃣ و یک سلسله حقوق دیگر برای انسان از آن جهت که مثلاً متدین و مسلمان است.
〽️ به عنوان مثال، قرآن کریم در درجۀ اول بنی آدم و نوع انسان را مورد تکریم و احترام قرار داده است و نه فقط دسته ای خاصّ از انسان ها را: «وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني آدَم»؛ (اسراء/ 70).
تکریم «بنی آدم» شامل مطلق انسان ها اعم از مؤمن و کافر می شود؛ هر چند که مؤمنان از کرامت افزون تری نزد خداوند برخوردارند: « إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم»؛ (حجرات/ 13).
عبارت مشهور امام علی (ع) در نامه 53 نهج البلاغه خطاب به مالک اشتر هم، بیانگر همین حقیقت قرآنی است:
"فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ: إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْقِ"؛ (مردم بر دو قسمند: یا برادر دینی تو هستند و یا در خلقت با تو شریک اند).
اسلام نه تنها برای انسان ها بلکه برای حیوانات هم حق و ارزش قائل است. اینکه برخی از اهل علم، سایر انسان ها را صرفاً به خاطر اینکه از نظر اعتقادی با آنها متفاوت اند از حقوق انسانی محروم می دانند، از نظر ما دیدگاه نادرستی است!
✔️ بر این اساس، هیچکس حقّ توهین به پیروان سایر ادیان و مذاهب را ندارد، حتی توهین به کفار و مشرکین هم بنا به حکم اوّلی – و نه فقط حکم ثانوی – جایز نیست.
بله، می توان اعتقادات دیگران را به نقد کشید و ده دلیل بر ابطال آنها اقامه کرد، اما توهین، تحقیر و جهنمی خواندن شان به بهانه تفاوت و اختلاف در عقیده، ممنوع است!
#برخورد_با_مخالفین
#آیت_الله_حیدری
✅ https://eitaa.com/alhaydari
🔺 آیا فقیهی که در مباحث اعتقادی تخصّص ندارد، حقّ دارد در این امور اظهار نظر کند⁉️
〽️ فقیه از آن جهت که فقیه است، حقّ نظر دادن در امور تخصصیِ اعتقادی را ندارد!
〽️ فقط فقیهی که علاوه بر فقه، در کلام یا فلسفه و یا عرفان هم متخصّص و مجتهد باشد، می تواند در مباحث اعتقادی اظهار نظر کند
🔹 «ممکن است کسی بگوید آقای حیدری شما به نظر عارف و فیلسوف و متکلم دربارۀ توحید اشاره کردید، اما پس چرا به نظر فقیه اشاره ننمودید؟!
🔸 در جواب باید بگویم بحث توحیدی ربطی به فقیه ندارد! زیرا فقیه – از آن جهت که فقیه است – دایرۀ بحثش حلال و حرام و احکام تکلیفی و عملی است و نه اصول دین. فقیه تخصصی در اعتقادات ندارد تا اینکه بخواهد دربارۀ توحید اظهار نظر کند! فقیه فقط باید در حیطۀ تخصّصش که فقه اصغر است بحث کند، نه فقه اکبر و عقاید که خارج از حوزۀ تخصّص اوست.
👈 بنابراین اگر دیدید فقیهی دربارۀ امور تخصّصی اعتقادی و فقه اکبر سخن می گوید [و نه امور کلی و واضح اعتقادی که هر کسی می داند!]، از او بپرسید آیا شما اصلاً در زمینۀ بحث های اعتقادی و اصول دین تخصصی دارید یا نه؟! اگر اثبات شد که در مباحث اعتقادی تخصّص دارد، می تواند سخن بگوید و اظهار نظر کند، اما اگر ثابت نشد که در عقائد متخصص و مجتهد است، فتوا و نظر او دربارۀ مباحث اعتقادی را به دیوار بزنید! 👉
❇️ اگر دیدید از فقها بر ضدّ نظرات عرفا و فلاسفه و متکلمین فتوایی صادر شده، بدانید که این فتوا از روی جهل و بی اطلاعی صادر شده و نه از روی علم و آگاهی تفصیلی و تخصّصی؛ چرا که او در زمینۀ اعتقادات، مطالعات و تحقیقات و تأملات تخصصی و تفصیلی نداشته است که بخواهد اظهار نظر کند!
✅ مگر اینکه ثابت شود او علاوه بر اینکه فقیه است، متکلم یا فیلسوف یا عارف هم هست که در این صورت، حق دارد به عنوان یک متخصّص و اهل فنّ در اعتقادات، نظر خودش را بیان کند. اما کسی که از بحث های دقیق و پیچیدۀ کلامی و عرفانی و فلسفی آگاهی ندارد، چه حقّی دارد که علیه دیگران فتوا صادر کند؟! این فتوای او باطل است؛ چون مبتنی بر جهل و نادانی است! این نوع فتاوا، فتاوای بی ارزشی هستند که پشتوانۀ علمی و تحقیقی ندارند!
🎙 مطارحات فی العقیدة، مشروعیة تعدّد القرائات فی مدرسة اهل البیت (علیهم السلام)، جلسۀ دوّم، ماه رمضان 1434 ق.
#اجتهاد_در_اعتقادات_و_اصول_دین
#طلاب
#حوزه_های_علمیه
https://eitaa.com/alhaydari
🔺 در هم تنیدگی علوم و معارف اسلامی، و ضرورت «جامع گرایی» در شناخت دین
🔹 «معارف دینی، روی هم رفته یک منظومۀ واحد را تشکیل می دهند. این تفصیل و جداسازی که در علوم صورت می گیرد و گفته می شود مثلاً فقه غیر از کلام است، فلسفه غیر از فقه و کلام می باشد و به همین شکل تفسیر و حدیث و رجال و عرفان و اخلاق هم، هر یک علم جداگانه ای هستند، فقط به خاطر رعایت جنبۀ آموزشی و «در مقام تعلیم و تعلّم» است؛ وگرنه «در مقام استنباط احکام» (چه در فروع دین و چه در اصول دین) همۀ آنها با هم اجزاء یک کلّ هستند که نمی توان بین آنها تفکیک قائل شد و افتراق انداخت و یکی را بدون ملاحظۀ دیگری آموخت!؛ چرا که هر یک از آن ها در دیگری تأثیر می گذارد؛ یعنی قوّت و ضعف در هر یک از علوم اسلامی، به طور مستقیم یا غیر مستقیم در نگرش انسان نسبت به سایر علوم اسلامی اثر می گذارد. بین این علوم، تبادل و داد و ستد عجیبی وجود دارد».
🎥 آیت الله حیدری، درس خارج فقه: "تأثیر الظروف الفکریة والثقافیة فی فهم النصّ الدینی"، جلسۀ اول، 1431 ق.
#حوزه_های_علمیه
#جامع_گرایی
#تمایز_بین_مرجع_دینی_و_مرجع_فقهی
https://eitaa.com/alhaydari
[1⃣ برای «دین شناس» و «فقیه بالمعنی الأعم» شدن، باید همۀ علوم اسلامی را بسته به استعداد خود و در حدّ ضرورت فرا گرفت؛ زیرا همۀ این علوم به نوبۀ خود در هنگام استنباط احکام دینی و بیان نظر نهایی اسلام دربارۀ یک موضوع، به کار می آیند؛ اما با این وجود، کسی که صرفاً می خواهد «فقیه بالمعنی الأخصّ» و «علم شناس» شود، مثلاً فقه شناس یا فلسفه شناس یا عرفان شناس یا کلام شناس و غیره شود، می تواند این دانش ها را به نحو مجزّا و منقطع از یکدیگر بیاموزد، اما یک چنین کسی قطعاً «دین شناس» یا «عالم دین» به معنای واقعی کلمه نخواهد بود!
2⃣ لازم به ذکر است برخی از بزرگان همچون امام خمینی (ره) نیز به همین مبنا قائل بوده، و صراحتاً بین «دین شناس» و «علم شناس» تفاوت و تمایز قائل شده و ادعای اسلام شناسی یا همان دین شناسی (فقیه بالمعنی الأعم شدن) را جز برای کسی که به مقام «جامعیت» در علوم و معارف اسلامی رسیده، جایز ندانسته اند، حتی «فقها» را از آن جهت که فقط فقیه اند، «اسلام شناس» نمی دانند!:
«یکی می آید چهار تا از جنگ های اسلام را بررسی می کند، بعد می شود اسلام شناس! خوب، تو جنگ شناسی، از اسلام بگو من این ورقش را می شناسم. 👈 فقیه حق ندارد بگوید که من اسلام شناسم. فقیه باید بگوید من فقه شناسم، من فقه اسلام را می شناسم؛ 👉 آنی که از همه بهتر می داند همان است که فقه اسلام را می داند. فیلسوف حق ندارد بگوید من اسلام شناسم، این بگوید من یک قسمی از مثلاً معقولات اسلام را ادراک کردم. آن هم که حکومت اسلامی را بررسی کرده و اطلاع پیدا کرده که وضع حکومت چه بوده او حق ندارد بگوید من اسلام شناسم، بگو من حکومتِ اسلام شناسم. 👈 ادعای اسلام شناسی جز برای آن که همۀ جهات اسلام را بداند چه جوری است و همۀ مراتب معنویت اسلام و مادیت اسلام را بداند، آن می تواند بگوید من اسلام شناسم» 👉
📚 (امام خمینی، صحیفۀ امام، ج 8، ص 531 و 532).
📌 قابل توجه است که کمتر کسی همچون امام خمینی (ره) و آیت الله حیدری (حفظه الله) به این صراحت و شجاعت، به تمایز بین «دین شناس» و «فقه شناس» قائل شده و فقهایی که تخصّصشان فقط فقه است را دین شناس ندانسته!، بلکه اطلاق عنوان «اسلام شناس» و «دین شناس» به معنای واقعی کلمه را، تنها بر آن دسته از عالمانی که بین «فقه اصغر» (فروع دین) و «فقه اکبر» (اصول دین) جمع کرده اند، جایز دانسته اند!].
#حوزه_های_علمیه
#جامع_گرایی
#تمایز_بین_مرجع_دینی_و_مرجع_فقهی
#دین_شناس_غیر_از_فقه_شناس_است
https://eitaa.com/alhaydari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 شروط سه گانه پذیرش احادیث، از دیدگاه آیت الله حیدری
〽️ هر حدیثی را به صِرف اینکه حدیث است و در منبع معتبری آمده، نباید پذیرفت!
#اسلام_قرآن_محور_و_اسلام_حدیث_محور
#رابطه_کتاب_و_سنت
✅ https://eitaa.com/alhaydari
آیت الله سید کمال حیدری
🔺 شروط سه گانه پذیرش احادیث، از دیدگاه آیت الله حیدری 〽️ هر حدیثی را به صِرف اینکه حدیث است و در منب
🔺 شروط سه گانۀ پذیرش احادیث از دیدگاه آیت الله حیدری
〽️ هر حدیثی را به صِرف اینکه حدیث است و در منبع معتبری آمده، نباید پذیرفت!
〽️ در مواجهه با احادیث، نباید خوش باور و سطحی نگر بود!
〽️ روایات را تنها در صورتی که واجد شروط و معیارهای لازم باشند، می توان پذیرفت.
🔹 به اعتقاد آیت الله حیدری، پذیرش روایات دارای یک سلسله شروط و قواعد علمی است؛ یعنی به محض اینکه چشم انسان به روایتی افتاد نباید آن را بپذیرد، حتی اگر آن روایت با سند صحیح در منبع معتبری آمده باشد!
به بیان دیگر، قبول روایات و عمل طبق آن ها، یک امر سلیقه ای و بی ضابطه نیست که هر کسی (چه عالم و چه غیر عالم) کتاب روایی را باز کند و هر آنچه در آنجا دید را تلقی به قبول کند و صدور آن را به معصومین (علیهم السلام) نسبت دهد!
👈 بر خلاف آنچه که بسیاری از اهل علم گمان می کنند، «صحّت سند» به تنهایی، مجوزی برای پذیرش و عمل به روایات نیست! اینکه کسی بگوید فلان روایت درست است و باید بدان عمل کرد، تنها به این دلیل که سندش صحیح می باشد، دیدگاه کاملاً اشتباهی است و از نوعی سطحی نگری و ساده انگاری در مواجهه با روایات نشأت می گیرد. 👉
❇️ بر اساس مبانی حدیثی و رجالی علامه حیدری، پذیرش روایات منوط به سه شرط است؛ یعنی هر وقت با حدیثی – در هر منبع معتبر یا غیر معتبری که باشد – مواجه شدیم، باید ببینیم این سه شرط در آنها وجود دارد یا نه. اگر وجود داشت، آن را می پذیریم و به مقتضای آن عمل می کنیم، اما اگر فاقد شروط سه گانه بود، به آن توجهی نمی کنیم!
در ادامه، به بیان سه معیار مذکور می پردازیم.
#اسلام_قرآن_محور_و_اسلام_حدیث_محور
#رابطه_کتاب_و_سنت
✅ https://eitaa.com/alhaydari
1⃣ شرط اوّل: روایت، باید «نقل به الفاظ» باشد
▪️ نخستین شرط در قبول روایات این است که «نقل به الفاظ» باشند؛ یعنی هم «محتوا» از سوی معصوم (ع) بوده باشد و هم در «الفاظی» که خود اهل بیت (ع) فرموده اند، تغییری پدید نیامده باشد. به بیان دیگر، اگر راوی، مطلبی را از یکی از معصومین (ع) شنید، علاوه بر حفظ «محتوا»، باید سعی کند «عین الفاظ» معصوم را هم به ما منتقل کند؛ چرا که هر لفظی بار معنایی خاصّ به خود را دارد و اهل بیت (ع)، حتی الفاظ را هم از روی حکمت انتخاب می کنند؛ لذا وقتی لفظ تغییر پیدا کند، در خلوص و عمق معنا هم - کما بیش - اثر می گذارد.
پس اوّل باید مطمئن شد که راوی، عین الفاظ روایت را منتقل کرده است، اما اگر به هر دلیل برای ما مشخص شد که یک روایت، نقل به الفاظ نشده بلکه نقل به معنا است، در اینجا روایت مورد بحث را کنار نمی گذاریم و آن را بی اعتبار نمی شماریم، بلکه سراغ شرط دوم می رویم.
#اسلام_قرآن_محور_و_اسلام_حدیث_محور
#رابطه_کتاب_و_سنت
✅ https://eitaa.com/alhaydari
2⃣ شرط دوّم: در صورت نقل به معنا بودنِ روایت، راوی آگاه به معیارهایِ صحّتِ نقل به معنا باشد
▪️ اگر روایتی نقل به الفاظ نبود؛ یعنی نقل به معنا بود، اگرچه در همان ابتدا طرد نمی شود، اما پذیرش آن متوقف بر شرط دیگری است و آن اینکه راوی باید بداند چطور کلام معصوم را نقل کند که تغییر محسوس و قابل توجهی در معنای آن ایجاد نشود!
به دیگر سخن، فقط روایت کسی را می توان پذیرفت که از قواعد انتقال صحیح روایت، آگاهی کافی داشته باشد؛ وگرنه – ولو آدم صالح و موثّقی هم که بوده باشد – ممکن است ناآگاهانه و غیر عامدانه، محتوای کلام معصوم را تغییر بدهد و چیزی را به نام روایت نقل کند که با معنای اصلی و اولیه، متفاوت و حتی متعارض باشد!
🔅 به عنوان مثال، برای همۀ ما پیش آمده که به مدت یک ساعت پای سخنان یک عالم یا سر کلاس درس نشسته ایم، اما پس از اتمام جلسه و بیرون آمدن، عین الفاظ و همۀ جملات گوینده بدون کم و کاست در خاطرمان باقی نمانده، بلکه فقط معنای کلی و لبّ سخن او در حافظۀ مان ثبت شده است. علاوه بر آن، بارها تفاق افتاده که وقتی خواسته ایم اصل سخن گوینده را به دیگران – به صورت نقل به معنا - منتقل کنیم، کسی که در همان جلسه در کنار ما حضور داشته، به ما گفته که گوینده منظورش چیز دیگری بود و شما مدعای او را اشتباه فهمده اید و الان هم دارید به دیگران اشتباه انتقال می دهید!
✔️ بنابراین باید گفت اصل اولیه در پذیرش روایاتی که "نقل به معنا" شده اند، این است که راوی از شروط و ملاک هایی که مصونیت معنا از تغییر را تضمین می کنند، اطلاع داشته باشد؛ وگرنه حدیث او هر چند سندش صحیح بوده و در منبع معتبری آمده باشد، مورد قبول واقع نمی گردد؛ چرا که ممکن است آگاهانه یا ناآگاهانه و از روی اشتباه و خطا و غفلت، معنای کلام معصوم را تغییر داده باشد و چیزی را که اهل بیت (ع) نفرموده اند را به ما رسانده باشد، یا اینکه آن را با زیاده و نقصان نقل کرده باشد!
#اسلام_قرآن_محور_و_اسلام_حدیث_محور
#رابطه_کتاب_و_سنت
✅ https://eitaa.com/alhaydari
3⃣ شرط سوّم: در صورت فقدان دو شرط فوق، روایت باید توسط «سایر قرائن»، تقویت شود!
▪️ اگر به روایتی بر خوردیم که اولاً «نقل به الفاظ» نبود، ثانیاً در صورت «نقل به معنا» بودن، راویِ آن نسبت به شرایطِ صحّتِ نقل به معنا بی اطلاع بود، روایت مذکور را نمی توان پذیرفت، مگر در صورتی که شرط سوم دربارۀ آن احراز گردد؛ یعنی از طریق قرائن دیگر همچون آیات قرآن، احکام قطعی عقل، سایر روایات معتبر و قطعی الصدور، اعتبار کتاب، جایگاه علمی مؤلف کتاب حدیثی، حقایق مسلّم تاریخی، قوانین علمیِ اثبات شده و غیره، نسبت به صحّت آن حدیث، اطمینان حاصل شود.
پس اگر یک حدیث که نقل به معنا شده بود، از طریق راویِ ناآگاه به شرایطِ نقل به معنا در کتب حدیثی آمده بود، صحّت یا عدم صحّت آن باید در حالت تعلیق و امکان قرار گیرد (نه ردّ شود و نه قبول گردد) تا اگر از طریق سایر قرائن و شواهد، به صحّت صدور آن اطمینان حاصل شد، پذیرفته گردد و چنانچه قرینه ای بر صحّت آن یافت نشد و یا با سایر معیارها همچون آیات قرآن، احکام قطعی عقلی و غیره در تخالف بود، طرد شود!
#اسلام_قرآن_محور_و_اسلام_حدیث_محور
#رابطه_کتاب_و_سنت
✅ https://eitaa.com/alhaydari
✅ دو نکته مهم:
❗️ لازم به ذکر است آشنایی با بحث های حدیثی و رجالی - به ویژه بر اساس مبانی متفاوت و بعضاً جدید آیت الله حیدری – به مخاطبان گرامی این امکان را می دهد تا در مواجهه با آیات و روایات، از نگرش عمیق تری برخوردار شده و هر سخن و اعتقادی را به بهانۀ اینکه حدیث است و در یکی از منابع روایی وارد شده، نپذیرند تا اینکه صحّت صدور آنها – از سوی متخصّصین و اهل فنّ، و نه هر عالِمی!! – برای ایشان محرز و مشخّص گردد.
‼️ باید توجه داشت که عدم به کار بستن شروط سه گانه فوق در قبول روایات، به معنای خروج از حیطه "اسلام القرآن" (اسلام قرآن محور) و ورود به حوزه "اسلام الحدیث" (اسلام حدیث محور) است! حتی اگر صاحب یکچنین رویکردی، "در مقام نظر"، خود را "اصولی" بداند و از "اخباری گری" برائت بجوید!، اما "در مقام عمل"، اخباری محسوب می شود؛ چرا که یکی از نشانه ها و ویژگی های بارز تفکر اخباری، "اصالت و تقدم روایات بر قرآن" است!
#اسلام_قرآن_محور_و_اسلام_حدیث_محور
#رابطه_کتاب_و_سنت
✅ https://eitaa.com/alhaydari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 علت اصلی تعارض در روایات چیست؟!
#فایل_های_تصویری
#رابطه_کتاب_و_سنت
#رجال_و_حدیث
✅ https://eitaa.com/alhaydari
🔺 علت اصلی تعارض در روایات، و راه حلّ آن چیست؟!
🔹 همان طور که می دانیم بین برخی از روایات، تعارض و تنافی وجود دارد؛ به همین دلیل در کتاب های اصول فقه بابی گشوده شده تحت عنوان «تعادل و تراجیح» یا «تعارض ادله» تا از این طریق تنافی بین احادیث برطرف گردد.
وقتی دو روایت با یکدیگر تعارض پیدا می کنند، دو فرض بیشتر برای آن متصور نیست:
1⃣ یا خود اهل بیت (ع) متعارض و متناقض سخن گفته اند که این فرض باطل است؛ زیرا ما معتقد به عصمت اهل بیت (ع) و مصونیت ایشان از هر گونه گناه و خطا و سهو و متضاد سخن گفتن هستیم.
2⃣ فرض دوم که صحیح هم هست این است که ناقلان اخبار، در فهم و انتقال صحیح سخنان اهل بیت (ع) دچار مشکل شده و به اختلاف و تعارض بر خورده باشند.
⁉️ اکنون پس از اینکه مشخص شد پاره ای از روایات به دلیل اختلاف برداشت و تفاوت فهم راویان، دچار تعارض و تقابل شده اند، باید پرسید راه حلّ برطرف نمودن این تعارضات چیست؟!
✅ در پاسخ باید گفت از دیدگاه آیت الله حیدری، اولین و مهمترین راه برای رفع تعارض احادیث، «ارجاع و عرضۀ آنها به قرآن» است. البته اصولیون ما در کتاب های اصول فقه، راه هایی را - از جمله همین عرضه به قرآن - را تحت عنوان «مرجّحات» بیان نموده اند، اما در این میان بین نظر آیت الله حیدری با دیدگاه سایر اصولیون، چند تفاوت اصلی و بنیادین وجود دارد!
❇️ یکی از این تفاوت ها آن است که علامه حیدری عرضه به قرآن را به عنوان اولین مرجّح و ملاک رفع تعارض روایات قرار می دهند، در حالی که در کتاب های اصولی یا اصلاً به مرجّحِ عرضه به قرآن اشاره نشده، و یا اگر اشاره شده، جزو ملاک های آخر قرار گرفته است.
📌 البته اینکه اول یا آخر قرار دادن مرجّح قرآن، دارای چه ثمرۀ عملی است، و نیز سایر تفاوت های نظریۀ آیت الله حیدری در این زمینه، با نگرش سایر علمای اصول فقه کدام است، در جای خود بیان شده است.
📚 برای مطالعۀ اصل بحث رجوع کنید: آیت الله سید کمال حیدری، «میزان تصحیح الموروث الروایی، الفصل الأوّل: العلاقة بین النصّ القرآنی والنصّ الروایی».
#رجال_و_حدیث
#رابطه_کتاب_و_سنت
✅ https://eitaa.com/alhaydari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 ضرورت نوشتن کتب تحقیقی جدید در مواجهه با وهابیّت و اهل سنت، از سوی حوزه های علمیه
#فایل_های_تصویری
#نقد_وهابیت_و_اهل_سنت
#اجتهاد_در_اعتقادات_و_اصول_دین
✅ https://eitaa.com/alhaydari
🔺 ضرورت نوشتن کتب تحقیقی جدید در مواجهه با وهابیّت و اهل سنت، از سوی حوزه های علمیه
🔹 دو کتاب ارزشمند الغدیر و عبقات الأنوار، در زمان خود بسیار مفید و اثرگذار بودند، اما در حال حاضر ما نیازمند تالیف کتاب های تحقیقی جدید و به روز هستیم؛ به این دلیل که مخالفان ما در دهه های اخیر بی کار ننشسته و برای کم اثر کردن و رد استدلال های کتب ما، فعالیت های علمی فراوانی انجام داده اند.
غالب روایات مورد استدلال ما را، تضعیف کرده اند تا از این طریق - به زعم خودشان - ما را خلع سلاح کنند که نتوانیم به احادیثی که در منابعشان آمده، استناد کنیم.
#نقد_وهابیت_و_اهل_سنت
#اجتهاد_در_اعتقادات_و_اصول_دین
✅ https://eitaa.com/alhaydari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 جایگاه ائمه (ع) در حدیث ثقلین و تلاش علمای وهابی در تضعیف آن!
این کلیپ تصویری مهم است❗️
#امام_شناسی
#نقد_وهابیت_و_اهل_سنت
#اجتهاد_در_اعتقادات_و_اصول_دین
✅ https://eitaa.com/alhaydari
آیت الله سید کمال حیدری
🔺 جایگاه ائمه (ع) در حدیث ثقلین و تلاش علمای وهابی در تضعیف آن! این کلیپ تصویری مهم است❗️ #امام_شن
🔺 منطق دوگانۀ شعیب ارنؤوط در مواجه با فقرۀ «فإنهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض» از حدیث متواتر ثقلین!
🔹 شعیب ارنئوط از علمای بزرگ وهابی و سلفی معاصر، در جایی که پای حقانیت و عصمت اهل بیت (علیهم السلام) در میان است، سند عبارت «فإنهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض» از حدیث ثقلین را تضعیف می کند، اما در موضعی دیگر که با غرض وی سازگار بوده، همان سند را تصحیح می کند!!!
❗️ حدیث متواتر ثقلین دارای عبارت ها و فقرات متعددی است که از میان آنها، مهمترین عبارت که عصمت اهل بیت (ع) را اثبات می کند، همین جمله «فإنهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض» می باشد؛ زیرا بیانگر این حقیقت است که قرآن و اهل بیت پیامبر (ص)، همیشه با هم اند و هیچ وقت از هم جدا نمی شوند؛ و این بر عصمت ایشان دلالت دارد؛ زیرا قرآن کتابی است کامل و بی نقص که هیچ خطا و اشتباهی در آن راه ندارد: «لاٰ يَأْتِيهِ اَلْبٰاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لاٰ مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ»، فصلت/ 42؛ [1] در این صورت اگر اهل بیت (ع) کوچکترین خطا و اشتباه و سهو و گناه و غفلتی داشته باشند، در همان لحظه از قرآن جدا خواهند شد؛ در حالی که این خلاف حدیث ثقلین است که عدم جدایی بین قرآن و اهل بیت (ع) را به صراحت بیان نموده است!
👈 پس همان طور که قرآن عصمت دارد، افرادی هم که همیشه با قرآن اند و به تصریح پیامبر اکرم (ص)، از کتاب الله جدا نمی شوند (لن یفترقا)، قطعا از عصمت برخوردارند. 👉
______________
▪️ پی نوشت ها:
1- «هيچ گونه باطلى، نه از پيش رو و نه از پشت سر، به سراغ آن نمى آيد؛ چرا كه از سوى خداوند حكيم و شايسته ستايش، نازل شده است».
#امام_شناسی
#نقد_وهابیت_و_اهل_سنت
#اجتهاد_در_اعتقادات_و_اصول_دین
✅ https://eitaa.com/alhaydari