eitaa logo
آیت الله سید کمال حیدری
1.5هزار دنبال‌کننده
282 عکس
242 ویدیو
9 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 معرفی کتاب «الراسخون فی العلم» 🔹 موضوع اصلی اثر حاضر، پیرامون حقیقت و ماهیت علم معصوم و بیان حدود، منشأ و منابع آن می باشد. 1️⃣ فصل اول در فصل اول، از خود قرآن کریم، مراتب، علوم و مضامین آن با استناد به آیات و روایات قطعی، بحث شده است و همچنین ارتباط موضوع «مراتب قرآن کریم» با علم معصوم، بیان شده است. 2️⃣ فصل دوم در این فصل، به بیان حقیقت امامت و شرایط آن، ضمن پنچ مطلب پرداخته شده است. این مطالب عبارت اند از: 1. بیان رویکردهای کلامی در امامت 2. امام در قرآن و ویژگی های آن 3. بیان ملاکات و شرایط امامت؛ بُعد عملی (صبر)، بُعد علمی (یقین) و همچنین بیان معنی ملکوت و مشاهدۀ آن 4. بیان امامت مورد بحث 5. بیان پیش فرض های علمی و مبنایی در موضوع علم امام 3️⃣ فصل سوم نویسندۀ محترم در ابتدای فصل سوم به بیان ضوابط و ملاک های شناخت (معرفت) امام پرداخته اند. و در ادامه نیز، ابعاد مختلف امامت همچون بُعد تشریعی، تکوینی، سیاسی، معرفتی، و همچنین مراتب و درجات متفاوتِ شناخت امامان (ع)، بیان شده است. 4️⃣ فصل چهارم این فصل طی پنج مطلب به تبیین علم الهی و رابطه و تفاوت آن با علم اهل بیت (ع) پرداخته است: 1. پیش فرض های این بحث 2. علم و معنی آن 3. اقسام علم 4. تفاوت های علم حضوری و حصولی 5. مراتب و کیفیت علم الهی 5️⃣ فصل پنجم در فصل پنجم، از کمیّت و مقدار علم نبی و امام (ع) بحث شده است: 1. بیان دیدگاه علمای شیعه در مورد مقدار علم امام 2. اثبات افضلیت پیامبر اکرم (ص) بر سایر پیامبران 3. بیان مراد از کمیّت علم امام 4. اقامة براهین عقلی دربارۀ علم امام 5. بررسی ادلّۀ نقلی در مسأله 6️⃣ فصل ششم در این فصل، به بیان طرق و وسایل تحصیل علم برای امامان (ع) پرداخته می شود. علامه حیدری در ابتدا به بیان قوای موجود در پیامبر (ص) و امام (ع) می پردازد، و در ادامه نیز، از وسایل علم و منابع آن که پنج قسم می باشند، بحث می نماید. 7️⃣ فصل هفتم فصل هفتم با یک سوال مهم و اساسی شروع می شود و آن این است که آیا علوم امامان بالفعل است یا بالقوه؟ آیت الله حیدری در پاسخ به این سوال به بیان سه مطلب می پردازند: 1. مراد از علم فعلی (بالفعل) امامان 2. مناقشه و حلّ فنی روایات (إن شاءوا علموا) 3. بیان انواع قوای موجود نزد پیامبر (ص) و امامان (ع) 8️⃣ فصل هشتم فصل هشتم در بیان معنای اینکه حدیث امامان (ع) سخت و فهم آن دشوار است، می باشد. مؤلف محترم در ادامه، به بررسی بعضی از روایات در این زمینه و همچنین بیان علت وجود احادیث دشوار در کلام امامان (ع) پرداخته اند. 9️⃣ فصل نهم این فصل دربارۀ چگونکی افزایش علوم نزد اهل بیت (ع) می باشد. آیت الله حیدری در ابتدای این فصل، به بیان اشکالی بر نحوۀ افزونی علم اهل بیت (ع)، نوع علمی که افزایش آن برای اهل بیت (ع) حاصل می شود و همچنین جمع بین علم اهل بیت (ع) به هر چیز و بین اینکه برخی از علوم ایشان افزایش می یابد، می پردازد. در ادامه نیز، از فرق بین علم و ایمان و برتری امامان نسبت به یکدیگر در علوم مختلف، بحث شده است. 🔟 فصل دهم موضوع اصلی این فصل، علم اهل بیت (ع) به غیب، اجل و مرگ می باشد. آیت الله حیدری در اواخر این فصل، به مهم ترین و شایع ترین شبهات مطروحه راجع به علم غیب اهل بیت (ع) - با ذکر شواهدِ قطعی قرآنی و روایی (ع) – پاسخ داده اند. 1️⃣1️⃣ فصل یازدهم این فصل دربارۀ علم پیامبر (ص) و اهل بیت ایشان (ع) به تأویل است. علامه حیدری در ابتدای این فصل یک مقدمه را مطرح نموده و در ادامه به بیان معانی محکم، متشابه، تأویل، تنزیل و غیره پرداخته اند. سپس، دیدگاه علامه طباطبایی در این زمینه را مورد بحث و مناقشه قرار داده اند. 2️⃣1️⃣ فصل دوازدهم این فصل پیرامون غلو و تفویض می باشد. در این بحث، از معانی غلو و تفویض و بیان حدود و همچنین مناقشۀ بعضی از شبهات در این زمینه، سخن رفته است. https://eitaa.com/alhaydari
🔺 نقد عقل مشوب (آمیخته) و تایید عقل سلیم از سوی عرفا 🔹 عارفان عقل را به دو قسم تقسیم می کنند: عقل مشوب به وهم [که با شبهات و اغراض دنیوی و مادی آغشته شده] و عقل سلیم و غیر مشوب. عقلی که مورد تاخت و تاز عرفای مسلمان است، عقل مشوب یا وهم آلود می باشد [مشوب یعنی آلوده و آمیخته]. اما عقل سلیم مورد تایید اهل معرفت می باشد. عرفا بر این باورند که عقل می تواند به تبع قلب و قوای بالاتر، حقائق اشیاء را درک کند؛ بدین صورت که اگر خود مستقیما نمی تواند حقائقی را کشف کند، اما می تواند پس از کشف آنها توسط قوای برتر (قلب)، به نحو عقلانی آن حقائق را بفهمد و واقعیت آنها را بپذیرد و به انکار و رد نپردازد؛ لذا یکی از نشانه های عرفان حقیقی این است که با عقل در تضاد نباشد و شهود بتواند در چارچوب عقل در آید. 🔸 یکی از بزرگترین کارهای مرحوم صدرالمتألهین (قدس سره) همین بود که یافته های شهودی و حضوری را در پیکره عقلانی صورت بندی نمود و واقعیت آنها در چارچوب عقل پذیرفت. جناب ابن عربی (ره) در فتوحات مکیه می فرماید: "و لهذا یقول فی علوم النبوة و الولاية، أنها وراء العقل. لیس للعقل فیها دخول بفکر"؛ (در علوم نبوت و "ولايت" گفته می شود آنها فوق دریافت عقل هستند؛ و عقل به نحو فکری در آنها راهی ندارد [یعنی حقیقت آنها به وسیله عقل فهم نمی شود، بلکه باید به قوای بالاتر از عقل؛ یعنی قلب رجوع نمود و قلبا با مقام نبوت و ولایت مرتبط شد]. "لکن له القبول خاصة عند سليم العقل الذى لم تغلب عليه شبهة خيالية فكرية يكون من ذلك فساد نظره"؛ (لكن [بايد توجه داشت كه] عقل، بويژه عقل سلیمی که شبهه خیالی و فکری نگاهش را فاسد ننموده، می تواند همه آن علوم و معارف را بپذیرد. (فتوحات مکیه، ج ۴، ص ۱۶۲). 📚 آیت الله سید کمال حیدری، العرفان الشیعی. https://eitaa.com/alhaydari
🔺 مراحل عصمت 🔹 یکی از مسائل مهمی که به طور مستقیم دربارۀ موضوع «عصمت» مطرح است، مسألۀ «مراحل عصمت» می باشد. به همین دلیل، کسی که دربارۀ عصمت بحث و تحقیق می کند، باید بتواند برای اثبات همۀ مراتب عصمت برای پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع) به طور جداگانه دلیل اقامه کند. این مراحل را در چهار مرحله می توان دسته بندی کرد: 1⃣ مرحلۀ اول: عصمت از انجام محرّمات و ترک واجبات این مرحلۀ ابتدایی از عصمت، عبارت است از التزام انسان به همۀ اوامر و نواهی دین الهی؛ به این معنا که هیچ گناهی را مرتکب نشود و هیچ واجبی را ترک نکند. 2⃣ مرحلۀ دوم: عصمت در اخذ، حفظ و ابلاغ وحی (که مختصّ پیامبر اکرم ص است) این مرحله از عصمت، خود دارای سه مرتبه و مقطع است: 1. عصمت در مقام تلقّی و اخذ وحی از خداوند متعال 2. عصمت در مقام حفظ و نگه داری وحی در قلب خود 3. و عصمت در مقام ابلاغ و رساندن صحیحِ آنچه که به او وحی شده است. 3⃣ مرحلۀ سوّم: عصمت در مقام تطبیق و فعلیت بخشیدن به احکام دین سومین مرحلۀ عصمت این است که پیامبر (ص)، احکام و آموزه های شریعت الهی را در مقام عمل و تطبیق، معصومانه انجام بدهد و دچار خطا و اشتباه و سهو نشود. به عنوان مثال، نماز ظهر را که چهار رکعت است، از روی سهو و اشتباه دو رکعت نخواند! ✅ از دیدگاه ما پیامبر (ص) در همۀ این مراحل سه گانه باید معصوم و مصون از هرگونه خطا و اشتباه باشد. 4⃣ مرحلۀ چهارم: عصمت در امور زندگی و مسائل شخصی روزمرّه در اینجا مرحلۀ دیگری وجود دارد که باید دربارۀ آن به طور دقیق بحث کرد و آن عبارت است از عصمت پیامبر (ص) و امام (ع) در امور شخصی و مسائل روزمرۀ زندگی، مثل اینکه وقتی شخصی از دور می آید و مشخص نیست که دقیقاً چه کسی است، این سؤال مطرح می شود که آیا در این گونه موارد نیز واجب است پیامبر (ص) و امام (ع) معصوم باشند یا اینکه احتمال خطا برای ایشان وجود دارد؟! به بیان دیگر، آیا در امور جاری زندگی که دربارۀ آن وحیی نازل نشده و خبری از عالم غیب نرسیده، مثل عزل و نصب یک فرماندار، عصمت ضرورت دارد یا نه؟ ❇️ در این باره هم دیدگاه ها مختلف است، اما بنا بر نظر ما، پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (علیهم السلام) در این مرحله هم معصوم از هر گونه خطا و اشتباه هستند؛ به این دلیل که در قرآن کریم، ویژگی «شهادت اعمال» برای برخی از انسان ها ثابت شده است: «وَ يَوْمَ نَبْعَثُ مِنْ كُلِّ أُمَّة شَهيدا»؛ نحل/ 84 (و [ياد كن‏] روزى را كه از هر امتى گواهى بر می انگيزيم). ‏مصداق تامّ و بارز شاهدان بر اعمال هم رسول اکرم (ص) و ائمه (ع) هستند (📚آیت الله سید کمال حیدری، عصمة الأنبیاء فی القرآن، ص ص 64 – 66). 🔸 بنابراین وقتی کسی بر همۀ اعمال باطنی و ظاهری انسان ها شاهد و آگاه باشد و از او خطایی در تشخیص سر نزند، به طریق اولی در امور پیش پا افتادۀ زندگی خود و دیگران مصون از سهو و خطا خواهد بود: «علی ضوء هذه القدرة التی یحظی بها الشهداء فی التسلط علی ظاهر الخلائق وباطنها، فمن غیر الممکن حینئذ أن نتصوّر الخطأ والإشتباه ممن کانت لدیه هذه الخصلة فی حیاته الإعتیادیة، ومن ثمّ لابد أن یکون الشهید معصوماً فی جمیع تشخیصاته، صغیرها و کبیرها، وبذلک تثبت عصمته فی المرحلة الرابعة»؛ 📚 آیت الله سید کمال حیدری، عصمة الأنبیاء فی القرآن، ص 181 (در پرتو این قدرت که شهداء بر اعمال (پیامبر ص و ائمه ع)، واجد آن هستند و بر اساس آن بر ظاهر و باطن انسان ها احاطه و تسلط دارند، در یک چنین حالتی غیر ممکن است تصوّر کنیم کسی که دارای این خصوصیت است، در امور معمولی زندگی دچار خطا و اشتباه شود؛ از همین رو فردی که شاهد اعمال است، باید در تمام تشخیص هایش – چه کوچک و چه بزرگ - معصوم باشد. بنابراین، به دلیل همین برخورداری از مقام شهادت بر اعمال، عصمت رسول اکرم (ص) و اهل بیت (علیهم السلام) در مرحلۀ چهارم نیز ثابت می شود). https://eitaa.com/alhaydari
🔺 اثبات ولادت حضرت مهدی (عجلّ الله تعالی فرجه الشریف) برای اثبات ولادت امام زمان (ع) به طور کلّی دو راه وجود دارد. 1️⃣ راه اول اینکه افراد متعدّدی تولد ایشان را هنگام ولادت دیده باشند که این مسأله نه تنها دربارۀ حضرت، بلکه دربارۀ دیگران هم بسیار بعید است؛ زیرا هیچ مردی اجازه نمی دهد تولد فرزندش را دیگران ببینند! ضمن اینکه شرایط آن زمان به گونه ای بوده که اگر دشمنان و مخالفان از تولد ایشان با خبر می شدند، جان ایشان به خطر می افتاد، درست مثل شرایطی که برای حضرت موسی (ع) در هنگام تولدشان حاکم بود. 2️⃣ راه دوّم این است که دیگران حضرت را در سن خردسالی و یا بالاتر دیده باشند؛ زیرا دیده شدن ایشان بداهتاً حاکی از متولد شدن وجود مقدّس شان است. با توجّه به این مطلب، باید عنایت داشت که عموم روایات اثبات تولد امام زمان (ع) ناظر به راه دوّم است و اهل سنّت و وهابیت هم تلاش می کنند از راه اوّل وارد شوند و از شیعیان روایاتی را که به طریق اوّل نظر دارند بطلبند! ❇️ در کتاب الحجة اصول «کافی» هم روایات معتبری تحت عنوان «باب فی تسمیة من رآه» وارد شده که ولادت امام زمان (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) را از طریق دوّم اثبات می کنند؛ زیرا وقتی افراد معتبری حضرت را دیده باشند، این مطلب یقیناً دلالت می کند بر ولادت ایشان. https://eitaa.com/alhaydari https://sapp.ir/alhaydari
🔺آزاداندیشی، از مسیر تفکیک "دین" از "برداشت" های شخصی عالمان دین می گذرد! 🔹 پاسخ بحث علمی و قرآنی و روایی و عقلی را فقط باید با دلیل و برهان داد، و نه با بیانیه و تکفیر و تضلیل و توهین! کسی که سواد کافی در یک زمینه علمی دارد، بهترین راه برای نقد یک نظریه را، بحث علمی و استدلالی و در عین حال محترمانه می داند، اما افرادی که از سرمایه علمی کافی برخوردار نیستند، برای مقابله با یک نظریه جدید و متفاوت با برداشت خود، عملا چاره ای جز تخریب و خارج ساختن دیگران از دایره دین و مذهب، پیش روی خود نمی بینند! 👈 آزاداندیشی در حوزه معرفت دینی، تنها زمانی به معنای واقعی کلمه محقق می شود که عالمان دین، برداشت های شخصی خود از نصوص و ظواهر دینی را، عین دین و مطابق لوح محفوظ و علمی الهی توهم نکنند!!، بلکه آراء خویش را صرفا برداشت و قرائت خاص خود از دین بدانند که ممکن است به واقع اصابت کند و ممکن است اصابت نکند! 👉 ❗️ راه اندیشه ورزی آنجا بسته می شود که شخص یا عده خاصی، برداشت و فهم خود از آیات و روایات را برداشت انحصاری و صددرصد مطابق با واقع و نفس الامر بپندارند و فهم سایر عالمان دین را تنها با میزان فهم خود بسنجند! هر کس که از صلاحیت نظر دادن در علوم اسلامی برخوردار است، حق دارد برداشت خود از متون دینی را ارائه دهد و دیگران فقط می توانند به نقد علمی و منطقی آن بپردازند تا اینکه مردم، مخاطبان و اهل علم خودشان قضاوت کنند که کدام اندیشه و نظام فکری قوی تر، معقول تر و به روزتر است، نه اینکه به مجرد تفاوت برداشت دیگران با مانوسات ذهنی و مسلمات!! خودساخته، آنها را منحرف و منکر اصل دین و مذهب بخوانند! باید توجه داشت که هر نوع مواجهه غیر علمی و استدلالی، در برابر نظریات متفاوت و حتی متعارض دیگران، نشانه ضعف و عجز علمی و معرفتی صاحبان آن می باشد! ❇️ آری اولا واقعی وجود دارد، و ثانیا واقع یکی بیش نیست، اما احراز اینکه در حیطه علوم حصولی و مباحث فکری، نظر چه کسی به طور یقینی و صددرصد به واقع اصابت می کند و نظر چه کسی اصابت نمی کند، در قیامت - که ظرف ظهور حقایق و اسرار است - مشخص می شود! https://eitaa.com/alhaydari https://sapp.ir/alhaydari
🔺 چکیدۀ جلسۀ ششم درس «خارج امامت» 🔹 مسألۀ اصلی در جلسۀ ششم این است که اولی الأمر - که در قرآن کریم اطاعت مطلق ایشان واجب شده - چه کسانی هستند؟: "يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اَللّٰهَ وَ أَطِيعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِي اَلْأَمْرِ مِنْكُمْ"؛ نساء/ 59 (اى كسانى كه ايمان آورده ايد! اطاعت كنيد خدا را! و اطاعت كنيد پيامبر خدا و اولو الأمر را!). 🔸 در پاسخ به مسألۀ بسیار مهم فوق و مشخص نمودن مصادیق اولی الأمر، به طور کلّی سه راه وجود دارد: 1⃣ راه اول: استناد به اقوال خود اهل بیت (علیهم السلام) راه اوّل برای تشخیص مصادیق «اولی الأمر» این است که به سخنان خود اهل بیت (علیهم السلام) رجوع شود؛ یعنی اگر فرمودند ما همان «اولی الأمر» هستیم، قول ایشان پذیرفته شود. 🖋 نقد و بررسی از دیدگاه برخی از محقّقان، این شیوه از نظر علمی درست نیست؛ زیرا مستلزم «دور» است؛ به این معنا که از طرفی حجّیت قول ایشان متوقّف بر «اولی الأمر» بودنشان است، و از سوی دیگر، اثبات «اولی الأمر» بودنشان، متوقّف بر سخن خودشان می باشد! به دیگر سخن، تا کسی در ابتدا «اولی الأمر» و واجب الإطاعة بودنش ثابت نشده باشد، نمی توان از او به طور مطلق اطاعت کرد. ❗️ (البته لازم به ذکر است که آیت الله حیدری استدلال فوق را قبول ندارند و در این باره، نظر دیگری دارند که بر اساس آن، از همین راه اوّل نیز «اولی الأمر» بودن اهل بیت (علیهم السلام) را اثبات می کنند بدون اینکه مشکل دور پیش بیاید! این استدلال به یاری خدا در جلسات بعدی از سوی ایشان بیان خواهد شد). 2⃣ راه دوّم: رجوع به قرآن کریم طریق دوّم این است که سراغ قرآن برویم تا ببینیم آیا اسامی مصادیق «اولی الأمر» در آن ذکر شده است یا نه. برخی معتقدند که اسم های مبارک اهل بیت (علیهم السلام) در قرآن آمده بوده، اما دیگران آن را حذف کرده اند! 🖋 نقد و بررسی این استدلال نادرست است! زیرا: ➖ اوّلاً در برابر برخی روایات که می گویند اسامی اهل بیت (علیهم السلام) در قرآن آمده، روایات معتبر دیگری نیز وجود دارند که تصریح می کنند به نیامدن اسماء ائمه (علیهم السلام) در قرآن؛ ➖ و ثانیاً این اعتقاد، مستلزم تحریف و نقص قرآن است؛ یعنی بسیاری از آیات قرآن – از جمله آیاتی که اسامی اهل بیت (علیهم السلام) در آنها بوده – به دست ما نرسیده و لذا قرآن فعلی ناقص است!! 3⃣ راه سوم: استناد به سخنان پیامبر اکرم (ص) به نظر می رسد مهمترین و محکم ترین راه، همین طریق سوّم است. اگر بتوانیم با رجوع به روایات رسول گرامی اسلام (ص) اثبات کنیم که مصادیق «اولی الأمر» به طور خاص چه کسانی هستند، محذور و مشکل دور هم پیش نمی آید. در میان سخنان و روایات فراوانی که از سوی رسول اکرم (ص) صادر شده، آنچه که در مسألۀ مورد بحث می تواند مورد استناد و احتجاج قرار گیرد، «حدیث ثقلین» است. ‼️ اما باید دقت داشت که حدیث ثقلین هم مشتمل بر مقاطع و فرازهای متعددی است که در بحث حاضر، از میان آنها فقط عبارت «ما ان تمسکتم بهما لن تضلّوا بعدی»، به درد استدلال ما می خورد؛ 👈 زیرا مشخص می کند فقط کسانی که تمسّک به آنها به هیچ وجه به گمراهی منجر نمی شود، شایستۀ اطاعت مطلق بوده و می توانند مصداق «اولی الأمر» قرار گیرند. اگر کسی وجود داشته باشد که اطاعت از او عین هدایت و در امان ماندن از گمراهی باشد، دیگر نوبت به دیگران – که فاقد یک چنین ویژگی ای هستند - نمی رسد! 👉 ✅ بنابراین تا بدینجای بحث اثبات شد که طبق فقرۀ مذکور از حدیث ثقلین، فقط «قرآن» و «عترت» هستند که اطاعت مطلق از ایشان واجب است. ❓ اما سؤال دیگری که در ادامۀ بحث باید بدان پاسخ داده شود این است که مصادیق «عترت» پیامبر (ص) - که اولو الأمر بوده – و همۀ مسلمانان موظّفند پس از رسول خدا (ص) دین خود را از ایشان اخذ کنند، دقیقاً چه کسانی هستند؟! به بیان دیگر، می خواهیم ببینیم «مَن هم العترة»؛ یعنی عترت رسول خدا (ص) چه کسانی اند تا بتوانیم از ایشان به طور مطلق اطاعت کنیم؟! ❇️ در جلسۀ بعد، به یاری خدا این مسأله مورد بحث و تدقیق قرار می گیرد. @alhaydarii_fa
🔺 بیان تفاوت نظریۀ آیت الله دربارۀ «عصمت» اهل بیت (ع) با برخی از محققان 🔹 اکنون برای کسانی که وجه تفاوت نظریۀ آیت الله حیدری با دیگر محققان را به درستی متوجه نشده و بین آراء گوناگون خلط نموده اند - علاوه بر تصریحات متعدّد خود ایشان - باز تکرار می کنیم که برخی اصل عصمت را انکار می کنند و می گویند اساساً اهل بیت (علیهم السلام) «در مقام ثبوت» و واقع، معصوم نیستند و خودشان هم ادعای عصمت نداشته اند، بلکه عده ای از متکلمان که از رویکردی غلوآمیز برخوردار بوده اند، مسألۀ عصمت را از پیش خود اختراع نموده و به پای مذهب گذاشته اند! ❗️ اما بر خلاف دیدگاه این عدّه، علامه حیدری عصمت ائمه (علیهم السلام) را قبول دارند و در کتاب های خود به تبیین و اثبات آن پرداخته اند، ولی بر این باورند که آموزۀ عصمت در قرون اوّلیه، بین اصحاب ائمه (علیهم السلام) به عنوان یک مسألۀ واضح و مستقل، مطرح و برجسته نبوده و در فرهنگ و ذهنیّت (مقام اثبات) شیعیانِ آن زمان، مقبولیّتِ عامّ نیافته بوده و اگر هم به ندرت بحثی از آن به میان آمده، تنها بین عدّه ای از خواصّ اصحاب و – نه همۀ ایشان! – طرح شده و اتفاقاً مورد بحث و اختلاف هم واقع گردیده است. به بیان دیگر، بر اساس دیدگاه آیت الله حیدری، شیعیان - چه عامّۀ مردم و چه خواص ایشان - عمدتاً هنوز از آن چنان بلوغ فکری و ظرفیت معرفتی برخوردار نشده بودند تا اهل بیت (علیهم السلام) مسألۀ عصمت را آشکارا برای آنها بیان کنند. 🔸 این نظریه، انکار نمی کند که ممکن است برخی از خواصّ اصحاب ائمه (علیهم السلام)، عصمت را قبول نموده باشند یا اینکه حتّی خود اهل بیت (علیهم السلام) به معدودی از اصحاب - که دارای ظرفیّت و معرفت بالاتری بوده اند - عصمت خود را خبر داده باشند، امّا مسأله این است که اعتقاد به عصمت را به نحو عمومی و فراگیر برای مردم بیان نکرده بودند؛ زیرا عصمت «شرط تشیّع» نبوده است؛ بلکه تنها معیار و ملاک برای شیعه محسوب شدن، همان اخذ معارف دین از اهل بیت (علیهم السلام) بعد از رحلت رسول خدا (ص) و واجب الإطاعة دانستن ایشان، به عنوان «معیار حدّاقلی تشیع» بوده است. ✅ بله، اگر کسی علاوه بر این، به عصمت اهل بیت (علیهم السلام) هم اعتقاد پیدا می کرده، این حاکی از عمق معرفت او نسبت به عترت پیامبر (ص) بوده است، اما باید دقّت داشت که «شرط کمال ایمان» (عصمت)، غیر از «شرط صحّت ایمان» (واجب الطاعة بودن) است و نباید بین این دو خلط کرد! https://eitaa.com/alhaydari
🔺 تشیّع فقط یک شرط دارد و آن هم عبارت است از: اطاعت مطلق از ایشان (افتراض الطاعة). ➖ باید توجه داشت که سایر ویژگی ها از جمله عصمت و علم غیب و ولایت تکوینی و وساطت فیض و غیره، «شرط صحّت تشیّع» نیستند، بلکه «شرط کمال تشیع» اند. ➖ طبق این مبنا هر کس که از علی و اولاد (علیهم السلام) اطاعت کند و در موارد اختلافی، رأی ایشان را بر سایر صحابۀ پیامبر اکرم (ص) ترجیح دهد و دین خود را از اهل بیت (ع) بگیرد، شیعه محسوب می شود، حتی اگر سایر اوصاف کمالی ائمه (ع) برایش با دلیل ثابت نشده باشد. ➖ بر اساس این مبنا، عدۀ بیشتری می توانند ذیل پرچم اهل بیت (ع) و مکتب تشیع قرار بگیرند و از آموزه های حیات بخش و انسان ساز ایشان بهره مند شوند. باید این حقیقت را بدانیم که ما هر چقدر قیود و شرایط بیشتری را به اصل مذهب نسبت دهیم (قیودی که حاصل اجتهاد و برداشت شخصی علما از نصوص دینی است، نه اینکه واقعاً ائمه به طور صریح و واضح فرموده باشند!)، به همان میزان دایرۀ گرایش دیگران به تشیع را محدودتر و تنگ تر کرده ایم. ❗️ بنده نمی گویم به عصمت یا علم غیب ائمه (ع) قائل نباشیم؛ چرا که خودم بیش از دیگران قائلم، بلکه می گویم این امور را شرط و معیار شیعه بودن قرار ندهیم تا گرایش به تشیع برای دیگران، دشوار و پیچیده نشود و به راحتی بتوانند ذیل تربیت اهل بیت (ع) قرار گیرند. دلایل متعدّد این مدّعا را هم در همین دروس خارج امامت به تفصیل بیان نموده ایم. https://eitaa.com/alhaydari