eitaa logo
بر پا
6.8هزار دنبال‌کننده
590 عکس
322 ویدیو
73 فایل
یادداشتهای علی مهدیان طلبه عصر انقلاب قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادی.... https://zil.ink/alimahdiyan ارتباط با ادمین @admin_barpa
مشاهده در ایتا
دانلود
سبک سلوک مدیران 🔺مقابله با استبداد و ایستادن سمت مردم از دل نظام دغدغه های روحانیت شیعه بیرون آمده در طول تاریخ. شیعه اصلا با نفی استبداد شکل گرفته و شروع شده. با این پرسش روشن که «هر کسی» چه حقی دارد بر «همه» حاکم شود و این سوال فقط برای او یک پاسخ دارد و آن اینکه فقط «خدا» ممکن است و حق دارد حاکم را برگزیند. و الا هر سبک دیگری ناچار است از ختم شدن به استبداد. 🔺 ماجرای مشروطه با درخواست عدالت در آزادی انسانها و نفی استبداد سنتی آغاز شد و از حوزه سر درآورد و در نهایت هم شیخ فضل الله زودتر و آخوند دیر تر متوجه شدند که ماجرا منحرف شده به سمت جایگزینی استبداد پیچیده تر بیگانه با استبداد ساده سنتی و تغییر موضع دادند. 🔺شوخی نگیرید که امام در اوج محبوبیتش که هر طرحی را در آغاز انقلاب میتوانست مطرح کند و اگر مردم هم حتی همراه نمیشدند شجاعتش را داشت که بگوید. کسی که شجاعت داشت فرمان بیرون ریختن مردم برای جان دادن را بدهد. او چرا «مردمسالاری دینی» را ریل اصلی کل حرکت امت قرار داد؟ 🔺برای شما جالب نیست که رهبری در همین آخرین سخنرانی اش مهمترین دارایی کشور را که با دیگر دارایی ها متفاوت است و میتواند باعث تعریف نقش جهانی در طرح نوین عالم برای ایران شود را همین جمع مردمسالاری و دین و معنویت میداند؟ آنجا که قرار است نقش محور مقاومت بودن ایران در جبهه آسیایی را توضیح دهد که یک قطب فرهنگی و فکری و رهبر و هادی کل جبهه مقاومت است. 🔺ایران در سطح مدیریت میانی مهمترین چالشش با مدیریت راهبردی رهبران انقلاب اسلامی، اولا مقوله مردم بود نه هیچ نکته دیگر. بازرگان به امام میگفت «به مردم بگویید به خانه ها برگردند تا ما خودمان اداره کنیم.» این یک اندیشه بود او علنا به امام گفت تصمیم خبرگان قانون اساسی که نماینده مردم بودند را مستبدانه ملغی کند و امام نپذیرفت. در نهایت هم از انقلاب مردم در مقابل آمریکا که در حمله به سفارت تجلی کرد کنار کشید. 🔺مساله بنی صدر چسبیدن به گروهک مسلح بود و تقابل با عموم مردم و ایجاد دو قطبی اجتماعی در مردم. قبل از آن پشتیبانی امام از بنی صدر هم پشتیبانی از انتخاب مردم بود. آن فهم عجیب و غریب از کارگزاران و این صبر و تحمل او ، خارق العاده بود. بعدها رهبری میگوید امام حکیمانه تر از ما میدید. ذات بنی صدر را همه میشناختند هم سیدعلی و هم حزبی هایش هم امام. تفاوت در صبر امام بود. 🔺همین نکته در قصه میرحسین هم بود. او بعدها به خوبی نشان داد که هویتش چه بود. لجاجت و انانیت که سیدعلی خامنه ای میدید و میفهمید، و قطعا امام هم میدانست اما امر میکرد سیدعلی را به صبر، صبری که هر وقت به آن فکر میکنم احساس میکنم بسیار غیر عادی است. سیدعلی آخرسر تصمیم خود را میگیرد و با امام همراه میشود. بگذار تا مردم بفهمند. ولو بیست و چند سال بعد آنجا که رسما و علنا مقابل رای اکثریت قد علم میکند و نشان میدهد آنچه آنها میفهمیدند. 🔺بیان هاشمی درباره اینکه کاری کنیم که مردم کسی را انتخاب کنند که ما میخواهیم و تقابل رهبری با این اندیشه او از این جهت مهم است. اندیشه ای که در نزدیکان هاشمی به مادام العمر کردن ریاست جمهوری او رسید و معلوم بود که در ریل امام خمینی این اندیشه پیش نمیرفت. 🔺برادران و خواهران! سخت ترین امتحان همین سلوک با مردمسالاری دینی است. به قول رهبری «سلوک در این ریل باعث رشد معنوی کارگزاران میشود». و اگر درباره کاستیهای این و آن سخن میگوییم دلیلش بغرنج بودن این حقیقت است. شبیه سیدعلی بودن شبیه حاج قاسم بودن مشکل است مشکل. نیاز به یک رشد معنوی جدی دارد. 🔺و الا با ادا اطوار خاتمی که دموکراسی را نه از نگاه توحیدی خمینی بلکه از اندیشه دنیایی فرانسه یادگرفته بود معلوم است در نهایت از استکبار فتنه هشتاد و هشت سر در خواهیم آورد. سلوک با مردمسالاری دینی دشوار است و الا مردمسالاری جایش را به عوام سالاری احمدی نژادی میدهد. بدون عقلانیت و معنی. مردمسالاری خمینی سهم نخبگان را هم میدهد سهم عقل را هم میدهد. لذا چیزی دارد به نام انتخاب نخبگان. چیزی دارد به نام قانون به نام نظام. مصلحت میفهمد، لذا مقابل استبداد غربی میایستد ولو مجبور باشد از جسد متعفن دولت غربگرا دفاع کند تا بماند و سر زمان خودش به رای مردم جابجا شود. جسد متفعن غربگرایی که چشم «امید»ش به غرب بود نه مردم و «تدبیر»ش در پنهانکاری از مردم (نه... بماند) 🔺امید داریم دولت فعلی متوجه باشد که مردمی بودن مدیریت یعنی سپردن کار به مردم نه فقط تلاش برای مردم. این بن مایه اقتصاد مقاومتی و اصل چهل و چهار و تولید دانش بنیان و دیگر دستورات بالا دستی رهبری است. 🔺و امید داریم از اخلاق عوام گرای برخی مسوولین (که نمیخواهم نامشان را ببرم) خلاص شویم. کسانی که فکر میکنند با باز کردن دست دشمن به واسطه فضای مجازی میتوانند برای خودشان رای جمع کنند یا محبوبیت کسب نمایند. @ali_mahdiyan
🔺من از آتش رگبار اینها نمیترسم، صدای رگبار اسلحه های اینها معنایش شکست اینها است، خدا را شکر امروز همه دیدند جمعیت اینها چقدر کم شده و مردم با اینها همراهی نمیکنند. پس وقت کشتن است. تا در مجازی بتوانند زنده بمانند. اما من از آن مدیرانی میترسم که فردای روزی که رهبری دستور داد «گفتمان مقاومت» را با همه سخنان و اعمالتان بروز دهید، «گفتمان تغییر» را سر دست میگیرند و هم صدا با خاتمی و اصلاحاتچیهای مفلوک میشوند. اینقدر نمیفهمند که گفتمان تغییر به نفع چه کسی مصادره میشود. مدیری که نمیفهمد دشمن روی تغییر اراده او و سخن او حساب باز کرده. مدیری که نمیفهمد چقدر سخن و گفتمان منفعلانه او میتواند فشار بر این مردم مظلوم را بیشتر کند. 🔺من از ریختن مظلومانه خون آرمان ها و روح الله های معصوم و مقتدر نمیترسم، امام گفت بکشید ما را ما زنده تر میشویم. آرمان زنده تر است روح الله زنده تر است مردم زنده تر میشوند. این درس کربلا است. من از آن مدیران نابخردی میترسم که دم از رفع فیلترینگ میزنند. انگار نه انگار که محیط زیست نوجوان و جوان ما را حق ندارند به حکمرانی طاغوت بسپارند. میگویند مردم باید خودشان انتخاب کنند، نمیفهمند کجا نیاز به تصمیم گیری واحد حاکمیت داریم کجا تصمیم فرد فرد. مثل اینکه سر چهار راه به ملت بگوییم مردم باید خودشان بفهمند طوری بروند که تصادف نشود. یک چیزی از مردمسالاری شنیده اند و خوش بینانه ترین سخن اینکه نفهمیده اند. 🔺من از قطعنامه های سازمان ملل نمیترسم. بگذار مردم لمس کنند ماهیت حقوق بشر اینها را. آنقدر واقعیت به رخسار مان سیلی بزند تا تفاوت راست و دروغ را بفهمیم. خوب است. بگذار نسل دهه هشتادی ما بفهمد هر چه میگفتیم چقدر «جدی» بود. بازی نبود. شوخی نبود. شعر رپ و پاپ و نانای نای نبود. لایک و فالور و رل زدن و فن پیج شدن نبود. همه چیز جدی بود، واقعی بود. شاید اینطور از چنبره بیست سی واقعی دشمن در مجازی خلاص شوند. اما من از حوزه ای میترسم که خفه خون گرفته. از حزب اللهی که دچار خودتحقیری و انفعال شده. از هیاتی که فریاد «هر هیات یک پایگاه جهاد تبیبن» را نشنید. از آنانکه حرف از امید زدن را، حرف از نظام زدن را ، حرف از وصیتنامه سردار شهید زدن را، ماله کشی میدانستند و حالا دشمن به کل هیکلشان ماله میکشد از خون پدر و مادر به خون غلطان آن کودک شیرازی کنار حرم، شاید بیدار شوند. کاش بیدار شوند. @ali_mahdiyan
«اینم واسه انجام وظیفه» ❤️امروز فیلم پرتاب کوکتل مولوتف به مدرسه علمیه معصومیه را که خود پرتاب کننده ها گرفته بودند دیدم. چند ثانیه بیشتر نیست. یک پرتاب کننده یک جمله روشن میگوید و پرت میکند :«این هم واسه انجام وظیفه» به مسخره میگوید یعنی آتشتان میزنم به خاطر اینکه اهل انجام وظیفه اید. ❤️به این پسری که نمیدانم اهل کجا است دوست داشتم کمک بدهم. خیلی جاها در قم هست که بسوزانی. بیا راهنماییت کنم. خانه شهید زین الدین هنوز هست. اگر این جمله «انجام تکلیف» روی مخت رفته، آنجا را هم برو به آتش بکش. پدر و مادرش دیگر نیستند به رحمت خدا رفته اند، اما قبرشان هست، به آتش بکش. قبر خود آقا مهدی و برادرش مجید را، قبور شهدا را بیا ببرمت به آتش بکش. آن طرف تر قبر یک مشت خانم است در مجلس روضه حضرت زهرا س موقع گریه بمباران شده اند، بیا بریم به آتش بکش. بیا کمکت کنم باید خیلی حرفها را با تو میزدم نزدم کم کاری کردم من آخوند. حالا میخواهم کمکت کنم. خانه و مسجد مرحوم بهجت هست، خانه و مسجد مرحوم بهاء الدینی که پاتوق رزمنده ها بود، منزل علامه طباطبایی هست، راستی چرا راه دور برویم منزل و چادرهای خانمهای قمی را هم میتوانی به آتش بکشی. روضه های خانگیشان را، مسجدهایشان را، پرچمهایشان را، هیاتهایشان را. ❤️بلکه هم نزدیکتر قلب مادر خودت موقع روضه سیدالشهدا موقع گریه روز عاشورا، یک کوکتل مولوتف خرجش کن به آتش بکش. قم را به آتش بکش، قلب جوانهایش بدجوری روی «انجام وظیفه» غیرتی است، به آتش بکش. کار زیاد داریم. خیلی زیاد. حالا که پلیس امنیت نگران تو است چون دوستت دارد، با تو مدارا میکند از فرصت استفاده کن، حرم را به آتش بکش. قبر یک دختر است. مظهر«زن» مظهر «زندگی» مظهر«آزادی» بیا به آتش بکش. مسجد اعظم را میدانی چقدر عالم روی منبرش «انجام وظیفه» را شرح کرده بیا بیا به آتش بکش. قبر شیخ فضل الله را، قبر پروین عزیز عدالتخواه را، قبر مرحوم دولابی را، قبر رفقای سردار شهید را در حرم به آتش بکش. آنقدر مثل کیان و مثل آرتین و مثل آرمان و روح الله آنجا زیارت میآیند که نگو. بیا کوکتل مولوتف ها را بیار همه را به آتش بکش. ❤️خانه امام هم هست مسجد سلماسی هم نزدیکش است. فریاد مبارزه با کاپیتولاسیون و حقارت این مردم مقابل اسراییل و آمریکا از آنجا بلند شد، وقت خوبی است آنجا را هم به آتش بکش. شاه گفته بود روی منبر اسراییل را نزدنید. دیروز وقتی کوکتل مولوتف میزدی نفتالی بنت توییت زد امیدوارم کرده اید به حضور در تهران، خوب بیا چه جایی بهتر از قم اینجا را به آتش بکش. پسر رضا شاه اینجا را کوچه هایش را فیضیه اش را حرمش را زنانش را مردانش را به آتش کشیده بود، صدام هم تلاش کرد، خیلی ها تلاش کردند، کمکشان کن. قلوب مردم را ایمانشان را عقیده شان را به آتش بکش. اینجا«عمل به وظیفه» موج میزند، کجا را میخواهی بسوزانی پسرم. بگذار کمکت کنم. @ali_mahdiyan
⭕️سهم این خون ها در بیداری مسوولین مردم همراهی نکردند؛ طبیعی است که از مردم انتقام بگیرند. اما ثمره اش چیست؟ چه سناریویی را دنبال می کنند؟ هر کس به خودش رجوع کند ایندو حس را می یابد:  🔹یکم. تفاوت 24 و 25 آبان چیست؟ از 24 آبان هیچ چیز به خاطر ندارید. طبیعی هم هست. مردم همراهی نکردند. با همه تهدید ها باز هم بازار شهر باز بود و ...اما 25 آبان چه شد؟ خون ریختند و هنوز سرخط خبرهاست.   🔹دوم. خسته اید. آشفته از این روزها و اخبار. حتی حس ناامنی. خط همینست. انتقام از مردم فقط این نیست که خون چند انسان بی گناه را بریزند. باید مردم بجهت روانی آسیب ببینند. این آسیب فیزیکی و روحی کمک می کند ذهن آماده شود که کار تمام است. 🔸دقت کردید؟ هردو ثمره در ذهن است. شلیک نهایی به سمت ذهن مردم است. خط آشوب باید در ذهن ها داغ باشد و به نفع اوباش غلبه کند. اینجاست که خون می ریزند. مثل آب خوردن. ذهن را محاصره کنند، شهر را تسخیر کردند و ولاغیر. هیچ هزینه ای هم برای دشمن ندارد. هر چند روز یکبار به یک بهانه اطلاعیه می دهند. چند نفری در گوشه و کنار محلات جمع می شوند. خون می ریزند و خلاص.  🔹این خون ریختن نیز شبیه ترورهای منافقین در ابتدای دهه 60 کور نیست. کاملا حساب شده است. آنروزها فقط قصدشان ترساندن جریان انقلاب بود. اما امروز هدف شناخت است نه ترس و تهییج. آنروزها خبر مظلومیت مردم بساط ظلم وترور را جمع کرد. اما امروز خبر مظلومیت شهید حتی به مادر شهید هم نمی رسد؛ چه رسد به مردم. مادر کیان در جنگ روایت ها به قاتلان فرزندش پناه می برد و ناخواسته کمک می کند تا کودکان بیشتری کشته شوند. بازی نیز دو سر برد برای آنهاست. آدم می کشند. اگر از امنیتی ها باشد سوت و کف میزند و بهم تبریک می گویند. اگر کودک یا دختر جوان باشد پروژه کارخودشونه کلید می خورد. همین نکردند؟ ✅حالا حرف چیست؟ 🔹آقایان مسوول؛ بی عملی ناشی از گیجی از  تصمیم از سر انفعال ومماشات هم بدتر است. مطالبه امروز مردم پایان مداراست؛ کاری نکنیم از این مطالبه عبور کنند و بگویند سیستم در تصمیم گیری دچار گیجی است. همه عملیات اوباش بین المللی خلاصه در محاصره ذهنی مردم است. صدای مظلومیت شهدای امنیت حتی به مردم هم نمی رسد که بخواهند خونخواه باشند.  🔸چرا تصمیم نمی گیریم؟ رسانه ها در عصر پلتفرم در شبکه ها محصور اند. پیام پرقدرت، دست کسی است که اول پلتفرم را در اختیار داشته باشد و بعد هم شبکه های درون آن. بستر شبکه ها و پلتفرم که دست اوست. همین باعث می شود مارپیچ سکوت درست کند و جریان رسانه ای حق را حذف کند. اما شبکه سازی هم دست اوست. شبکه دو بخش دارد. یکی راس شبکه، یکی اعضا. تعداد شبکه ها و اعضای شبکه ها اگر یک حرف را تکرار کنند مخاطب تخت بند و مسخ می شود. اینجاست که تعداد شبکه و تعداد اعضا بسیار مهم است. ایندو در کنار هم حکم یک جامعه واقعی را بازی می کند نه مجازی. برای همین است که به گزارش وزارت اطلاعات 50 هزار کاربر فیک ساختند. برای سرشبکه ها نیز برنامه ها داشتند و دارند. از به خط کردن امثال آنجلینا جولی و هالیوودی ها و رقاص و مطرب تا صدف بیوتی و غیره تا خریدن صفحات سلبریتی ها و اجاره آنها و تهدید وتطمیع شان. صدا تنها در شبکه هاست که می چرخد. بهترین محصول رسانه ملی نیز به مخاطب نمی رسد. عمق ماجرا را متوجه ایم؟ 🔹وظیفه آقایان مسوول اینست که اول چرخه تولید پیام در سر شبکه های تروریست رسانه ای را بشکنند. چرا امثال هنگامه قاضیان و الناز شاکر دوست نباید پاسخگوی اتهام به نظام باشند؟ چرا صادقی و پروانه سلحشوری باید آزاد باشند؟ دایی و گل محمدی چه؟ چرا پلتفرمی که جریان رسانه ای حق را سانسور و دچار مارپیچ سکوت ساختاری می کند باید آزاد باشد؟ 🔹آقایان مسوول پلتفرم و جامعه شبکه ای صرفا یک رسانه نیست. یک جامعه است. یک واقعیت است. یک زیست بوم است. اجازه ندهیم محل زندگی مردم در تصرف و محاصره دشمن باشد.  واقعیت اینست که اگر چنین فهمی بیابیم شب و روز خواب نداریم و تدبیر می کنیم. واگرنه با تقلیل و مبتذل کردن ماجرا دنبال این وزیر و آن وکیلید تا به نقطه ای موهوم حواله کنید و یا همچنان منتظر می مانید ببینید چه کسی و در کدام پلتفرم ایرانی، نسخه پلاسش بالا می آید که بعد تصمیم بگیرید. همشهری @mahdian_mohsen
• تحلیل • زمین بده! زمان هم بده! ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ▫️ حجاب تبختر(1) عزیزند، به خاطر دردی که در جان دارند و سوزی که ایشان را به تلاش وامی‌دارد، ولی باید دید در سیاست از سطح تاکتیک بالاتر می‌روند؟ آیا در تمام این سالها هیچ ایدۀ سیاسی بزرگ و ژرفامندی داشته‌اند؟ کاشکی این را هم ببینند؛ این که هیچگاه به یک تراز نخبگانی خوب نرسیده‌اند و قامت جبهۀ انقلاب را رشدی نداده‌اند! در بحث فوق‌العاده خسارت‌بار و مسألۀ بزرگ ملی دیروز و امروزمان؛ یعنی وضعیت فضای مجازی، ظاهراً به رفتار پیچیده‌ای اشاره می‌کنند، وقتی که می‌گوییم باید سکوها(پلتفرمها)ی خارجی را بست. یکی از ایشان که از قضا در بیت رهبری هم جا گرفته است و دیدگاههای رهبری را اینجا و آنجا تبیین می‌کند و طرفدار باز ماندن سکوهای دشمن و فعالیت پاسخگویانه در برابر تهاجمات دشمن و مثلاً شکست دادن آنها در این میدان است، در جلسۀ مهمی می‌گفت «راه انداختن شبکۀ ملی اطلاعات خواستۀ رهبری نیست»، وقتی که این سخن رهبری برایشان قرائت شد، تغییر محسوسی در رأیشان مشاهده نشد : «در مسئلۀ فضای مجازی، آنچه از همه مهم‌تر است، مسئلۀ شبکۀ ملّی اطّلاعات است. متأسّفانه در این زمینه کوتاهی شده. این‌که ما به‌عنوان اینکه نباید جلوی فضای مجازی را گرفت، در این زمینه‌ها کوتاهی کنیم، این مسئله‌ای را حل نمی‌کند و منطق درستی هم نیست ... کشورهایی که شبکه‌ی ملّی اطّلاعات درست کرده‌اند و [فضای مجازی را] کنترل کرده‌اند به‌نفع ارزشهای مورد نظر خودشان، یکی دو تا نیستند»(بیانات مورخه 22 خرداد 1396) باید نگران بود. با یک مدل نخبگی خطرناک رو به رو هستیم. دربارۀ این سیاست ما در موقف 15 یا 20 سال پیش نیستیم؛ امروز ثمرات این سیاستها معلوم شده است. آن روز رهبری می‌فرمودند : «اینترنت الآن مثل یک جریان افسارگسیخته است ...، این مثل آن است که کسی یک سگ وحشی را بیاورد، بگویند "قلاده‌اش کو؟"، بگوید "سفارش کرده‌ایم آهنگر قلاده را بسازد"» (26 آذر 1381) یا تذکر می‌دادند که اینجا لغزشگاه است، استفادۀ درست شرط است و برای آن باید فضای مجازی را قبضه کرد : «این فضای مجازی امروز از فضای حقیقیِ زندگی ما چند برابر بزرگ‌تر شده؛ بعضی‌ها اصلاً در فضای مجازی تنفّس می‌کنند؛ اصلاً آنجا تنفّس می‌کنند، زندگی‌شان در فضای مجازی است. جوانان هم سروکار دارند با فضای مجازی، با انواع‌واقسام چیزها و کارها، با برنامه‌های علمی‌اش، با اینترنتش، با شبکه‌های اجتماعی‌اش، با مبادلات و امثال اینها سروکار دارند؛ خب، اینجا لغزشگاه است»(13 اردیبهشت 1395) «از این استفاده کنید منتها استفادۀ درست بکنید؛ دیگران دارند استفادۀ درست می‌کنند؛ بعضی از کشورها طبق فرهنگ خودشان این دستگاه‌ها را قبضه کرده‌اند، ما چرا نمی‌کنیم؟ چرا حواسمان نیست؟ چرا رها می‌کنیم این فضای غیرقابل کنترل و غیرمنضبط را؟ مسئولند، یکی از مسئولین هم همین‌ها هستند؛ دستگاه وزارت ارتباطات است»(13 اردیبهشت 1395) حتی با درد و سوز گزارش دادند که داریم کشته می‌دهیم و فضا در دست دشمن است، باید دشمن را از این فضا بیرون کرد : «فضای مجازی، حقیقتاً به «قتلگاه نوجوانان و جوانان» بدل شده است. منطقه عظیمی از این فضا اکنون در دست دشمن است، باید دشمن را از فضای مجازی برانید و بتارانید»(19 آبان 1395) «(دشمن) از لحاظ فضای مجازی آرایش جنگی گرفته. در مقابل این دشمنی که آرایش جنگی در مقابل ملت ایران گرفته، ملت ایران بایستی «آرایش مناسب» بگیرد، باید خودش را آماده کند»(11 اردیبهشت 1398) و باز هم تذکر می‌دادند که وقتی می‌گویند فضای مجازی باید مدیریت شود به یک ضرورت بلندمدت اشاره نمی‌کنند : «مسئلۀ مدیریّت فضای مجازی جزو مسائل مهمّ ماست که این مسئله، مسئلۀ بلندمدّت هم نیست، مسئلۀ کوتاه‌مدّت و میان‌مدّت و جزو مسائل نزدیک ماست»(22 تیر 1399) و گلایه کردند که مدیریتی در کار نیست : «فضای مجازی بدون اختیار ما، از بیرون از اختیارِ ما دارد مدیریّت می‌شود؛ بحث این است. ... ما نمی‌توانیم بی‌کار بنشینیم در مقابل او؛ ما نمی‌توانیم مردممان را که با فضای مجازی ارتباط دارند، بی‌پناه رها کنیم در اختیار آن مدیری که دارد پشت‌پرده، فضای مجازی را اداره می‌کند»(2 شهریور 1399) ادامه دارد ... ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ✿شاخۀ گل صلوات، هدیه به روح شهدای مظلوم امنیّت ☘️@faslefarhang
رهبر گفتمانها 🔺مدتها است رهبر انقلاب، رهبر گفتمانهای مسوولین نیست. دهه نود که عملا یک نوع لج بازی در ساحت گفتمان از طرف دولتها شکل گرفته بود. توجه به داخل و توان و ظرفیت و استعداد درونی در مقابل امید به خارج در دوران روحانی. یا اواخر دولت احمدی نژاد توجه به گفتمان وحدت مسوولین یا عدالت در کنار عقلانیت و معنویت در مقابل گفتمان دو قطبی و آرمانجویی احساساتی. دوران خاتمی نیز همین بود گفتمان مبارزه با فقر و فساد و تبعیض در مقابل گفتمان جامعه مدنی یا توسعه سیاسی و امثالهم. در دوران هاشمی نیز گفتمان عدالت در کنار سازندگی که رهبری طرح میکرد نادیده انگاشته میشد. 🔺اگر مهمترین نقش رهبری را هدایت امت بدانیم کلیدی ترین ابزار او گفتمان است. و روشن است که مسوولین باید گفتمان او را با فعل خود و بیان خود تقویت کنند و پیش ببرند. ذیل گفتمان او و تحت رهبری او باشند و البته این مصداق التزام عملی به ولایت هم هست. در کشور ما بین مسوولین رسم نبوده هیچگاه که تحت مدیریت گفتمانی رهبری باشند. به جز برخی سخنرانیها که عینا و به طرز ملال آوری تکرار سخنان رهبری میکنند و تاثیر منفی سخنانشان چه بسا بیشتر هم باشد 🔺 مثلا امروز رهبری معتقد است همه افعال و بیانات شما باید معنای «مقاومت» را به دنیا مخابره کند. آنهم نه مقاومت در وضعیت «آغاز تغییر و حرکت» و یا «پایان ضعف و سکون و رکود» بلکه «مقاومت» در وضعیت «رشد و پیشرفت و جهش و تحول». 🔺«پیشرفت، بوده» که دشمن نقشه کشیده برایتان. «پیشرفت، ادامه دارد» که شکست خورده اند. «پیشرفت، را امتداد میدهیم» تا بازی دشمن خراب شود. مقاومت یعنی مردم وضعیت قیام خود را در مقابل دشمن حفظ کنند. یعنی پیشرفت خود را ادامه دهند. این نیاز به گفتمان امید دارد. نه فقط امید بر اساس سنتهای الهی بلکه امیدی که در دل تجربه پیشرفت امت تا امروز وجود دارد. فارغ از ضعف و قوت مسوولین در این سالها، در مجموع این مردم پیش رفته اند و این امیدآفرین است. 🔺آن انقلابی تریبون دار صدا و سیما که اغتشاش را محصول ضعف کشور و اعتراض مردم و ناکامیها میداند، نه پیشرفت و مقاومتشان، از این گفتمان فاصله دارد و آن را خراب میکند. آن مسوولی که دم از «شروع اصلاح» و «آغاز تغییر» میزند نیز به شرح ایضا. آن بزرگوارانی که به جد عزم کرده اند دست دشمن را در «حکمرانی مجازی» باز کنند تا عملا دشمن حاکم بر «گفتمان امت» باشد نیز همینطور. کاش این بیماری مزمن در مدیریت کشور و نیروهای انقلابی درمان میشد. و ولایت در ساحت گفتمان به نحو جدی تری محقق میشد. @ali_mahdiyan
🔆 واکنش اساتید و طلاب جهادی مدرسه علمیه معصومیه قم 🇮🇷 کانال اطلاع رسانی مدرسه علمیه معصومیه: @masoumieh_ir
کانون وقایع عالمیم 🔺ما ها معمولا قصه وقایع اخیر ایران را تا حد جنگ روایتها و جنگ شناختی و جهاد تبیین و جنگ گفتمان امید و یأس و امثالهم تحلیل میکنیم. اینها غلط نیست. اما ورود مهمتری را رهبری با تصویر ماهواره ای کلان خود انجام دادند که نباید از کنارش ساده عبور کنیم. 🔺صحنه عالم اولا بر اساس قدرت سامان میگیرد. صحنه قدرت در جهان امروز زیر و رو شده قدرت نظامی روسیه و قدرت اقتصادی چین در مقابل قدرت اروپا و آمریکا دیگر غیر قابل اغماض شده. اینها همه درست. اما جایگاه ایران در این صحنه آرایش جدید جغرافیای قدرت کجا است؟ 🔺ایران محور مقاومت است. این یعنی چی؟ یعنی قطب انقلاب و تحول مردم. یعنی رهبری قدرت مردمی. رهبری واقعی و حقیقی که معنایش پیشرو بودن و الگو بودن است. این منشا قدرت فوق العاده حیاتی است و آینده همین چینش فعلی را هم همین کانون قدرت رقم خواهد زد. اما ماجرا همین است فقط؟ نه. 🔺ایران توان هجمه به نرم افزار دنیای مدرن را دارد. ببینید یک وقت میگویید فلان حاکم ظالم است یا فلان کشور مستکبر است، اینها درست است. اما نرم افزاری که نخبگان و ملتها و حاکمان بر اساسش میاندیشند و محاسبه میکنند، مهمتر است. همه را هم که خراب کنیم این بشر از نو که میخواست شروع کند به ساختن با همین نرم افزار فکر میکرد و شروع میکرد. 🔺 این نرم افزار مدرن عامل صورتبندی دنیای پس از رنسانس است. قواعد و منطق طراحی ساختارهای کلان سیاسی اجتماعی پیش از رنسانسی‌ با یک دین بشر ساز نو به چالش کشیده شد. لیبرال دموکراسی. با همه مبانی معرفت شناختی و هستی شناختی و ارزش شناختی و چه و چه که محصول عقل جمعی بشر بود. بشر به ستوه آمده از دین بی ربط به زندگی ، دین بی ربط به مردم، دین بی ربط به مخاطب خاتم مخاطب جامعیت پسند. دین مستبد، دین بی ربط به علم بشری و تجربه او، و در یک کلام دین فرار کننده از دنیا. 🔺 انقلاب اسلامی دو ویژگی مهم دارد مثل پیامبری که هم هویت انسان ایده ال و پیشرو و الگو را دارد و بروز میدهد و هم کتابی در دست دارد. هم علم میآورد و هم هویت امام. ثقلین را به ظهور میکشد تا هم ساختار نرم حاکم بر اذهان را زیر و رو کند و هم خود در تحقق آنچه میگوید جلو دار باشد و اینگونه فقط نگوید «برو » بلکه صلا بزند که «بیا» و طرح بعثت و رستاخیز مردم را در عالم پیش ببرد. ایران امروز میتواند هم آن هویت مقاوم انقلابی در حال پیشرفت را بروز دهد و هم آن نرم افزار نوی بر محور خاتمیت را که یک چشمش کور نیست و صاحب دو چشم است نشان دهد. دو چشم یعنی چی؟ یعنی هم معنویت و هم سیاست. هم ظاهر و هم باطن. هم دین و هم مردم. این قدرت نرم همان است که بروزش انتقام اصلی شهادت سردار ما بود به نظر رهبری. یعنی بروز هویت سردار که همان هویت روح اللهی امام بود در بستر امتها، انتقام اصلی از تمدن مدرن باید گرفته شود. 🔺ایران به این معنا کانون وقایع عالم خواهد شد. دو کار باید انجام شود یکی« بروز» اراده و هویت مقاومتش که با پیشرفت حقیقی و زبان تبیین عمومی به ظهور میرسد. فریاد محکم «ما میتوانیم و توانستیم و خواهیم توانست». یکی نیز تفصیل و ترسیم و تبیین اندیشه نرم انقلاب اسلامی یعنی:مردمسالاری دینی. این حرف نویی است که میتواند آن نرم افزار غربی را خراب کند. 🔺دعوای با ایران یک معنای کلان تاریخی این چنینی دارد. تلاشهای آخر دشمن است. و نور فجر فوق العاده ای در حال ظهور میباشد. در حال برداشتن یک گام فوق العاده و معجزه گون به سوی ظهوریم. @ali_mahdiyan
چند نکته آخوندی درباره بازی ایران و انگلیس 🔺در شروع بازی، پخش سرود انگلستان و تکرار با هیجان آن توسط انگلیسی ها و بعد پخش سرود ایران و سکوت چهره های مهم تیم ملی ما دل خیلی ها را سوزاند. کسانی مثل خود بیرانوند، بیرانوند کسی است که جمله «چطوری کریس» او فریاد پر صلابتی بود بر همه خودحقیرپندارها که فوتبال هم برایشان بهانه بی هویتی و تحقیر است. اما او هم حتی سکوت کرده بود. چرا؟ مربی پرتغالی ما از نکته دردآوری پرده برداشت و آن تهدیدهای مکرر اعضای تیم ملی به قتل. فشارهایی که قوم زامبی بر تیم ما وارد کردند. خوب که چی؟ 🔺تیم فوتبال قبل از رفتن به بازی جام جهانی، در یک جنگ رسانه ای جدی وارد شد. همه اعضا رفتند و رسما با رییس جمهور ایران دیدار کردند و با او عکس یادگاری گرفتند. معنای این رفتار کاملا روشن بود. آنهم وسط همه این بازی مسخره سلبریتی ها و ورزشکاران. 🔺باز به عقب تر اگر برویم، قصه فدراسیون فوتبال و ورود ناگهانی علی کریمی برای قرار گرفتن در نقش بسیار مهم سکانداری فوتبال را هم در نظر بگیرید. (مشکل ساختار انتخاب مدیر و قوانین مدیریت فوتبال هم که تحت نظر حکمرانی جهانی است زیر ساخت نفوذ او را فراهم میکرد) او همان علی کریمی بود که چهره واقعی اش را بعد از این هویدا کرد. ظاهرا متوجه شده بود که دستش رو شده یا هر چه اما به هر حال از نفوذش ناامید شد . بماند. 🔺ماجرای مهدی طارمی و جمله طلایی مادرش که کل داستان فوتبال پسرش را به شهدای شاهچراغ متصل کرد هم در نوع خود مهم و ویژه بود. اینها شد که عملا صف بندی مقابل تیم فوتبال ایران جدی شد. کار به تهدید کشید. این بار فقط تهدید جایگاه اجتماعی و امثالهم نبود، بلکه همه انواع تهدید بود آن طور که اشاره کردند. 🔺خوب حالا نکته آخوندی اش چه شد؟ خیلی ها متوجه شدند که مصدومیت بیرانوند که باعث شد شیرازه تیم به لحاظ روحی بپاشد. وضعف جدی در دروازه برای تیمی بسازد که بنا داشت دفاعی باز کند، نه کار صهیونیست بود نه انگلیس نه دشمنان داخلی و خارجی. این را کسی محاسبه نکرده بود. این واقعه چرا اتفاق افتاد؟ حتما اگر چنین نمیشد با گلهای بسیار کمتری شکست میخوردیم. این شکست طعمی تحقیر آمیز داشت. چرا طارمی باید دو گل بزند؟ این چراها هم تفسیرهای فوتبالی دارد هم تفسیرهای باطنی تری. دین به ما آموخته به این تفسیرها و قواعد هم توجه کنید. این واقعه فقط برای تیم ما رخ نداده بلکه برای کل مردم ایران و هویت ملیشان و پیش چشم آنها رخ داده، معنای آن برای مردم ایران چه بوده؟ 🔺 تفسیرهای حدسی احتمالی و فرضیه ای را کار ندارم. نکته ای را از باب قواعد میخواهم بگویم و تمام. بر اساس سنت های الهی وقتی یک شرایط سخت و مشکلات و پیش آمدهایی ناخواسته برای یک هویت مومن و الهی پیش میآید، چه فرد چه جامعه، معنایش آن است که زمان رشد و کیفی تر شدن فرارسیده. خدای متعال میخواهد توی کیفی، توی رشد کرده، توی جد،ی توی اهل حرکت، رشد کیفی تری پیدا کنی. خالص تر و ناب تر شوی تا جواب بگیری. برای به نتیجه رسیدن نیاز به رشد جدی تری داری. تیم ملی ایران و کل ایران باید متوجه باشد، در شرایطی است که نیاز به یک رشد جدی تر دارد. عزت و ذلت دست خدا است و برای پیروزی نیاز به یک قوت روحی جدی تری داریم. 🔺من به «چشم آوردن دعای مادر مهدی طارمی» را در کنار «ضربه برنامه ریزی نشده به دروازبان عزیز ایران و تاثیرش در شکست پر گلمان» را نشان دهنده یک نکته میدانم. نکته ای نه فقط به تیم فوتبال بلکه به کل مردم ایران، برای پیروزی باید کیفی تر شوید. خوبید اما بیشتر از این باید خوب شوید و زمانه امروز برای این رشد کیفی ملی مهیا شده است. همه اتفاقات این روزها دارند همه ما را به سمت یک بلوغ جدی تر فرامیخوانند. 🔺از این منظر نگاه کنید ببینید خون شهدای شاه «چراغ» و همه شهدای امنیت و خوبان ما دارد با قلب و روح همه طیفهای اجتماعی ما چه میکند، بله ریزش و بدتر شدن هم برای عده ای هست اما عمده کشور و نوجوانانش خیلی جدی تر شده اند، این را با همه وجود میتوانیم احساس کنیم. من امیدوارم با این توضیحات این بازی بتواند مقدمه پیروزی ما بر تیم آمریکا باشد. و از آن مهمتر و اساسی تر کمک به حرکت و جدیت بیشتر هویت ملی و انقلابی ما کند. @ali_mahdiyan
🔰 رهبر معظم انقلاب 🔻شما روایت کنید حقایق جامعه‌ خودتان و انقلابتان را. شما اگر انقلاب را روایت نکنید، دشمن روایت می‌کند. ♦️ دوره آموزشی- عملیاتی 🔹جهاد تبیین با محوریت طرح کلان رهبری 🔸از مبانی معرفتی تا امتداد میدانی 📆 مهلت ثبت نام: ۸ آذر ماه 📌 برای ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر به سایت زیر مراجعه نمایید. https://khanetolab.ir/revayatenasr/ 🔻اطلاعات تکمیلی و اخبار دوره در کانال "مثل خمینی" 👇👇👇👇👇👇👇 🌐 @ahd_ba_khomeini 🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⏰نشریه عهد ۷۸ تا ساعاتی دیگر منتشر خواهد شد... ✅ موضوع :🔰🔰🔰 🔷ویژه نامه اغتشاشات ۱۴۰۱(۲)🔷 🌀 در این شماره میخوانید 🔻🔻 🎙 گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین خطیب وزیر اطلاعات 📑 یادداشت ها : 💠افول موریانه ای (دکتر فواد ایزدی) 💠 روایت نصر(دکتر سعید جلیلی) 💠دو نوع تحلیل،دو زاویه نگاه(علی مهدیان) 💠هراس از تبیین (محمد بهزادی) 💠عالم جدید (علی مرادی) 💠روسری یا سرود جمهوری اسلامی، مسئله این نیست(مهدی قریب) و .... 🌸 با ما همراه باشید... ۷۸ 📢 لطفاً رسانه ما باشید _ 🖇کانال نشریه عهد 🔰 __ https://eitaa.com/joinchat/3229286474Cc283d72f64
78 چاپ.pdf
8.64M
📰 ۷۸ 🗞 ویژه نامه «اغتشاشات۱۴۰۱(۲)» 📦 محصول 🗃مشتمل بر : 💠افول موریانه ای (دکتر فواد ایزدی) 💠 روایات نصر(دکتر سعید جلیلی) 💠دو نوع تحلیل،دو زاویه نگاه(علی مهدیان) 💠خلاف مشهورات رسانه ای(حسین کاظم زاده) 💠 هراس از تبیین(محمد بهزادی) 💠 عالم جدید (علی مرادی) 💠روسری یا سرود جمهوری اسلامی،مسئله این نیست(مهدی قریب) ۷۸ 📢 لطفاً رسانه ما باشید _ 🖇کانال نشریه عهد 🔰 __ https://eitaa.com/joinchat/3229286474Cc283d72f64
اسلام زیبای قطری 🔺زمانی یکی از دوستانم میگفت من در سفرم به ترکیه، حجاب زیبای پذیرفته شده توسط بسیاری از دختران را دیدم، نمازهای جماعت منظم و فوق العاده ای را هم. این وضعیت دینی بهتری نیست تا آنچه در ایران محقق میشود؟ 🔺این روزها بروزات اسلامی و دینی در قطر در حین جام جهانی مرا به یاد همان سخن دوستم انداخت. تبلیغ قرآن، تبلیغ نماز، تبلیغ حجاب، تقابل با نمادهای فرهنگی و تمدنی غرب مثل هم جنس گرایی. دیگر چه میخواهیم؟ اسلامی بهتر از این سراغ داریم؟ آنهم این میزان توسعه و رشد اقتصادی و ثروت که در این کشورها میبینیم. از این سادگی خنده ام میگیرد. چرا؟ 🔺قطر، بزرگترین حامی بخش غربگرای جریان اخوان المسلمین است. جریان وسطیین یا میانه روها یا همان که در ایران به عنوان جریان اعتدال میشناسیم. شاخصه مهم آنها اولویت «مصلحت» بر «هویت» است. سبک ترکیه ای آن همین حزب عدالت و توسعه اردوغان است. مدل مصری آن نیز مرسی شکست خورده بود. 🔺قرضاوی از مهمترین رهبران فکری این جریان که برای پیشبرد اندیشه خود سبک دعوت(یعنی عقیده خالی از قدرت) را جانشین تشکیلات(یعنی قدرت ناشی از ایمان) در کار اخوان کرده بود و خود نیز از عربستان سعودی تا کشورهای غربی با همه حاضر بود همراه شود و اعتماد کند تا کار خود را پیش ببرد. 🔺تقابل این جریان با اراده غرب جدی نیست. البته هویت ایمانی و اسلامی را هم حاضر نیست کنار بگذارد یا به نحو رسمی در خدمت دشمن قرار دهد. اگر چه عملا کارش به اینجا میکشد. شکل ایرانی اش را در مرحوم هاشمی و جناب روحانی و امثالهم میتوان دید. 🔺این مدل اسلام وسطی به قول خودشان یا میانه رو، با ظواهر دینی، خلاهای ذاتی خود را میپوشانند. خلا ذاتی ناشی از زیر پا گذاشتن عزت و استقلالش به دلیل مصلحت. خلا نشتر زدن گاه و بیگاه به هویتش به پای منفعت. 🔺غرب برای عبور از اسلام گرایان هویتی و استقلال طلب، به این جریان بیشتر توجه میکند. برای به محاق بردن آن سبک از اسلام گرایی عزت محور، این مدل اسلام گرایی منفعت محور برایش ارزشمند تر است. چون به محض آنکه اراده کند میتواند سر این جریان را به زیر آب کند یا مجبورش کند به تبعیت محض. اینکه امروز بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در منطقه در قطر است و روابط جدی پشت پرده و گه گاه روی پرده حاکمان قطر با دستگاه امنیت اسراییل وجود دارد، همه نشانه است. این که برای حل اختلافات این کشور با عربستان و متحدانش، آمریکا پا در میانی میکند نیز یک نشانه دیگری است. 🔺به آن دوستم گفتم کلا بی خیال قدرت مستقل شو، با کل اسلامت کسی مشکلی ندارد. هر چقدر از این استقلال و آزادی مقابل قدرتهای دنیا کوتاه بیایی و عزت را و هویت را نفله کنی، دشمن مجال بیشتری به تو خواهد داد تا ظواهر را پیاده کنی. نفت بفروش و توسعه پیدا کن، زد و بند کن و رشد کن. اما به یک لحظه اراده غرب فروخواهی پاشید. اسلام بادکنکی و حبابی که به محض آنکه بخواهد باج ندهد و بر یکی از اصول بایستد، نفله اش میکنند. @ali_mahdiyan
به تو هم تبریک وقتی تبریک میگیم، یعنی دعا میکنیم این نعمت رشد کند و فزونی یابد و با ثبات و با بقا باشد. حالا وقتی پیروزی تیم ایران را تبریک میگیم دقیقا درخواست ثبات و رشد چه نعمتی را داریم؟ بازیهای فوتبال که درش برد و باخت زیاد است. امیدی که با دو هیچ بیاید با هیچ و دو هم میرود. آنچه تبریک دارد امر مهم تری است. 🔺اینکه مردم احساس کنند فضائلشان را با جوانان ورزشکار خود به دنیا نشان دادند. تیمی که همه رگ رگ وجودش عزم برای پیروزی و پیشرفت است، بروز تلاش و جنگندگی است، جلوه امید و هیبت «ما میتوانیم» است، در عین صبوری در عین توکل، در عین انسجام و هماهنگی، در عین مرام و فتوت و مردانگی. 🔺تلاش برای چنین پیروزی، یک واقعه مهم است. یک رخداد معنوی است، نصیب هر کسی نمیشود. ارزش و اهمیتش را یک ورزشکار بداند با نیت دیگری وارد میدان میشود. بالا بردن پرچم ایران همه جا ارزشمند است اما امروز تلاش برای نشان دادن هویت نورانی این مردم که خیلی ها تحقیرش کردند یک عبادت دیگری است. 🔺حالا این پیروزی بر همه مبارک حتی آنها که به حقارت و خودتحقیری و احساس بن بست معتاد شده اند، بر همه مبارک حتی آنها که جز نق زدن کاری بلد نبودند و بلد نشدند در این سالهای مقاومت ایران. بر همه مبارک باشد حتی بر آن مرغهای نجاست خواری که از پیروزی انگلستان و آمریکا لذت میبرند و پرچم بیگانه را بلند میکنند و شکست شما را جشن میگیرند جلوی چشم پدر و مادر و خواهر و برادرشان. 🔺میگویند محی الدین گفت «عذاب» از عذب است یعنی گوارایی. اهل دوزخ در عین اینکه رنج میبرند اما لذت هم میبرند و خودشان آتش میخواهند که بنوشند. خودتحقیری، ناامیدی، بردگی و وابستگی دردناک است اما این جماعت با آن لذت میبرند و طلبش میکنند. نشان دادن هویت این ملت خلاف تمایلشان و درخواستشان هست اما بالاخره راهی برای بازگشتشان هم باز میکند. یا باید زجر بکشند یا برگردند. پس به آنها هم تبریک. 🔺هیچ وقت فکر میکردید سرود ملی خواندن ورزشکاران این قدر برایتان مهم شود که وقتی دهانشان را باز میکنند و میخوانندش، شما احساس افتخار کنی، احساس نبرد و شکست هیمنه همه دشمنانت را کنی، احساس اینکه ما هستیم و ماندیم و پیش رفتیم و پیش میرویم و میجنگیم. بر شما هم مبارک. خدای متعال بازگشت مردم ما به هویتشان از میانه همه وسواسهای خناس و شیاطین جن و انس را برکت دهد. به هر بهانه ای. به هر نشانه ای. به هر زمینه ای، به هر زمانه ای. @ali_mahdiyan
🔻تکه‌هایی از نکته‌های تحلیلی در مناظره: فروپاشیِ جنبش دانشجوییِ تجدّدی 🖊 مهدی جمشیدی ۱- دانشگاه و دانشجو، یک کلّیّت یکپارچه و همگون نیست و نباید دربارۀ آن، قضاوت‌ عام کرد. دست‌کم می‌توان سه لایه را در دانشگاه شناسایی کرد: یکی «لایۀ بی‌طرف‌ها و وسط‌نشینان» که همیشه بوده‌اند و نوپدید نیستند و به فراتر از زندگی روزمرّۀ خویش نمی‌اندیشند و بیش از خود را نمی‌بینند؛ دیگری «لایۀ نیروهای تجدّدی و غرب‌اندیش» که از اوایل دهۀ هفتاد، به وجود آمدند و هویّت خویش را در هندسۀ درآمیختن سنّت و تجدّد تعریف کردند و حتّی در قالب لیبرالیسم و مارکسیسم و فمینیسم و قومیّت‌گرایی، به‌کلّی از سنّت دینی بریدند؛ و سرانجام، «نیروهای مؤمنِ انقلابی» که همزاد انقلاب هستند و به همان اصالت‌های اوّلیّه و روایت نخستین از انقلاب و ارزش‌های آن معتقد هستند و یک هویّتِ ریشه‌دارِ مستمر داشته‌اند. ۲- جنبش دانشجوییِ تجدّدی، دچار «انسداد فکر و نظریه»، «فقدان رهبر و مغز طرّاح»، و «فقر هوادار و بدنۀ دانشجویی» شده است. ‌چیزی در دست ندارد جز «چاقو» و «انگشتش به‌مثابه نشانۀ جنسی»، و سخنی هم ندارد جز «فحاشی‌های بی‌سابقه» و «رکیک‌گویی‌های بی‌شرمانه»، و آینده‌ای هم تصوّر نکرده است جز «ابتذال اخلاقی» و «ولنگاری جنسی». البتّه از ابتدا نیز تا حدی این‌چنین بود و می‌کوشید با ترجمه و تقلیدِ دست‌چندمِ شبه‌روشنفکرانه، ضعف خویش را پنهان کند، امّا امروز، حتّی توان گرته‌برداریِ طوطی‌وار را نیز ندارد. همچنان که جریان «اصلاحاتِ تجدّدی»، مُرده و می‌خواهد با کج‌روایت، خود را زنده و بانشاط نشان بدهد، شاخۀ دانشجویی آن نیز که مقلّد و دنباله‌رو بود، از رمق افتاده و دیگر بضاعتی ندارد. نه‌فقط «زایش فکری» ندارد، بلکه قادر به «تکرار گذشته» نیز نیست. اینان از آرمان‌های معطوف به ایدئولوژیِ لیبرال-دموکراسی در دهۀ هفتاد و هشتاد که بر روی «آزادی» و «مردم‌سالاری» و «حقوق فردی» و «گفتگوی جهانی» و ... بود، به مطالبۀ «کشف حجاب» و «غذاخوری مختلط» و ... رسیده‌اند. این سقوط، نه‌تنها «سقوط اخلاقی و معنوی» است، بلکه «انحطاط فکری» و «تنزّل ایدئولوژیک» نیز هست. سقفِ آرمان‌های اینان، این اندازه کوتاه و خواسته‌های‌شان حقیر و پَست شده است. «خیابانی‌شدن» به معنی هرزه و هرجایی شدن، مفهومی است که می‌تواند هویّت فرهنگیِ این پاره از جنبش دانشجویی را توصیف کند؛ نوعی لمپنیسمِ عریان و به‌شدّت مبتذل، همۀ وجود آنها را درگیر خود کرده و از آنها، چهرۀ «اراذل و اوباش» یا «ناکسانِ بی‌ریشه» را ساخته است. ۳- در مقابل، پارۀ انقلابی از جنبش دانشجویی به کمال و وزانت بیشتر رسیده است. کلان‌مسأله‌های جنبش دانشجوییِ انقلابی، «انقلابی‌گری» و «مقاومت» و «عدالت» و «جهادی‌اندیشی» و «پیشرفت» و «ایران قوی» و «حلقه‌های میانی» و «روایت» و «تمدّن‌سازی» و «پیچ تاریخی» است و کلان‌مسأله‌های جنبش دانشجوییِ تجدّدی، «کشف حجاب» و «بدن‌نمایی» و «برهنگی» و «غذاخوریِ مشترک» و «فحاشی» و «هم‌باشی» و «هم‌جنس‌بازی». تاریخِ «حیاتِ هویّتی» این دو بخش، به این «نقطۀ شفاف» رسیده است و اکنون بیش از هر زمان دیگری می‌توان به قضاوت نشست. جنبش دانشجوییِ انقلابی از آیت‌الله خامنه‌ای الهام گرفت و اندیشه‌اش را شنید و پی گرفت و «دغدغه‌های متعالی» و «آرمان‌های تمدّنی» دست یافت، و جنبش دانشجوییِ تجدّدی، آن بیراهه را رفت و این‌گونه خوار و زار شد. در یک سو، «قانون» و «شرع» و «اخلاق» و «واقعیّت» قرار دارد و در سوی دیگر، «اغتشاش» و «سکولاریسم» و «برهنگی» و «کج‌روایت». در یک سو، «تبیین» و «مباحثه» و «مناظره» و «گفتگو» وجود دارد و در سوی دیگر، «کُشته‌سازی» و «انسان‌سوزی» و «فحاشی» و «دروغ‌پراکنی». ۴- جریان اغتشاش، «ظرفیّت اجتماعیِ» جنبش دانشجوییِ تجدّدی را آشکار کرد و ما اینک از حدس‌ها و گمانه‌زنی‌ها فراتر رفتیم و دریافتیم که «واقعیّتِ نهان» چیست. آن‌همه غوغا و هیاهوی روایی، با این‌چنین استقبال بی‌مایه و نحیفی روبرو شد؛ چنان‌که در دانشگاه‌های چند هزار نفری، تنها جماعت‌هایی با حجم پانصد نفر به جریان اغتشاش پیوستند. این «واقعیّتِ آشکارشده»، بسیار تعیین‌کننده است و نشان می‌دهد «روند عمومیِ دانشگاه»، چه سمت‌وسویی دارد و چه رویش‌ها و ریزش‌هایی رخ داده است. اینک مشخص شده است که ما با یک «اقلّیّتِ پُرمدعا» روبرو هستیم که فقط «صدای بلند» دارند و می‌خواهند با «نعره‌زدن»، خود را غالب کنند و اگر به نعره‌های‌شان بی‌اعتنایی شد، «رکیک‌گویی» کنند و حرمت اخلاق را نادیده بگیرند و زشت‌ترین و بی‌سابقه‌ترین فحاشی‌ها را در دانشگاه به نمایش بگذارند. به‌این‌ترتیب، هم «اقلّی» و «اندک» بودن‌شان نمایان شد و هم «هتاک» و «بی‌اخلاق» بودن‌شان. آیا نظام جمهوری اسلامی باید تسلیم این «اقلّیّتِ مطلق» شود و در برابر «مطالبه‌های فرومایه»، سر تعظیم فرو آورد؟! https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
بالاخره «صدای ملت» کدام است؟ 🔺رهبری گفت صدای مردم صدای سیزده آبان است، صدای تشییع سردار است. چرا نگفت «صدای همه را باید شنید،هم سیزده آبانی ها هم معترضین مخالف نظام»؟ 🔺رهبری گفت این حرفهای شکاف نسلی و امثالهم چرندیات روشنفکری است. چرا؟ بین نوجوانان اغتشاشگر یا مخاطبین «هیچ کس» و «ساسی» با نسل قبل، شکاف نیست؟ چرا رهبری فقط به بسیجی ها استناد میکند؟ 🔺بیایید به این پرسش فکر کنیم که اساسا سخن و رفتار یک عده از مردم چه زمانی نمایندگی کل جامعه را میکند؟ و الا سخن و رفتار همان عده است نه همه. 🔺اگر زاویه نگاه خود را کلان کنیم و کل جامعه را از بالا ببینیم. صداهای مختلف و متنوعی در یک جامعه شنیده میشود، رفتارهای کلان اجتماعی مختلفی توسط گروهها و جمعیتها در یک جامعه دیده میشود؟ سخن جامعه «در مجموع» کدام است؟ آیا اساسا میشود جمع بندی کرد؟ اینجا جمع و تفریقهای عددی و کمی دیگر نمیتواند موثر باشد، نیاز به روشی داریم به نام «معنا» یابی. 🔺معنایابی یعنی چی؟ یک انسان را در نظر بگیرید، انسانی که رفتارهای مختلفی انجام میدهد، بسته به انواع و تعداد و کمیت این افعال و کیفیت و شدت آنها در مجموع شما درباره آن شخص یک جمع بندی میکنید. میگویید سخن اصلی و محوری او این است. ذات او چنین است. رسیدن به آن نتیجه حاصل «معنا»یابی همه رفتارها است. اگر ظاهربین باشیم فقط انواع و اقسام رفتارها را نام میبریم. قدرت جمع بندی او را نداریم. میگوییم این هست آن هم هست. اما واقعیت آن است که یک شخصیت واحد را میتوان به صورت واحد نیز معرفی کرد. اگر آن معنای واقعی را پیدا کنیم آن وقت معلوم میشود کدام رفتارها و گفتارهایش او را حقیقتا نمایندگی میکند. درباره مومنین دیده اید میگویند خطاها یا گناههایش نمایندگی هویت او را نمیکند. درباره منافقین یا بیماردلان قرآن میگوید از روی جزییات رفتار و سخنشان میشود آنها را شناخت و جمع بندی کرد. این معنایابی یک انسان است. همین درباره جامعه واحد هم هست. 🔺تجمعها و گفتمانها هم باید معنایابی شوند اینجا دیگر جمعیت ها و قرائن زمانه ای و زمینه ای و هزار و یک نکته را در مجموع ملاحظه میکنیم و میگوییم این هویت چنین است و فلان تجمع یا گفتمان نمایندگی کننده حقیقی آن جامعه است. 🔺بیایید از روی رفتارهای کلان اجتماعی و گفتمانهای مردم معنایابی کنیم. رفتارهای خودجوش مردمی را ببینیم، هم جمعیت ده ملیونی تشییع سردار را هم جمعیت کمتر از یک ملیونی اغتشاشگرها را، شعارها را هم ببینیم هم فحاشی دانشجویان شریف را هم شعارهای انقلابی تشییع شهدای امنیت را. قرائن را هم ببینیم مثلا رسانه های تحت سیطره دشمن را، دروغگویی ها، پول خرج کردنها و امثالهم یا مثلا رای حدود پنجاه درصدی مردم را ببینیم و ریزش کمتر از بیست درصدی آرا آنهم با فشار همه بلندگوهای داخلی و خارجی را. 🔺از خود بپرسیم اگر سخن و هویت مردم مقاومت نیست، کلا این همه فشار دشمن روی مردم و زندگی آنها دلیلش چه بود. فشار اقتصادی حداکثری و جنگ ترکیبی دشمن مخاطبش مگر مردم نبود مگر فشارش روی مردم نبود، خوب اینها با این فشارها میخواستند کدام اراده را عوض کنند؟مگر اراده مردم چگونه بود که باید عوض میشد؟ چه شد که علنا اذعان به شکست فشار حداکثری کردند؟ حالا کدام یک نمایندگی کننده سخن مردم است جمعیت خودجوش ملیونی مردم که شعار مقاومت میدهند (ولو هزار اعتراض هم داشته باشند اما تصمیم میگیرند این سخن را فریاد بزنند و روی دست بگیرند) یا شعار دیگرانی که دم از فروپاشی یا تسلیم یا بن بست و یاس یا هر سخن دیگری میزنند. @ali_mahdiyan
ترازو 🌹امروز در کلاس به طلاب درباره وظایفمان در دوره ظهور درس میدادم. رسیدم به مقوله«معرفت امام» توضیح میدادم «عرفان» امام با «تحول قلوب« و «قیام لله» در جان انسانها رخ میدهد و به همین ترتیب «قدرت مقدس» شکل میگیرد و چه و چه. کلاس که تمام شد، سوار ماشین شدم حرکت کردم به سوی کلاس بعدی. در خیابان جوانک لاغر اندامی ایستاده بود منتظر ماشین. 🌹سوارش کردم. گفتم کجا میروی؟ گفت انتهای خیابان. از سر و وضع و لباسهایش حدس زدم شاید کارگر است. انتهای آن خیابان کارگرها میایستند منتظر کار. گفتم میروی منتظر کار بایستی؟ گفت نه. از این ساختما شهرداری به آن ساختمان شهرداری میروم. گفتم چرا؟ گفت من ترازو داشتم کنار خیابان. ماموران شهرداری دیشب ترازوی مرا برده اند. دنبال ترازویم هستم. گفتم خوب به نتیجه ای رسیدی. گفت نه، فایده ندارد. سر میدوانند. دیشب از ترس خانه نرفتم. 🌹گفتم:ترس چرا؟ گفت ترس از پدرم. پدرم معتاد است اگر بفهمد ترازو را از دست داده ام کتکم میزند. بعد چند جای دستهایش را نشان داد، سوخته بود. گفت پدرم سوزانده. پرسیدم چند سالت است گفت هجده سال. دیشب کنار خیابان مردم از سرما. هنوز دارم میلرزم. دستم را ببین. دستش را گرفتم یخ یخ بود. 🌹گفت شلوارم هم نازک است شلوار بهتری داشتم برادر بزرگترم ازم گرفت برد دانشگاه. گفتم مگر برادرت دانشجو است گفت بله دانشگاه دولتی. گفتم خودت چطور درس میخوانی؟ گفت بله، من دبیرستانی ام درسم خوب است. میخواهم در آینده وکیل بشم. درس خوب میخوانم فقط مشکلات که زیاد میشود حالم عوض میشود. گفتم یعنی افسردگی داری. گفت آها بله همین. 🌹تصمیم گرفتم برایش ترازو بخرم. به جای کلاس راهم را کج کردم به سمت ترازو فروشی. گفت دیشب از زور سرما تصمیم گرفتم خانه را رها کنم بروم تهران‌ برای کار. گفتم نرو. پدرت و مادرت دوستت دارند. هر چقدر هم که اذیت شوی رهایشان نکن. ترازو را که خریدیم نطقش باز شد. تازه شروع کرد درد و دل کردن. سوالهای اعتقادی میپرسید. مثلا میگفت من چرا باید به این دنیا بیایم. همسنهای من خیلی پولها دارند و من اینطور است وضعم. گفتم به جایش آنها ضعیفند تو قوی میشوی. این قوتت ارزشمند است تازه وقت رفتن از این دنیا آنها هیچ ندارند خودشان هم ضعیفند ولی تو قدرتمندی و میروی. خدا روح های قوی را خیلی دوست دارد. رسیدیم نزدیک حرم. گفت حاج آقا میگن گنبد رو طلا کاری کردن گفتم بله شنیدم. گفت کاش به جاش به این شهرداریها چیزی میگفتن. گفتم جایی نیست بروی شهرداری اذیتت نکند؟ گفت هست ولی خلوت است پول در نمیاورم. 🌹یک جا کنار خیابان که ایستاده بودیم، طلبه ای آمد و گفت حاج آقا مساله. گفتم بله. گفت قبول داری موسیقی انسان را بی غیرت و دیوث میکند؟ گفتم نه. گفت برو احکامت را قوی کن. خنده ام گرفت. پسر جوان داشت میشنید گفتم‌ موسیقی گوش میدهی. گفت بله تتلو. گفتم او که حرفهای زشت میزند. گفت من آهنگهای خوبش را گوش میدهم. با خنده گفتم مگر آهنگ خوب هم دارد؟ گفت بله. البته محمود کریمی و بنی فاطمه و عبدالباسط هم دوست دارم. خندیدم. اما از حرفهایش متوجه شدم بتی ساخته از تتلو برای خودش عاشق او است. گفتم خانه ات کجا است؟ گفت نزدیک «جمکران» گفتم اسمت چیست گفت «عارف» 🌹آخر سر خدا حافظی کرد و رفت. و من به کلاس بعدی ام نرسیدم. شاید هم رسیدم. @ali_mahdiyan
اعضای محترم جامعه مدرسین حوزه علمیه قم سلام علیکم من طلبه ای کوچک در حوزه علمیه قم و شاگردی از شاگردان شما بزرگواران هستم. حضرت امام ره فرمود شما «ستون محکم انقلاب در حوزه های علمیه» هستید. این بیان نورانی که به تعبیر رهبری صرفا به افراد خاص در آن دوران تعلق نمیگیرد بلکه به «هیات اجتماعیه» و «عنوان مستمر» این نهاد مقدس و ریشه دار تعلق گرفته، وظیفه ای بسیار سنگین بر عهده شما اساتید بزرگوار قرار میدهد. رهبری انقلاب درباره این نهاد مقدس فرمود: «جامعه را مغز متفکّری و چشم بینایی و وجدان سالم و حسّاسی میدانم برای دستگاه اداره‌کننده‌ی کشور» بر این اساس این طلبه کمترین حوزه های علمیه خطری را که احساس و استشمام کرده ام با شما بزرگواران در میان میگذارم. فضای مجازی امروز یک محیط زیست حقیقی برای مردم و فرزندان این میهن اسلامی است. آنها در این محیط زندگی، میاندیشند، تصمیم میگیرند، ارتباط برقرار میکنند، دوستی و دشمنی میکنند. سالهاست این محیط زیست حقیقی جوانان میهن تحت حاکمیت دشمنانشان است. همین اواخر رهبری انقلاب به درستی و دقت فرمودند: «دشمن دنبال این است که بر مغزها تسلّط پیدا کند. تسلّط بر مغزها برای دشمن خیلی باارزش‌تر از تسلّط بر سرزمین‌ها است. اگر مغز یک ملّتی را توانستند تصرّف کنند، آن ملّت سرزمین خودش را دودستی به دشمن تقدیم میکند.» متاسفانه جریانی جدی در میان مدیران کشور وجود دارد که نه تنها عزم حقیقی برای شکل گیری حکمرانی الهی و مردمی بر فضای مجازی ندارند بلکه تلاش میکنند با رفع فیلترینگ صحنه را برای حاکمیت مجدد دشمن فراهم کنند و این خطرناک است. من جایی را در حوزه علمیه مهمتر از این نهاد مقدس نمیشناختم که از آنها بخواهم نسبت به این ماجرا و بازگشت دوباره حکومت دشمن بر ذهنهای جوانان ما حساسیت و جدیت بیشتری به خرج داده و با تمام توان مقابل این نفوذ خطرناک دشمن قد علم کنند. ما طلاب جوان انقلابی نیز حتما پشتیبان شما خواهیم بود. خداوند بر توفیقات همگی شما بزرگواران بیفزاید. و السلام علیکم و رحمه الله شیخ علی مهدیان @ali_mahdiyan
🌾🥀معجزۀ مظلومیت ۱. داستان مبارزه موسی ع و فرعونیان، داستانی پربسامد در کتاب هدایت ماست. شاید سرّ این همه تکرار وجود خطرات مشابه در مسیر هدایت بشر باشد ازاین‌رو می‌توان برای اکنون و زمانۀ حاضر هم از این ماجرا درس‌ها گرفت. در مطالعه مواجهات حضرت موسی ع و فرعون به‌وضوح متوجه می‌شویم که فرعون خدای جنگ روانی است و با نکرائی خاص (نکراء مفهومی است که حضرت امیر ع برای توصیف تدابیر شیطانی معاویه استفاده می‌فرمایند و از کاربست کلمه عقل درباره آن پرهیز می‌‌کنند) پی‌درپی درصدد مقابله با احتجاجات موسی و هارون علیهما السلام است. اکنون درصدد نشان دادن این وجه از تلاش‌های فرعونیان نیستیم. ۲. سه صحنه پیاپی را مرور کنیم: 🐉⚡️صحنۀ اول: موسی ع معجزات را به میدان می‌آورد. این معجزات آن‌چنان واضح و دهشتناک است، فرعون را نگران می‌کند که مبادا اطرافیان درباری به‌سوی موسی ع متمایل شوند؛ به ایشان خطاب می‌کند: إِنَّ هَذَا لَساحِرٌ عَلِيمٌ/ يُرِيدُ أَن يُخْرِجَكُم مِّنْ أَرْضِكُم بِسِحْرِهِۦ فَمَا ذَا تَأْمُرُونَ/(شعراء: ۳۴ و۳۵)؛ او با ستودن موسی ع و همزمان انتساب او به سحر و به بازی گرفتن مشورت ایشان هم درصدد یافتن راه‌حل است و هم شکستن رعب و اعجابی که در جان‌های درباریان نشسته است. راه‌حل ظاهراً پاسخ می‌دهد: پس از مشاجرات و پچ‌وچچ می‌گویند فعلاً مهلتی بگیر و بعد برو سراغ هر ساحری توانمندی در اقصی نقاط کشور و آن‌ها را به نزد خود بخوان.... صحنۀ دوم: مقابله بزرگ ساحران فرعونی با موسای یکه و تنها آغاز می‌شود. اما موسی ع به اعجاز الهی بر ساحران غلبه می‌کند و ساحران که حقانیت موسی را دریافته‌اند به سجده می‌افتند و می‌گویند به رب العالمین ایمان آوردیم. فرعون که صحنه نبرد را اکنون دوبار باخته است؛ هم در میدان نبردی که خود پیشنهاد داده و در حضور مردم مغلوب شده است و هم نیروی انسانی که نوک پیکان مقابله‌اش بودند، عصبانی در موضعی خدایی قرار گرفت و ایشان را توبیخ(!) می‌کند که چرا بدون اجازۀ او ایمان آورده‌اند؟ بلکه تهدید می‌کند که دست‌ و پای شما را به صورت معکوس قطع خواهم کرد و بر تنه درختان خرما خواهم آویخت. 🌴صحنۀ سوم: (به گزارش روایات و به استناد برخی قرائن قرآنی) تازه مؤمنان(یا دست‌کم برخی از ایشان) با دست و پای قطع‌شده بر تنه درختان مصلوب می‌گردند. ❓۳. یک پرسش جدی: چرا خدای موسی ع که آن همه اعجاز در دست و بازوی موسی ع قرار داده است؛ همان اعجازهایی که باعث می‌شود فرعون جرأت مقابله با موسی ع را نداشته باشد، اینک به کمک ساحرانی که حال مؤمنانی پاکباز شده‌‌اند، نمی‌آید و آن‌ها را در دستان فرعونیان رها می‌سازد؟ 🛎به‌زعم نگارنده، خدای متعال در این صحنه‌ها دوبار معجزه نموده است؛ یک‌بار معجزه‌ای است که به عصای موسی ع به‌ظهور رسانده است و بار دیگر معجزه‌ای است که با این مؤمنان پاکباز بر سر دار و دست و پای قطع‌شده‌شان به میدان آورده است. درواقع فرعون در این صحنه سه بار شکست می‌خورد نه دو بار. یک بار وقتی است که عصای موسی ع سحر سحره را باطل می‌کند، دفعه دوم وقتی است که خود ساحران فرعونی به خداوند ایمان می‌آورند و دفعه سوم و از همه مهم‌تر وقتی است که با بریده شدن دست و پای خویش بر صدق ایمان و باورمندی به عالم آخرت و محدودیت عالم دنیا را برای همیشه تاریخ فریاد می‌زنند. این مؤمنان با مظلومیت خویش چیزی را آشکار کردند که حتی عصای موسی به این وضوح قادر به نمایاندن آن نشده بود. آری این 🥀«معجزۀ مظلومیت» ایشان بود که صدقشان و باورشان را آشکار کرد؛ اگر معجزه‌ای موسوی ایشان را از دست فرعون نجات می‌داد، هرگز معجزۀ مظلومیت محقق نمی‌شد. و البته ایشان به خواست خود آماده تجلی این معجزه شده بودند؛ همان‌وقت که درقبال تهدید فرعون پاسخ دادند: مهم نیست، ما به‌سوی پروردگارمان بازمی‌گردیم.(الشعراء: ۵۰) یا به تعبیری دیگر گفتند: هرچه خواهی بکن، نهایت کار تو در همین دنیا خواهد بود(طه: ۷۲) و هیچ دسترسی به آخرت نداری.... و البته خدای متعال با الدرجات العُلی از ایشان استقبال نمود. ۴. اغتشاشات اخیر ابعاد فراوان دارد اما جنگ روانی و شناختی و ترکیبی آن برجسته بود. باطل السحر این جنگ همه‌جانبه ازجمله معجزۀ مظلومیت بود. شهدایی که معصومانه و مظلومانه با بربریت و سبعیت تمام به شهادت رسیدند؛ از شهید آرمان علی‌وردی که حاضر نشد کمترین انفعالی نسبت به ارزش‌هایش نشان دهد، تا شهید سیدروح‌الله عجمیان که برای دفاع از مقام زنان عفیفه خود را قربانی نمود، تا شهید حمید پورنوروز و شهید حمزه علینژاد و شهید دانیال رضازاده و شهید حسین زینال‌زاده و ... که هریک وجوهی از اعجاز مظلومیت را در آستین داشتند. 🤲درجات بلندمرتبه الهی، گوارای وجود این اعجازگران قرن باد. 🖋به قلم عباس حیدری پور؛ دانش‌آموخته حوزه علمیه قم @abbas_heidaripour
خوشحال شدم که برادر بزرگوارم شیخ عباس حیدری پور عزیز کانال درنگ را دایر کرد. کاش همه‌ دوستان دست به کار شوند. متنهای عمیق این‌ دوست بزرگوارم را از دست ندهید.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
حفظ نظام از حفظ جان امام زمان عج واجب تر است، یعنی چی؟ شیخ علی مهدیان (گفتگو) کلاس عقاید مدرسه صدوقی @ali_mahdiyan
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
نقد یکی از دوستان عزیزم درباره مطالب و مباحث این کانال @ali_mahdian
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاسخ به اشکال دوست عزیزم در نقد روش کنشگری این کانال @ali_mahdiyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شبیه یاسی از جور زمونه اسیر دست خرمنکوب میشی تحمل کن عزیزم دردهاتو علی دورت بگرده خوب میشی @ali_mahdiyan
چرا کشتیدش رو؟ آزادش میگذاشتید جوون مملکت تو خیابون با قمه راه رو ببنده. آزادش میگذاشتید این و اون رو بترسونه که از سر ترس، و با کامل شهر رو به هم بریزن و انقلاب کنن. ها رو بترسونه که از سر ترس، نایس آمریکایی داشته باشن. چی کارش دارید جلادها! این جوون نه هیز بود نه هرزه بود نه اقدام علیه مردم و مال و جانشان کرده بود. داشت با قمه اش تعزیه اجرا میکرد، نقش شمر هم نبود نقش امام حسین ع بوده شما چه میفهمید. اکثر مردم هم همراهش بودن، کسی که نترسیده بود اصلا، میگید نه برید بپرسید از مردم. او مقابل شما شمرها قمه کشیده بود، شما بسیجیها، شما انقلابی ها، مردم شجاعن از قمه نمیترسن مردم که اصلا باهاش بودن از قمه نمیترسیدن، شما ها از قمه میترسید. بسیجی ها از قمه میترسن مثل یادتونه چه جور از قمه ترسیده بود، از بس ترسیده بود دهها نفر مرد و فرهیخته و شجاع، ریختن سرش که با کامل فحش بده به مقدسات خودش و دیگری رو آغاز کنه. یا مثل که از قمه هاشون ترسیده بود و از سر ترس رفته بود وسطشون، سر فرصت خردش کردن لهش کردن. شما ها نمیفهمید، محسن شکاری اومده بود با قمه وسط خیابون مردم رو نجات بده، شما جلادها نگذاشتید. اعدامش کردید. ولش میکردید تا بزنه، بکشه. هر کی رو کشت بسیجی بوده، مامور نظام بوده، حقش بوده. شما ها همون کسایی هستید که سال ۶۷ سه هزار نفر رو تو زندانها زنده زنده اعدام کردید کی؟ اعضای تشکیلاتی که حمله به ایران کرده بود. تشکیلاتی که میخواست مردم رو نجات بده، اون و کودک هایی رو هم که سوزوندن مردم نبودن بسیجی بودن نیروی نظام بودن. چیکار کنیم تو ایران نیروی نظام زیادن، زیر تابوت شهید نظام رو دیدید همه نیروهای نظام بودن. لامصبا! چقدر خون ریزی میکنید اون حسن روحانی هم فهمید گفت اینهمه اعدام نکنید، برای رای دادن ما مردم گفت، رای محسن شکاری ها رو میخواست. یادتون نیست؟ گور پدر و مادر هفده هزار نفر نیروهای نظام. تصمیم گرفت از ما دفاع کنه. ما که فارسی حرف میزنیم ولی آنگلوسکسونیم. این وکیلهای حقوق خوانده که میگن اعدام شکاری ها ظلم است و غیر قانونی، درس خونده اند، اون دکترهایی هم که رو کشته بودند هم درس خونده بودند. اینها فرهیخته اند. شما فرهیختگان مملکتتون رو نمیشناسید. اون بچه کارگر حاشیه نشین شهر فرهیخته نبود، این پسر کافه باز عشق آمریکا و قمه به دست طلب ولی فرهیخته بود. چرا فرهیخته کشی میکنید؟ بگذارید راه باز کنه برای آمریکا و اسراییل، راه باز کنه برای داعش و تجزیه طلب، بگذارید بی جیره مواحب بلکه حتی با جیره مواجب قمه بکشه رو خلق الله، و باعث بیداری مردم بشه، بالاخره شاید هم یک عده لازم باشه که زور بالاسرشون باشه تا به توسعه غربی تمایل پیدا کنن. مثل دروغ گفتنهای رسانه هاشون که شما بهش میگید دروغ، این در واقع روشهای جدید بیدار سازی مردمه برای یک دیگر. بعدا که فهمیدن دروغ بوده دیگه مهم نیست مهم اینه که بیدار شدن و جدیدی را آغاز میکنن. و رها، و مرد. مثل خارج. مثل فرنگ. پ ن: رها شون کنید محسن شکاری ها رو. اعدامشون نکنید. شما از اول هم با سگ گردونی مخالف بودید، ولو سگ هار و پاچه گیر. @ali_mahdiyan