📌 مربی د[و]ر[ان] گذشته
و
بحران پیله ناامیدی
🔸 من در کلاس نویسندگی، متن مرحوم #رضا_بابایی را مشق نوشتن میکردم. شاگرد شاگردان او در نویسندگی محسوب میشوم. در کلاسها و گفتوگوهایم هم همیشه کتاب #بهتر_بنویسم او را معرفی و توصیه کردهام و میکنم. (هرچند با عموم اظهارعقیدههایی که ورای اصول نویسندگی در متن بروز میدهد، همدل نبوده و نیستم)
🔸 اما معتقدم متاسفانه او جزو آن مربیانی بود که -بهقول دیالوگ معروف آژانسشیشهای- "دورهاش گذشته". نه فقط بابایی، درباره رسول جعفریان هم همین نظر را دارم. این بزرگواران، دورانی را به تامل و مطالعه گذراندند ولی در نهایت چون نتوانستند خودشان راه به جایی پیدا کنند، یکسر از عقیده و آرمانشان گذشتند و فرمان چرخاندند و نسبت به کل مسیر ابتدا #ناامید و سپس #بدبین شدند. از آن زمان هم در پیله خود خزیدند و مشغول شدند به بازتولید مکرر این ناامیدی و بدبینی در یادداشتهای روزانه و هفتگی و واگویهی آن در قالب تطبیق بر نمونههای روزمره. نه مسئلهای را حل کردند، نه تقریر جدیدی از مسائل ارائه دادند و نه حتی پرسش قابلتوجهی بر پرسشهای پیشین افزودند.
🔶 تجربهی میدانی نشان میدهد این بحرانِ #پیله_ناامیدی برای تمامی افراد #اهل_علم_آرمان_خواه در اواسط عمر رخ میدهد. بحران کمرشکنی است که تصورش هم برایم واهمه ایجاد میکند. فعلا تنها امیدم، "إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي" است.
🔻پینوشت: خبر درگذشت استاد رضا بابایی را شنیدم. قلم استواری داشت؛ سرمشق، معیار و الگو بود. خواندن متن کتاب #بهتر_بنویسیم اش -جدای از محتوا- خودش سلوک بهتر نوشتن است؛ انشاءالله باقیاتالصالحاتی برایش باشد.
حیف که سرطان #بدبینی و #ناامیدی، روحش را آنقدر آزرد که جسمش تاب نیاورد...
روحش شاد.
🔖آخرین یادداشت او که تبلور تامی از روح ناامید اوست:👇
t.me/rezababaei43/1269
eitaa.com/aliebrahimpour_ir/722
🌐 @aliebrahimpour_ir ۱۳۹۹.۰۱.۱۸