eitaa logo
یاداشت های یک طلبه
8 دنبال‌کننده
1 عکس
1 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله: لیأخذ العبد من نفسه لنفسه و من دنیاه لآخرته و من الشّبیبه قبل الکبر و من الحیوه قبل الممات فما بعد الدّنیا من دار إلّا الجنّه و النّار؛ مرد باید از خویش براى خویش و از دنیاى خویش براى آخرت خویش و از جوانى قبل از پیرى و از زندگى قبل از مرگ بر گیرد که پس از دنیا خانه اى جز بهشت و جهنم نیست. نهج الفصاحه @alinabinejad
ما خواه ناخواه در حال خرج شدن و تمام شدن هستیم چرا که آدمی نیست مگر مجموعه ای از لحظه ها...حال این لحظه ها را خرج چه بکنیم حضرت می فرماید خرج خودت کن. اخر چه کسی جز خودت به فکر تو هست؟! لحظه هایت را خرج آن زمان بی انتهایی کن که هستی و جز این لحظه کوتاه مدت دنیا سرمایه ای برای خوش ساختنش نداری.... و درنهایت بر آدمی تنها دو چیز می ماند ولا غیر (نه عنوان نه مدرک نه پول نه ...) قرب به حق(جنت) و بعد و دوری از حق(النار) @alinabinejad
اطاعت آگاهانه در طول حیات پیامبر خطبه ای ازامیر بیان علی نقل نشده... و جایی علی را معترض به نبی ندیدند ... او همیشه ساکت و مطیع و گوش به فرمان نبی بود... هرچند دیگرانی بودند که در بسیاری از مواقع به نبی معترض و خود را صاحب رای می دانستند... و گاهی به پیامبر می گفتند این که گفتی نظر خودت هست یا وحی. اگر وحی است که حرفی نیست و الا... و از همین ها بعد ها خود را خلیفه نامیدند و... در زمان امام علی امام حسن همین طور مطیع و گوش به فرمان امامش بود... و چه بسیاری که علی را درحد یک صاحب نظر هم قبول نداشتند وعلی چه خون دلها که از این جماعت نخورد... و نهایت همین ها علی را وادار به مذاکره با معاویه و بعد هم علی را مقصر اعلام کردند که تو اجازه مذاکره دادی و کافری.... و در زمان امام حسن امام حسین مطیع امامش بود...اما سلیمان صرد خزاعی ها حسن را مذل المومنین خطاب کردند که تو چرا با معاویه صلح کردی.... و در زمان امام حسین از عباس جز رجزهایش در کربلا خطبه ای نقل نشده... او همیشه ساکت و چشم در نگاه امامش داشت که از نگاه حسین امر می گرفت... و دیگر جز گوش به فرمانها پای حسین نمانده بودند......... در زمان امام خمینی هم عده ای بودند که خود در خاطراتشان نقل کردند بارها در مسائل مختلف مخالف نظر امام بودند و با امام بحث می کردند و خود افتخار می کردند که جام زهر را به امام دادند... اما هیچگاه کسی ندید و نشنیده امثال سید علی ها با امام مخالفتی و یا حتی اعتراضی بکنند و همیشه در گوش به فرمان و مطیع بودند...حتی وقتی حضور میرحسین را در نخست وزیری نمی خواست اما به توصیه امام مبنی بر صلاح فعلی بر حضور ایشان است، پذیرفت و هیچ نگفت.... کسی که امام و ولی زمانش را شناخت و فهمید او به مسائل و زمانه آگاه تر از خود اوست مطیع و گوش به فرمان امامش می شود و این یک حکم عقلی است. @alinabinejad.
ص 3 بقره در این صفحه دو ایه اول ویژگی کفار بیان شده و در ادامه تا آیه 20 ویژگی منافقین... منافق به معنی دو رو نیست بلکه منافق بی رو و بی شکل است و با توجه به موقعیت ها و منافعش شکل عوض می کند(مذبذبین بین ذلک) در جا بیان شده اینها وقتی مومنین را می بیند اظهار ایمان می کنند و وقتی با خودشان خلوت می کنند به تمسخر می پردازند...به قول خودمانی با حزب اللهی ها حزب اللهی و در جمع خودشون و پای منقل به جوک و مسخره حزب اللهی می پردازند.... از دیگر ویژگی اینها این است خود رو اصلاح طلب و اصلاح گر معرفی می کنند(انما نحن مصلحون) در حالی مفسدند و خودشون هم نمی فهمند(الا انهم هم المفسدون ولکن لایشعرون) یعنی ادعا دارند ما برنامه هایی برای اصلاح و رفاه داریم اما از جایی که فهم و درک از رشد و اصلاح حقیقی ندارند جز فساد و گند کاری به بار نمی آورند می خواهند آموزش و پرورش را با 2030 و اقتصاد را برجام و ا اف ای تی اف درست کنند... @alinabinejad
الإمامُ عليٌّ عليه السلام : الزُّهدُ كَلِمَةٌ بينَ كَلِمَتَينِ ، قالَ اللّه ُ تعالى : «لِكَيْلا تَأْسَوا عَلَى ما فاتَكُمْ وَلا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ واللّه ُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ » فَمَن لَم يَأسَ على الماضِي ، ولَم يَفرَحْ بالآتي فقد أخَذَ الزُّهدَ بِطَرَفَيهِ . امام على عليه السلام : زهد در دو جمله فراهم آمده است ؛ خداى متعال فرموده : «تا بر آنچه از دستتان رفته اندوهگين نشويد و به آنچه دستتان مى آيد شادمانى نكنيد . و خدا هيچ متكبّر فخرفروشى را دوست ندارد» . بنابراين ، كسى كه براى از دست رفته افسوس نخورد و براى آنچه به دستش مى رسد شاد نشود ، هر دو جانب زهد را رعايت كرده است . بحار الأنوار: 70/317/23 @alinabinejad
بنابراین زهد اسلامی به معنی رها کردن دنیا نیست بلکه زهد یک حالت نفسانی است در انسان که آدمی به حدی رشد می کند که رفت و آمد نعمت ها در او اثری ایجاد نمی کند او کاه نیست که با هر بادی بلرزد بل کوهی است که طوفان ها گرد و خاک او را می گیرد.. زاهد حقیقی اصل تحول در نعمت ها و اصل کوتاهی دنیا را یافته و طمءنینه ی او به قضای الهی است و آنچه در او اثر می گذارد و او را شاد و غمگین می کند رضای و نارضایتی حق است نه خوشی ها و ناخوشی های دنیا زاهد با دو پای صبر و شکر حرکت می کند صبر و به غیر حق رو نزدن در سختی ها و شکر در نعمت ها @alinabinejad
حوزه ای که سکولار نیست!! چند وقت پیش جناب رحیم پور گفت ریشه سکولاریسم در حوزه است و تقریبا همه ایشون رو کوبیدند و حتی یکی از اقایون گفت با این حرف به امام زمان توهین شده!! اما واقعیت همان بود که گفت! حوزه سکولار یا به تعبیری علمای سکولار یعنی علما و حوزه ای که نسبت به مسائل حکومت و انچه در سه قوا می گذرد بی تفاوت اند. شما ببینید چند تا از مدیران حوزه و یا اقایون علما و مراجع نسبت به برجام موضع گرفتند یا اصلا ان را مطالعه کردند سندی که شاید یکی از مهمترین اسناد و موافقتنامه های بعد از انقلاب اسلامی بود! این را چطور توجیه می کنند؟! به اینکه ولی فقیه هست و دیگر نیازی به نظر اقایون نیست؟! ایا رهبری کم هشدار داد و کم وانتقاد کرد!؟ ایا رهبری باید به تنهایی جلوی دولت و مجلس و افکار عمومی می ایستاد! ایا متهم به دیکتاتوری نمی شد!؟ ایا اگر خواص و مراجع فریاد می زدند نمی شد لااقل به دولت و مجلس فشار اورد تا نامه رهبری را اجرا کنند و حداقل قبل از بتن ریزی تضمین کافی را بگیرند!؟ تا این چنین خسارت محض را به بار نمی امد؟! حالا این یک نمونه بود... ایا مرجعی که برای یک تعطیلی در روز شهادت فریادش بلند می شود و حکومت را گمراه خطاب می کند نباید برای واگذاری ماهگیری جنوب به چینی ها و بندر چابهار به هندی ها و این بحران های اخیر ازر و سکه فریاد بزند؟! ایا این جز سکولاریم است؟! ایا مرجعی که برای یک لایحه عبادی در مورد نکاح به ریس مجلس نامه می زند و نباید برای مهار افسار گسیخته تورم و پراید چهل ملیونی و رانتهای اقایون دولتی نامه بزند؟! تازه مبلغین را از بیان مباحث سیاسی نهی می کند!! ایا این جز سکولاریسم است؟! آیا تجمع یک مشت طلبه را برای مطالبه خواهی اقتصادی فاجعه است اما زیر بار اف ای تی اف و واگذاری نفت و گاز به فرانسوی ها فاجعه نیست؟! آیا قیمت سرسام آور مسکن فاجعه نیست؟ ایا امار طلاق و بیکاری فاجعه نیست؟! @alinabinejad
بقره ص4 منافقینی که آتش فتنه را به پا می کنند که از آن آتش به مقاصد خود برسند به ناگاه خدا نقشه هایشان را برآب می کنند و معادلاتشان چنان به هم می ریزد که گنک و کور می شوند و تنها سیاهی آتششان بر رویشان می مانند( مثلهم کمثل الذی استوقد نارا...) @alinabinejad
پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله : أکْثِرُوا الصَّلاۀَ عَلَیَّ فَإنَّ الصَّلاۀَ عَلَیَّ نُورٌ فِی القَبرِ، وَنورٌ عَلَی الصِّراطِ، وَنورٌ فِی الجَنَّۀِ؛ بر من بسیار صلوات فرستید؛ زیرا صلوات بر من نوری است در قبر، و نوری است بر صراط، و نوری است در بهشت. بحارالأنوار،79: 64 ، 91: 70. @alinabinejad
آدمی وقتی از کسی خیر و خوبی می بیند می خواهد جوری جبران کند و اگر نتواند برای او دعا و طلب خیر می کند صلوات ما بر محمد و آل همین است ما که همه چیزمان را مدیون ایشانیم که به واسطه اینان از گمراهی و کور و جهل به نور ایمان هدایت شدیم و رزق و روزی همه ی وجودمان به برکت وجود اینان در این عالم است... حال چگونه جبران کنیم وقتی چیزی نداریم جز دعا به درگاه خدا و درود بر ایشان.. همچنین حرکت انسان به سمت بی نهایت هستی، حد یقف ندارد و محمد و ال او هم از این قاعده مستثنی نیستند هرچند میلیارد ها سال نوری با ما فاصله دارند. لذا طلب درود خدا برای آنان تشریفاتی و بیهوده نیست و از طرفی شیعیان با ایشان علقه و پیوندی است که رشد انان ما راهم بالا می برد و دعا برای انان دعا برای خودمان هست و از جاهایی که که این دعا خود را نشان می هد عالم قبر و صراط و مراتب بهشت است. اللهم صل علی محمد و آل محمد @alinabinejad
شهادت انتخاب حسین بود نه هدف... جریان کربلا چون کوه عظیمی به امتداد تاریخ است که در طول تاریخ هرکس در نقطه ای از آن ایستاده و با دید محدود خود آن را توصیف کرده است... در رابطه با هدف ابا عبدالله از این حرکت بحث ها شده است برخی هدف را شهادت گفتند و گفتند حضرت حرکت کرد تا شهید شود و اینچنین با خون خود یزیدیان را رسوا کند با این تحلیل به کشته شدن حسین راضی شدند که باید کشته می شد تا اسلام بماند... برخی این طور تحلیل کردند که حسین برای حکومت حرکت کرد و خبر از شهادت نداشت اما شد آنچه شد و این نه با علم امام سازگار است و نه اخبار و روایت که حضرت خبر از شهادتش داده بود.. اما باید گفت حرکت حضرت و انتخاب های ایشان از بدو حرکت از مدینه بهترین انتخاب ممکن بود.. وقتی ولید حضرت را مجبور به بیعت می کند حضرت که این بیعت را مساوی با فوت اسلام می داند ناچار از مدینه می گریزد و به حرم امن الهی پناه می برد و وقتی مطلع می شود قصد ریختن خون ایشان را در مکه دارند حج را ناتمام رها کرده و به کوفه که به شهادت نامه ی مسلم 18هزار نفر اماده پذیرشش هستند حرکت می کند و می بینیم حتی بعد از محاصره ی دشمن از انها درخواست می کند که اجازه خروج و رفتن به یکی از سرحدات را بدهند که دشمن نمی پذیرد مگر به بیعت و اما بیعت با یزید یعنی همان کشته شدن در خفا چون هانی و مسلم و لذا ایستادن و شهادت در آن لحظه بهترین انتخاب حضرت بود نه هدف. که حضور امام مسلما فواید و آثار بیشتری از شهادتش دارد و این که بگویم امام بعد هست و کار امام حسین را می کند درست نیست که اثر و تاثیر گذاری امام حسین بیش از علی بن حسین است همان طور که نفوذ امام علی بیش از امام حسن بود که بعد از امام علی سپاه کوفه چند ماهی بیشتر دوام نیاورد و این نه از ضعف امام حسن که از قدرت و جایگاه امام علی بود... @alinabinejad
بالاترین سند بر حقانیت حسین همین که 1400 سال خواستن نام او بر زبان ها نباشد و هرکاری توانستن کردن از خراب کردن قبر حسین تا دروغ و شایعه هایی که این روزهها می سازند ... اما کافی است در شهر بچرخید تاببیند آری آن نور که فانی نشود نور خداست @alinabinejad
امام علی عليه السلام : العالِمُ هُوَ الهارِبُ مِنَ الدُّنيا لاَ الرّاغِبُ فيها ؛ لاِءَنَّ عِلمَهُ دَلَّ عَلى أنَّهُ سَمٌّ قاتِلٌ فَحَمَلَهُ عَنِ الهَرَبِ مِنَ الهَلَكَةِ ، فَإِذَا التَقَمَ السَّمَّ عَرَفَ النّاسُ أنَّهُ كاذِبٌ فيما يَقولُ . امام على عليه السلام : دانا كسى است كه از دنيا بگريزد ، نه آن كه به دنيا بگرايد؛ زيرا دانايى [و شناختِ] او رهنمونش مى سازد كه دنيا زهرى كشنده است و همين ، او را به گريختن از مهلكه وا مى دارد. پس، اگر زهر را بخورد ، مردم مى فهمند كه او در آنچه مى گويد ، صادق نيست. إرشاد القلوب : ص 15 . @alinabinejad
یاداشت های یک طلبه
#حدیث_روز امام علی عليه السلام : العالِمُ هُوَ الهارِبُ مِنَ الدُّنيا لاَ الرّاغِبُ فيها ؛ لا
در این روایت حضرت عالم را نه کسی که علم بسیاری در علوم مختلف دارد که گریزان از دنیا معرفی می کند البته گریزان از دنیا نه معنی غار نشین و کپر نشین است که چه بسا به ظاهر درویشی که مشتاق دنیا باشد بل دنیا یک مفهوم کلی است و به این معنی که هرچه انسان را از توجه به حق و ذکر خدا وادارد و به خود مشغول کند...از مقام و قدرت و شهرت و دفتر و دستک و درس خارج و مقلد و مرید تا متامع دنیوی و چه بسا دنیای عالم شوق درس گفتن و شاگرد تربیت کردن باشد و کتاب نوشتن باشد و همین او را مغرور و شاد کند!! حال آنکه وصال حق در گروی اخبات است و لذا عالم حقیقی در این زمانه چون گوهر گرانبها نایاب است @alinabinejad
گریه ی بزرگتر... بحثی بود به یکی از دوستان گفتم ان شاء الله گریه هامون بر اباعبدالله بزرگ بشه گفت یعنی چی؟! مثلا من می خواهم برای عطش اباعبدالله گریه کنم. یعنی چی گریه هامون بزرگ بشه! اون موقع چیزی نگفتم... اما الان می نویسم برای عطش حضرت یا دیگر مصایب باید گریست درست. اما مصیبت حضرت فقط اینها نبود! البته برای اینکه گریه و حزن ما بزرگ شود باید اول خودمان بزرگ بشویم تا بتوانیم عمق و بزرگی مصیبت را بیشتر درک کنیم که رنج امام از کشته شدن پسرش چون رنج دیگر پدران از فقدان پسرشان نیست. که نوشتند هرچه بیشتر به شهادت حضرت نزدیک می شد حضرت آرام تر و شکفته تر می شد تا جایی که یکی از قتله در توصیف امام در گودال قتلگاه می گوید من چهره ای شکفته تر و درخشان تر از حسین در لحظه مرگ ندیدم آری حسین آرام بود و رضم به قضاءک می خواندکه می دید ماموریت و عبودیتش را به نحو احسن به اتمام می رساند. امام محدود در زمان نیست که حرکت خود و آثار حرکتش را تا به امروز و فرداها می دید و آثار حرکت دشمنانش را هم از دیروز تا امروز و فردها می دید که گفت مرا اولی و دومی کشتند!.... لذا مصیبت بزرگ حسین جهل مردمی بود که امامشان را به مسلخ می بردند و از آنچه می کنند و نمی دانند چه می کنند خبر ندارند مصیبت حسینی که عاشق خلق است، سوختن این جهال و اثر و تباهی و محرومیتی بود که بر بشریت تا به امروز وارد ساختند. محروم و تباه کردن بشر از امام و بهترین خلقهای خدا در آن روز که هرکدام مشعل هدایت یک امت بودند.... لذا گریه عمیق تر می تواند بر این رنج بزرگ حسین باشد... و از طرفی می تواند بر محرومیت و بیچارگی خودمان از فقدان امام باشد که رشدهایی هست که جز با حضور معصوم به آن نمی رسیم و این فلسفه ی انتظار است... @alinabinejad
بقره ص5 یکی از مهمترین ابزارهای تربیت آدمی تهدید و تشویق است و این باید با هم باشد چرا که اگر خوف نباشد به طغیان می رسد و اگر امید نباشد به افسردگی و یاس و خودکشی... لذا سراسر قرآن پر از آیات تبشیر و تنذیر است... در آیه 25 خداوند بعد از تنذیر از آتشی که هیزم آن سنگ و انسان است خداوند به پیامبر امر می کند که مومنان(کسانی که گرایش و شوقی به سمت الله پیدا کردند) عمل کننده(ایمانشان آنها را به حرکت و عمل واداشته) را به جناتی که رودهایی از زیر آن روان است درحالی که هرگاه اراده کنند از ثمرات آن روزیشان می شود و همسران پاکیزه درحالی که همیشگی است بشارت ده... لذا برای تربیت انسان باید از دو ابزار تبشیر و تنذیر برای ایجاد خوف و رجا استفاده کرد... لذا آخوندی که بالای مبر می گوید کی گفته خدا می سوزونه آتیش مذاب روی سر و صورتت می ریزه اصلا مگه میشه این خدا رو دوست داشت و ...از این چرندیات.. در حقیقت یک بال تربیت را قطع می کند و مستمعش را به وادادگی و طغیان می کشد نه عشق خدا... که همین هشدار ها و تهدید های خدا سراسر عشق و رحمت اوست که او خود مخلوقش را بهتر می شناسد... @alinabinejad
پاسخ به دو سوال به بهانه سفر روحانی به آمریکا اول چرا دیدار روحانی و ترامپ نه!؟ دوم چرا نگرانی از امکان این دیدار؟ چند وقتی است ترامپ به دنبال دیدار با مقامات ایرانی است به اعتقاد من ترامپ دو منظور دارد. 1. قبل از انتخابات میان دوره ای آمریکا کار بزرگی کرده باشد و شاید بزرگترین کار یعنی کشاندن ایران پای میز آنهم بعد از پاره کردن برجام 2. پیاده کردن نقشه بعدی با کمک مهره های داخلی... نقشه بعدی این است که بلافاصله بعد از این دیدار نرخ ارز و سکه با هماهنگی نفوذی های داخلی که خود مسبب افزایش آن هستند کاهش چشمگیری پیدا کند تا این را القا کنند که اگر رفاه و آرامش می خواهید راهش برجام موشکی و منطقه ای است. و به تبع آن مزدورانش در ایران(روزنامه های زنجیره ای و برخی شخصیت های مطرح) شروع به جو سازی بکنند که بله نباید ارمان خواهی ما به قیمت فشار بر مردم باشد. نباید به راحتی پیشنهاد مذاکره ترامپ را رد کرد. دنیا فردا دنیا مذاکره است نه موشک. موشک به چه دردی می خورد و هزینه الکی است و....تا به خیال باطل خود با افکار عمومی به رهبری فشار بیاورند که زیر بار مذاکره مجدد برود. اما سوال دوم چرا نگرانی از این دیدار یا دیدار در سطح وزرا هست؟ تا جایی که رهبری فرمودند دیدار در هیچ سطحی معنا ندارد. جواب سابقه دولت مردان و اشتیاق مشکوک آن ها به مذاکره با آمریکاست سال اول که روحانی به امریکا رفت در کمال ناباوری با اوباما مکالمه تلفنی داشت تا اولین ریس جمهوری باشد که بعد از انقلاب با ریس جمهور امریکا مکالمه داشته است...که حتی یکی از نماینده های مجلس به نقل از یکی از همراهان ریس جمهور در هواپیما در بازگشت گفته بود وقتی به روحانی مراتب ناراحتی رهبری از این مکالمه گفته شد با افسوس گفته بود ای کاش در همین سفر کار را تمام می کردم ( ملاقات حضوری می کردم!!) و همین طور ظریف که بارها و بارها با مقامات امریکایی دیدار و گفتگو و مذاکرات ایمیلی و ملاقات های اتفاقی داشته است. و تا همین اخیرا که با کری مخفیانه ملاقات داشته.... اما خوشبختانه ناخدای کشتی انقلاب نقشه ی اینان را تا انتها خواند و یکی یکی در حال خنثی سازی است. @alinabinejad
امام علی علیه السلام : مَثَلُ الدنيا كَظِلِّكَ؛ إن وَقَفتَ وَقَفَ ، وإن طَلَبتَهُ بَعُدَ . امام على عليه السلام : حكايتِ دنيا، حكايتِ سايه توست كه اگر بايستى مى ايستد و اگر دنبالش كنى دور مى شود . غرر الحكم : 9818 . @alinabinejad
دنیا به معنی آنچه آدمی طالب اوست جز خدا... واقعیت این است هیچ یک از اهل دنیا را نمی یابی که در برابر این سوال که به آنچه می خواستی رسیده ای و دیگر دغدغه ای نداری؟ پاسخ مثبتی دهند که قلب آرام و راحتی و یسر برای کسانی است که در جودشان به راحتی رسیده باشند که اگر در دنیا به دنبال راحتی و آرامش باشی چون سایه از تو می گریزد. @alinabinejad
بقره ص6 انسان داستان پیچیده ای است داستان خلیفه اللهی و افساد و خون ریزی داستان ایمان و کفر داستان مسجود ملاءکه شدن و هبوط به زمین... همین اینها از وجود پیچیده ای خبر می دهد که جز خالقش کسی نمی شناسدش حتی ملاءکه که از وجود اراده و آزادی در انسان فساد و خون ریزی او را کشف می کنند(قالوا اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک دما...) از فهم ظرفیت و استعداد برتر انسان بی خبر اند(علم الادم اسما کلها...) بنابراین انسان موجودی است که در یک صفحه از قرآن هم مسجود و معلم انبیا شدنش را بیان می شود. هم فریب خوردن از شیطان و هبوط به زمین و هم توبه و بازگشت دوباره اش را... همه و همه بیانگر شاهکار خلقت خداست که تنها به این خلقتیت خود افرین گفت بنابراین این انسان است که می تواند به اوجی برسد که مسجود فرشته ها شود و سقوطی بکند که جانی ترین و پست ترین موجودات چون تروریست هایی امروز شود. و از این آیات برداشت می شود که داستان اوج و سقوط داستان لحظه هاست. گمان نمی کنم هیچ عارفی به اوجی برسد که ابلیس رسید ...معلم فرشته ها اما تنها در یک لحظه و به دلیل یک صفت تکبر به سقوطی رسید که باز گمان نمی کنم موجودی به آن پستی رسیده باشد... و این داستان همه ی ما می تواند باشد که خدایی که شیطان را با 6هزارسال عبادت راند با هیچ کس تعارف ندارد... داستان انسان هم داستان انتخاب ها در لحظه هاست.. اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا @alinabinejad
خوی اشرافیت به تازگی فیلمی از وزیر بهداشت منتشر شد که پیرمردی از گرانی فیزیوتراپی اش می گوید می گوید هزینه 60 هزارتومنی ویزیوتراپی را ندارد و جناب قاضی زاده که به ازعان خود در مجلس، هزار میلیارد سرمایه دارد بنده خدا را دست میاندازد که خودت بمال!! این را بگذارید کنار فیلمی که از آخوندی منتشر شد که زنی از هزینه پارکینگ فرودگاه شکایت می کرد و او گفت به من مربوط نیست و حقت هست باید بیشتر بگیرند که از قضا او هم در مجلس اذعان کرده که هزار میلیارد سرمایه دارد. و البته از این برخورد ها در مجموعه مدیران با این تفکر زیاد دیده شده برای مثال برخورد وزارت نفت با کارگران معترض و شلاق خوردن آنان را بیاد اورید. اگر بخواهیم در مجموع تحلیل دقیق تری از مشکلات و مصاءب این روزهای اقتصاد داشته باشیم. باید یک روانشاسی و شناختی نسبت به روحیه مدیران این دولت داشته باشیم. که اگر نگویم 100درصد که 90 درصد بالاشهرنشین اند.(از اتوبان همت به بعد) روحیه که در اصطلاح به آن خوی اشرافیت می گویند. این خوی در اثر ثروت و قدرت زیاد در فردی خود نساخته ایجاد می شود. در این روحیه فرد نگاهش نسبت به دیگران از بالا به پایین است مگر به کسی در سطح خود یا بالاتر باشد. در این روحیه کار جهادی و سخت معنا ندارد و لزوما باید کولر گازی در محل کار و حتی محل نطق روشن باشد. در این روحیه کار با حقوق کم و حتی معمولی به صرفه نیست که باید حداقل تا حدی حقوق دوران کسب و کارشان پرداخت شود. در این روحیه شجاعت و ایستادگی در برابر یک قدرت را نمی توانید مشاهد کنید مگر به پشتوانه یک قدرت مادی. در این روحیه از کار انقلابی و ابتکار و نو آوری استقبال نمی کند. در این روحیه و انتقاد پذیری و پذیرش اشتباه خیلی کم اتفاق می افتد آن هم از ترس فشار افکار عمومی و رسانه ها و اگر بتوانند هر بلایی سر منتقد می آورند. از این روحیه نباید اجرای سیاست های اصیل دینی و فرهنگی را توقع داشت. این روحیه با افراد متعهد و منتقد خیلی سازگاری و همکاری ندارد و در عوض افراد چابلوس و بادمجون دور قاپچین را خوش دارد. و .... حال باید دانست هرچه قدر هم طرح و برنامه خوب باشد تا مجریان آن برنامه با این روحیه باشند کاری از پیش نمی رود. که امام خمینی فرمود: سرچشمۀ همۀ مصیبتهایی که ملت‌ها می‌‏کشند این است که متصدیان امورشان از قشر مرفه و از اشراف و اعیان ـ به اصطلاح خودشان ـ از آن‌ها باشد. و آن‌ها این طور هستند، اشراف و اعیان این طور هستند که تمام ارزش‌ها را به این می‌‏دانند که آنجایی که زندگی می‌‏کنند بهتر از دیگران باشد، آن رفتاری که مردم با آن‌ها می‌‏کنند، رفتار عبید با موالی باشد؛ تمام افکارشان متوجه به این مسائل است. باید حتماً چند تا پارک داشته باشد، چند تا باغ داشته باشد در شمیران، در تهران، در کجا، تا اینکه بشود یک نفر آدم ـ عرض می‌‏کنم که ـ نخست وزیر یا یک نفر آدم وزیر کذا. و این‌ها وضع روحیشان، به حسب نوع، وضع روحیشان این طور بود که چون قدرت را، تمام ارزش‌ها را به قدرت می‌‏دانستند، تمام ارزش‌ها را به قدرت مالی می‌‏دانستند، به قدرتهای دیگر می‌‏دانستند، در مقابل قدرت بالا‌تر از خودشان خاضع و عَبد بودند، در مقابل ضعفایی که قدرت ندارند، فرمانفرما و حکومت بودند. @alinabinejad
الإمامُ عليٌّ عليه السلام : مَن لَم يَصحَبْكَ مُعِينا على نفسِكَ فَصُحبَتُهُ وَبالٌ علَيكَ إن عَلِمتَ . امام على عليه السلام : هر كه همنشينى اش با تو به مبارزه با نفست كمكى نكند، آن همنشينى وبال توست، اگر بدانى . غرر الحكم : 9041 . @alinabinejad
وقتی ما رشد همه ابعاد وجودی و اصلاح کاستی ها خود را بخواهیم که ضرورتا باید بخواهیم و کوتاهی عمر و زمان اندک را باور کردیم چاره ای نداریم برای دوست و کسی که می خواهیم با او بگذرانیم ملاک داشته باشیم. حضرت ملاک کلی را معین و کمکار در خودسازی و رشد بیان می کنند. البته این به معنی این نیست که تو بگردی با قدیس ها و بچه مثبت ها رفیق و همراه شی. که چه بسا او نه تنها رشدی برای تو داشته باشد که غرورت را هم باد کند. و جه بسا فردی گرفتار و بیچاره که رشد تو در مصاحبت او باشد لذا باید با کسی بود که یا او تو را رشد بدهد یا تو او را که رشد تو هم در همین است. و اگر این دو نبود باید کنار بگذاری @alinabinejad
مرجعی که حجت الاسلام بود... در خانه اش همیشه باز بود حتی شبها... وقتی به او می گفتند چرا شب ها در را نمی بندید؟ می گفت شاید کسی اخر شب برسد و رویش نشود در بزند.( می رفت در زیر زمین که محل مهمانان استاد بود) اخر خانه اش محل رفت و امد طلبه و استاد و هنرمند بود تا کاسب و روستایی و ورشکسته و در به در و لات و بی دین و... هرکسی از هرجایی رونده و نا امید شده بود و به طریقی با استاد اشنا شده بود، در اولین برخورد مجذوب صمیمت و راحتیش می شد و سفره ی دلش را پهن می کرد و او آنچه در توان داشت بی تکلف خرج می کرد. و همین سیره ایشون مورد اعتراض مقدس مابها می شد که او را می کوفتند که در خانه اش بروی هر کس و ناکس باز است و مثل دیگر اقایون نیست که مردم جز به دست بوسی خدمتشان نرسند و ایشان می گفت هیچ دیده اید طبیبی بر سر مطب خود بزند ورود اسهالی ها و جزامی ها ممنوع!! و چه خوب آدم ها را می شناخت و دوای درد هر مریضش را می دانست. این سیره عملی یک طلبه معمولی نیست که او یک صاحب اندیشه و روشن فکر دینی بود. امروز که سالهاست دیگر نیست، اما کتبش روز به روز در دل جوانان و دانشگاهیان و بسیاری از طلاب گسترش یافته... کتابهایش چون خودش خاص بود که طرحی نو از مکتب،انسان و تربیت او، روش تفسیر و تفسیر، نقد و....با قلمی زیبا و عمیق داشت. که حقیقتا شبهات و نظریه های لاءیک و ضد دین امروز که با لباس زیبا به خورد جوانان امروز داده می شود را امروز به مقابل می نشیند. او مرجعی بود( به معنای واقعی مرجع و محل رجوع مردم) که چون یک طلبه و به اصطلاح حجت الاسلام، ساده و خاکی میان مردم بود و با انها می خندید و می خورد و می زیست. او استاد علی صفایی حاءری بود. @alinabinejad
بقره ص7 فامایاتینکم منی هدی فمن تبع هدای فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون خداوند خطاب به همه بنی آدم از یک قانون و یک راز پرده برداشته...قانون هدایت لحظه به لحظه و راز آرامش حقیقی.. از بکار بردن فعل مضارع در میابیم به هر لحظه هدایت رب به همه می رسد چه بودایی و چه مسلمان و.... و کسی که جواب دهد او را دیگر نه حزنی (از گذشته) دارد و نه خوفی(از آینده) پس هر لحظه آرام است.... حال چگونه هر لحظه هدایت رب می رسد؟! اول باید گفت فهم این هدایت هر لحظه، برای متقین (کسانی که به شوق و عمل رسیدن)است اولءک علی هدی من ربهم... اما هر کس در لحظاتی می فهمد یا به او می فهمانند که الان باید این کار را بکنی و این کار را نکنی. مثلا مستحقی به تو رو زد و تو داشتی ....این هدایت رب است که به گوش دل تو می خوانند بده... اما شیطان و نفس هم هستند و مانع می شوند اما در نهایت تو آزادی و مختار... اگر هدایت رب را پذیرفتی هدایت های بعدی را بهتر و سریعتر می فهمی و ... و اگر در صورت پذیرش مستمر به جایی رسیدی که در هر لحظه برای هر کارت منتظر هدایت و امری بود...تو نه حزنی داری و نه حزنی که در مسیری و مالک وجود تو الله است و جز او بر تو اثر و حرکتی ایجاد نمی شود... .... @alinabinejad
ترامپ خوب یا بد؟! ضربه ای که معاویه زد یزید نزد که یزید خود یکی از جنایات معاویه بود و حتی در نقلی دیدم که نقشه کشتن امام حسین را معاویه برای یزید کشیده بود.... او ظاهرش خوب و منطقی و خیر خواه و صلح جو معرفی می کرد و توانست 50 سال سلطنت کند و هر آنچه در توان داشت در تخریب امام علی و تغییر و انحراف حق کوشید که اگر جز علی و اولاد علی بودند الان نباید نامی از انها و نامی از اسلام می بود... اما این انسان 250 ساله(اهل بیت) کار خود را کرد و از لابه لای هزاران دشمن و شبهه در طول تاریخ ...مسیر دین اصیل و حق را به ما رساندن تا جایی که ما امروز بتوانیم آن روزها را تحلیل کنیم و حق رو از باطل تشخیص دهیم... اما حرف امروز، جریانی در کشور است که می خواهد القا کند امریکا و دموکراتها یک چیز است ترامپ یک چیز دیگر که ربطی به هم ندارند و ما هر چه می کشیم از ترامپ است نه امریکا لذا می بینید در صحبت هایشان به جای دولت امریکا از دولت ترامپ یاد می کنند و ترامپیسم را به ادبیات سیاسی افزودند. واقعیت این است که ما در طول این 40 سال ضربه ای که از دموکراتها خوردیم از جمهوری خواهان نخوردیم و چه بسا خیر هم برای ما داشتند که بوش بود ناخواسته که شر صدام را از ما کم کرد و عراق را دوست و شریک ما ساخت و طالبان را همین طور... اما بیشترین تحریم و در نهایت خسارت محض در زمان اوباما به ما تحمیل شد چرا که او چون معاویه با لبخند دوستی قرآن مذاکره را بر سر نی کرد و با لیبرالهای داخلی با این بهانه چون اشعث ها سید علی را مجبور به عقب نشینی و پذیرش خسارت محض کردند... اما ترامپ کاسه کوزه ی لیبرالهای داخلی و حتی نقش های بلند مدت صهیونیسم جهانی را بهم ریخت و با خروج از برجام جوری خود زنی کردند که خود نفهمیدن... و در خوبی و کرامت ترامپ همین بس که چون صادق زیبا کلام را وادار کرد که بگویند خیری از امریکا به ما نرسیده !! و کاسه و کزوه ی لیبرالها برای تحمیل برجامها و خسارت های محض بعدی را بهم ریخت... هرچند که نفوذی های داخلی وضعیت اقتصاد این روزهها را ایجاد کردند تا آخرین حربه ی شان را برای تحمیل برجام های بعد و وادار کردن ایران به برجام های بعدی به کار ببرند... اما ...ومکروا مکرا و الله خیر الماکرین. همان طور که یزید با حماقتش بساط و نفوذ 50 سال بنی امیه را برباد داد ترامپ هم در همین مسیر است ان شاء الله @alinabinejad
چه قدر ایمان داریم؟! رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : مَثَلُ المُؤمِنينَ في تَوادِّهِمْ وَتَعاطُفِهِمْ وَتَراحُمِهِمْ مَثَلُ الجَسدِ ؛ إذا اشتكى مِنهُ عُضوٌ تَداعى سائرُ الجَسَدِ بالسَّهَرِ والحُمّى . مؤمنان در دوستى، عطوفت و مهرورزى نسبت به هم چونان يك پيكرند؛ كه هرگاه عضوى از آن به درد آيد، ديگر اعضا را بى خوابى و تب فرا مى گيرد. مسند ابن حنبل : 6 / 379 / 18408 . نمی توان محب خدا بود و نسبت به عیال و خلق او بی تفاوت بود که عشق و گرایش به حق با بی تفاوتی و سر درلاکی نمی سازد با این ملاکی که رسول خدا بیان کردند می توانی میزان ایمان خود را بسنجی که هرچه ایمان زیاد شود درد و رنج دیگران بیشتر آزارت می دهد تا جایی که چون رسول خدا و دیگر اولیا خدا به دنبال خلق و کاستن از درد ها و رشد آنان تمام عمر خود را می گذاری و از گرفتاری آنان می سوزی... نا زنده از انیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست @alinabinejad
دیگر به خلقتان امیدی نیست میدانی تنها تر از خودت احدی نیست می دانی هرچند ظاهرا دست ها بردعای تو ست قلبا دعایمان برای خود است می دانی @alinabineja
حتی با یقین می توان سقوط کرد... بقره ص8 گاهی برخی می گویند کاش خدا یک نشانه به من نشان دهد تا مطمئن شوم و برخی می خواهند زمان انبیا و امامان بودند تا با دیدن معجزات و کرامات آنان به یقین و در نتیجه ایمان و قرب برسند اما خداوند داستان قومی را بیان می کند که با همه اینها باز هم... در این صفحه خداوند از یک روحیه خاص انسان پرده بر می دارد...انسان می تواند با وجود یقین و شهود نشانه های بزرگ خدا باز از او چشم بپوشد و کافر شود گویی این موجود دوپا مکانیزم پیچیده ای دارد که جز خالقش نمی شناسدش... اصلا قابل محاسبه نیست... بنی اسرائیل با چشمان خود دیدند موسی دریا را شکافت و فرعونیان در آب غرق شدند.( و اغرقنا ال فرعون و انتم تنظرون) اما بلافاصله بعد از این ماجرا از موسی خواستند تا چون بت پرستان برای انان بتی درست کنند که بپرستند!! ... گذشت...موسی به طور رفت و تنها 10 روز از موعد مقرر دیرتر امد و دید همه گوساله پرست شدند.(ثم اتخذتم العجل...) گوساله را آتش زد و گذشت... تا از او خواستند خدا را به آنان بنمایاند! با صاعقه ای مردند (فاخذتکم الصعقه..)و به درخواست موسی زنده شدند!! گذشت از آسمان برای آنان غذا امد و خوردند باز به امر موسی در جنگ و ورود به شهر گوش ندادند و گفتند تو با خدای خود برو و بجنگ ما همین جا نشستیم! تا در نهایت موسی نفرینشان کرد و گفت خدایا من جز بر خود و برادرم قدرت ندارم... و طی و سرگردانی 40ساله دچار شدند تا موسی مرد... انسان می تواند با این همه نشانه و ایه چشم بپوشد و کافر شود و می تواند با احتمال حرکت کند و به مقصد برسد که ما برای حرکت نیاز به یقین نداریم احتمال کافی است. @alinabinejad