eitaa logo
علیرضا مهرپرور
155 دنبال‌کننده
463 عکس
988 ویدیو
99 فایل
در این کانال یافته ها را تقدیم میکنم ارتباط @mehrparvar110
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ بیست و سوم رجب حمله خوارج به امام حسن (علیه‌السلام) و مسموم شدن امام کاظم (علیه‌السلام) و فرار عمر بن خطاب و ابوبکر از جنگ خيبر بیست و سوم رجب سال ۴۱ هجری قمری جراح بن سنان اسدی ملعون در تاریکی شب با به (علیه‌السلام) شد و حضرت را تا استخوان ، (علیه‌السلام) در ماه رجب با لشکری از مسلمانان به قصد از خارج شدند و به شهر وارد گشتند، در این شهر (علیه‌السلام) برای لشکر خواندند، اما عده‌ای از خوارج آن حضرت را گذاشتند و فریاد زدند به خدا حسن (علیه‌السلام) مثل پدرش کافر شده است ، سپس عده‌ای از آن ملعون‌ها به (علیه‌السلام) شدند و از امام حسن (علیه‌السلام) ، (علیه‌السلام) قصد شدن فرمودند که در این هنگام جراح بن سنان اسدی حرامزاده ملعون که از بود، به آن حضرت شد و با به حضرت وارد کرد که تا استخوان امام حسن (علیه‌السلام) را ، آن حضرت از شدت درد، دست را در گردن نحس آن ملعون انداخته و هر دو به زمين افتادند، دوستان و شیعیان حضرت به سرعت جلو آمده و با آن ملعون درگیر شدند و همانجا آن جراح بن سنان اسدی (لعنت‌الله‌علیه) به واصل شد و به شتافت، (علیه‌السلام) را نیز به جناب سعد بن مسعود ثقفی بزرگوار بردند که ایشان بودند، نیز ایامی را از (علیه‌السلام) کردند، جراحى آوردند و آن حضرت و اثر در بدن مبارک را نمودند، با آن (علیه‌السلام) در این روز امام حسن (علیه‌السلام) مناسب است، شدن (علیه‌السلام) همچنین در بیست و سوم رجب سال ۱۸۳ هجری قمری (علیه‌السلام) به هارون عباسی ملعون در زندان بغداد شدند، عمر بن خطاب ملعون و ابوبکر ملعون از بیست و دوم رجب و بیست و سوم رجب سال ۷ هجری قمری نیز سالروز عمر بن خطاب ملعون و ابوبکر ملعون از بوده است، که با ديدن دشمن از جنگ گريختند و لشکر را نيز به فرار تشويق كردند. منابع: مصباح المتهجد ص ۷۴۹ ، فيض العلام ص ۳۱۷ ، زاد المعاد ص ۳۵ ، بحار الانوار ج ۴۸ ص ۱ و ج ۹۷ ص ۲۰۲ ، وقايع الايام ج ۱ ص ۲۱۱ ، مصباح المتهجد ص ۷۴۹ اللهم عجل لولیک الفرج ( صلوات) 🆔https://eitaa.com/reyhanatonabiesfahan کانون فرهنگی ذاکرین ریحانة النبی(س)
‍ بیست و چهارم رجب فتح خیبر و بازگشت حضرت جعفر طیار (علیه‌السلام) بیست و چهارم رجب سال ۷ هجری قمری به دست (علیه‌السلام) شد، (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) در ، ابتدا را براى مبارزه به ابوبكر ملعون ، ابوبكر با لشكرى رفت، ولى چون نظر به پهلوانان آنان نمود كرد و لشكريان هم درپى او بازگشتند، روز بعد را به عمر بن خطاب ملعون و عمر بن خطاب هم به ميدان جنگ نرسيده ترسید و کرد و بازگشت و دیگران را نیز از خطر کشته شدن می‌ترساند، (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)  فرمودند: فردا را به می‌دهم كه را تكرار كند، نه اينكه فرار كند، كسى كه خدا و پيامبرش را دارد و خدا و پيامبرش هم او را دارند و خداوند خيبر را به دست او فتح می‌كند، فرداى آن روز، (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) خود را بر (علیه‌السلام) و را بر كمر او بستند و را به (علیه‌السلام) و سوار بر مركبش نموده فرمودند: از سمت راست، از سمت چپ، از پيش رو، از پشت سر و بالاى سر و از پشت سر توست، (علیه‌السلام) رفته و پس از و عده‌اى براى جنگ با او آمدند، آنان از را كردند، اميرالمؤمنین (علیه‌السلام) بر آنها تاخته و آنها را كشتند، آنگاه برادر مرحب با عده‌اى آمدند، حضرت آنها را هم به واصل کردند و به شتافتند، مرحب كه شجاع آن قبیله بود با زره و کلاه خود سنگی برای خونخواهى به جنگ آمد، (علیه‌السلام) چنان بر فرود آورد كه او را با اسبش ساخته و به خاک انداختند، از آسمان بلند شد که از بالا و از پایین اميرالمؤمنین (علیه‌السلام) را که اگر علی (علیه‌السلام) بر بخورد آن را خواهد کرد، با این صحنه صداى مسلمانان بلند شد و یهودیان به قلعه گريختند و را بستند، (علیه‌السلام) با اینکه از سه روز قبل گرسنه بودند ولی با یداللهیِ حيدرى را که جنگی حرکت می‌دادند از جا كندند و براى مسلمانان قرار دادند و چند بار مسلمانان را از روى به وسيله آن عبور دادند تا بالاخره فتح شد، بعد از به (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) دادند که (علیه‌السلام) اميرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) از به بازگشتند، چنان (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) شدند که فرمودند نمی‌دانم بیشتر از خوشحال باشم یا از (علیه‌السلام) و به استقبال او رفتند. منابع: بحارالانوار ج ۹۷ ص ۱۶۸ و ۳۸۴ ، منتخب التواريخ ص ۵۶ ، فيض العلام ص ۳۱۷ اللهم عجل لولیک الفرج ( صلوات)