مغضوبین ارض
تغلیظ و وجوب مجانبت
٢. رسول خدا (ص) و تصریح
عَدِیّ پسر حاتم، که جوانی است تازهمسلمان، میگوید:
آمدم خدمت رسول خدا (ص) در حالیکه صلیبی از طلا در گردن من بود؛ قَالَ: أَتَیتُ رَسُولَ اللَّهِ ص وَ فِی عُنُقِی صَلِیبٌ مِنْ ذَهَبٍ.
حضرت مرا صدا زد و فرمود: این «بُت» را از گردنت در آور؛ يَا عَدِيُّ اِطْرَحْ هَذَا اَلْوَثَنَ مِنْ عُنُقِكَ.
و من نیز چنین کردم؛ فَطَرَحْتُهُ [١].
و این در حالیاست که رسول خدا (ص) اَفصَحِ متکلّمان و سرورِ سخنوران است. آن جناب دربارهٔ خودشان میفرمایند: اَنَا اَفْصَحُ الْعَرَبِ وَ الْعَجَمِ [٢].
با این حال، در جایی که خوف نفوذ #تفکر_یهودی میرود بهجای کنایه و تعریض، از #زبان_تصریح استفاده میکنند.
امام صادق (ع) و تصریح
همچنین در روایتی به نقل از یزید بن خلیفه چنین آمده است که:
امام صادق (ع) او را در طواف کعبه میبیند، در حالیکه «بُرْطُلَه»ای [٣] بر سر دارد؛ قَالَ: رَآنِی أَبُو عَبْدِاللَّهِ ع أَطُوفُ حَوْلَ الْکَعْبَةِ وَ عَلَیَّ بُرْطُلَةٌ.
امام (ع) با دیدن #کلاه_یهودی بر سر یزید بن خلیفه، خاموشی اختیار نمیکند، زبان به کنایه هم نمیگشاید، وقتی لباسی مبلّغِ زیِّ #یهودی است و در جایی که سلامت فرد و جامعه در معرض خطر است، کنایه و تعریض محلّی از اِعراب ندارد.
یزید بن خلیفه میگوید بعد از اینکه امام (ع) مرا با کلاه یهودی مشاهده کرد، فرمود:
فَقَالَ لِی بَعْدَ ذَلِکَ قَدْ رَأَیتُکَ تَطُوفُ حَوْلَ الْکَعْبَةِ وَ عَلَیْکَ بُرْطُلَةٌ؟ طواف خانهٔ خدا با کلاه یهودی؟!
امام در ادامه و با جملهای حاکی از توبیخ میفرماید: لَا تَلْبَسْهَا حَوْلَ الْکَعْبَةِ فَإِنَّهَا مِنْ زِیِّ الْیَهُودِ [۴].
امام (ع) در نهیِ استفاده از #برطله، به جهت اینکه مورد استفادهٔ #یهود است و زیّ آنان بهشمار میرود، از #زبان_تصریح استفاده میکند.
پینوشتها:
[١] مجمع البیان، ج۵، ص٣٧.
[٢] بحارالأنوار، ج١٧، ص١۵٨.
[٣] این نام در روایتها و منابع فقهی، به نوعی کلاه بلند که معمولاً یهودیان بر سر میگذاشتهاند، اطلاق شده است.
[۴] من لایحضره الفقیه، ج٢، ص۴١٠ - تهذيب الأحكام، ج۵، ص١٣۴.
علی خلیل اسماعیل
https://eitaa.com/alisalsobh
مغضوبین ارض
💥 گناه موالات و بستهشدنِ باب هدایت
بهجاست که دوستان جوان از پیآمدِ رفاقت با یهود و نصاری یکدیگر را با خبر سازند.
علاوه بر آن، #ولایت_یهودی، و دوستی با یهود و نصاری را محصور در موجودی به نام انسان دو پا نیز قرار ندهند. امروزه حوزهٔ ولایتی #یهود و دایرهٔ دوستی با آنان، بهخاطر رشد #فنآوریهای_مخابراتی، گستردهتر از هر زمان دیگری است.
لحظهای غفلت کافی است تا فردی از افراد قوم ستمگر باشیم. همانانی که خدای حکیم #باب_هدایت را به رویشان بسته است.
اینکه میگوییم لحظهای غفلت کافی است تا در #دام_یهود قرار گیریم، حرف امثال این معلم فقیر نیست؛ فرمایش اولیاء خداست که: اَللَّهُمَ لَا تَكِلْنِي إِلَى نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَداً [مجمع البيان، ج۶، ص٢٧٩]؛ بارخدایا به اندازهٔ یک چشم بر هم زدن مرا به خودم وامگذار.
اگر فقط کمتر از طرفة عینی خدای متعال ما را از ولایت تامّه و کاملهاش محروم سازد، و اگر فقط کمتر از یک چشم بر هم زدنی به حال خود رها شویم، و حکمی غیر از حکم خدا را بر گفتار و پندار و رفتار خود و جامعهٔ خود بپسندیم، تردید نکنیم که در دام یهود گرفتار شدهایم. و راستی چه ظلمی بزرگتر از اینکه #ولایت را در غیرِ موضعِ آن قرار دهیم؛ وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ [مائده : ۴۵].
ما گریزی از حکمکردن نداریم؛ نمیتوانیم زنده باشیم، در دنیا حضور داشته باشیم، اما ساکن و ساکت باشیم. این شدنی نیست. یا باید حکم خدا را بپذیریم و راه و روش انبیاء و ائمهٔ سعادت و نیکبختی را الگوی خود قرار دهیم؛ و یا اینکه حکم خدا را رد کنیم، و همچون رفتار و کردار #یهودیان، مواضع ظالمانه و ستمگرانه داشته باشیم. در اینصورت گله و شکوهای نداشته باشیم از اینکه خدای حکیم: لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ؛ گروه ستمگر را هدایت نمیکند.
✍️ علی خلیل اسماعیل
https://eitaa.com/alisalsobh
مغضوبین ارض
آنان که دین شما را به سخره میگیرند!
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا»؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید. این عبارت علاوه بر اینکه در الفاظ آن آهنگ نشاطآوری وجود دارد، از لحاظ معنا نیز بهقدری لطافت و ظرافت دارد که شنونده و خواننده را ترغیب به شنیدن و خواندن و دانستنِ ادامهٔ آیه میسازد.
میفرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُوًا وَلَعِباً مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِيَاءَ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ .
ای کسانی که ایمان آوردهاید، اهل کتاب را که دین شما را به مسخره و بازی میگیرند، و نیز کافران را سرپرستان و دوستان خود مگیرید؛ و اگر ایمان آوردهاید از خدا پروا کنید.
قاعدهٔ مشهوری است که میگوید: «اَلاِنْسَانُ حَرِیصٌ عَلَی مَا مُنِعَ مِنهُ». اگر به انسان بگویید: نخور، دوست دارد بخورد! بگویید: نبین، دوست دارد ببیند! بگویید: نشنو، دوست دارد بشنود! بهطور کلّی انسان به اتیان و انجام آن چیزهایی که از او بازداشته میشود، تمایلِ بسیار دارد.
از این حالت به #حرص تعبیر میکنند. در کلمهٔ حرص بار منفی وجود دارد، و انسانِ حریص گویا به یک بیماری مهلکی گرفتار شده است. و این حرص در آدمی محدود به گناهان هم نیست. اگر آدمی به واسطهای از امر مباحی هم محروم شود، علاقهمند است آن امر مباح را هم انجام دهد!
«برای اینکه از حرص انسان کاسته شود، بهتر این است که برای موردِ منع، دلیل قانعکنندهای ارائه شود.» از همینروست که میبینیم خدای حکیم در آیهٔ فوق، پیش از اینکه نهی از دوستگرفتنِ #یهود و نصاری و دیگر کفّار را به تازهمسلمانان ابلاغ کند، علتِ نهی را آورده است.
«آنانی که دین شما را به استهزاء و بازی میگیرند»، علتِ نهی است،
و: «این جماعت را ولیّ و اولیاء خود قرار ندهید»، خودِ نهی.
قرآن حکیم برای اینکه مؤمنان و تازهمسلمانان گرفتار دوگانگی در رفتار و سردرگمی در افکار نشوند، متعرّض #مبارزه_نرم دشمن میگردد؛ و مؤمنان را از دوستی و ارتباط با آنانی که دینشان را به استهزاء و بازی میگیرند، منع میکند.
«هُزو» (بر وزنِ گفت) به مجموعه سخنان، اشعار و الفاظی گفته میشود که به هدفِ «بیارزش نشان دادن» و به قصدِ «دور از شأن» و «دور از عقل و حکمت» نشان دادنِ موضوع و عقیدهای بهکار میرود.
و #استهزاء، بدترین نوعِ سر برتافتن از یک عقیده است. زیرا استهزاءکننده میپندارد سخافت فکرِ طرف مقابل یا رذالت او به حدّی است که دیگر برای ردّ آن نیازی به آوردن دلیل و برهان نیست! از اینرو به کلمات مسخرهآمیز روی میآورد و بدینگونه به او میگوید که اندیشهاش سخیف و فکرش نابهجاست.
#جنگ_روانی تدارک دیده شده توسط دشمن، سمعی و بصری است. و واضح است اینچنین جنگی امروزه بهواسطهٔ رشد #فنآوری_نوین در عرصهٔ مخابرات، و بهکارگیری صنعت ساخت و پخش تصاویر ثابت و متحرک، از تحرّک بیشتری برخوردار است.
آنچه در این «مبارزهٔ نرم» و در این #جنگ_سرد قابل ملاحظه است، هماهنگی و اتحادی است که در جبههٔ دشمن مشاهده میشود. #یهود، نصاری، مشرکین، ملحدین، منافقین، رقّاصهها، مطربان، نمایشگرها، و جمیعِ کفّار دست در دست هم در این #نبرد_رسانهای به استهزاء دین مؤمنان و به بازیچه گرفتن آیات الهی میپردازند.
✍️ علی خلیل اسماعیل
https://eitaa.com/alisalsobh
✡️ مغضوبین ارض
تکلیف مؤمنان
این اتّحاد و اتّفاق در به سخره گرفتن و به بازی گرفتن دین مؤمنان به دو جهت است: مِن شِدَّةِ کُفْرِهِمْ وَ غَلَبَةِ سَفَهِهِمْ [١]. اینان به همان اندازه که تزلزل در ایمان به خدا و حقّ و حقیقت دارند، نسبت به کُفری که گرفتارش شدهاند، سخت پایبندند!
و از آنجا که پایگاه فکری و عقیدتی کفّار ریشه در القائات شیاطین دارد: «وَ إِذَا خَلَوْا إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ [٢]؛ هنگامیکه با شیطانهای خویش خلوت میکنند، میگویند: ما با شما هستیم، ما فقط (آنها را) مسخره میکنیم!»
و «شَیَاطِینِهِمْ» در اینجا بنابر فرمایش امام محمد باقر علیهالسلام: «أَنَّهُمْ کُهَّانُهُمْ» [٣]؛ یعنی منظور، #کاهنان_یهود است. یعنی در خلوتشان با «علمای یهودی»، علاوه بر اینکه پایبندیشان به #آیین_یهود را اعلان میکنند، با صراحت از «استهزاء مؤمنان» سخن میگویند.
#کاهنان نیز با حربهٔ تزیین و با بهرهگیری از تحریف و دروغ، #سفاهت و #بلاهت را در مردمی که به آنها گوش میدهند، نهادینه میسازند و از آنان موجوداتی شیطانصفت و دلقکمآب تحویل میدهند، که به قول مرحوم آیتالله طالقانی (ره) از آنجا که قوای فکریشان به مسخرگی و عیبجویی دیگران صرف میشود، در نتیجه خود از تفکّر درست بازمیمانند [۴]. بهعبارت دیگر، غلبهٔ سفاهت در اینان، جایی برای تعقّل مثبت و اندیشهٔ متعالی باقی نخواهد گذاشت.
از ویژگیهای مردمی که «إِنَّا مَعَکم» گویان، بر تداوم و بقای در دین و دادههای کاهنان یهودی تأکید میکنند و بر جریان استهزاء پای میفشارند، یکی این است که هر وقت سخنی را میشنوند، به تفسیر منفی آن میپردازند و دیگر اینکه آن را مورد تمسخر قرار میدهند.
خدای حکیم بعد از اینکه علت نهی را که همانا به سُخره گرفتن دین مؤمنان و به بازیچه گرفتن آیین مؤمنان توسط اهل کتاب و کفّار است، بیان میکند، تکلیف مؤمنان با این گروه را نیز بیان میفرماید:
«ای مؤمنان و ای تازهمسلمانها، با یهود طرح دوستی نریزید. با نصاری مراوده نداشته باشید. با طوائف دیگر از کفّار رفت و آمد و نشست و برخاست نکنید. آنها را ولیّ و سرپرست خود قرار ندهید.»
نهی از #اولیاء قرار دادن #یهود و نصاری، چنانچه پیش از این گفتیم یک معنای عُرفی است که شامل نهی از معاشرت، مخالطت، مرافقت، متابعت، مشابهت، استنصار، استظهار و امثال اینها میشود. اکنون به موارد گفته شده میافزاییم نهی از اولیاء قرار دادن کفار شامل همهٔ مظاهر و معانی اولیاء از جمله نهی از حُبّ، نهی از نُصرت، نهی از تَحالف، نهی از حفاظ، نهی از طاعت، و نهی از ولایت میگردد.
📚 منابع:
[١] البحر المدید فی تفسیر القرآن المجید، ج٢، ص۵۴.
[٢] سورهٔ بقره، آیهٔ١۴.
[٣] مجمع البيان، ج١، ص١٠٧.
[۴] پرتوی از قرآن، ج١، ص٧٨.
✍️ علی خلیل اسماعیل
https://eitaa.com/alisalsobh
✡️ مغضوبین ارض
💥 اکثرِ فاسق را هدف بگیرید!
راستی دوستان جوان، آیا هیچ توجّه کردهاید آنهایی که در دنیای اسلام مورد محبّت #یهود قرار دارند، چه ارزشهای گرانبهایی را از دست دادهاند؟ و آیا نباید در #دشمنشناسی و بهویژه در #یهودشناسی به این موارد توجّه تامّ و اهتمام جدّی داشت؟
آیا زمان آن فرا نرسیده که دوستان جوان تحصیلکرده با بهرهگیری از فنآوریهای نوین، سؤالات مطروحهٔ قرآنی را از انحصارِ زبانْ خارج، و با استفاده از شیوههای جدیدِ پرسشگری و با ساخت تصاویر ثابت و متحرک، صامت و گویا، تدوین و اجرای نمایشهای کوتاه و بلند، به گوش یهودی نصرانیهای معاصر برسانند؟
قطعاً دوستان جوان ما متوجّه بهکارگیری و استفادهٔ پُر شمار دشمنان هالیوودی از شیوههای نوین هستند و این البته برای آنها جدید نیست.
شما در کلمهٔ «تَنْقِمُونَ» به معنای خردهگیری و عیبجویی که در آیهٔ ۵٩ سورهٔ مائده آمده، هر دو روشِ زبانی و عملی را میتوانید مشاهده کنید. آنان هم در زبان و هم در عمل، انکار و خردهگیری و استهزاءشان را به مسلمانان میچشاندند.
توجّه دوستان جوان را به مطلب دیگری جلب میکنم و آن اینکه ما در این نبرد سمعی بصری و در این #جنگ_رسانهای قرار است با کسانی دست و پنجه نرم کنیم که در ظاهر اهل کتابند و کتابشان را نیز با پوششِ «مقدّس» تزیین کردهاند، اما در حقیقت نه کتابشان مقدّس است و نه آنان به همین کتابِ به ظاهر مقدس پایبندند!
آنان از این کتابِ تحریفشده نیز تنها بهرهای ابزاری، در خدمتِ اهداف دنیایی و زیادهخواهانهشان دارند.
بههمین خاطر، خدای حکیم که در ابتدای آیه آنها را با عبارتِ #اهل_کتاب مخاطب ساخته، وقتی که قرار است نام کتابشان را ببرد، بهجای تورات و انجیل عبارتِ «وَ مَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلُ» را آورده است.
همچنین قرار است صدایمان را به گوش کسانی برسانیم و اهدافمان را برای کسانی به نمایش درآوریم که اکثر آنها علاوه بر یهودی نصرانی بودن، فاسقند. و #فاسق به شخصی اطلاق میشود که از راه حقّ خارج و از مسیر درست منحرف گشته است.
اینکه خدای حکیم نمیفرماید: قلیلی از اینان غیرفاسقند، و میفرماید: «وَ أَنَّ أَكْثَرَكُمْ فَاسِقُونَ»، به این خاطر است که آن قلیل، قابلِ اعتناء نیست و آن اکثر که فاسق هم هستند، آن اَقلِّ یهودی نصرانیِ غیرفاسق را نیز مدیریت میکنند.
از آثار و نشانههای جوامعی که بیشترشان فاسق هستند، #وارونگی_واژهها است. باطل، در چنین جوامعی حق است و حق، باطل. زشت، زیباست و زیبا، زشت! نوعی شستوشوی مغزی و نوعی مسخ فکری رخ داده است.
شما تفکّر آن اکثرِ فاسق، (که حتماً نباید در تعداد بیشتر باشند) را هدف بگیرید. آن اَقلِّ غیرفاسق (که حتماً نباید در تعداد کمتر باشند)، منتفع خواهند شد.
✍️ علی خلیل اسماعیل
https://eitaa.com/alisalsobh
✡️ مغضوبین ارض
یهود، قابلیت هدایت را از دست میدهد! / خبررسانی کنید!
بعد از اینکه خدای متعال با عبارتِ «ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا یَعْقِلُونَ» [مائده : ۵٨]، #یهود را تحقیر نمود، و با آوردن استفهام انکاری، که: «ای اهل کتاب آیا ما را سرزنش میکنید؟ جز این است که ما به خدا و آنچه به ما نازل شده و آنچه پیش از این نازل شده است، ایمان آوردهایم و شما بیشترین نافرمان هستید» [مائده : ۵٩]، آنان را در موقعیّت ضعف و انفعال قرار داد، در خطابی دیگر از رسول مکرّمش میخواهد که خبری پُر فائده و خالی از کذب را به سمع یهودیان و همهٔ آنانی که در آینده ممکن است در دام یهود گرفتار شوند، برساند.
خبری که قطعاً برای گوشهای شنوا مفید علم و یا باعث ظن و گمانی نزدیک به علم خواهد شد. برای اینکه حواسّ یهود متوجه کلام رسول خدا (ص) شود، و دقّت آنان برانگیخته گردد، و آنان را به عیب بزرگی که در آن غرقاند، متذکّر شود، دستور میدهد که در آغاز همانند آنان و طبق مرام آنان سخن گوید.
دستور خدای حکیم به نبیّ معظّم این است که در مواجهه با یهود و نصاری و به وقت اعلان خبر، از نوعی اسلوب گفتاری استفاده کند که گویا فرض آنان مبنی بر درست نبودنِ ایمان به خدا، ایمان به قرآن عزیز و کتابهای پیشین، صحیح است. و آنگاه با اعلانِ خبر، #لجاجت یهودیان را در هم شکسته، و #خودستاییِ آنان را به چالش بکشد.
آنان باید خبردار شوند که بد دانستنِ مؤمنان به جرم ایمان به خدا و قرآن عزیز، جدای از اینکه مصداقشناسیِ آنان را از امور بد، دچار آسیب جدّی ساخته است، حکایت از تنها به قاضی رفتن و نیز از خود راضی بودنِ آنان دارد.
و نیز باید خبردار شوند که پرداختن به عیب و نقص دیگران و در همان حال عدم توجه به عیب و نقص خود، تسهیلکنندهٔ گمراهی و ضلالت هر چه بیشتر آنان، از راه درست و صراط مستقیم خواهد بود.
از همین رو رسول خدا (ص) خطاب به آنان میفرماید:
«قُلْ هَلْ أُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذَلِكَ مَثُوبَةً عِنْدَ اللَّهِ؟ [مائده : ۶٠]؛ بگو: آیا شما را از کسانی که کیفرشان [از مؤمنانی که به خیال خود از آنان عیب میگیرید و آنان را سزاوار عذاب میدانید!] نزد خدا بدتر است، خبر دهم؟»
آنگاه رسول خدا به چند نمونه از مشخصات آن اشرارِ از خدا بیخبر اشاره میکند:
1 - «مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ [مائده : ۶٠]؛ [آنان] کسانی [از گذشتگانِ خود شما] هستند که خدا لعنتشان کرده».
بدانید زمانی که لعن خدا بر کسی و بر قومی قرار گیرد، خواری و بیارزشیِ آن فرد و آن قوم آشکار میشود. #لعن بعد از رحمت الهی است و فرد ملعون و یا قوم ملعون قابلیّت هدایت و رستگاری را از دست میدهند، لذا از خیر و نیکی دور میگردند.
آیا هیچ دقت کردهاید که چرا باب توبه به روی شما یهودیان بسته شده است و نمیتوانید خودتان را از این #کفر_تلمودی رها سازید؟! و آیا هیچ اندیشیدهاید که چرا توان مقابله با #فسق_حاخامی از شما سلب گردیده است؟! آیا نباید ریشهٔ آن را در لعن خدای قادر متعال بجویید؟!
قطعاً نفرین حضرت داوود (ع) که فرمود: اَللَّهُمَّ أَلْبِسْهُمُ اللَّعْنَةَ [مجمع البیان، ج٣، ص٣٩۶]؛ خدایا لباس لعنت بر آنها بپوشان، را شنیدهاید و از علت لعن نیاکان کافرتان در آیهٔ ٧٨ سورهٔ مائده مطلع شدهاید!؟ پس چرا همچنان بر طبل #عصیانگری و #تجاوز از حدود الهی میکوبید؟!
اگرچه کریمهٔ: «ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ» [مائده : ٧٨] در صدد شمارش تمامیِ طغیانگریها و تعدّیهای شما #یهودیان نیست، اما شما بگویید کدام معصیت، کدام ظلم، کدام جنایت، کدام زورگویی، کدام تبهکاری اقتصادی، سیاسی و فرهنگی از گذشته تا الآن و یقیناً تا آیندهٔ دور در دنیا رخ داده و میدهد که دست #یهود در آن حضوری جدّی نداشته و ندارد؟!!
✍️ علی خلیل اسماعیل
https://eitaa.com/alisalsobh
✡️ مغضوبین ارض
خداوند از یهود انتقام میگیرد!
از نشانههای کلیدی #عصیان و #اعتداء، علاوه بر اخلال در ارتباط با خدای متعال، مقابله و ستیزهجویی با تمامی مظاهر حقّ و جلوههای حقیقت است.
اگر به هر دلیلی در دام «عصیان» که معصیتهای فردی و پنهانی است گرفتار شدهاید و هنوز به «اعتداء» نرسیدهاید که بهطور استمرار، آشکارا و علنی آیات الهی را به مبارزه بطلبید، خودتان را نجات دهید، توبه، انابه و استمداد از ارواح ائمه هدی علیهمالسلام میتواند یاریگر شما باشد.
اما اگر عصیان متّصل به «اعتداء» شد، بدانید که لعن خدا فقط برای یهود و نصاری به معنای خاص نیست. دامن من و شما را هم خواهد گرفت. و این وعدهٔ خدا است که: «وَمَنْ يَلْعَنِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِيرًا [نساء : ۵٢]؛ هر کسی که از رحمت الهی دور شد، گرفتار این عذاب نیز میشود که هرگز اَحدی یافت نخواهد شد که بتواند او را به رحمت الهی متّصل نماید.
2 - «وَ غَضِبَ عَلَیْهِ [مائده : ۶٠]؛ و خشم خدا شامل حال آنان شده است».
و نیز بدانید که این قرآن است که با شما سخن میگوید، وقتی میفرماید: خشم خدا بر شما نشسته است و جماعتِ «مغضوب علیهم» از شما #یهودیان هستند، گمان نکنید که دشمنی مردم مؤمن نسبت به شما بیریشه و بهخاطر هوا و هوس است.
#خشم، از جانب خداست، یعنی خداوند دشمن شماست و او در صدد انتقامگیری از شما یهودیان برآمده است. در این میان، مردم مؤمن تنها بخش کوچکی از خشم و غضب خدای قادر متعال، که خارج از حدّ تصور من و شماست را به نمایش در خواهند آورد. #یهود بهعنوان قومی که قرین با خشم خداست در قرآنِ صادق مطرح است.
کاش گناه یهود در همین خلاصه میشد که راضی به یک نوع غذا نبود و صبر بر یک نوع غذا نداشت. کاش گناهشان فقط بیادبی در زبان و گستاخی در گفتار بود. کاش فقط به گناه «استبدال خیر به أدنی» اکتفاء میکرد. اما خدای حکیم مُهر ذلّت و مسکنت بر پیشانی آنان زد و آنان را همنشین با خشم و غضب خود قرار داد: «وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ» [بقره : ۶١].
#خواری و #بیچارگی دو عضو جدانشدنی از یهود و یهودی است. نمیفرماید: یهود خوار و بیچاره شد. میفرماید: ذلّت و مسکنت به آنها زده شد. و شما خوانندهٔ فهیم کجا یهودیای را سراغ دارید که خالی از ذلّت و مسکنت و خالی از حرص و طمع باشد؟!
#حرص و #طمع علاوه بر اینکه از لوازم اصلی خواری و بیچارگی بهشمار میرود، در گذشته، حال و آینده آرامش روحی و ثبات روانی را در جامعهٔ یهود و در فرد #یهودی به هم زده و از آنان گرفته و خواهد گرفت.
و نیز کجا یهودیای را سراغ دارید که خشم و غضب الهی دامن او را نگرفته باشد. #غضب بهقول بعضی، آن بلاء و بدبختی است که در دنیا بهجای رضا و نعمت دامنگیر شخص میگردد و در قولی دیگر، آن عذابی است که انسان در آخرت بهسبب گناهان خود خواهد دید. [مجمع البیان ج١، ص٢۴٠]
و اما چرا خواری و بیچارگی بر یهود و یهودی مقرر شد، و چرا یهودیان با خشم خدای قادر متعال قرین و همنشین گشتند؟!
«ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ [بقره : ۶١]؛ این [خواری و خشم] بهسبب آن بود که آنان همواره به آیات خدا کُفر میورزیدند و پیامبران را به ناحق میکُشتند؛ این [کُفرورزی و کُشتن پیامبران] به علت آن بود که [از فرمانِ من] سرپیچی نمودند و پیوسته [از حدود حق] تجاوز میکردند».
✍️ علی خلیل اسماعیل
https://eitaa.com/alisalsobh
✡️ مغضوبین ارض
پرهیز از اِذاعهگری؛ رادیو نشوید!
کریمهٔ ۶١ سورهٔ بقره استمرار در کُفر، قتل انبیاء، عصیانگری و اعتداء را نه فقط به جمعی از یهود و نه به یهودیانِ پیش از نزول قرآن، بلکه به «همهٔ یهودیان» از گذشته تا حال و تا آینده نسبت میدهد و این در حالیاست که به فرمایش امام صادق علیهالسلام: وَ اللَّهِ مَا ضَرَبُوهُمْ بِأَیدِیهِمْ وَ لَا قَتَلُوهُمْ بِأَسْیَافِهِمْ؛ اینگونه نبود و نیز اینگونه نیست که همهٔ یهودیان شمشیر به دست گرفته و در قتل انبیاء مباشرت فیزیکی و مستقیم داشته باشند.
آنچه باعث شناسایی #یهودیان در همهٔ اعصار و در همهٔ جوامع میشود، صنعت #اذاعهگری است. آنان سخن انبیاء را میشنیدند و بعد از اذاعهگری، همان سخنان را ضد همان انبیاء بهکار میگرفتند:
وَ لَکِنْ سَمِعُوا أَحَادِیثَهُمْ فَأَذَاعُوهَا فَأُخِذُوا عَلَیهَا فَقُتِلُوا فَصَارَ ذَلِکَ قَتْلاً وَ اعْتِدَاءً وَ مَعْصِیةً. [المحاسن، ج١، ص٢۵۶]
آنچه شایسته است و جوان مسلمان باید نسبت به آن آگاه باشد و من گمان ندارم در این زمینه هشدار جدّی داده شده باشد، خصوصاً آنهایی که مقاله مینویسند، سایت دارند، کانال دارند، مجلّه دارند، روزنامه دارند، لطیفه و جوک میگویند، فیلم و سریال میسازند، شعر میسرایند، گفتوگو و سخنرانی میکنند و یا با موبایل پیام ارسال میکنند، خیلی باید توجه کنند، «اِیّاکَ و الاِذاعَة» است.
اینکه آدمی رادیویِ بی جیره و مواجبِ دشمن نشود، و به عبارت صحیح، اصلاً رادیو نشود. راستها و دروغهای آنان را بر زبان نیاورد. اگر بیماریِ اذاعهگری و افشای مطالبی که انتشار آن موجب مفسده است، خصوصاً آنهایی که به امنیت روحی، روانی و معنوی فرد، خانواده و جامعه آسیب میرساند، شیوع پیدا کند و یک امر عادی قلمداد شود، زمینهٔ قتل عمد ائمهٔ هدایت فراهم شده است. کلمهٔ عمد را با تأکید بخوانید. قتل عمد.
امام صادق علیهالسلام در مورد کریمهٔ: «وَ یقْتُلُونَ الْأَنْبِیاءَ بِغَیرِ حَقٍ» [آل عمران : ١١٢]، میفرماید: أَمَا وَ اللَّهِ مَا قَتَلُوهُمْ بِالسَّیْفِ؛ اینگونه نبوده که هر #یهودی شمشیری به دست گرفته و در قتل انبیاء شرکت کرده باشد، وَ لَکِنْ أَذَاعُوا سِرَّهُمْ. اسرارِ نهضتِ بیدارساز پیامبرانِ کشته شده را منتشر میکردند، رازدار نبودند: وَ أَفْشَوْا عَلَیهِمْ. بهاصطلاح دست به افشاگری میزدند و زمینهٔ کنار زدن و اعدام پیامبران را فراهم میآوردند: فَقُتِلُوا. [المحاسن، ج١، ص٢۵۶] نتیجهٔ این رفتار #یهود، قتل و کشتهشدن پیامبران شد.
واضح است که تعداد کمی مستقیماً پیامبران را کُشتند، اما قتل، به همهٔ یهودیان نسبت داده شد. جمعی با شمشیر آخته و جمع کثیری با زبانشان انبیاء را به قتلگاه بردند.
اینکه میگوییم هشدارِ جدّی داده نشده به این خاطر است که فراوان میتوان مردمی را دید که به ویروس اِذاعهگری، سخنپراکنی، شایعهسازی، دروغپردازی، هوچیگری و مستهجننگاری آلوده شدهاند. جمعی عامل و دستاندرکارند و جمعی نظارهگرند و این صحنه را تماشا میکنند، در هر صورت، وقتی مدافعِ حق و مدافعِ امام حسین علیهالسلام نیستی، چه به شراب نشسته باشی و چه به نماز ایستاده باشی، چه فرقی میکند؟! هر دو مجرمید.
در روایت امام صادق علیهالسلام است که: مَنْ أَذَاعَ عَلَینَا شَیئاً مِنْ أَمْرِنَا، هرکس برخلاف مصالح ما سخنپراکنی کند، اسرار ما را منتشر سازد، علیه ما کارخانهٔ جوکسازی بهراه اندازد، مقالهپراکنی کند، مطالب ما را وارونه ارائه دهد، لوده شود تا دیگران بر ما بخندند، رفتاری کند که باعث وهن ما در جامعه شود، و خلاصه زمینهٔ مفسده در اجتماع را فراهم کند، مانند کسی است که: فَهُوَ کَمَنْ قَتَلَنَا عَمْداً. نمیگوید: ما را به عمد میکُشد؛ میفرماید: ما را به عمد کُشته است. و برای اینکه بر عمد تأکید کند، میفرماید: وَ لَمْ یَقْتُلْنَا خَطَاءً، [المحاسن، ج١، ص٢۵۶] به اشتباه و خطا ما را نکُشته است، عمداً ما را کُشته است. اذاعهگری دامی خطرناک، بیماریای متأسفانه خوشمزه و سریعُالانتقال است.
✍️ علی خلیل اسماعیل
https://eitaa.com/alisalsobh
مغضوبین ارض
مَسخ، پاداش انهماک در معاصی
3 - وَ جَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَ الْخَنازِیرَ [مائده : ۶٠] ؛ و از آنان گروهی را به میمون و خوک مسخ نمود.
و زمانیکه خدای متعال ماجرایِ #مسخ جمعی از همکیشان شما را به پیشینیانتان خبر داد و از آن زمان مسلمانان شما را، اِخوانُ القِرَدَة و الخَنازیر، برادرهای میمون و خوک خواندند، تنها نخواست اسباب رسوایی و بیآبرویی شما را مهیّا سازد؛ و تنها نخواست بگوید: از آنان، میمونها در تلوّن اخلاقی، و خوکان در بیغیرتی و شهوترانی، قرار داده است.
خوب است بدانید که مَسخ به میمون و خوک، #مسخ_جسمانی بود که از سیرتِ حیوانی آنان حکایت میکرد. شما #یهودیان به آنانی که مَسخ را تنها مَسخ معنوی و روحانی میدانند، توجّهی نداشته باشید.
از این آیات قرار است عبرت منتشر شود. و پُر واضح است که بدون مَسخ جسمانی علاوه بر اینکه قدرت خدای بزرگ نادیده گرفته میشود و با ظاهر آیه سازگاری ندارد، عبرتی برای آیندگان وجود نخواهد داشت.
خدای قادر متعال یهودیان را بهواسطهٔ مَسخ درونی و دگرگونی اخلاقی که حاصل استمرار در کُفر است به مَسخ عینی، جسمی و ظاهری مجازات میکند. مَسخ خُلقی برخاسته از نفْسِ پلیدِ بنیاسرائیل، منشأ داخلی دارد و از صفات پلشت و اخلاق پلید یهودیان سخن میگوید. برخلاف مَسخ خَلْقی و تبدیل شدن به میمون و خوک که منشأ خارجی و از جانب خدای حکیم بهعنوان مجازات، عارض بر تن و جسم یهودیان گردیده است.
صدرالمتألهین شیرازی در تبیین چگونگی تحقّق و تحوّل صورت انسانی به صورت حیوانی و علت امکان آن مینویسد:
بدنها تابع نُفوساند و شکلها و صورتها از مبدأ بهواسطهٔ نُفوس بر بدنها متجلّی میشوند. به همین جهت زمانیکه نفس بهواسطهٔ شهوت، غضب، ترس، شادی و مانند آن تغییر کند، بدن تغییر میکند؛ بنابراین بعید نیست که بعضی نفوس به درجهای از پَستی و اصرار بر آن برسند که بدن را تحت تأثیر خود قرار دهند؛ بهگونهای که بدن همشکل و متناسب با آن خُلق درآید. در نتیجه ظاهر نیز به تَبَعِ باطن به نحو اتصال دچار مسخ شود. [تفسیر القرآن الکریم، ج٣، ص۴٧٣]
و نیز می دانید که مَسخِ یهودیان به میمون و خوک به هدفِ آفرینشِ میمون و خوک نبود، خدای حکیم قرار است یهودیان را مجازات کند، نه اینکه با استفاده از بدن آنها میمون و خوک را بیافریند. یعنی اینکه یهودیان بعد از مَسخ همچنان میفهمند، میشناسند و درک میکنند که دچار دگرگونیِ جسمانی شدهاند. اشک میریزند و لال هستند، اما با حرکت سر اسمشان و اینکه فرزند چه کسی هستند را تأیید میکنند. شدّت تنزّل روح و روان گرچه باعث مَسخ جسمی و ظاهری در یهودیان شده است، اما روح همچنان باقی است و در کار و فعالیت است.
علامه مجلسی در جمعبندی روایات، با طرح ابتداییِ این مسأله که وجه امتیاز انسان از حیوانات را چه میدانیم، مینویسد:
اگر امتیاز نوعِ انسان را به هیکل و شکل و هیئت او بدانیم و معتقد شویم مَسخ جسمانی محقّق شده است، انسانِ مَسخشده پس از مَسخ دیگر انسان نخواهد بود، بلکه میمون و خوک است؛ اما در صورتیکه امتیاز انسان از سایر حیوانات را به روح مجرد یا ساری در بدن او بدانیم (که علامه همین دیدگاه را صحیح میداند) در این فرض، انسانیّتِ مَسخشدگان با مَسخ باقی خواهد ماند و از بین نمیرود.
ایشان مستند این تفسیر را دو روایت میداند که در روایت اول میخوانیم:
از امام باقر علیهالسلام روایت شده است: «گروهی از اهل #یهود که از آنها جدا شده بودند، هنگامی که پس از مَسخ وارد منطقهٔ خود شدند، مَسخشدگانْ نزدیکانِ خویش را که انسان بودند، شناختند، اما انسانها اقوام خود را که به میمون تبدیل شده بودند، نمیشناختند. پس به قوم خود گفتند: آیا شما را نهی نکردیم».
چنانکه گذشت، علامه مجلسی بر این باور است که این دو خبر دلالت میکنند بر اینکه گروهِ مَسخشده از بنیاسرائیل، انسانیّتِ خویش را - که عقل و شعور نشانهٔ آن است - از دست ندادند، گرچه قادر بر تکلّم هم نبودند. [بحار الانوار، ج۵٨، ص١١٣و١١۴]
✍️ علی خلیل اسماعیل
https://eitaa.com/alisalsobh
✡️ مغضوبین ارض
یهود بیمعرفت است!
اولین و اساسیترین خصلتی که باعث پیدایش سایر خصلتهای زشت و پلید در #بنیاسرائیلِ دیروز و در #یهودِ امروز گردیده است و همچنان نیز ادامه دارد، عدم #شناخت خدای تبارک و تعالی است. «وَ مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ [انعام : ٩١]؛ [یهودیان بر ضدّ رسول خدا به سفسطهگری پرداختند چون] آنان خدا را آنگونه که سزاوار اوست نشناختند». یهود #خداشناس نیست. مفسّران میگویند: وَ مَا عَرَفُوا اللهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ. یهود از ابتدا قومی "بیمعرفت بود. از درک عظمت و بزرگی «الله» عاجز بود.
این عجز و ناتوانی آنقدر واضح و آشکار است که با اندکی مطالعه در کتب مقدّس حاخامی، کمهوشترین آدمها نیز به آن شهادت میدهند. آنها حتی در وصف و توصیف خدایشان #یهوه، قادر نیستند عجز و نگاه ابتداییشان را پنهان سازند!
کتاب خروج، باب ١٩، شمارهٔ ٩:
خداوند به موسی فرمود: «من در ابر ستبر و غلیظی نزد تو میآیم تا هنگامی که با تو گفتوگو میکنم، قوم به گوشِ خود صدای مرا بشنوند و از این پس گفتار تو را باور کنند»!
کتاب اعداد، باب ١٢، شمارهٔ ۵:
آنگاه خداوند در ستونی از ابر پایین آمد و در کنار درِ عبادتگاه ایستاد و فرمود: «هارون و مریم جلو بیایند». و ایشان جلو رفتند!
کتاب دوم سموئیل، باب ٢٢، شمارهٔ ٩:
از سوراخهای بینی او دود برآمد، و از دهانش زغال برافروخته و آتش کشنده بیرون آمد! او آسمانها را شکافت و فرود آمد، و زیر پاهایش ابرهای سیاه بود!
کتاب آفرینش، باب ١٨، شمارهٔ ١-٨:
خداوند وقتی خواست قوم لوط را عذاب کند، مرورش به حضرت ابراهیم افتاد در حالیکه او در خیمهٔ خود بود، ابراهیم نظر کرد، دید سه نفر در مقابل او ایستادهاند، پس برخاست و صورت خود را بر زمین گذارد و به او گفت: ای مولای من خواهش میکنم که پاهای تو را بشویم و در زیر درخت طعامی برای تو بیاورم که بخوری و قوّت بگیری، پس خداوند به او گفت: هرچه میخواهی بکن، پس ابراهیم پای خدا را شست و برای او کره و شیر و گوسالهٔ پخته شده آورد و بالای سر آنها در زیر درخت ایستاده و آنها خوردند!
📚 کتاب آفرینش، باب ٣٢، شمارهٔ ٢۴و٢۵و٣٠:
حضرت یعقوب با خداوند از اول شب تا صبح کُشتی گرفت [*]، وقتی خداوند دید نمیتواند بر یعقوب غالب شود بر بالای ران او ضربهای زد و پای یعقوب صدمه دید... یعقوب گفت: در اینجا من خدا را روبهرو دیدهام و با این وجود هنوز زنده هستم!
اگر آدمیزادهای خدا را موجودی بداند که دود از دماغ او خارج میشود و آتش از دهان او بیرون میآید، گوسالهٔ بریان میخورد و با یعقوب کُشتی میگیرد و چون در کُشتی کم میآورد با لگدی جانانه یعقوب را لنگ میسازد، آیا شایسته است برای چنین خدایی مقام ربوبیّت و مدیریت عالم و آدم، قائل باشد؟! خدا را موجودی بداند که برای ادارهٔ امور، فردی را با دستورات عدیده بهعنوان نبیّ و رسول در میان مردم برمیگزیند؟ وحی نازل میکند؟ قطعاً پاسخ منفی است.
و شما خوانندهٔ ارجمند تصدیق میکنید که ساخت چنین خدایی فقط به کارِ بازیِ کودکانه میآید. از همینرو خدای متعال به نبیّ مکرّم و رسول معظّمش میفرماید: «ثُمَّ ذَرْهُمْ فِی خَوْضِهِمْ یَلْعَبُونَ [انعام : ٩١]؛ یهودیان را به حال خود واگذار تا در ژرفاى [باطل] خود به بازى [سرگرم] شوند».
[*] البته امروزه بسیاری از دانشمندان یهودی عقیده دارند آنکه با یعقوب کُشتی گرفت نه خدا، بلکه فرشته بود!!
✍️ علی خلیل اسماعیل
https://eitaa.com/alisalsobh
✡️ مغضوبین ارض
بنیاسرائیل و عدم پذیرش تورات!
و آنچه که مایهٔ شگفتی و تعجّب است، گمان ما مسلمانهاست که میپنداریم #یهود فقط در پذیرش قرآن سختی نشان داده و از قبول آن امتناع ورزیده است. توجّه خوانندگان عزیز را به آیهٔ ١٧١ سورهٔ اعراف جلب مینمایم. میفرماید:
«وَ إِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ كَأَنَّهُ ظُلَّةٌ وَ ظَنُّوا أَنَّهُ وَاقِعٌ بِهِمْ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُوا مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ؛ و [یاد کنید] هنگامی [را] که کوه [طور] را برکندیم، [و] چنانکه گویی سایبانی است بالای سرشان قرار دادیم و [بهخاطر ضعف ایمان] پنداشتند که بر سرشان سقوط میکند. [به آنان گفتیم:] آنچه [از کتاب، شریعت و احکام] به شما دادهایم با قدرت [ی تمام و عزمی استوار] بگیرید، و آنچه [از معارف و حقایق] در آن است متذکّر شوید [و فرا گیرید و همواره بهخاطر داشته باشید] تا [با عمل به آن] پرهیزکار شوید.»
در تفسیر قمی در معنای آیهٔ فوق روایتی از امام صادق (ع) آمده که میفرماید:
لمَّا أَنْزَلَ اَللَّهُ اَلتَّوْرَاةَ عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ لَمْ يَقْبَلُوهُ؛ وقتی تورات بر بنیاسرائیل نازل شد، بنیاسرائیل آنرا نپذیرفتند و زیر بار تعالیم آن نرفتند.
فرَفَعَ اَللَّهُ عَلَيْهِمْ جَبَلَ طُورِ سَيْنَاءَ؛ خداوند کوه طور را از جای کند و بر بالای سر آنان گرفت.
فقَالَ لَهُمْ مُوسَى: إِنْ لَمْ تَقْبَلُوهُ وَقَعَ عَلَيْكُمُ اَلْجَبَلُ؛ موسی به آنان گفت: اگر قبول نکنید و آن را نپذیرید، کوه بر سرتان کوبیده خواهد شد.
بعد از این تهدید بود که بنیاسرائیل در حالیکه سرهایشان را از ترس دزدیده بودند، از سرِ ناچاری تورات را پذیرفتند؛ فَقَبِلُوهُ وَ طَأْطَئُوا رُءُوسَهُمْ. [١]
امینالاسلام طبرسی دربارهٔ قصّهٔ میثاق بنیاسرائیل، از ابو زید چنین نقل میکند: هنگامیکه حضرت موسی از کوه طور با الواح #تورات بازگشت، به قوم خویش اعلام داشت: الواحی آوردهام که مشتمل بر تورات و حلال و حرام الهی است؛ پس به آن عمل کنید. آنان پاسخ دادند: کیست که سُخنت را باور کند؟! پس خداوند عزّوجلّ فرشتگانی فرستاد تا کوه طور را بر فرازشان برافرازند. حضرت موسی فرمود: اگر آنچه را که برایتان آوردهام بپذیرید و به آن عمل کنید، این عذاب از شما برداشته میشود وگرنه فرشتگان، کوه را بر شما فرومیآورند. آنان پذیرفتند و برای خداوند، در حالیکه با گوشهٔ چشم به کوه مینگریستند، به سجده افتادند... [٢]
#یهود مؤمن به حقیقت تورات نبود، و به نور بودن آن و اینکه هادی بشر به سرمنزل سعادت است، بهواقع ایمان نداشت. و تورات را از باب اینکه از جانب خدای متعال نازل شده و موسی (ع) پیامبر معصومی است که اطاعت او اطاعت خدای بزرگ است، حقیقتاً بهرسمیّت نشناخت. حتی در پذیرش ظاهری آن خِسّت و سختی نشان داد. به همین خاطر قرآن آنان را سرزنش میکند که شما این کتاب نورانی و این راهنمای سعادت را در حکم کاغذپاره قرار دادید.
«تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِیسَ» [انعام : ٩١]؛ آیه در صدد مذمّت یهودیان است. نمیخواهد بگوید که شما یهودیان تورات را بر روی کاغذ نوشتهاید؛ چون در نوشتن تورات بر روی کاغذ سرزنشی وجود ندارد.
«تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِیسَ»، یعنی یهود با تورات معاملهٔ کاغذپاره نمود. و چون تورات برایشان کاغذی بیش نبود! آنجایی را که با منافع و دنیایشان سازگاری داشت: «تُبْدُونَهَا» [انعام : ٩١]، آشکار میکردند، و آنجایی که میپنداشتند با هواها و هوسهایشان سازگاری ندارد، ریاست دنیاییشان را تأمین نمیکند، مخلّ ربوبیّت و مدیریّت دنیایی علماء، ربّیها و حاخامهایشان است، و از قضا بسیاری از آیات الهی اینگونه است: «وَ تُخْفُونَ کَثِیراً» [انعام : ٩١]، آن را پنهان میکردند!
رفتار یهود با تورات، بهقدری مشمئزکننده است که حضرت امام خمینی (ره) در کتاب ارزشمند چهل حدیث، میفرمایند:
از شرح این حدیث شریف معلوم میشود که تورات رایج بین یهود محرّف است و تغییراتی یافته. و علم تورات صحیح پیش اهل بیت، علیهمالسلام بوده. و از مطالب تورات و انجیل رایج نیز معلوم میشود که کلام یک بشر متعارف هم نیست، بلکه با اوهام بعض اهل شهوت و هوای نفس منسجم گردیده. [٣]
📚 منابع:
🔸[١] تفسير القمی، ج۱، ص۲۴۶.
🔸[٢] مجمع البيان، ج١، ص٢۶٢.
🔸[٣] شرح چهل حدیث، ص٢٨٧.
✍️ علی خلیل اسماعیل
https://eitaa.com/alisalsobh
✡️ مغضوبین ارض
رهایشان کنید تا سرگرم بازیچهٔ خود باشند!
قرآن صادق بعد از اینکه #یهود را متوجّه آسمانی بودنِ #تورات میکند، در ادامه و در احتجاج با آنانی که نزول وحی را انکار میکنند، میفرماید:
«وَعُلِّمْتُمْ مَا لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَلَا آبَاؤُكُمْ [انعام : ٩١]؛ حقایقی که نه شما میدانستید و نه پدرانتان [بهوسیلهٔ تورات] به شما آموخته شد.»
لذا بر یهودیان و غیریهودیان فرض است که فارغ از هرگونه هوا و هوسی و به دور از هرگونه عنادی بیندیشند که اگر وحی و کتاب الهی در میان مردم نمیبود، بشر چگونه عارف به حقایق میگردید؟! شرایع و معارفی را که امروز به آن دسترسی دارند، از کجا بهدست میآمد؟!
حقایق، معارف و شرایع و علمی که خدا بهوسیلهٔ وحی فروفرستاده است، غیر از علمی است که انسان به خودیِ خود و با تجهیزات و ادواتی که در اختیار دارد میتواند آن را بهدست آورد. و اگر تعلیمات وحیانی و زحمات انبیاء نمیبود، نه یهودیان عصر رسول خدا (ص) و نه پدرانشان چیزی از معارف نمیدانستند.
اکنون یهودیانی که با عصبانیت به رسول خدا (ص) میگویند: «مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ؛ خدا بر هیچ بشری چیزی نازل نکرده»، بگویند: همین اندازه از علوم و معارفی که دارا هستند را از کجا آوردهاند؟! و پاسخ دهند: «مَنْ أَنْزَلَ الْكِتَابَ الَّذِي جَاءَ بِهِ مُوسَى؛ کتابی که موسی آورده است را چه کسی نازل کرده؟!»
آنگاه خدای حکیم به رسول اعظمش میفرماید در پاسخ به اینکه چه کسی تورات را بر موسی نازل کرده است؟ بگوید: خدا نازل کرده است. و رسول خدا (ص) نیز وحی خدای حکیم را با همان کلمه اعلان میکند: «قُلِ اللَّهُ». [انعام : ٩١]
رسول الله (ص) حتی کلمهٔ «قُل» را نیز حذف نمیکند و آن را نه در آیات مکتوب، که در بیان شفاهیِ آیات هم میآورد. امری که در محاوره و مکالمهٔ رو در رو معمولاً رایج نیست. همین اندازه برای ذهنی که تمایل به بازیگوشی ندارد، کفایت میکند که به الهی بودن کلام الله مجید، معترف باشد.
و اما اگر کسی به هر دلیلی بخواهد وحی را کلام بشر بداند، خطاپذیر بخواند، انبیاء را تا حد شاعران خفیف شمارد، و با برداشتن معنا و مفهوم از زندگی، فضا را برای رشد معنویّتهای دروغین، عرفانهای دنیوی و مکتبهای تقلّبی مهیّا نماید تا به اِشباع هوسهای حقیرانهاش بپردازد، بهتر است ما نیز همچون رسول الله (ص) آنان را به خود واگذار نموده تا سرگرم بازیچهٔ خود باشند.
این قسمت از کلام را با فرمان خداوند به رسول الله (ص) که: «ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ [انعام : ٩١]؛ یهودیان را به حال خود واگذار، تا سرگرم بازیچهٔ خود باشند»، و یا بنابر ترجمهٔ جناب آیتی: «رهایشان ساز تا همچنان به انکار خویش دلخوش باشند»، به پایان میرسانیم.
✍ علی خلیل اسماعیل
https://eitaa.com/alisalsobh