فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسین زرینجویی حاضر نشده بود استوری اغتشاشات بزاره. واسه همینم حذفش کردن. با ترور رسانه ای. چند هزار تا کامنت فحش گذاشته بودن زیر پست هاش. اکانتشو ریپورت کردن. انواع اقسام تهمت رو بهش زدن. چقدر توهین شنید و تهدید شد. حساب کنید چند تا سلبریتی دیگه بخاطر این تهدیدها همراه شدن با این جریان کثیف...
@aliya_ne
هدایت شده از محسن قنبریان
🌐 قوی اما مستضعفیم!
🔸 وقتی موشکها و پهپادهایت را برای دفاع یا تهاجم به دشمن، نو و دقیق می کنی؛ او میدان جنگ (نه بازی) را عوض می کند! میدانی که نه غلبه حجت (استدلال) در آن تمام کننده است و نه قدرتِ نظامی و...!
🔻 انقلاب اسلامی -که ایده های اساسی اش روزی برایش قدرت نرم در منطقه و بلکه جهان شده- امروز قدرت سخت اش زبانزد می شود اما در میادین نرمی به چالش کشیده می شود که میدان او نبوده/نشده/ نیست!
یعنی انقلاب، ارزشهای خود را در آنجا بماهو حقه بازتولید و رشد نداده است؛ میادین: فوتبال/ اینستاگرام/ جنگ هشتگ ها و...
📱 چین با "تیک تاک" به جنگ اینستاگرامِ آمریکایی رفت. جنگی صرفاً سیاسی اما بوسیله همان ارزشهای آمریکایی اینستاگرام!
جمهوری اسلامی نه به لحاظ سخت افزاری بلکه به لحاظ ارزشهای فرهنگی اش نمی تواند تیک تاکِ ایرانی داشته باشد که همه سرگرمی ها و سکس و رقص و انواع دیگرباشی ها درش باشد و فقط آمریکایی نباشد!
هرچه "روبیکا"یش، اینستاگرامی تر شود، از ارزشهای انقلابش دور تر میشود و هرچه پلتفرم هایش "ایتا"ای تر شود شهروندان و بخصوص جوانانش را بیشتر از دست می دهد!
⚽️ جام جهانی سالها "پوششِ" جنایات غربِ وحشی و "روکشِ" خیانات دست نشاندگان استعمار بوده اما اینبار برای جمهوری اسلامی نه پوششی است و نه روکشی؛ خودِ میدان نبرد است. نبردی که نه بازکنان تیمش، همه رزمندگان کربلای۵ و مدافعان حرم و تجلی ارزشهای انقلاب اند و نه تماشاگران کشورش همه با تیم جمهوری اسلامی اند!
افراد تیم سرودملی نمی خوانند، کاپیتان با نام خدای رنگین کمان(!) شروع و کنار داغدیدگان حوادث اخیر اعلام حضور می کند. جمعیت بالایی از تماشاگران هم در خانه ها روی سکوهای تیم رقیب می نشینند یا تماشا را تحریم می کنند!
دبل گل زن ایرانی محبوب اروپا را روزنامه ای داخلی "پوچ" تیتر می کند! و...
🔺 راه حل دو دیگریِ گفتمان انقلاب اسلامی واضح است:
- متحجران: علیه فجازی و صرفاً محدودیت برای همه پلتفرم های نوبه نو شونده اش/ علیه فوتبال و جام جهانی بلکه علیه تیم ملی و بازیکنان وطن!
- دگر اندیشان: موافق فجازیِ جهانی و جام جهانی و همه استاندارد سازی های بین المللی نظام سلطه؛ خواهان استحاله ج.ا در مقتضیات آنها (اینبار اغلب علیه تیم ملی بخصوص بازیکنان مقید به ارزشهای ج.ا)
‼️ راه حل "گفتمانِ جمهوری اسلامی" (با تاکید بر دو رکن اش: ارزشهای اسلامی و مردم) اما در ایندو معلوم نیست!
❓می خواهد با ورزش بخصوص فوتبال و ورزش بانوان، متن و حاشیه های المپیک و جام جهانی چه کند؟! امتداد خود را چگونه در آنها تعریف و تعبیه می کند؟! صرفاً پوشاندن سر زنانِ ورزشکار -که هر روز به کلاه نزدیک تر و بعضاً حذف میشود- را امتداد ارزشهای خود می داند؟!
با فضای مجازی غیر از فیلترینگ چه چاره ای دارد؟! فجازی ایرانی اسلامی انقلابی چگونه محیطی است که همه شهروندان را در خود جای داده و راضی نگه دارد؟!
❗️پاسخها کماکان سیاسی بلکه نظامی است: اینها مهم نیست؛ مهم قدرت نظامی ما و دست برترمان در منطقه برای اخراج آمریکا و نابودی اسرائیل است!
❗️ ناپاسخی هم عمدتا بخاطر اختلاط گفتمان اصیل با دو دیگری خود در سیاستگذاری و اجراست!
✅ شاید حوادث این دوماه و نحوه مواجهه اعتماد عمومی با ج.ا و مواجهه اینبار جامعه بزرگ فوتبال دوستان با تیم ملی، این عبرت را بدهد که اگر در این میادین نرم دست برتر نداشته باشیم، علمیات نظامی بلکه حتی دفاع مشروع از خود در افکار عمومی متهم و محکوم به شکست است!
⬅️ حوادث این دوماه آئینه ای خداداد بود برای اجابت دعای: "اَوقِفنِی عَلی مراکِزِ اِضطِرارِی! خدایا نقاط اضطرار و ناتوانی ام را به من بنمایان"!(دعای عرفه)
یافتن نقاط اضطرار برای سست عنصرها، ترس و یأس می سازد؛ اما راسخ الایمان ها را به جدّ و جهد نظری و عملی وامیدارد و التجائشان به خداوند را بیشتر می کند.
📝 محسن قنبریان ۱۴۰۱/۹/۱
☑️ @m_ghanbarian
پیاده گز میکنم سمت منزل شهید.یکی از رفقا قرار بود ده دقیقه به ۷ بیاید دنبالم و حالا ساعت از هفت هم گذشته. با آدمی که آنتایم نباشد مشکل دارم. طی الارض میکنم و پشت تلفنی که جواب نمیدهد فحش آبدار نثارش. "دندش نرم میخواست سر موقع بیاد یا حداقل تلفنش رو جواب بده." پنج دقیقه دم در خانه شهید راه میروم و می ایستم تا برسد. از همان دور که میآید شروع میکند به عذرخواهی.
نگاهی به خانه شهید ميندازم. بالای سی میخورد بنظرم اما برای بعد از جنگ است. برایم مهم است بدانم شهید توی این خانه بوده یا نه. البت ميدانم که امشب حتما هست. در را که زدیم سه چهار دقیقه طول کشید تا پیرمرد صاحب خانه برسد. پسرش ۶۰ شهید شده و آن موقع هم ۱۷ سالش بوده، لااقل باید ۸۰ سالی سن داشته باشد. قد و بالایش را نگاه میکنم و ماشاللهی بهش میگویم. داخل خانه که ميشويم سریع با هم گرم میگیریم. لب تاپ را در میآورم که فایل های شهید را سیو کنم. دستم را میگیرد، آرام بهم میگوید " چِ طُور گُوِمِت چِی بید اِیان. نَتَرم ولا." حال خاصی دارد. هم بغض تویش پیدا میشود هم افتخار. هم دلتنگی، هم غرور. بهش گفتم حاجی سنی که نداشت آن موقع. ۱۷ سالش بود. بهم میگوید اعجوبهای بود برای خودش. از قبل انقلاب میگويد. از کارهایش، از درست کردن نارنجک دستساز تا کوکتل مولوتوف. اسم کوکتلمولوتوف را که میبرد خنده ام میگیرد. اینروزها هم دوباره بازارش گرم است. میگوید خودش کلیشه امام درست میکرد. پروژکتور گرفته بود و نوارهای امام را پخش میکرد رویش. آنقدری مطالعه داشت که توی سن کمش هم جلوی گروهکها کم نیاورد. درگیر بود با آنها. صوت شهید را پخش میکنم : "پیامی به مردم دارم اگر جنگ طولانی شده، اگر شرایط سخت شده، شعب ابیطالب را بیاد بیاورید. گردنههایی که اسلام از آن عبور کرده و دست ما رسیده را مرور کنید." صحبت های شهید که تمام میشود، صوت را نگه میدارم. میگوید این را میزنی رو گوشی برایم. مات ماندهام نگاهش میکنم. سی ثانیه صوت از پسرش، تنها یادگاری که مانده برایش. زورم را میزنم، نمیشود. پسر بزرگش که دکتر صدایش میزنند میگوید بابا جان فردا سیدی را میبرم برایت درست میکنم. آرام و قرار ندارد پیرمرد. بلند میشود یک دقیقه بعد با چند تا برگه میآید. میگوید این پوستر ِ اولین مراسم سالگردش. این هم متن وصیت نامه اش که آن سالها چاپ کردیم. مال ۳۹ سال پیشاست. اینها جایشان توی موزه است. اما یک نسخهاش را هدیه میدهد به من.
ساعت ۸ شده و بچهها یکی یکی میرسند. به راوی پیام میدهم مجلس شروع شد. پیرمرد با ورود هر نفر بلند میشود تمام قد میایستد. آرام بهش میگویم عمو جان خودت را اذیت نکن. گوشش به این حرفها بدهکار نیست. نفر بعد که آمد هم جلویش پا میشود. نفر بعدی هم..
۸:۱۰ مجلس را شروع میکنیم. وصیت خوانده میشود و حاج آقای طحان کمی از وصیت شهید را برایمان شرح میدهد. من که هیچ از صحبت هایش نفهمیدم. ظاهرا خانواده شهید را از قبل میشناخته. یکجا به قاب عکس پشت سرش اشاره میکند و میگوید این تمثال شهید را فلان جا دادند ما هم آنجا بودیم. پیرمرد بلند میگوید نه حاج آقا این مال سال فلان است، که مسجد فلان مراسم گرفته بود. شما هم آنجا بودید. خوب مانده یادش پیرمرد. مطمئنم برنامه امشب هم یادش نمیرود. نحوه شهادت شهید را میگوید. آنجا که نیروها به میدان مین میخورند. اول دستی که بلند میشود. دست حسین ۱۷ ساله است. عاشق شهادت همچو تشنهایست که آب میجوید و در کوه و صحرا به دنبال شهادت میگردد. مَنِ الرَّائِحُ الى الله كالظَّمآنِ يَرِدُ الماء.
میکروفون را میدهیم به پدر شهید، همزمان راوی هم که از دوستان شهید بوده پیام میفرستد که نمیتواند برسد. میروم بیرون بهش زنگ میزنم. میگوید مهمان آمده. آه سردی میکشم. مهمان همیشه هم حبیب خدا نیست. خاطرات خوبی داشت، حیف شد. پدر شهید صحبت میکند. با همان سادگی کلامش. همان حرفهایی که به من گفته بود قبل دیدار. حس و حال دیداری که پدر و مادر شهید باشند عجیب به دل میشنید. حتی اگر راوی هم نباشد. میکروفون را میدهند مادر شهید. خیر مقدمی میگوید. همزمان با مادر شهید پدرش هم صحبت میکند. میگوید سواد نداشت. حسین برایش قرآن بزرگی گرفته بود بهش قرآن یاد داد. حالا جلسه ای نیست که قرآن باشد و او نباشد. خندهام میگیرد گلایه بود یا تمجید. نمیدانم. مادر شهید با سلامی بر حضرت آقا و حاج قاسم شروع میکند. هر جا میرفت با خودش کتاب میآورد. به هرکسی میخواست هدیه بدهد کتاب هدیه میداد. خواب و خوراک نداشت. یا پای کتاب بود یا بیرون داشت کاری میکرد. نشناختیمش. اینجای صحبتش دیگر خطاب به خانم هایست که کنارش نشسته اند. میگوید من خودم شهدا را دوست داشتم، سر مزارشان میرفتم. همیشه میگفتم ای کاش من هم کربلا بودم و حضرت زینب را یاری میکردم. حسین میگفت مادر تاریخ دوباره تکرار شده و ایران امروز، همان کربلاست...
هدایت شده از همهینوکرها
enc_16317667055292314563932.mp3
4.39M
روا بود که گریبان ز عـشق پاره کنم ؟!
دلم هوای تو کرده ، بگو چه چاره کنم ؟
#شب_جمعه
چند نکته که به ذهنم رسید برای رفقایی بنويسم که توی برنامه #چهارشنبه_های_شهدایی شرکت میکنند، در مورد روایت دیدارها:
روایت دیدار، بیشتر روایت کردنِ حواشی دیداره. پس به جزئیات و اتفاقات توجه کنید. روایتِ اون چیزیه که اگر شخص صوتهای برنامه رو گوش کرد متوجهش نشه. اون چیزی که فقط حضار دیدند. بعد از روایتِ شما شخص باید حس و حال دیدار براش تداعی بشه. البته نوع نگاه شما به اتفاقات هم میتونه متفاوت باشه. گاهی میشه از کنار نکتهای یا صحبتی بیتفاوت رد شد، گاهی هم میشه به ریز جزئیات پرداخت. گاهی میشه کاری کرد مخاطب از ته دل بخنده، یه موقعی هم هست که از گوشه چشمش اشکی جاری میشه. این بستگی به هنر شما داره که چطور روایت میکنید. وقتی میخوایید به این جزئیات بپردازید شرح و توصیف فضا، به مخاطب کمک میکنه تا خودش رو توی اون شرایط حس کنه. حاشیه دیدار متن رو جذاب میکنه و این حواشی از پرتقال روی درخت توی حیاط خونه پدر شهید میتونه باشه تا صدای زنگ تلفن یک نفر که مداحی حسین ستوده است. گاهی میشه از قاب عکس شهید که گوشه خونه قرار داره و توی یکی از مجالس به پدر شهید دادن سوژه ساخت. حتی میشه به نحوه حرف زدن حاج آقا هم تیکه ای پروند وقتی خیلی سنگین صحبت میکنه. رفتار و گفتار و لحن صحبت پدر و مادر شهید که نگم براتون، کلی توش جمله و مطلب هست. حتی کوچه تاریک خونه شهید، خیابون شلوغ یا خلوت هم اگه دل به کار بدید قابلیت کار کردن داره. اگه یه نفر به جزئیات دقت کنه حتی مدل نشستن هم توش نکات جذابی هست. حتی خوندن وصیت با اون حس و حال خاص و کلی چیز دیگه. اما دقت کنيد که پیام و محتواست که به متن شما ارزش میده. پس حتی الامکان در روایت بدنبال منتقل کردن پیامی باشید. اینم یادتون نره که جملات کوتاه جذابیت بیشتری دارند. جملههای طولانی واقعا حوصله مخاطب رو سر میبره. راستی سعی کنید غلط نگارشی نداشته باشید...
وقتی رفقایی که توی این مجالس میان، روایت خودشون رو برام میفرستن از عمق وجودم کیف میکنم. همه مطالب رو هم میخونم و نقاط ضعف و قوت شون رو هم سعی میکنم در حد توانم بگم.
@aliya_ne
مجنون | علیعلیان
چند نکته که به ذهنم رسید برای رفقایی بنويسم که توی برنامه #چهارشنبه_های_شهدایی شرکت میکنند، در مورد
قاب عکس دسته جمعی
چهارشنبه های شهدایی
منزل شهید غلامحسین عیدیان
۹ آذر ۱۴۰۱، دزفول
@aliya_ne
امشب بعد مدت ها رفتم اینستا، بعد کمی گشت و گذار به پیج اصلی شلوغ کاریهای دزفول پیام دادم و پیشنهاد گفت و گو..
دلا دیوانه شو
دیوانگی هم عالمی دارد..
@aliya_ne
رجوی در کوران جنگ به صدام پناه برد. برای توجیه خیانت مطرح کرد که این جنگ، جنگ جمهوری اسلامی است و نه جنگ ایران ! حالا این روزها همان مدل صحبتها تکرار میشود. که این مرزهای جمهوری اسلامی است نه ایران. نمیدانم این حرفهای مسخره از کجا میآید. زمان جنگ هم بحث اعتصاب مطرح بود. زمان جنگ هم توی قفل نانواییها چسب میریختند که اعتصاب زورکی شان زمین نخورد. خودشان هم میدانستند با اعتصاب و برهم زدن اقتصاد سفره مردم کوچکتر میشود نه جمهوری اسلامی. قرار نیست ما به مردم فشار بیاوریم تا بزور آزاد شوند. واقعا این مدل جواب نمیدهد. خب اگر داعیه انقلاب دارید، جای این رفتارهای مسخره و فشار به مردم بروید یقه مسئولین را بگیرید. چند بار جلوی مجلس تحصن کردید؟ چند تا پرونده فساد توی شورای شهر و روستای محل زندگیتان افشا کردید؟ چقدر پیگیر حقوق عقب افتاده کارمندان شهرداری و جاهای دیگر بودید؟ شفافیت برایتان مسئله بوده؟ با چارتا شعار مبهم و کار چریکی فقط زندگی مردم مختل میشود. اگر جز دروغ و ریا و فحاشی کار دیگری بلد نیستید، تو را به خدا کاری نکنید که اگر کسی خواست توی این مملکت قدمی برای عدالت بردارد نتواند.
به بهانه اعتصابات سراسری، ۱۴ ۱۵ ۱۶ آذر
علیان، ۱۱ آذر دزفول
...
@aliya_ne
به بهانه درد این روزهایمان.
آتشی که زبانه کشید، عکس شهیدان شهرم!
نقلست وقتی رژیم بعث رسید پشت دروازههای سوسنگرد خورد به سد مقاومت مردمی. آن موقع که نیروی نظامی درست و درمان نداشتیم. تعدادی کماندوی ارتشی توی شهر بودند، بچههای بسیج و مردم. مردمی که شهر را خالی نمیکردند. آنروزها ستون پنجم هم مانده بود. بهشان میگفتند خلق عرب. به بهانه سر زدن به خانه و کاشانهشان آزادانه توی شهر پرسه میزدند و خبرهای سوسنگرد را میبردند برای ارتش بعث. وقتی توان و روحیه بعثیها داشت رو به زوال میرفت ستون پنجم خبر برده بود که شهر خالیست و اینها که ماندهاند مشتی زن و بچهاند. چند تا نوجوان چهارده پونزده ساله که دیگر نه رمقی برایشان مانده که جلوی کماندوهای شما بایستند و نه سلاحی دارند برای دفاع. بنیصدر هم دستوری برای فرستادن نیروی کمکی و تجهیزات صادر نکرده. شهر مهیاست برای کامجویی شما از زنان سوسنگردی. از اینجای داستان را هیچ راوی زندهای نمیگوید. میدانی چرا؟ چون قصه ناموسی میشود. هیچ انسان با شرفی حاضر نمیشود اینجایش را روایت کند. اینها را تاریخ با غصه و درد توی سینهاش نگه داشته. من فقط همينقدر بگویم که بعثیها حتی عکس شخصی زنان و دختران عرب را از توی آلبومهای خانوادگی برداشته و با خود برده بودند. بین عربهای خوزستان خلق عرب منفور است و معروف به ناموس فروشی. خلق عرب را نه عرب میدانند نه مسلمان. توی تاریخ نوشتهاند که ۶ نفر پاسدار، چهار روز توی سوسنگرد مقاومت کردند. آخر سر هم هر شش نفرشان شهید میشوند. توی تاریخ نوشته اند ۵ نفر ستون پنجم گرای نیروی خودی را به دشمن می دادند.
میدانی رفیق!
توی تاریخ نوشته که ارتش بعث تا نزدیک دزفول هم آمد. این را توی قصه های مادربزرگم هم شنیدهام. آن موقع بیوه زنی بوده سی و چند ساله. میگفت شهر تاریک بوده اما خالی نه. ترس بوده و دلهره.. اینها را که میگفت تاریخ هم روایت کرده، اما هیچ جای تاریخ ننوشته دزفول خلق عرب داشت. هیچ جا ننوشته یک نفر پیدا شد و زبانم لال گرای ناموس این خاک را به دشمن داد و وعده کامجویی از زنان شهر را به فرمانده ی بعثی. اما شامهی قوی این روزها رنگ و بوی خلق عرب را حس میکند. وطن فروشی و ناموس فروشی را از دور هم میشود فهمید. تمام انسان های پست در واقع یک وجه مشترک دارند. نه نسب دارند نه مسلمانند. بی نسب ناموس فروش الزاما که نباید برچسب و اتیکت بخودش بزند یا ناموسش را توی ویترین بگذارد. گاهی اوقات راه را برای آمدن دشمن هموار میکند، گاهی گرای توان و نیروهای خودی را میدهد گاهی هم مثل این پتیارهها عکس شهدا را آتش میزند. ناموس فروش حتی برای دشمن هم منفور است.
میدانی رفیق! شهید ناموس هر شهریست. بعثیها توی سوسنگرد از روی جنازه شهدا که رد شدند به ناموس شهر تعرض کردند. اوکه امروز عکس شهید را با کف و سوت آتش میزند همان خلق عرب ناموس فروش دهه شصت است. شوخی که نداریم باهم. کاش قطرههای خون ما میریخت و آتش اینگونه به عکس این مظلوم های بی دفاع شراره نمیکشید. آخر قطرههای خون این شهید برای ناموس ریخته شده بود، یادمان که نرفته. البت در فرهنگ اینها ناموس واژه غریبی است. اینها که امروز عکس شهید آتش میزنند اگر سی سال پیش بودند جلوتر از بعثیها پا روی جنازه شهدا میگذاشتند و وعده کامجویی از زنان شهر را به فرماندهان بعثی میدادند...
علیان. ۱۲ آذر ، دزفول
...
@aliya_ne
یکی از رفقا نوشته بود یک دقیقه از صحبتهای علیزاده سوسیالیستِ سکولار توی اسپیس توییتر از دهها ساعت گریه توی روضه تریبون دارهای اسلام آمریکایی ارزشش بیشتر است. بیراه نمیگفت! بنشینیم ببینیم چکار کردیم با مجالس اهل بیت علیهم السلام. چقدر فرصت سوزی کردیم با منبرهای بیمحتوای کم رونق! جایی که باید محل گفت و شنود معارف اهل بیت و مطالبه حق میشد، شد محل تخدیر و خودنمایی و ریا !
ما هم که موضع داشتیم علیه این مدل اسلام افتادهایم توی همین دام و مسیر با این استدلال که ذائقه مخاطب تغییر کرده و دویدیم که جا نمانیم از قافله و هر کاری کردیم و هرچیزی راه دادیم به دستگاه اهل بیت به اسم جذب. هیات روز بروز سبک جدید سینه زنی و شور و هروله یاد میدهد و ما باید حسرت بخوریم که اشک روضههایمان عدالتخواه تربیت نمیکند. بعد سه چهارسال رفتن و آمدن، به بچه هیاتیها مبنای فکری نمیدهیم که توی بزنگاه درست تحلیل کنند! در بهترین حالت مذهبی غیر اجتماعی منفعل میشود خروجی هیاتمان. ما کم سنتر که بودیم توی تشکیلات و منبر بهمان گفتند هیاتیترین غیر معصوم خمینی بود! همو که روضهها و شعائر و مجالس را احیا کرد. خودش هم پرورش یافته روضه بود. اصلا نگاه کنید با روضه چه انقلابی به راه انداخت و چه شهیدانی تربیت کرد! او بود که ایستاد و نگذاشت روشنفکرها روضه و شور و هیاهو و حماسه و سینه و لطمهزنیها را از نهضت حسینی حذف کنند. چقدر این روزها به آن مدل منبر، آن موضع گیری در تشکیلات، اصلا چقدر به روحیات امام نیاز داریم. عالمی که با گلوگیری و غصهاش بر گوش ما روضه بخواند و روضهای که بجای رکود زنده مان کند. عاشورا ضیافت بلاست و بعد روضه باید یاد بگیریم در این کشاکش بلا بیتفاوت نباشیم. سینهزن بی بخار به چه درد اهل بیت و دین میخورد؟ هیات بدون موضع و تحلیل سیاسی چه صیغه ایست دیگر؟
دوستان
چند تا هیات و روضه سراغ دارید که این روزها مسئلهشان اصل دین است و پاسخ به شبهات و هجمهها. چقدر اجتماع تشکیل دادند، چقدر نگذاشتند علم دین زمین بماند؟ فکر کنید کتیبه عزایمان، عکس شهیدان مان را آتش بزنند و ما توی مساجد و حسینیه هامان مشغول سینه زدن باشیم. لابد امام زمان هم آمد میگوییم اذهب انت و ربک فقاتالا انا هاهنا باکیون!
انها که این حقیر را میشناسند به تبع میداند که قصد کوبیدن جایی را ندارم و مجموعه خاصی هم مدنظرم نیست. حرف فقط همینست، امروز که توی شهر عکس شهیدانمان را آتش زدند، دیگر هیچ جای سکوتی نمیماند. اگر ساکت شدیم فردا خودمان و مجلس روضه مان را با هم به آتش میکشند. از ما گفتن بود رفقای هیاتی.
علیان. ۱۲ آذر، دزفول
...
@aliya_ne
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر کس که میخواهد بداند حال مارا
باید بخواند ماجرای کربلا را
شهید جلیل نوری دزفولی
@aliya_ne
مجنون | علیعلیان
🔰این کلیپ را با احتیاط باز کنید.. 📌شما صدای مادر شهید عبدالحمید انجول زاده را میشنوید.. 📝روایتی ا
مهرماه بود که پیکر شهید عبدالحمید انجول زاده بعد سالها چشم انتظاری خانواده اش برگشت!
برای اینکه حس و حالی که اینروزها خانواده شهید جلیل نوری رو درک کنید پیشنهاد میکنم حتما کلیپ بالا رو ببینید. صحبتهای مادر شهید
@aliya_ne
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 سکانس زیبای شیار ۱۴۳
بیاد مادر شهید جلیل نوری که وقتی پسر نیومد اون رفت پیش فرزندش. برای همچو لحظه ای که ندید و از دنیا رفت.
@aliya_ne
12-rozee4.mp3
6.9M
با حال مناسب گوش کنید
یاد همه شهدا
شهدای جاویدالاثر
شهید جلیل نوری
و مادرایی که اونقدر چشمشون به در موند
تا از دنیا رفتند.
#روضه
هدایت شده از انجوی نژاد. رهپویان وصال شیراز
جناب حجت الاسلام جلالی نماینده محترم مردم رفسنجان در مجلس شورای اسلامی
سلام علیکم
از انجا که به درست یا غلط معتقدم حضرتعالی یک تنه و البته به نمایندگی از تفکری خاص در حال زنده کردن مجدد آشوب رو به خاموشی هستید از حضرتعالی تقاضای مناظره دارم.
#سید_محمد_انجوی_نژاد
🆔 @rahpouyancom
مجنون | علیعلیان
جناب حجت الاسلام جلالی نماینده محترم مردم رفسنجان در مجلس شورای اسلامی سلام علیکم از انجا که به درست
حسین جلالی، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، در گفتگو با خبرنگار سیاسی مُنیبان درباره اتفاقات اخیر و عدم ارائه خدمات به خانم های کم حجاب گفت: وقتی ناآرامیها زیاد میشود اراذل و اوباش افزایش پیدا میکنند، در جاده میریزند و بیحجابی زیاد میشود در نتیجه وقتی ناآرامیها تمام شود این موارد هم تمام میشوند. همه این موارد یکی دو هفته دیگر جمع میشوند منظور این است که روسریها به سر زنان برمیگردد. نماینده مردم رفسنجان در مجلس شورای اسلامی در پاسخ به اینکه دادستان کل اعلام کرد گشت ارشاد تعطیل شده است، افزود: حتماً نباید گشت ارشاد باشد؛ ۲۰ سال است که گشت ارشاد نداریم بلکه پلیس امنیت اخلاقی داشتیم. در مجموع حجاب وجود دارد اما روش و شیوه دعوت به آن تغییر کرده است.
...
پ ن: مقوله حجاب و عدم پایبندی به آن چیزی نیست که طی یک روز و یک هفته رخ داده باشد، قرار هم نیست با یک هفته و اقداماتی از این دست درست شود. منظورشان از اقدامات اینست که خدمات ادارات و بانکها را به خانمهای کم حجاب قطع کنند و حسابشان را هم مسدود. واقعا اظهارات این نماینده مجلس در نوع خودش عجیب است! آخر این چه قرائت عجیب و غریبی از دین و حاکمیت دینی است که اینها دارند؟ ان شاءالله که اینها سواستفاده از صحبتهایش باشد و شیطنت رسانهای، نه عقیده و تفکر!
@aliya_ne
4_5927005472061132155.mp3
3.15M
شعرخوانی دکتر علیموجودی "دِلِ مارِ شهید "
چند دقیقه درد و دل مادر شهیدان، با حال و هوای مناسب گوش کنید.
@aliya_ne
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر کس که میخواهد بداند حال مارا
باید بخواند ماجرای کربلا را
حضور پیکر شهید جلیل نوری دزفولی در دبیرستان شهید زربخش
@aliya_ne
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویژه برنامه همکلاسی من
حضور پیکر دانش آموز شهید جلیل نوری دزفولی
در دبیرستان شهید زربخش
چهارشنبه ۱۶ آذر
@aliya_ne
روایت مدرسه زربخش، همکلاسی آسمانی _221208_172912 (2).pdf
4.6M
صبح چهارشنبه پیکر شهید جلیل نوری مهمان بچههای دبیرستان شهید زربخش دزفول بود. این متن روایتی از این برنامه است. کمی طولانی است اما به خواندنش میارزد.
#هم_کلاسی_آسمانی_من
@aliya_ne
جوانی وسط اغتشاشات کشته میشود. انگشت اتهام سمت نظام است. BBC و اینترنشنال این را توی بوق و کرنا کردهاند. این سمت سکوت مطلق. مردم هم از همه جا بیخبر. دلها اما سوخته از این داغ. جوانِ رعنا.. محمد قائمی. عکسهایش توی مجازی دست به دست میچرخد. ۱۷ سالش بوده ظاهرا.
معترض هم اگر بوده،
شعاری و فحشی هم اگر داده،
سنگی هم اگر پرانده،
تقاصش گلوله نبوده، گلوله جنگی. میگویند نظام با گلوله جنگی زده. کینههای مردم این وسط بیشتر میشود. میگویند قاتلِ محمد است. دوز کینه ها بالاتر میرود. میگویند قاتلیست که از خون جوانان این وطن ارتزاق میکند. هواپیمای اوکراینی و سرنشینانش، آبان ۹۸ و آن کشتار پی اعتراضات. اینها که یادمان نرفته هنوز. روایتهایی که توی اینستاگرام پخش میشود چهره نظام را کریه جلوه میدهد. روایتها از قتلی که هنوز مبهم است. اینطرف اما از بالا دستور رسیده که صحبت نکنید. روزه سکوت مسئولین بعد چهل روز هنوز نشکسته. اعتراضات و فحشها توی چهلم محمد قائمی بیشتر میشود. عدهای ضریب میدهند و شعارها رادیکال میشود. و نظام منفورترین کاراکتر این صحنهست. نمیدانم این بالا کیست که وسط حادثهها نمیگزارد کسی حرف بزند. رفع ابهام کند. یعنی نمیداند فتنهها از ابهام ارتزاق میکنند، نمیداند دوای دردهایی از جنس فتنه تببین است. یعنی حالیش نمیشود که تببین ماله کشی و توجیه و مغلطه نیست که از جنس نور است و صداقت. نمیفهمد شفافیت و روایت صحیح دوای درد این روزهاست. نمیداند انقلاب این روزها مردهایی میخواهد که عرضه داشته باشند بگویند ما زدیم و تاوان اشتباهشان را هم بدهند. اگر هم نزدند سینه سپر کنند و همین حرف را با صدای بلند اعلام کنند. داستان سیستان را مرور کنید! خبر تجاوز مامور انتظامی چابهار به دختر ۱۵ ساله و بلوایی که به پا شد. چند خون به ناحق این وسط ریخته شد. در پی آن خطا و سکوت بعدش.
آقایان
برادران
مسئولین
دلسوزان
انقلاب کسانی را میخواهد که برایش هزینه بدهند. نه کسانی که هزینه بتراشند. راستی دیشب مراسم با شکوهی برای شهید نوری برگزار شد. مردم اشک ریختند پای استخوانهایی که سی و اندی سال زیر خاک بوده. تجدید بیعتی هم بود با نظام، نظامی که برایش خون ریختیم. صبح هم انصافا سنگ تمام گذاشتند توی تشییع. این مردم الحق که انسانهای شریفی هستند و قدردان همه کسانی که برای این نظام هزینه میشوند.
@aliya_ne
May 11
InShot_۲۰۲۲۱۲۰۹_۱۶۵۷۵۳۰۰۱.mp3
3.14M