eitaa logo
تفسیر المیزان
9.3هزار دنبال‌کننده
150 عکس
36 ویدیو
0 فایل
تفسیر المیزان علامه طباطبایی ره 🙏راه حمایت از کانال: ۵۸۹۲۱۰۱۳۰۸۱۵۷۲۶۸ جعفری. بانک سپه ارتباط @samad10011
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 تفسیر آیه 1⃣2⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰إِنَّ جَهَنَّمَ كانَت مِرْصاداً1⃣2⃣ 🔸راغب در مفردات گفته : كلمه به معناى آماده شدن براى مراقبت است، - تا آنجا كه مى گويد - و به معناى آن محلى است كه براى مراقبت در آنجا قرار بگيرى، و اين كلمه در قرآن آمده. تا آنجا كه مى فرمايد: (و اقعدوا لهم كل مرصد - براى دستگيرى آنان در هر كمين گاهى به كمين بنشينيد). كلمه شبيه به مرصد است، اما مرصاد تنها به آن محلى كه براى اين كار آماده شده اطلاق مى شود. و اين كلمه نيز در قرآن آمده مى فرمايد: (ان جهنم كانت مرصادا)، و اين آيه اين نكته را مى فهماند كه جهنم محل عبور همه مردم است، و آيه زير كه مى فرمايد (و ان منكم الا واردها - هيچ كس از شما نيست مگر آنكه به جهنم وارد خواهد شد).این بود گفتار راغب. ______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه2⃣2⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰لِّلطغِينَ مَئَاباً2⃣2⃣ 🔸طاغيان كسانى هستند كه متصف به طغيان باشند، و خروج از حد، كار هميشگى آنان باشد، و كلمه اسم مكان از ماده است، كه به معناى رجوع است، و اگر جهنم را محل برگشت طاغيان خوانده، به اين عنايت بوده كه خود طاغيان در همان دنيا، جهنم را ماواى خود كردند، پس صحيح است بگوييم به جهنم بر مى گردند. ______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه سوره3⃣2⃣ از تفسير شریف المیزان 🔰لَّبِثِينَ فِيهَا أَحْقَاباً3⃣2⃣ 🔸كلمه به معناى زمانهاى بسيار و روزگاران طولانى است كه آغاز و انجام آن مشخص نباشد. 🔸و اين كلمه جمع است و اما در اينكه مفردش چيست؟ آيا حقب - به ضمه اول و سكون دوم است - و يا حقب - به دو ضمه - است، اختلاف كرده اند، و حقب - به دو ضمه - در قرآن كريم آمده، مى فرمايد: (او امضى حقبا) 🔸 بعضى هم گفته اند: مفردش - به فتح اول و سكون دوم - است، و واحد حقب هم حقبه - به كسر اول و سكون دوم - است. راغب گفته: حق اين است كه حقبه به معناى مدت نامعلومى از زمان است. 🔸بعضى هم كلمه را به هشتاد و يا هشتاد و چند سال تحديد كرده اند. و بعضى ديگر اضافه كرده اند كه: هر سال از اين حقب سيصد و شصت روز و هر روزش برابر هزار سال است. و از بعضى ديگر نقل شده كه گفته اند: حقب به معناى چهل سال است. و از بعضى ديگر آمده كه گفته اند: هفتاد سال است. و اقوالى ديگر در معناى حقب گفته اند، اما از خود قرآن كريم دليلى بر هيچ يك از اين تحديدها وارد نشده، علم لغت هم چيزى در اين باب نگفته. 🔸و از ظاهر آيه بر مى آيد كه مراد از طاغيان، معاندين از كفار هستند، مؤيد اين ظهور ذيل سوره است كه مى فرمايد: (انهم كانوا لا يرجون حسابا و كذبوا باياتنا كذابا) و مفسرين كلمه در آيه را به حقب بعد از حقب تفسير كرده اند، كه در نتيجه آيه را چنين معنا كرده اند: جهنم برگشتگاه طاغيان است، در حالى كه در جهنم حقبى بعد از حقب ديگر مى مانند، بدون اينكه اين حقب ها آخرى داشته باشد. پس آيه شريفه با آيات ديگر قرآن كه تصريح دارد بر خلود كفار در جهنم منافات ندارد. 🔸بعضى گفته اند: آيه (لا يذوقون فيها...) الخ صفت احقاب است، و معناى آيه اين است كه طاغيان در دوزخ احقابى ميمانند كه صفتش اين است كه در آن اثرى از خنكى و نوشيدنى نيست، مگر حميم و غساق، و آنگاه بعد از اين احقاب وضعى غير آن وضع را خواهند داشت، و جاودانه به وضعى كه معلوم نيست چگونه است در دوزخ خواهند بود. و اين معنا در صورتى كه سياق آيه با آن مساعدت كند معناى خوبى است. ______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه4⃣2⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰لا يَذُوقُونَ فِيهَا بَرْداً وَ لا شرَاباً4⃣2⃣ 🔸در اين آيه بين و مقابله افتاده، و ظاهر اين مقابله آن است كه مراد از برد مطلق هر چيز غير نوشيدنى باشد، كه آدمى با آن خنك شود، نظير سايه اى كه بتوانند در آن استراحت كنند، پس مراد از چشيدن خنكى مطلق دسترسى و تماس با خنكى است، نه خصوص ‍ چشيدنيهاى آن. __________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه5⃣2⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰إِلا حَمِيماً وَ غَساقا5⃣2⃣ كلمه به معناى آب بسيار داغ است، و كلمه به معناى چرك و خون اهل دوزخ است. __________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه6⃣2⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰جَزَاءً وِفَاقاً 6⃣2⃣ 🔸كلمه مصدرى است به معناى اسم فاعل. و معناى آيه اين است كه ايشان جزا داده مى شوند جزايى موافق با اعمالى كه كردند. ممكن هم هست مضافى در تقدير گرفته بگوييم: تقدير آيه است، يعنى جزايى داراى وفاق. و يا بگوييم اطلاق بر جزا از باب مبالغه است، مثل اينكه وقتى مى خواهيم در عدالت زيد مبالغه كنيم مى گوييم زيد عدل است __________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیات 7⃣2⃣و8⃣2⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰 (انهم كانوا لا يرجون حسابا و كذبوا باياتنا كذابا) 7⃣2⃣و8⃣2⃣ 🔸كلمه مفعول مطلق است، براى جمله ، در نتيجه معناى آيه (و كذبوا باياتنا تكذيبا عجيبا) مى شود. 🔸يعنى كفار اميد حسابى ندارند، و آيات ما را به طور عجيب تكذيب مى كنند، چون بر تكذيب خود اصرار مى ورزند. و اين آيه مطابقت جزا با اعمال ايشان را تعليل مى كند، به اين بيان كه كفار اميد حساب در يوم الفصل را ندارند، در نتيجه از حيات آخرت مايوسند، و به همين جهت آيات داله بر وجود چنين روزى را انكار مى كنند، و به دنبال آن آيات توحيد و نبوت را هم انكار نموده، در اعمال خود از حدود عبوديت تجاوز مى كنند، و نتيجه همه اينها اين شده كه به كلى خدا را از ياد برده، خدا هم آنان را از ياد برد، و سعادت خانه آخرت را بر آنان تحريم كرد، در نتيجه براى آنان نماند مگر شقاوت، و در آن عالم چيزى به جز مكروه نمى يابند، و جز با صحنه هاى عذاب مواجه نمى شوند، و همين است معناى اينكه فرمود (فذوقوا فلن نزيدكم الا عذابا). 🔸و جمله مورد بحث كه مى فرمايد: (جزاء وفاقا) دلالت دارد بر مطابقت كامل بين جزا و عمل، پس انسان با عمل خود نمى جويد مگر جزايى را كه مو به مو مطابق آن باشد، پس رسيدن به جزا در حقيقت رسيدن به عمل است، همچنان كه فرمود: (يا ايها الذين كفروا لا تعتذروا اليوم انما تجزون ما كنتم تعملون ).(هان ای کسانیکه کافر ورزیدید امروز عذر خواهی نکنید،برای اینکه امروز جز عملتان را به عنوان جزاء به شما نمی دهند) . __________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 9⃣2⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و كل شى ء احصيناه كتابا9⃣2⃣ 🔸 يعنى هر چيزى را - كه اعمال شما هم از آن جمله است - ضبط كرده و در كتابى جليل القدر بيان نموده ايم، بنابراين آيه شريفه مورد بحث در معناى آيه زير است كه مى فرمايد: (و كل شى ء احصيناه فى امام مبين ). 🔸ممكن هم هست مراد (و كل شى ء حفظناه مكتوبا) باشد، يعنى هر چيزى را ما با نوشتن در لوح محفوظ و يا در نامه اعمال حفظ كرده ايم. اين هم جائز است كه احصا به معناى كتابت باشد، و هم كتاب به معناى احصا باشد، چون هر دو در معناى ضبط مشتركند، و معناى آيه يا (كل شى ء احصيناه احصائا) باشد، و يا (كل شى ء كتبناه كتابا). 🔸و به هر حال آيه شريفه حالى است كه تعليل سابق را تكميل مى كند، و معناى آن با آيه قبل چنين مى شود: جزاى آنها موافق با اعمال ايشان است، به علت اينكه چنين حال و وضعى داشتند، در حالى كه ما حال و وضعشان را عليه آنان ضبط كرديم، و جزايى موافق با آن به ايشان مى دهيم. __________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه0⃣3⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰فَذُوقُوا فَلَن نَّزِيدَكُمْ إِلا عَذَاباً0⃣3⃣ 🔸فاء تفريع كه در آغاز اين آيه آمده، آن را نتيجه مطلب قبل كرده، كه عذاب كفار را تفصيل مى داد، و مى خواهد ايشان را از اين اميد مأيوس كند كه روزى از شقاوت نجات يافته به راحتى برسند، و التفاتى كه از غيبت: انهم به خطاب نزيدكم بكار رفته اين نكته را مى رساند، كه خداى تعالى ايشان را حاضر فرض كرد تا توبيخ و سركوبيشان بدون واسطه انجام شود. 🔸و مراد از جمله (فلن نزيدكم الا عذابا)، اين است كه آنچه مى چشيد عذابى است بعد از عذابى كه قبلا چشيده بوديد، پس آن عذاب، عذابى است بعد از عذاب، و عذابى است روى عذاب، و همچنان عذابها دو چندان مى شود، و عذابى به عذابتان افزوده مى گردد، پس از اينكه به آرزوى خود برسيد مأيوس باشيد، و اين آيه خالى از اين ظهور نيست كه مراد به جمله (لابثين فيها احقابا)، خلود در آتش است، و اينكه عذاب از شما قطع نخواهد شد. __________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیات1⃣3⃣ و2⃣3⃣و3⃣3⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفَازاً ... كِذَّباً۰1⃣3⃣الی3⃣3⃣ 🔸كلمه به طورى كه راغب گفته - به معناى ظفر يافتن به خير بدون صدمه و با حفظ سلامت است، پس در اين كلمه هم معناى ظفر يافتن به خير هست و هم معناى نجات و خلاصى از شر، و كلمه مصدر ميمي و يا اسم مكان از فوز است، و در آيه شريفه هر دو احتمال راه دارد. 🔸و در جمله (حدائق و اعنابا) كلمه جمع حديقه است، و حديقه به معناى بوستان داراى ديوار است، و كلمه جمع عنب است، كه نام ميوه درخت مو است، و چه بسا به خود درخت هم عنب گفته مى شود. 🔸و كلمه جمع كاعب است كه به معناى دختر نورسى است كه پستانهايش رو به رشد نهاده، و دائره اى تشكيل داده، و كمى از اطرافش بلندتر شده. و جمع ترب است، كه به معناى مثل است، و (كواعب اتراب) به معناى دخترانى هم سن و سال و شبيه به هم هستند. __________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه4⃣3⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و كاسا دهاقا4⃣3⃣ 🔸 يعنى و قدحهايى پر از شراب، پس كلمه مصدرى است كه معناى اسم فاعل را مى دهد. ______ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 5⃣3⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰لا يسمعون فيها لغوا و لا كذابا5⃣3⃣ 🔸يعنى در بهشت سخن لغو نمى شنوند، سخنى كه هيچ اثر مطلوب بر آن مترتب نمى شود، و نيز يكديگر را در آنچه مى گويند تكذيب نمى كنند، پس سخنان بهشتيان هر چه هست حق است و اثر مطلوب دارد، و صادق و مطابق با واقع است. ______ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 6⃣3⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰جَزَاءً مِّن رَّبِّك عَطاءً حِساباً6⃣3⃣ 🔸یعنى رفتارى كه با متقين مى شود هر چه باشد در حالى است كه جزايى حساب شده، و عطيه اى از ناحيه پروردگار تو است، پس كلمه و همچنين كلمه است، و كلمه مصدرى است به معناى اسم مفعول، و صفت است براى عطاء، احتمال هم دارد كه كلمه و يا مفعول مطلق باشد. 🔸بعضى گفته اند: در اين آيات جزاى متقين را به نسبت داده، و را به ضمير راجع به رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم اضافه كرده، تا به اين وسيله از آن جناب احترامى به عمل آورده باشد، ولى در جزاى طاغيان اين كار را نكرد و آن را به نسبت نداد و نفرمود: (جزاء وفاقا من ربك) تا بفهماند خداى تعالى منزه از رساندن شر است، هر شرى كه باشد به دست خود طاغيان درست مى شود، همچنان كه در جاى ديگر فرموده: (ذلك بما قدمت ايديكم و ان اللّه ليس بظلام للعبيد.) 🔸نكته اينكه كلمه را بعد از جزاى طاغيان نياورد، و گذاشت تا بعد از جزاى آنان و جزاى متقين بياورد، اين است كه مفاد آيه (ان يوم الفصل كان ميقاتا) را كه در اول گفتار بود تثبيت نموده، بفهماند فصل در آن روز خرافى نيست، بلكه با حساب است. ______ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 7⃣3⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰رَّب السمَوَتِ وَ الاَرْضِ وَ مَا بَيْنهُمَا الرَّحْمَنِ7⃣3⃣ 🔸اين آيه كلمه را كه در آيه قبل بود تفسير و بيان مى كند، مى خواهد بفهماند ربوبيت خداى تعالى عمومى است و همه چيز را شامل است، و آن ربى كه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله وسلم رب خود اتخاذ كرده و او را مى خواند رب اختصاصى نيست، بلكه رب هر مو جودى است، پس اينكه مشركين مى گويند كه براى هر طايفه اى از موجودات ربى جداگانه است، و خدا رب آن ارباب، و يا به قول بعضى از آنان رب آسمان است سخن درستى نيست . 🔸و توصيف رب به صفت - با در نظر گرفتن اينكه اين كلمه صيغه مبالغه است -، اشاره دارد به سعه رحمت او، و اينكه رحمت خدا نشانه ربوبيت او است. 🔸ممكن نيست موجودى از آن محروم باشد، همچنان كه ممكن نيست موجودى از تحت ربوبيت او خارج باشد، مگر آنكه مربوبى از مربوبهاى او خودش به سوء اختيارش رحمت او را نپذيرد، كه اين شقاوت و بدبختى خود ايشان است، مانند طاغيان كه مربوب خدا هستند، ولى رحمت او را نپذيرفته از زى عبوديتش خارج شدند. ______ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیات سوره7⃣3⃣و 8⃣3⃣ از تفسير شریف المیزان 🔰لا يمْلِكُونَ مِنْهُ خِطاباً يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلَئكَةُ صفًّا لا يَتَكلَّمُونَ إِلا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَ قَالَ صوَاباً7⃣3⃣ و8⃣3⃣ 🔸از اينكه اول اين آيه دنبال آيه (رب السموات و الارض و ما بينهما الرحمن) واقع شده، كه از ربوبيت و رحمانيت خدا خبر مى دهد، و ربوبيت تدبير و شأن رحمانيت بسط رحمت است، معلوم مى شود منظور از خطاب در جمله (از ناحيه او مالك خطابى نيستند) بگو مگو و اعتراض به خداى تعالى درباره بعضى از رفتارهاى اوست، مثلا بپرسند علت فلان عمل چه بود؟ چرا فلان كار را اينطور كردى و آنطور نكردى؟ همانطور كه ما از يكديگر مى پرسيم: چرا چنين كردى و چنان نكردى؟ در نتيجه جمله (لا يملكون منه خطابا) در معناى آيه زير است كه مى فرمايد: (لا يسئل عما يفعل و هم يسئلون ) كه بحث پيرامونش گذشت. 🔸اين از نظر وقوع صدر آيه بعد از آيه (رب السموات و الارض ...) بود، و ليكن از نظر وقوع ذيل آن كه مى فرمايد: (يوم يقوم الروح و الملئكه صفا) بعد از جمله (لا يملكون منه خطابا) كه از ظاهرش بر مى آيد اين مالك نبودنشان مختص به يوم الفصل است، و نيز از نظر وقوع آن جمله در سياق تفصيل جزاء الهى طاغيان و متقين، بر مى آيد كه مراد اين است كه ايشان مالكيت و اذن آن را ندارند كه خدا را در حكمى كه مى راند و رفتارى كه معمول مى دارد مورد خطاب و اعتراض قرار دهند، و يا دست به شفاعت بزنند. سؤالى كه در اينجا پيش ‍ مى آيد اين است كه چرا ملائكه استثنا نشدند، و به طور كلى فرمود: (لا يملكون منه خطابا) با اينكه ملائكه منزه از اينند كه به خداى تعالى اعتراضى بكنند، و خداى تعالى درباره آنان فرموده: (عباد مكرمون لا يسبقونه بالقول و هم بامره يعملون )(بندگانی محترمند که در سخن از خدا پیشی نمی گیرند، و به امر او عمل می کنند) و نيز در سوره آيه 40 بعضى از ايشان را روح و كلمه خود خوانده، و در سوره آيه 73 كلام خود را حق خوانده و در سوره آيه 25 خود را حق مبين دانسته، و حق، هيچ گاه معارض و مناقض حق واقع نمى شود. 🔸پس معلوم مى شود مراد از خطابى كه فرموده مالك آن نيستند اعتراض ‍ به حكم و رفتار او نيست، بلكه تنها همان مسأله شفاعت و ساير وسائل تخلص از شر است، نظير عدل، بيع، دوستى، دعاء و درخواست، كه در جاى ديگر هم فرموده: (من قبل ان ياتى يوم لا بيع فيه و لا خله و لا شفاعه) (قبل از آنکه روزی فرا رسد که نه بیع در آن هست نه دوستی، و نه شفاعت) نيز فرموده: (و لا يقبل منها عدل ولا تنفعها شفاعه )(روزی که از کسی نه عوض بپذیرندونه شفاعتی سودی به حالشان دارد) و نيز فرموده: (يوم يات لا تكلم نفس الا باذنه )(روزی که هیچ نفسی سخن نمی گوید، مجریه اذن او) 🔸و كوتاه سخن اينكه: ضمير فاعل در به تمامى حاضران در يوم الفصل بر مى گردد، چه ملائكه، چه روح، چه انس و چه جن، چون سياق آيه سياق حكايت از عظمت و كبريايى خداى تعالى است، و در چنين سياقى همه مشمولند نه خصوص ملائكه و روح، و نه خصوص طاغيان .
⏮ادامه آیات🔰 🔸علاوه بر اين ملائكه و روح قبلا نامشان به ميان نيامده بود تا ضمير به آنان برگردد، و طاغيان هم هر چند نامشان برده شده، ولى فاصله طولانى اجازه نمى دهد ضمير به آنان برگردد، پس ضمير به همه بر مى گردد، و به دليلى كه گفته شد منظور از خطاب، شفاعت و يا شبيه به آن است. 🔸و كلمه ظرف است براى جمله (لا يملكون). 🔸بعضى گفته اند: ظرف است براى جمله (لا يتكلمون) ولى با اينكه (لا يملكون) جلوتر از يوم واقع شده، بعيد است كه (يوم) ظرف باشد براى (يتكلمون) كه بعد از ظرف قرار گرفته. 🔸و مراد از مخلوقى امرى است كه آيه (قل الروح من امر ربى ) به آن اشاره دارد. 🔸و بعضى گفته اند: مراد از اشراف از فرشتگان است. 🔸بعضى ديگر گفته اند: مراد ملائكه حفظه است. و بعضى گفته اند: مراد فرشته موكل بر ارواح است. و ليكن هيچ يك از اين اقوال دليلى بر گفته خود ندارند. 🔸بعضى هم گفته اند: مراد از آن جبرئيل است. و بعضى گفته اند: ارواح مردم است، كه با ملائكه در يك صف مى ايستند، و اين در خصوص ‍ ايامى است كه نفخه اول دميده شده، و نفخه دوم دميده نشده، و ارواح به اجساد برنگشته اند. 🔸 بعضى هم گفته اند: مراد قرآن است، و منظور از ايستادن قرآن، ظهور آثار آن در آن روز است كه سعادت مؤمنين و شقاوت كفار به وسيله قرآن در آن روز ظاهر مى شود. 🔸ولى اين سه نظريه صحيح نيست، براى اينكه هر چند كه كلمه روح در كلام خداى تعالى بر هر سه معنا اطلاق شده، و ليكن در هر جا با يك قيد آمده، مثلا فرموده: (و نفخت فيه من روحى)(دمیدن در او از روحم ) ، و يا فرموده: (نزل به الروح الامين)(روح الامین به او نازل شد) و يا فرموده: (قل نزله روح القدس ) (بگو روح القدس آن را نازل کرده) و يا فرموده: (فارسلنا اليها روحنا) (پس فرستادیم به سوی او روح خود را ) _۱۷ و يا فرمود: (و كذلك اوحينا اليك روحا من امرنا)، (و این چنین ما به سویت وحی کردیم روحی از امر خود را) و ليكن در آيه مورد بحث روح مطلق آمده، علاوه بر اين دو قول اخير تحكمى است روشن. 🔸و كلمه حالى است از روح و ملائكه، و اين كلمه مصدرى است كه اسم فاعل از آن اراده شده، و حالت صافين را مى رساند، و چه بسا از مقابله اى كه ميان روح و ملائكه انداخته استفاده شود كه روح به تنهايى يك صف را، و ملائكه همگى يك صف را تشكيل مى دهند.
⏮ادامه آیات 🔰 🔸و جمله (لا يتكلمون ) بيانى است براى جمله (لا يملكون منه خطابا) و ضمير فاعل در آن به همه اهل محشر بر مى گردد، چه روح، چه ملائكه، چه انس، و چه جن، و سياق بر اين معنا شاهد است. 🔸ولى بعضى گفته اند: ضمير به روح و ملائكه بر مى گردد. بعضى ديگر گفته اند: به مردم بر مى گردد، ولى اينكه جمله (لا يتكلمون) با جمله (لا يملكون) در يك سياق قرار دارند، با هيچ يك از اين دو قول نمى سازد. 🔸و جمله (الا من اذن له الرحمن) بدل است از ضمير فاعل در (لا يتكلمون) و مى خواهد بيان كند چه كسانى در آن روز با اذن خدا سخن مى گويند، پس جمله مذكور به ظاهر اطلاقش در معناى آيه زير است كه مى فرمايد: (يوم يات لا تكلم نفس الا باذنه). (و قال صوابا) يعنى (قال قولا صوابا)، تنها كسانى حق سخن گفتن دارند كه خدا اذنشان داده باشد و سخنى صواب بگويند، سخنى كه حق محض باشد، و آميخته با باطل و خطا نباشد، و اين جمله در حقيقت قيدى است براى اذن خدا، گويا فرموده و خدا اذن نمى دهد مگر به چنين كسى. و در نتيجه آيه شريفه در معناى آيه زير است كه مى فرمايد: (و لا يملك الذين يدعون من دونه الشفاعه الا من شهد بالحق و هم يعلمون)(کسانی که مشرکند، وغیر خدا را می خوانند حق شفاعت ندارند، مگر کسانی که با داشتن علم به حق شهادت دهند) . 🔸و بعضى گفته اند: جمله (الا من اذن ...) استثنايى است از كسانى كه در آن روز حق سخن گفتن دارند، و مراد از صواب ، توحيد و كلمه (لا اله الا الله ) است . و معناى آيه چنين است : آن روز درباره حق كسى سخن نمى گويند مگر درباره حق كسى كه خدا براى او اجازه داده باشد، و آن شخص در دنيا صوابک گفته باشد، يعنى به كلمه (لا اله الا الله) شهادت داده باشد، و اين آيه در معناى آيه زير است كه مى فرمايد: (ولا يشفعون الا لمن ارتضى )(شفاعت نمی کنند مگر کسیکه خدا پسندیده باشد) 🔸ليكن اين نظريه درست نيست ، به دليل اينكه عنايت كلامى در اين مقام به نفى اصل خطاب و تكلم است، حال متكلم هر كه مى خواهد باشد، و نمى خواهد تكلم درباره تمامى افراد را حتى آنهايى را كه جواز تكلم در موردشان مسلم است نفى كند، پس استثنا شدگان متكلمينى هستند كه در اصل تكلم ماذونند، و آيه متعرض اين معنا كه درباره چه كسانى تكلم مى شودنیست. ______ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه سوره از تفسير شریف المیزان ✅گفتارى درباره معناى روح و مراتب آن در قرآن 🔸در قرآن كريم كلمه كه متبادر از آن مبداء حيات است - مكرر آمده، و آن را منحصر در انسان و يا انسان و حيوان به تنهايى ندانسته، بلكه در مورد غير اين دو طايفه نيز اثبات كرده،مثلا در آيه (فارسلنا اليها روحنا)(روح خود را به سوی مریم گسیل داشتیم) و در آيه (و كذلك اوحينا اليك روحا من امرنا) (واین چنین وحی کردیم به تو روحی از امر خود را) و در آياتى ديگر در غير مورد انسان و حيوان استعمال كرده پس معلوم مى شود روح يك مصداق در انسان دارد، و مصداقى ديگر در غير انسان. 🔸و در قرآن چيزى كه صلاحيت دارد معرف روح باشد نكته اى است كه در آيه (يسئلونك عن الروح قل الروح من امر ربى ) ، كه مى بينيم آن را به طور مطلق و بدون هيچ قيدى آورده، و در معرفيش ‍ فرموده: روح از امر خداست، آنگاه امر خدا را در جاى ديگر معرفى كرده كه (انما امره اذا اراد شيئا ان يقول له كن فيكون فسبحان الذى بيده ملكوت كل شىء) (تنها امر او در هنگامیکه اراده چیزی کرده باشد این است که به آن چیز بگوید باش وآن چیز موجود شود، پس منزه است خدایی که ملکوت هر چیزی به دست او است) و فرموده كه امر او همان كلمه و فرمان ايجاد است، كه عبارت است از هستى اما نه از اين جهت كه (هستى فلان چيز و) مستند به فلان علل ظاهرى است، بلكه از اين جهت كه منتسب به خداى تعالى است و قيامش به اوست. 🔸و به اين عنايت است كه مسيح عليه السلام را به خاطر اينكه از غير طرق عادى و بدون داشتن پدر به مريم داده شده كلمه او و روحى از او معرفى نموده، فرموده: (و كلمته القيها الى مريم و روح منه) و قريب به همين عنايت است آيه زير كه مى فرمايد: (ان مثل عيسى عند اللّه كمثل ادم خلقه من تراب ثم قال له كن فيكون) چون در اين آيه داستان عيسى را تشبيه كرده به داستان پيدايش آدم. 🔸و خداى تعالى هر چند اين كلمه را در اغلب موارد كلامش با اضافه و قيد ذكر كرده، مثلا فرموده: (و نفخت فيه من روحى) و يا فرمود: (و نفخ فيه من روحه ) و يا فرموده: (فارسلنا اليها روحنا) و يا فرموده: (و روح منه) ، و يا فرموده: (و ايدناه بروح القدس) ، و آياتى ديگر (كه در آنها تعبير كرده به ، خود، ، از او، القدس و غيره ). ليكن در بعضى از موارد هم بدون قيد ذكر كرده، مثلا فرموده: (تنزل الملئكه و الروح فيها باذن ربهم من كل امر) (ملائکه و روح در شب قدر به اذن پروردگارشان واز هر امری نازل می شوند) ، كه از ظاهر آن بر مى آيد روح موجودى مستقل و مخلوقى آسمانى و غير ملائكه است. و نظير اين آيه به وجهى آيه زير است كه مى فرمايد: (تعرج الملئكه و الروح اليه فى يوم كان مقداره خمسين الف سنه ) ملائکه و روح در روزی که مقدارش پنجاه هزار سال است.
⏮ادامه🔰 🔸و اما روحى كه متعلق به انسان مى شود از آن تعبير كرده به (من روحى - از روح خودم )و يا (من روحه - از روح خودش)، و در اين تعبير كلمه را آورده كه بر مبدئيت دلالت دارد، و نيز از تعلق آن به بدن انسان تعبير به نفخ كرده، و از روحى كه مخصوص به مومنينش ‍ كرده به مثل آيه (و ايدهم بروح منه) و يا تعبير نموده و در آن حرف را بكار برده كه بر سببيت دلالت دارد، و روح را تأييد و تقويت خوانده، و از روحى كه خاص انبيائش كرده به مثل جمله (و ايدناه بروح القدس) تعبير نموده، روح را به كلمه اضافه نموده كه به معناى نزاهت و طهارت است، و اين را هم تأييد انبياء خوانده. 🔸و اگر آيه سوره را ضميمه اين آيات كنيم معلوم مى شود نسبتى كه روح مضاف در اين آيات با روح مطلق در سوره قدر دارد، نسبتى است كه افاضه به مفيض و سايه به چيزى كه به اذن خدا صاحب سايه شده است دارد. 🔸و همچنين روحى كه متعلق به ملائكهاست، از افاضه روح به اذن خداست، و اگر در مورد روح ملك تعبير به تأييد و نفخ نفرموده، و در مورد انسان اين دو تعبير را آورده ، در مورد ملائكه فرموده: (فارسلنا اليها روحنا) و يا فرموده: (قل نزله روح القدس ) و يا فرموده: (نزل به الروح الامين ) براى اين بود كه ملائكه با همه اختلافى كه در مراتب قرب و بعد از خداى تعالى دارند، روح محضند، و اگر احيانا به صورت جسمى به چشم اشخاصى در مى آيند تمثلى است كه به خود مى گيرند، نه اينكه به راستى جسم و سر و پايى داشته باشند، همچنان كه مى بينيم در داستان مريم عليهاالسلام مى فرمايد: (فارسلنا اليها روحنا فتمثل لها بشرا سويا) (ما روح خود را به سوی مریم فرستادیم، واو در برابر وی به صورت بشری تمام عیار مجسم شد) و ما در سابق يعنى در ذيل همين آيه بحثى درباره تمثيل داشتيم. 🔸به خلاف انسان كه روح محض نيست بلكه موجودى است مركب از جسمى مرده، و روحى زنده، پس در مورد او مناسب همان است كه تعبير به نفخ (دميدن ) بكند، همچنان كه در مورد آدم فرمود: (فاذا سويته و نفخت فيه من روحى ) . 🔸و همانطور كه اختلاف روح در خلقت فرشته و انسان باعث شد تعبير مختلف شود، و در مورد فرشته به نفخ تعبير نياورد، همچنين اختلافى كه در اثر روح يعنى حيات هست كه از نظر شرافت و خست مراتب مختلفى دارد، باعث شده كه تعبير از تعلق آن مختلف شود، يكجا تعبير به نفخ كند، و جاى ديگر تعبير به تأييد نمايد، و روح را داراى مراتب مختلفى از نظر اختلاف اثرش بداند. 🔸آرى يك روح است كه در آدميان نفخ مى شود، و درباره اش مى فرمايد: (و نفخت فيه من روحى )، و روحى ديگر به نام روح تاءييد كننده است، كه خاص مؤمن است، و در باره اش فرموده: (اولئك كتب فى قلوبهم الايمان و ايدهم بروح منه) كه از نظر شرافت در ماهيت و از نظر مرتبت و قوت اثرش شريف تر و قوى تر از روحى است كه در همه انسانهاى زنده است، به شهادت اينكه در آيه زير كه در معناى آيه سوره مجادله است مى فرمايد: (او من كان ميتا فاحييناه و جعلنا له نورا يمشى به فى الناس كمن مثله فى الظلمات ليس بخارج منها)(آیا کسی که مرده بود، وما او را زنده کردیم، وبرایش نوری قرار دادیم، تا با آن در بین مردم مشی کند،ودر مثل کسی است که در ظلمت های بسیار قرار گرفته،وخارج شدن از آن برایش نیست) . 🔸ملاحظه مى كنيد كه در اين آيه مؤمن را زنده به حياتى داراى نور دانسته، و كافر را با اينكه جان دارد مرده و فاقد آن نور مى داند، پس معلوم مى شود مؤمن روحى دارد كه كافر آن را ندارد، و روح مؤمن اثرى دارد كه در روح كافر نيست. 🔸از اينجا معلوم مى شود روح مراتب مختلفى دارد، يك مرحله از روح آن مرحله اى است كه در گياهان سبز هست، و اثرش اين است كه گياه و درخت را رشد مى دهد، و آيات داله بر اينكه زمين مرده بود، و ما آن را زنده كرديم درباره اين روح سخن مى گويد. 🔸مرحله اى ديگر از روح آن روحى است كه به وسيله آن انبيا تأييد مى شوند، و جمله (و ايدناه بروح القدس ) از آن خبر مى دهد، و سياق آيات دلالت دارد بر اينكه اين روح شريف تر است و مرتبه اى عالى تر از روح انسان دارد. 🔸و اما آيه (يلقى الروح من امره على من يشاء من عباده لينذر يوم التلاق )( روح را از عالم امر خود بر هر کس از بندگانش بخواهد القا می کند. تا او مردم را از روز تلاقی بیم دهد) و آيه (و كذلك اوحينا اليك روحا من امرنا)(واین چنین وحی کردیم به سوی تو روحی را از عالم امر خود) هم مى تواند باروح ايمان تطبيق شود، و هم با روح القدس و خدا داناتر است. 🔸اين را هم يادآورى كنيم كه ما در تفسير هر يك از اين آيات كريمه مطالبى در باره روح گذرانديم كه به درد اينجا مى خورد. ______ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 9⃣3⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰ذَلِك الْيَوْمُ الحَْقُّ9⃣3⃣ 🔸كلمه _این اشاره است به (يوم الفصل) كه در اين سوره ذكر شد، و در ضمن آياتى توصيف گر ديد، و اين جمله در حقيقت خاتمه كلام و معطوف به ابتداى سوره و مطالب بعد از آن است و آيه بعدى كه مى فرمايد: (فمن شاء اتخذ الى ربه مابا...) الخ تفريع بيشترى از بيان سابق است. 🔸و اگر اشاره را با لفظ آورد كه مخصوص اشاره به دور است، براى اين بوده كه به عظمت مسأله دلالت كند، و مراد از حق بودن آن روز ثبوت حتمى و رانده شدن قضاى آن، و تخلف ناپذيرى وقوع آن است. 🔰فَمَن شاءَ اتخَذَ إِلى رَبِّهِ مَئَاباً9⃣3⃣ 🔸يعنى هر كس بخواهد مى تواند به سوى پروردگار خود مرجعى بگيرد، كه به وسيله آن به ثواب متقين برسد، و از عذاب طاغيان نجات يابد، و اين جمله همانطور كه اشاره كرديم تفريعى است بر اخبارى كه در سابق از يوم الفصل داده و بر آن احتجاج نموده و آن را توصيف كرده بود، و معنايش اين است كه حال كه وضع بدين منوال است پس هر كس ‍ بخواهد مى تواند به سوى پروردگارش برگردد. __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 0⃣4⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰إِنَّا أَنذَرْنَكُمْ عَذَاباً قَرِيباً ...0⃣4⃣ 🔸مراد از اين عذاب آخرت است، و نزديك بودن آن به اعتبار حق بودن، و بدون شك بودن آمدن آن است چون (به فرموده رسول خدا ص هر چیزی که آمدنى باشد نزديك هم هست اثنا عشریه. 🔸علاوه بر اين وقتى قيامت عبارت باشد از تجسم اعمال آدمى، و جزا ديدن انسان در برابر اعمال، اين اعمال همواره با آدمى هست، و از هر چيز ديگرى به انسان نزديكتر است . 🔰يَوْمَ يَنظرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَت يَدَاهُ0⃣4⃣ 🔸يعنى روزى كه انسان منتظر ديدن جزاى اعمالى است كه در زندگى دنيا انجام داده، و از پيش فرستاده است. بعضى گفته اند. معنايش اين است كه در آن روز انسان به اعمال خود نظر مى كند، چون همه اعمال خود را نزد خود حاضر مى بيند همچنان كه در جاى ديگر همين مطلب را خاطر نشان نموده، فرموده است: (يوم تجد كل نفس ما عملت من خير محضرا و ما عملت من سوء) 🔰و يقول الكافر يا ليتنى كنت ترابا0⃣4⃣ 🔸يعنى كافر در آن روز از شدت آن روز آرزو مى كند اى كاش خاكى بود فاقد شعور و اراده، و در نتيجه آنچه كرده نكرده بود، و جزا داده نمى شد. __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 بحث روایتی از تفسير شریف المیزان 🔰بحث روایتی🌺 🔸در تفسير قمى در ذيل جمله (وفتحت السماء فكانت ابوابا) امام فرموده: يعنى ابواب بهشت باز مى شود. و در معناى آيه (و سيرت الجبال فكانت سرابا) فرمود: كوهها چون سراب مى شود، كه در بيابان از دور برق مى زند. 🔸و نيز در همان كتاب در معناى آيه (لابثين فيها احقابا) فرموده به معناى سالها، و به معناى يك سال است، و يك سال، سيصد و شصت روز است، و يك روز قيامت برابر هزار سال از سالهاى دنيا است كه شما مى شماريد. 🔸و در مجمع البيان است كه نافع از ابن عمر روايت كرده كه گفت: رسول خدا فرمود: كسى كه داخل آتش شود از آن خارج نمى شود، تا آنكه احقابى در آن بماند، و حقب عبارت است از شصت و اندى سال، و سال سيصد و شصت روز است، و هر روز قيامت برابر هزار سال از سالهايى است كه شما مى شماريد، پس كسى اين دلگرمى را نداشته باشد كه به اين زوديها از آتش خارج شود. 🔸مؤلف: سيوطى هم اين روايت را در الدر المنثور با عبارتى ديگر آورده، و در آن به جاى شصت، عدد هشتاد آمده. و ابن عمر در آن روايت گفته: احدى دلگرم نباشد... و نيز روايتى ديگر از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) نقل كرده كه فرموده: چهل سال است. 🔸و نيز در مجمع البيان آمده كه عياشى به سند خود از حمران روايت كرده كه گفت: از امام باقر عليه السلام معناى اين آيه را پرسيدم، فرمود: اين آيه در باره كسانى است كه از آتش خارج مى شوند، و نظير اين روايت را از احول نقل كرده. 🔸و در تفسير قمى در ذيل آيه (ان للمتقين مفازا) آمده كه متقيان در آن روز رستگار مى شوند، جمله (كواعب اترابا) به معناى كنيزانى شبيه به هم است، كه در خدمت اهل بهشتند، و در روايت ابى الجارود از امام باقر عليه السلام در معناى جمله (ان للمتقين مفازا) آمده كه امام فرمود: متقين كراماتى دارند، و در معناى (كواعب اترابا) فرمود: يعنى دختر نورس. 🔸و در الدر المنثور است كه ابن ابى حاتم ، و ابو الشيخ (در كتاب العظمه) و ابن مردويه، از ابن عباس روايت كرده اند كه گفت رسول خدا فرمود: روح، لشكرى است از لشكريان خدا، كه از ملائكه نيستند، و داراى سر و دست و پايند، آنگاه اين آيه را خواندند (يوم يقوم الروح و الملئكه صفا) و سپس فرمود: اينها لشكريانى، و اينها لشكريانى ديگر هستند. 🔸مؤلف: اين روايت در ذيل آيات كه مشتمل بر مسأله روح است، از ائمه اهل بيت (عليهم السلام) نقل شد، و در آن آمده بود كه روح خلقى است از جبرئيل و ميكائيل عظيم تر، و ما اين روايت را كه از على عليه السلام هم نقل شده بود آورديم، و در آن آمده بود كه روح غير ملائكه است، و استدلال شده بود به آيه شريفه (ينزل الملئكه بالروح من امره على من يشاء من عباده ...)الخ. 🔸بله، در روايت قمى كه از حمران نقل كرده آمده كه روح فرشته اى است بزرگتر از جبرئيل و ميكائيل، و او همواره با رسول خدا و با ائمه عليهم السلام بوده و هست، و شايد مراد از فرشته مطلق موجود آسمانى بوده. و يا اين قسمت اضافه اى است كه بعضى از راويان به تو هم خود و در نقل به معناى حديث آورده اند، دليلى هم نداريم كه موجودات امرى و آسمانى منحصر در فرشتگان باشد، بلكه دليل بر خلاف آن داريم، همچنان كه از كلام خداى تعالى با ابليس وقتى كه از سجود بر آدم امتناع ورزيد، و ملائكه براى او سجده كردند استفاده مى شود، در آن كلام فرموده: (يا ابليس ما منعك ان تسجد لما خلقت بيدى استكبرت ام كنت من العالين )، (ای ابلیس چه مانعی تورا بازداشت از این که برای کسی سجده کنی که من با دو دست خود آفریدم، آیا استکبار ورزیدی، ویا آنکه راستی از عالیان بودی) كه توضيحش در تفسير همين آيه گذشت . 🔸و در اصول كافى به سند خود از محمد بن فضيل از ابى الحسن ماضى عليه السلام روايت كرده كه گفت: از آن جناب از آيه (يوم يقوم الروح و الملئكه صفا لا يتكلمون ...) پرسيدم ، فرمود به خدا سوگند ماييم آنهايى كه در قيامت اذن دارند و صواب مى گويند. پرسيدم: وقتى به سخن آييد چه مى گوييد فرمود: پروردگار خود را ثنا گفته و بر پيامبران درود مى فرستيم، و براى شيعيان خود شفاعت مى كنيم، و پروردگار ما شفاعت ما را رد نمى كند (تا آخر حديث ).
⏮ادامه🔰 🔸مؤلف : اين روايت را صاحب مجمع البيان هم از عياشى نقل كرده، كه او بدون ذكر راويان وسط، از معاويه بن عمار از امام صادق عليه السلام نقل كرده است. 🔸و اين روايت از باب ذكر بعضى از مصاديق است، و گر نه در روز قيامت شفيعان ديگر نيز وجود دارند، مثل ملائكه و انبيا و مومنين، البته آن مومنينى كه اجازه تكلم مى يابند، و باز شهدايى از امتهاى ديگر هستند كه آنان نيز به حكم نص قرآن كريم و احاديث اجازه سخن مى يابند. __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
پایان تفسیر سوره از تفسير شریف المیزان 🌺 ✅الحمدلله که یک جزء از قرآن کریم را در اين کانال به لطف و عنایت خداوند برای اولین بار در فضای مجازی بارگزاری کردیم🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا