eitaa logo
مدرسه معارف علامه طباطبایی
845 دنبال‌کننده
57 عکس
112 ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تعبیری در شأن اهل بیت وارد شده که: ظهور "لااله‌الاالله" و ظهور "توحید" به این انوار مقدسه است. چون خداوند می‌خواست خدایی خودش را عرضه کند، اهل بیت را به زحمتی که [خودشان قبول کرده بودند] انداخت و چون آن‌ها مقام خلیفةاللهی و آمدن میان این جماعت حیوانات، اولین انسان‌ها تا آخرین آن‌ها و بعد همه مخلوقات قبل و بعد و اجنه و شیاطین را قبول کردند، خداوند به آن‌ها گفت شما به گردن من حق پیدا می‌کنید. با این‌که آن‌ها در مقابل خدا حقی ندارند ولی خداوند با رحمت و لطف واسعه‌ای که دارد گفته: بر منِ خدا، ادای حق این‌ها واجب است. خداوند برای این‌که بشر قدردان خدایی خداوند باشد، جلوه بدلی هم قرار داد که جایگاه اختیار کاملا مشخص شود. اختیار به این معنا که بشر اختیار داشته باشد که ولایت اهل بیت را رد کند. یعنی به بشر این اختیار را داد که ولایت اهل بیت که ولایت خداوند است قبول نکند. برای این‌که بشر قدرت اختیار داشته باشد در این رد کردن، برایش یک "بدل" قرار داد. بدلی که به اختیار خود بشر این بدل شکل گرفت. خداوند وقتی دید بشر حقیقتا اولیای او را نمی‌‌خواهند، از نخواستن آن‌ها آتش را خلق کرد. این متن هنوز تمام نشده است... ‌ ‌ 📌بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادت‌پرور (ره) @AllaamehWisdom
تعبیری در شأن اهل بیت آمده که: اگر این‌ها ولایت اهل بیت و علی را قبول می‌کردند اصلا آتشی خلق نمی‌شد. اگر آتش خلق شده در واقع آتش، عدم قبول ولایت است. این مطلب به شکل ظاهری، به شکل خلفا جلوه پیدا می‌کند. یعنی آن کسی که غصب خلافت امیرالمومنین را کرده و گفته من جای امیرالمومنین هستم یا جای پیامبر هستم و با این ادعا به حسب ظاهر پوششی از دیانت بر تن خودش کرده که بشریت به اشتباه بیفتد. در طول تاریخ، هارون و مأمون و همه خلفای بن العباس و ... همه خلفایی که می‌آیند، همه این‌ها ادعای خلافت کردند و با پوششی از حق بشریت را به اشتباه انداختند. مثل اسرائیل که در این اتفاقات اخیر در جوامع بشری خودش را مظلوم جلوه داد. ما با ظلم این‌ها آشنا بودیم و با این فرهنگ بزرگ شدیم که این‌ها یهودی هستند و آیه قرآن داریم که : أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً هستند. این متن هنوز تمام نشده است... ‌ ‌ 📌بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادت‌پرور (ره) @AllaamehWisdom
مائده:۸۲ اما آن‌ها در پوششی خودشان را مظلوم جلوه دادند. آن خلفا هم در آن زمان، خودشان را خلیفه معرفی کردند و میلیون‌ها طرف‌دار داشتند. حتی الان هم میلیون‌ها طرف‌دار دارند. انگار خداوند، در این جریانات اخیر غزه، باطن عدم قبول ولایت را آشکار کرد که متولیان شما این‌ها هستند. کار نخست وزیر خبیث اسرائیل که آب و غذا را بر روی مردم می‌بندد تا مردم از گرسنگی و تشنگی بمیرند شبیه کاری است که معاویه در زمان خودش کرده. اگر اعمال معاویه را ظلم می‌بینید که این‌ها هم ظالم هستند. اگر آن‌ها را بی‌گناه می‌دانید که این اسرائیلی‌ها هم گناهی ندارند. این‌ها فرزندان همان‌ها هستند. خلفا با پوشیدن لباس خلافت خودشان را عِدل و معادل و هم ارز امیرالمومنین علیه‌السلام قرار دادند و بشریت از اول به اشتباه افتاد، البته اشتباه که نه چون این نخواستن ولایت توسط بشریت بود و همین نخواستن بشر باعث جلو افتادن خلفا شد تا زمان ظهور ولی‌عصر سلام الله علیه. این متن هنوز تمام نشده است... ‌ ‌ 📌بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادت‌پرور (ره) @AllaamehWisdom
🔸️فرازی از دعای امام سجاد در رویت هلال نو🌙 بار خدايا، بر محمد و خاندانش درود بفرست و ما را در شمار خشنودترين كسان قرار ده كه اين هلال بر آنان طلوع مى‌كند و منزه‌ترين كسان كه به اين هلال نگريسته‌اند و نيك‌بخت‌ترين كسان كه در اين ماه تو را مى‌پرستند. ما را در اين ماه توفيق توبه عنايت كن و از گناه در امان دار و از ارتكاب معاصى خود حفظ فرماى. @Allaamehwisdom
این نخواستن ولایت توسط بشریت که باعث شکل‌گیری سقیفه و خلفای نابه‌حق شد، تا زمان ظهور ولی عصر سلام الله علیه ادامه دارد. در ذیل آیه (وَ اللَّيْلِ إِذا يَسْرِ)(فجر:۴) آمده: دولت ابوبکر تا زمان ظهور ادامه دارد. این خلافت جور که در طول تاریخ، هر کدام در یک کشوری با یک عنوانی خلافت می‌کنند، "استمرار سقیفه" است. دست‌بسته بودن امیرالمومنین برای بیعت و نخواستن ولایت توسط بشریت، دست حقیقت را تا زمان ظهور بست. آن موقعی که درِ خانه حضرت زهرا را آتش زدند و ایشان در خانه‌شان امنیت نداشتند، در همان زمان و مکان، یهود در امنیت بود. امیرالمومنین سلام الله علیه هم اشاره کردند که: اگر ولایت منِ علی را قبول نکنید، منتظر روزی باشید که یهود و نصارا بر گُرده‌تان سوار شوند و متولیان شما شوند. این متن هنوز تمام نشده است... ‌ ‌ 📌بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادت‌پرور (ره) @AllaamehWisdom
🔹️صبر 🔹️ورع 🔹️رضی 🔹️زهد حکمت چهارم نهج‌البلاغه: وَ قَالَ (علیه السلام) الْعَجْزُ آفَةٌ، وَ الصَّبْرُ شَجَاعَةٌ، وَ الزُّهْدُ ثَرْوَةٌ، وَ الْوَرَعُ جُنَّةٌ، وَ نِعْمَ الْقَرِينُ [الرِّضَا] الرِّضَى. آن حضرت فرمود: ناتوانى آفت، پايدارى شجاعت، زهد در دنيا ثروت، و پاكدامنى سپر از بلاست. و رضا به قضا همنشينى نيكوست.
شرح مطلب: در حکم نهج البلاغه در کلمات قصار، خیلی از مواقع می‌بینیم مطالبی گفته شده که در ظاهر مطالب ارزشی هستند اما وقتی که انسان محتوا را می‌بیند که نه تنها از دید ارزشی صحبت نشده است، بلکه یک نوع آثار عینی و واقعی رو بررسی کرده‌اند، مثل زهد، اما بدون توجه به آن ارزشی که دارد و نه به عنوان یک معیار اخلاقی اینکه انسان بتواند این پایداری را انجام دهد در این نیست که اقدام کند، گاهی اقدام نکردن شجاعت بیشتری می‌خواهد و این ظرافتی است که حضرت به کار گرفته‌اند. وَ الزُّهْدُ ثَرْوَةٌ، اینجا هم یک نقطه این چنینی دارد، ثروت یعنی دارایی، مثل خانه، ملک، مغازه و ... ، ثروت را در جاهایی به کار می‌بریم که دارایی باشد، حضرت اینجا در چیزی که ندارد به کار می‌برد. 🔻«نداری» دو نوع است: نداشتنی که شما با تمام وجود می‌خواهی داشته باشی یا حداقل راضی نیستی یا اگر به تو بدهند خوشت می‌آید و نوع دوم اینکه می‌گویی همین که دارم کافیست و تمایلات خود را محدود می‌کنی، آمال، آرزوها و شهوات و تمایلاتی که در زندگی برای انسان پیدا می‌شود کسی با اراده و تصمیم خودش می‌گوید جلویش را گرفتم، فرض کنید برای پستی به کسی مراجعه می‌کنند و او را برای آن پست کاندید می‌کنند ولی او می‌گوید می‌خواهم آزاد و رها باشم، با تمایل و دست خودش به این نداری، منصوب نشدن، نداشتن و نرسیدن صحه می‌گذارد و آن را می‌پذیرد، این «ورع» است که حضرت می‌فرمایند این ورع و این نوع نداری که با تمایل انسان همراه است و انسان با دست خود آن را انجام می‌دهد ثروتی است که از ثروتی که در اثر دارایی است بالاتر است، زیرا با این دارایی بی‌نیاز هستی و می‌توانی کارهایی بکنی و راضی و خشنود باشی ولی آثاری که با نداری‌ای که انسان با دست خود آن را می‌پذیرد قابل مقایسه نیست، این است که زهد خودش یک ثروت و دارایی می‌شود و ملاک‌های دارایی را بیشتر دارد... این متن هنوز تمام نشده است... @AllaamehWisdom
وَ الْوَرَعُ جُنَّةٌ، ورع پرهیزکاری است، پرهیزکاری به این معنا نیست که چیزی نخوری و هیچ کاری انجام ندهی بلکه زندگی عادی را انجام می‌دهی و در این زندگی عادی انسان دچار شهوات و هوی‌ها و انواع و اقسام خواسته‌هایی می‌شود که آن خواسته‌ها به طور طبیعی به او فشار می‌آورند، کسی که ورع دارد خود را عادت می‌دهد که در مقابل این خواسته‌ها مقاومت کند و اختیار خود را به این خواسته‌ها و هوی‌ها و شهوات ندهد در عین اینکه ممکن است در طی زندگی به طور طبیعی به دنبال آن خواسته ها برود، خواه تجارت باشد، ازدواج باشد، پذیرش منصبی برای خدمت باشد و ... اما ورع دارد یعنی اختیارش در دست این تمایلات، شهوات و هوی‌ها نیست و بر طبق عقل خودش جلو می‌رود، آن مقداری که عقلش ایجاب می‌کند و به او اجازه می‌دهد به دنبالش می‌رود، اگر ذره‌ای تمایلات خواست او را در جهتی ببرد که عقلش نمی‌پذیرد یک ملکه، قدرت و اقتداری درون خود دارد که اصلا به آن مرزها نزدیک نمی‌شود.
شرح مطلب: مثلا در کار سیاسی وقتی احتمال شائبه‌ای را می دهد (مثل کسانی که در زمان انتخابات به یک کاندید پیشنهاد کمک می‌دهند که در فضای سیاسی در همه جای دنیا شایع است) به شدت مواظبت می‌کند، پرهیزکاری دارد و تک تک این‌ها را بررسی می‌کند که مثلا پولی که الان می‌خواهند بدهند بعدا انتظار نابجایی نداشته باشند، اگر وی منصوب شد مبادا دینی از کسی که به او کمک کرده حاصل شود و باعث شود در جایی از مرز حق و باطل عبور کند. ورعی که در ظرف ما هست با ورع امیرالمومنین متفاوت است، اما هر یک از ما به تناسب خودمان وقتی که مواظبت داریم و این اقتدار و قدرت در وجود ما ایجاد شده است که مرزهای حق و باطل و هوی عقلانی برای خواست‌هایمان را با دقت مواظبت کنیم، این پرهیزکاری است. این پرهیزکاری مثل سپر انسان است چون انسان از این هوی ها و تمایلات صدمه می‌خورد، تاجر طمع می‌کند که فلان جا پول بیشتری است و از طریق این طمع فریب می خورد، انسان سیاسی هم به همین شکل. در همه کارها وقتی این ورع ملکه باشد و انسان پرهیزکاری و قدرت داشته باشد، کسی که از بیرون بیاید نمی‌تواند انسان را فریب دهد؛ همین طور در رفتارها، آرزوها و تمایلات خودش پرهیزکاری مثل سپری می‌ماند که انسان را در برابر خطرات حفظ می‌کند چون خطرات از طریق تمایلات، هوی ها و آمال و آرزوهای انسان حادث می‌شود. وَ نِعْمَ الْقَرِينُ [الرِّضَا] الرِّضَى، اثر همنشین و قرین این است که انسان با آن خوش است. وقتی شما دوست خوبی دارید و با او صحبت می‌کنید و گپ می‌زنید اثرش این است که یک شادی و نشاط و راحتی به انسان می دهد. رضایت انسان و اینکه انسان زود راضی بشود و گرفتار آمال و آرزوها نباشد، این بهترین قرین است؛ زیرا اثری که همنشین دارد این «رضا» بیشتر، بهتر و کامل تر دارد. همنشین مشکلاتی دارد، می‌تواند خوب یا بد باشد یا همیشه در دسترس نیست اما رضایت همیشه در وجود شما هست. گاهی زندگی افرادی که مشکلاتی دارند با یک رضایتی همراه است، آنها با وجود تلاش و حرکت و وجود مشکلات زندگی درجه رضایت بالایی دارند و برخی نیز برعکس، گاهی زندگی درونی افراد به نوعی است که همیشه ناراضی است و درونش همواره با یک آشوب و عدم رضایتی همراه است. وقتی این رضایت و عدم رضایت را مقایسه می‌کنیم کسی که این رضایت برایش فراهم باشد مثل این است که همیشه همنشینی – رضایت – دارد که با این همنشین همیشه خوش و راحت است. همان طور که گفته شد به این معنا نیست که تلاش نمی‌کند و کوشش و تکاپوی کمتری از فردی دارد که دچار عدم رضایت است. رضایت و تلاش کردن دو مقوله جداست، رضایت حالتی درونی است که منافاتی با تلاش ندارد بلکه فردی که رضایت دارد با قدرت، اقتدار، تسلط و اعتماد به نفس بیشتر به دنبال کار می‌رود، در حقیقت چنین فردی با یک سکون و آرامشی همراه است و به راحتی می‌تواند تصمیم بگیرد. پایان @AllaamehWisdom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 تلاقى دو مصيبت ▪️حادثه عاشورا بر امت و دیانت اسلام، مصیبت عظیمی است و در اثر آن شادی از آسمان و زمین برداشته شده است. اما این مصیبت نه به دلیل ظاهری، بلکه بخاطر حقیقت انسانی آن است؛ در عاشورا همه چیزهایی که مى تواند مانع انسانیت شود را قربانی می‌کنند و این قربانی، توسط انسانی رخ می‌دهد که بالاترین مرتبه و مقام را داراست و بالاترین فداکاری، بالاترین ذبح، شهادت و اسارت در عاشورا رخ مى دهد. این مصیبت بزرگ بدين جهت است که انسان، وقتی که در مسیر حق قرار می‌گیرد و موانع و مشکلاتی برایش به وجود می‌آید. این موانع و مشکلات از طریق مصیبت، امکان زائل شدن پیدا می‌کند. تفاوت ما با اولیای الهی این است که آن ها، این امر را با اختیار خود و با رفتن به سوی مصیبت انجام می‌دهند و بخش بزرگی از این مصیبت را به جان خودشان می‌خرند تا راه برای ما هموار شود و در اين مسیر خود را به بالاترین مرتبه "فعلیت انسانی" می‌رسانند. هرچند که ائمه اطهار(ع) همه نور واحد هستند، اما حسین بن علی(ع) در میان تمام ابنای بشر و از میان تمامی اولیای الهی، این خصیصه را پیدا کرده که توانسته این مرتبه بالای فعلیت را به ظهور در عالم بیرون برساند. ▪️مصیبت ذاتی ما انسانها در این جهان، كه مصیبتی بالاتر از آن نیست، گرفتاری مان در لايه هاى از خود بیگانگی است. مهمترين اين لايه ها همان زندگى روزمره است كه ما را از توجه به خودمان غافل مى كند و زنجیرهایی از جنس حب و بغض و غضب که بر خود آويخته ايم. از طریق توجه به مصیبت اباعبدالله‌الحسین(ع) و مشكلات و مصیبت‌های اندکی که در زندگی برایمان رخ می‌دهد، توقفى در اين دور گردون حاصل مى شود و امکان توجه و بازگشت به خويشتن اصيلمان و رهایی از مصیبت ذاتى مان را پیدا می‌کنیم؛ به شرط این‌که به تلاقى این دو مصیبت(که در حقیقت مرتبه‌هايى از یک مصیبت هستند)، توجه کنیم و در مواجهه با مصیبت عاشورا، مصیبت خودمان را فراموش نکنیم و در توجه به مصیبت خود، مصیبت عاشورا را از یاد نبریم...
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴"اَنْ یَرْزُقَنى طَلَبَ ثارى مَعَ اِمام هُدىً ظاهِر ناطِق بِالْحَقِّ مِنْکُمْ" از طریق حادثه عاشورا بايد سعی کرد که به خداوند تقرب جست و به سمت آن حرکتی که در پایان تاریخ قرار است رخ دهد، قدم برداشت؛ همراه بودن با مهدی آل محمد(ص) چیزی است که در زيارت عاشورا درخواست می‌کنیم. این درخواست یعنی درخواست اينكه در هر لحظه از زندگى مان و در تمامى ابعاد آن، در مسیر این نهایت، حركت كنيم و هيچ چيز را استثنا نکنيم...
مهم‌ترین بخش عاشورا و محرم بخشی است که از یک سو به رویکرد و موضع شخصی انسان باز می‌گردد و از سوی دیگر به نگاه وجودی و اگزیستانسیال انسانی. این بخش مهم که دو سوی آن به یک نقطه باز می‌گردد، اصل و اساس توجه و بهره انسان از عاشوراست. در واقع تمام این مقدمات اجتماعی و سیاسی در صورتی درست و صالح هستند، که بتوانند میدان را برای توجه وجودی به عاشورا باز کنند و بستری برای "بازگشت به خویشتن" و "پیدا کردن کرامت انسانی" و "هویت وجودی" فراهم آورند.
🔸ما در زیارت عاشورا بالاترین مقام را درخواست می‌کنیم.مقامِ محمود، توحیدِ محض. 🔸درخواستی که انسان در این زیارت دارد درخواست اندکی نیست.️ بزرگان گفته‌اند: این "مقامِ محمود" که در زیارت عاشورا درخواست می‌کنیم به معنای "بالاترینْ مقام" است. مقام توحید ، مقامِ فَنا، مقامِ توحیدِ خالص، توحیدِ ذاتی. 🔸وقتی که آبروی حسین علیه‌السلام را بهانه‌ای برای دعا و ابزاری برای درخواست می‌کنیم، درخواست ما نمی‌تواند درخواست اندکی باشد. بالاترین مقام. نه حاجت‌های کوچک و مادی و نه حاجت‌های اندک معنوی است بلکه درخواست نهایت کار، تمام شدن قضیه، توحید، فنا و رسیدن به مقام آخر است. 🔸این چیزی است که در عاشورا باید به آن توجه کنیم و زیارت عاشورا ما را به این درخواست ضروری هشدار و آگاهی می‌دهد. وقتی که در این حادثه و در این امر مهم قرار می‌گیریم درخواست کوچکی نداشته باشیم. هرچند که درخواست‌های اندک و برنامه‌های اندک هم سر جای خودشان درست و برقرار هستند. 🔸هر چیزی که در عاشورا رخ می‌دهد برای کمک کردن به ما در جهت حرکت کردن و اقدام کردن از طریق مصیبت است. طبق آن چیزی که در زیارت عاشورا ما می‌بینیم در اثر حادثه عاشورا شادی از آسمان و زمین برداشته شده و همه در مصیبت هستند. اهل آسمان و اهل زمین. این مصیبت عظیمی است که بر امت اسلام و دیانت اسلام رخ داده.
🔸مصیبتی که در عاشورا اتفاق افتاد نه به دلیل مصیبت ظاهری بلکه به دلیل حقیقت انسانی است که بالاترین مقام را دارد. این حقیقت انسانی چیزی است که همه زوائد و همه آن چیزهایی که انسانیت را مانع می‌شوند، قربانی می‌کند و این قربانی کردن توسط انسان رخ می‌دهد. 🔸بالاترین فداکاری و بالاترین ذبح و شهادت و اسارت. این مصیبت بزرگ به معنای این است که انسان وقتی که در مسیر حق قرار می‌گیرد و موانع و مشکلاتی برایش به وجود می‌آید امکان زائل شدن این موانع و مشکلات را از طریق مصیبت پیدا می‌کند. 🔸تفاوت ما با اولیای الهی این است که اولیای الهی این امر را با اختیار خودشان و با پیش قراولی خودشان و با رفتن به سوی این مصیبت انجام می‌دهند و بخش بزرگی از این مصیبت را به جان خودشان می‌خرند تا مسیر برای ما هموار شود. آن‌ها مسیر خودشان را می‌روند و خودشان را به بالاترین مرتبه "فعلیت انسانی" می‌رسانند. 🔸حسین بن علی علیه‌السلام در میان تمام ابنای بشر و از میان تمامی اولیای الهی این خصیصه را پیدا کرده که توانسته این مرتبه بالای فعلیت را به ظهور و عالم بیرون و به جلوه‌های این جهانی برساند. هرچند که اولیا همه نور واحد هستند اما این حسین بن علی علیه‌السلام است که این امکان برایش فراهم شده که این ظهور و بروز را داشته باشد. ما هم از طریق این مصیبت‌ها و مصیبت‌های اندکی که در زندگی برایمان رخ می‌دهد امکان "بازگشت به خویشتن" پیدا می‌کنیم. از طریق این مصیبت‌ها و سختی‌ها و مشکلاتی که پیدا می‌شود می‌‌توانیم از آن قشرها و لایه‌ها و از خودبیگانگی‌ای که ما را فرا‌گرفته بیرون بیاییم. بیشتر این لایه‌ها همان زندگی روزمره هستند.
🔸در زیارت عاشورا به بهانه توجه به پاک‌ترین و بالاترین و متعالی‌ترین حادثه‌ای که در تاریخ بشر رخ داده و زیارت سیدالشهدا، ما از همه ظلم‌ها اعلام برائت می‌کنیم. 🔸یعنی برائت جستن از همه زندگی‌ای که آلوده است به انواع ظلم‌ها و ناپاکی‌ها و حتی ظلم به خودمان و به دیگران و به رضایت دادن و کمک کردن در هر ظلمی و هر ناپاکی‌. 🔸اعلام برائت انسان از همه ظلم‌هایی که در تمامی خلقت بشر و در تمامی دوران بشر صورت گرفته. اعلام برائت از کوچک‌ترین ظلمی که اتفاق افتاده و یا اتفاق می‌افتد و یا خواهد افتاد. 🔸(اوَّلَ ظٰالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَآخِرَ تٰابِعٍ لَهُ عَلىٰ ذٰلِکَ) هر جایی که کوچک‌ترین ظلمی بر بشر صورت می‌گیرد، ظلمی است که بر آل محمد علیهم‌السلام صورت گرفته، چرا که آن‌ها معلم و مربی و پدران این امت‌ها و پدران بشر و رُکن رَکین این جهان هستند. 🔸(شٰایَعَتْ وَبٰایَعَتْ وَتٰابَعَتْ عَلىٰ قَتْلِه) همه کسانی که در این ظلم‌ها از یکدیگر دنباله‌روی و تبعیت کردند و به دنبال آن به هم کمک کردند. در زیارت عاشورا از هر حرکتی که در جهت انجام هر ظلمی از ازل تا ابدِ جهان صورت می‌گیرد، حتی همه آن‌هایی که به این ظلم‌ها رضایت دادند، حتی رضایت کوچکی که انسان به ظلمی اندک درون قلبش احساس کرده، برائت می‌جوییم. 🔸این برائت باید برائت حقیقی باشد و قلب انسان گواه و همراه این برائت باشد.
🔸مصیبت ذاتی انسان، در این جهان برای ما از خود بیگانگی و گرفتاری و زنجیرهایی است که برای خودمان درست کردیم و ما را فراگرفته است. مصیبتی بالاتر از این نیست و از طریق توجه به مصیبت اباعبدالله‌الحسین علیه‌السلام امکان رهایی از این مصیبت را پیدا می‌کنیم. 🔸به شرط این‌که توجه کنیم و در مواجهه با مصیبت عاشورا مصیبت خودمان را فراموش نکنیم و در توجه به مصیبت خودمان، مصیبت عاشورا را از یاد نبریم. ️تلاقی این دو مصیبت در حقیقت مرتبه‌های بلند و کوتاه یک مصیبت هستند. 🔸حادثه عاشورا به ما امکان می‌دهد که این تلاقی را در وجود خودمان ببینیم در حالی که این مصیبت و مصیبت عظمای عاشورا را نگاه می‌کنیم به ما که "مصیبت حقیقی حسین بن علی علیه‌السلام" هستیم هم توجه کنیم.
🔸"اَللّهُمَّ ارْزُقْنی شَفاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُود وَ ثَبِّتْ لی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ اَصْحابِ الْحُسَیْنِ" قدمِ صدق ما در چیست؟ این‌که صرفا فقط نام حسین علیه‌السلام را بیاوریم؟ چیزی که از زبانمان آن‌طرف‌تر هم نمی‌رود؟ چیزی که از یک شب آن‌طرف‌تر هم نمی‌رود و بعد از آن روز و شب مشغول زندگی خودمان هستیم؟ یا از درک این‌که این قدم‌های ما، قدمِ صدق نیست و قدمِ زندگی است. صداقت ما در درک این عقب ماندگی و فاصله‌ای است که با حضرت داریم. این را درک کنیم که آن‌هایی که اصحاب امام و مع‌الحسین علیه‌السلام بودند، کسانی بودند که: "الَّذینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ" 🔸ما امکان این‌ را نداریم که جانمان را مثل آن‌ها بدهیم و اگر آن زمان هم بودیم معلوم نیست که در لشکر حسین علیه‌السلام بودیم یا در لشکر ابن‌سعد! این‌که ما در تاریخ و زمان دیگری هستیم، امکان جدیدی برای ما، برای درک این وضعیت، برای رسیدن، برای آماده کردن خودمان و برای این‌که آن تیر غم، رنج دوری و جهل و تردیدی که در وجودمان هست را ببینیم و بدانیم این مسیرِ رفتن است. این درک و این فهم و این مژگانی که در شعر می‌گوید: "به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم" یعنی این دین ظاهری و بی ارزش ما از طریق آن "حقیقت حسینی" که این‌گونه روشن و آشکار است، دچار رخنه و خلل شود تا بفهمیم که همه این دین‌داریِ ظاهری، ارزش چندانی ندارد. ارزشِ حقیقی به درک این عقب ماندگی و درک این جهالت و درک این منجلابی است که در آن هستیم و این‌گونه از عاشورا بهره‌ای می‌بریم، بهره‌ای که توشه سال ماست.
🔸برای این‌که از عاشورا استفاده کنیم، باید به دست خودمان موانعی که باعث عدم توجه به عاشورا می‌شود را کنار بزنیم. بیشترین موانع در "حب" و "بغض‌ها" و "گرفتاری‌ها" و "وابستگی‌ها" و چیزهایی است که روح ما را در زندان و اسارت و در زنجیر خود قرار می‌دهد. هر چقدر که می‌توانیم باید از این زنجیرها برداریم تا به "حقیقت عاشورا" نزدیک شویم. اما یک نکته وجود دارد و آن این است که :در اثر توجه به این مصیبت که در عاشورا رخ داده امکان برداشتن زنجیرهای بیشتری را پیدا می‌کنیم. که بعد از آن می‌توانیم امکانات بیشتری در جهت "رشد و تعالی" خودمان ایجاد کنیم.