1402051513.mp3
10.95M
▪️امام منی، مخاطب سلام منی...
▪️پناه منی، همیشه تکیهگاه منی...
🎙کربلایی حسین طاهری
🆔 @allame_tehrani
28.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😭 تزورونی أعاهدکم...
🎙باسم کربلایی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
▪️امام صادق عليهالسّلام:
مَنْ خَرَجَ مِنْ مَنْزِلِهِ يُرِيدُ زِيَارَةَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِنْ كَانَ مَاشِياً كُتِبَتْ لَهُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةٌ وَ مُحِيَ عَنْهُ سَيِّئَةٌ وَ إِنْ كَانَ رَاكِباً كُتِبَتْ لَهُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةٌ وَ حُطَّ بِهَا عَنْهُ سَيِّئَةٌ حَتَّى إِذَا صَارَ فِي الْحَيْرِ كَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْمُفْلِحِينَ الْمُنْجِحِينَ حَتَّى إِذَا قَضَى مَنَاسِكَهُ كَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْفَائِزِينَ حَتَّى إِذَا أَرَادَ الاِنْصِرَافَ أَتَاهُ مَلَكٌ فَقَالَ لَهُ إِنَّ رَسُولَاللَّهِ يُقْرِئُكَ السَّلاَمَ وَ يَقُولُ لَكَ اِسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ فَقَدْ غَفَرَ اللَّهُ لَكَ مَا مَضَى.
📚 بحارالأنوار، ج۹۸، ص۲۷
🤲 اللهم ارزقنا انشاءالله... 😭
🆔 @allame_tehrani
⏳همین الان شروع کن...
▪️حضرت آیتالله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی (حفظهالله)
🆔 @allame_tehrani
🔰 #پخش_زنده_صوتی
🏴 مراسم شهادت امام حسن مجتبی (علیهالسلام)
🌐 از طریق:
«صفحهٔ نور مجرد در آپارات»
https://www.aparat.com/Nooremojarrad_com/live
⏰ زمان:
پنجشنبه ۷ صفرالخیر، حدود ساعت ۴:۵۵ صبح
💠 مکان:
از بیت حضرت آیتالله حسینی طهرانی (مدظلهالعالی)
🆔 @allame_tehrani
💫 شجاعت امام حسن (علیهالسلام)
الْحِلْمُ الْحَسَنِيَّةُ وَ الشَّجَاعَةُ الْحُسَيْنِيَّةُ تحقيقاً بر حسب بروز و ظهور آنهاست، وگرنه چه موارد بسيارى از حلم حضرت سيدالشهداء عليهالسّلام وارد شده است كه عقل را حيران مىكند؛ و آن شجاعتهاى حضرت امام ممتحن مجتبى عليهالسّلام در جنگ جمل و صفّين بهطورى بود كه حضرت اميرالمؤمنين عليهالسّلام او را از حملههاى شديد منع مىكرد، و دريغ مىخورد از آنكه فرزند فاطمه را بكشند، و معاويه تمام اهتمامش بر آن است كه: زمين را از نسل ابناء فاطمه تهى كند.
📚 «امام شناسی»، ج۱۵، ص۲۸۷
🆔 @allame_tehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📜 زیارت امام حسن مجتبی (علیهالسلام)
🎙سید احمد الموسوی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
السَّلَامُ عَلَیْكَ یَا بْنَ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِینَ،
السَّلَامُ عَلَیْكَ یَا بْنَ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ،
السَّلَامُ عَلَیْكَ یَا بْنَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ،
السَّلَامُ عَلَیْكَ یَا حَبِیبَ اللّهِ،
السَّلَامُ عَلَیْكَ یَا صِفْوَةَ اللّهِ،
السَّلَامُ عَلَیْكَ یَا أَمِینَ اللّهِ،
السَّلَامُ عَلَیْكَ یَا حُجَّةَ اللَّهِ،
السَّلَامُ عَلَیْكَ یَا نُورَ اللَّهِ،
السَّلَامُ عَلَیْكَ یَا صِرَاطَ اللَّهِ،
السَّلَامُ عَلَیْكَ یَا بَیَانَ حُكْمِ اللَّهِ،
السَّلَامُ عَلَیْكَ یَا نَاصِرَ دِینِ اللَّهِ،
السَّلَامُ عَلَیْكَ أَیُّهَا السَّیِّدُ الزَّكِیُّ،
السَّلَامُ عَلَیْكَ أَیُّهَا الْبَرُّ الْوَفِیُ،
السَّلَامُ عَلَیْكَ أَیُّهَا الْقَائِمُ الْأَمِینُ،
السَّلَامُ عَلَیْكَ أَیُّهَا الْعَالِمُ بِالتَّأْوِیلِ،
السَّلَامُ عَلَیْكَ أَیُّهَا الْهَادِی الْمَهْدِیُ،
السَّلَامُ عَلَیْكَ أَیُّهَا الطَّاهِرُ الزَّكِیُ،
السَّلَامُ عَلَیْكَ أَیُّهَا التَّقِیُّ النَّقِیُّ،
السَّلَامُ عَلَیْكَ أَیُّهَا الْحَقُّ الْحَقِیقُ،
السَّلَامُ عَلَیْكَ أَیُّهَا الشَّهِیدُ الصِّدِّیقُ،
السَّلَامُ عَلَیْكَ یَا أَبَامُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ
وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ.
📚 مفاتیحالجنان
🆔 @allame_tehrani
[WWW.FOTROS.IR]ma95081602.mp3
19.77M
▪️ای سلام حسین، حسن...
▪️ای تمام حسین، حسن...
🎙حاج محمود کریمی
🆔 @allame_tehrani
قربون کبوترای حرمت.mp3
4.95M
😭 قربون کبوترای حرمت امام حسن...
🎙کربلایی حسین طاهری
🆔 @allame_tehrani
sticker_mazhabi(57).mp3
11.2M
🔹خطا دیدی، عطا کردی...
🎙کربلایی حسین طاهری
🆔 @allame_tehrani
🏴 اولویّت عزاداری بر جشن ولادت در هفتم صفر
عارف کامل حضرت علامه طهرانی رحمةاللهعلیه میفرمودند: #شهادت_امام_حسن علیهالسلام طبق قول صحیحتر هفتم ماه صفر است که البته در این تاریخ #ولادت_امام_کاظم علیهالسلام هم واقع شده است ولی به دو جهت باید هفتم ماه صفر را به عزاداری برای امام حسن علیهالسلام قرار داد: یکی اینکه جانب شهادت و اقامهٔ عزا بر عید و ولادت مقدّم است؛ فلذا در مجالس منبری در آغاز ذکری از حضرت امام کاظم علیهالسلام به میان آورده و ادامهٔ منبر را به حضرت امام حسن علیهالسلام اختصاص دهد. دوم: مقام امام حسن علیهالسلام که جدّ اعلای امام موسی بن جعفر سلاماللهعلیه است، منجرّ به تقدم آن حضرت میشود.
🆔 @allame_tehrani
▪️مواعظ امام حسن (عليهالسّلام) به جناده در لحظات آخر حیات
در آن ساعتهای آخر از حيات حضرت امام حسن عليهالسّلام جناده خدمت آن حضرت رسيد و تقاضای نصيحت و موعظه نمود، در حالی كه رنگ آن حضرت زرد شده و حالش منقلب و ديگر رمقی ندارد و زهر تمام بدن او را گرفته بود.
مجلسی رضواناللهعليه نقل میكند در «بحارالأنوار» از كتاب «كفايةُ الأثر في النّصوص علی الأئمّة الإثنَيعشر» تأليف علیّ بن محمّد بن علیّ خزّاز قمّی از محمّد بن وَهْبان از داود بن هَيثم از جدّش إسحق بن بهلول [از پدرش بهلول] بن حسّان از طلحة بن زيد رقّی از زبير بن عطاء از عمير بن مانی عبسی از جنادة بن أبیاُميّه كه گفت:
من وارد شدم بر حضرت حسن بن علیّ بن أبیطالب عليهالسّلام در همان مرضی كه با آن وفات نمود، و در مقابل آن حضرت طشتی بود كه در آن خون قِی مینمود و كبد آن حضرت قطعه قطعه از سمّی كه معاويه لعنَهُالله خورانيده بود خارج میشد[1]؛ و عرض كردم: ای مولای من! چرا خود را معالجه نمیكنيد؟
حضرت فرمود: ای بندۀ خدا! مرگ را به چه علاج كنم؟
گفتم: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ.
ثُمَّ الْتَفَتَ إلَيَّ فَقَالَ: وَ اللّٰهِ لَقَدْ عَهِدَ إلَيْنَا رَسُولُاللّٰهِ صَلَّي اللّٰهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ إنَّ هَذَا الأَمْرَ يَمْلِكُهُ إثْنَاعَشَرَ إمَاماً مِنْ وُلْدِ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ، مَا مِنَّا إلَّا مَسْمُومٌ أَوْ مَقْتُولٌ. ثُمَّ رُفِعَتِ الطَّسْتُ وَ بَكَی صَلَوَاتُ اللّٰهِ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ.
«سپس روی به من نموده فرمود: سوگند به خدا كه رسول خدا صلّی الله عليه و آله و سلّم از ما پيمان گرفته و وصيّت نموده است كه اين امر ولايت و خلافت عامّه را بعد از او، دوازده امام از اولاد علیّ و فاطمه عهدهدار خواهند بود؛ و هيچكس از ما نيست مگر آنكه مسموم يا مقتول گردد.
در اين وقت طشت را از نزد آن حضرت برداشتند و آن حضرت بگريست.»
قَالَ: فَقُلْتُ لَهُ: عِظْنِي يَا بْنَ رَسُولِاللّٰهِ!
قَالَ: نَعَمِ، اسْتَعِدَّ لِسَفَرِكَ وَ حَصِّلْ زَادَكَ قَبْلَ حُلُولِ أَجَلِكَ. وَ اعْلَمْ أَنَّكَ تَطْلُبُ الدُّنْيَا وَ الْمَوْتُ يَطْلُبُكَ، وَ لَا تَحْمِلْ هَمَّ يَوْمِكَ الَّذِي لَمْ يَأْتِ عَلَی يَوْمِكَ الَّذِي أَنْتَ فِيهِ. وَ اعْلَمْ أَنَّكَ لَا تَكْسِبُ مِنَ الْمَالِ شَيْئاً فَوْقَ قُوتِكَ إلَّا كُنْتَ فِيهِ خَازِناً لِغَيْرِكَ.
وَ اعْلَمْ أَنَّ فِي حَلَالِهَا حِسَابٌ وَ فِي حَرَامِهَا عِقَابٌ وَ فِي الشُّبُهَاتِ عِتَابٌ؛ فَأَنْزِلِ الدُّنْيَا بِمَنْزِلَةِ الْمِيتَةِ، خُذْ مِنْهَا مَا يَكْفِيكَ فَإنْ كَانَ ذَلِكَ حَلَالاً كُنْتَ قَدْ زَهِدْتَ فِيهَا، وَ إنْ كَانَ حَرَاماً لَمْ يَكُنْ فِيهِ وِزْرٌ، فَأَخَذْتَ كَمَا أَخَذْتَ مِنَ الْمِيتَةِ، وَ إنْ كَانَ الْعِتَابُ فَإنَّ الْعِتَابَ يَسِيرٌ.
«عرض كردم: مرا نصيحت و اندرزی كن ای پسر رسول خدا!
فرمود: بلی، برای سفری كه در پيش داری خود را آماده ساز، و توشۀ اين سفر را قبل از آنكه زمان كوچ كردن در رسد و آهنگ رحيل بنوازند مهيّا كن.
و بدان كه تو به دنبال دنيا میروی و طلب آن را میكنی در حالی كه مرگ تو را تعقيب نموده و طلب تو را مینمايد. و همّ و اندوه و انديشه و تفكّر روزی را كه هنوز نيامده است بار مكن بر روزی كه آمده و تو در آن هستی.
و بدان كه تو از اموال دنيا هيچ چيزی را زيادی از قوت خودت كسب نمیكنی مگر آنكه در آن چيز خازن و نگهدار برای غير خودت بودهای!
و بدان كه در آنچه از اموال دنيا از راه حلال بدست میآوری حساب است و در حرامش عقاب است و در مشتبهاتش عتاب و سرزنش و مؤاخذه است.
بنابر اين اصل، دنيا را مانند جيفه و مُرداری فرض كن كه به اندازۀ كفاف در موقع ضرورت از آن برای خود برمیداری؛ پس اگر آنچه اخذ نمودهای از حلال باشد، تو در اين امر طريق زهد و قناعت پيشه داشتهای و از عهدۀ حساب كمتری برآمدهای؛ و اگر آنچه را از دنيا برمیداری از حرام باشد، ديگر دچار وِزر و تبعات و مؤاخذه نشدهای، چون از ميته به قدر ضرورت برداشتهای نه زياده بر آن؛ و اگر از موارد مشتبه باشد كه مورد عتاب واقع میشوی، دچار عتاب كمتری شدهای!»
▪️ادامـــه دارد...
⬇️ ⬇️ ⬇️ ⬇️ ⬇️ ⬇️
🆔 @allame_tehrani
↩️ ادامـــهٔ «پست قبل» ⬇️
وَ اعْمَلْ لِدُنْيَاكَ كَأَنَّكَ تَعِيشُ أَبَداً وَ اعْمَلْ لِآخِرَتِكَ كَأَنَّكَ تَمُوتُ غَداً.
وَ إذَا أَرَدْتَ عِزّاً بِلَا عَشِيرَةٍ وَ هَيْبَةً بِلَا سُلْطَانٍ، فَاخْرُجْ مِنْ ذُلِّ مَعْصِيَةِ اللّٰهِ إلَی عِزِّ طَاعَةِ اللّٰهِ عَزَّوَجَلَّ.
وَ إذَا نَازَعَتْكَ إلَی صُحْبَةِ الرِّجَالِ حَاجَةٌ، فَاصْحَبْ مَن إذَا صَحِبْتَهُ زَانَكَ، وَ إذَا خَدَمْتَهُ صَانَكَ، وَ إذَا أَرَدْتَ مِنْهُ مَعُونَةً أَعَانَكَ، وَ إنْ قُلْتَ صَدَّقَ قَوْلَكَ، وَ إنْ صُلْتَ شَدَّ صَوْلَكَ، وَ إنْ مَدَدْتَ يَدَكَ بِفَضْلٍ مَدَّهَا، وَ إنْ بَدَتْ عَنْكَ ثُلْمَةٌ سَدَّهَا، وَ إنْ رَأَی مِنْكَ حَسَنَةً عَدَّهَا، وَ إنْ سَأَلْتَهُ أَعْطَاكَ، وَ إنْ سَكَتَّ عَنْهُ ابْتَدَاكَ، وَ إنْ نَزَلَتْ إحْدَی الْمُلِمَّاتِ بِهِ سَآءَكَ.
مَنْ لَا تَأْتِيكَ مِنْهُ الْبَوَآئِقُ، وَ لَا يَخْتَلِفُ عَلَيْكَ مِنْهُ الطَّرَآئِقُ، وَ لَا يَخْذُلُكَ عِنْدَ الْحَقَآئِقِ، وَ إنْ تَنَازَعْتُمَا مُنْقَسِماً[2] ءَاثَرَكَ.
«برای دنيای خود چنان عمل كن كه گويا تو إلی الأبد در دنيا بطور جاودان زيست میكنی و برای آخرتت چنان عمل كن كه گويا تو فردا خواهی مرد!
و اگر اراده داری كه عزيز بشوی بدون عشيره و ياران، و صاحب هيبت گردی بدون قدرت و سلطنت، پس برای حصول اين مقصود از پستی و كاستی معصيتِ خدا خارج شو، و در بلندی و رفعت طاعت خداوند عزّوجلّ درآ.
و اگر حاجتی تو را وادار كند كه ناچار با افرادی مصاحبت و همنشينی كنی، پس برای خود مصاحب و همنشينی اختيار كن كه اين مصاحبت موجب زينت و احترام تو گردد، و اگر او را خدمت كنی تو را حفظ كند، و اگر از او كمكی بخواهی تو را كمک كند، و اگر سخنی گوئی گفتار تو را تصديق كند و صحّه بگذارد، و اگر با كسی بخواهی در اُفتی و با شدّت رفتار كنی صَولت تو را محكم كند، و اگر بخواهی دستت را به كرم و عطا دراز كنی مانع اين نشود بلكه خود در اين امر مساعدت نمايد، و اگر در تو فتور و رخنهای پيدا شد فوراً آن را ببندد و مسدود كند، و اگر از تو نيكی ببيند آن را به حساب آورد و دستخوش نسيان قرار ندهد، و اگر تو از او چيزی خواستی به تو بدهد، و اگر در مواقع ضرورت و نياز از خواستن امتناع ورزيدی خود او ابتدا به دادن كند، و بدون سؤال رفع ضرورت و حاجت از تو بنمايد، و اگر بعضی از حوادث و ناملايمات بر او وارد شود، مراتب دوستی تو با او چنان باشد كه تو را به رنج و ناراحتی اندازد.[3]
آن رفيقِ همنشين، كسی باشد كه از ناحيۀ او هيچگاه ناراحتی و گرفتاری به تو نرسد، و راههای زندگی بر تو تغيير نپذيرد، و در مواقع وصول به واقعيّات و حقائق تو را تنها و ذليل و مخذول نگذارد و اگر در چيزی كه بايد بين شما قسمت گردد، نوبت به منازعه رسيد و در تقسيم دچار گفتگو و جدال شديد، تو را بر خود مقدّم دارد.»
جُناده به دنبال اين مطلب میگويد: پس از آنكه حضرت مجتبی عليهالسّلام اين مواعظ را بيان فرمودند نَفَسشان قطع و رنگ آن حضرت زرد شد تا حدّی كه چنين پنداشتم كه در همان دم جان خواهد داد.
در اين حال حضرت إمام حسين عليهالسّلام با أسود بن أبیالأسود داخل شدند و سيّدالشّهداء خود را به روی برادر انداخت و سر و صورت او را بوسيد، و سپس در نزد او نشست، و هر دو با يكديگر به نجوی و آهستگی سخنانی گفتند. و أبوالأسود ناگاه گفت: إنَّا لِلَّهِ روح حضرت حسن به عالم باقی شتافت...[4]
📚 معادشناسی، ج۳، ص۳۶
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
▪️پاورقی در «پست بعد» ⬇️
🆔 @allame_tehrani
▪️پاورقی «پست قبل» ⬇️
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ در تعليقۀ «بحار» طبع حيدری كه به انشاء آقا شيخ محمّدباقر بهبودی است چنين وارد است كه:
در اين كلام غرابت است؛ چون وقتی جگر آب شود، به صورت لِرْد به أمعاء میرود و به معده بالا نمیآيد تا به صورت خون از دهان خارج شود؛ و صحيح همانطور كه در سائر احاديث وارد است آنكه در مدّت چهل روز طشتی در زير آن حضرت میگذاردند و طشتی را برمیداشتند، و آن حضرت میفرموده است: من جگر خود را انداختم و ظاهرش خروج جگر به صورت لرد از أمعاء است. و من چنين گمان دارم كه اين داستان بر افهام راويان دگرگون شده و اينطور نقل كردهاند؛ علاوه بر آنكه سند اين حديث از اصل ضعيف است. ـ انتهی.
و اين حقير میگويد: خروج جگر به صورت ذوب شده از معده بُعدی ندارد؛ چون رگهای «ماساريقا» كه رابط بين جگر و معده هستند میتوانند خون كبد آب شده را به معده بياورند و نظير اين قی كردن خون هم در مريضهائی كه به مرض كبدی دچارند ديده شده است؛ علاوه اصل اين گفتار از جناده است نه از حضرت مجتبی، و ممكن است جناده به نظر خود خونهای قی شده را خون جگر پنداشته است؛ و عَلی كلِّ تقدير ايرادی به روايت وارد نيست.
2ـ در كتاب «معالی السّبطين» مُقْتَسَماً ضبط كرده است.
3ـ در نسخۀ «بحار» طبع كمپانی و طبع حيدری چنين آورده است كه: وَ إنْ نَزَلَتْ إحْدَی الْمُلِمّاتِ بِهِ سآءَكَ.
و لذا ما بدون تصرّف همان را در اينجا ترجمه كرديم وليكن در كتاب «معالی السّبطين» كه او هم از «بحار» نقل كرده است اينطور آورده است كه:
وَ إنْ نَزَلَتْ بِكَ إحْدَی الْمُلِمّاتِ واساكَ.
يعنی اگر به تو بعضی از شدائد و گرفتاریهای روزگار برسد مواسات كند. و البتّه اين معنی صحيحتر و مناسبتر است.
4ـ «بحارالأنوار» طبع كمپانی، جلد دهم، ص132 و 133؛ و طبع حيدری، جلد 44، ص138 تا ص140؛ و اين روايت را در «معالی السِّبطين فی أحوال السِّبطين» در ص34 از «بحارالأنوار» روايت كرده است.
🆔 @allame_tehrani
🏴 شهادت امام حسن مجتبی (عليهالسّلام)
... آن حضرت بواسطۀ زهری كه جُعْدَه ـ كه دختر أشعث بن قيس كِنْدی است ـ به دستور معاويه به حضرتش خورانيد، به شهادت رسيد. جعده دختر اُمّ فروه خواهر أبوبكر است و دختر عمّۀ عائشه است.
مرحوم صدوق روايت میكند از محمّد بن إبراهيم بن إسحاق از أحمد بن محمّد بن سعيد كوفی از علیّ بن حسن بن علیّ بن فضّال از پدرش از حضرت إمام رضا از پدرش موسی بن جعفر، از پدرش جعفر بن محمّد از پدرش محمّد بن علیّ از پدرش علیّ بن الحسين از پدرش حسين بن علیّ عليهمالسّلام كه فرمود: چون وفات حسن بن علیّ بن أبیطالب عليهالسّلام رسيد گريه كرد.
فَقِيلَ لَهُ: يَا بْنَ رَسُولِاللّٰهِ أَ تَبْكِي وَ مَكَانُكَ مِنْ رَسُولِاللّٰهِ الَّذِي أَنْتَ بِهِ، وَ قَدْ قَالَ فِيكَ رَسُولُاللّٰهِ صَلَّی اللّٰهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ مَا قَالَ، وَ قَدْ حَجَجْتَ عِشْرِينَ حَجَّةً مَاشِياً، وَ قَدْ قَاسَمْتَ رَبَّكَ مَالَكَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ حَتَّی النَّعْلَ وَ النَّعْلَ؟
فَقَالَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: إنَّمَا أَبْكِي لِخَصْلَتَيْنِ لِهَوْلِ الْمُطَّلَعِ وَ فِرَاقِ الأحِبَّةِ.[1]
«به آن حضرت عرض كردند: ای پسر رسول خدا! شما چگونه گريه میكنيد، در حالی كه منزلت شما با رسولالله اين چنين منزلتی است، و رسولالله دربارۀ شما آن چنان و آن چنان فرموده است، و ديگر آنكه شما بيستبار با پای پياده برای ادای مناسک حجّ به بيتالله الحرام رفتهايد، و سهبار، تمام مال خود را با فقرا بالمُناصفه تقسيم نموديد حتّی از تقسيم نعلهای خود دريغ ننموديد؟
حضرت فرمود: گريۀ من برای دو چيز است: يكی برای هَولِ مُطّلَع، دهشت و اضطرابی كه در حال تجلّی مقام حضرت احديّت دست میدهد. دوّم برای فراق أحِبّه و دوری محبّان و محبوبان من.»
وَ دَخَلَ عَلَيْهِ أَخُوهُ الْحُسَيْنُ عَلَيْهِ السَّلَامُ فَقَالَ: كَيْفَ تَجِدُ نَفْسَكَ؟ قَالَ: أَنَا فِي ءَاخِرِ يَوْمٍ مِنَ الدُّنْيَا وَ أَوَّلِ يَوْمٍ مِنَ الآخِرَةِ عَلَی كُرْهٍ مِنِّي لِفِرَاقِكَ وَ فِرَاقِ إخْوَتِي. ثُمَّ قَالَ: أَسْتَغْفِرُ اللّٰهَ عَلَی مَحَبَّةٍ مِنِّي لِلِقَآءِ رَسُولِاللّٰهِ صَلَّی اللَهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ وَ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ وَ فَاطِمَةَ وَ جَعْفَرٍ وَ حَمْزَةَ. ثُمَّ أَوْصَی إلَيْهِ.[2]
«برادرش امام حسين عليهالسّلام بر او وارد شد پس عرضه داشت: خودت را چگونه میيابی؟
امام حسن عليهالسّلام فرمود: من در آخرين روز از دنيا و اوّلين روز از آخرت هستم در حالی كه مفارقت و جدا شدن از تو و برادرانم بر من مكروه است. سپس فرمود: أستغفرالله؛ در حالی كه دوستدار و علاقمند به ملاقات و ديدار رسول خدا صلّی الله عليه و آله و سلّم و أميرالمؤمنين و فاطمه و جعفر و حمزه هستم.
سپس آن حضرت به برادر خود وصيّت نمود.»
📚 معادشناسی، ج۳، ص۴۲
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ «أمالی» صدوق، طبع سنگی، ص133 و 134؛ و «عيون أخبار الرّضا» طبع سنگی، ج1، ص197.
2ـ «بحار» ج10، ص133، ط ـ كمپانی، از «عيون المعجزات».
🆔 @allame_tehrani
کانال علامه طهرانی
📹 ببینید | موشنگرافیک 🔰معرفی اجمالی عالم ربانی و عارف کامل مرحوم علامه آیتالله حاج سید محمدحسین ح
🗓 ۹ صفر؛ ارتحال سیدالطائفتین حضرت علامه حسینی طهرانی (قدّس سرّه)
آنچه در مدّت حيات نورانى حضرتشان بالعيان از ايشان و از سيرهٔ مرضيّه آن بزرگوار مشاهده نمودهام در يكى دو كتاب نمىگنجد؛ ولى به نحو اجمال دورى از هوا، و توجّه تامّ به حقيقت توحيد، و عدم تنازل از مقام وحدت، و إحياء سنّت سنيّهٔ رسول خدا، و بذل وجود و همهٔ شؤون وجودى براى إحياء حقّ و تبيين شريعت حضرت سيّدالمرسلين و اثبات و تثبيت خلافت بلافصل مولانا أميرالمؤمنين، و ارشاد و دستگيرى از نفوس مستعدّه و دلسوزى خالصانه جهت آحاد از شيعيان أميرالمؤمنين عليهالسّلام؛ مشهود سيره و روش آن بزرگ مرد الهى بود.
📚 «آیت نور»، ص۳۸ (بخشی از تقریظ حضرت آیتالله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی (مدظلهالعالی) بر کتاب آیت نور)
🆔 @allame_tehrani
📔 آیتِ نور
📜 یادنامه عارف بالله و بأمر الله، سیدالطآئفتین حضرت علّامه آیةالله حاج سید محمّدحسین حسینی طهرانی أفاضاللهعلینامنبرکاتتربته
🔰معرفی کتاب:
کتاب «آیت نور» به عنوان مجلّد اوّل از مجموعهٔ «آیت نور» و اولین یادنامهٔ مرحوم علامه آیةالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی با هدف معرّفى ایشان از قلم خودشان و از لابلاى آثار خودشان، با تلاش و همت جمعی از فضلا از «دورۀ علوم و معارف اسلام» و سائر مکتوبات ایشان استخراج شده تا قدمی در جهت معرفی شخصیت بیبدیل آن نادرۀ دوران باشد.
📝 قسمتی از تقریظ کتاب:
… دورى از هوا، و توجّه تامّ به حقیقت توحید، و عدم تنازل از مقام وحدت، و إحیاء سنّت سنیّهٔ رسول خدا، و بذل وجود و همهٔ شؤون وجودى براى إحیاء حقّ و تبیین شریعت حضرت سیّدالمرسلین و اثبات و تثبیت خلافت بلافصل مولانا أمیرالمؤمنین، و ارشاد و دستگیرى از نفوس مستعدّه و دلسوزى خالصانه جهت آحاد از شیعیان أمیرالمؤمنین علیهالسّلام؛ مشهود سیره و روش آن بزرگ مرد الهى بود. فلِلّٰه دَرُّه و علیه أجرُه، و سلامٌ علیه یومَ وُلد و یومَ مات و یومَ یُبعثُ حیّاً.(متن کامل)
🔰منتخبی از مباحث کتاب:👇
eitaa.com/allame_tehrani/2343
📥 فایل pdf کتاب
🆔 @allame_tehrani
🔰منتخبی از مباحث کتاب:
ـ درخشش شخصيّتهاى ممتاز در تاريخ بشريّت.
ـ انسانها فطرتاً الگوطلباند.
ـ انبیاء و اولیاء تجسّم عینی شریعتشاناند.
ـ خاندان پدری و مادری مرحوم علّامه.
ـ غیرت و تیزبینی آيةالله میرزا محمّد طهرانی عسکری در حفظ آثار مکتوب شیعه.
ـ مبارزات آيةالله حاج سیَد محمّدصادق جد پدری علّامه با رضاخان پهلوی.
ـ مرحوم علّامه تحت تربیت مستمرّ پدر، در پای منابر و مجالس روضه.
ـ در دوران هنرستان مرحوم علّامه در قسمتهای فنّی هر ساله شاگرد اوّل بودند.
ـ در تمام زمان تحصیل علوم جدید، علّامه به عنوان مدافع از مذهب و اسلام و قرآن انجام وظیفه مینمود.
ـ ابداع ماشینتراش صنعتی توسّط علامه و ثبت آن در یکی از مراکز علمی.
ـ حضرت آقا با وجود هجده کار مهمّ رشتهٔ طلبگی را انتخاب نمودند.
ـ علّامه طباطبائی گذشته از جامعیّت در علوم، جامع بین علم و عمل بود.
ـ نامهٔ علّامه طباطبائی به علامه طهرانی و توصیّههائی به ایشان.
ـ علامة طباطبائی: «غرق نعمتید، قدرش را بدانید».
ـ قضیّهٔ توحید در وجود، از اصول مسلّمهٔ اهلبیت است.
ـ نامهٔ حاج شيخ عبّاس طهرانى به علامه و استمداد از آيةالله آقا سيّد جمالالدّين گلپايگانى قُدّس سرُّه.
ـ اجازهٔ اجتهاد آیةالله حاج شیخ حسین حلیّ به علّامه.
ـ استفاده از محضر اساتید تراز اوّل نجف اشرف.
ـ اجازهنامهٔ روائی مرحوم علّامه طباطبائی و حاج شیخ آقا بزرگ طهرانی به حضرت آقا.
ـ نمونهای از احوال مرحوم سیّد جمال گلپایگانی تغمّد الله برحمته.
ـ قضایائی از مرحوم حاج شیخ جواد انصاری.
ـ کلام مرحوم آقا در اوّلین ملاقات با حدّاد: «آمدهام تا نعلی به پای من بکوبید».
ـ مرحوم حدّاد: «هر کجای عالم باشی ما با توایم، رفاقت و پیوند ما طوری به همزده شده که قابل انفکاک نیست».
ـ لزوم استاد کامل به حکم عقل و فطرت.
ـ امکان تعدّد اولیاء خدا در هر زمان.
ـ منصور حلّاج مطالبش همان مطالب عرفاست، امّا چون اسرار را فاش کرد به دار آویخته شد.
ـ َحصول کمال برای انسان بدون افناء فی الله امکان ندارد؛ و این به دست خود انسان امکان ندارد.
ـ تا هنگامی که در استاد تجلیّات ذاتیّهٔ ربّانیّه پیدا نشود استاد نیست.
ـ تجلیّات أسمائیّة و صفاتیّه کاشف از استاد کامل بودن نیست.
ـ سه راه شناخت استاد عامّ.
ـ اکتفاء به کتاب و سنّت و عدم رجوع به استاد دقیقاً همان گفتار «حسبُنا کتابُالله» است.
ـ اطاعت مطلق مرحوم علّامه از اساتید عرفانشان در تمام مراحل سلوک.
ـ نظریّات حضرت آقا برای تشکیل و ادارهٔ حکومت اسلامی.
ـ تاریخ مبارزاتی و اقدامات عملی حضرت آقا برای تشکیل حکومت اسلام.
ـ تلاش گستردهٔ حضرت علّامه برای جلوگیری از اعدام رهبر کبیر انقلاب.
ـ بیست پیشنهاد علّامه برای اصلاح امور جامعهٔ نوپای اسلامی.
ـ تدوین نامهٔ نقد و اصلاح پیشنویس قانون اساسی.
ـ إقدام برای ورود به مجلس خبرگانِ قانون اساسی و اسلامی نمودن قانون اساسی.
ـ ارادت قلبی حضرت آقا با مرحوم سیّد هاشم حدّاد و مرحوم انصاری.
ـ حاج سیّد هاشم انسانی بود با فعلیّت تامّه در تمام زوایا و نواحی حیات معنوی.
ـ مرحوم مطهری دربارهٔ حاج سیّد هاشم حدّاد: «این سیّد حیاتبخش است».
ـ بسیاری از اذکار و اوراد را مردم برای أغراض نفسانی و حظوظ آن بجای میآورند.
ـ تدوین دورهٔ علوم و معارف اسلام برای احیاء نفوس و جامعهٔ اسلامی در مشهد.
ـ انتظار مردم از فارغالتّحصیلان و مجتهدان و گردانندگان حوزه.
ـ دربارهٔ المیزان: «از صدر اسلام تا کنون چنین تفسیری به رشتهٔ تحریر درنیامده است».
ـ تبحّر و نظرات دقیق خاصّ حضرت آقا در علوم مختلف اسلامی.
ـ حضرت علّامه در تمام امور توحیدمَدار و خدامحور بودند.
ـ عشق به ولایت همان عشق به خداست.
ـ مظلومیّت قرآن در جامعه حتّی حوزههای علمیّهٔ شیعه.
ـ تأکید اسلام بر عدم اختلاط زن و مرد نامحرم.
ـ در زمان پیامبر دخت پیامبر و زینب کبری یک سخنرانی هم در حضور مردان نداشتند.
ـ سخنرانی حضرت فاطمه و حضرت زینب علیهماالسّلام فقط در شرائط استثنائی بود.
ـ سخنرانی زنان در مجالس عمومی به بهانهٔ تأسّی به فاطمهٔ زهرا و زینب کبری ظلمیست به آن حضرات.
ـ متن وصیّتنامهٔ مرحوم حضرت علّامه.
ـ متن پیام تسلیّت مقام معظم رهبری به مناسبت رحلت حضرت علّامه.
ـ پیام رهبری: «...ایشان از جمله فرزانگان معدودی بودند که مراتب برجستهٔ علمی را با درجات والای معنویّت و سلوک توأماً دارا بودند...»
🆔 @allame_tehrani
📝 تقریظ آیةالله حاج سیّد محمدصادق حسینى طهرانى (حفظهالله) بر کتاب آیتِ نور
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و صلَّى اللهُ على محمّدٍ و ءَاله الطّاهرین
لاسیَّما ابنِ عَمِّه و وصیِّه و وزیرِه علىِّ بنِ أبىطالبٍ أمیرِالمؤمنین
و سیّدِ الوصیّین و قآئدِ الغُرِّ المُحجّلین
و لعنةُ الله على أعدآئهم أجمعین من الآن إلى قیام یوم الدّین.
«مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِیلاً»(۱)
قال مولانا أمیرُالمؤمنین علیه أفضلُ صلوات المصلّین:
هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلَى حَقِیقَةِ الْبَصِیرَةِ، وَ بَاشَرُوا رُوحَ الْیَقِینِ، وَ اسْتَلَانُوا مَا اسْتَوْعَرَهُ الْمُتْرَفُونَ، وَ أَنِسُوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجَاهِلُونَ، و صَحِبُوا الدُّنْیَا بِأَبْدَانٍ أَرْوَاحُهَا مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ الأعْلَى؛ أُولَآئِکَ خُلَفَآءُ اللّٰهِ فِى أَرْضِهِ وَ الدُّعَاةُ إلَى دِینِهِ؛ ءَاهِ ءَاهِ شَوْقاً إلَى رُؤْیَتِهِمْ.(۲)
بهترین سلامها و پاکیزهترین درودها بر روان پاک و مطهّر رسول مکرّم اسلام و خاندان گرامى او که باب توحید و طریق ولایت را بر جویندگان سُبل سلام و پویندگان صراط مستقیم گشودند، و با بذل جان و مال خود شاگردانى را پروریدند که هر یک از آنان دریاى موّاجى از حقایق توحیدیّه و چشمهٔ جوشانى از عرفان و یقین بودند که از صدر اسلام تا کنون تشنگان معرفت و طالبان لقاء حضرت حق را از ماء معین ولایت سیراب نمودهاند.
بدون شکّ یکى از برجستهترین شاگردان مکتب نورانى اهلبیت سلاماللهعلیهمأجمعین در عصر حاضر مرحوم سیّد العرفآء الکاملین و عماد العلمآء العاملین آیة الحقّ و العرفان و سند الإیمان و الإیقان فرید العصر و حسنة الدّهر السّابح فى بحر أحدیّته و المتحقّق لعظمته و هیبته إنسان العین و عین الانسان الّذى لم یَأتِ بِمثلِه الزّمانُ آیت عظماى إلهى حضرت علّامه حاج سیّد محمّدحسین حسینى طهرانى أفاض اللهُ علینا من برکات تُربته بودند که عمرى را در اعتلاى کلمهٔ توحید و تبیین و تثبیت ولایت کلّیّهٔ إلهیّه صرف نموده و با تألیفات قیّمهٔ «دورهٔ علوم و معارف اسلام» و نیز تربیت سالکان و شوریدگان راه خدا سهمى بسزا در تدوین و نشر معارف حقّهٔ إلهیّه و دستگیرى از نفوس مستعدّه ایفا فرمود.
ناطقهٔ لسان در بیان شخصیّت والاى ایشان کلیل، و عقل از ادراک معانى و معارف متحقّقه در نفس شریفش علیل است. چگونه ممکن است کسى را که از دائرهٔ حدّ و رسم بیرون جسته و خیمه و خرگاه خویش را در لا مکان زده است توصیف نمود؟! سدره نشینى است که طائر فکر بدانجا راه ندارد.
امام صادق علیهالسّلام میفرماید:
الْعَارِفُ شَخْصُهُ مَعَ الْخَلْقِ وَ قَلْبُهُ مَعَ اللّٰهِ، لَوْ سَهَا قَلْبُهُ عَنِ اللّٰهِ طَرْفَةَ عَیْنٍ لَمَاتَ شَوْقاً إلَیْهِ. وَ الْعَارِفُ أَمِینُ وَدَآئِعِ اللّٰهِ، وَ کَنْزُ أَسْرَارِهِ، وَ مَعْدِنُ نُورِهِ، وَ دَلِیلُ رَحْمَتِهِ عَلَى خَلْقِهِ، وَ مَطِیَّةُ عُلُومِهِ، وَ مِیزَانُ فَضْلِهِ وَ عَدْلِهِ. قَدْ غَنِىَ عَنِ الْخَلْقِ وَ الْمُرَادِ وَ الدُّنْیَا، فَلَا مُونِسَ لَهُ سِوَى اللّٰهِ، وَ لَا نُطْقَ وَ لَا إشَارَةَ وَ لَا نَفَسَ إلَّا بِاللّٰهِ وَ لِلّٰهِ وَ مِنَ اللّٰهِ وَ مَعَ اللّٰهِ؛ فَهُوَ فِى رِیَاضِ قُدْسِهِ مُتَرَدِّدٌ، وَ مِنْ لَطَآئِفِ فَضْلِهِ إلَیْهِ مُتَزَوِّدٌ.(۳)
▪️ادامه دارد...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- آيهٔ 23، از سورهٔ 33: الأحزاب.
۲- «نهجالبلاغة» ج2، حكمت شمارهٔ147: «امواج علم بر اساس حقيقت ادراک و بصيرت بر آنها هجوم برده و به يكباره وجودشان را احاطه نمود، و جوهرهٔ ايمان و يقين را به جان و دل خود مسّ كردند، و آنچه را خوشگذرانها سخت و ناهموار داشتند نرم و ملايم انگاشتند و به آنچه جاهلان از آن در وحشت و ترس بودند اُنس گرفتند. فقط با بدن خاكى خود همنشين دنيا شدند و ارواحشان به بلندترين قلّه از ذروهٔ قدس عالم ملكوت آويخته بود؛ ايشانند در روى زمين جانشينان خدا و داعيان بشر به سوى دين خدا؛ آه آه، چقدر اشتياق زيارت و ديدنشان را دارم.»
۳- «بحارالأنوار» ج3، ص14: «جسم و ظاهر عارف با خلق است و قلب او با خدا؛ اگر چنانچه طرفةالعينى قلب او از خداوند منصرف شود از شدّت شوق به حق جان میدهد. عارف امين ودايع الهى، و گنجينهٔ أسرار، و معدن نور، و دليل و راهنماى رحمت خداوند بر خلق او، و مركب راهوار علوم، و ميزان فضل و عدل خداست. تحقيقاً از همهٔ مخلوقات، و هر خواسته و طلبى، و از تمام دنيا بىنياز شده است؛ بنابراين هيچ مونسى جز خدا نداشته، و هيچ سخنى و اشاره و نَفَسى جز بواسطهٔ خدا و براى او و در او و با او ندارد. عارف در باغهاى عالم قدس إلهى در تردّد و رفت و آمد است، و از لطائف فضل و إنعام خداوند در مسير لقاى او توشه برمیدارد.»
🆔 @allame_tehrani
↩️ ادامـــهٔ «پست قبل»
... آرى این است مقام و مرتبهٔ عارف بالله و عالم به أمر الله. على أىّ حال به مقتضاى ما لا یُدرک کُلُّه لا یُترک کُلُّه چند سطرى در این مقام قلمى گردید.
حضرت علّامه آیةالله والد معظّم أعلى الله مقامه الشّریف از معدود اعاظمى بودند که توانستند در عصر غیبت به لطف الهى و عنایت ولىّ الله الأعظم أرواحنا له الفدآء و به برکت تتلمذ نزد نوادر علماء و فقهاء و اولیاء کامل پروردگار چنان بر قلّهٔ فقه الله الأکبر ظفر یافته و در آن مقام منیع متمکّن گردند که حتّى تصوّر آن براى غیر اهلالله میسور نخواهد بود.
در یک سفرى که در سنّ شباب در معیّت ایشان به کربلاى معلّى مشرّف شدیم روزى از محضر استاد بىنظیرشان حضرت آقاى حاج سیّد هاشم حدّاد سؤال کردم: آیا پدر ما به مقام فناء رسیدهاند؟ ایشان در جواب با حدّت و شدّت مکرّراً فرمود: از فانى هم بالاتر است! و این در حالى بود که سنّ مرحوم علّامه والد معظّم قدّس سرّه حدود چهل و هفت سال بود. و بر اهل بصیرت و باریافتگان حرم امن إلهى پوشیده نبود که ایشان در سنوات آخر عمر به تمام معنى الکلمه در مقام بقاء بالله متمکّن بوده و جمیع استعدادات نفس نفیسشان به منصّهٔ فعلیّت تامّه رسیده بود؛ کما اینکه بارها به بنده فرمودند: کار من در این دنیا تمام است و ماندن و رفتن براى من تفاوتى ندارد.
آنچه در مدّت حیات نورانى حضرتشان بِالعیان از ایشان و از سیرهٔ مرضیّهٔ آن بزرگوار مشاهده نمودهام در یکى دو کتاب نمىگنجد؛ ولى به نحو اجمال دورى از هوا، و توجّه تامّ به حقیقت توحید، و عدم تنازل از مقام وحدت، و إحیاء سنّت سنیّهٔ رسول خدا، و بذل وجود و همهٔ شؤون وجودى براى إحیاء حقّ و تبیین شریعت حضرت سیّدالمرسلین و اثبات و تثبیت خلافت بلافصل مولانا أمیرالمؤمنین، و ارشاد و دستگیرى از نفوس مستعدّه و دلسوزى خالصانه جهت آحاد از شیعیان أمیرالمؤمنین علیهالسّلام؛ مشهود سیره و روش آن بزرگ مرد الهى بود. فلِلّٰه دَرُّه و علیه أجرُه، و سلامٌ علیه یومَ وُلد و یومَ مات و یومَ یُبعثُ حیّاً.
بحمد الله و المنّة اینک در دوازدهمین سال از ارتحال جانگداز مرحوم علّامه والد معظّم رفعاللهدرجتَه با تلاش و همّت جمعى از فضلاء و ارادتمندان آن فقید سعید حفَظهمُالله و شَکراللهمساعیَهُمالجمیلة اوّلین قدم در جهت معرّفى شخصیّت بىبدیل ایشان برداشته شده است، که گرچه این مقدار براى چنین هدف بلندى قاصر و قلیل است ولى در نوع خود کارى است متقن و قابل استفاده، على الخصوص که همهٔ مطالب منقوله، از «دوره علوم و معارف اسلام» و سائر مکتوبات ایشان استخراج شده است. امیدواریم به عنایت حضرت حقّ و تأییدات مقام ولایت کلّیّهٔ إلهیّهٔ حضرت حجّة بن الحسن أرواحُنا لِترابِ مَقدمه الفِدآء و مدد باطنى آن راد مرد الهى هر چه زودتر مجلّدات بعدى این یادنامه تدوین شده و به طالبان علم و معرفت عرضه گردد، إنشاءالله.
و ءَاخِرُ دَعوانا أنِ الحمدُ لِلّٰهِ ربِّ العالَمین.
اللهُمّ أعلِ درجتَه و احشُرهُ مع أجدادِه الطّاهرین و ءَابآئِهِ المعصومین، و اجعَلنا فى الدّنیا مِن المُتمسّکین بهم و فى الآخرةِ مِنَ الواردین علَیهم، و عجِّل لِولیّک الفرجَ و اجعَلنا مِن أخصِّ أعوانِهِ و أنصارِه، بِجاهِ محمّدٍ و ءَالِه الطّاهرین ءَامینَ یا ربَّ العالَمین.
مشهد مقدّس رضوى على ثاویها آلاف التّحیّة و الثّنآء، بیست و هشتم صفر الخیر ۱۴۲۷ هجریّهٔ قمریّه مصادف با داهیهٔ عظماى رحلت رسول مکرّم اسلام صلّى الله علیه و آله و سلّم، و أنا العبد الحقیر الرّاجى رحمةَ ربِّه الغنىّ السّیّد محمّدصادق الحسینىّ الطّهرانىّ.
📚 آیتِ نور، ص ۳۶ الی ۴۰
🆔 @allame_tehrani
📝 ديباچهٔ کتاب
هو النّور
اى آيت نور، و اى شاهد بزم حضور!
اى جلوهٔ حق! و اى نور مطلق! عقل از فهم حقيقتت عليل است، و زبان از بيان مديحتت كليل!
بهتر آنكه حسن تو را در مرآت كلمات استاد بىبديلت حضرت حدّاد به تماشا بنشينيم كه در آن شب نورانى: شب عرفه، در جمع ياران طريق با بهجتى هرچه تمامتر فرمود:
سيّد محمّدحسين، سيّد الطّائفتين است.
(يعنى هم مجتهد در امر شريعت، و هم مجتهد در امر طريقت.)[1] [2]
📚 آیت نور، ص۴۰
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- اين توضيح، عبارت خود حضرت آقا است كه تواضعاً به حدّاقل اكتفا نمودهاند؛ و إلّا اين جمله آقائى و والائى ايشان نسبت به همهٔ مجتهدين در امر شريعت و مجتهدين در امر طريقت را میرساند.
۲- آیت نور، ص373.
🆔 @allame_tehrani
📝 مقدمهٔ کتاب
▪️عن الرّضا علیهالسّلام أنّه قال: قَالَ عَلِىُّ بْنُ الْحُسَیْنِ (عَلَیْهِمَاالسَّلَامُ):
... الرَّجُلُ کُلُّ الرَّجُلِ نِعْمَ الرَّجُلُ، هُوَ الَّذِى جَعَلَ هَوَاهُ تَبَعًا لأمْرِ اللّٰهِ، وَ قُوَاهُ مَبْذُولَةً فِى رِضَآءِ اللّٰهِ، یَرَى الذُّلَّ مَعَ الْحَقِّ أَقْرَبَ إلَى عِزِّ الأبَدِ مِنَ الْعِزِّ فِى الْبَاطِلَ ـ إلى أن قالَ:
فَذَلِکُمُ الرَّجُلُ نِعْمَ الرَّجُلُ؛ فَبِهِ فَتَمَسَّکُوا، وَ بِسُنَّتِهِ فَاقْتَدُوا، وَ إلَى رَبِّکُمْ بِهِ فَتَوَسَّلُوا؛ فَإنَّهُ لَا تُرَدُّ لَهُ دَعْوَةٌ، وَ لَا تُخَیَّبُ لَهُ طَلِبَةٌ.(۱)
«از حضرت امام رضا علیهالسّلام روایت است که فرمودند: حضرت امام زینالعابدین علىّ بن الحسین علیهماالسّلام فرمودند:
... مرد تمام عیار و کامل، مرد خوب و پسندیده، آن کسى است که میل و هواى خود را تابع امر الهى قرار داده و قواى خویش را در رضاى حضرت حق صرف میکند. ذلّت و کوچکى در کنار حق را از عزّت و بزرگى همراه با باطل، به عزّت ابدى نزدیکتر میداند ـ تا اینکه فرمود: اینست مرد کامل و پسندیده؛ پس به او متمسّک شوید، و به سنّت و روش او اقتداء نمائید، و او را وسیلهٔ قرب به پروردگارتان قرار دهید؛ چرا که دعاى چنین انسانى رد نمىشود، و طلب و خواست او بىنتیجه نمیماند.»
خداوند علىّ أعلا فطرت انسان را به گونهاى قرار داده است که براى رسیدن به رشد و کمال همیشه بدنبال مشاهدهٔ نمونههاى عینى و خارجى است، و میخواهد مصادیق زنده و مجسّم رشد و تعالى یا رکود و سقوط را در شخصیّتهاى مختلف ببیند و موفّقیّتها و شکستهایشان را تماشا کند و ثمرات تربیتهاى مثبت و منفى و تحقّق ارزشها و ضدّارزشها را بطور ملموس ادراک نماید.
آرى خداوند بزرگ، آدمى را الگوطلب آفریده است و به همین جهت از یک سو ادیان إلهى توسّط انبیاء علیهمالسّلام آورده شده تا هر یک از آنان به منزلهٔ تجسّم عینى شریعتى که آوردهاند اقناعکنندهٔ روح الگوطلبى و سرمشقخواهى انسان باشند؛ و از سوى دیگر در تعالیم إلهى مخصوصاً قرآن کریم مرتّباً از سرنوشت امّتهاى پیشین و انبیاء عظام علیهمالسّلام و دشمنانشان یاد مىشود تا نمونههاى عینى مثبت و منفى در برابر انسانها مجسّم شوند و آنان پیش از تجربهٔ امتثال یا مخالفت أوامر و نواهى و ارزیابى اثرات آن در زندگى خود شاهد ثمراتش در زندگى دیگران بوده و از آن درس لازم را بگیرند؛ و این است رمز تأکید مکرّر قرآن بر تدبّر در تاریخ گذشتگان، و این است رمز تکرار داستانهاى قرآنى از زوایاى مختلف که خود بر آن تصریح نموده و میفرماید: «وَ تِلْکَ الْأَیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیْنَ النَّاسِ»(۱) «و ما این روزگاران را در بین مردم به گردش درمىآوریم.»
و أمیر مؤمنان سلاماللهعلیه در ارزش تدبّر در تاریخ گذشتگان و درسگیرى از آن و در مقام بیان سیرهٔ عملى خود در این زمینه به فرزندشان امام مجتبى علیهالسّلام مىنویسند:
... أىْ بُنَىَّ! إنِّى و إنْ لَمْ أکُنْ عُمِّرْتُ عُمْرَ مَنْ کَانَ قَبْلِى، فَقَدْ نَظَرْتُ فِى أَعْمَالِهِمْ وَ فَکَّرْتُ فِى أَخْبَارِهِمْ و سِرْتُ فِى ءَاثَارِهِمْ حَتَّى عُدْتُ کَأَحَدِهِمْ، بَلْ کَأَنِّى بِمَا انْتَهَى إلَىَّ مِنْ أُمُورِهِمْ قَدْ عُمِّرْتُ مَعَ أَوَّلِهِمْ إلَى ءَاخِرِهِمْ، فَعَرَفْتُ صَفْوَ ذَلِکَ مِنْ کَدِرِهِ وَ نَفْعَهُ مِنْ ضَرَرِهِ فَاسْتَخْلَصْتُ لَکَ مِنَ کُلِّ أمْرٍ نَخِیلَهُ وَ تَوَخَّیْتُ لَکَ جَمِیلَهُ وَ صَرَفْتُ عَنْکَ مَجْهُولَهُ ... (۲)
«پسرم! من اگرچه به اندازهٔ پیشینیان خود عمر نکردهام أمّا در رفتارشان نظر کردم و در أخبارشان اندیشه نمودم و در آثارشان به سیر و مطالعه پرداختم تا بدانجا که همانند یکى از آنها شدم، بلکه بالاتر: گویا در اثر آنچه از تاریخ آنان به من رسیده با همهٔ آنها از اوّل تا آخرشان زندگى نمودهام؛ پس قسمت زلال و مصفّاى زندگیشان را از قسمت تاریک و کدرش شناختم و سود و زیانش را دانستم و از هر أمرى غربال شدهاش را براى تو انتخاب کردم و زیبایش را برایت برگزیدم و مجهولات آن را از تو دور داشتم».
📚 آیت نور، ص۴۳
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- «وسآئلالشّيعة» كتاب الصّلوة، أبواب صلوة الجماعة، باب 11، عدم جواز الاقتداء بالفاسق، ح 14، و از طبع 20 جلدى: ج 5، ص 394، از «احتجاج» طبرسى، ص 320؛ و متن كامل اين حديث را حضرت علّامه در آخر جلد هفتم «معادشناسى» به نقل از «احتجاج» آوردهاند.
2- قسمتى از آيهٔ 140، از سورهٔ 3: ءَال عمران.
🆔 @allame_tehrani