eitaa logo
کانال علامه طهرانی
3.1هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
812 ویدیو
197 فایل
❤️عرفان با طعم زندگی❤️ 💎نشر آثار و معارف منتخب و ناب حضرت علامه آیت‌الله حسینی طهرانی (قدس سره) و سایر علما و عرفای بالله💎 ادمین: @Ya_bab_allah پیام ناشناس: daigo.ir/secret/allametehrani کانال خانواده و زندگی الهی: @ezdevaje_elahi
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 حقیقت سیر و سلوک 🔰 سير و سلوک انطباق زندگى با شريعت محمّديّه صلّى‏اللـه‏عليه‏وآله است ⛔️ عدم رعايت حقوق ديگران به بهانهٔ سير و سلوک جائز نيست مى‏فرمودند: «برخى گمان مى‏كنند كه سيروسلوک إلى اللـه، صرف شركت در مجالس ذكر و مداومت بر أذكار و أورادى است كه از استاد و مربّى خود تلقّى كرده‏اند؛ و با وجود اينكه سالهاست كه در مضمار و ميدان مجاهده با نفس قدم گذاشته‏اند، هنوز حركتى نكرده و در همان عالم طبع محبوس مانده‏اند. غافل از اينكه سيروسلوک، رعايت و مواظبت بر دقائق و ظرائف أدب عبوديّت و تعامل با موجودات عالم هستى است. سيروسلوک إلى اللـه انطباق متن زندگى با شريعت محمّديّه صلوات‌اللـه‏عليه‏وآله است يعنى جميع أحوال و أطوار زندگى، از فردى تا اجتماعى، از ارتباط با عيال و فرزند و تدبير امور منزل تا ديگر امور را بر أساس دين تنظيم كرده و حقوق هر یک را به نحو أتمّ و أكمل أدا كند. و لذا به بهانهٔ سير و سلوک نمى‏توان از حقوق ديگران چيزى را فرو گذار كرد.» در روايت است كه: روزى سلمان محمّدى رضوان‌اللـه‏تعالى‏عليه براى ديدار أبى‏الدّرداء به منزل او آمد، در برخورد با اُمّ أبى‏الدّرداء كه ژوليده و پريشان بود علّت را جويا شد، اُمّ أبى‏الدّرداء در پاسخ گفت: برادرت أبوالدّرداء، اعتنائى به دنيا و امور آن ندارد! وقتى أبوالدّرداء به منزل آمد، به سلمان خوش‏آمد گفت و طعامى را نزد او گذاشت. سلمان گفت: خود نيز بخور! وى از خوردن امتناع كرد و گفت: من روزه هستم. سلمان او را سوگند داد و گفت: تا از اين طعام تناول كنى من نيز از آن نخواهم خورد. شب فرا رسيد و سلمان در نزد ميزبان خود بيتوته كرد. سياهى شب كه بر همه‏جا پرده انداخت، أبوالدّرداء خواست تا شب را به قيام و عبادت إحياء كند، سلمان او را منع كرد و گفت: يا أباالدّردآء! إنّ لِرَبِّكَ عَلَيكَ حَقّاً، وَ إنّ لِجَسَدِكَ عَلَيكَ حَقّاً، وَ لأهلِكَ عَلَيكَ حَقّاً، فَصُم وَ أفطِر، وَ صَلِّ وَ نَمْ؛ وَ أعْطِ كُلَّ ذى حَقٍّ حَقَّه! «اى أباالدّرداء! حقّاً براى پروردگارت بر تو حقّى‏است، و حقّاً اين جسم و بدن تو نيز بر تو حقّى دارد، و براى أهل تو نيز بر تو حقّى است؛ پس روزه بدار و نيز إفطار كن؛ پاسى از شب را عبادت كن و نماز بخوان و پاسى از آن را بخواب؛ و حقّ هر ذى‏حقّى را بطور شايسته إعطاء كن!»[1] أبوالدّرداء نزد پيامبر آمد و از آنچه بين او و سلمان گذشته بود خبر داد، و پيامبر صلّى‌اللـه‏عليه‏وآله‏وسلّم همان گفتار سلمان را براى او بيان فرمودند. لذا علّامه والد طريقهٔ كسانى كه زندگى را در حاشيه قرار داده و از عيال و أولاد خود عُزلت گرفته و آنان را به أمان خدا سپرده‏اند و حقوق طبيعى آنان را ضايع و تباه مى‏سازند، باطل شمرده و آن راه را موصل به مطلوب نمى‏دانستند. و در پرتو فروغ نور توحيد، دستوراتى به مريدين سلوک مى‏دادند كه جوانب حيات مادّى و معنوى آنان را در بر مى‏گرفت؛ آنگونه كه حسن معاشرت و رعايت حقوق عيال و فرزندان، تحصيل علم و حتّى كسب و تجارت در آن لحاظ مى‏شد؛ تا سالک در كمال آسايش خاطر و فراغ بال و بدون هيچ تزاحمى بسوى مبدأ أعلى حركت كند. دامنهٔ رعايت اين دقائق در تربيت توحيدى ايشان تا آنجا گسترده بود كه حتّى نسبت به ما كه فرزندان ايشان بوده و براى خدمت به ايشان در رتق و فتق امور و يا تفحّص از مآخذ و مصادر بعضى از روايات منقول در «دورهٔ علوم و معارف إسلام» به محضرشان شرفياب مى‏شديم، مى‏فرمودند: اگر از شما كارى را خواستم و شما به كسى قول داده و يا خود، كار ديگرى داريد حتما بگوئيد؛ مبادا حقّ كسى ضايع شود. 📚 نورمجرّد، ج۱، ص۵۳۰ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1- مجموعهٔ ورّام، ج1، ص2. 🆔 @allame_tehrani
کانال علامه طهرانی
🍏 اكثر انسانها، كال و نارس از دنيا مى‌روند انسان در أثر ضعف إدراک، و از سوى ديگر غرور و هوس و تكبّر
🔸چرا انسانها کال و نارَس از دنیا می‌روند؟ در جامعه‌ای که به جای عقل، غضب یا شهوت و وهمِ مردم رئیس باشد، ولایت در دست فاسقان افتاده و موجب تباهی آدمیان می‌شود به‌گونه‌ای که انسان‌ها به جای اینکه کامل شوند، کال و نارس از دنیا می‌روند. ▪️حضرت علامه آیت‌الله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدس‌اللـه‌نـفـسـه‌الـزکـیـة) 🆔 @allame_tehrani
🎞 فيلم‌های شهوی و غضبی و وهمی، نفس را ضايع می‌کند. در علم حکمت متعاليه، و فلسفهٔ الهيه به ثبوت رسيده است که: نفس انسان هيولای است؛ يعنی قابليت محضه برای هر گونه تعليم و تربيت، و وصول به أعلی درجهٔ کمال، و يا سقوط در أدنی مرتبهٔ خِذْلان. ... اين قابليت محضه، بايد در راه تربيت و تعليم صحيح، افتاده و به فعليّت تامه برسد؛ و انسان خليفةالله فعلی در عالم وجود گردد؛ و آئينهٔ تمام‌نمای صفات و أسماء ذات اقدس وی شود. و اين در صورتی ميسور است که: نفس انسانی را از پنج دريچهٔ حواس ظاهره، مهار زنند، و نگذارند چون اسب بدون افسار، در هر مزبله‌ای برود و سرنگون شود. فيلم‌های شهوی و غضبی و وهمی، نفس را ضايع می‌کند. موسيقی آواز شيطان است، و عقل را می‌گيرد. موسيقی همچون شراب است که: انسان را بی‌اختيار می‌کند. گاهی با آهنگی چنان سرمست می‌شود که: در پوست نمی‌گنجد، و مست می‌شود؛ و گاهی با آهنگی چنان دچار غم و غصه می‌شود که: بدون اختيار اشکش سرازير می‌شود؛ و ناله‌اش بلند می‌گردد. انسان را برای وصول به هدف اعلا، که قرآن کريم مشخص نموده است؛ بايد هم از لحاظ سمعی، و هم از لحاظ بصری، و هم از ساير جهات حواس بشری، در تنظيم درآورد؛ تا اين غنچهٔ بوستان امکان بشکفد؛ و اين ثمرهٔ نهال آدميت ميوهٔ شيرين دهد. وگرنه در مزبله و عفن‌زار جهل و شهوت و غضب گم و نابود می‌گردد. 📚 نور ملکوت قرآن، ج۱، ص۳۳۴-۳۴۰ 📝 مـشـاهـدهٔ مـتـن کـامـل 🆔 @allame_tehrani
💫 نفس‌ انسان‌ قابلیّت‌ هر گونه‌ از علوم‌ و هر تعلیم‌ و تربیتی‌ را دارد در علم حکمت متعالیه، و فلسفهٔ الهیّه به ثبوت رسیده است که: نفس انسان هیولائی است؛ یعنی قابلیّت محضه برای هر گونه تعلیم و تربیت، و وصول به أعلی درجهٔ کمال، و یا سقوط در أدنی مرتبهٔ خِذْلان. نفس انسانی در هر رشته‌ای که تعلیم ببیند، و تمرین کند، استاد می‌شود. مثلاً اگر در طب وارد شود، پزشک عالیقدر می‌شود، و همین نفس اگر در رشتهٔ ادبیات وارد شود، أدیب می‌گردد، خطبه می‌خواند، قصیده می‌سراید، شعر می‌گوید، و اگر در رشتهٔ ریاضیات که تقریباً در دو نقطه مخالف ادبیات است (زیرا ادبیات به قدرت حافظه بیشتر نیازمند است؛ و ریاضیات به قوّهٔ مفکّره) مسائل ریاضی را حل می‌کند؛ و ریاضی‌دان می‌گردد. و همین کس اگر در رشتهٔ نجاری و درودگری برود، نجاری ماهر می‌شود. اگر در رشتهٔ آهنکاری برود، آهنگری استاد می‌شود. بالأخره اگر مقنی و چاه‌کن بشود، در این رشته متخصص می‌شود، و رموز و اسرار چاه‌کنی را درمی‌یابد. باری اگر همین شخص مزبور که دارای نفس انسانی است، دنبال اسرار الهیّه و معارف یقینیه برود؛ حکیم و فیلسوف ارجمند و عارف رفیع‌المنزله می‌شود؛ اگر فقط در علم حدیث کار کند، محدثی نیکو، اگر در علم تفسیر، مفسری والامقام. اگر در فقه زحمت بکشد، فقیهی بزرگ می‌شود. و بر عکس اگر اصولاً در مقام یاد گرفتن علمی از علوم برنیاید، قابلیّّتش در همانجا متوقّف می‌شود. و چنانچه دنبال قوای شهویّه برود، أوّل شهوت‌ران عالم می‌شود. اگر دنبال قوای غضبیّه برود، سفّاکی عجیب، و خون‌ریزی بی‌نظیر می‌گردد. اگر به دنبال تقویت قوای وهمیّه برود، شیطانی بزرگ، و نقشه‌کشی سترگ می‌گردد که: برای درهم ریختن راحت مردم، و سلب آسایش عمومی با انواع حِیَل و نیرنگ‌ها، و مکرها، و خدعه‌ها، عالَمی را به خاک و خون می‌کشد. و خود در بستر راحت آرمیده، نظاره می‌کند. خلاصهٔ مطلب، معنای هیولائیّت نفس، آنستکه: اگر او را در علمی و یا در عالَمی وارد کردند، وارد می‌شود؛ و اگر نه صدهزار سال هم بگذرد، این قابلیّت، خود بخود به مرحلهٔ فعلیّت درنمی‌آید و همینطور مبهم و ساده و دست‌نخورده خواهد ماند. مثلاً اگر فرض کنید: یک دختری با یک پسری را در یک جزیره بگذارند؛ بطوریکه احدی از افراد بشر، با آنها تماس نداشته باشد؛ و کتابی را نخوانده باشند؛ و سخنی را نشنیده باشند. آنها چون به وقت بلوغ برسند؛ و دختر حائض گردد، و پسر محتلم شود، أبداً معنای ازدواج و مجامعت را نمی‌فهمند، و ادراک نمی‌کنند. و اگر با هم تا سن پیری هم در آن جزیره، به سر برند، مانند دو برادر، و یا دو خواهر خواهند بود. بنابراین نکاح و ازدواج حتماً نیاز به اشاره و دلالت دارد. همینطور غضب و بروز این قوّه از این قبیل است. و تا شیطان خودش را بصورت کبوتری درنیاورد و سر کبوتر دیگری را بین دو سنگ نکوبید، او از کشتن برادرش هابیل خبری نداشت؛ و راهی بدین موضوع برای او نبود. اگر چیزی را مورد ترغیب نفس انسانی قرار دهند، بدان رغبت پیدا می‌کند. مثلاً اگر تعریف و تمجید از اندوختن مال نمودند؛ بدان میل می‌کند. و به عکس اگر ترغیب به انفاق و بذل مال نمودند، اموال خود را یکسره انفاق می‌کند؛ و خود لُخت و عریان در گوشه‌ای می‌نشیند، و ساتر عورت هم ندارد. وقتی از دنیا، و زینت‌های دنیا و فعالیّت‌های اقتصادی، و اتکاء به نفس، و منافع جاه، و حبِّ ریاست، و اندوختن مال، و صحبت با غوانی، و ترنّم اغانی برای او گفتی، یک آدم شهوی، و دیو مهیب مادی در برابر توست! بهمین کس نه بغیر او، چون از فنای دنیا، و اعتباریّت آن، و عدم سعی مگر در راه خدا، و ضررهای ریاست، و زراندوزی، و تزویر، برای او بیان کردی، یک آدم ملکوتی، و یک فرشتهٔ آسمانی در برابر توست! گهی در سجِّینْ و أسْفَلُ السَّافِلین می‌رود؛ و در اثر تربیت در أعْلَی علِّیِّین می‌نشیند. وَ النَّفْسُ رَاغِبَةٌ إذَا رَّغَبْتَهَا وَ إذَا تُرَدُّ إلَی قَلِیلٍ تَقْنَعُ(۱) (نفس انسانی رغبت پیدا می‌کند به چیزی، در صورتی که تو او را به رغبت بیندازی! و زمانی که او را به چیز اندکی برگردانی و بازگشت دهی، بدان قناعت می‌ورزد.) (این بیتی است از جملهٔ أبیات خُوَیْلِدُ بْنُ خَالِدٍ: أبُوذَؤَیْب هُذَلِی، در هنگامی که بواسطهٔ مرض طاعون، در یک روز، پنج پسر، و یا ده پسر او مردند. و او با این بیت می‌خواهد، متانت و استواری خود را در مشکلات برساند، و قبل از این بیت می‌گوید: وَ تَجَلُّدِی لِلشَّامِتِینَ اُرِیهِمُ أنِّی لَرَیْبِ الدَّهْرِ لَا أتَضَعْضَعُ (و سوگند به صبر و شکیبائی خودم که: من به شماتت کنندگان نشان می‌دهم که: من از دگرگونی روزگار ذلیل و مسکین و فروتن نخواهم شد.)) ▪️ادامـــه دارد... 🆔 @allame_tehrani
↩️ ادامـــهٔ «پست قبل» و دیدیم که: ابن فارض، دربارهٔ همین انسانی که به مقامات عالیّه می‌رسد که: در هیچ وهمی نمی‌گنجد، و در حرم عزّ و حریم أمن و امان إلهی وارد می‌شود، و معجزات و کرامات و خارق عادات از او سرمی‌زند، بالأخره می‌گوید: هِیَ النَّفْسُ إنْ ألْفَتْ هَوَاهَا تَضَاعَفَتْ قُوَاهَا، وَ أعْطَتْ فِعْلَهَا کُلَّ ذَرَّةِ (۲) (اینها همه نفس است که: چون هوای خود را بیندازد؛ قوای آن چندان برابر می‌شود، و فعل او بهر ذرّه در عالم می‌رسد.) و همچنین دربارهٔ علوم غیبیه‌ای که در خواب به انسان افاضه می‌شود، می‌گوید: وَ مَا هِیَ إلَّا النَّفْسُ، عِنْدَ اشْتِغَالِهَا بعَالَمِهَا، عَنْ مَظْهَرِ الْبَشَریَّةِ (۳) (آن کس، غیر از نفس خودت کسی دگر نیست؛ که چون از مظاهر آدمی که عالم طبع و مادّه است، منسلخ شده، و در عالم خواب به ملکوت خود پیوسته است؛ اینگونه خبرهای غیبی را برای تو بیان می‌کند!) تعلیم أسماء که در سورهٔ بقره، خداوند می‌فرماید که: به آدم نمودیم: وَ عَلَّمَ آدَمَ الأسمَآءَ کُلَّهَا (۴) مراد تمام حقایق أشیاء، و راه وصول به تمام ماسوی‌الله است؛ که اختصاص به آدم دارد. و فرشتگان از آن نصیبی ندارند. این قابلیّت محضه، باید در راه تربیت و تعلیم صحیح، افتاده و به فعلیّت تامه برسد؛ و انسان خلیفةالله فعلی در عالم وجود گردد؛ و آئینهٔ تمام‌نمای صفات و أسماء ذات اقدس وی شود. و این در صورتی میسور است که: نفس انسانی را از پنج دریچهٔ حواس ظاهره، مهار زنند، و نگذارند چون اسب بدون افسار، در هر مزبله‌ای برود و سرنگون شود. فیلم‌های شهوی و غضبی و وهمی، نفس را ضایع می‌کند. موسیقی آواز شیطان است، و عقل را می‌گیرد. موسیقی همچون شراب است که: انسان را بی‌اختیار می‌کند. گاهی با آهنگی چنان سرمست می‌شود که: در پوست نمی‌گنجد، و مست می‌شود؛ و گاهی با آهنگی چنان دچار غم و غصّه می‌شود که: بدون اختیار اشکش سرازیر می‌شود؛ و ناله‌اش بلند می‌گردد. انسان را برای وصول به هدف أعلی، که قرآن کریم مشخص نموده است؛ باید هم از لحاظ سمعی، و هم از لحاظ بصری، و هم از سایر جهات حواس بشری، در تنظیم درآورد؛ تا این غنچهٔ بوستان امکان بشکفد؛ و این ثمرهٔ نهال آدمیّت میوهٔ شیرین دهد. وگرنه در مزبله و عفن‌زار جهل و شهوت و غضب گم و نابود می‌گردد. قِصص و داستان‌های قرآن کریم، برای این خاصیّت بزرگ است که: با تطبیق آن مسائل، و سرگذشت‌ها، انسان بخود بیاید، و متذکّر گردد؛ و راه دوزخ را نپیماید. بلکه در راه سعادت و بهشت گام زند؛ و به دنبال آن رادمردان، و راستان حرم خداوندی: پیامبران الهی بالأخص حضرت خاتم‌الأنبیاءِ والمرسلین، که جامع جمیع کمالات آنها، و وارث تمام فضائل و مناقب ایشان است، حرکت نموده و با بهره‌برداری بحدّ أکمل، به سعادت مطلقهٔ أبدیه واصل شود.(۵) 📚 نور ملکوت قرآن، ج۱، ص۳۳۴-۳۴۱ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ▪️برای مشاهدهٔ پاورقی‌ها، به «فایل pdf کتاب» مراجعه فرمایید. 🆔 @allame_tehrani
🔴 حركت در راه خدا بدون تحصيل محبّت خدا محال است ... بنابراين بر أفرادى كه طالب راه خدا هستند لازم و حتم است كه خود را به صفات خدا درآورند و اين معنى بدون تحصيل محبّت خداوند محال است؛ يعنى اگر كسى در تمام عمر به كارهاى خير مشغول باشد و از بدى‏ها اجتناب كند، ولى محبّت خدا را در دل نپروريده باشد، جان او از صفا و وفا كاملاً تهى بوده و مانند قبرى است كه روى آن را با نقش و نگار زينت نموده باشند. جان و حقيقت انسان همان قوّهٔ جاذبه و كشش روحى اوست و گرنه با ديوار ساكن و قبر خراب چه تفاوتى دارد. عمل صالح كه از جان زنده و روح صفا و محبّت برنخيزد چون گوشوار و دست بَرَنجَنى[1] است كه در دست مرده و در گوش او آويزند. ولى اگر با محبّت توأم شد، مانند زينتى كه به انسان زنده آرايش دهند، موجب كمال و مزيّت او خواهد بود. محبّ خدا بواسطهٔ أعمال نيک، دائماً محبّت خدا را در دل خود شديد می‌كند و با مخالفت هواى نفس و موافقت رضاى محبوب عشق خدا را در دل زياده می‌گرداند، تا به حدّى كه مورد رضاى او واقع شده، از هواى خود بيرون آمده، به هواى دوست زنده است. در اينحال خدا در وجود او حكومت می‌كند، تمام أعمال و رفتارش خود به خود به ارادهٔ خدا خواهد شد؛ كأنّه از خود خالى گرديده و از خدا سرشار است. از حركت به خود دست كشيده و به حركت خدا متحرّک است. 📚 رسالهٔ مودت، ص۳۸ 📝 مـشـاهـدهٔ مـتـن کـامـل ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1- دست بَرَنْجَن: دست‏بند، النگو (دهخدا) 🆔 @allame_tehrani
❤️ عشق به معصومين (علیهم‌السلام) انسان را به افق فكرى آنها نزديک می‌كند عشق و محبّت به اهل‌بیت علیهم‌السلام، انسان را به افق فكرى و وجودى آنها نزديک می‌كند، و هر چه اين محبّت شديدتر گردد، انسان بدان افق نزديكتر می‌گردد. و بالملازمه، صفات و روحيّات و اخلاق و بالأخره ملكات و عقائد پاک آنان در انسان ظهور خواهد نمود. محبّ خاندان عصمت، اهل عبادت و تقوى و ايثار و گذشت و انفاق و بذل جان و مال در راه خدا خواهد شد. 📚 رسالهٔ مودت، ص۴۰ 📝 مـشـاهـدهٔ مـتـن کـامـل 🆔 @allame_tehrani
💫 دين اسلام ميزان صحّت أعمال را بر معيار محبّت اندازه‌گيرى كرده است ❤️ عشق به معصومين (علیهم‌السلام) انسان را به افق فكرى آنها نزديک می‌كند دين مقدّس اسلام كه خاتم اديان است و از نقطه نظر روابط روحى و طبيعى كاملترين نظامات و دستورات را متكفّل است نيز ميزان صحّت و سلامت أعمال را بر معيار محبّت اندازه‏گيرى كرده است، و سريع‏ترين راه را براى وصول به مقام انسانيّت و توحيد در جلوى راه بشر قرار داده است؛ و آن محبّت به رسول خدا و أقارب آن حضرت است. مقصود از أقارب أفرادى هستند كه به مقام طهارت مطلق در آمده، و طهارت در جان و روح و خيال و نفس و عقل و در سرّ و سويداى آنان رسوخ نموده، از تمام شوائب شرک بر آمده، و در هيچ موطنى از مواطن نفس آنان غير از خدا و آثار و صفات او چيزى را نتوان يافت؛ أفرادى هستند كه در هر حال چشم از عوالم كوتاه و ظلمانى طبيعت برداشته و به جمال أبديّت دوخته‏اند؛ افرادى هستند كه حكومت شهوت و غضب و خيال در وجود آنها مفهومى ندارد، پيوسته به حيات عقل زنده و به نور خدا منوّر و به مقام بلوغ و كمال انسانى رسيده‏اند؛ أفرادى هستند كه به علّت عبور از مراحل كوتاه و تاريک هوى، ديگر در افق آنان شوائب نفس أمّاره و ميل حيوانى و حيات حسّ و توابع آنها نيست. آنان در حرم امن و امان الهى سكنى گزيده‏اند و به نور حقّ، منوّر شده‏اند و گناه كه لازمهٔ آن غفلت است در آنها مصداقى ندارد. آنان به طهارت حضرت حقّ، مطهّر و به عصمت ذات مقدّس او معصوم گرديده‏اند. بديهى است كه عشق و محبّت بدين افراد، انسان را به افق فكرى و وجودى آنها نزديک می‌كند، و هر چه اين محبّت شديدتر گردد، انسان بدان افق نزديكتر می‌گردد. و بالملازمه، صفات و روحيّات و اخلاق و بالأخره ملكات و عقائد پاک آنان در انسان ظهور خواهد نمود. محبّ خاندان عصمت، اهل عبادت و تقوى و ايثار و گذشت و انفاق و بذل جان و مال در راه خدا خواهد شد. محبّت مانند برقى كه بر خرمن بگذرد و ناگهان آن را تبديل به كومهٔ خاكستر كند، صفات رذيله از قبيل حسد، بخل، قساوت قلب، شره، جبن و غيره را مى‏سوزاند و در وجود محبّ بر باد فنا مى‏دهد؛ و معلوم است كه اين است راه خدا و بس. يعنى سريع‏ترين راه و بهترين و كامل‏ترين و آسانترين راه وصول به مقصد است. بخلاف آنكه انسان بدون عشق و محبّت آنان بخواهد اين راه دور و دراز را به پاى خود و به اتّكاءِ عمل خود طى كند؛ هيهات كه به مقصد برسد. هر روز كه گامى جلو گذارد شوائب نفس امّاره و خواطر شيطانى، او را چند گام به عقب مى‏برد، و دائماً مانند حمار طاحونه به دور خود مى‏چرخد؛ و كُلَّما ازْدادَ سَيرُهُ لايَزِيدُ مِنَ اللّٰهِ إلّا بُعداً. عاقبةالأمر با تلاش بسيار و زحمت فراوان با دست تهى، غارت زده، سرمايه از دست رفته، با هزاران حسرت و ندامت، دنيا را ترک گفته و جان مى‏سپارد. 📚 رسالهٔ مودت، ص۳۹-۴۰ 🆔 @allame_tehrani
🔴 شديدترين درجات گناه، توجّه و محبّت به اهل معاصى استمحبّت استقلالى به غير خدا شديداً در قرآن مورد انتقاد قرار گرفته است ⛔️ آيات ناهيه در مورد محبّت به غير خدا 💫 محبّت به خدا شريف‏ترين موهبت الهى 🔰اطاعت از رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم، لازم غير قابل انفكاک محبّت به خداست سابقاً ذكر شد كه اُسّ و مُخّ دين و طىّ راه خدا، محبّت به خدا و منسوبين به اوست و لذا بهترين و سريع‏ترين راه براى اين مقصود تحصيل محبّت است. و به عكس شديدترين درجات گناه، توجّه و محبّت به اهل معاصى و دشمنان خداست؛ چون محبّت به أفراد منحرف و ستمگر در دل اثر قساوت و شقاوت می‌گذارد و دل را به نقش دل آنان منقّش می‌گرداند و بدين وسيله صفات و روحيّات آنان در دل ظهور و به تبع آن ، كردار و أعمال آنان در انسان پيدا می‌شود. لذا نفسِ محبّت به دنيا و زخارف زودگذر آن گناه شمرده شده است؛ كَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ.[1] و محبّت به جمع‌آورى مال و ذخيره كردن آن گناه شمرده شده است؛ وَ تُحِبُّونَ الْمَالَ حُبّاً جَمّاً.[2] و گذشته از آنكه مُنكرات يكايک گناه شمرده شده است، محبّت به كارهاى قبيح و انتشار آن در بين جامعهٔ اسلامى و مؤمنين نيز گناه شمرده شده، بلكه چون اين محبّت خود مولّد گناه و سرچشمهٔ پيدايش معاصى است داراى كيفرى بسيار سخت خواهد بود؛ إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِى الَّذِينَ ءَامَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِى الدُّنْيَا وَ الآخِرَةِ وَ اللّٰهُ يَعْلَمُ وَ أَنتُم لَاتَعْلَمُونَ.[3] و همچنين نفس محبّت به غير خدا، به محبّت استقلالى، و محبّت به بُتها و به أفرادى كه انسان آنها را مورد تبعيّت و اطاعت خود قرار می‌دهد و به عنوان شركاء خدا محسوب مى‏گردند، شديداً در قرآن مجيد مورد انتقاد قرار گرفته است؛ وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللّٰهِ أَندَاداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللّٰهِ وَ الَّذِينَ ءَامَنُوٓا أَشَدُّ حُبّاً لِلَّهِ.[4] و در مقابل اين آيات كه جدّاً انتقاد از محبّت دنيا و جمع مال و شركاى خدا و غيره مى‏كند، آياتى است كه بنحو أتمّ از محبّت به خدا و اولياى خدا تمجيد و تحسين مى‏نمايد؛ قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّٰهَ فَاتَّبِعُونِى يُحْبِبْكُمُ اللّٰهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ.[5] «بگو اى پيغمبر: اگر محبّت به خداى داريد بايد از من پيروى كنيد تا بالنّتيجه شما نيز مورد محبّت خدا واقع شويد و گناهان شما را بيامرزد.» معلوم مى‏شود كه محبّت به خدا گرانمايه‏ترين و شريفترين موهبت از مواهب الهى است كه او را خدا موضوع كلام قرار داده و بر آن اطاعت از رسول خدا را مترتّب نموده است، در حالی كه ممكن بود بگويد: اگر مى‏خواهيد بهشت برويد يا جهنّم نرويد، يا جامعهٔ شما اصلاح گردد، يا داراى نفس متّقى و پاكيزه گرديد و غير اينها. ولى ملاحظه مى‏شود كه فقط محبّت به خدا را عنوان قرار داده و نفس اطاعت از رسول خدا را به عنوان لازم غير قابل انفكاک، ملازم آن قرار داده است. و در جائى كه مؤمنين را از ارتداد مى‏ترساند و به آنها از اين عاقبت وخيم بيم مى‏دهد و غناى خود و رسول خود را از ايمان و ارتداد آنان بيان مى‏فرمايد، جماعتى از مؤمنين را كه محبّت به رسول خدا دارند و رسول خدا به آنان محبّت دارد، معرّفى مى‏نمايد كه آنان پس از ارتداد شما ايمان خواهند آورد، و بهترين معرّف آنها در كمال و مزاياى انسانى محبّت آنها به رسول خدا است؛ يَـآ أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِى اللّٰهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ.[6] و در آيهٔ ديگر محبّت به طهارت و تزكيهٔ نفس را بهترين معرّف و شاهد مزايا و كمال افراد می‌گيرد؛ لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَن يَتَطَهَّرُوا وَ اللّٰهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ.[7] در اينجا خداوند به پيغمبرش امر مى‏كند كه در مسجد قبا نماز بگزارد و در آنجا قيام به عبادت كند؛ چون علاوه بر آنكه از روز اوّل بنيادش با تقوى پايه گذارى شده است، جماعتى از مؤمنين كه حبّ طهارت و صفاى باطن و ملاقات خدا را دارند، در آنجا به نماز و عبادت اشتغال مى‏نمايند. و از همه بالاتر آنكه خداوند كسانى را كه با مبارزين با خدا و پيمبرش مودّت و دوستى بنمايند يكسره از زمرهٔ مؤمنين اخراج كرده است، گرچه آن مبارزين فرزندان يا پدران يا برادران يا اهل و قبيلهٔ آنان باشد. ▪️ادامـــه دارد... 🆔 @allame_tehrani
🔴 محبّت به دشمنان خدا و رسول، انسان را از ايمان خالى می‌كند ↩️ ادامـــهٔ «پست قبل» ... معلوم مى‏شود محبّت به دشمنان خدا و رسول چنان اثر قوى در نفس انسان می‌گذارد كه به كلّى زمينهٔ نفس را از ايمان خالى مى‏كند و رائحه‏اى از آن باقى نمى‏گذارد. و در اين صورت أعمال صالحهٔ انسان چون خس و خاشاكى خواهد بود كه در سرزمين خشک و بى‏آب و علف روئيده، هيچ بو و طراوتى و جمال و زيبندگى نخواهد داشت. مثال عمل صالح به انضمام محبّت به دشمنان دين، مثال گل و گياهى است كه در مزابل روئيده باشد؛ اگر فرضاً ظاهرى فريبا داشته باشد ولى باطن و اصل آن متعفّن و زشت است. لَا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ ۚ أُولَـٰٓئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَ أَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ ۖ وَ يُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ۚ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ۚ أُولَـٰٓئِكَ حِزْبُ اللَّهِ ۚ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ.[8] در اين آيهٔ مباركه ملاحظه مى‏شود كه علاوه بر آنكه محبّين به دشمنان خدا را از صفّ مؤمنين بطور قاطع جدا مى‏كند، بهترين صفت مؤمنين و روشن‏ترين أثر روحى آنان را عدم محبّت به دشمنان خدا قرار داده كه بدين مناسبت دائماً از روح خدا بدانها افاضه می‌گردد و در بهشتهاى جاودان زيست خواهند نمود، آنان مورد رضاى خداى خود بوده و خود نيز از خداى خود راضى خواهند بود. و از همه بالاتر آنكه فقط و فقط اين دسته از مؤمنين را كه روحشان با صفت حبّ به خدا و رسول و عدم حبّ به دشمنان خدا و رسول آميخته شده است، حزب خدا معرّفى نموده و علناً سعادت و نجاح مطلق را منحصراً بدين افراد سپرده است. 📚 رسالهٔ مودت، ص۴۳-۴۷ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1- آيهٔ 20، از سورهٔ 75: القيامة؛ [«هرگز! بلكه شما دنياى نقد و عاجل را دوست می‌داريد.»] 2- آيهٔ 20، از سورهٔ 89 : الفجر؛ [«و مال دنيا را بسيار دوست می‌داريد.»] 3- آيهٔ 19، از سورهٔ 24: النّور؛ [«حقّاً كسانى كه دوست دارند أعمال زشت و ناپسند در بين مؤمنين رواج يابد، عذابى دردناک براى آنها در دنيا و آخرت خواهد بود؛ و خدا می‌داند و شما نمى‏دانيد.»] 4- قسمتى از آيهٔ 165، از سورهٔ 2: البقرة؛ [«برخى از مردم شريكانى را در برابر خدا اختيار مى‏كنند كه آنان را همانند دوستى و محبّت به خدا، دوست مى‏دارند، ولى كسانى كه ايمان آورده‏اند با شدّتى بيشتر خداوند را دوست می‌دارند.»] 5- قسمتى از آيهٔ 31، از سورهٔ 3: ءَال عمران. 6- قسمتى از آيهٔ 54، از سورهٔ 5: المآئدة؛ [«اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! هر كس از شما كه از دين خود برگردد، در آينده خداوند (به جاى مرتدّين) جماعتى را خواهد آورد كه خدا آنها را دوست داشته و آنان نيز خدا را دوست می‌دارند، در مقابلِ مؤمنين خاشع و خاضع بوده و در مقابل كافرين با عزّت رفتار مى‏كنند.»] 7- قسمتى از آيهٔ 108، از سورهٔ 9: التّوبة؛ [«سوگند كه مسجدى كه تأسيس آن از ابتداى أمر بر اساس تقوى و خشنودى خدا بوده است؛ سزاوار است كه در آن نماز بگزارى! زيرا كه در آن مسجد، مردانى هستند كه دوست دارند پاک و پاكيزه و مطهّر گردند، و البتّه خداوند پاكان و پاكيزه شدگان را دوست دارد.»] 8- آيهٔ 22، از سورهٔ 58: المجادلة؛ [«نمى‏يابى جماعتى را كه ايمان به خدا و روز قيامت داشته باشند و با اين وجود با كسانى كه خدا و رسول او را دشمن می‌دارند دوستى نمايند، اگرچه اين دشمنان، پدران يا پسران يا برادران و يا خاندان آنها باشند. خداوند در قلوب اين مؤمنين ايمان را تثبيت نموده و با روحى از نزد خود، آنان را تأييد كرده است. و آنان را در باغهائى وارد مى‏سازد كه از زير آنها نهرها جارى و روان است و به طور ابدى در آن بهشتها زندگى مى‏كنند و خدا از آنها راضى و آنها نيز از خدا راضى هستند. ايشان حزب و گروه خدا می‌باشند. آگاه باشيد كه تنها حزب و گروه خدا، رستگاران واقعى‏اند.» 🆔 @allame_tehrani
❤️ اثر محبت محبّت، جان را به جان پیوند مى‌دهد، محبّت عمل محبوب را عمل محبّ مى‌كند، محبّت جان حبیب و محبوب را متّحد مى‌سازد، محبّت معیت مى‌آورد، و بنا به خاصیت ظروف مرتبطه در علم فیزیک موجب هم‌سطحى سطوح افكار و علوم و عقائد و ایمانِ افراد مختلفه در علم روانشناسى مى‌گردد. 📚 معادشناسی، ج۹، ص۲۷۶ 🆔 @allame_tehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا