المرسلات
🔊#اصول| علم اصول پلیس چهار راه استنباط است! 🎙استاد علی فرحانی 🌀استاد در این صوت توضیح می دهند که
#یادداشت
#اصول_پلیس_چهارراه_استنباط
♻️در وصف دقیق و زیبایی که حضرت استاد شیخ علی فرحانی درمورد علم اصول بیان فرموده اند نکات و فواید زیادی وجود دارد که در نگرش و هدف طلبه از دروس حوزه، سبک و روش و زمان و سرعت تحصیل آن علوم تأثیر بسزایی دارد.
🔻اولا نام «چهار راه» به خاطر لزوم فراگیری علوم متفاوتِ دخیل در استنباط است. قرار است که همۀ علومی که دخیل در استنباط اند، در رسیدن به این هدف مقدس مشارکت و هم افزایی داشته باشند تا حاصل مصدر و عصارۀ آن ها در راه تحقق این هدف مقدس نقش آفرینی کنند.
پس این علوم #آلی اند و قرار است با هم افزایی ما را به مقصدی برسانند نه اصالی، و خود علم اصول هم که پلیس و تنظیم کننده این علوم است آلی است و قرار است برای رسیدن به آن غایت مقدس (استنباط) کمر به مدیریت حد و حدود آن علوم ببندد.
همین نکتۀ ابتدایی تأثیر چشم گیری در کیفیت و سرعت خواندن علوم و جلوگیری از توّرم و طولانی شدن آن ها دارد.
و اینکه هر علمی باید به اندازه ای که حجیت و اعتبار دارد در این راه نقش آفرینی کند و در نهایت با تجمیع این حجج و سبک سنگین کردن آن ها به حجت نهایی رسید (سبک مرحوم شیخ در کتاب رسائل «#تراکم_ظنون»).
🔻ثانیا نام مقدس این چهار راه «استنباط» -که قرّة عین و غایت القصوی علما در طول تاریخ است- می باشد. پلیس چنین چهار راهی که تأثیر مسقتیم و بسیار نزدیکی در استنباط دارد، ارزش و جایگاه والایی خواهد داشت.
غفلت از این نکتۀ برخی از علماء را در میکانیزم تشخیص دایرۀ و شعاع منابع دینی و حجیت بخشی به اسناد منابع و حتی حجیت بخشی به حیث دلالی آن ها به افراط و تفریط کشانیده است!
پلیس این چهار راه مقدس علم «اصول» است، نه علم «رجال» و علوم ادبی و لغت شناسی!
برای فهم چگونگی مدیریت و تأثیر علم اصول بر دیگر علوم می توان شواهد زیادی آورد و کیفیت این مدیریت را به زیبایی ترسیم کرد.
🔸در اینجا یک مثال از مدیریت علم اصول بر علوم ادبی و کتب لغوی را از کتاب گرانسنگ المیزان ذکر می کنیم:
علامۀ طباطبایی «ره» ابتدا معنای لغت «ولاء» را به طور کامل از کتاب مفردات راغب نقل می کند. در وهلۀ بعد با مبنای اصولی خود در مبحث «وضع» علم اصول قول ایشان را تنظیم کرده و سیر عقلائی پیموده شده در این لغت را بیان می کند.
🔹وقوله تعالى: «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا» قال الراغب في المفردات: الولاء (بفتح الواو) و التوالي أن يحصل شيئان فصاعدا حصولا ليس بينهما ما ليس منهما، و يستعار ذلك للقرب من حيث المكان و من حيث النسبة و من حيث الصداقة و النصرة و الاعتقاد، و الولاية النصرة، و الولاية تولي الأمر، و قيل: الولاية و الولاية (بالفتح و الكسر) واحدة نحو الدلالة و الدلالة و حقيقته تولي الأمر، و الولي و المولى يستعملان في ذلك، كل واحد منهما يقال في معنى الفاعل أي الموالي (بكسر اللام) و معنى المفعول أي الموالي (بفتح اللام) يقال للمؤمن: هو ولي الله عز و جل و لم يرد مولاه، و قد يقال: الله ولي المؤمنين و مولاهم. قال: و قولهم: تولى إذا عدي بنفسه اقتضى معنى الولاية و حصوله في أقرب المواضع منه يقال: وليت سمعي كذا، و وليت عيني كذا، و وليت وجهي كذا أقبلت به عليه قال الله عز و جل: «فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاها، فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ، وَ حَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ» و إذا عدي بعن لفظا أو تقديرا اقتضى معنى الإعراض و ترك قربه. انتهى.
👌و الظاهر أن القرب الكذائي المعبر عنه بالولاية، #أول ما اعتبره الإنسان إنما اعتبره في الأجسام و أمكنتها و أزمنتها #ثم أستعير لأقسام القرب المعنوية بالعكس مما ذكره لأن هذا هو المحصل من البحث في حالات الإنسان الأولية فالنظر في أمر المحسوسات و الاشتغال بأمرها أقدم في عيشة الإنسان من التفكر في المعقولات و المعاني و أنحاء اعتبارها و التصرف فيها.
📚الميزان في تفسير القرآن، ج6، ص: 11
✍حجت الاسلام عباس افروزی ۰۱/۰۱/۰۷
#پای_درس_استاد #ارزش_علم_اصول #آلیت_علوم #تراکم_ظنون #قسم_رابع_وضع #مبنای_روح_المعانی
@almorsalaat