نصیحة
کلمه نصح از باب :نَصَحَ ینصَح نُصحا
💠نصیحة اسم مصدر ان است.
معنای اصلی و ریشه لغوی آن عبارت است از:
💠تصفیه عسل از موم.
"نصحت العسل اذا صفیته من الشمع"
💠معنای نصیحه در کلام معصومین علیهم السلام و عرف آن زمان به معنای حیازت و جمع اوری خیر برای منصوح له است.
ارتباط دو معنا چنین است:
تشبیه کرده اند تلخیص کلام را از غش و فساد به تلخیص عسل از موم.
💠راغب گفته است:
نصح یعنی خالص کردن محبت برای غیر در اظهار انچه که به صلاح اوست.
✅نصیحت در کلام معصومین علیهم السلام یعنی:
ارشاد عباد به مصالح دنیوی و اخروی،تعلیم انها و یاری انها،امر به معروف و نهی از منکر و....
💠لذا گفته شده نصح با وجود وجازت و کوتاهی لفظ در زیادی معنا مانند لغت فلاح است که جامع خیر دنیا و اخرت می باشد.
سید علیخان مدنی ره
@alnokat
تفسیر کراهت در امور عبادی
❖ آیتاللهالعظمی شبیری زنجانی:
● می گویند معنای مکروه، قلة الثواب است، به نظر این تفسیر صحیح نباشد.
فرض کنید روزهای هفته از نظر ثواب روزه گرفتن متفاوت باشد، ثواب روز جمعه خیلی بالاست، روز پنجشنبه یک مقداری کمتر و همینطور تدریجی کم می شود، آیا آنکه از همه کمتر است مکروه می شود؟
اینطور نیست که صرف اینکه یک فردی از افراد دیگر پایین تر است، این را مکروه تعبیر کنیم و بدون اینکه نهیی از طرف شارع وارده شده باشد، مکروه بدانیم.
● ما نمی خواهیم بگوییم در موارد کراهت صوم، قلّت ثواب محقق نیست، ما می گوییم تفسیر مکروه به قلّت ثواب صحیح نیست.
👈 به نظر می رسد مکروه عبارت از عملی است که مقرون به حزازتی است که آن حزازت سطح این عمل را پایین می آورد، یعنی مقتضی طبیعی برای ثواب هست اما چون آن شیء حزازت دارد و آن حزازت به مقداری نیست که موجب حرمت عمل شود، رتبه اش پایین می آید و به خاطر همان حزازت شارع نهی می کند.
● اینکه شارع از نماز در حمام و بستر رودخانه نهی کرده و فرموده جای دیگر بخوان، مرتبه این نماز بخاطر این حزازت پایین آمده، البته مساوی با عدم محض نیست، ثواب دارد ولی بخاطر حزازت ثوابش کم میشود و مکروه است.
📚کتاب الصوم؛ ج۱؛ ص ۵۰-۵۱
مدرس فقهی امام محمد باقر ع
@alnokat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۹ توصیه فوق العاده برای مهمانانِ ویژه ماه خدا
از مرحوم آیت الله کشمیری
GoftogoElmi-14021220-Moassese-Thaqalain_IR.mp3
40.81M
🎧 صوت #نشست_علمی
«بررسی میزان و نحوه تأثیر علم رجال در فرایند استنباط»
🔺استاد حمید وحیدی
🔺استاد سید مصطفی حسینینسب
🌀 @HamidVahidi_ir
🌐 http://www.hamidvahidi.ir
#نشست_علمی
💠علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن رجل،عن أبي عبد الله قال:
❇️اذا أفطر الرجل على الماء الفاتر نقي كبده وغسل الذنوب من القلب وقوى البصر والحدق.
در ترجمه ها از فاتر، به آب گرم و ولرم تعبیر شده است.
💠در حالی که کلمه فاتر در فارسی معادل ندارد؛ زیرا فاتر به معنای آبی است که ابتدا به دمای جوش رسیده و بعد گرم شده، نه اینکه مراد مطلق آب گرم و ولرم باشد ولو قبلا جوشیده نشده باشد.
🔰مرحوم سید علیخان مدنی در باره لغت فتر نوشته است:
فتَر یفتُِر: یعنی سکون بعد از حدّت و لین و نرمی بعد از شدت.
فتر الماء یعنی سکن حرّه.
@alnokat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در روزهای آخر عمر شریف حضرت ، مردم کوفه کاری با مولا کردند که علی خیبرشکن کسی که به خطابه معروف بود ؛ دیگه حال خطبه خوندن و حرف زدن با مردم نداشت ...
اللهم العن قتلة امیرالمؤمنین ...
https://eitaa.com/ashayerimonfared
انواع فوریت:
💠فوریت سه جور است:
1⃣ فوریت محضه که واجب مضیق است، مثل قول آقای سیستانی که در زلزله میگویند.
میگویند زلزله اول وقت، نماز زلزله اگر خواندی که خواندی، اگر نخواندی دیگر بعدا خواندنش لازم نیست حالا عمدا باشد سهوا باشد.
یا مثل جواب سلام،که اگر فوری پاسخ ندهد،بعد آن صدق رد سلام نمی کند.
2⃣فوریت دوم:فورا ففورا:
مثل ادای دین. ادای دین حال واجب است، قضا ندارد، ولی فورا ففورا است. این نماز زلزله هم مشهور میگویند فورا ففورا است.
3⃣فوریت سوم:فورا ثم القضاء.
مراد ما از قضاء یعنی بعد از مضی زمانِ فوریت،میشود واجب موسع.
💠 دو تا وجوب هست: یک وجوب طبیعت یک وجوب مبادرت به آن، مبادرت به آن نکردی دیگر موسع است. این سومی در مورد ادا و قضا که روشن است. ادای نماز آیات کسوف و خسوف واجب است،. فوریت است در وقت کسوف و خسوف، بعدش قضا میشود موسع.
💬خارج فقه،باب صلات، استاد شهیدی.
@alnokat
🌟نکات و اشارات🌟
✅وحید بهبهانی توجه ویژهای به منابع اولیه داشت
استاد معظّم حاج سید محمد جواد شبیری زنجانی:
✴️ اساسا در نهضت اخباریگری، اخباریها برخی امتیازات نفسی مانند زهد و تقوا و امثال اینها را داشتند. این مسأله معمولا غیر قابل انکار بوده است و اخباریها، علمای بسیار با ورعی بودند و حتی از این جهت ضرب المثلهایی بودند. مثل سید هاشم بحرانی که از معروفین است و صاحب حدائق میگوید که اگر عدالت قرار باشد ملکه باشد، فقط احراز عدالت دو نفر میشود، مقدس اردبیلی و سید هاشم بحرانی.
❎ اما اگر جنبههای شخصی این موضوع را کنار بگذاریم، یکی از تأثیراتی که این اخباریها در فرهنگ شیعه گذاشتهاند که بسیار مهم و مثبت است، توجه به منابع اصلی است. التفات دادن به منابع اصلی و تأکید بر اینکه باید مطالب را از روایات بیرون بکشیم و بحثهای عقلیِ بیخود را کم کنیم نتیجه همین جریان است. این تنبیه بسیار خوبی بود که در اثر حرکت اخباری گری ایجاد شد و واقعا هم مثمر ثمر است.
🔹 اخباریها در عین تأکید بر لزوم مراجعه به منابع اولیه، زمینههای آن را هم خودشان فراهم نمودند. اگر دقت کنید، همهء مؤلّفین کتب حدیثی و جوامع حدیث متأخر، یا اخباری هستند و یا تمایل به اخباریگری دارند. شیخ حر عاملی، ملا محسن فیض اخباری هستند؛ و مرحوم مجلسی هم تمایلات اخباری داشته است.
🔸من در مجموع نهضت اخباریگری را نهضتی بسیار مثبت ارزیابی میکنم. برخلاف بعضی تصورات که از اخباریگری، همیشه به عنوان یک واپسگرایی یاد میشود، به نظر من اصلا اینطور نیست.
✳️ اما در عین حال نباید از یاد برد که نهضت اخباریگری، نهضتی بود که عمق نداشت. یعنی این نهضت اگر چه مراجعه به منابع را به ارمغان آورد، ولی نه با عمق. بعدا وحید بهبهانی و امثال ایشان که جریان اصولی را بازسازی کردند، از اخباریگری، توجه به منابع را گرفتند. از این جهت، وحید بهبهانی و امثال ایشان که خیلی اهل تتبع هستند به منابع اولیّه توجه ویژه و عمیقی دارند و این امتیاز وجود دارد.🔺
▪️درس خارج اصول فقه استاد حاج سید محمد جواد شبیری.
@alnokat
💠 وجه تسمیه «فیضیه»
❖ آیتاللهالعظمی شبیری زنجانی:
انتساب مدرسه فیضیه به مرحوم فیض کاشانی نیست، بلکه انتساب آن به حضرت معصومه علیهاالسلام است، زیرا در موقوفات آستانه، تعبیر «آستانه فیض آثار» رایج بود و چون آن مدرسه جزء آستانه و راهرو حرم بود، به «فیضیه» شهرت پیدا کرد.
ایوان مدرسه در سنه ۹۳۹ق در زمان شاه طهماسب ساخته شده و معروف است که شیخ بهایی مدّتی در فیضیه تدریس کرده است. همچنین میگویند ملاصدرا هم مدّتی در آنجا اشتغال علمی داشت.
📚جرعهای از دریا؛ ج۳؛ ص۶۲۳
@alnokat
الغاء خصوصیت
حمل بر مثال بودن
💠عرف گاهی نسبت به برخی از احکام،نسبت به موضوع مذکور،الغاء خصوصیت می کند و گاهی موضوع را حمل بر مثالیت می کند،که در هر دوصورت برای موضوع محکوم در روایت،خصوصیتی قائل نیست.
مثلا وقتی گفته می شود:
برای فاعل مثال بزنیم: ضرب زید عمرا
زید فاعل است.
💠عرف برای نسبت به زید هیچ خصوصیتی قائل نیست و استظهارش ان است که در فاعل بودن، زید خصوصیتی ندارد و صرفا آن را از باب مثال می داند؛ لذا هر اسم دیگری که جای زید نشیند فاعل می داند نه اینکه فقط زید فاعل است.
به این گفته می شود حمل بر مثال بودن.
💠اما در الغاء خصوصیت عرف کار با ملاک دارد یعنی گوید موضوع مذکور خصوصیتی ندارد بلکه مهم ملاک است که هرکجا که باشد حکم هم می آید.
🎙خارج فقه استاد شهیدی.
@alnokat
4_5886464524134913357.mp3
32.3M
نکاتی مهم در مورد علم بلاغت.
اعجاز قرآن.
استاد قربانی.
@alnokat
بلاغت چیست.pdf
206.6K
بلاغت چیست؟
یک علم یا موضوعش واحد است و یا غرضش! در بلاغت نه موضوع واحد است و نه یک غرض واحدی ذکر کرده اند. در کتب مرسوم بلاغی به مجموع فصاحت و این سه علم معانی، بیان و بدیع علم بلاغت اطلاق شده است. گاهی نیز علم بدیع را خارج کرده اند! اصلا چه نیازی بود که در تعریف بلاغت از دو مفهوم معانی و بیان استفاده کنند.؟
✍نوشته ای از استاد قربانی دامت برکاته.
@alnokat
تحلیل نحوی یا بلاغی!؟
۱.گفته شده است که بین خبر و مبتدا فاء نباید فاصله شود.
زید قائم.
۲.همچنین گفته شده بین جزای شرط و شرط، فاء فاصله میشود.(جوازا یا وجوبا) من یعمل خیرا فجزائه خیر
۳.همچنین گفته شده اگر مبتدا دارای رائحه شرط باشد (یعنی معنای ترتب در میان باشد) فاء روی خبر می آید.
الذی یاتینی فله درهم.
✅اما تحلیل مطلب
صاحب کتاب نحو وافی گفته است:
💠خبر به مبتدا دارای ارتباطی معنوی قوی ای است (زیرا خبر محکوم به است و مبتدا محکوم علیه پس وجودی برای هر یک بدون دیگری از این ناحیه،نیست).
💠علاوه بر این برخی رابط های لفظی نیز مانند ضمیر عائد از خبر و...به قوت این ارتباط می افزایند؛لذا اصل بر آن است که خبر خالی باشد از فاء ی که برای ایجاد ربط آورده می شود.
🔰در مقابل فاء لازم است اورده شود در جایی که قصد شود جوابِ اسم شرط مبهم که دال بر عموم است، به این شرط ربط داده شود،مثل:
من یعمل خیرا فجزائه خیر.
💠مَن اسم شرطی است که دلالت بر عموم دارد و بعد از آن فعل شرط(یعمل) قرار گرفته که مستقبل است و بعد ان جزاء که جمله اسمیه است آورده شده که حصول آن مترتب بر آن شرط است.
💠در بین جواب و شرط وجود فاء لازم است زیرا شرط معنایی عام است و ما بعد آن یک جمله مستقل و اگر فاء آورده نشود بین این دو ارتباطی ظاهر نمی شود.
💠بنابر این هر جا این خاصیت وجود داشته باشد فاء می آید ولو جمله شرط و جزاء نباشد بلکه مبتدا خبر باشد مثل:
من یصادقنی فمحترم.
💠در اینجا مبتدا دارای عموم و ابهام است و صله آن فعل با معنای مستقبل است و خبر قرار است مترتب بر آن شود بنابر این فاء اورده شده است.
🔒اما سوال اساسی آن است که
این تحلیل نحوی است؟
یا نحو معناگراست؟
یا تحلیل صرفا بلاغی است یعنی هرکجا سراغ غیر الفاظ رفتیم وارد وادی علمی دیگر شده ایم؟
✍احمد مومیوند
@alnokat
اصطلاح شاذ نادر ضعیف
در اصطلاح ادباء :
💠شاذ:به معنای چیزی است که خلاف قیاس است و نظر به قلة یا کثرت وجود آن نمی شود.مثل استحوذ.
💠نادر:یعنی چیزی که وجود آن کم است هرچند خلاف قیاس نیست.
💠ضعیف:یعنی آنچه که حکم آن به ثبوت نرسیده است.
📗شرح تصریف جرجانی،ص۶۱
@alnokat
تبدیل فعل متعدی به لازم
💠آیا ممکن است همچنانکه فعل لازم متعدی می شود( مثلا بوسیله باء تعدیه یا باب افعال و تفعیل) فعل متعدی هم لازم گردد؟
💠پاسخ:بله جایز است، مثلا اگر فعل متعدی ثلاثی است به باب انفعال یا افتعال برده شود:
قطع زید ماءَ النهر، فانقطع الماء
جمع زید القومَ، فاجتمع القوم.
یا اگر رباعی است به باب تفعلل برود و...
📗شرح تصریف جرجانی،ص ۸۸
@alnokat
لام تاکید
💠زمان فعل مضارع، مردد بین حال و استقبال است و تعیین هر یک از این دو زمان محتاج قرینه است.
مثلا بوسیله سین یا سوف زمان مختص آینده می شود.
💠نسبت به زمان حال کوفی ها و زمخشری و ابن مالک و برخی دیگر قائل هستند که لام تاکید موجب تعیین زمان فعل مضارع به زمان حال شود.
اشکال شده که در مثل این آیه:
انه لیحزننی ان تذهبوا به
💠فعل معنای استقبالی دارد زیرا فاعل آن یعنی ذهاب آینده است پس لام دلالتی بر حالیت ندارد.
💠به این اشکال پاسخ داده اند به اینکه فاعلِ مقدر، قصد است (قصد ان تذهبوا به)یعنی اینکه قصد بردن او را دارید من را حزین می کند و این تقدیر لازم است زیرا دارای مبالغه در معنا است یعنی صرف قصد شما موجب نگرانیست چه رسد به خود ذهاب.
🔰اما امثله ای که قابل تاویل نیست مثل:
۱.و لسوف یعطیک ربک فترضی
۲.لسوف اخرج حیّا
💠در این موارد لام خالی از معنای حالیت است و ممحض در تاکید می شود زیرا تعیین زمان حال وقتی است که مضارع محتمل دو زمان باشد نه اینکه با ادات و قرائن زمان ان معین شده باشد.
✅در مقابل بصری ها که قائلند لام تاکید زمان مضارع را ممحض در حال نمی کند نیازی به این تاویلات ندارند.
📗شرح تصریف قاری، ص ۱۱۱
@alnokat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◼️ سالروز عروج ملکوتی بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی ره بر ملت شریف ایران تسلیتباد.
#مطایبه
💠اواخر سال اولی که طلبه شده بودیم،در یک اردوی زیارتی به شهر مقدس قم،طلبه های حوزه را برای استفاده از بیانات اخلاقی یک آقایی به یک مسجدی(که نمیخواهم نام ببرم) بردند و آن اقا طلاب را نصیحتی کرد و فرمود:
طلبه ها زیاد درس بخوانید ملّا بشوید....ملّا....
بعد از خطاب به جمع کردند و فرمودند
ملّا چه صیغه ای است.؟
کسی جواب نداد...!
ایشان دومرتبه پرسید و باز هم سکوت...
ایشان فرمودند مگر صرف نخوانده اید! ملّا صیغه مبالغه است....
بعدها بررسی که کردیم دیدیم چنین وزنی با این ماده با این معنا در کتب لغت یافت نشد!
تا اینکه در کتاب الکلام یجرّ الکلام مرحوم سید احمد زنجانی ره ( ج۱ ص ۹۴)والد محترم مرجع بزرگوار شیعه آیت ا...شبیری زنجانی دیدیم که فرموده بودند:
آخوند و ملّا از القاب روحانیون است. میگویند آخوند مخفف «آقا خوانده» است چنانکه ملّا مشدد مولی است و اینکه انتشار آنها از کیست و از چه وقت است؟ چیزی نیافته ام.
✍احمد مومیوند
@alnokat
تنبیه
تنبیه در لغت:
دلالت و راهنمایی کردن بر امری است که مخاطب از آن غافل است.
تنبیه در اصطلاح:
آنچه که از امر مجمل، با ادنی تامل دانسته می شود.
📗شرح تصریف جرجانی،ص ۸۴
@alnokat