#ظرائف
💠أیحبّ أحدکم أن یأکل لحم اخیه میتا فکرهتموه
✅از عبارات و جملات استفاده شده در این آیه نکاتی استفاده می شود،مثل:
۱.از استفهام انکاری استفاده شده(یعنی از ابتدا فهمانده قطعا این فعل را نمی پسندیت)
۲.آنچه را که در غایت کراهت است موصول به محبت کرده(محبت خوردن گوشته مرده برادر)
۳.اسناد فعل به (أحد)یعنی أحدی این را دوست ندارد
۳.اقتصار بر خوردن گوشت انسان نکرد بلکه گفت گوشت برادر
۴.و ایضا اقتصار بر گوشت برادر هم نکرد بلکه آن را در حال میته بودن قرار داد.
📗نقل فی حاشیة الدمامینی علی مغنی اللبیب،مع تصرف.ج۱،ص۶۷/۶۸
@alnokat
#تقارض_اللفظین
💠گاهی در کلمات متعددی دیده شده که در حکمی از احکام مثل هم هستند،به عبارت دیگر گاهی دوکلمه که هرکدام دارای معنای خاص به خود است،جزئی از معنای خود را به یک لفظی عاریه می دهد و در مقابل جزئی از معنای لفظ مقابل را عاریت می گیرد،برای واضح شدن به مثال های زیر توجه شود:
۱.اعطاء مصدریت و اهمال در عمل ما مصدریه به أن ناصبه،و اعطاء عاملیت أن به ما مصدریه.
۲.إعطاء (غیر)حکم استثناء به الّا و اعطاء الّا حکم غیر در توصیف به آن.
۳.اعطاء حکم لو شرطیه به إن شرطیه در اهمال،و اعطاء عاملیت جزم إن به لو.
۴.اعطاء حکم جزم متی به اذا در عمل،و اعطاء اهمال اذا به متی.
۵.إعطاء حکم جزم لم به لن و اعطاء حکم نصب لن به لم.
🔰و...که در آخر مغنی اللبیب ذکر شده.
تدریج الادانی،ص۴۰۶
@alnokat
شرح ملاجامی۱۱۵.aac
20.04M
#فالاول_أی_بدل_الکل
اتمام توابع.
۹۸/۴/۱۹،ص۲۸۰
@alnokat
#صرف
💠فعَل جاء لمعانٍ کثیرة لا تنضبط کثرةً و سعةً....
💠و فعِل تکثر فیه العلل والاحزان و اضدادها نحو سقِم و مرِض و فرح و تجیء الالوان و العیوب و الحِلیٰ کلها علیه ....
💠و فعُل لافعال الطبائع و نحوها مما حبل علیها الانسان أو صارت ملکةً له بالتکرار نحو حسُن و قبُح و صغُر و کبُر
🔰مواد و مصادری که در هیأت وژن فعَل (مفتوح العین) ریخته می شود از لحاظ گوناگونی به حدی زیاد است که نمی شود آنهارا تحت ضابطه و قاعده خاضی بر.
🔰اما وزن فعِل (مکسور العین)غالب موادی که در این هیأت ریخته شده موادی است که دال بر بیماری و حزن و اندوه است و همچنین دلالت بر رنگ و زینت دارد،می باشد مانند امثله مذکوره.
🔰همچنین فعُل (مضموم العین) دال بر افعال طبع یا امور فطری انسان و اموری که برای انسان ملکه است می باشد.
📗شرح النظام،ص ۱۳۲
@alnokat
#صرف
✅إعلم أنّ المقصود من تحقیر النعوت لیس تحقیر ذات المنعوت غالبا،بل تحقیر ما قام بها من الوصف الذی یدل علیه لفظ النعت،فمعنی ضویرب؛ذو ضرب حقیر و معنی قولهم:
🔰أسَیوِد،اُحَیمِر،اُصیفر:ای لیست هذه الالوان فیهم تامة
🔰وقد تجیء لتحقیر الذات کما فی قول الامام علی علیه السلام:
یا عدیَّ نفسِه .
💠بدانکه قطعا مقصود از تحقیر کردن صفات،تحقیر ذات موصوف نیست غالبا،بلکه مقصود تحقیر صفتی است که قائم به آن موصوف می باشد،وصفی که لفظ (محقَّر)وصف دلالت بر آن دارد،پس:
🔰معنای ضویرب(آن نیست که ضارب کوچک است بلکه)صاحب ضربی که ان ضرب کوچک و ضعیف است.
🔰و معنای قول اهل لغت که (اسیود و احیمر و اصیفر)گوید:منظور ان است این اسن که سیاهی و قرمزی زردی در آن موصوف تام نیست.
🔰البته گاهی هم خلاف غالب تحقیر وصف برای تحقیر موصوف است نه صفت مثل کلام مولا علی علیه السلام:
✨ای دشمن کوچک خودت.
📗شرح رضی بر شافیه،ج۱،ص۲۷۹
@alnokat
#صرف
💠تسمی الثلاثة(واو،یاء،الف) حروف العلة،لانها تتغیر و لا تبقی علی حال.کالعلیل المنحرف المزاج المتغیر حالا بحال،و تغییر هذه الحروف لطلب الخفه لیس لغایة ثقلها بل لغایة خفتها،بحیث لا تحتمل أدنی ثقل و ایضا لکثرتها فی الکلام....و کل کثیر مستثقل و إن خفّ.
💠وجه تسمیه حروف عله،به العله بدان خاطر است که دائما تغییر می کنند و بر حال واحدی نیستند مانند شخص علیل و مریض که دارای مزاج ناسالم است و حال متغیری دارد.
💠این تغییر هم بخاطر خفیف شدن تلفظ کلمه،بدلیل غایت ثقل ان ها نیست بلکه بر عکس بخاطر نهایت خفیف بون ان هاست(بلکه برخی انهارا صوت گویند یعنی مدِّ ضمه و کسره و فتحه نه حرف)به گونه ای خفیف هستند که کوچکترن سنگینی را متحمل نمی شوند.
دلیل دوم تغییر هم کثرت استعمال است زیرا هر کثیری ثقیل می شود اگرچه خودش ذاتا خفیف باشد.
📗شرح رضی بر شافیه،ج۳،ص ۶۸
@alnokat
شرح ملاجامی_۱۱۸.aac
17.27M
#فاذا_اجتمع_ضمیران
۹۸/۴/۲۳،ص۲۹۸
@alnokat
شرح_ماجامی_۱۲۰.aac
17.81M
#ولجمعها_أی_جمع_المذکر_والمؤنث
۹۸/۴/۲۵،ص۳۰۸
@alnokat