eitaa logo
قرآن کریم
4.6هزار دنبال‌کننده
479 عکس
491 ویدیو
32 فایل
. ارتباط با حاج اقا وحیدنیا (مدیر کانال) :👇🏻 @admin_quran313 ___________________ ادمین تبادل و تبلیغات:👇🏻 @saei8213 تبلیغات اختصاصی کانال: https://eitaa.com/joinchat/1705509417Ce63c7ef35a تبلیغات گسترده اباصالحTB:👇🏻 https://eitaa.com/abasalehTB
مشاهده در ایتا
دانلود
قرآن کریم
#قصه‌های_قرآنی قصه های مربوط به: حضرت آدم علیه السلام #قسمت_اول 🔹خلقت حضرت آدم‏ علیه السلام🔹 خدا
🌿🌿 قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹قصه خلقت حضرت آدم‏ علیه السلام🔹 [ادامه سخن فرشتگان با خداوند درباره خلقت آدم...] مى‏خواهى آنان را روى زمين جانشين خويش قرار دهى؟ آيا مى‏خواهى اين نوآفريدگان، در منافع زمين با يكديگر به اختلاف برخيزند و هريك فوايد آن را براى خويش بخواهند و آنگاه به فساد بپردازند و خونهاى فراوان بريزند و جانهاى پاك و منزه را تباه كنند؟! فرشتگان رمز خلقت انسان را سؤال كردند تا شبهه آنان برطرف و وسوسه از فكرشان خارج شود، يا شايد اميدوار بودند كه خدا آنان را در زمين جانشين خود قرار دهد، چون فرشتگان قبل از بشر، نعمت خدا را رعايت و حق معرفت او را ادا كرده و در پرستش خدا خالص و در حكمتش تابع بودند، اما هرگز نمى‏خواستند شك و ترديدى نسبت به حكمت خدا و خليفه او وارد سازند، زيرا ملائك، اولياء مقرب خدا و بندگان شايسته او هستند، قبل از خدا سخن نمى‏گويند و همواره به فرمان او عمل مى‏كنند. خداى تعالى براى آنكه فرشتگان از حيرت درآيند، به آنان چنين پاسخ داد: «من در راز اين آفرينش چيزى را مى‏دانم كه شما نمى‏دانيد» من در خلافت انسان بر روى زمين حكمتى دارم كه شما بر آن وقوف نداريد. بزودى آنچه را خواستم خلق مى‏كنم و آنكه را مايلم به نمايندگى خويش مى‏گمارم. سپس آنچه بر شما مخفى است، آشكار مى‏گردد و شما آن را مشاهده مى‏كنيد. آنگاه فرشتگان را امر كرد، چون من آدم را آفريدم و از روح خود در آن دميدم، همه (از جهت حرمت و عظمت آن روح الهى) بر او سجده كنيد. خدا پيكر آدم را از گل پخته آفريد، سپس جان و روح در كالبد وى دميد و دستگاه عقل و حواسش را به كار انداخت و به اراده خدا چشمه‏اى از نور فضل و حكمت در او تجلى يافت و نام و راز مخلوقات را بر او آشكار ساخت، سپس موجودات را براى ملائك ظاهر ساخت و ندا داد: «اگر شما راست مى‏گوييد نام و راز اين موجودات را براى من بازگوييد!» خداوند بدين‏وسيله خواست عجز فرشتگان را ثابت كند و محدوديت علمشان را آشكار سازد تا ملائك دريابند كه حكمت خدا بر اين تعلق گرفته است كه آدم در علم و دانش نيز شايسته و سزاوارتر از فرشتگان باشد و اولويت خلافت خدا در روى زمين با آدم است و اين موضوع قابل انكار نيست. فرشتگان در پاسخ به سؤال خداوند مبهوت ماندند و چون به حافظه خود مراجعه كردند تا پاسخى براى آن بيابند، در آن فروماندند و اظهار عجز و ناتوانى كردند و اعتراف كردند كه علمشان محدود است و بيش از آنچه از تو آموخته‏ايم، چيزى نمى‏دانيم و تو دانا و حكيمى. آنگاه كه آدم از فيض الهى بهره برد و از نور علم او منور گشت و به راز و رمز مخلوقات پى برد، خداوند به او دستور داد: درباره آنچه فرشتگان از آن عاجز بودند برايشان سخن گويد و به آنها بفهماند كه نيروى دركشان از آموختن آن عاجز است، تا ثابت شود كه آدم داراى فضيلتى برتر از ملائك است و لياقت خلافت خداوند بر زمين را دارد، لذا آدم طبق دستور خداوند آنچه را فرشتگان در آن درمانده بودند، بيان داشت و خدا خطاب به فرشتگان فرمود: مگر من به شما نگفتم از اسرار غيب آسمان و زمين آگاهم و آشكار و نهانتان را مى‏دانم. در اين زمان برترى آدم آشكار گشت و فرشتگان رمز خلقت او را دريافتند و حكمت خلافت آدم بر روى زمين بر آنها روشن گشت. پس آنگاه خدا آنها را امر كرد به جهت اعتراف به مقام آدم، بر او سجده كنيد. تمام ملائك با خضوع و فروتنى دعوت خدا را پذيرفتند و با اداى تعظيم رو به سوى آدم نهادند و درحالى‏كه پيشانى خود را بر زمين گذاشتند، بر او سجده كردند، جز شيطان كه از فرمان خدا سرپيچى كرد. ادامه دارد... منبع: کتاب قصه ‏هاى قرآنى، ص ۲۰ - نرم افزار جامع التفاسیر نور ع ◉●◉✿ا✿◉●•◦ ✅ کانال قرآن کریم https://eitaa.com/joinchat/3173646858Cc0fd46c326 🌿لینک ورود به کانال↑
🌿🌿 قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹خودخواهى ابليس‏🔹 شيطان كه در صف فرشتگان بود از سر كبر و ترفع و خودخواهى با دستور خداوند مخالفت نمود و به نافرمانى روى آورد. زير بار سجده آدم نرفت، خودخواهى كرد و در زمره كافرين درآمد. خداوند از ابليس پرسيد: «سبب و علت خوددارى تو از سجده بر آدم چه بود؟ چه چيز تو را از سجده بر مخلوقى كه من به قدرت و عنايت خويش آفريده‏ام منع كرد؟ آيا خودخواه شده ‏اى و خود را برتر میدانى؟» ابليس گمان كرده بود كه نژاد وى برتر از آدم و جوهر او اصيل‏تر از بشر است و كسى در شأن و مقام با وى برابر نيست و هيچ موجودى نمی تواند به مراتب عظمت او دست يابد، لذا عرضه داشت: «من برتر از آدمم، مرا از آتش فروزان خلق كردى و آدم را از گل تيره، لذا سزاوار نيست كه من بر او سجده كنم.» ابليس مخالفت خود را علنى ساخت و در نافرمانى خويش اصرار ورزيد، از فرمان خدا سرپيچى كرد و حاضر نشد بر موجودى كه خدا با دست عنايت و قدرت خود خلق كرده بود، سجده كند و به همين جهت در زمره كافران درآمد. خداوند ابليس را بخاطر اين نافرمانى مجازات كرد و از مقام قرب خود مطرود ساخت و به او چنين خطاب كرد: «از صف ساجدان خارج شو كه تو رانده درگاه ما هستى و تا روز قيامت بر تو لعن و نفرين باد.» ابليس از خدا خواست تا روز قيامت به او مهلت دهد و او زنده بماند. خدا خواهش او را برآورد و به او گفت: «تا روز معين و وقت معلوم تو را مهلت خواهد بود.» چون خواسته ابليس برآورده شد و آرزوى او جامه عمل پوشيد، نعمت خدا را سپاس نكرده بلكه كفران نعمت نمود و منكر لطف خدا شد و گفت: «چون مرا گمراه كردى، براى گمراهى آدم و فرزندانش در كمين مینشينم، پس از پيش‏رو و پشت سرشان و از سمت راست و چپشان به آنان حمله می کنم. بيشتر آنان را سپاسگزار نخواهى يافت.» خدا ابليس را با خوارى و خفت از درگاه خود راند و چون آرزوى او را برآورد، به او فرمود: «به راهى كه انتخاب كرده‏ اى وارد شو و در مسير ناپسندى كه برگزيدى قدم بردار و با بانگ خويش هركه را توانستى بخود جلب كن، با سواره نظام و پياده‏ات به‏ آنان حمله بر و در اموال و اولادشان شريك آنها شو و آنها را بفريب و مغرور ساز، به آنان وعده‏هاى دروغ بده و آرزوهاى طولانى را در مغز آنها جايگزين كن! ولى اين را بدان كه من بين تو و مردمى كه عقيده‏اى صحيح دارند و بندگان خالصم كه هدفى استوار دارند، راهى باز نمیگذارم و تو نمی ‏توانى بر آنان تسلط يابى، زيرا قلوب آنان از تو رویگردان است و گوششان به حرف تو بدهكار نيست. اما چون تصميم گرفته‏اى كه مردم را گمراه و آنان را را منحرف سازى، براى تو حسابى سخت و عقابى سنگين است و من به يقين جهنم را براى تو و همه آنان كه از تو پيروى كرده ‏اند، قرار می ‏دهم. منبع: کتاب قصه ‏هاى قرآنى، ص ۲۳ - نرم افزار جامع التفاسیر نور ◉●◉✿ا✿◉●•◦ ✅ کانال قرآن کریم https://eitaa.com/joinchat/3173646858Cc0fd46c326 🌿لینک ورود به کانال↑
🌿🌿 قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹بهشت حضرت آدم(ع)🔹 پس از آنکه خدا ابلیس را عقاب نمود و او را از نعمت خود محروم ساخت، متوجه آدم گردیده او و همسرش را وارد بهشت ساخت و به او وحی کرد که نعمتی که به تو عطا کرده ام بخاطر داشته باش، زیرا من تو را به فطرت بدیعی خلق کردم و به اراده خود، تو را مخلوقی تمام عیار نمودم، از روح خود در تو دمیدم و فرشتگان خود را به سجده تو واداشتم و پرتوی از نور علم خود را به تو افاضه کردم. ای آدم، ابلیس را بخاطر تو از رحمت خود محروم ساختم و آنگاه که از فرمان من سرپیچی کرد لعنش کردم. خانه ابدی بهشت است و این منزل جاوید را جایگاه و مکان تو قرار دادم، اگر اطاعت فرمان کردی، پاداشت را نیکو می دهم و در این بهشت تو را تا ابد نگاه میدارم، ولی اگر نافرمانی مرا نمودی تو را از خانه ام اخراج می کنم و با آتش خویش تو را عذاب خواهم کرد، به خاطر بسپار! این ابلیس دشمن تو و همسرت است، از مکر او برحذر باش تا از بهشت رانده نشوی. خدا به آدم و همسرش اجازه داد که در امنیت کامل از خوراکیهای بهشت استفاده کنند و آنان را در چیدن هر میوه ای که میل داشتند آزاد گذاشت و تنها از آنان خواست که در بین آن همه نعمت، از میوه یک درخت صرف نظر کنند. برای اینکه هیچگونه ابهامی درباره این درخت باقی نماند و در شناسایی آن تردیدی نباشد، خداوند به درخت ممنوع اشاره و آن را مشخص کرد تا هرگونه شبهه که ممکن است به ذهن آدم و همسرش راه یابد برطرف گردد و مجددا به آنان هشدار داد که اگر به این درخت نزدیک شوید و یا از محصول آن بچینید، در زمره ستمگران قرار می گیرید، و در عوض به آنان وعده داد که اگر از این درخت ممنوع صرف نظر کردید «وسایل آسایش و تنعم شما فراهم است و در بهشت، گرسنگی، برهنگی، تشنگی و درد برای شما وجود ندارد». لذا صریحا به آنان فرمود: «تو و همسرت در بهشت منزل کنید، هرگاه خواستید، با آزادی کامل از محصولات بهشت بخورید ولی به این درخت نزدیک نشوید که از ستمگران می گردید.». آدم وارد بهشت شد و هرچه مطابق میلش بود مورد استفاده قرار می داد، در میان درختان بهشت گردش و در سایه آنها استراحت میکرد و از گلهای آن می چید و از محصولات بهشت لذت می برد و کام خود را شیرین می کرد و از آب های گوارای بهشت می نوشید. همسر آدم نیز از این نعمتهای بهشتی بهره مند و کامیاب بود و چون آب چشمه سعادت بر آنها جاری بود در کنار هم خوشبخت بودند. (ع) منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ◉●◉✿ا✿◉●•◦ ✅ کانال قرآن کریم https://eitaa.com/joinchat/3173646858Cc0fd46c326 🌿لینک ورود به کانال↑
🌿🌿 قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹وسوسه های ابلیس🔹 ابلیس از آسایش آدم و همسرش و محرومیت خویش از رحمت خدا و بهشت برین سخت غضبناک بود، لذا تصمیم گرفت کاخ سعادت آدم را واژگون سازد و او را از نعمتهای بهشتی محروم گرداند! زیرا به نظرش این آدم بود که او را از اوج عزت به زیر کشید و از رحمت خدا و خشنودی او محروم ساخت و اکنون که او از بهشت رانده شده و آدم در کامیابی از نعمتهای بهشت بسر می برد، پس باید این شکست را جبران کند و با فریب آدم، او را نیز از این موهبت محروم سازد. ابلیس برای فریب آدم و همسرش مخفیانه به بهشت راه یافت و با حیله و نیرنگ مشغول صحبت با آدم شد و به او وانمود کرد که در رفاقت خود با آدم صادق و در پند و اندرز ناصحی مشفق است. ابلیس برای حصول اطمینان آدم هر راهی را پیمود و هر دری را که می پنداشت امیدی در آن باشد کوبید، مهر و محبت خویش را بر آدم و همسرش عرضه داشت و از راه دلسوزی، ایشان را از زوال نعمتشان ترساند و به آنان گفت: «رمز اینکه خدا شما را از میوه این درخت منع کرده این است که اگر از آن استفاده کنید، فرشته خواهید شد و یا در بهشت جاویدان خواهید بود!» ابلیس چون دید، آدم و همسرش از رأی و مشورت او گریزانند و وسوسه اش در این زن و شوهر مؤثر نمی افتد، و گوش ایشان به حرفهای او بدهکار نیست، برایشان سوگند یاد کرد که من خیرخواه و امین شما هستم و قصد ضرر و زیان به شما را نداشته و نمی خواهم به شما صدمه ای وارد شود تا بدین ترتیب بر صحت قصد و رأی خود تأکید کند. سپس ابلیس در کار خود افراط و اصرار ورزید و به فریب آدم و همسرش ادامه داد تا به هر طریق بتواند دست آدم و حوا را به میوه ممنوع برساند و ادامه داد: بوی این میوه بسیار مطبوع و طعم آن بی نظیر است و رنگی بسیار زیبا و جالب دارد. سرانجام مکر و حیله شیطان، آدم و همسرش را فریب داد و کلمات زیبا و وعده های شیرین ابلیس این زن و شوهر را اغوا کرد و عاقبت ایشان از رأی او متابعت کردند و خود را به آنچه خدا نهی کرده بود، رساندند. منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ◉●◉✿ا✿◉●•◦ ✅ کانال قرآن کریم https://eitaa.com/joinchat/3173646858Cc0fd46c326 🌿لینک ورود به کانال↑
🌿🌿 قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹هبوط آدم علیه السلام 🔹 آنگاه که آدم و همسرش از دستور خدا سرپیچی کردند، خدا نعمت خویش را از آنان گرفت و بهشت را بر آنان تحریم کرد و به آنان یادآوری نمود: «مگر من شما را از این درخت منع نکردم و به شما نگفتم: شیطان دشمن آشکار شما است» آدم و همسرش توبه کردند و از کرده خویش پشیمان شدند و گفتند: «بار خدایا! به خویشتن ستم کرده ایم، اگر ما را نیامرزی و بما رحم نکنی ما از زیانکارانیم. خدا دستور داد: پایین بروید، و از بهشت خارج شوید. شما در زمین جایگزین می شوید درحالی که بعضی با بعضی دیگر دشمن هستید و زمین تا هنگامی معین جایگاه شماست». خداوند توبه این زن و شوهر را قبول کرد و لغزش آنان را بخشید و این بخشش آنها را امیدوار و خوشحال و چشمشان را روشن ساخت و آرزوی ماندن در بهشت و برخورداری مجدد از نعمتهای آن در مغزشان خطور کرد. خدا از این فکر و تمایل ایشان آگاه بود، لذا به آنان دستور داد از بهشت بیرون روید و به آنان هشدار داد که دشمنی بین شما و ابلیس برای همیشه باقی است. خدا این خبر را به آنان داد تا از مکر و فتنه او بر حذر باشند و اسیر وسوسه و نیرنگ او نشوند. خداوند صریحا به این زن و شوهر فرمود: «هر دو از بهشت بیرون روید، که برخی از شما با برخی دیگر دشمنید، اگر هدایتی از من به سوی شما آمد، هرکس هدایت مرا متابعت کرد نه گمراه شود و نه شقی و بدبخت گردد.» خدا ضروریات و نیاز آدم علیه السّلام را در نظر گرفت و امیدی در دلش بوجود آورد تا به سوی تداوم زندگی قدم بردارد و در این راه تلاش کند. و به او خبر داد که روزگار نعمت خالص و آسایش کامل، سپری گشته. پس از خروج از بهشت و محرومیت از نعمتهای آن همواره بر سر دو راهی خواهید بود: راه هدایت و گمراهی، راه ایمان و کفر، طریق فلاح و خسران. هرکس راهی را که خدا تعیین کرده است پیمود و در راه شریعت و سنت الهی و مسیر مستقیم گام برداشت، نباید از وسوسه شیطان و خدعه او ترس داشته باشد، ولی هرکس از یاد خدا غافل و از راه راست منحرف شد، اسیر سختی و محنت می گردد و در زمره کسانی قرار می گیرد که سعی آنان در دنیا بی ثمر است درحالی که فکر می کنند کار شایسته ای انجام می دهند و از نیکوکارانند. علیه السلام منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ◉●◉✿ا✿◉●•◦ ✅ کانال قرآن کریم https://eitaa.com/joinchat/3173646858Cc0fd46c326 🌿لینک ورود به کانال↑
🌿🌿 قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹تولد و بلوغ فرزندان آدم علیه السّلام🔹 پس از مدت ها رنج و سختی و تحمل مشقت های فراوان وقتی که برای اولین بار حوا نوزاد خویش را بوسید، نخستین شکوفه های باغ انسانیت شکفت و نظام زندگی آنها تکامل یافت و این زن و شوهر با انس و علاقه به فرزندان خود، به تربیت و پرورش آنها پرداختند و همواره سعادت آنها را آرزو می کردند. حوا در دو نوبت زایمان چهار فرزند آورد، در یک نوبت قابیل و خواهرش و در نوبت دیگر هابیل و خواهرش به دنیا آمدند. این زن و شوهر عشق فراوانی به جگر گوشه های خود داشتند و امید داشتند که نسل فرزندانشان روی زمین را پر کنند و بر روی زمین آزادانه از رحمت خدا بهره مند گردند. آدم عشق فراوانی به پسران خود داشت و حواء نیز با وجود تحمل مشکلات و مصائب دوران بارداری و بزرگ کردن فرزندان، همیشه با آغوش باز و عشق فراوان آنان را به آغوش می کشید و چشمش روشن و قلبش منور می گشت. فرزندان آدم در سایه لطف پدر و مادر رشد می کردند تا طراوت زندگی و نیروی جوانی آنان روبه کمال گذاشت و دختران علائم بلوغ را در خود احساس کردند. دو پسر آدم نیز برای تحصیل روزی خویش در زمین کار می کردند، تا از منافع آن بهره مند شوند. قابیل شغل کشاورزی و برادرش هابیل چوپانی را پیشه کردند و از این راه امرار معاش می کردند و خیمه صلح و امنیت بر سر این خانواده نیکبخت سایه افکنده بود. با گذشت ایام و کسب تجارب زندگی نیروی جوانی و قوه شهوت در این دو برادر نیز تقویت گردید و هر دو تصمیم گرفتند همسری برای خویش انتخاب کنند تا خاطرشان آسوده شود و از صحبت با او خشنود گردند. در پی این آرزوی شیرین به جستجو و کاوش پرداختند تا به آرزوی خود برسند. اراده خدای حکیم از ازل چنین بوده است که فرزندان آدم در روی زمین رنج و زحمت بکشند و اولاد و ثروت آنها افزایش یابد و زمین را طراوت و زینت دهند و باز قضاء او بر این تعلق گرفته با افزایش نسل بشر، ذوقها و سلیقه ها متفاوت شوند و سعادت و شقاوت و خیر و شر جلوه گر شوند تا رقابت و ترقی در روی زمین ایجاد شود. لذا خدا به آدم ابو البشر وحی کرد: «خواهر همزاد هابیل به عقد قابیل درآید و خواهر همزاد قابیل به عقد هابیل. » آدم علیه السّلام دستور خدا را به پسران خود ابلاغ کرد و انتظار داشت که از فرمان خدا سرپیچی نکنند و این مشکل حل گردد ولی اگر خودسری و روح سرکشی در وجود هیچ یک از فرزندان نبود، آرزوی پدر برآورده شده بود اما. . . ادامه دارد... علیه السّلام منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ◉●◉✿ا✿◉●•◦ ✅ کانال قرآن کریم https://eitaa.com/joinchat/3173646858Cc0fd46c326 🌿لینک ورود به کانال↑
🌿🌿 قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹 اولین قربانی شهوت «۱» 🔹 از آنجا که حرص و طمع ریشه غرایض انسانی است، هر کس خواهش نفس را لگام زند و سرکشی آن را درهم شکند و عقل خود را بر هوای نفس خویش مسلط گرداند از گروهی است که در دنیا و آخرت، پیروز و رستگار و محترمند ولی آن کس که میل دل خویش را آزاد گذارد و زمام هوای نفس خویش را از دست عقل بگیرد و به حرص بسپارد، جزء کسانی است که در ضرر و خسرانند و سعی آنان در دنیا بی فایده است درحالی که گمان می کنند کار خوبی انجام میدهند. در صورتی که این حوادث، محک انسان و وسیله امتحان نسل بشر در روی زمین است. چون آدم فرمان الهی را به دو فرزند خویش ابلاغ کرد، امیدوار بود که از فرمان و ارشاد او پیروی کنند. اما قابیل عصبانی شد و تسلیم حکم الهی و پدرش نگشت، زیرا خواهر توأم هابیل از نظر جمال و زیبایی به توأم قابیل نمی رسید، لذا قابیل حسادت ورزید و به این تصمیم راضی نشد و تمایل داشت که همزاد خویش از آن وی گردد و از آن برادرش نباشد، زیرا خود را برای همسری توام خویش شایسته تر می دید. چه می توان کرد؟ همیشه زیبایی اندام، طوفانی بوده که غبار شهوت را در چشم عقل افشانده و با روح انسان در نبرد بوده و گاهی بشریت را به دام مرگ و هلاکت، بی آبرویی و رسوایی کشانده است. باری، مسئله زیبایی سبب اختلاف و جدایی دو برادر شد و یکی از دو برادر از فرمان پدر سر برتافت و حکم پدر را نقض کرد و از زیر بار دستور او شانه خالی نمود. با نافرمانی پسر، گویا طوفانی سهمگین بر پیکر آدم وزید، زیرا وی تاکنون چنین حادثه ای را پیش بینی نکرده و گرفتار آن نشده بود و در فکر این بود که چگونه به میل دو فرزند خود رفتار کند و صلح و امنیت را بین آنان بر قرار نماید، تا اینکه خدای تعالی بوسیله وحی راهی پیش پای او گذاشت. آدم علیه السّلام برحسب ارشاد و هدایت الهی از دو فرزندش خواست تا... ادامه دارد... منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ◉●◉✿ا✿◉●•◦ ✅ کانال قرآن کریم https://eitaa.com/joinchat/3173646858Cc0fd46c326 🌿لینک ورود به کانال↑
🌿🌿 قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹 اولین قربانی شهوت «۲» 🔹 آدم علیه السّلام برحسب ارشاد و هدایت الهی از دو فرزندش خواست تا برای خدا از بهترین محصول خود قربانی کنند و قربانی هرکس که قبول شد، سزاوارتر است به آنچه میل دارد و اراده می نماید. هابیل چوپان یک شتر نر، از میان حیوانات خود برای قربانی حاضر ساخت و قابیل مقداری از محصول کشاورزی خود (گندم نامرغوب) آورد. این دو برادر آرزو داشتند در این مسابقه پیروز و سربلند شوند و از جایزه آن بهره مند گردند. امّا قربانی هابیل پذیرفته شد و آتش به عنوان علامت پذیرش، شتر را بسوزاند ولی قربانی قابیل پذیرفته نشد زیرا در این عمل نیز خلوص نیت نداشت و نافرمانی پدر کرده بود. بدنبال شکستی که متوجه قابیل شد، نور امید در او خاموش شد و حس خودخواهی و کینه او شعله ور گشت، روح تبهکاری در او زنده شد و آتش حسد در وجودش زبانه کشید، لذا برادر را تهدید کرد: «تو را می کشم تا بدبختی خویش و نیک بختی تو را شاهد نباشم. من نمی گذارم تو با آرزوی برآورده، زنده بمانی و من ناکام مانده باشم. تو را می کشم تا از رنج شکست خود و پیروزی تو راحت شوم.» هابیل در مقابل تهدید برادر با حسرت و اندوه فراوان به او گفت: «برادر! بهتر است ریشه کینه را از دل خود برکنی و راه سلامت را بجویی و بسوی آن بشتابی. خدا فقط عمل پرهیزکاران و صالحان را می پذیرد، به همین جهت قربانی تو مورد پذیرش واقع نشد.» ادامه دارد... منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ◉●◉✿ا✿◉●•◦ ✅ کانال قرآن کریم https://eitaa.com/joinchat/3173646858Cc0fd46c326 🌿لینک ورود به کانال↑
🌿🌿 قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹 اولین قربانی شهوت «۳» 🔹 هابیل به لطف خدا دارای عقلی سلیم و جسمی نیرومند و روحی امانت دار بود. او از کسانی بود که از حکمت الهی برخوردار شده و قدر آن را می دانست. هابیل همیشه خشنودی خدا را بر خشنودی خویش مقدم می شمرد و عشق فرمانبرداری پدر و مادر را در نهاد خود می پروراند و به خواست خدای خویش راضی بود. هابیل معتقد بود که زندگی جهان متاعی فانی و سایه ای ناپایدار است و چون برادر خود را فوق العاده دوست می داشت همیشه به او پند و اندرز می داد و پیمان برادری را رعایت می کرد. هابیل در عین اینکه برادر را پند می داد در خود نیرویی خداداد می دید و به همین جهت غرور، خودخواهی و عصیان قابیل در روحیه او تأثیری نگذاشت. او منتظر تقدیر الهی بود و هیچگاه فکر آزار برادر در ذهن او خطور نکرد، زیرا خدا پاکی و پرهیزکاری را در فطرت هابیل به ودیعت گذاشته بود، لذا از خدای جهانیان می ترسید و به فکر آزار برادر خویش نمی افتاد و تنها هدفش جلب رضایت و خشنودی پروردگار بود. بار دیگر هابیل به پند برادر پرداخت، شاید کلمات او شفابخش روح بیمار برادر باشد و درد حسد را در قلب او تسکین دهد، لذا به برادر گفت: ای برادر! تو به خود ستم می کنی، از راه راست منحرف شده ای، در تصمیم خود گنهکاری و در رأیت از راه حق دور شده ای، بهتر است که از خدا طلب مغفرت کنی و از گمراهی بازگردی. اما بدان اگر تصمیم گرفته ای و قصد داری حتما نقشه خود و قتل مرا عملی سازی، من کار خود را به خدا واگذار می کنم، زیرا اگر بخواهم مقابله کنم، می ترسم گناهی مرتکب شوم و در اثر نافرمانی مورد سرزنش قرار گیرم. تو خود به تنهایی هر عملی را که ما یلی انجام بده و من نیز امر خود را به تقدیر خدا می سپارم تا از آلودگی به گناه و نافرمانی در امان باشم و تو به تنهایی زیر بار گناه بمانی و از اصحاب آتش گردی و البته کیفر ستمکاران همین است. ادامه دارد... منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ◉●◉✿ا✿◉●•◦ ✅ کانال قرآن کریم https://eitaa.com/joinchat/3173646858Cc0fd46c326 🌿لینک ورود به کانال↑
🌿🌿 قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹 اولین قربانی شهوت «۴» 🔹 عاطفه برادری و پیوند اخوت نتوانست آتش شعله ور کینه و حسد قابیل را مهار کند، مهر و محبت برادری نتوانست از طغیان آتشفشان خشم او بکاهد، ترس از خدا و رعایت حقوق پدر و مادر نتوانست شهوت قابیل را مهار کند و اولین جنایت بشری بر روی زمین اتفاق افتاد و سرانجام هنگامی که طوفان شهوت و غرایز جنسی به اوج خود رسید و عقل و ادراک قابیل را تیره کرد، هابیل به خاک و خون غلطید و جسد بی جانش در مقابل برادر بر زمین افتاد. نهال جوانی هابیل پژمرده و چراغ زندگیش خاموش گشت و ستاره او در افقی که پدرش او را جستجو می کرد غروب کرد؛ آدم وحشت زده و با جدیت تمام به جستجوی فرزند خود هابیل پرداخت، شاید اثری از او بدست آورد و یا عطش عشق پدری را با خبری از او سیراب کند، ولی هرچه جستجو کرد کمتر یافت تا ناچار از قابیل جویای حال برادرش شد، ولی قابیل با بی اعتنایی و خشونت گفت: من ضامن، نگهبان و یا حافظ او نبوده ام. آدم علیه السّلام از برخورد قابیل فهمید که فرزندش کشته شده، لذا غم و اندوه توأم با سکوت را پیشه خود ساخت و آتش شعله ور مرگ فرزند و خیانت قابیل را در نهاد خود نگهداشت و مضمون شعر زیر را زمزمه می کرد: «من خود باید خویشتن را تسلیت گویم که یک دستم، دست دیگرم را از من گرفت» منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ◉●◉✿ا✿◉●•◦ ✅ کانال قرآن کریم https://eitaa.com/joinchat/3173646858Cc0fd46c326 🌿لینک ورود به کانال↑
🌿🌿 قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹 کلاغ معلم قابیل می شود!🔹 هابیل نخستین کسی بود که در روی زمین به ناحق کشته شد. قابیل نمی دانست چگونه جسد برادر خویش را پنهان سازد، لذا آن را در داخل پوستی کرده و بر دوش خود به این طرف و آن طرف حمل می کرد. او حیران و مضطرب و با قلبی پریشان، سرگردان است و از این سو به آن سو رهسپار! چرا چنین نباشد؟! روح او میدان نبرد عقل و جهل و عاطفه و هوس شده و او را تحت فشار و شکنجه قرار داده است. تشویش خاطر، اضطراب و غم و اندوه همدم و همراه او بود و درحالی که بدن هابیل رو به عفونت می گذاشت، از حمل آن خسته شده بود و نمی دانست چاره چیست! زیرا تاکنون با مورد مشابهی برخورد نداشته است. به پاس احترام این بدن طیب و طاهر، لطف خدا ظاهر و دستوری برای بشر صادر گردید تا پس از مرگ هم احترام آدم و فرزندانش مصون بماند. اکنون باید قابیل درسی بیاموزد، این موجود مغرور و نادان چاره ای ندارد، او لایق این نیست که خدا به او وحی کند و شایسته الهام هم نیست. این مرد مغرور و کوته فکر باید کلاغ سیاهی را به معلمی برگزیند و به ضعف عقل و ادراکش در مقابل این پرنده ناچیز اعتراف کند و با این درس سخت و ناگواری که می آموزد به پستی شخصیت و کمال ذلت و حقارت خود پی برد. باری برای وصول اهداف فوق، خدا دو کلاغ سیاه را فرستاد و در حضور قابیل آن دو به نزاع پرداختند، یکی از این دو کلاغ، دیگری را کشت و با منقار خویش قبری برای کلاغ مرده حفر کرد و بدن آن را در زیر خاک پنهان ساخت، اکنون قابیل پشیمانی و حسرت خود را دریافت و فریاد زد: «وای بر من! آیا من از این کلاغ عاجزتر و ناتوان تر هستم تا جسد برادر را زیر خاک پنهان سازم و از این کار سخت پشیمان گشت» و با درسی که از کلاغ گرفت جنازه برادر را به خاک سپرد. منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ◉●◉✿ا✿◉●•◦ ✅ کانال قرآن کریم https://eitaa.com/joinchat/3173646858Cc0fd46c326 🌿لینک ورود به کانال↑
خب خدا رو شکر قصه های علیه السلام تمام شد حالا نوبت به قصه علیه السلام هستش
🔹 قصه های قرآنی منتشر شده در کانال🔹 علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام و ادامه دارد ان شاءالله... ◉●◉✿ا✿◉●•◦ ✅ کانال قرآن کریم https://eitaa.com/joinchat/3173646858Cc0fd46c326 🌿لینک ورود به کانال↑
🔹 قصه های قرآنی منتشر شده در کانال🔹 علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام و ادامه دارد ان شاءالله... ◉●◉✿ا✿◉●•◦ ✅ کانال قرآن کریم https://eitaa.com/joinchat/3173646858Cc0fd46c326 🌿لینک ورود به کانال↑
🔹 قصه های قرآنی منتشر شده در کانال🔹 علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام و ادامه دارد ان شاءالله... ◉●◉✿ا✿◉●•◦ ✅ کانال قرآن کریم https://eitaa.com/joinchat/3173646858Cc0fd46c326 🌿لینک ورود به کانال↑
🔹 قصه های قرآنی منتشر شده در کانال🔹 علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام و ادامه دارد ان شاءالله... ◉●◉✿ا✿◉●•◦ ✅ کانال قرآن کریم https://eitaa.com/joinchat/3173646858Cc0fd46c326 🌿لینک ورود به کانال↑
🔹 قصه های قرآنی منتشر شده در کانال🔹 علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام و ادامه دارد ان شاءالله... ◉●◉✿ا✿◉●•◦ ✅ کانال قرآن کریم https://eitaa.com/joinchat/3173646858Cc0fd46c326 🌿لینک ورود به کانال↑
🔹 قصه های قرآنی منتشر شده در کانال🔹 علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام و ادامه دارد ان شاءالله... ◉●◉✿ا✿◉●•◦ ✅ کانال قرآن کریم https://eitaa.com/joinchat/3173646858Cc0fd46c326 🌿لینک ورود به کانال↑