eitaa logo
الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
896 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
700 ویدیو
66 فایل
❤رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @Alvaresin1394
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 ✅ چهل سال از شهادتت گذشت 22 فروردین 62 @alvaresinchannel
دست خط سردار تخریب در مورد . 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 خواب دیدن امام زمان علیه السلام اسم یک سری از بچه ها را دارند مینویسند. و میگفت: گفتم اسم مرا هم بنویس. فرمود اسم را مینویسم. گفتم نمی شود اسم ما رو هم بنویسی. فرمود بچه های تخریب دیگران هستند. که آن موقع ایشان در یک گردان دیگری بودند. آن روز به دوستانش گفت میخواهم بروم تخریب.تسویه گرفت و آمدند تخریب و در نوشت که. علیه السلام فرمود. 18/2/64 🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 شرحی دلنشین از حماسه (حسین) شهادت 22 فروردین 1362 ✅مزار : گلزار شهدای چیذر 🔶14 فروردین سال 62 ماموریت سه ماهه من به جبهه تمام می‌شد اما شنیدم عملیاتی در پیش است و در نامه ای برای مادرم که بی تاب شده بود نوشتم "مادرجان من پشت به امام حسین(ع) نمی کنم. او احتیاج به کمک دارد و من برای یاری او می‌مانم" و ماندم . زیباترین شب در عمر من شب عملیات بود. چون اون شب شب قرار و وصال بود. شب عملیات والفجر یک من هم مهیا شدم برای عملیات و با دیگر دوستان و همرزمان به یکی از گردانهای تیپ سیدالشهداء(ع) مامورشدیم. فکر کنم گردان حضرت علی اصغر(ع) بود. وظیفه ما گشودن معبر در میدان مین بود. هوا تاریک شده بود و ظلمات شب همه جا رو گرفته بود. همه گردان در یک ستون به پای کار رسیدیم. حدود 400 نفری می شدیم. گردان پشت یک تپه ای نشست و ما از گردان فاصله گرفتیم. خودمون رو پشت سیم خاردار اول میدون مین رسوندیم. همه جا سکوت بود. گاهی تیربار دشمن کار می‌کرد و منوری آسمون رو روشن می‌کرد. قرار شد حسین شاه حسینی مین‌ها رو خنثی کنه و من هم پشت سرش طناب معبر رو پهن کنم. آستین ها رو بالا زدیم و وارد میدون شدیم. طناب معبر رو باز می کردم و روی خاک خط سفیدی می‌کشیدم و گاهی هم به اطراف نگاه می‌کردم و سنگر کمین دشمن رو می پاییدم. حسین سرش پایین بود و یک یک مین‌های گوجه ای و والمرا رو کنار می‌گذاشت. از سنگر کمین اول دشمن رو عبور کردیم. اونقدر وجعلنا خونده بودم که فکم درد گرفته بود. نزدیک کمین دوم دشمن بودیم که تیربار دشمن شروع به تیر اندازی کرد. تیرهای دشمن به فاصله چند سانتی از زمین به سمت ما میومد. حسین اصلا توجهی به آتیش دشمن نداشت و جلو می‌رفت. تقریبا آخرای میدون مین رسیده بودیم و آخرین مینی که حسین کنار گذشت مین والمر بود. رسیده بودیم پشت سیم خاردار توپی آخر میدون مین و آماده بودیم تا رمز عملیات اعلام بشه و ما سیم خاردار آخر میدون مین رو قطع کنیم و گردان وارد معبر بشه و به دل دشمن بزنه که تیربار دشمن شروع به تیر اندازی کرد و گلوله ای به شکم حسین شاه حسینی خورد. فاصله من و حسین تا سنگر دشمن به اندازه چند توپ سیم خاردار بیشتر نبود. مثل اینکه دشمن حسین رو دیده بود و آتیش تیربار روی حسین متمرکز شد. حسین داشت تو خون دست و پا می‌زد اما من نمیتونستم کاری کنم. باید عقب میومدم و گردان رو می‌بردم و از معبر عبور می‌دادم. از جام بلند شدم و دولا دولا رفتم به سمت ابتدای میدون مین که گلوله خمپاره ای کنارم خورد و ترکش بزرگی پهلوم روشکافت. دستم رو به پهلو گرفتم و روی طناب سفید معبر به عقب می‌رفتم. تنهای تنها بودم، وسط میدون مین. اون لحظه آرزوی شهادت نداشتم. آرزوم این بود که زمین نخورم تا به اول میدون برسم و گردان رو از معبر رد کنم و بعد شهید بشم. اما نفهمیدم چی شد و رفتم روی مین والمر. با صدای انفجار چند تا از بچه ها وارد میدون مین شدند و می‌شنیدم یکی می‌گفت راه بازه...راه بازه! اما یه تخریبچی اول میدون مین افتاده و یه تخریبچی آخر میدون. خیالم راحت شد که مرا پیدا کردند. منو کنار معبر کشیدند و گردان شیر خواره اربابم امام حسین(ع) یعنی گردان حضرت علی اصغر(ع) از معبر به سلامت عبور کرد. من هم که دیدم کار تموم شده با اندک رمقی که داشتم مهر تربت کربلا رو از جیبم در آوردم و داخل دهانم گذاشتم و منتظر اومدن اربابم نگاهم به آسمان دوخته شد. هم تشنه بودم و هم تنها. 22 روز از بهار گذشته بود که از خاک مقدس منطقه شرهانی مرا به آسمان بردند و به سعادت رسیدم. از اینکه شرح ماوقع طول کشید شرمنده ام. و جمله آخرم اینکه بدانی برای چه هدفی رفتم. خواهشم این است که قلم و کاغذ دست بگیر و بنویس... ✅ رفتم تا دین خدا را یاری کنم رفتم تا ثابت کنم من غلام وفادار حسینم رفتم تا درخت اسلام را باخون خود آبیاری کنم رفتم تا فدای اسلام شوم رفتم تا رهرو راه شهیدان باشم (گزیده ای از وصیت نامه شهید حسین(سیامک)معمارزاده) راوی:جعفرطهماسبی @alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شب نوزدهم ماه مبارک رمضان 1402 قطعه 29 - گلزار شهدای تهران شب بیست و یکم ماه رمضان در کنار شهدا قرآن به سر میگیریم. شما هم بودن شی قدر در کنار شهدا را نوش جان کنید 🔷 وعده ماه.... ساعت 24 امشب قطعه 29 گلزار شهدا... در جوار مزار فرمانده هان @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 (رزمندگان تخریب لشگر10) ✅ در ماه مبارک رمضان شهادت امام علی(ع) 🔸 مکان : حسینیه سردار تخریب شهید حاج ناصر اربابیان - یکساعت قبل از مغرب 🔶زمان : جمعه25 فروردین 1402 مصادف با ۲۳ ماه رمضان 🔸میدان شیخ بهایی ده ونک خیابان شهید شرافتی 🌟🌷 @alvaresinchannel
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷🌷🌷 🌷 با جامانده های از شهدا ایستگاه انتظار 🌷شروع برنامه ی احیاء ساعت 24 شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان 1402 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 ✍️✍️✍️✍️راوی: روزهای آخر سال 64 بود که حاجی یه تعداد رو جدا کرد و از رفتیم برای غرب کشور. شب احیاء در مریوان بودیم و فردای اون رفتیم برای ارتفاعات لری در پنجوین در یکی از شیارها در کنار مقر چادر زدیم و اسباب اساسیه رو پیاده کردیم. شب رو اونجا خوابیدیم و فرداش رفتیم برای شناسایی میدون مین هایی که بایستی پاکسازی میبشد. تا نزدیک غروب مشغول بودیم و برای نماز مغرب و عشاء اومدیم به . اون شب خوابیدیم و فردا صبح سر صبحونه گفت : دیشب یه خواب دیدم.. بچه ها به شوخی گفتند . برادر عبدالله دیگه چی شد. خیلی جدی گفت دیشب خواب دیدم که به من گفتن ... من گفتم برادر عبدالله میقات یکی از است. حاجی توی فکر رفت زیاد دنبال خوابش رو نگرفت و قضیه تموم شد. رفت جهاد سمنان برای هماهنگی غذای بچه ها برگرده. وقتی برگشت گفت مرشد وسایلت رو بردار بریم جنوب. گفتن جلسه است باید حتما باشم. فکر کنم اون روزها تازه به عنوان فرمانده معرفی شده بود. اومدیم جنوب و ما رو برد گذاشت و خودش رفت دوکوهه برای جلسه... غروب که برگشت حالش دگرگون شده بود. بدون اینکه ازش سوالی کنیم خودش گفت به من گفتن برو تهران کارهات رو انجام بده برای سفر . چند روز بیشتر وقت نداری. برادر عبدالله نوریان در روءیای صادقه بشارت زیارت خانه خدا رو گرفت و اواخر تیرماه سال 64 عازم شد و احرام برای طواف خانه خدابست و در اسفند ماه سال 64 به رسید ومعراجی شد. 🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 شب های قدر اولین ماه رمضان پس از پیروزی انقلاب اسلامی که مصادف با مرداد ماه سال 1358 بود صفحات زرینی را در تاریخ دفاع جوانان غیرتمند این سرزمین به ثبت رسانده است. مردان غیوری که جان شیرین را به کف گرفتند و به مصاف ضد انقلاب رفتند و حماسه ای را در در ماه رمضان سال 58 رقم زدند. 🔴 غیور مردان تهرانی هم در این حماسه مشارکت داشتند. پاسدارانی که از پادگان ولیعصر(ع) تهران برای مقابله با ضد انقلاب عازم شدند و در حماسه 6 روزه پاوه شربت شهادت نوشیدند. این حماسه آفرینان مظلوم در قطعه 24 گلزار شهدا مدفون میباشند که وظیفه است با زیارت قبور رنگ پریده و غبارگرفته شان یادشان را زنده کنیم. @alvaresinchannel
✅ شرح کوتاهی از روز 11 ماه رمضان سال 58 ضدانقلاب برنامه حمله به پاوه را طرح ریزی کرد و گروهای ضد انقلاب هم قسم شدند که با تصرف شهر پاوه به انقلاب نوپای ما لطمه بزنند. روزچهارشنبه 21 ماه رمضان مصادف با 24 مرداد سال 58 و در سالروز شهادت علی(ع) حمله آغاز شد نیرویی بین دو تا هشت هزار نفر ضد انقلاب به مردم بی دفاع پاوه حمله کرد. ابتدا جاده های ارتباطی را بستند و بعد مخابرات پاوه را از کار انداختند و سپس سراغ منبع آب آشامیدنی شهر پاوه رفتند و تلمبه خانه را از کار انداختند. آب آشامیدنی شهر قطع شد. روز پنجشنبه 22 ماه رمضان سال 58 ارتفاعات مشرف به شهر پاوه را گرفتند و وارد شهر پاوه شدند و شهر را تصرف نمودند. در ساعات اولیه روز 25 مرداد مصادف با 22 ماه رمضان با هواپیمای اف 4 برای مرعوب نمودن و شکستن دیوار صوتی بر فراز شهر پاوه رسید. روز 22 ماه رمضان شهید چمران به همراه شهید فلاحی با هلیگوپتر در زیر آتشباری دشمن وارد شهر پاوه شد. فقط مرکز ژاندارمری و سپاه محل مقاومت مدافعین شهر پاوه بود. روز جمعه 23 ماه رمضان و 26 مرداد 58 که مصادف با اولین روز قدس بود هلکوپتری به پاوه رسید که قدری مهمات و آذوقه آورد و شهید فلاحی برای هماهنگی و پشتیبانی از مدافعان پاوه به کرمانشاه رفت. ساعت 4 بعد از ظهر هلیکوپتری آمد که آذوقه و مهمات برساند و مجروح به عقب تخلیه کند که با آتش ضد انقلاب در مسر برگشت با تعدادی مجروح به کوه برخورد کرد و سرنگون شد. روز جمعه 23 ماه رمضان ضد انقلاب به بیمارستان پاوه رسید و مجروحان و پاسداران را سربرید و تیرباران نمود. خبر جنایت ضد انقلاب و محاصره پاوه به رسید و روز شنبه 24 ماه رمضان مصادف با 27 مرداد امام پیام داد که نیروهای مسلح برای مقابله با ضد انقلاب اقدام عاجل بنمایند و اگر ظرف 24 ساعت ضد انقلاب سرکوب نشود اقدام انقلابی مینماید که بعد از این پیام ورق برگشت و پاوه آزاد شد. این روایت مظلومی حماسه سازان شهید پاوه بود که 14 قهرمان این حماسه در گلزار شهدای تهران در خاک آرمیده اند و بر ماست که با مژگان چشم غبار را از مزارشان بگیریم. تخریبچی جامانده از شهدا جعفر طهماسبی @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 22 ماه مبارک رمضان مصادف با 25 مرداد 1358 بر فراز از تهران از زنجان و خلبان همراه دیگرش که هر دو در روز 22 ماه مبارک رمضان با زبان روزه به شهادت رسیدند در زمره اولین شهدای دفاع از نظام نوپای جمهوری اسلامی هستند. @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 ۴۴ سال قبل در روز جمعه 23 ماه مبارک رمضان به شهادت رسیدند رمضان سال 1399 هجری قمری 🌹❇️ شهادت 26 مرداد 58 محل شهادت شهر پاوه معروف است که سرهای شهدا را از بدن جدا نمودند آنچه داعشی ها با پیکر شهدای مدافع حرم کردند۴۴ سال قبل ضد انقلاب در پاوه با بدن بی جان شهدا نمود به روح شهدای مظلوم پاوه صلوات. @alvaresinchannel
🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌿🌹🌹🌹 🌿🌹🌹 🌿🌹 ✍️✍️✍️ راوی: روز 19 ماه رمضون سال 64 بود که با (فرمانده گردان تخریب لشگرده سیدالشهداءعلیه السلام) از جنوب حرکت کردیم برای سرزدن به که در و "ارتفاعات لری" مشغول پاکسازی میدان های مین بودند. مریوان که رسیدیم ، قبل از رفتن به خط خبر دادند بچه ها برای احیاء اومدند پادگان . رفتیم پادگان شهید عبادت مریوان . پادگان وضع خوبی نداشت و ماشین های آمبولانس در حرکت بودند رفتیم سمت ساختمانی که بچه های تخریب مستقر بودند هنوز ماشین متوقف نشده بود که رو دیدیم. ازرضا وضعیت رو پرسیدیم. اون گفت نیم ساعت قبل هواپیماهای دشمن پادگان رو بمباران کردند. لباس های رضا خونی بود و از ظاهرش برمی اومد که برای کمک رسانی رفته. داخل ساختمون شد و من کنجکاو شدم و با رضا رفتیم سمت محل بمباران. راکت هواپیما خیلی زمین رو گود کرده بود و رضا با دست بالای درخت ها رو نشون میداد که قسمت هایی از بدنهای شهدا پرتاب شده بود. رضا میگفت چند باری هست ظرف این چند روز هواپیماها برای بمباران اومدند... شهید نوریان گفت اگر اینجوری خواسته باشه هواپیماها بیان و بمبارون کنند تلفات بالا میره وتصمیم گرفت بچه ها مجددا به خط مقدم برگردند. چون بیست_و_یکم_ماه_رمضون بود از شهید نوریان خواستیم که احیاء در پادگان باشیم وفردا صبح حرکت کنیم وایشان هم قبول کرد. حدود ساعت 11 شب بود که رفتیم طبقه چهارم یکی از ساختمونهای پادگان برای مراسم احیاء. ابتدا قرار شد روحانی صحبت کنه و بعد من بخونم و مجددا ایشون قرآن سر بگیره. روحانی که اهل مازندرون بود شروع به صحبت کرد و من و کنار هم نشسته بودیم و رضا من رو به حرف میگرفت و باز داشت شرح بمباران دیروز رو میداد که شیخ به ما دوتا تذکر داد که صحبت نکنید .یادمه اون شب مثل اینکه شیخ موقع افطار زیاد خورده بود و وقت صحبت کردن سکسکه میکرد و من و رضا موقع سکسکه اش میخندیدیم .صحبت های شیخ طولانی هم شد و بعد وارد روضه شد و چراغ ها رو خاموش کردند و من شروع کردم به خوندن. با شروع کردم . توی جبهه سنت بود که وقت خوندن این دعا همه به سجده میرفتند. همه در حال سجده و مشغول گریه بودن که صدای شلیک پدافندهای پادگان بلند شد و هنوز به ذکر آخر دعا نرسیده بودیم که من دیدم هیچکس داخل ساختمون نیست و صدای شیرجه هواپیما اومد و با شهید صمدیان نفهمیدیم چهار طبقه ساختمون رو چه طوری پایین اومدیم. وقتی پایین رسیدیم همه روی زمین دراز کشیده بودند و صدای رگبار پدافندها قطع نمیشدوحدود 20 دقیقه ای گذشت و هواپیماها بدون اینکه بمباران کنند منطقه رو ترک کردند. با شهید رضا رفتیم سراغ شیخ که ادامه احیاء رو در ساختمون برگزار کنیم که شیخ با عتاب به ما گفت: نه.حفظ جون واجبه. برادرها به ساختمون های خودشون برند و خدا همینجوری قبول میکنه. اون شب ما برگشتیم به ساختمون خودمون و با جمع بچه های تخریب و درکنار فرمانده مون قرآن به سرگرفتیم . 🌿🌹 🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 🌹 یقین دارم خیلی از و این عکس ها رو ندیدند و نمیدونن این که نشسته اینقدر با اخلاص داره زیر نور فانوس دوده گرفته همه رو به عرش میبره چه کسی هست. این تصاویر مربوط به احیای شب های قدر رزمندگان (ع) است روزهایی که رزمندگان آماده برای عملیات در میشدند. مداح مقابل نور فانوس نشسته و داره برای همسنگرانش میخونه. محمد جواد مداح تیپ سیدالشهداء(ع) بود و خیلی با اخلاص میخوند عجیب این بود که شهید اسلامی فر موقع صحبت کردن زبونش میگرفت ولکنت داشت اما موقع مداحی کردن اثری از این مشکل نبود . مداح شهید جواد اسلامی فر در تاریخ 8 اسفند 62 در و از پرکشید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای علیها آرام گرفت. 🌿🌹 🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
شب بیست و یکم ماه رمضان شب شهادت علی علیه السلام قطعه 29... ایستگاه انتظار با مداحی حاج محمد رضا غلامرضا زاده @alvaresinchannel