🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾
🌿
یکی از توفیقاتی که خدا به خیلی از رزمندگان بخصوص رزمندگان تهرونی عنایت کرد درک حضور این عالم ربانی بود
نزدیکی #پادگان_دوکوهه ،محل استقرار رزمندگان اعزامی از تهران به دزفول این برکت رو داشت که هرازگاهی این مرد خدا در محرابش به نماز می ایستاد و ما به او اقتدا میکردیم.
یادش بخیر
🔶 #مرحوم_آیت_الله_قاضی_دزفولی وقتی برای نماز پادگان میآمدند ،صورت سفیدش مثل ماه میدرخشید.
اما وقت رفتن از شدت روبوسی رزمنده ها صورتش سرخ بود اون مرد خدا با مهربانی مجاهدان خدا رو در آغوش میگرفت و بهشون محبت میکرد.
مرحوم قاضی درتمام عملیاتهایی که درمنطقه عمومی شوش و ذزفول انجام میشد، وجودش و دعایش کارساز بود.
آخرین نماز جمعه ای که پشت سر ایشون خوندیم قبل از #عملیات_والفجر_8 بود
بعد از نماز جمعه مقرمون رو از کنار #دز جمع کردیم و رفتیم کنار کارون و در #روستای_ام_النوشه مستقر شدیم
این مرد الهی در دهه فجر سال 64 بدرود حیات گفت و در جوار شهدای دزفول در #شهید_آباد به خاک رفت
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#خاطرات_عملیات
#خاطره_عملیات_بیت_المقدس
حاج جعفر جهروتی زاده
فرمانده تخریب لشگر27 در عملیات بیت المقدس
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
🔶 #خاطره_سردار_فضلی_از_اولین_میدان_مین
میخواستیم #مین_گوشکوبی رو ببریم به امام نشون بدیم
یاد باد آن روزگاران یاد باد
@alvaresinchannel
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌿
#علی_آهنی
علی آهنی یعنی این
#علی_با_کلاه_آهنی
یاد باد آن روزگاران یاد باد
@alvaresinchannel
🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹
🌹🌿
🔶◼️ #علی_آهنی
روز گذشته مطلبی در کانال ها و سایت ها منتشر شد با این عنوان #علی_آهنی.
ابتدا که عنوان رو دیدم تصورم بر این بود که از #کلاه_آهنی حرف به میون میاد اما در اون متن بعد از صغری وکبری کردن به ترکش های آهنی که در بدن فرمانده ما جا خوش کردند اشاره شد.
اما #علی_آهنی روی دیگر سکه فرمانده ماست.
حاج علی به #کلاه_آهنی بیشتر شهرت داشت تا به ترکش های آهنی.
حاج علی به حفظ جون نیروهاش اهمیت میداد و چون خودش قد رشیدی داشت میدونست اگر میخواهی در مقابل دشمن سرپا باشی و سر خم نکنی باید از سرت محافظت بکنی.
لذا به حفاظت از سر رزمندگان توجه میکرد.
خودش و دیگران رو توصیه میکرد که در مناطق عملیاتی حتما که نه قطعا از #کلاه_آهنی استفاده کنند.
هم رزمندگان #لشگر_10 و هم فرماندهان گردان ها و واحدها خاطرات شیرینی و یک کم تلخی از اجبار کردن حاج علی به استفاده از #کلاه_آهنی دارند.
گاها شده بود میان معرکه ی نبرد فرمانده گردان رو مقابل نیروهاش به خاطر نگذاشتن #کلاه_آهنی به سرش سینه خیز میبرد و تنبیه میکرد.
متاسفانه در بیان حقایق سال های دفاع مقدس به این ریزه کاری ها توجه نمیشه.
دوسال قبل که رفته بودیم #فکه برای بزرگداشت شهدای عملیات سیدالشهداء علیه السلام یه #کلاه_آهنی اونجا به دیوار آویزون بود .
رفتم اون کلاه رو برداشتم و دوستان یکی یکی رو سرشون میگذاشتن و عکس میگرفتیم.
نوبت به حاج علی که رسید هر چی اصرار کردیم کلاه رو سرش نگذاشت که عکس بگیره. و با خنده یه اشاره به لباس سبز سپاه که در نهایت تمیزی بر تن داشت کرد و درحالیکه دانشجویان دانشگاه امام حسین علیه السلام دورش حلقه زده بودند گفت: از اینجا باید جای دیگر برم و خوب نیست سر و وضعم به هم میریزه.
و بچه ها هم به شوخی گفتند: حاجی!!!! یکی طلب ما.
حاج علی الان هم نسبت به حفظ سلامت و نظافت خود و اطرافیانش وسواس داره.
و در این ایامی که اطباء موضوع درمانش رو پیگیری میکردند کاملا مطیع بود و هرچی میگفتند تمام و کمال انجام میداد.
فرمانده
خدا نگهدارت باشه
#جعفر_طهماسبی
@alvaresinchannel
#یاد_باد_آن_روزگاران_یاد_باد
سی و چهار سال قبل با شهدا بودیم
و شهدا پشتیبان ما بودند
جاده الوارثین
بهار سال 1365
شهیدان منصور احدی-سید محمود موسوی-مصیبی-حاج موسی انصاری-عباس بیات
🌷🌷🌷🌷فرازهایی از وصیت نامه شهید حسین شعبانی👇🏾👇🏾👇🏾👇🏾
الان ساعت 4 بعد از ظهر می باشد در این فکر افتادم که در این لحظات یک مقداری قلم فرسائی کنم. هر چند سعادت ندارم ولی شاید در کنار یک عاشق قرار گرفتیم. و اشتباها تیری هم به ما می خورد. مطلب آنچنانی ندارم که بنویسم فقط خدمت پدر ومادر بزرگم و پدر ومادر سلام عرض می کنم که انشا الله خداوند به شما توفیق اطاعت وبندگی عطا بفرماید و به شما توفیق این را بدهد که جزء خانواده شهدا باشید هر چند من لیاقت این را ندارم.
راه خود را مشخص کنید و خود را در یابید که تا مرگ فاصله ای بیش نیست تا چشم بر هم بزنید می بینید که در رختخواب مرگ دراز کش افتاده اید وای بر کسی که غفلت او را آنقدر گرفته باشد که موقع مرگ هم نفهمد و توبه نکند.
آری کرامت و رحمت خدا آنقدر زیاد است که اگر در لحظات آخر هم توبه کردید باز او قبول می کند اگر یک عمر گناه کردی در مقابل خدای خود معصیت کردی باز او تو را طلبید و تو دست رد بر سینه اش نهادی و اگر در لحظات آخر گفتی یا الله می گوید لبیک ای بنده ام . هم اکنون نیز بگوئی یا الله می گوید لبیک.
پس خودتان را بشناسید و خدای خود را بشناسید ( من عرف نفسه فقد عرف ربه ) برای اینکه خدای خود را بشناسیم و در شناخت خود عامل باشیم. قرآن خدا که کلام اوست را باید بدانیم و بخوانیم و بر احادیث پیامبران که فرستاده خدا هستند آگاه باشیم و بر اساس آن عمل کنیم.
🌺🌺@alvaresinchannel
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
🌾
#27_خرداد
🍂🍂 سالروز تشکیل #جهاد_سازندگی
به فرمان بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت #امام_خمینی(ره) گرامی باد
🌹 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#آماده_سازی_مزار
#شهید_مدافع_حرم
شهید حاج جواد الله کرم
فردا در روز شهادت امام صادق علیه السلام مقارن ظهر پیکر مطهر شهید جواد الله کرم در منزل ابدی در قطعه 50 #گلزار_شهدای_بهشت_زهراء_سلام_الله_علیها آرام خواهد گرفت.
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#مجلس_روضه
در بیت شهید #حجت_الاسلام_تقوی
در سالروز شهادت امام صادق علیه السلام جمعی از پیشکسوتان #تخریبچی_لشگر_10 با حضور در بیت شهید حجت الاسلام والمسلمین سید مهدی تقوی یاد و خاطره این شهید را گرامی داشتند
@alvaresinchannel
#بدون_تعارف
با فرمانده عزیز لشگر10
#سردار_حاج_علی_فضلی
فرمانده خدا نگهدارت
#پا_به_رکاب_آماده_ایم
@alvaresinchannel
#آخرین_عکس_با_فرمانده
چند روز قبل از سقوط #جزیره_مجنون
اواخر خردادماه سال 67
#سردار_شهید_حاج ناصر_اربابیان
شهادت 22 تیرماه 67 #فکه
جعفرطهماسبی
@alvaresinchannel
🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿
🌺🌺
#مین_گذاری_جزیره_مجنون
#شهید_حاج_ناصر_اربابیان
✍️✍️✍️ راوی : #جعفر_طهماسبی
#جزیره_مجنون_کنار_جاده_خندق_لشگر_سیدالشهداء(ع) خط پدافندی داشت
قرار شد موانع جلوی خط تقویت بشه و ما مجددا یک ردیف #مین_جهنده_M16 با توجه به بالا اومدن ارتفاع آب مقابل موانع کار بگذاریم... برای این کار نیاز به #سیم_خاردار و #نبشی داشتیم. سیم خاردار ها رو از #مهندسی_جنگ_جهاد توی جزیره گرفتیم اما نبشی مناسب نداشتند و قرار شد #حاج_ناصر با وانت برگردند و از مقرمهندسی لشگر در #اردوگاه_کوثر تحویل بگیرند...فردا صبح آماده شدیم برای رفتن که حاجی به من گفت: #تو_کجا_میایی. گفتم اونجایی که تو میخواهی بری...گفت: اینجا کی میمونه...گفتم اینجا نیازی نیست با هم میریم وبرمیگردیم..
من اصرار داشتم همراهشون برم عقب.
.چون وضعیت خط خیلی قاراش میش بود.. احتمال پیشروی دشمن زیاد بود..
هرچی بهونه آوردم و چند تا #سرفه_خفن هم چاشنیش کردم نشد که نشد.
حاجی اومد حرکت کنه گفتم : بگذار حکایت #اصغر_آقا_سیمان_فروش رو برات بگم و بعد برو.
گفت زود بگو عجله داریم.
حکایت رو اینجوری تعریف کردم.. بنده خدایی بود رفت سیمان بگیره برای ساختن خونش.
گفتند این سیمان رو به #خانواده_شهدا و#اسرا میدن.. شما جزء کدومشون هستی.گفت هیچکدوم..
گفتند پس سیمان به شما نمیدیم
اون بنده خدا چند روز بعد رفت جبهه و از بخت بدش توی عملیات اسیر شد و بعد از چند روز رادیوی عراق باهاش مصاحبه کرد. ازش پرسیدند حرفی برای گفتن نداری.
اون بنده خدا گفت:
فقط یه عرضی داشتم برای #اصغر_آقا_سیمان_فروش.
اصغر آقا دیدی ما رو گرفتار کردی...
دلت خنک شد...
حالا اگه بابام اومد سیمان بهش بده....
من این حکایت رو برای #حاج_ناصرگفتم واون هم خیلی خندید.
ودر آخر بهش گفتم : مثل اون بنده خدا صدای مارو از رادیو عراق میشنوی: که #حاج_ناصر_حالا_دلت_خنک_شد....
البته حاجی رفت تجهیزات آورد و ما هم موانع رو تقویت کردیم و از #جزیره_شمالی ، کنار #جاده_خندق بیرون اومدیم... اما هفته بعدش #دشمن_بعثی با بمباران وسیع #شیمیایی و آتشباری سنگین به #جزیره_مجنون حمله کرد و در روز 4 تیرماه 67 جزیره مجنون رو به تصرف درآورد.
🌺🌺
🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿
@alvaresinchannel