✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️استعمار نو (بخش اول)
🔹 #استعمار پدیدهای تاریخی است که در مدت نزدیک به پنج قرن در بسیاری از کشورهای آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین سلطه داشته است. نفوذ کشورهای استعمارگر در کشورهای تحت سلطه به اشکال گوناگون سیاسی، اقتصادی و فرهنگی صورت گرفته است. به سبب وجود این شکلهای مختلف، #استعمار را به دو نوع کهنه و نو تقسیمبندی نمودهاند. شکل اولیهی استعمار اینگونه بود که برای قدرت استعمارگر، امنیت نظامی، منافع اقتصادی و بهطور کلی برتری بیشتری را به همراه آورد. #استعمارگران_اروپایی از طریق فتوحات نظامی یا مهاجرت و مهاجرنشینی، کشورهای دیگر را تحت سلطهی خود درآوردند و با ایجاد کمپانیهای تجارتی اقتصاد این کشورها را تحت تأثیر شدید فعالیتهای بازرگانی خود قرار دادند. بین سالهای ۱۷۶۳م تا ۱۸۷۰م رشد استعمار کمتر بوده است، زیرا اروپائیان درگیر مسائل داخلی و انقلابهای آزادیبخش و انقلاب صنعتی بودند.
🔹اما از سال ۱۸۷۰م تا جنگ جهانی اول، رشد استعمار بسیار سریع بود و تمامی آفریقا و خاور دور بهجز چند کشور را در برگرفت. [۱] اما پس از جنگ جهانی دوم و تشکیل سازمان ملل متحد و بهویژه در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰م شاهد رشد سریع جریان استعمارزدایی و مبارزه برای کسب استقلال سیاسی بودیم. بهطوری که تعداد کشورهای عضو سازمان ملل افزایش یافت و این کشورها با در دست داشتن اکثریت در مجمع عمومی، مسائل مربوط به توسعهی اقتصادی و اجتماعی را مرکز توجه سازمان ملل قرار دادند. [۲] بدین ترتیب دوران استعمار کهنه بهسر آمد و کشورهای زیادی به استقلال دست یافتند اما در دوران پسااستعماری، به دلایل مختلف همان #نفوذ_استعمارگران اما این بار به شیوههای جدیدی ادامه یافت که از آن به #استعمار_نو تعبیر میشود. در مجموع ارتباط کشورهای پیشرفته (استعمارگران) سابق با کشورهای استقلال یافته (مستعمرات سابق) بهگونهای شکل گرفته است که آنرا استعمار نو مینامند. [۳]
💠علل استمرار استعمار به شکل جدید
🔹به دلیل تأثیر شدید #استعمار_کهنه بر کشورهای مستعمره، استعمارزدایی آنان نه تنها مشکلات آنها را حل نکرد، بلکه این کشورها دچار دوگانگی شدند. آنها از یک طرف خواستار کمکهای اقتصادی کشورهای پیشرفته یا همان #استعمارگران_سابق هستند و از سویی دیگر نمیخواهند در مسائل داخلی آنها دخالتی صورت گیرد. کشورهای پیشرفته نیز هنوز به این کشورها و بهویژه بازارهای داخلی و مواد خام و اولیه آنها نیازمندند و میخواهند به این مهم دست یابند. [۴]
رشد اقتصاد سرمایهداری و صدور سرمایه برای بهرهبرداری از منابع سرزمینهای دیگر، روابط اقتصادی کشورهای صنعتی استثمارگر را با کشورهای کوچک وارد مرحلهی تازهای کرد؛ به این ترتیب که کشورهای صنعتی، از راه صدور سرمایه و مکانیسم جهانی قیمتها و داد و ستد مواد خام با کالاهای ساختهشده و فشارهای سیاسی و اقتصادی، از کشورهای کمرشد بهرهکشی میکنند و این رابطه، عنوان #استعمار_نو به خود گرفته است و بسیاری از ملتهای کوچک و تازه آزادشده را علیه این نوع رابطهی سیاسی و اقتصادی برانگیختهاست. [۵] #ادامه_دارد...
پی نوشتها؛
[۱] ساعی، احمد؛ مسائل سیاسی اقتصادی جهان سوم، سمت، چ ۴، ۱۳۸، ص ۴۹
[۲] کانر، جیمز؛ مفهوم امپریالیسم اقتصادی، ترجمه علی کشتگر، روزبهان، چ سوم، ۱۳۵۸، ص ۷۲
[۳] فربد، ناصر؛ عصر استعمارزدائی، امیرکبیر، چ اول، ۱۳۵۶، ص ۷۵
[۴] پلینو، جک سی؛ و آلتون، روی؛ فرهنگ روابط بین الملل، ترجمه ابوالفضل رئوف، تهران، فرهنگ معاصر، ۱۳۷۵، ص ۳۰
[۵] آشوری، داریوش؛ دانشنامه سیاسی، تهران، نشر مروارید، چ ۱۶، ۱۳۸۷، ص ۲۸
#استعمار #استعمارگر
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکجایزنمیباشد
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️استعمار نو (بخش پنجم و پایانی)
🔸 #استعمار پدیدهای تاریخی است که در مدت نزدیک به پنج قرن در بسیاری از کشورهای آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین سلطه داشته است. نفوذ کشورهای استعمارگر در کشورهای تحت سلطه به اشکال گوناگون سیاسی، اقتصادی و فرهنگی صورت گرفته است. به سبب وجود این شکلهای مختلف، #استعمار را به دو نوع کهنه و نو تقسیمبندی نمودهاند.
3⃣جهانی شدن
🔹یکی از پدیدههایی که دنیای امروز آنرا تجربه میکند #جهانی_شدن است. جهانیشدن هم به صورت یک روند (پروسه) تعریف شده و هم به صورت یک پروژه؛ یعنی برخی از صاحبنظران معتقدند با افزایش توسعه و پیشرفت در ابزارهای ارتباط جمعی و رسانههای جمعی، تعاملات بشری با سرعت و سهولت بیشتری صورت میگیرد؛ بهگونهای که مرزهای بین دولتها بهطور روزافزون کمرنگتر میشود و حاکمیت آنها تحت تاثیر بازیگران غیردولتی به چالش کشانده میشود و بهطور کلی باید گفت که دنیا به مکان واحد و کوچکی تبدیل میگردد، یعنی کوچکترین مسئله در گوشهای از جهان بلافاصله در نقاط مختلف جهان طنین مییابد. در این جهان درهمتنیده کشورها همچون شبکهای عنکبوتی به هم متصل گشتهاند که گسترش شبکهی جهانی اینترنت به این روند بسیار کمک کرده است تا فرهنگ جهانی واحدی تشکیل گردد. [۱]
🔹در مقابل عدهای معتقدند که #جهانی_شدن پروژهای است که کشورهای پیشرفته به اجرا درمیآوردهاند تا به چپاول هرچه بیشتر کشورهای در حال توسعه و توسعهنیافته بپردازد. به اعتقاد آنها جهانی شدن به ضرر کشورهای جهان سوم خواهد بود، زیرا از بین رفتن مرزهای حاکمیت و کنترل دولتها و قوانین تعرفه و گمرک اقتصاد این کشورها از هم فروخواهد پاشید و آنها محکوم به اجرای قوانین کشورهای پیشرفته خواهند بود. [۲]
🔹به اعتقاد گروهی دیگر از این دانشمندان پیامدهای منفی #جهانی_شدن به بعد اقتصادی محدود نمیشود. #کشورهای_امپریالیستی سعی میکنند که #فرهنگ خود را بر کشورهای دیگر تحمیل کنند. مثلا #ایالات_متحده_آمریکا در غالب فیلمهای هالیوردی سعی میکنند تا فرهنگ مصرف و الگوی زندگی آمریکایی را در سطح جهان گسترش دهد، تا آنجا که برخی جهانی شدن را برابر با آمریکایی شدن میدانند. ترویج الگوهای سیاسی و حکومتی تحت لوای دموکراسی و ارزشهای لیبرالی، از جمله حقوق بشر عامل دیگری است که در تضعیف حاکمیت کشورهای جهان سوم نقش داشته است. #کشورهای_غربی با تبلیغ این نظام حکومتی سعی دارند تا شکل حکومتی همهی کشورهای جهان بهویژه کشورهای غرب آسیا مطابق با الگوهای خود درآورند، و در این مسیر از هیچ اقدامی فروگذار نخواهند کرد. بنابراین #جهانی_شدن با سرعت روزافزونی ساختار حکومتهای کشورهای ضعیفتر را متزلزل میسازد و این روند تنها به سود کشورهای پیشرفته است. [۳]
🔹در مجموع میتوان گفت اگرچه دوران استعمار کهن به پایان رسیده است و کشورهای مستعمره استقلال یافتهاند، اما روندی در حال شکلگیری است که بهمراتب پیچیدهتر از استعمار کهنه عمل میکند. #استعمار_نو از جنبههای مختلف سعی میکند تا با #نفوذ در کشورهای دیگر کانالهایی برای استخراج ثروتهای مادی این کشورها ایجاد کند که در مقایسه با گذشته قویتر و مخربتر است.
پی نوشتها؛
[۱] گل محمدی، احمد؛ جهانی شدن و هویت، تهران، نشر نی، ص ۲۵
[۲] هلد، دیوید؛ جهانی شدن و مخالفان آن، ترجمه عرفان ثابتی، تهران، ققنوس، ص ۱۵۰
[۳] همان، ص ۱۰۵ - ۱۱۲
نویسنده؛ عباس عمادی
منبع؛ وبسایت پژوهشکده باقرالعلوم (ع)