یا امام رئوف:
✅بسم الله الرحمن الرحیم
✅انعکاس نور در طول تاریخ
در شمال اردکان نوری هست که از لطف حضرت قمربنی هاشم به این مکان است و حوض عباس نام دارد.
ورودی حوض عباس با بعضی از دوستانم ایستاده بود تا بقیه هم به ما برسند. دفعه اولم بود که به آنجا میرفتم. در حال برانداز کردن محوطه بودم؛ نخل ورواقهای بالا وپایین، گنبد کوچک خوابیده بر بام، کوچههای دالان مانند. بعضی جاها هنوز بوی کهنگی میداد و بکر مانده بود.
وِلوِلهای در جمعمان بود،هر کسی یک طرف را نشان میداد. خیلی شلوغ نبود. برای مسافران تهران وغرب وشمال این مکانها دیدنی وبسیار جذاب است و خیلی دوست دارند از هر سوراخ و درگاهی رد بشوند وبه تجربهشان بیفزایند.
پسرک نمیدانم از کدام راهی به آن رواق بالا رفته بود که راه برگشت را نمیدانست. مادرش از همه جا بی خبر در پیرهایی پسرش بود وما نمیدانستیم او را بپاییم یا پسرش را؛ مادر بیشتر به سقوط کنندهها میماند.
بعد از چاره جویی پسر با مادرش هم صحبت شدیم. اورا به داخل بقعه وهمچنین صرف چای دعوت کردیم. اوکه کلافه وخسته بود خوشحال شده وداخل شد.در ورودی با چوب لباسی پر از چادر روبرو شد، نگاهی مردد به آنها کرد و اطراف را برانداز میکرد که آیا کسی او را به پوشش چادر مجبور میکند یا نه.
ما که داشتیم او را میدیدیم،گفتیم هر چهقدر به حضرت عباس ارادت دارید برای احترام به ایشان میتوانید چادر استفاده کنید یا اینکه راحت باشید. خندهای روی لبش نشست وبا حالت احترام ورضایت چادر را برداشت و وارد شد...
بعد از مدتی که بیرون آمدند، همچنان لبخند میزد وشارژ بود. پرسیدم چه خبر؟! خوش گذشت؟! چشمانش برق میزد و با رضایت تمام گفت: عالی بود، هم پذیرایی، هم آرامش و زیبایی به خصوص آنجا واز همه مهمتر فضای معنوی آنجا.
ما هم خوشحال شدیم، گفتم خواهرم! کاش امامان و اولیاء هم که مارا میدیدند، همینطور خوشحال بشوند.!
✍حمیده دهقانی
📆تابستان ۱۴۰۱
✏️ @medademan
خب بذارید از یه خاطره خودم براتون بگم. با یه نوجوان مواجه شدم، که این توی خانواده با والدینش با تندی حرف میزد. یه روز که مهمونشون بودم، مادرش یه لحظه رفت دنبال اون یکی بچش از کلاس برگردونه
بیاره خونه. بعد خواهرش هم یه لحظه رفت توی حیاط. گفتم ایول الان وقت خوبیه. پسر بود. غرور داره. بعد گفتم چه کنم بهتره؟ پاشدم گفتم من یه لحظه برم توی اتاق، تو آینه اتاق خواهرت لباسمو مرتب کنم. گفت باشه. صداش زدم. از همونجا جواب داد. همونی که من میخو استم. خواستم وقتی تذکر میگیره منو نبینه. آروم با صدایی که خیلی هم بلند نباشه که خواهرش بشنوه. ولی به خودش برسه. گفتم میخوام یه ماموریت بهت بدم. قبول میکنی؟ با صدایی که تعجب ازش احساس میشد گفت آره چه ماموریتی؟ گفتم امروز تا شب یه کاری بکن. ببین وقتی مادر یا پدرت صدات میزنن، چندبار آروم جواب میدی؟ با ادب و متانت و مهربونی. بشمر. تا یه هفته این کارو ادامه بده. باشه؟ گفت باشه. خب مهم همین تلنگر بود. که خورد. اینم از ماجرای امربمعروف من. میخواستم کمتر خجالت بکشه وقتی تذکر میگیره
#خاطره
#بالهای_پرواز
#امربمعروف_و_نهیازمنکر
#جواب_تذکر_تشکر_است
♦✿ @amershavim ✿♦
من شرمنده و رو سیاهم بخاطر سکوتی که باعث شد امروز گستاخی یک عده به جایی برسه که به ناموس شهید وطنم بی حرمتی بشه
من شرمنده و رو سیاهم بخاطر سکوتم
قسم میخورم از لحظه به بعد سکوت رو بر خودم حرام بدونم و لحظه ای در مقابل گناه بی تفاوت نباشم
شهدا شرمندهایم😭
#باران
بالهای پرواز
با امربمعروف و نهیازمنکر نکردن دارید جامعه رو از هر نظر برای ورود من برای رشد من ناامن میکنید!
من از حق زندگی در جامعه سالم نمیگذرم
از سکوت بیتفاوتا نمیگذرم!!!
من بزرگ بشم بخاطر اسرافهای شما بزرگترا و سکوت اونا که اسراف نمیکنن چی باید بخورم و بپوشم؟
من از سکوت شما تو کدوم محیط زیست سالم زندگی کنم؟
من با این بی تفاوتی که در پیش گرفتید چطور باحیا بار بیام؟
چطور چشم پاک بمونم؟
چطور دزدی نکنم؟
چطور از زیاد شدن دزدا نترسم؟
نتيجه زحمات من باید بخاطر تذکر ندادن شما بره در کوزه؟ چون شما پارتی بازی میبینید خوشتون میاد؟ دنبالش هستید؟ یا وقتی میبینید حرف نمیزنید؟
چقدر باید پول بهره ای بخورم؟
چقدر باید رشوه بدم تا کارم راه بیفته؟ یا نکنه خودمم باید زیر میزی بگیرم ببرم با بچههام دور هم بخوریم؟
چقدر بددهنی و فحاشی قراره ببینم؟
نمیخواهید برای این به تو چه گفتن ها یه فکری بکنید؟ قراره منم مثل شما با تذکر دهنده بجنگم؟ یا قراره پای رسانههای دشمن بزرگ بشم؟ هر جا برم بیرون پارک سینما باید منو بی دین بار بیارید؟
چرا؟
چرا بقیه سکوت میکنید؟
شما در برابر من و بقیه آیندگان مسئولید!
من نمیبخشمتون!!!!
حق من زندگی توی یه کشور اسلامی با آرامشِ
من باید به خدا برسم! و شما با هیچی نگفتنتون راه منو دور میکنید
همین شماها منو از دینی که نسبت بهش غیرت ندارید زده خواهید کرد! شما حتی باعث میشید من امام زمانم رو نبینم.
امروز بچهام! نمیتونم برم خدمت امامم! اما بالاخره که میان به امید خدا، مطمئن باشید اون روز که خیلی هم زود خواهد بود ازتون به امامم شکایت میبرم
ببینم جواب پسر فاطمه(س) رو چی قراره بدید؟
♦✿ @amershavim ✿♦
هدایت شده از شلم شوربا با طعم بستنی کاکائویی
همراه بچهها برای کاری رفتیم بیرون. دخترم چهارساله بود و عاشق چادر و حجاب! روسری را جوری روی سرش گیره میزد که خانمهای جاافتاده بلد نبودند. داخل اتوبوس نشسته بودیم و دخترم داشت با زبان کودکانه دلبری میکرد. خانم بدحجابی کنارمان نشسته بود. با حرفهای دخترم قند توی دلش آب میشد و زیر لب قربان صدقه دخترم میرفت. کمی که گذشت روسریاش را جلو کشید و موهایش را زیر روسری پنهان کرد. رو به دخترم گفت:«دختر نازی مثل شما حجاب گرفته خیلی زشته من با این سنم اینطوری باشم!» دو سه خانم دیگر که حرفش را شنیدند تحت تاثیر او روسریهایشان را جلو کشیدند. حجاب دختر کوچکم خودش امربه معروف شده بود!
#خاطرات_روزانه
#روزانه_نویسی
#باران
اگه هستید تا ۳ گروه بازه
https://eitaa.com/joinchat/4060086461Ca48cec5347
بفرمایید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وزارت گردشگری با تورهای نامناسب، شهرهای مذهبی را به هم میریزد
دبیر ستاد امر به معروف در گفتگو با خبرفوری:
🔹وزارت گردشگری به ما رهنمود میدهد که شیوههای خود را عوض کنید.
🔹کاش رئیس جمهور دستور دهند دستگاهها رهنمود ندهند و به قانون عمل کنند.
هدایت شده از خاطراتانه
26.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #کلیپانه
حتما این پست رو استوری کنید تا بتونیم فرهنگسازی کنیم
بسم الله...🏴
صفحات مفید برای امر به معروف
@maroofane3
@maroofane5
@ostadtaghavi_ir
@dr_ali_taghavi
@aamerin2_ir
این هم سایت تهیه کتاب 👇🏻
www.ziadat.ir
#اربعین
🆔 @maroofane3