eitaa logo
عموصفا دوست خوب بچه ها
469 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.9هزار ویدیو
919 فایل
🍃 ﷽ 🍃 بهترین پست ها تقدیم شما مجری برنامه های شاد کودک و نوجوان😍😍 برگزار کننده👇 #جشنهای_تکلیف🎁 #جشن_قرآن💚 #جشن_آب🚿 #جشن_الفبا🎓 #جشن_ها_ملی_مذهبی_برای_مدارس🌎 برای هماهنگی تماس حاصل فرمایید👇 ۰۹۱۹۱۷۱۷۳۸۸ ارتباط با ما 👇 @M_Sadegh_Safaee
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴این جامه سیاه فلک در عزای کیست؟ 🎙یکی از خاطره‌ انگیزترین نوحه هایی که به مناسبت رحلت امام خمینی (ره) توسط گروه سرود بچه های آباده اجرا شد. eitaa.com/amoo_safa
دحو الارض - ۲۵ ذی القعده این زمین رنگارنگ پر از گل های قشنگ  کِی اومده به دنیا ؟ کی می دونه بچه ها؟  بیست و پنج ذیقعده 5⃣2⃣ زمین به دنیا اومد  تولدش شد و اون از زیر آب در اومد 🏞 زمین از زیر کعبه خاکش زده جوونه  تا که بشه یه روزی گهواره‌ی زمونه  سال های بعد همون روز اومده اند به دنیا  حضرت ابراهیم و بعدش حضرت عیسی   چه جشن با شکوهی برپا شده بچه ها  تولد هر سه تا مبارکه غنچه ها مامانا ؛ خوبه برای بچه ها روز دحوالارض توضیح بدید . eitaa.com/amoo_safa
سلام دوستای خوبم 🤝 یه زمانی ⏰ مردم ما👥 خیلی خیلی مشکلات داشتند😨 هم مشکلات مادی و هم معنوی جاده نداشتند🚗 آب لوله کشی نداشتند🚰 برق نداشتند🔌 حتی پزشک نداشتند و برای درمان باید پیش پزشکانی هندی و پاکستانی می رفتند🩺 مردم ما هیچ چیز نداشتند 😔 در حالی که پادشاهان کشور ما خودشون خیلی خیلی بهشون خوش میگذشت و همه اش در حال حیف و میل ثروت عمومی مردم بودند.😳 مردم ما نه تنها رفاه نداشتند بلکه آزادی معنوی هم نداشتند📿 یعنی نمی تونستند برای امام حسین علیه السلام عزاداری کنن📓 نمی تونستن راحت به زیارت و مسجد برن🕋 و از همه بدتر اینکه ما نوکر آمریکا و شوروی و ... بودیم و هیچ عزت و احترام نداشتیم مثلا اگر دوست دارید بیشتر بدونید میتونید درباره کاپیتولاسیون تحقیق کنید.👓 درست تو همین زمان یه سید بزرگواری به اسم آقا روح الله با توکل بر خدا و با حمایت مردم اومد و با شاه مبارزه کرده و حق مردم رو ازش پس گرفت. 💪 آقا سید روح‌الله یا همون امام خمینی ره با کمک مردم به عنوان اولین رهبر انقلاب اسلامی انتخاب شد و بعد از نزدیک به ۱۱ سال در ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ از دنیا رفت و همه ی مردم رو عزادار کرد. 😔😔😔 امروز روز ارتحال امام هست امامی که خیلی به گردن ما حق داره ازتون می خوام برای شادی روح امام و شهدا صلوات بلند بفرستید 🤲🤲🤲 eitaa.com/amoo_safa
عموصفا دوست خوب بچه ها
#قصه_کودکانه غول خودخواه #قسمت_دوم تنها کسانی که از این اوضاع خوشحال بودند، برف بودند و سرما. آن
غول خودخواه هر درختی را که غول می‌دید، کودکی بر خود داشت و درختان از بازگشت کودکان بی‌اندازه خوشحال بودند! آنها شاخه‌هایش‌ان را پر کرده بودند از شکوفه‌ها و دست‌هایشان را به آرامی بالای سر کودکان تکان می‌دادند. پرندگان درحال پرواز و چهچه مسرورانه بودند و گل ها از میان چمن سبز سرافراشته می‌خندیدند. آن صحنه،‌ نمایی بسیار دوست داشتنی بود، ولی گوشه ای از باغ همچنان زمستان بود. آن دورترین گوشه‌ی باغ بود و در آن پسرکی ایستاده بود. پسرک آنقدر کوچک بود که نمی‌توانست به شاخه‌های درختان برسد و داشت دور درخت می‌چرخید و دلشکنانه [تلخ] گریه می‌کرد. درخت بیچاره همچنان [به شدت] از برف و یخ [سرما] پوشیده شده بود و باد شمالی همچنان بالای درخت می‌وزید و می‌غرید. «بیا بالا پسرک!» درخت گفت و شاخه هایش را تا جایی که می‌توانست برای پسر خم کرد، ولی پسرک همچنان به شاخه ها نمی‌رسید و قلب غول نرم شد وقتی بیرون را نگاه کرد. «چقدر خودخواه بوده‌ام!» غول گفت؛ «اکنون می‌دانم چرا بهار به اینجا نمی‌آمد. من پسر کوچولو را بالای درخت خواهم گذاشت، و سپس دیوار را خراب خواهم کرد، و باغم برای همیشه زمین بازی کودکان خواهد شد.» او واقعاً برای کاری که کرده بود، بسیار پشیمان بود. پس او به آرامی به پایین رفت و در جلو را به آرامی باز کرد، و به باغ رفت. اما وقتی بچه‌ها او را دیدند، آنقدر ترسیدند که همه فرار کردند، و باغ دوباره زمستان شد. تنها پسر کوچولو فرار نکرد، چون چشمانش پر از اشک بود و غول را نمی‌دید که می‌آمد. و غول به آرامی پشت او رفت و او را به نرمی در دستش گرفت و روی درخت گذاشت؛ و درخت بلافاصله گل داد، و پرندگان آمدند و روی آن خواندند، و پسر کوچولو دست‌هایش را دراز کرد و آنها را دور گردن غول حلقه کرد و او را بوسید. و بقیه بچه‌ها، وقتی دیدند که غول دیگر بدجنس نیست، دویدند و همراه با آنها بهار آمد. غول گفت: «اکنون این باغ شماست، کودکان کوچولو»، و تبر بزرگی برداشت و دیوار را خراب کرد. و وقتی مردم ساعت دوازده به بازار می‌رفتند، دیدند که غول با بچه‌ها در زیباترین باغی که تا به حال دیده بودند بازی می‌کند. تمام روز بازی کردند، و هنگام غروب به نزد غول آمدند تا خداحافظی کنند. «اما دوست کوچولوی شما کجاست؟» غول گفت؛ «پسری که من او را روی درخت گذاشتم.» غول او را بیشتر از همه دوست داشت چون او را بوسیده بود. «ما نمی‌دانیم»، بچه‌ها جواب دادند؛ «او رفته است.» «باید به او بگویید که فردا حتماً اینجا بیاید»، غول گفت. اما بچه‌ها گفتند که نمی‌دانند او کجا زندگی می‌کند، و هرگز او را قبلاً ندیده بودند؛ و غول بسیار ناراحت شد. ... 😴🥱😴🥱😴 eitaa.com/amoo_safa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عموصفا دوست خوب بچه ها
📍برنامه هایی که روزانه در کانال ایتا عموصفا به جز ایام مناسبتی(مثل محرم و ماه رمضان و ...)ان شاءالله
✍ علاوه بر ارسال محتواهای روزانه(بر اساس برنامه هفتگی که در کانال سنجاق شده است) طبق مناسبت های پیش رو هم محتواهای جدید در کانال بارگذاری خواهد شد پس از اینکه کانال در این ایام ویژه شلوغ می شود عذرخواهی میکنیم و از صبر شکیبایی و همراهی شما مخاطبین عزیز سپاسگزاریم🌹 🔻مناسبت های مهم خرداد ماه 📆 ۱۴ خرداد 👈 رحلت امام خمینی ره🏴 📆 ۱۸ خرداد 👈 شهادت امام جواد علیه السلام🏴 📆 ۱۹ خرداد 👈 سالروز ازدواج امام علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها🎊 📆 ۲۵ خرداد 👈 شهادت امام محمد باقر علیه السلام🏴 📆 ۲۷ خرداد 👈 روز عرفه 📆 ۲۸ خرداد 👈 عید سعید قربان و آغاز دهه ی امامت و ولایت🎊 eitaa.com/amoo_safa
عموصفا دوست خوب بچه ها
✍ علاوه بر ارسال محتواهای روزانه(بر اساس برنامه هفتگی که در کانال سنجاق شده است) طبق مناسبت های پیش
🏴 به مناسبت شهادت امام جواد علیه السلام که سه روز دیگر است، محتواهای مربوط به حضرت ارسال می شود👇
1⃣ زندگینامه و شناسنامه امام جواد علیه السلام👇 eitaa.com/amoo_safa
🌹 امام جواد علیه السلام کیست؟ 🌹 🔹 نام اصلی امام جواد : محمّد 🔸 لقب امام نهم : جواد ، تقی  🔹 پدر امام جواد علیه السلام : امام رضا 🔸 مادر امام جواد : خیزران ، سبیکه 🔹 روز ولادت امام جواد : 10 رجب 🔸 سال ولادت امام جواد : 195 هجری 🔹 مکان ولادت امام جواد :مدینه 🔸 امام جواد در چند سالگی امام شد ؟! ۸ سالگی 🔹 مدت امامت امام جواد : ۱۷ سال  🔸 مدت عمر امام جواد : ۲۵ سال  🔹 روز شهادت امام جواد : ۳۰ ذیقعده 🔸 سال شهادت امام جواد : ۲۲۰ هجری 🔹 قاتل امام جواد : معتصم  🔸 محل دفن : کاظمین - عراق  🔹 فرزندان امام جواد : ۱۳ نفر eitaa.com/amoo_safa
🌹 چیستان و معمای مذهبی 🤔 🌹 🌹 در مورد امام جواد علیه السلام 🌹 🕋 ۱. پدر امام جواد علیه السلام ؟ 🕋 ۲. مادر امام جواد علیه السلام ؟ 🕋 ۳. روز شهادت امام جواد علیه السلام ؟ 🕋 ۴. سال شهادت امام جواد علیه السلام ؟ 🕋 ۵. محل دفن امام جواد علیه السلام ؟ 🕋 ۶. حرم امام جواد علیه السلام ؟ 🕌 ۷. اولین امامی که در کودکی امام شد ؟ 🕌 ۸. نام امام نهم شیعیان ؟ 🕌 ۹. لقب معروف امام نهم ؟ 🕌 ۱۰. روز ولادت امام جواد علیه السلام ؟ 🕌 ۱۱. سال ولادت امام جواد علیه السلام ؟ 🕌 ۱۲. محل ولادت امام جواد علیه السلام ؟ 🕋 ۱۳. امام جواد علیه السلام در چند سالگی امام شد ؟ 🕋 ۱۴. مدت امامت امام جواد علیه السلام ؟! 🕋 ۱۵. مدت عمر امام جواد علیه السلام ؟! 🕋 ۱۶. قاتل امام جواد علیه السلام ؟! 🕋 ۱۷‌. فرزندان امام جواد علیه السلام ؟! ✅ ۱. امام رضا علیه السلام ✅ ۲. سبیکه ✅ ۳. آخر ماه ذی القعده ✅ ۴. سال ۲۲۰ ✅ ۵. بغداد ✅ ۶. کاظمین ✅ ۷. امام جواد علیه السلام ✅ ۸. محمد تقی ✅ ۹. جوادالائمه ✅ ۱۰. دهم رجب ✅ ۱۱. سال ۱۹۵ هجری ✅ ۱۲. مدینه ✅ ۱۳. ۸ ساگی ✅ ۱۴. ۱۷ سال ✅ ۱۵. ۲۵ سال ✅ ۱۶. معتصم ✅ ۱۷. ۱۳ نفر eitaa.com/amoo_safa
عموصفا دوست خوب بچه ها
#قصه_کودکانه غول خودخواه #قسمت_سوم هر درختی را که غول می‌دید، کودکی بر خود داشت و درختان از بازگ
غول خودخواه هر بعد از ظهر، وقتی مدرسه تمام می‌شد، بچه‌ها می‌آمدند و با غول بازی می‌کردند. اما پسر کوچولویی که غول او را دوست داشت، هرگز دوباره دیده نشد. غول با همه بچه‌ها بسیار مهربان بود، اما او مشتاق دیدن اولین دوست کوچولویش بود و اغلب از او صحبت می‌کرد. او معمولا می‌گفت خیلی دوست دارد او را ببیند. سال‌ها گذشت، و غول بسیار پیر و ضعیف شد. او دیگر نمی‌توانست بازی کند، پس روی یک صندلی بزرگ نشسته بود، و به بچه‌ها که بازی می‌کردند نگاه می‌کرد، و از باغش لذت می‌برد. «من گل‌های زیادی دارم»، او گفت؛ «اما کودکان زیباترین گل‌ ها هستند.» یک صبح زمستانی، وقتی که داشت لباس می پوشید از پنجره به بیرون نگاه کرد. او دیگر از زمستان متنفر نبود، زیرا می‌دانست که فقط بهاری است که خوابیده است و گل‌ها در حال استراحت هستند. ناگهان با تعجب چشمانش را مالید و نگاه کرد و نگاه کرد. این واقعاً منظره‌ای شگفت‌انگیز بود. در دورترین گوشه باغ، درختی بود که کاملاً پوشیده از شکوفه‌های زیبای سفید بود. شاخه‌هایش همه طلایی بودند و میوه‌های نقره‌ای از آن‌ها آویزان بودند، و زیر آن پسری کوچک ایستاده بود که او دوستش داشت. غول با شادی فراوان به طبقه پایین دوید و فورا به باغ رفت. او با عجله از میان چمن‌ها گذشت و به کودک نزدیک شد. و وقتی کاملاً نزدیک شد، چهره‌اش از خشم سرخ شد و گفت: «چه کسی جرئت کرده تو را زخمی کند؟» زیرا بر کف دست‌های کودکآجای دو میخ بود و آثار دو میخ نیز بر پاهای کوچک او بود. «چه کسی جرئت کرده تو را زخمی کند؟» غول فریاد زد؛ «به من بگو تا شمشیر بزرگم را بردارم و او را بکشم.» کودک پاسخ داد: «نه! این‌ها زخم‌های عشق هستند.» غول گفت: «تو کیستی؟» و احساسی عجیب او را فرا گرفت و در مقابل کودک کوچک زانو زد. و کودک به غول لبخند زد و به او گفت: «یک بار به من اجازه دادی در باغ تو بازی کنم، امروز تو با من به باغ من خواهی آمد، که بهشت است.» و وقتی کودکان آن بعد از ظهر به باغ آمدند، غول را مرده زیر درخت، و کاملا پوشیده از شکوفه های سفید، یافتند . eitaa.com/amoo_safa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا