eitaa logo
محتوای تربیت کودک
10.3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
3.2هزار ویدیو
91 فایل
معرفی کانالهای جذاب : فیلم و کارتون @kartoon_film فیلم سینمایی و سریال @film_sinamaee چیستان و معما @moaama_chistan داستان و رمان @dastan_o_roman شعر و سرود @sorood_sher مسئول تبادل و تبلیغ @dezfoool شرایط تبلیغ @tabligh_amoo گزارش فعالیت @amoomolla_news
مشاهده در ایتا
دانلود
🧠 171. شش اختلاف ، 🧠 در تصاویر بالا پیدا کنید ؟! 🧠 @moaama_chistan 🇮🇷 @amoomolla
✍ شعر حضرتِ معصومه (س) 🕌 از بچگی دیوونهٔ 🕌 ضریح و صحن و کَفترام 🕌 یه زائر کوچیکم و 🕌 غلامِ خواهرِ رضام 🕌 با دستِ راست رو سینه ام 🕌 با بغض و آهِ تو صِدام 🕌 از تهِ دل آروم میگم 🕌 حضرتِ معصومه سلام 🎼 @sorod_shr 🇮🇷 @amoomolla
📙 داستان کوتاه مسافر قم 📖 قسمت اول 🌟 امام کاظم علیه السلام ، 🌟 زنان و فرزندان زیادی داشتند . 🌟 حدود ۹ تا زن گرفتند 🌟 و تقریبا ۳۷ تا بچه داشتند . 🌟 دوتا از آن بچه ها ، 🌟 از زنی به نام نجمه خاتون بودند . 🌟 آن دو تا بچه ، 🌟 حضرت معصومه علیها السلام 🌟 و امام رضا علیه السلام هستند 🌟 نام حضرت معصومه ، فاطمه بود . 🌟 البته ، گاهی فاطمه کبرا نیز ، 🌟 به این دختر می گفتند . 🌟 چون امام کاظم علیه السلام ، 🌟 دو دختر دیگه هم داشتند 🌟 که از زنان دیگرش بودند 🌟 و نام آنها نیز ، فاطمه بود . 🌟 و چون حضرت معصومه ، 🌟 از همه آنها بزرگتر بودند 🌟 به ایشان ، فاطمه کبرا می گفتند . 🌟 برادر حضرت معصومه ، 🌟 امام رضا علیه السلام بودند . 🌟 به ایشان لقب معصومه را دادند . 🌟 حضرت معصومه هم دختر امام بود 🌟 هم خواهر امام بود 🌟 و هم عمه امام ... 🌟 ایشان ، 🌟 عمه امام جواد علیه السلام بودند 🌟 امام رضا علیه السلام ، 🌟 ۲۵ سال بزرگتر از خواهرشان بودند 🌟 چون امام رضا علیه السلام ، 🌟 سال ۱۴۸ هجری به دنیا آمدند 🌟 و حضرت معصومه سلام الله علیها ، 🌟 سال ۱۷۳ هجری به دنیا آمدند . 🌟 حضرت معصومه ، شش ساله بود 🌟 که پدرشان امام کاظم علیه السلام ، 🌟 به دستور هارون بدجنس ، 🌟 زندانی شدند . 🌟 حضرت معصومه ، 🌟 از همان شش سالگی ، 🌟 توسط امام رضا علیه السلام ، 🌟 تربیت شدند 🌟 امام کاظم ، بعد از مدتی آزاد شدند . 🌟 و دوباره 🌟 به دستور هارون زندانی شدند . 🌟 وقتی حضرت معصومه ده ساله شد 🌟 پدرشان در زندان شهید شدند . 🌟 در سال ۲۰۰ هجری قمری ، 🌟 حضرت معصومه ۲۷ ساله شده بود 🌟 مامون عباسی ، 🌟 که پادشاهی ظالم و بدجنس بود 🌟 امام رضا را به زور و اجبار ، 🌟 از حضرت معصومه جدا کرد . 🌟 و با نامه ها و پیام های تهدیدآمیز 🌟 امام رضا را به خراسان آورد . 🌟 به دروغ ، در نامه ها ، 🌟 برای امام می نوشت : 🔥 من دلم برات تنگ شده 🔥 تو پسر عموی منی ، تو عزیز منی 🔥 بیا تا خودت پادشاه بشی و... 🌟 اما این حاکم بدجنس ، 🌟 در دلش می خواست امام رضا را بکشد . 🌟 امام نیز برای حفظ جان شیعیان ، 🌟 از سر مجبوری ، 🌟 دعوت مامون بدجنس را پذیرفت . 🌟 و با کاروانی که مامون فرستاده بود 🌟 به خراسان و مشهد ، سفر نمود . 🌟 و خواهرش حضرت معصومه را ، 🌟 تک و تنها گذاشت . 🌟 حضرت معصومه ، 🌟 دلش برای برادرش تنگ شده بود . 🌟 هر شب ، به یاد او گریه می کرد . 🌟 اما مجبور بود صبر کند 🌟 تا خبری از امام رضا برسد . 🌟 یک سال گذشت 🌟 و هیچ خبری از امام رضا نشد . 🎼 @dastan_o_roman 🇮🇷 @amoomolla
📙 داستان کوتاه مسافر قم 📖 قسمت دوم 🌟 یک سال گذشت 🌟 و هیچ خبری از امام رضا نشد . 🌟 حضرت معصومه دیگر طاقت نیاورد . 🌟 بار سفرش را بست 🌟 و با چند نفر از برادرانش ، 🌟 با چند زن و پسر عموهایش ، 🌟 و با خدمتکارانش ، 🌟عازم سفر به ایران شد . 🌟 او به شوق دیدار بهترین برادر دنیا ، 🌟 به سمت خراسان راه افتاد . 🌟 شهر به شهر ، روستا به روستا ، 🌟 می رفتند و تبلیغ می کردند . 🌟 به مردم در مورد ولایت می گفت . 🌟 برای آنها از ارزش والای امامت ، 🌟 صحبت می کردند 🌟 از مظلومیت امام رضا علیه السلام 🌟 از مکر و حیله و بدجنسی مامون 🌟 از اتحاد و همدلی علیه دشمن 🌟 و... 🌟 جاسوسان و ماموران خبیث مامون ، 🌟 از آمدن کاروان حضرت معصومه ، 🌟 به ایران و خراسان با خبر شدند ‌ 🌟 و فوری با مامون خبر دادند . 🌟 تا اینکه کاروان به ساوه رسید . 🌟 به دستور مامون ، 🌟 به کاروان حمله کردند . 🌟 و بیشتر همراهان حضرت معصومه را 🌟 به شهادت رساندند . 🌟 خود حضرت معصومه نیز ، 🌟 به سختی بیمار شدند . 🌟 اما ترس از ندیدن برادرش ، 🌟 و ترس از حمله دوباره ماموران ، 🌟 او را بیمارتر می کرد . 🌟 در اینجا ، 🌟 او به یاد پدرش افتاد که می گفت : 🕌 ما در قم ، 🕌 شیعیان و طرفداران خیلی خوبی داریم . 🌟 به خاطر همین ، 🌟 حضرت معصومه از همراهانش پرسید : 🕌 از این مکان تا قم ، چقدر راه است ؟ 🌟 همراهانش گفتند : ده فرسخ 🌟 حضرت معصومه نیز ، 🌟 به همراهانش دستور داد 🌟 تا به طرف قم حرکت نمایند . 🌟 خبر آمدن حضرت معصومه ، 🌟 به مردم قم و پسران سعد رسید . 🌟 همگی با گل و شیرینی ، 🌟 به استقبال حضرت معصومه رفتند . 🌟 پیرمردی به نام موسی بن خزرج ، 🌟 به کاروان رسید 🌟 و خوش آمدگویی گرمی کرد . 🌟 سپس شتر حضرت را گرفت 🌟 و به خانه خودش برد . 🌟 و با کمال افتخار ، 🌟 از این بانو ، پذیرایی نمود . 🌟 اما بعد از ۱۷ روز ، 🌟 به خاطر دوری و دلتنگی از برادرش ، 🌟 و از دست دادن همراهانش ، 🌟 و غم و اندوه و گریه بسیار ، 🌟 در خانه ای به نام بیت النور ، 🌟 از دنیا رفتند . 🎼 @dastan_o_roman 🇮🇷 @amoomolla
✍ شعر کریمه شهر قم 🦢 کریمه ی شهرِ قُم 🦢 دُختِ امام هفتم 🦢 حضرتِ معصومه جان 🦢 اُمیدِ قلبِ مَردُم 🦢 نوری و زاده ی نور 🦢 خواهر نور هشتم 🦢 در علم و دین و عفت 🦢 فَراتر از تَجسُّم 🦢 آرامشِ دل هایی 🦢 فقط با یک تبسم 🦢 تو حرم تو خانوم 🦢 آروم میشه تَلاطُم 🦢 به ما یاد دادی بانو 🦢 کسی نمی شود گُم 🦢 اگر پای ولایت 🦢 بمونیم در راهِ خُم 🎼 @sorood_sher 🇮🇷 @amoomolla
💪🏻 پيروزى ، 💪🏻 با اراده قاطع و دورانديشى است . 🦾 الظَّفَرُ بِالجَزمِ و الحَزمِ ✍ پيامبر مهربانی صلى الله عليه و آله 📚 ميزان الحكمه ، ج ۶ ، ص ۵۲۶ 💟 @ghairat 🇮🇷 @amoomolla
🧠 ۱۷۷. کدام یک از امامان ، 🧠 می تواند تغییر شکل دهد ؟! 🧠 @moaama_chistan 🇮🇷 @amoomolla 🤔
🤔 ۱۷۹. اولین شهید محراب در اسلام ؟! 🧠 @moaama_chistan 🇮🇷 @amoomolla 🤔
🤔 ۱۸۰. اولین شهید محراب در انقلاب ؟! 🧠 @moaama_chistan 🇮🇷 @amoomolla 🤔
21.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎼 آهنگ و سرود بیعت 🎧 این مردم ساکن عشق آبادن 🎙 رضا هلالی ، سجاد محمدی 🎼 @sorood_sher 🇮🇷 @amoomolla
kodak-4.mp3
2.44M
🎙آهنگ کودکانه امام زمانی 🎼 @sorod_shr 🇮🇷 @amoomolla
alireza-karimi2.jpg
2.7M
💠 معرفی شهدای دانش آموزی 🔹 شهید علیرضا کریمی 🔸 سن : ۱۶ ساله 🔺 محل شهادت : فکه 🕌 مزار :گلزار شهدای اصفهان 🇮🇷 @amoomolla
مهرداد عزیزالهی.jpg
1.39M
💠 معرفی شهدای دانش آموزی 🔹 شهید مهرداد عزیزالهی 🔸 سن : ۱۸ 🔺 محل شهادت : عملیات کربلای ۴ ، ام الرصاص 🕌 مزار : گلزار شهدای اصفهان 🇮🇷 @amoomolla
مرحمت بالازاده.jpg
2.85M
💠 معرفی شهدای دانش آموزی 🔹 شهید مرحمت بالازاده 🔸 سن : ۱۴ سال 🔺 محل شهادت : جزیره مجنون 🕌 مزار : اردبیل 🇮🇷 @amoomolla
رضا پناهی.jpg
2.06M
💠 معرفی شهدای دانش آموزی 🔹 شهید رضا پناهی 🔸 سن : ۱۲ 🔺 محل شهادت : قصر شیرین 🕌 مزار : شهر صفادشت ملارد 🇮🇷 @amoomolla
🌟 هر كس به خدا توكل كند : 🌟 دشوارى ها براى او آسان مى شود 🌟 و اسباب برايش فراهم مى گردد . 🌹 مَنْ تَوكَّلَ عَلَى اللّه 🌹 ذَلَّتْ لَهُ الصِّعابُ 🌹 وَ تَسَهَّلَتْ عَلَيْهِ الأَسْبابِ ✍ امام علی علیه السلام 📚 غررالحكم ، ج۵ ، ص۴۲۵ ، ح۹۰۲۸ 🇮🇷 @amoomolla
💪🏻 هر که می خواهد 💪🏻 قویترین مردم باشد 💪🏻 پس بر خداوند عزوجل توکل نماید . 🦾 مَن أرادَ أن یکونَ‌ أقوَی النّاسِ‌ ، 🦾 فَلیتَوکل عَلی اللهِ ✍ امام کاظم علیه السلام 📚 بحارالانوار ، ج ۷ ، ص ۱۴۳ 🇮🇷 @amoomolla
ویژه اهوازی ها تعداد محدودی تاج جشن قرآن گرفتیم برای پسران و دختران هر عدد ۱۵ هزار تومان عزیزانی که می خواهند لطفا سریعتر بهم اطلاع بدن @amoo_molla
📙 داستان آتش و ابراهیم 🍃 بت پرستان تصمیم گرفتند 🍃 تا حضرت ابراهیم را ، 🍃 در میان آتش بسوزانند . 🍃 یک ماه هیزم جمع آوری کردند 🍃 و آنقدر هیزم روی هم ریختند 🍃 که هنگام آتش زدن هیزم ها ، 🍃 به‌ قدری شعله ی آتش شدید بود 🍃 که حتی پرندگان قادر نبودند 🍃 از آن منطقه عبور کنند . 🍃 آنقدر شیاطین جن و انس ، 🍃 در مورد کافر بودن حضرت ابراهیم 🍃 و بی دینی او گفتند 🍃 که همه بر آتش زدن او راضی شدند 🍃 حتی کسانی که بیمار بودند 🍃 و به زنده بودن خود امید نداشتند 🍃 وصیت می‌ کردند 🍃 که مقداری از مال آنان را ، 🍃 صرف خریدن هیزم ، 🍃 برای سوزانیدن ابراهیم کنند 🍃 برخی از زنان نیز ، 🍃 که کارشان پشم ریسی بود 🍃 از درآمدشان هیزم تهیه می‌ کردند . 🍃 اگر زنی مریض می‌ شد نذر می‌ کرد 🍃 چنان چه شفا یابد 🍃 مقداری هیزم ، 🍃 برای سوزانیدن ابراهیم تهیه کند . 🍃 به هر حال ، تا آنجا که توان داشتند 🍃 هیزم روی هم انباشتند 🍃 و آن گاه که هیزم ها را آتش زدند 🍃 و خواستند حضرت ابراهیم را ، 🍃 در میان آتش بیفکنند ، 🍃 از شدت حرارت ، 🍃 نمی توانستند نزدیک آتش بروند 🍃 تا اینکه شیطان ، 🍃 منجنیقی برای آنان ساخت 🍃 و ابراهیم را بر بالای آن نهادند 🍃 و او را به درون آتش پرتاپ کردند . 🍃 جبرئیل به ملاقات ابراهیم آمد 🍃 و پس از سلام گفت : 😇 آیا نیاز داری که به تو کمک کنم ؟ 🕋 حضرت ابراهیم علیه السلام گفت : 🕋 بله نیاز دارم امّا به تو نه .! 😇 جبرئیل به حضرت ابراهیم ، 😇 پیشنهاد کرد : 😇 حال که از من کمک نمی طلبی 😇 پس از خدا نیازت را بخواه . 🕋 حضرت ابراهیم گفت : 🕋 همین قدر که از حال من آگاه است 🕋 برای من کافی است . 🌹 چون رها از منجنیق آمد خلیل 🌹 آمد از دربار عزت جبرئیل 🌹 گفت هل لک حاجة یا مجتبا 🌹 گفت اما منک یا جبریل لا 🌹 من ندارم حاجتی از هیچکس 🌹 با یکی کار من افتاده است و بس 🌹 هین ادب بنگر که در آن تنگنای 🌹 لب به حاجت هم نه بگشود از خدای 🌹 عرض حاجت در اشاره درج کرد 🌹 داد تصریح و کنایت خرج کرد 🌹 گفت با او جبرئیل ای پادشاه 🌹 پس ز هرکس باشدت حاجت بخواه 🌹 من نمی دانم چه خواهم زآن جناب 🌹 بهر خود والله اعلم بالصواب 🌹 گر سزاوار من آمد سوختن 🌹 لب ز دفع او بباید دوختن 🌹 ور نخواهد سوزد آن شه پیکرم 🌹 هم نسوزاند به آتش گر درم 🌹 چون قضای او رضای جان ماست 🌹 آتش و گلشن همه یکسان ماست 🌹 من نمی خواهم جز آنچه خواهد او 🌹 حال من می بیند و می داند او 🌹 آنچه داند لایق من آن کند 🌹 خواه ویران خواه آبادان کند 🌹 او اگر خواهد بسوزاند مرا 🌹 من کجا بگریزم از آتش کجا 🍃 و سرانجام ، 🍃 برای این که کار خود را ، 🍃 به خدا واگذاشت 🍃 و به خداوند اعتماد کرد 🍃 خدا به آتش امر نمود : 🔥 ای آتش ! 🔥 بر ابراهیم ، سرد و سالم باش . 🍃 با قدرت خدا ، 🍃 آتش بر ابراهیم گلستان شد . 🍃 اگر خدای متعال به آتش نمی فرمود 🍃 بر ابراهیم سالم باش 🍃 و فقط کلمه سرد باش را می گفت 🍃 جان حضرت ابراهیم ، 🍃 از سرما به خطر می‌ افتاد . 🍃 بله دوست من ! 🍃 کسی که تا این حد بر خدا توکل کند 🍃 خداوند متعال نیز او را ، 🍃 از گرفتاری‌ ها و سختی‌ ها ، 🍃 نجات می‌ دهد . 📚 @dastan_o_roman 🇮🇷 @amoomolla
✍ متن شعر آهنگ توکل بر خدا کن 🕋 توکل بر خدایت کن ؛ 🕋 کفایت می کند حتما 🕋 اگر خالص شوی با او ؛ 🕋 صدایت می کند حتما 🕋 اگر بیهوده رنجیدی ؛ 🕋 از این دنیای بی رحمی 🕋 به درگاهش قناعت کن ، 🕋 عنایت می کند حتما 🕋 دلت درمانده می میرد ؛ 🕋 اگر غافل شوی از او 🕋 به هر وقتی صدایش کن ؛ 🕋 حمایت می کند حتما 🕋 خطا گر میروی گاهی ؛ 🕋 به خلوت توبه کن با او 🕋 گناهت ساده می بخشد ؛ 🕋 رهایت می کند حتما 🕋 به لطفش شک نکن گاهی 🕋 اگر دنیا حقیرت کرد 🕋 تو رسم بندگی آموز ؛ 🕋 حمایت می کند حتما 🕋 اگر غمگین اگر شادی 🕋 خدایی را پرستش کن 🕋 که هر دم بهترینها را 🕋 عطایت می کند حتما 🎼 @sorod_shr 🇵🇸 @amoomolla
14.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 دعای عهد 🎼 صوتی و تصویری 🌹 بخوانیم برای آزادی فلسطین 🌹 برای پیروزی مقاومت 🌹 برای ظهور امام زمان عجل الله فرجه 🇮🇷 @amoomolla
✍️ شعر "مثل شهید فهمیده " 🌹 مثل شهید فهمیده ، 🌹 ما عاشق ایرانیم 🌹 با قلبی پر از ایمان 🌹 یارِ صاحب زمانیم 🌹 مثل شهید فهمیده ، 🌹 قوی ، شجاع ، دلیریم 🌹 مردِ نبرد و جنگیم ، 🌹 ما همه مثل شیریم 🌹 مثل شهید فهمیده ، 🌹 پر از شهامتیم ما 🌹 برای حفظ اسلام ، 🌹 اهل شهادتیم ما 🌹 مثل شهید فهمیده ، 🌹 نماز می خونیم هر روز 🌹 عاشق انقلاب و ، 🌹 پای نظامیم هنوز 🎼 @sorod_shr 🇮🇷 @amoomolla
📙 داستان نیمه بلند شهید حسین فهمیده 📗 قسمت اول 🕊 در آن سالهایی که شاه ستمگر و ظالم ، 🕊 در کشور ما حکومت می کرد 🕊 در شهر قم ، پسری زندگی می کرد 🕊 که اسمش محمد حسین بود . 🕊 محمد حسین ، پسری شجاع ، فعال ، 🕊 خوش اخلاق ، مهربان و خنده رو بود 🕊 و همیشه به مردم ، کمک می کرد 🕊 همه همسایه ها ، از او راضی بودند 🕊 و او را ، دوست می داشتند . 🕊 محمد حسین ، 🕊 به مدرسه رفتن و مطالعه کردن ، 🕊 علاقه زیادی داشت 🕊 با اینکه هنوز به سن تکلیف نرسیده بود 🕊 اما هر روز ، نمازش را سر وقت می خواند . 🕊 محمد حسین ، با تمام کوچکی اش ، 🕊 امام خمینی را ، خیلی دوست داشت 🕊 و هر وقت امام صحبت می کرد 🕊 به صحبتهای امام ، با دقت گوش می داد 🕊 آنقدر امام را دوست داشت که می گفت : 👈 امام هر چه بگوید ، حاضرم انجام دهم . 🕊 محمد حسین از همان کودکی ، 🕊 در مغازه پدرش ، کنار او کار می کرد 🕊 و از این طریق ، 🕊 حرفها و اعلامیه های امام را ، 🕊 به دست مردم و دوستانش می رساند 🕊 حتی بعضی وقت ها ، 🕊 با بچه های محل قرار می گذاشت 🕊 که رأس ساعت خاصی ، 🕊 از خانه ها بیرون بیایند 🕊 و شعار مرگ بر شاه و درود بر خمینی ، 🕊 سر دهند . 🕊 بعد از اینکه انقلاب پیروز شد 🕊 صدام جنایتکار و کشورهای استکبار ، 🕊 مثل آمریکا و انگلیس و اسرائیل و... 🕊 به ایران حمله کردند 🕊 و باعث شدند تا بین کشور ما و عراق ، 🕊 یک جنگ طولانی اتفاق بیفتد . 🕊 دشمن می خواست ، 🕊 ما مسلمانان دو کشور ، همدیگر را بکشیم 🕊 تا راحت وارد کشور و خانه های ما بشود 🕊 و ما را بکشد . 🕊 به خاطر همین ، 🕊 محمد حسین ، که آن زمان دانش آموز بود 🕊 وقتی دید که دشمن به کشور حمله کرد 🕊 به جای درس خواندن تصمیم گرفت 🕊 به جنگ با دشمنان برود . 🕊 چون دلش نمی خواست 🕊 که دشمن ، وارد کشورش بشود . 🕊 اما چون خیلی کوچک بود 🕊 هیچ کس اجازه رفتن به جبهه را ، 🕊 به او نمی داد تا اینکه ... . 📔 ادامه دارد ... 📚@dastan_o_roman 🇮🇷 @amoomolla