eitaa logo
محتوای تربیت کودک
10.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
3.2هزار ویدیو
91 فایل
معرفی کانالهای جذاب : فیلم و کارتون @kartoon_film فیلم سینمایی و سریال @film_sinamaee چیستان و معما @moaama_chistan داستان و رمان @dastan_o_roman شعر و سرود @sorood_sher مسئول تبادل و تبلیغ @dezfoool شرایط تبلیغ @tabligh_amoo گزارش فعالیت @amoomolla_news
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ۳۶۴ 🧠 روز وفات ام البنین ، 🧠 به چه روزی نامگذاری شد ؟! ✅ پاسخ 👈 اینجا 🇮🇷 @amoomolla
📔 داستان متنی ام البنین ، بانوی نازنین 📗 قسمت اول 📘 قسمت دوم 📙 قسمت سوم 📗 قسمت چهارم 📘 قسمت پنجم 📙 قسمت ششم 📗 قسمت هفتم 📘 قسمت هشتم 📙 قسمت نهم 📗 قسمت دهم 👌🏻
✍ شعر مداحی ام البنین جان 💎 بعد از هر مصرع ، 💎 دوبار بگوئید ام البنین جان 🌸 ای مادرِ چهار جوان ... 🌸 ای مهربان ، ای قهرمان ... 🌸 ای با ادب ، ای با ایمان ... 🌸 ای مایه ی فخرِ جهان ... 🌸 نور زمین و آسمان ... 🌸 دست کَرَم در هر زمان ... 🌸 ای نورِ جمعِ قدسیان ... 🌸 مادرِ پاکِ شهیدان ... 🌸 تو جانشین زهرایی ... 🌸 تو همسر مرتضایی ... 🌸 تو قصه ی عاشورایی ... 🌸 تو بانوی با وفایی ... 🇮🇷 @amoomolla 👌🏻
✍ ویژگی های حضرت ام البنین 🔰 ادب 💎 هنگامی که به خانه امام علی 💎 قدم نهاد ، 💎 خود را نه به عنوان مادر دوم 💎 یا جانشین حضرت زهرا علیها السلام 💎 بلکه به عنوان خادم فرزندان او 💎 معرفی نمود . 💎 با فرزندان حضرت زهرا علیهاالسلام 💎 با ادب رفتار می کرد 💎 آنها را گرامی می داشت . 💎 و بر فرزندان خود مقدم می نمود . 🇮🇷 @amoomolla
✍ ویژگی های حضرت ام البنین 🔰 پاسداشت نهضت عاشورا 💎 ام البنین ، پس از واقعه عاشورا 💎 با مرثیه خوانی و نوحه سرایی 💎 ندای مظلومیت کربلاییان را 💎 به گوش نسل های آینده رساند . 💎 این موضوع افزون بر بار سیاسی ، 💎 بارِ عاطفی نیز داشته است . 💎 ایشان ، سخنوری توانا 💎 و شاعری خوش بیان بود . 💎 وی به همراه عبیدالله فرزند عباس 💎 در بقیع حاضر می شد 💎 و بر شهیدان کربلا ، 💎 نوحه سرایی می کرد . 🇮🇷 @amoomolla
✍ ویژگی های حضرت ام البنین 🔰 علم و دانایی 💎 زندگانی ام البنین ، 💎 همواره با بصیرت و نور دانش ، 💎 همراه بوده است . 💎 برخی در بیان فضل و دانش ایشان 💎 او را با حضرت زینب کبری 💎 البته در سطح پایین تر ، 💎 مقایسه کردند . 💎 و او را به صفت عالمه و فاضله 💎 می ستایند . 💎 عشق و علاقه ایشان ، 💎 نسبت به اهل بیت علیهم السلام 💎 تنها در روابط عاطفی نبود ، 💎 بلکه از آگاهی و شناخت وی 💎 سرچشمه می گرفت . 💎 علمِ سرشارِ وی ، 💎 در کلام او و فرزند بزرگوارش عباس 💎 نمایان بود . 💎 او همچنین از محدثات شیعه است 💎 و فرزندان خود را با علم و دانایی 💎 تربیت نمود . 💎 همه آنانی که از ام البنین نام بردند 💎 وی را به فضل و کمال و علم 💎 ستوده اند . 🇮🇷 @amoomolla
✍ ویژگی های حضرت ام البنین 🔰 مهربانی 💎 حضرت ام البنین ، 💎 با فرزندان امیرالمؤمنین ، 💎 با عشق و ملاطفت و مهربانی 💎 صحبت می نمود 💎 و از صمیم قلب ، و از تمام وجود 💎 چونان مادری مهربان و دلسوز 💎 با آنها برخورد می کرد . 🇮🇷 @amoomolla
✍ ویژگی های حضرت ام البنین 🔰 معرفت ، وفا ، ولایت پذیری ، صبر 💎 حضرت ام البنین ، 💎 وقتی خبردار شد که بشیر 💎 نماینده امام سجاد علیه السلام 💎 به مدینه آمده است ، جلو رفت 💎 و از امام حسین علیه السلام پرسید 💎 بشیر گفت : 💎 فرزندت عباس شهید شده است 💎 ایشان بیان کردند: 💎 بشیر از امامم حسین چه خبر؟ 💎 بشیر گفت : 💎 دیگر فرزندانت نیز شهید شده اند. 💎 ایشان بار دیگر تکرار کردند: 💎 بشیر از حسین بگو. 💎 بشیر خبر شهادت حضرت را داد 💎 بانو فریادی سر داد و ناله کرد. 💎 تمام این وقایع نشانگر معرفت او 💎 به مقام ولایت و امامت است . 🇮🇷 @amoomolla
✍ ویژگی های حضرت ام البنین 🔰 احساس مسئولیت مقابل دین خدا 💎 یکی از دلایلی که باعث شد 💎 حضرت امّ البنین ، 💎 در عشق به امام حسین علیه السلام 💎 ذوب گردد 💎 و با تمام وجود ، 💎 پیرو اهل بیت علیهم السلام شود 💎 و به درجات ایثار و فداکاری ، 💎 در این راه نایل آید 💎 و خود و فرزندان و هر آنچه دارد را 💎 برای جگر گوشه حضرت بتول دهد 💎 تا از او حمایت و دفاع کنند ، 💎 احساس مسؤولیت ام البنین 💎 در برابر اهل بیت علیهم السلام بود 🇮🇷 @amoomolla
✍ داستان کوتاه صبر مادرانه 💎 روزی امیر مؤمنان ، 💎 عباس را در دامان خود گذاشت 💎 آستین هایش را بالا زد 💎 امام در حالی که می گریست 💎 به بوسیدن بازوان عباس پرداخت . 💎 ام البنین حیرت زده از این صحنه، 💎 از امام پرسید: چرا گریه می کنید؟ 💎 حضرت با صدایی آرام و اندوه زده 💎 پاسخ داد : 🌹 به این دو دست نگریستم 🌹 و آنچه را بر سرشان خواهد آمد 🌹 به یاد آوردم . 💎 امّ البنین شتابان و هراسان پرسید : 🌟 چه بر سر آنها خواهد آمد؟ 💎 حضرت ، با صدایی پر از غم و اندوه 💎 و با تأثر فرمودند : 🌹 آنها از ساعد قطع خواهند شد . 💎 این کلمات چون صاعقه ای 💎 بر امّ البنین فرود آمد 💎 و قلبش را ذوب کرد . 💎 سپس با اضطراب و به سرعت ، 💎 از امیرالمومنین پرسید : 🌟 چرا قطع می شوند ؟! 💎 امام فرمودند : 🌹 فرزندمان در راه یاری اسلام 🌹 و دفاع از برادرش حسین ، 🌹 و برای حفظ شریعت الهی . 🌹 دستانش قطع خواهد شد . 💎 امّ البنین به شدت گریست 💎 ولی به صبر و بردباری چنگ زد 💎 و عمق ایمان خود را نشان داد 💎 و خدا را سپاس گفت که فرزندش ، 💎 فدایی سبط گرامی رسول خدا ، 💎 خواهد شد . 🇮🇷 @amoomolla 👌🏻
📜 طرح درس شب یلدا 👈 بخش دوم 📃 بخش اول 👈 اینجاست 👇👇👇👇
✍ معرفی بازی شب یلدا ۱ 🌸 مادران یا پدران را به صف کنید 🌸 و از بچه ها بخواهید 🌸 دست پدر و مادر را ببوسند 🌸 سپس پای آنها را ببوسند 🌸 هر که زودتر انجام داد ، برنده است 🇮🇷 @amoomolla 👌🏻
⚽️ معرفی بازی شب یلدا ۲ 🌸 چشم دختربچه ها را ببندید 🌸 و مادران آنها را ردیف کنید 🌸 و از دخترها بخواهید 🌸 که با لمس کردن صورت مادران 🌸 مادر خود را پیدا کنند . 🌸 برای پسران نیز ، همینطور 🌸 آنها هم باید پدر خود را بیابند . 🌸 البته برعکس هم می شود 🌸 و چشم پدران و مادران را می بندیم . 🇮🇷 @amoomolla 👌🏻
✍ معرفی بازی شب یلدا ۳ 🌟 نقاشی 🎨 🌟 دارت 🎯 🌟 تیراندازی 🔫 🌟 دو میدانی 🏃🏃‍♂ 🌟 بولینگ 🎳 🌟 پرتاب حلقه ⭕️ 🌟 نمایش 🎭 🌟 گنج یابی 🇮🇷 @amoomolla 👌🏻
✍ معرفی بازی شب یلدا ۴ 🌟 ساخت کاردستی ✂️ 🌟 فوتبال 🥅 ⚽️ 🌟 بازی های فکری 🌟 پازل 🧩 🌟 رباتیک 🪛🔩 🌟 تنیس 🏓 🌟 بدمینتون 🏸 🌟 بازی وسطی با توپ 🇮🇷 @amoomolla 👌🏻
✍ معرفی بازی شب یلدا ۵ 🌟 هفت سنگ 🌟 بازی کبدی یا زوو 🌟 لی لی 🌟 خمیربازی 🌟 قایم با شک 🌟 طناب کشی 🌟 خروس جنگی 🇮🇷 @amoomolla 👌🏻
✍ معرفی بازی شب یلدا ۶ 🌟 نقطه چین 🌟 اسم فامیل 🌟 پانتومیم 🇮🇷 @amoomolla 👌🏻
😂 😍 تصمیم گرفتیم امسال شب یلدا 😍 کل فامیل رو دعوت کنیم 😍 اما با دیدن گرانی ها 😍 اونارو به جای آجیل و تنقلات ، 😍 به ایمان ، تقوا و عمل صالح 😍 دعوت کردیم . 😂😂 🇮🇷 @amoomolla
😂 😍 وقتی قیمت آجیل و میوه رو دیدم 😍 یک روز قبل از شب یلدا 😍 با زن و بچه ها رفتیم مسجد 😍 و نیت سه روز اعتکاف کردیم 😁 😍 عجب معنویتی ، عجب صفایی 😍 حتی شبا هم روزه ایم 😂 🇮🇷 @amoomolla
👈 🌸 ‏از خوبی خانواده پرجمعیت بگم 🌸 یه بار شب یلدا 🌸 رفتیم مهمونی خونه داییم اینا 🌸 موقع برگشتن وسط راه ، 🌸 بابام ، ما رو شمرد . 🌸 دید که یکیمون کمه . 🌸 با آرامش خاصی گفت : 😍 اشکالی نداره فردا میرم میارمش . 🌸 وقتی رسیدیم خونه 🌸 دیدیم جلوی تلویزیون خوابه 🌸 قشنگ جاش گذاشته بودیم . 😂 🌸 اصلا نبردیمش مهمونی 😆 🇮🇷 @amoomolla
✍ معرفی بازی شب یلدا ۷ 😍 بازی مَحرم و نامَحرم 🏵 تعدادی از بچه ها را روی صحنه آورده 🏵 و به ترتیب به هر کدام ، 🏵 اسم یکی از محرم ها یا نامحرم ها را 🏵 می گوییم مثلا : 🔰 پسر عمو ، پسر همسایه ، برادر ، پسر خاله ، دایی ، پدربزرگ ، عمو ، پسر دایی ، پسر اینترنتی ، دختر عمو ، خاله ، مامان ، دخترهمسایه ، عمه ، دخترخاله ، مادربزرگ ، دختراینترنتی ، خواهر و... 🏵 و آنها باید حدس بزنند ؛ 🏵 که محرم است یا نامحرم . 🏵 چنانچه اشتباه حدس بزنند ؛ 🏵 از بازی حذف می شوند . 🏵 تا اینکه یک نفر ، باقی بماند 🏵 و به عنوان برنده ، معرفی گردد . 🇮🇷 @amoomolla
✍ معرفی بازی شب یلدا ۸ ✅ بازی تکرار جملات 🌸 از بچه ها بخواهید 🌸 تا هر کدام از جملات زیر را ، 🌸 پنج بار ، تند و سریع بگویند . 💠 ۱. رکوع ، خشوع ، خضوع 💠 ۲. سجده‌ی ساجد ، مسجدِ سجاد 💠 ۳. قنوت ، رکوع ، سجود 🇮🇷 @amoomolla
✍ معرفی بازی شب یلدا ۹ ✅ موضوعات ساده برای پانتومیم هواپیما ، دعا کردن ، توپ ، ماشین ، دوچرخه ، وضو ، آب خوردن ، موتور ، اسب ، خوابیدن ، خرید کردن ، ماهی ، قاشق ، قیچی ، کاراته ، مشت ، کشتی ، فیل ، زرافه ، جوجه تیغی ، پنگوئن ، شامپانزه ، ساندویچ ، داغ ، پریدن ، عشق ، پرش ، عطسه ، چکش ، خوشحال ، ناراحت ، عصبانی ، مسخره کردن ، تعجب کردن ، ترسیدن ، گریه کردن ، خندیدن ، جوک ، صدف ، چراغ راهنمایی ، تفنگ ، بمب ، دوربین عکاسی ، شانه کردن مو ، تلفن زدن ، ستاره ، بیدار شدن ، غذا خوردن ، مسواک زدن ، دوش گرفتن ، مریض شدن 🇮🇷 @amoomolla
💎 محتوا با ما ... انتشار با شما 💎 جهاد تبیین ... یعنی همین
هدایت شده از 📙 داستان و رمان 📗
📙 داستان کوتاه یلدا کوچولو 🌟 یلدا کوچولو ، در روز سی ام آذر ، 🌟 یعنی در آخرین روز پاییز 🌟 و در شب یلدا به دنیا آمده بود . 🌟 هر سال شب یلدا ، 🌟 همه در خانه ی یلدا جمع می شدند 🌟 و تولدش را جشن می گرفتند . 🌟 امسال هم در شب یلدا ، 🌟 هم پدربزرگ و مادر بزرگ آمدند 🌟 هم عمه و عمو و خاله و دایی 🌟 تا ۵ سالگی یلدا را جشن بگیرند . 🌟 وقتی مادر یلدا ، 🌟 شمع های روی کیک را روشن کرد 🌟 به یلدا گفت : دخترم، یک آرزو بکن 🌟 یلدا چشم هایش را بست و گفت : 💎 آرزو می کنم که فردا برف ببارد 💎 و زمین سفیدپوش شود ، 💎 آن قدر برف بیاید 💎 که بتوانم یک آدم برفی درست کنم 🌟 مهمان ها به حرف یلدا خندیدند 🌟 و برای او دست زدند . 🌟 یلدا شمع ها را فوت کرد ، 🌟 هدیه هایش را گرفت 🌟 و از همه تشکر کرد . 🌟 خاله پاییز و ننه سرما ، 🌟 که روی یک تکه ابر سفید ، 🌟 نشسته بودند 🌟 و زمین را نگاه می کردند ، 🌟 یلدا را دیدند و آرزویش را شنیدند . 🌟 خاله پاییز به ننه سرما گفت : 🍂 شنیدی ؟! 🍂 یلدا کوچولو دلش می خواهد 🍂 که فردا برف ببارد . 🍂 تو می توانی از کوله پشتی ات 🍂 برفها را بیرون بریزی 🍂 و همه جا را سفیدپوش کنی 🌟 ننه سرما با اخم گفت : ❄️ اما من دلم نمی خواهد ❄️ برفها را به کسی هدیه کنم ❄️ می خواهم آنها را ، ❄️ برای خودم نگه دارم . 🌟 خاله پاییز گفت : 🍂 اگر برف را برای خودت نگه داری ، 🍂 نمی توانی بچه ها را خوشحال کنی 🌟 ننه سرما فکری کرد و گفت : ❄️ باشه ! به خاطر بچه ها ، ❄️ همه جا را با برف سفیدپوش می کنم 🌟 او کوله پشتی اش را باز کرد 🌟 و برف ها ، از آن بیرون ریخت ، 🌟 آن شب هوا سرد و آسمان ابری شد 🌟 و برف شروع به باریدن کرد. 🌟 تمام شب برف می بارید. 🌟 فردا صبح بچه ها با خوشحالی 🌟 روی برفها سُر خوردند 🌟 و برف بازی کردند. 🌟 یلدا کوچولو از خواب بیدار شد 🌟 و برفها را دید ، از ته دلش خندید 🌟 و با شادی گفت : 💎 ننه سرمای عزیز ! 💎 ممنونم که به من برف هدیه دادی 💎 و مرا به آرزوی خودم رساندی . 🌟 آن روز یلدا یک آدمک برفی ساخت 🌟 و برایش دماغی از هویج 🌟 و چشم هایی از زغال 🌟 و دستهایی با تکه چوب گذاشت . 📚 @dastan_o_roman 👌🏻
هدایت شده از 📙 داستان و رمان 📗
📙 داستان و نمایشنامه شب یلدا ❄️ آی بچه ها ، سلام سلام ، ❄️ فرشته برف و سرمام ، ❄️ چطوره باز حال شما ❄️ چطوره احوال شما ❄️ می دونم خوب و خوشحالید ❄️ زرنگ ، باهوش و باحالید ❄️ آفرین ساکت نشستین ❄️ به به چه مهربون هستین ❄️ منم خوب و خوشحالم ❄️ میپرم با دو بالم ❄️ حالا می خوام پرواز کنم ❄️ تا قصه رو آغاز کنم ❄️ با نام و یادِ خدا ❄️ میگم قصه ی یلدا ❄️ یکی بود یکی نبود ❄️ زیر گنبد کبود ❄️ یه خونه بود پر از صفا ❄️ دور از جفا ، پر از وفا ❄️ توی خونه پیرزنی بود ❄️ عاشق بچه و نی نی بود ❄️ یک روز مانده به یلدا ❄️ غصه میخورد از فردا ❄️ چون برای شب یلدا ❄️ نه میوه داشت نه غذا ❄️ تا با اون از بچه هاش ❄️ از نوه ها ، غنچه هاش ❄️ پذیرایی کنه باز ❄️ تا شود مهمان نواز ❄️ می خواد هر جور ممکنه ❄️ آبروداری کنه ❄️ توی همین فکرا بود ❄️ که ناگهان خیلی زود ❄️ صدای در را شنید ❄️ ناگهان از جا پرید ❄️ کیه کیه در میزنه ❄️ در رو با لنگر میزنه 🌺 انارم و انارم 🌺 هزار تا دانه دارم 🌺 سرخ و آبدار ، شیرینم 🌺 خوشمزه ، دلنشینم 🌺 غصه نخور من هستم 🌺 نگو خالیه دستم 🌟 خوش اومدی بفرما 🌟 قدمت رو چشم ما 🍋 لیموی نازنینم 🍋 مثل نبات شیرینم 🍋 ضد سرماخوردگی ، 🍋 دوست تو در زندگی 🍋 غصه نخور خانوم جون 🍋 من اومدم به میدون 🌟 خوش اومدی بفرما 🌟 قدمت رو چشم ما 🍇 انگورم و انگورم 🍇 دُرُشتم و مغرورم 🍇 شاهانه توی باغم 🍇 شبیه چل چراغم 🍇 اومدم تا نمونی 🍇 توی غم و حیرونی 🌟 خوش اومدی بفرما 🌟 قدمت رو چشم ما 🍎 من سیبم و من سیبم 🍎 عزیزم و نجیبم 🍎 قرمز و سبز و زردم 🍎 دوای هر چه دردم 🍎 اول منو می شورن 🍎 بعدش گازم می گیرن 🍎 اومدم تا سفره تون 🍎 بشه رنگی و گُلگُون 🌟 خوش اومدی بفرما 🌟 قدمت رو چشم ما 🍿 آجیلم و آجیلم 🍿 با ریش و با سبیلم 🍿 محبوب بچه هایم 🍿 شادی چله هایم 🍿 با کشمش و با پسته 🍿 با بادومِ در بسته 🍿 غصه نخور مادرجون 🍿 من اومدم پیش تون 🌟 خوش اومدی بفرما 🌟 قدمت رو چشم ما 🍊 منم منم پرتقال 🍊 نارنجی پوش و باحال 🍊 میوه ی فصلِ سردم 🍊 دشمنِ رنج و دردم 🍊 ویتامینِ ث دارم 🍊 بچه هارو دوست دارم 🍊 اومدم تا باز نگی 🍊 خالی ، جایِ نارنگی ❄️ پیرزن ، خوشحال و شاد ❄️ شکر خدا می کرد زیاد ❄️ دیگه هیچ غصه ای نداشت ❄️ تو سفره هیچی کم نداشت ❄️ با بچه ها و نوه هاش ❄️ بازی می کرد یواش یواش ✍ حامد طرفی 📚 @dastan_o_roman