eitaa logo
محتوای تربیت کودک
10.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
3.1هزار ویدیو
92 فایل
معرفی کانالهای جذاب : فیلم و کارتون @kartoon_film چیستان و معما @moaama_chistan داستان و رمان @dastan_o_roman شعر و سرود @sorood_sher مدیر : حامد طرفی @amoo_molla مسئول تبادل و تبلیغ @dezfoool شرایط تبلیغ @tabligh_amoo گزارش فعالیت @amoomolla_news
مشاهده در ایتا
دانلود
شعر میاد امام زمان 🌹 وقتی امام زمان 🌹 ظهور کنه ناگهان 🌹 خوبی میشه فراوان 🌹 دنیا میشه گلستان 🌹 پیدا نمیشه دیگه 🌹 روی زمین بیابان 🌹 همه خوشحال و خندان 🌹 خوش اخلاق و مهربان 🌹 وقتی بیاد آقاجان 🌹 اون روز می میره شیطان 🌹 تموم میشه بدی ها 🌹 زیبا میشه این جهان ✍ شاعر : حامد طرفی 🎼 @sorod_shr 🇮🇷 @amoomolla
✍ شعر مهدی بیا 🌹 مهدی بیا ، مهدی بیا 🌹 🌹 مهدی بیا ، مهدی بیا 🌹 🌷 ما بچه ها ، بهر شما 🌷 کنیم دعا ، مهدی بیا 🌷 ما شـیعه ها ، مسلمونا 🌷 هستیم هنوز ، دوست شما 🌷 گوییم خدا ، با یک صدا 🌷 مهدی بیا ، مهدی بیا 🌹 مهدی بیا ، مهدی بیا 🌹 🌹 مهدی بیا ، مهدی بیا 🌹 🌷 یابن الرضا ، یابن الزهرا 🌷 ظهٔور کـن و دریاب مـرا 🌷 دنیـای مـا ، دلهـای مـا 🌷 پر شده از جور و جفا 🌷 مولای ما ، شیدای ما 🌷 بــرس بــه دادِ آدمــا 🌹 مهدی بیا ، مهدی بیا 🌹 🌹 مهدی بیا ، مهدی بیا 🌹 🇮🇷 @amoomolla 🕌 🕌 🕌
📚 داستان کوتاه ماهی قرمز 🐟 🌟 برای عید نوروز ، پدرم برای من ، 🌟 یک ماهی قرمز کوچولو خرید . 🌟 اول خیلی خوشحال شدم ؛ 🌟 اما روزهای بعد که می دیدم 🌟 چقدر جایش در تُنگ ، کوچک است 🌟 ناراحت و پشیمان شدم ؛ 🌟 به همین دلیل ، 🌟 با پدرم به کنار رودخانه رفتیم 🌟 و ماهی را ، در آب ، رها کردیم . 🌟 ماهی هم با خوشحالی ، 🌟 شروع به شنا و پریدن نمود . 🌟 پدرم رو به من کرد و گفت : 🌷 آفرین پسرم 🌷 آفرین که ماهی رو خوشحال کردی 🌷 می دونی اگر امام زمان علیه السلام بیاد 🌷 همه ماهی های دریا ، 🌷 و همه پرندگان توی آسمان ، 🌷 خوشحال و خندان میشن . 📚 @dastan_o_roman 🇮🇷 @amoomolla
🌹 داستان کوتاه مداد رنگی 🌹 🌸 توی کلاس نقاشی ، از دوستم خواستم 🌸 که مداد رنگی هاشو به من بده 🌸 تا نقاشی‌مو رنگ کنم ؛ 🌸 اما اون نداد ؛ 🌸 با اینکه دیروز ، 🌸 من مداد شمعی هامو ، بهش داده بودم . 🌸 قبل از اینکه ناراحت بشم 🌸 با خودم فکر کردم و گفتم : 👈 شاید دلیلی داشته است . 👈 شاید مال خودش نباشن . 👈 شاید پدر و مادرش بهش اجازه ندادن 🌸 نمی دونم چرا نداد 🌸 سعی کردم ازش ناراحت نباشم 🌸 ولی همیشه دوست داشتم 🌸 همه آدما در همه جا ، 🌸 با هم دوستی کنن 🌸 و به همدیگه مهربونی کنن 🌸 من مطمئنم 🌸 امام زمان که بیاد ، 🌸 همه جا پر از دوستی و مهربونی میشه 📚 @dastan_o_roman 🇮🇷 @amoomolla
📚 داستان کوتاه بچه های فلسطین 🌸 تلویزیون ، 🌸 بچه های فلسطینی رو نشون می داد 🌸 گریه می کردند . 🌸 زخمی شده بودن . 🌸 از دست اسرائیل پست و ظالم ، 🌸 مدام به خدا شکایت می کردند . 🌸 خانه ها و مدرسه هاشون ، 🌸 خراب شده بود . 🌸 معلم اونا هم زخمی شده بود . 🌸 بعضی هاشون هم ، 🌸 پدر و مادرشون شهید شدند . 🌸 خیلی ناراحت شدم و به پدرم گفتم : 🌸 کسی نیست که اینا رو نجات بده ؟ 🌸 پدرم هم با ناراحتی گفت : 🌹 چرا عزیزم 🌹 ایران و چند کشور دیگه مثل لبنان 🌹 عراق و سوریه ، کمکشون می کنن 🌹 امام زمان هم که بیاد ، 🌹 به حساب اسرائیلی های بدجنس می رسه 🌹 و بچه های فلسطینی رو نجات میده 🌹 تا در کنار پدر و مادرشون ، 🌹 با آرامش زندگی کنند . 📚 @dastan_o_roman 🇮🇷 @amoomolla
📗 داستان کوتاه پدربزرگ 🍎 چند روز پیش ، 🍎 پدربزرگم به خانه ی ما آمد . 🍎 خانه آنها در روستا هست ‌. 🍎 روستا خیلی خوب و با صفاست ‌ 🍎 رود داره ، کوه داره ، 🍎 درخت‌ های زیاد داره 🍎 مرغ و خروس و گوسفند داره 🍎 هوای روستا خیلی تمیزه 🍎 رودش پر از ماهه 🍎 درختاش پر از میوه هستند . 🍎 از موقعی که پدربزرگ ، 🍎 به خونه ما توی شهر اومد 🍎 حالش بد شد و خیلی سرفه می کرد 🍎 و سرش درد گرفت . 🍎 پدرم هم او را به دکتر برد . 🍎 و دکتر گفت : 😷 پدر شما ، 😷 به علت آلودگی هوا ، 😷 مریض شده است 😷 و هرچه زودتر باید به روستا برگردد . 🍎 اما من هنوز پدربزرگم را ، 🍎 خوب ندیده بودم 🍎 که مجبور شد به روستا برگردد . 🍎 منم یه گوشه نشستم و گریه کردم . 🍎 پدربزرگم گفت : 🌷 گریه نکن پسرم 🌷 اگر امام زمان علیه السلام بیاد ، 🌷 دیگه هوا آلوده نمیشه 🌷 و همه جا پر از هوای تمیز و پاک میشه . 🌷 اونوقت منم می تونم ، 🌷 تا همیشه ، کنارت بمونم . 📚 @dastan_o_roman 🇮🇷 @amoomolla
🧐 🤔 🧠 ۵۳. تعداد یاران اصلی امام زمان علیه السلام در هنگام ظهور ؟! 🧠 @moaama_chistan 🇮🇷 @amoomolla
📙 داستان کوتاه باران 🌸 توی فصل تابستان ، 🌸 به خونه ی پدربزرگم در روستا رفتم 🌸 پدربزرگم کشاورزه . 🌸 و یک باغ بزرگ میوه داره . 🌸 وقتی رسیدم اونجا ، 🌸 با ذوق و شوق زیاد ، 🌸 از پدربزرگم خواهش کردم 🌸 تا منو به مزرعه اش ببره 🌸 در طول مسیر با هیجان می دویدم 🌸 اما وقتی به مزرعه رسیدیم 🌸 صحنه خیلی بدی دیدم . 🌸 با تعجب به بابابزرگ گفتم : 🌹 باباجون چرا اینجا خشک شده 🌸 اونم با ناراحتی گفت : 🍎 عزیز دلم ! 🍎 چون خیلی وقته بارون نیومده 🍎 همه زمین ها ، خشک شده 🍎 دعا کن بارون بیاد . 🍎 امسال بارون ، خیلی کم اومده 🍎 و درختان تشنه هستن . 🌸 ناگهان من یاد حرف معلمم افتادم 🌸 که می گفت : 🕋 امام زمان که بیاد ، 🕋 باران های مفید و زیادی می‌باره . 📚 @dastan_o_roman 🇮🇷 @amoomolla
📚 داستان کوتاه بچه های فلسطین 🌸 تلویزیون ، 🌸 بچه های فلسطینی رو نشون می داد 🌸 گریه می کردند . 🌸 زخمی شده بودن . 🌸 از دست اسرائیل پست و ظالم ، 🌸 مدام به خدا شکایت می کردند . 🌸 خانه ها و مدرسه هاشون ، 🌸 خراب شده بود . 🌸 معلم اونا هم زخمی شده بود . 🌸 بعضی هاشون هم ، 🌸 پدر و مادرشون شهید شدند . 🌸 خیلی ناراحت شدم و به پدرم گفتم : 🌸 کسی نیست که اینا رو نجات بده ؟ 🌸 پدرم هم با ناراحتی گفت : 🌹 چرا عزیزم 🌹 ایران و چند کشور دیگه مثل لبنان 🌹 عراق و سوریه ، کمکشون می کنن 🌹 امام زمان هم که بیاد ، 🌹 به حساب اسرائیلی های بدجنس می رسه 🌹 و بچه های فلسطینی رو نجات میده 🌹 تا در کنار پدر و مادرشون ، 🌹 با آرامش زندگی کنند . 📚 @dastan_o_roman 🇮🇷 @amoomolla
هدایت شده از محتوای تربیت کودک
📚 داستان کوتاه ماهی قرمز 🐟 🌟 برای عید نوروز ، پدرم برای من ، 🌟 یک ماهی قرمز کوچولو خرید . 🌟 اول خیلی خوشحال شدم ؛ 🌟 اما روزهای بعد که می دیدم 🌟 چقدر جایش در تُنگ ، کوچک است 🌟 ناراحت و پشیمان شدم ؛ 🌟 به همین دلیل ، 🌟 با پدرم به کنار رودخانه رفتیم 🌟 و ماهی را ، در آب ، رها کردیم . 🌟 ماهی هم با خوشحالی ، 🌟 شروع به شنا و پریدن نمود . 🌟 پدرم رو به من کرد و گفت : 🌷 آفرین پسرم 🌷 آفرین که ماهی رو خوشحال کردی 🌷 می دونی اگر امام زمان علیه السلام بیاد 🌷 همه ماهی های دریا ، 🌷 و همه پرندگان توی آسمان ، 🌷 خوشحال و خندان میشن . 📚 @dastan_o_roman 🇮🇷 @amoomolla