🌸 شعر زیبای رهبر افسانه ای 🌸
🌹 مثل امام خامنه ای
🌹 تو دنیا پیدا نمیشه
🌹 مثل ایشان بهر ایران
🌹 عاشق و شیدا نمیشه
🌹 ای سر و ای سرور من
🌹 ای رَه و ای رهبر من
🌹 ای یار و ای یاور من
🌹 ای دل و ای دلبر من
🌹 ای عشق من ، امام من
🌹 بر تو رسد سلام من
🌹 سکوت تو ، سکوت من
🌹 قیام تو ، قیام من
🌹 من سربازِ جان بر کفم
🌹 بهر فدایی در صفم
🌹 سلیمانیِ دیگرم
🌹 آزادی قدس هدفم
🌹 سید علی ، خامنه ای
🌹 ای رهبرِ افسانه ای
🌹 من جهل و تو فرزانه ای
🌹 من شمع و تو پروانه ای
🌹 فدای تو این سر من
🌹 فرزند من ، همسر من
🌹 هم پدر و مادرِ من
🌹 برادر و خواهر من
🌹 برای ظالم ذوالفقار
🌹 برای مظلوم ، جان نثار
🌹 برای دشمنان حق
🌹 با قدرتی ، با اقتدار
🌹 سرسختی تو ، با کافران
🌹 مهربانی با کودکان
🌹 عاشق تو پیر و جوان
🌹 بهر ایران ، بازم بمان
🌷 شاعر : حامد طرفی 🌷
💌 سالگرد رهبری امام خامنه ای مبارک
🇮🇷 @amoomolla
🌷 #شعر #امام_خامنه_ای
🌷 چگونگی انتقال مفاهیم دینی به کودکان 🌷
🇮🇷 برخی از مفاهیم دینی ،
👈 برای کودکان خام و سنگین اند ؛
🇮🇷 لذا باید آن را مانند شکر ، در آب حل کنیم
🇮🇷 و همچون شربتی شیرین ،
👈 به فرزندانمان بچشانیم .
🇮🇷 مثلاً ؛
🇮🇷 برای آشنا ساختن آنان با ائمه اطهار ،
🇮🇷 از داستان استفاده کنیم .
🇮🇷 و برای اثبات معجزه و کرامات آنها ،
🇮🇷 به جای استدلال ،
👈 با شعر و داستان شروع کنیم .
🇮🇷 تا برای کودکان ، شیرین و جذاب گردد .
🇮🇷 زیرا ؛ آنان در سنی نیستند ؛
🇮🇷 که از ما استدلال بخواهند .
🌷 #تربیت_دینی 🌷 #کلاسداری 🌷
@amoomolla
🔮 با شعر و داستان و معما و بازی ،
🔮 به راحتی می توانید
🔮 مفاهیم ارزشی ، اخلاقی و دینی را ،
🔮 به فرزندانتان بیاموزید .
🔮 برخی از موضوعاتی که
🔮 باید کودکان بیاموزند ؛ عبارتند از :
🌷 ایثار 🌷جهاد 🌷 کمک به هم نوع 🌷
🌷 غیرت 🌷 عفت 🌷 حجاب 🌷 نماز 🌷
🌷 روزه 🌷 احترام به والدین 🌷
🌷 احترام به معلم 🌷 نظم و انضباط 🌷
🌷 پاکیزگی و آراستگی 🌷 امانتداری 🌷
🌷 راستگویی 🌷 کتاب خوانی 🌷
🌷 حب وطن 🌷 الگوشناسی 🌷
🌹 #تربیت_دینی 🌹 #کلاسداری 🌹
@amoomolla
🎉 داستان کودکانه جشن تولد 🎉
🎉 🎉 قسمت سوم 🎉 🎉
🎁 نگین که از بازی کردن خسته شده بود ،
🎁 به آشپزخونه رفت و گفت :
🌷 مامان جون ، عزیز دلم ، قربونت برم ،
🌷 آهنگ تولدت مبارکه ، داری ؟
🎁 مامان شهین گفت :
🌸 خاله جونت ، چندتا آهنگ قشنگ آورده ،
🌸 که انشالله شب برامون میذاره .
🎁 نگین پیش خاله سکینه رفت و گفت :
🌷 خاله جونم ، قربونت برم ،
🌷 میشه آهنگایی رو که برای تولدمون آوردین ، گوش کنم ؟
🎁 خاله هم با مهربونی ،
🎁 نگین رو کنار خودش نشوند
🎁 گوشیشو درآورد و آهنگ ها رو گذاشت .
🎁 نگین ، یه خورده گوش کرد و گفت :
🌷 خاله ، غیر از این آهنگا نداری ؟
🎁 مامان گفت :
🌸 نگین جان دخترم !
🌸 مگه اینا چشونه ؟
🎁 نگین گفت :
🌷 آخه با اینا که نمیشه برقصیم .
🎁 مامان ، اخماش توی هم رفت
🎁 و با ناراحتی گفت :
🌸 مگه رقصیدن کار خوبیه ؟
🎁 نگین گفت :
🌷 خب چه اشکالی داره ؟
🎁 مامان گفت :
🌸 دخترم ، عزیز دلم !
🌸 رقصیدن خانوما و آقایون برای همدیگه ،
🌸 حرامه ، خیلی زشته
🌸 و خدا جون و ناراحت می کنه .
🎁 نگین گفت :
🌷 حتی اگه محرم باشن ؟!
🎁 مامان گفت :
🌸 عزیزم ! رقصیدن ،
🌸 ربطی به محرم و نامحرم نداره .
🌸 کلاً رقصیدن حرامه .
🌸 فقط خانوما میتونن
👈 برای شوهرشون برقصن ؛
🌸 اونم به شرط اینکه با آهنگ نرقصن
🌸 و کس دیگه ای پیششون نباشه .
🌸 متوجه شدی ؟
🎁 نگین ، یه خورده فکر کرد و گفت :
🌷 آهان ، یعنی شما برای بابا می تونی ...
🎁 مامان خندید و گفت :
🌸 ای دختر بلا ، بله همینطوره .
🎉 ادامه دارد ... 🎉
@amoomolla
🌹 #داستان 🌹 #احکام_رقص 🌹
🌷 چیستان و معمای مذهبی 🌷
🌷🌷 حضرت یونس 🌷🌷
🕌 کدام پیامبر در شکم ماهی خوابید ؟
👈 حضرت یونس علیه السلام
🕌 لقب حضرت یونس ؟!
👈 ذوالنون
🕌 معنی کلمه یونس ؟!
👈 کبوتر
🕌 پدر حضرت یونس ؟!
👈 متی
🕌 مادر حضرت یونس ؟!
👈 تنجیس
🕌 منطقه تبلیغی حضرت یونس ؟!
👈 سرزمین نینوا ( عراق کنونی )
🕌 محل دفن حضرت یونس ؟!
👈 شهر کوفه
@amoomolla
🌷 #معما 🌷 #حضرت_یونس 🌷 #پیامبران 🌷
🌷 آموزش انگلیسی مذهبی 🌷
🌷🌷 سوره نصر ، آیه ۳ 🌷🌷
🌹 فَسَبِّحْ بحَِمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابَا
🇮🇷 پس به ستايش پروردگارت تسبيح گوی
🇮🇷 و از او آمرزش بخواه ؛
🇮🇷 كه او توبه پذير است .
Then celebrate the Praise of you Lord
and ask His forgiveness
surely He is oft returning to mercy
🔮 ذِن سِلِبریت دِ پرِیز آف یو لُرد
🔮 اَند اَسک هیز فُرگِیونِس
🔮 شورلی هی ایز آفت ریتِرنینگ تو مِرسی
@amoomolla
🌹 #انگلیسی 🌹 #سوره_نصر 🌹
🌷🌷 آموزش انگلیسی 🌷🌷
🌷 مفردات سوره نصر آیه ۳ 🌷
فَسَبِّحْ بحَِمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابَا
🌹 فَ 👈 سپس 👈 Then ( ذِن )
🌹 سَبِّح 👈 تسبیح بگو
🌸 Celebrate 👉 سِلِبرِيت
🌹 حَمد 👈 ستايش 👈 Praise ( پِرِيز )
🌹 رَبّ 👈 خدا 👈 Lord ( لُرد )
🌹 کَ 👈 تو/شما 👈 You ( يو )
🌹 اِستَغفِر 👈 طلب بخشش کن
🌸 Ask forgiveness 👉 اَسك فُرگيونِس
🌹 هُ 👈 او 👈 His ( هيز )
🌹 اِنَّ 👈 مسلّماً ، قطعاً 👈 Surely ( شُرلی )
🌹 هُ 👈 او 👈 He ( هی )
🌹 كانَ 👈 هست 👈 Is ( ايز )
🌹 تَوّابا 👈 توبه پذير
🌸 Returning to mercy 👉 ريتِرنينگ تو مِرسی
@amoomolla
🌷 #انگلیسی 🌷 #سوره_نصر 🌷
🎉 داستان کودکانه جشن تولد 🎉
🎉 🎉 قسمت چهارم 🎉 🎉
🎁 نگین گفت :
🌸 خب اگه نرقصیم ،
🌸 پس امشب توی تولد چیکار کنیم ؟
🎁 مامان گفت :
🌷 نترس عزیزم ؛ ما براتون برنامه داریم ،
🌷 حالا صبر کن .
🌷 فعلا برو با بچه ها بازی کن ،
🌷 امشب می بینی .
🎁 شب شد
🎁 بچه ها منتظر شروع جشن تولد بودند .
🎁 نگین و نگار هم ،
🎁 لباس جدیدشون رو پوشیدند
🎁 و کنار کیک های تولدشون نشستند .
🎁 بعد از خوندن نماز مغرب و عشا ،
🎁 بابا ، اومد و گفت :
🇮🇷 حالا نوبت مسابقه است .
🎁 باباجون کلی مسابقه شاد و قشنگ برای بچه ها اجرا کرد .
🎁 نازنین و هانیه رو برای مسابقه ماست خوری آورد ،
🎁 بعد ، مسابقه بادکنک برای پسرا گذاشت ،
🎁 مسابقه سیب خوری هم برای دخترا .
🎁 چندتا هم مسابقه برای باباها اجرا کرد
👈 که کلی خندیدن .
🎁 بعد از مسابقه ،
🎁 هر کدوم به نوبت ،
🎁 لطیفه تعریف کردند و خندیدند .
🎁 بعد از لطیفه گویی ،
🎁 نوبت بریدن کیک شد .
🎁 دایی ، یه مقدار از خامه کیک رو ،
🎁 روی بینی نگین و نگار مالید .
🎁 نگین سریع دستمال برداشت
🎁 و دماغ نگار و تمیز کرد .
🎁 نگار هم با دستمال ،
🎁 دماغ نگین رو تمیز کرد و خندیدند .
🎁 نگین و نگار خواستند همدیگه رو ببوسند
🎁 که دست نگین رفت توی کیک و کلی خندیدند .
🎁 دایی هم بلند شد و کیک رو برید
🎁 همگی کیک خوردن .
🎁 وقتی نوبت میوه شد ،
🎁 عمو بلند شد و میوه ها رو تعارف کرد .
🎁 آخر هم نوبت بازکردن کادوها بود
🎁 که بازم دایی کلی با همه شوخی کرد .
🎁 تو یکی از کادوها ، تاید و ریکا بود ،
🎁 توی یکی دیگه ، سیب زمینی گذاشته بودند
🎁 هر کادویی که باز می شد ،
👈 بچه ها بیشتر می خندیدند .
🎁 در آخر نوبت خوردن شام شد .
🎁 دایی بازم شوخیش گل کرد
🎁 و برای آقایون ، مسابقه پلو خوری گذاشت .
🎁 خلاصه اون شب ،
🎁 کلی به بچه ها خوش گذشت .
🎁 اون شب ، نگین و همه بچه ها فهمیدند
🎁 که میشه بدون رقص و آهنگای حرام ،
🎁 خوش گذروند .
🎁 بعد از شام ،
🎁 خانما مشغول شستن ظرفا بودند
🎁 و پدرا ، فوتبال دستی و دارت بازی می کردند .
🎁 دایی هم بچه هارو یه جا جمع کرد
🎁 و با مسابقه و معما و چیستان و خوندن شعر و قصه ، اونا رو سرگرم کرده بود .
🎁 نگین و نگار ، بعد از رفتن مهمونا ،
🎁 خیلی از پدر و مادرشون تشکر کردند .
🎉 پایان 🎉
@amoomolla
🌹 #داستان 🌹 #احکام_رقص 🌹
🌹 #شادی_حلال 🌹
Hamed Mahzarnia - Ghahremane Irani (320).mp3
8.68M
🌹 آهنگ زیبای یا علی بگو 🌹
🇮🇷 با غرور و غیرت و دعای مردمی که پشت راهتونه
🇮🇷 با پرچم مقدسی که بر فراز آسمونه
🇮🇷 ایرانِ ما تا همیشه قهرمان می مونه
🇮🇷 خدا می دونه حقتونه قهرمانی 💪
🇮🇷 میریم به سمت قله های جهانی 🌎
🇮🇷 به عشق هر چی ایران و ایرانی
🇮🇷 یا علی بگو حماسه ای به پا کن دوباره
🇮🇷 یا علی بگو خدا هوامون و داره
🇮🇷 قهرمان ایرانی رقیباشو به زانو در میاره
🇮🇷 به عشق پرچم سه رنگمون جون میدی
🇮🇷 به دنیا معنی غرور و غیرت و نشون میدی
🇮🇷 ما از نسل اوسطوره های دلیریم
🇮🇷 واسه هر وجب از خاکمون می میریم
🇮🇷 یا علی بگو حماسه ای به پا کن دوباره
🇮🇷 یا علی بگو خدا هوامون و داره
🇮🇷 قهرمان ایرانی رقیباشو به زانو در میاره
@amoomolla
🌷 #ایران 🌷 #حماسی 🌷 #آهنگ 🌷
🌸 از هفت سالگی ،
🌸 اتاق خواب فرزندتان را جدا کنید .
🌸 پژوهشها نشان میدهد ،
🌸 که اگر فرزندان و والدین ،
🌸 در یک اتاق بخوابند ؛
🌸 فرزندان ، به بلوغ زودرس دچار میشوند .
@amoomolla
🌷 #تربیت_دینی_کودک 🌷 #خواب 🌷
🌷 #نکات_تربیتی 🌷 #بلوغ_زودرس 🌷
🌷 داستان حضرت یونس 🌷
🌷🌷 قسمت اول 🌷🌷
🌟 شهر نینوا در زمان های قدیم ،
🌟 یکی از شهر های بزرگ و غنی ،
🌟 و در مشرق زمین قرار داشت .
🌟 فراوانی نعمت در این شهر ،
🌟 باعث گمراهی مردم شده بود .
🌟 و اَغلَب مردم آن شهر ،
🌟 به سمت کارهای زشت و ناپسند ،
👈 روی آورده بودند .
🌟 همچنین به جای پرستش خدای یکتا ،
👈 بت پرستی می کردند
🌟 و به خدای بزرگ و توانا ،
👈 هیچ اعتقادی نداشتند .
🌟 در این زمان بود که خداوند حضرت یونس را
🌟 برای راهنمایی و ارشاد مردم ،
👈 به سوی آن ها فرستاد .
🌟 حضرت یونس ، مردم را ،
🌟 به راه راست و پرستش خدای یکتا ،
👈 دعوت کرد .
🌟 ولی مردم شهر نینوا ، همچنان ،
👈 به جهل و کفر خود اصرار می کردند .
🌟 حضرت یونس به مدت ۳۳ سال ،
🌟 مردم را به سوی خداپرستی دعوت می کرد .
🌟 امّا در این مدت طولانی ،
🌟 فقط ۲ نفر دعوت او را پذیرفتند .
👈 و خدا پرست شدند .
🌟 که یکی از این دو نفر ،
🌟 دوست قدیمی حضرت یونس ، روبیل بود .
🌟 و دیگری ملیخا نام داشت .
🌟 روبیل ، یکی از دانشمندان آن زمان بود .
🌟 و ملیخا ، عابد و زاهد بود .
🌟 وقتی که حضرت یونس ،
🌟 زحمات خود را بی نتیجه دید ؛
🌟 تصمیم گرفت که مردم را نفرین کند .
🌟 روبیل دوستش به حضرت یونس گفت :
🌷 جناب یونس ! مردم را نفرین نکن
🌷 زیرا خدای بزرگ ،
🌷 هلاکت آن ها را دوست ندارد
🌟 ولی ملیخا اصرار داشت
🌟 که مردم باید نفرین شوند .
🌟 در نتیجه ؛
🌟 پس از مشورت با روبیل و ملیخا ،
🌟 حضرت یونس مصمم شد ؛
🌟 که قومش را نفرین کند .
@amoomolla
🌹 #داستان_پیامبران 🌹 #حضرت_یونس 🌹