🌷 آموزش انگلیسی مذهبی 🌷
🌷🌷 سوره نصر ، آیه ۳ 🌷🌷
🌹 فَسَبِّحْ بحَِمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابَا
🇮🇷 پس به ستايش پروردگارت تسبيح گوی
🇮🇷 و از او آمرزش بخواه ؛
🇮🇷 كه او توبه پذير است .
Then celebrate the Praise of you Lord
and ask His forgiveness
surely He is oft returning to mercy
🔮 ذِن سِلِبریت دِ پرِیز آف یو لُرد
🔮 اَند اَسک هیز فُرگِیونِس
🔮 شورلی هی ایز آفت ریتِرنینگ تو مِرسی
@amoomolla
🌹 #انگلیسی 🌹 #سوره_نصر 🌹
🌷🌷 آموزش انگلیسی 🌷🌷
🌷 مفردات سوره نصر آیه ۳ 🌷
فَسَبِّحْ بحَِمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابَا
🌹 فَ 👈 سپس 👈 Then ( ذِن )
🌹 سَبِّح 👈 تسبیح بگو
🌸 Celebrate 👉 سِلِبرِيت
🌹 حَمد 👈 ستايش 👈 Praise ( پِرِيز )
🌹 رَبّ 👈 خدا 👈 Lord ( لُرد )
🌹 کَ 👈 تو/شما 👈 You ( يو )
🌹 اِستَغفِر 👈 طلب بخشش کن
🌸 Ask forgiveness 👉 اَسك فُرگيونِس
🌹 هُ 👈 او 👈 His ( هيز )
🌹 اِنَّ 👈 مسلّماً ، قطعاً 👈 Surely ( شُرلی )
🌹 هُ 👈 او 👈 He ( هی )
🌹 كانَ 👈 هست 👈 Is ( ايز )
🌹 تَوّابا 👈 توبه پذير
🌸 Returning to mercy 👉 ريتِرنينگ تو مِرسی
@amoomolla
🌷 #انگلیسی 🌷 #سوره_نصر 🌷
🎉 داستان کودکانه جشن تولد 🎉
🎉 🎉 قسمت چهارم 🎉 🎉
🎁 نگین گفت :
🌸 خب اگه نرقصیم ،
🌸 پس امشب توی تولد چیکار کنیم ؟
🎁 مامان گفت :
🌷 نترس عزیزم ؛ ما براتون برنامه داریم ،
🌷 حالا صبر کن .
🌷 فعلا برو با بچه ها بازی کن ،
🌷 امشب می بینی .
🎁 شب شد
🎁 بچه ها منتظر شروع جشن تولد بودند .
🎁 نگین و نگار هم ،
🎁 لباس جدیدشون رو پوشیدند
🎁 و کنار کیک های تولدشون نشستند .
🎁 بعد از خوندن نماز مغرب و عشا ،
🎁 بابا ، اومد و گفت :
🇮🇷 حالا نوبت مسابقه است .
🎁 باباجون کلی مسابقه شاد و قشنگ برای بچه ها اجرا کرد .
🎁 نازنین و هانیه رو برای مسابقه ماست خوری آورد ،
🎁 بعد ، مسابقه بادکنک برای پسرا گذاشت ،
🎁 مسابقه سیب خوری هم برای دخترا .
🎁 چندتا هم مسابقه برای باباها اجرا کرد
👈 که کلی خندیدن .
🎁 بعد از مسابقه ،
🎁 هر کدوم به نوبت ،
🎁 لطیفه تعریف کردند و خندیدند .
🎁 بعد از لطیفه گویی ،
🎁 نوبت بریدن کیک شد .
🎁 دایی ، یه مقدار از خامه کیک رو ،
🎁 روی بینی نگین و نگار مالید .
🎁 نگین سریع دستمال برداشت
🎁 و دماغ نگار و تمیز کرد .
🎁 نگار هم با دستمال ،
🎁 دماغ نگین رو تمیز کرد و خندیدند .
🎁 نگین و نگار خواستند همدیگه رو ببوسند
🎁 که دست نگین رفت توی کیک و کلی خندیدند .
🎁 دایی هم بلند شد و کیک رو برید
🎁 همگی کیک خوردن .
🎁 وقتی نوبت میوه شد ،
🎁 عمو بلند شد و میوه ها رو تعارف کرد .
🎁 آخر هم نوبت بازکردن کادوها بود
🎁 که بازم دایی کلی با همه شوخی کرد .
🎁 تو یکی از کادوها ، تاید و ریکا بود ،
🎁 توی یکی دیگه ، سیب زمینی گذاشته بودند
🎁 هر کادویی که باز می شد ،
👈 بچه ها بیشتر می خندیدند .
🎁 در آخر نوبت خوردن شام شد .
🎁 دایی بازم شوخیش گل کرد
🎁 و برای آقایون ، مسابقه پلو خوری گذاشت .
🎁 خلاصه اون شب ،
🎁 کلی به بچه ها خوش گذشت .
🎁 اون شب ، نگین و همه بچه ها فهمیدند
🎁 که میشه بدون رقص و آهنگای حرام ،
🎁 خوش گذروند .
🎁 بعد از شام ،
🎁 خانما مشغول شستن ظرفا بودند
🎁 و پدرا ، فوتبال دستی و دارت بازی می کردند .
🎁 دایی هم بچه هارو یه جا جمع کرد
🎁 و با مسابقه و معما و چیستان و خوندن شعر و قصه ، اونا رو سرگرم کرده بود .
🎁 نگین و نگار ، بعد از رفتن مهمونا ،
🎁 خیلی از پدر و مادرشون تشکر کردند .
🎉 پایان 🎉
@amoomolla
🌹 #داستان 🌹 #احکام_رقص 🌹
🌹 #شادی_حلال 🌹
Hamed Mahzarnia - Ghahremane Irani (320).mp3
8.68M
🌹 آهنگ زیبای یا علی بگو 🌹
🇮🇷 با غرور و غیرت و دعای مردمی که پشت راهتونه
🇮🇷 با پرچم مقدسی که بر فراز آسمونه
🇮🇷 ایرانِ ما تا همیشه قهرمان می مونه
🇮🇷 خدا می دونه حقتونه قهرمانی 💪
🇮🇷 میریم به سمت قله های جهانی 🌎
🇮🇷 به عشق هر چی ایران و ایرانی
🇮🇷 یا علی بگو حماسه ای به پا کن دوباره
🇮🇷 یا علی بگو خدا هوامون و داره
🇮🇷 قهرمان ایرانی رقیباشو به زانو در میاره
🇮🇷 به عشق پرچم سه رنگمون جون میدی
🇮🇷 به دنیا معنی غرور و غیرت و نشون میدی
🇮🇷 ما از نسل اوسطوره های دلیریم
🇮🇷 واسه هر وجب از خاکمون می میریم
🇮🇷 یا علی بگو حماسه ای به پا کن دوباره
🇮🇷 یا علی بگو خدا هوامون و داره
🇮🇷 قهرمان ایرانی رقیباشو به زانو در میاره
@amoomolla
🌷 #ایران 🌷 #حماسی 🌷 #آهنگ 🌷
🌸 از هفت سالگی ،
🌸 اتاق خواب فرزندتان را جدا کنید .
🌸 پژوهشها نشان میدهد ،
🌸 که اگر فرزندان و والدین ،
🌸 در یک اتاق بخوابند ؛
🌸 فرزندان ، به بلوغ زودرس دچار میشوند .
@amoomolla
🌷 #تربیت_دینی_کودک 🌷 #خواب 🌷
🌷 #نکات_تربیتی 🌷 #بلوغ_زودرس 🌷
🌷 داستان حضرت یونس 🌷
🌷🌷 قسمت اول 🌷🌷
🌟 شهر نینوا در زمان های قدیم ،
🌟 یکی از شهر های بزرگ و غنی ،
🌟 و در مشرق زمین قرار داشت .
🌟 فراوانی نعمت در این شهر ،
🌟 باعث گمراهی مردم شده بود .
🌟 و اَغلَب مردم آن شهر ،
🌟 به سمت کارهای زشت و ناپسند ،
👈 روی آورده بودند .
🌟 همچنین به جای پرستش خدای یکتا ،
👈 بت پرستی می کردند
🌟 و به خدای بزرگ و توانا ،
👈 هیچ اعتقادی نداشتند .
🌟 در این زمان بود که خداوند حضرت یونس را
🌟 برای راهنمایی و ارشاد مردم ،
👈 به سوی آن ها فرستاد .
🌟 حضرت یونس ، مردم را ،
🌟 به راه راست و پرستش خدای یکتا ،
👈 دعوت کرد .
🌟 ولی مردم شهر نینوا ، همچنان ،
👈 به جهل و کفر خود اصرار می کردند .
🌟 حضرت یونس به مدت ۳۳ سال ،
🌟 مردم را به سوی خداپرستی دعوت می کرد .
🌟 امّا در این مدت طولانی ،
🌟 فقط ۲ نفر دعوت او را پذیرفتند .
👈 و خدا پرست شدند .
🌟 که یکی از این دو نفر ،
🌟 دوست قدیمی حضرت یونس ، روبیل بود .
🌟 و دیگری ملیخا نام داشت .
🌟 روبیل ، یکی از دانشمندان آن زمان بود .
🌟 و ملیخا ، عابد و زاهد بود .
🌟 وقتی که حضرت یونس ،
🌟 زحمات خود را بی نتیجه دید ؛
🌟 تصمیم گرفت که مردم را نفرین کند .
🌟 روبیل دوستش به حضرت یونس گفت :
🌷 جناب یونس ! مردم را نفرین نکن
🌷 زیرا خدای بزرگ ،
🌷 هلاکت آن ها را دوست ندارد
🌟 ولی ملیخا اصرار داشت
🌟 که مردم باید نفرین شوند .
🌟 در نتیجه ؛
🌟 پس از مشورت با روبیل و ملیخا ،
🌟 حضرت یونس مصمم شد ؛
🌟 که قومش را نفرین کند .
@amoomolla
🌹 #داستان_پیامبران 🌹 #حضرت_یونس 🌹
🌸 شعر این علیِ اکبره ( سبک دوم ) 🌸
🇮🇷 دل همش دور و بره ، این علیِ اکبره
🇮🇷 جانِ من دربه دره ، این علیِ اکبره (۲)
🌹 دهِ شعبان آمده ، تولدِ اکبره
🌹 حسین جانم پدرش ، لیلا خاتون مادره
🌷 مثل ماه و قمره ، شبیه پیمبره
🌷 نورِ شمعِ سحره ، زَر و سیم و گوهره
🇮🇷 دل همش دور و بره ، این علیِ اکبره
🇮🇷 جانِ من دربه دره ، این علیِ اکبره
🌹 بر جوانان رهبره ، بهر دنیا سروره
🌹 خوشبوتر از عنبره ، از همه دل می بره
🌷 ز هَر طاهر ، اَطهره ، اول است و آخره
🌷 از لیلا ، لیلاتره ، مجنونش بی خبره
🇮🇷 دل همش دور و بره ، این علیِ اکبره
🇮🇷 جانِ من دربه دره ، این علیِ اکبره
@amoomolla
🌷 #ولادت_علی_کبر 🌷 #شعبان 🌷
🌷 #علی_اکبر 🌷
🌹 ۱۱ شعبان ،
🌹 روز ولادت حضرت علی اکبر
🌹 و روز جوان ،
🌹 بر مسلمانان و شیعیان ،
👈 مبارک باد .
@amoomolla
🌷 داستان حضرت یونس 🌷
🌷🌷 قسمت دوم 🌷🌷
🌟 نفرین حضرت یونس ،
🌟 مورد قبول خداوند قرار گرفت .
🌟 همچنین ؛ زمان دقیق نازل شدن بلا را ،
👈 به حضرت یونس اعلام کرد .
🌟 حضرت یونس و روبیل ،
🌟 از شهر خارج شدند .
🌟 اما ملیخا درشهر ماند ؛
🌟 و به نزد اهالی شهر رفت .
🌟 و از مردم درخواست کرد ؛
👈 تا به درگاه الهی توبه کنند .
🌟 مردم ، پس از مشاهده نشانه های عذاب ،
🌟 به حرف ملیخا گوش کردند
🌟 به بیابانی رفته و توبه نمودند .
🌟 خداوند ، توبه آنان را پذیرفت
🌟 و عذابش را نازل نکرد .
🌟 بعد از مدتی ،
🌟 حضرت یونس برای مشاهده عذاب الهی
🌟 وارد شهر شد .
🌟 ولی دید که اتفاق خاصی رخ نداد .
🌟 قضیه را از یکی از اهالی شهر پرسید
🌟 آن مرد که حضرت یونس را نمی شناخت
🌟 ماجرای نفرین حضرت یونس
🌟 و توبه کردن اهالی شهر را ،
🌟 برای او توضیح داد .
🌟 حضرت یونس با شنیدن این خبر ،
🌟 از دست خودش خشمگین شد .
🌟 و بدون اجازه خداوند ، از شهر خارج شد
🌟 و رفت و رفت تا به دریایی رسید .
🌟 سوار یک کشتی پر از بار و مسافر شد
🌟 کشتی در وسط راه بود
🌟 که ناگهان ماهی بزرگی ،
🌟 جلوی کشتی را گرفت .
🌟 دهانش را باز کرد و طلب غذا نمود .
@amoomolla
🌹 #داستان_پیامبران 🌹 #داستان 🌹
🌹 #حضرت_یونس 🌹
♨️ تاثیر دعوای والدین بر مغز کودکان ♨️
🔥 طبق مطالعات محققان ،
🔥 همان گونه که جنگ و مبارزه ،
🔥 بر روح و روان سربازان تأثیر میگذارد .
🔥 #خشونت خانوادگی نیز ،
👈 بر مغز کودکان تأثیر میگذارد .
🔥 که حداقل ، موجب استرس مزمن ،
🔥 در کودکان می شود .
🔥 و استرس مزمن در زندگی کودکان ،
🔥 بر سیستم های پاسخ به استرس آنها ،
🔥 به ویژه در ناحیه خاصی از مغز ،
👈 به نام #آمیگدال ، تأثیر میگذارد .
@amoomolla
📍 #دعوای_والدین 📍 #تربیت 📍
📍 #نکات_تربیتی 📍 #استرس 📍