80.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلم سینمایی جاسم به جبهه میرود
🎬 طنز ، کمدی ، جنگی
📼 بخش اول
🇮🇷 @amoomolla
#فیلم #سینمایی #جاسم_به_جبهه_می_رود
78.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلم سینمایی جاسم به جبهه میرود
🎬 طنز ، کمدی ، جنگی
📼 بخش دوم
🇮🇷 @amoomolla
#فیلم #سینمایی #جاسم_به_جبهه_می_رود
81.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلم سینمایی جاسم به جبهه میرود
🎬 طنز ، کمدی ، جنگی
📼 بخش سوم / آخر
🇮🇷 @amoomolla
#فیلم #سینمایی #جاسم_به_جبهه_می_رود
هدایت شده از تبلیغات ارزان
🎥 فیلم سینمایی چشم و گوش بسته
🎬 طنز ، کمدی
🎭 بازیگران : امین حیایی ، بهرام افشاری ، مانی حقیقی ، پوریا پورسرخ
📲 کانال فیلم سینمایی و سریال 👇
https://eitaa.com/joinchat/1015284662C5d752bcebd
🌸 فرزندانتان را به نامهاى پيامبران
🌸 نامگذارى كنيد .
🌸 و زيباترين نامها ،
🌸 عبدالله و عبدالرحمان هستند .
🌹 سَمُّوا أَوْلادَكُمْ أَسْمآءَ الْأَنْبِيآءِ
🌹 وَ أَحْسَنُ الْأَسْمآءِ
🌹 عَبْدُاللّهِ وَ عَبْدُالرَّحْمنِ
✍ پيامبرخدا صلی الله عليه و آله
📚 مكارم الاخلاق ، ج ۱ ، ص ۴۷۴
🇮🇷 @amoomolla
#حدیث #نامگذاری #تربیت_کودک
لطفا نشر دهید ...
✅ #آموزش_عربی #ضرب_المثل
💎 گذشته ها گذشته
✧✧✧✧✧✧✧✧✧✧✧✧✧✧
🔰 معادل عربی :
💠 ۱. مَضی ما مَضی
💠 ۲. ذَهَبَ أمسِ بِما فیهِ
🇮🇷 @amoomolla
👌🏻 لطفا منتشر کنید ...
📙 داستان کوتاه دریا
🌊 کفش کودکی در دریا گم شد
🌊 به روی ساحل نوشت :
👈 این دریا دزد است
🌊 و صیادی که خیلی از او دور نبود
🌊 و ماهی بسیاری صید کرده بود
🌊 به روی ساحل نوشت :
👈 این دریا سخاوتمند است
🌊 و جوانی در دریا غرق شد
🌊 پس مادر عزادارش بر ساحل نوشت
👈 این دریا قاتل است
🌊 پیرمردی مرواریدی از دریا گرفت
🌊 بر ساحل نوشت
👈 این دریا بخشنده است
🌊 سپس موجی مرتفع آمد
🌊 و هر آنچه بر ساحل
🌊 نگاشته شده بود را شست.
🌊 اگر میخواهی دریا باشی
🌊 به حرف مردم توجه نکن .
🇮🇷 @amoomolla
#داستان_کوتاه
محتوای تربیت کودک
🍡 داستان سعید و پروفایل 🍡 🍭 قسمت یازدهم 🍭 🌟 دست عروس را گرفتم 🌟 و از حرم بیرون آمدیم . 🌟
🍡 داستان سعید و پروفایل 🍡
🍭 قسمت دوازدهم 🍭
🌟 در همان عالم خواب ،
🌟 به شهید گفتم :
🌹 پس چرا به عروسی ما نیامدید ؟!
🌟 شهید لبخندی زد و گفت :
🕌 آمدم پسرم
🕌 عروسی پر خطری هم بود
🕌 قرار بود چهار نفر از مهمانان شما
🕌 در تصادف جان دهند .
🕌 که با دعای من برطرف شد
🕌 ولی خب این بلا با تخفیف زیاد
🕌 نصیب شما شد
🕌 خدا جان آن چهار نفر رو بخشید
🕌 در عوضش
🕌 تو و دخترم کمی آسیب دیدید .
🌟 چند ماه بعد ،
🌟 با چندتا از دوستانم
🌟 برای مدافعان حرم اسم نوشتیم
🌟 در همه دوره ها شرکت کردیم
🌟 هفته ای سه جلسه ،
🌟 کلاسهای رزمی می رفتیم
🌟 کوهنوردی ، اردوی جنگی و صحرایی
🌟 همه مراحل را پشت سر گذاشتیم
🌟 و قرار گذاشتیم به هیچ کس
🌟 در این باره چیزی نگوئیم .
🌟 تابستان شد و حوزه ها تعطیل شدند
🌟 و ما قصد رفتن به سوریه کردیم .
🌟 خانمم باردار بود
🌟 با مقدمه چینی و به آرامی ،
🌟 قضیه رفتنم به سوریه را برایش گفتم
🌟 بعد از کلی حرف زدن ، با گریه گفت :
🌹 وقتی نه حقوق می دهند
🌹 نه پول می دهند ، نه خدماتی ...
🌹 پس چرا میخواهی بروی ؟
🕌 گفتم عزیزم !
🕌 اولا مثل پدربزرگت که رفت جبهه
🕌 منم می خوام برم
🕌 دوما اگر ما در سوریه ،
🕌 جلوی داعشی های وحشی را نگیریم
🕌 فردا وقتی به ایران آمدند
🕌 باید در مشهد و کرمانشاه و تبریز ،
🕌 با آنها بجنگیم
🕌 و با چشمان خودمون ،
🕌 وحشی بازی و تجاوز آنها را
🕌 در خاک خودمان ببینیم
🕌 آنوقت دیگر هیچ جا و هیچ کس
🕌 در امان نیستیم
🕌 نه به زن رحم می کنند
🕌 نه به پیر و کودک
🕌 الآن نبین که گروه شان کوچک است
🕌 و قدرتشان کم .
🕌 اگر سوریه و عراق را بگیرند ،
🕌 هم بزرگتر می شوند هم قوی تر .
🕌 آن وقت دیگر
🕌 جنگیدن با آنها سخت می شود
🌟 خدا را شکر خانمم قانع شد
🌟 و اجازه رفتن به من داد
🌟 موقع سوار شدن به هواپیما ،
🌟 برای یک لحظه ،
🌟 همان جمله شهید یادم آمد و گفتم :
🌹 میروم تا حیا و غیرت جوانانمان نرود
🍡 پایان 🍡
🇮🇷 @amoomolla
#داستان_نیمه_بلند #سعید_و_پروفایل
📙 داستان کوتاه وعده پادشاه
🌟 درشبی بسیار سرد
🌟 پادشاه به کاخش بازگشت
🌟 و پیرمرد نگهبانی را دید
🌟 که لباس های نازکی پوشیده بود
🌟 به او نزدیک شد و از او پرسید :
👑 سردت نیست ؟!
🌟 نگهبان جواب داد :
👮🏼♂ البته که سردم هست
👮🏼♂ ولی لباس گرم ندارم
👮🏼♂ و چاره ای جز تحمل ندارم
🌟 پادشاه به او گفت :
👑 الان وارد کاخ خواهم شد
👑 و به یکی از نوکران می سپارم
👑 که لباسی گرم برایت بیاورد
🌟 نگهبان از وعده پادشاه خوشحال شد
🌟 ولی پادشاه
🌟 هنوز وارد قصر نشده بود
🌟 که وعده اش را فراموش کرد .
🌟 و صبح که شد
🌟 نگهبان از دنیا رفته بود
🌟 در کنارش برگه ای گذاشته بود
🌟 که با خطی لرزان ،
🌟 بر روی آن نوشته بود :
👮🏼♂ ای پادشاه !
👮🏼♂ من هر شب با استقامت
👮🏼♂ سرما را تحمل می کردم
👮🏼♂ ولی وعده ی لباس گرمت
👮🏼♂ انرژی مرا گرفت و مرا از پا درآورد
🔰 نکته :
🌟 وعده هایت به دیگران
🌟 گاهی بیش از گمان تو
🌟 برای آنها مهم است
🌟 پس زیر قولت نزن
🌟 چون نمی دانی با خلف وعده
🌟 چه چیز را ویران می کنی .
🇮🇷 @amoomolla
#داستان_کوتاه #وعده #خوش_قولی #وفای_به_عهد