eitaa logo
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
933 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
151 فایل
﷽؛اینجا با هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می‌کنیم. با هم ساقه می‌زنیم و برگ می‌دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
مشاهده در ایتا
دانلود
به آسمان می‌روم و کار آفتاب می‌کنم. با من می‌آیی؟
‌ از خیابان رد شد. به سمت کتابفروشی رفت. عطر خوش بویی که می‌زد حواس همه را به خودش جلب می‌کرد. یک خانواده از کنارش عبور کردند. دختربچه‌ای با چشم‌های سبز و پوستی سبزه. و چشم‌هایی کنجکاو که با لبخندی عمیق او را برانداز می‌کرد. همینطور که در حال عبور از کنار او بودند پره‌های بینی مرد تکان خورد بعد سرش را بالا آورد و کمی بعد هم مثل دخترش داشت در حین عبور، او را می‌پایید. انگار کن دوربینی باشد که به حالت دورانی روی سه پایه می‌چرخد. خانم از همسرش سوالی پرسیده بود. _ بهتر نیست محسن جان؟ و وقتی جوابی نشنیده بود سرش را بالا گرفته بود و همسرش را در حال نگاه کردن به او دیده بود. کم‌کم صورتش سرخ و برافروخته شده بود و بعد هم گام‌هایش را تندتر برداشته بود. این آخرین چیزی بود که او دید. به کتابفروشی رسید. وارد شد. _ سلام وقتتون بخیر. ببخشید کتاب چرا مردها خیانت می‌کنند رو آوردین؟! دفعه پیش گفتید سه‌شنبه میاد. اومدم اونو بگیرم. و می‌بیند که فروشنده هم به او دیده دوخته. ناچار دوباره صدا می‌زند: _ آقا! آوردید؟ و باز هم او گویی هیپنوتیزم شده فقط نگاه می‌کند. _ آقااااا با شماااام! آوردین؟ و دستهای سفیدش را جلوی چشم فروشنده تکان می‌دهد. و همزمان با تکان دستش، دستبند ظریفش با قلبهای طلایی آویزان، تکان می‌خورند و صحنه زیبایی خلق می‌کنند. مرد نگاه از صورت نقاشی شده‌ی دختر می‌گیرد و نفس عمیقی می‌کشد و بعد هم آب دهانش را قورت می‌دهد. حالت چشم‌هایش به خماری می‌زند و خیلی آرام جواب می‌دهد: _ جانم! بفرمایید ، چی خواستید بیارم خدمتتون؟ دختر لبخند تلخی می‌زند و نام کتاب را تکرار می‌کند: _ چرا مردها خیانت می‌کنند؟ مرد لبخند مسخره‌ای می‌زند: _ مردا که خیانت نمیکنن! مردا فقط عاشق میشن، عاشق قشنگا و قشنگیا... بعد هم منتظر عکس‌العمل دختر می‌شود. چند دقیقه بعد زنی جوان با نوزادی زیبا از راه می‌رسند. زن ماهرانه همزمان چادر و نوزادش را نگهداشته. و وقتی وارد می‌شود امیر‌جان گویان لحظه‌ای از صدای خنده‌ی همسرش با آن دختر، لبخند روی لبش می‌ماسد. مرد لبخندش را زود جمع می‌کند. دستپاچه دستی به بینی و بعد پشت سرش می‌کشد. با حرکاتی سریع چند کتاب را جابجا می‌کند و علیک سلامی به کنایه می‌گوید : _ این وقت روز اینجا چیکار می‌کنی؟ به وضوح ابروهای زن جوان توی هم رفته، دستی که با آن چادرش را جلو می‌کشد می‌لرزد و چشم‌هایش عجیب حرف دارند. فروشنده رو به دختر میگوید: _ امروز نداریم، آخر هفته بعد سر بزنید. دختر از مغازه خارج می‌شود. و صدای جر و بحث فروشنده و همسرش را می‌شنود. تا به خانه برسد چند بار دیگر متوجه نگاه بقیه می‌شود. همزمان با مرد همسایه به خانه می‌رسد. مرد همسایه هم او را به حرف می‌گیرد از شارژ ساختمان می‌گوید و از اجاره بالا و آخر هم می‌رسد به چاقی همسرش. و اینکه این دختر چکار می‌کند انقدر استایل جذابی دارد. از او می‌خواهد به همسرش هم مشاوره بدهد. زن همسایه در را باز می‌کند و متوجه گفتگوی آنها می‌شود. از هم جدا می‌شوند و هر کدام وارد خانه‌شان می‌شوند. دختر جلوی آینه ایستاده کمی بعد صدای داد مرد همسایه‌ که می‌گوید: _ خب چاقی ! مگه دروغ میگم؟ و بعد هم صدای شکستن یک ظرف ، و پشتبندش صدای گریه‌ی دختربچه‌ی ۳ ساله‌ی همسایه به گوشش می‌رسد. دختر به یاد اتفاق صبح می‌افتد. جملات دختر جوان توی ذهنش تداعی می‌شود. _ خانم ! عزیزم شالتون افتاده سرتون کنید و دختر که با خشم گفته بود چرا سرم کنم؟ چون تو میگی؟ چون شبیه تو بشم؟ و دختر جوان که با لبخند و طمانینه گفته بود : _ بخاطر من ؟ نه عزیزم چون خدا گفته چون خدا میخواد ما خوشبخت بشیم. چون میخواد زندگیامون گرم بمونه. خدا به زن میل دیده شدن داد و به مرد میل دیدن! اما برای عزیزشون! محرمشون! عشقشون! برای خونه و خونواده ! حالا هر کی اینا رو بیرون خرج کنه در حق اون یکی چیکار کرده؟ نامردی! حتی در حق بقیه هم‌نوعای خودشم! و در حق جامعه‌! یه کم فک کن عزیزم. حق الناس خیلی سنگینه... بعد هم راهش را کشیده بود و رفته بود. حالا وسط سر و صدای دعوای زن و شوهر همسایه دختر یاد آن حرف‌ها افتاده بود. دستش را برد سمت دستمال مرطوب آرایشی و چند دقیقه بعد صورتش فقط نقاشی خدا بود. بکر و دست‌نخورده! چادر سفیدی که صبح با آن نماز خوانده بود را از روی جالباسی کنار آینه برداشت و روی سرش انداخت . موهایش را تو داد و کمی سعی کرد چادر را زیر گلویش سفت بگیرد. کمی صورتش را جلوی آینه چپ و راست کرد و به یک لبخند خودش را مهمان...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ | بی‌تفاوتی جایز نیست! ✏️ رهبر انقلاب: در قضیّه‌ی غزّه، این [وظیفه‌ی] واکنش بر دوش همه‌ی ما وجود دارد؛ باید واکنش نشان بدهیم؛ عدّه‌ای گرسنه‌اند، عدّه‌ای زیر بمبارانند، عدّه‌ای دارند صدتا صدتا به شهادت میرسند. در این جبهه‌بندی‌های متعدّدی که وجود دارد در سطح جهان، در سطح کشور، عالِم ــ چه عالِم دانشگاه، چه عالِم حوزه ــ باید اوّلاً تلاش کند حق را بشناسد، حق مشخّص بشود، در کنار حق بِایستد؛ بی‌تفاوتی، نگاه کردنِ بی‌تفاوت، برای عالِم و دانشمند جایز نیست. ۱۴۰۲/۰۷/۲۵ 📥 سایت | آپارات
📚📖🥰 روز «کتاب و کتابخوانی» بر شما دوست‌داران کتاب مبارک! 🥳 به مناسبت روز یار مهربونِ شما اهالی کتاب، این فهرست بامزه رو از مصائب کتابخوانی براتون آماده کردیم.. 💌 به نظرتون بازم براتون از این نمونه فرسته‌ها بسازیم؟ 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
💠 🔸 امام صادق علیه السلام: مواظب باش که هرگز سخن تعدى آمیزى از دهانت خارج نشود هر چند به قدرت خود و طایفه ات بنازى. 📚 کافی/ج2/ص327/ح3 ✍🏼 در روایات داریم که تعدى و ستم، نعمت را سلب و باعث کینه توزی می شود. عضویت در سرویس های روزانه👇 pay.eitaa.com/v/p/ برای لغو عضویت از لینک بالا اقدام نمایید👆🏼
💠 معنای 🔸امام کاظم علیه السلام: هر کاری که مرد با آن رزقش را به دست آورد، تجارت است. 📚فروع کافی/ج6/ص52 ✍🏼منظور از تجارت در روایات صرفا صادرات و واردات یا داشتن مغازه ای در بازار نیست، هر شغل حلالی که زندگی انسان را اداره کند، تجارت است. عضویت در سرویس های روزانه👇 pay.eitaa.com/v/p/ برای لغو عضویت از لینک بالا اقدام نمایید👆🏼
💠بیداری پس از نماز صبح 🔸امام صادق علیه السلام: به طور حتم، نشستن مرد پس از نماز صبح تا طلوع آفتاب(مشغول ذکر بودن) از سفر دریایی برای جلب رزق و روزی بهتر است. پرسیدند: گاهی کاری داریم و ممکن است زمانش بگذرد. فرمود: پس از نماز درپی کارتان بروید و به ذکر خدا مشغول باشید. چون تا زمانی که وضو باقى است، در حال تعقیب نماز خواهید بود. 📚فروع کافی/ج6/ص62 عضویت در سرویس های روزانه👇 pay.eitaa.com/v/p/ برای لغو عضویت از لینک بالا اقدام نمایید👆🏼
💠 آزمایش 🔸 امام علی(علیه السلام): خداوند بندگانش را با انواع سختی ها مى آزماید و با رنج و کوشش هاى گوناگون به بندگى وادارشان مى کند و با انواع ناخوشایند ها امتحان شان مى کند تا خود بزرگ بینى را از دلهایشان بیرون کند و این رنج و سختی را درهایى گشوده قرار دهد به سوى فضل و بخشش خود و وسایلى آماده براى گذشت و آمرزش خویش. 📚 نهج البلاغه/خ192 pay.eitaa.com/v/p/ ❤️ @anarstory
💠 سختی مومن 🔸 پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : مومن، با پنج سختى دست به گریبان است: 1️⃣ مومنى دیگر که به او حسادت مى ورزد، 2️⃣ منافقى که او را دشمن مى دارد، 3️⃣ کافرى که با او مى جنگد، 4️⃣ نفْسى که با او کشمکش مى کند 5️⃣ شیطانى که در صدد گمراه کردن اوست. 📚 کنزالعمال/ص809 pay.eitaa.com/v/p/ ❤️ @anarstory
2_144193254609718701.mp3
5.01M
🌸 (س) 💐زن نگو، بگو قهرمان عاشورا 💐زن نگو، بگو بهترین زن دنیا 🎙
دختر هستید. در روستا زندگی می‌کنید. خوش بر و رو هم هستید. خب. که چی؟ دارید گوسپندان را به چرا می‌برید. یکی از چوپانها خیلی جوان برازنده ای است. بسیار خب. نامش ارسلان است. قد بلند. سینه ستبر. چهار شانه. ارسلان گوسپندانش را به شما سپرده. خودش رفته تا یکی از پسران خان ده بالا را ادب کند. شما در ذهن‌تان یک خانه در کنار جاده ده ساخته‌اید و در کنار ارسلان دارید زندگی می‌کنید. خیلی‌ هم عالی‌. طرفهای غروب با نگرانی به سمت ده بر می‌گردید. جنازه ارسلان روی اسبش انداخته شده و در گرگ و میش غروب به سمت ده می‌رود. مردم دور اسب را گرفته‌اند. پسر خان تفنگش را با افتخار بالا گرفته. بذر کینه در سینه شما کاشته می‌شود. یک هفته فرصت دارید نقشه ای برای انتقام بکشید‌. هفته بعد پسر خان به فرنگ بر می‌گردد.
📌بازگشت به ایرانشهر 🔻مراسم تشییع و بدرقه دکتر اسلامی ندوشن ✅ با سخنرانی دکتر جلال الدینی کزازی 🗓زمان: سه شنبه ۳۰ آبان ماه 🕰ساعت ۹ صبح 🏡مکان: دبیرستان ماندگار ایرانشهر 🌐لینک ایتا شهرداری یزد👇👇👇 🆔https://eitaa.com/yazd_shahr 💠مدیریت ارتباطات و امور بین‌الملل شهرداری یزد
🔴 عاشق چایی لیوان بزرگ شدم :))
آشنایی با واژه «مستضعف» در اندیشه آیت الله مصباح یزدی(قدس سره) گزارشی مختصر از واژه مستضعف، برگرفته از آثار نوشتاری و گفتاری آیت الله مصباح یزدی(قدس سره) 🇮🇷 @Sh_Aviny
📢 🔵 استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری: «در فضای مجازی باید فعالیت کنیم ولی فعالیت ما در فضای مجازی نباید مصداق این شعر باشد که: «رفت غلامی که آبِ جوی آرد/ جویِ آب آمد و غلام بِبُرْد»! واقعاً یک طراحی بزرگی کرده‌اند برای استحاله فرهنگی مخاطبان خودشان. اگر با انگیزۀ درگیری با دشمن وارد فضای مجازی نشوید حذف می‌شوید. یعنی اگر نمی‌خواهید بروید که با پرچمداران آنها و با طرحشان درگیر بشوید، حتماً شما را حذف می‌کنند. باید طرح شما طرح درگیری باشد و به اندازه هم بروید. خدا رحمت استاد ما سید منیرالدین حسینی را. یکی از شاگردانشان نقل می‌کردند که: در اول انقلاب، یکی از مجلات زنان را، که تصاویر مبتذلی هم داشت، به ما داده بودند که ارزیابی کنیم و گزارش تهیه کنیم. ایشان به شاگردان سفارش کرده بودند: "این‌گونه نگاه کنید که این‌جور مجلات پر از مار و عقربِ جهنمی است. مراقب باشید که شما را نیش نزنند! تصویری را یک‌بار که دیدید، روی آن را با کاغذی بپوشانید و چسب بزنید (تا دوباره آن تصویر را نبینید) و نکاتتان را روی آن کاغذ بنویسید و هیچ‌وقت بدون وضو وارد این کار نشوید و..." انسان باید دائم توجه داشته باشد و با یک برنامه‌ای، به فضای مجازی ورود و خروج کند. فقط بحث ابتذال‌ها نیست، بعضی اخبارش که از سمت دشمن ارسال می‌شود، خطرناک‌تر از ابتذال است.، مجموعه فضایی که برای ذهن آدم ایجاد می‌کنند و درکی که از شرایط ایجاد می‌کنند درکی است که بیم و امید افراد را به هم می‌ریزد. الآن شما خیال می‌کنید چرا بعضی از حزب‌اللهی‌های ما شرمندگی از انقلاب دارند؟ به خاطر اینکه جنگ روانی دشمن با همین رسانه اتفاق می‌افتد و نقطه‌قوت‌های ما را به تبدیل به نقطه‌ضعف کرده و نقطه‌ضعف‌های خودشان را تبدل به نقطه قوت کرده‌اند. آنها تدریجاً یک مجموعه اطلاعاتی به مخاطبان می‌دهند که تحلیل آنها و افق آنها را عوض می‌کند. این خیلی خطرناک‌تر از ابتذال است، ما در مقابل یک چنین چیزی هستیم. در چنین فضایی باید دائم توکل و توسل داشته باشیم و توجه داشته باشیم و آنجایی که به بن‌بست می‌خوریم برگردیم و نظام فکری خودمان و اطلاعات خودمان را تقویت کنیم. نه اینکه پنج سال در این فضا باشیم و بعد آرام‌آرام خدای‌ناکرده انحراف فرهنگی و فکری و اعتقادی پیدا کنیم و سرباز آن طرف بشویم! برای دفع این خطر، مراقبه و دقت لازم است. این خیلی نکتۀ مهمی است.»
سلسله کارگاه‌های نویسندگی 🔰وَرز قلم🔰 با حضور استاد محترم: ✨ خانم فاطمه زهرا بختیاری جلسه نهم: زد و خورد سه‌شنبه ۱۴۰۲/۰۸/۳۰ ساعت ۲۰:۳۰ در ناربانو
4_5976423743726030712.mp3
11.8M
🎧 صوت کامل بیانات صبح امروز رهبر انقلاب در دیدار مدال‌آوران و قهرمانان ورزش کشور. ۱۴۰۲/۹/۱ 💻 Farsi.Khamenei.ir