انباز
#شهید_مطهری: ابن خلدون در مقدمه خويش فصلى دارد تحت عنوان «فَصْلٌ فِى الْحِجابِ كَيْفَ يَقَعُ فِى الد
✳️ حجاب حلال، حجاب حرام
ویرایشی از متن #سلمان_کدیور
...
دو نوع حجاب در فرهنگ جوامع اسلامی وجود دارد:
نخست، #حجاب_زنان، که میفرمایند زنان به مثابه عورت باید پوشانده باشند و اگر چنین نکنند فساد عالمگیر میشود.
برخی مدعیاند از شیوع برهنگی زنان جوامع سقوط میکنند.
دوم، #حجاب_حاکمان_از_مردم به این معنی که حاکمان حق ندارند میان خودشان و مردمشان حجابی قرار دهند، چنانکه ملت برای دسترسی به حاکم، مجبور شوند از چند دربان و منشی و... عبور کنند. بلکه باید مردم بتوانند بدون واسطه و لکنت، آنان را مورد پرسش و نقد قرار دهند.
🔻
در مورد حدود و ثغور و فلسفه و کارکرد حجاب زنان، میان علما و دانشمندان اختلاف بسیار است.
اما در مورد حجاب حاکمان از مردم، اسلام به صراحت در دهها آیه و حدیث و سیره و سنت، بر آن تأکید فراوان کرده و آن را جزو بدیهیات حکومت اسلامی و واجب عینی خوانده است و در آن شبههای نیست.
اما جالب این است که برای اجرای حجاب نوع نخست (حجاب زن به مثابه مقابله با فساد) چه دم و دستگاه قانونی و تبلیغاتی و قضایی و نظامی و... برپا ساختهاند و چه بگیر و ببندها راه انداختهاند؛ گویا که از اصول دین باشد.
در عوض از حرام بودن حجاب نوع دوم (حجاب حاکم از ملت) نه تنها سخنی به میان نمیآید که اگر بگویی هم به هزار برچسب، متهم میشوی.
❌
در جامعهای که
بدیهیات اسلام در نحوه حکمرانی رعایت نمیشود،
در سیاستهای فرهنگی و مالی و اجرایی به سادگی حدود اسلام نقض میشود،
در نحوه توزیع ثروت، رفع تبعیض و رسیدگی به حقوق عمومی، تامین نیازهای محرومین و مستضعفین و پاسخگویی حاکمان در قبال رفتارهایشان، اسلام و قرآن کنار زده میشود،
و رتبه فسادش در سطح بین المللی سالبهسال درشتتر میشود،
در چنین جامعهای، پافشاری بر حجاب زنان به عنوان #نماد جامعه اسلامی، نوعی سخره گرفتن اسلام و وهن مسلمانی است.
https://t.me/falaakhon/3410
https://www.instagram.com/p/CRUe7ctNnJ_/?utm_medium=copy_link
#پوشش_اسلامی_زنان
اصل #حجاب_زنان امری واجب است اما حکم شرعی #حجاب، یک حکم پسین است.
پسین بودن حجاب دارای دو رکن اصلی است:
اولا اصل حجاب امری واجب است اما براساس آیات و روایات، حجاب شرعی در ذات خود قید عرفیت را دارد. یعنی همانگونه که از آیات قرآن و روایات اهل بیت، حدود دارای انضباطی برای حجاب استنباط میشود، تأثیر نسبی عرفهای متفاوت بر اندازه، نوع و شکل مطلوب حجاب نیز به دست میآید.
ثانیا شرائط حکیمانه برای ابلاغ حکم الهی آن است که برای اکثریت قاطع مردم جامعه، نظراً پسندیده و عملاً پذیرفته باشد، بهگونهای که نتیجه نظرسنجیها، برآیند کلی جامعه را همدل و همراه با حکم شرعی حجاب نشان دهد و مخالفان، استثناهایی به حساب آیند که کنترل آنها از راه نظارت عمومی (در رتبه نخست) یا قدرت حکومت (در رتبۀ بعدی) معقول و نتیجهبخش باشد. تکلیف اولی و اصلی نهاد دین و حکومت نیز، فراهم کردن همین شرائط است.