#شهید_مطهری:
مىگويند در زمان رياست مرحوم #آقا_نجفى_اصفهانى يك روز عدهاى كه نام طلبه روى خود گذاشته بودند ولى طلبه واقعى نبودند (طلاب واقعى هميشه از اين گونه اعمال و ماجراها خود را دور نگه مىداشتند) در حالى كه نفَس مىزدند و يك دايره شكسته و يك دمبك شكسته در دست داشتند آمدند به منزل مرحوم آقا نجفى.
ايشان پرسيدند چه خبر است؟ از كجا مىآييد؟ اينها چيست در دست شما؟
گفتند در مدرسه بوديم كه به ما اطلاع دادند در چندين خانه آن طرف مدرسه مجلس عروسى است و در آنجا دايره و دمبك مىزنند. از پشت بام مدرسه از روى بامهاى خانهها از اين پشت بام به آن پشت بام رفتيم تا به آن خانه رسيديم. داخل آن خانه شديم و مردم را زديم و دايره و دمبك آنها را شكستيم. يكى از آنها جلو آمد و گفت: من خودم رفتم جلو سيلى محكمى به گوش عروس زدم.
مرحوم آقا نجفى گفت: حقيقتاً نهى از منكر هم همين است كه شما كرديد!
چندين منكر به نام نهى از منكر مرتكب شديد:
اولًا مجلس عروسى بوده.
ثانياً شما حق تجسس نداشتهايد.
ثالثاً شما چه حق داشتهايد از پشت بامهاى مردم برويد.
رابعاً كى به شما اجازه داده كه برويد و زدوخورد كنيد؟
نظاير اين داستان در گذشته زياد بوده است؛ خوشبختانه حالا نيست، ولى حالا هم بايد بدانيم بسيارى از نهى از منكرها روى قانون امر به معروف و نهى از منكر نيست، بلكه خود آنها منكراتى است كه بايد جلوى آنها گرفته شود.
#ده_گفتار
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
✅♨️
#شهید_مطهری:
در اخبار وارد شده كه امر به معروف و نهى از منكر سه مرحله و سه مقام دارد:
مرحله قلب، مرحله زبان، مرحله يد و عمل.
ما معمولًا از مرحله قلب به جاى آنكه اخلاص و حسن نيت و علاقه به سرنوشت مسلمانان را درك كنيم، جوش و خروش و عصبانيتهاى بيجا مىفهميم؛
و از مرحله زبان به جاى آنكه بيانهاى روشنكننده و منطقى بفهميم كه قرآن مىفرمايد: ادْعُ الى سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ (نحل 125)، موعظهها و پندهاى تحكمآميز مىفهميم؛
و از مرحله يد و عمل هم به جاى اينكه تبليغ عملى و حسن عمل و همچنين تدابير عملى بفهميم، تنها اين مطلب را فهميدهايم كه بايد اعمال زور كرد.
روى هم رفته ما براى گفتن ونوشتن و خطابه و مقاله زياده از حد، اعجاز قائليم؛ خيال مىكنيم با گفتن و زبان، كار درست مىشود، در صورتى كه:
سعديا گر چه سخندان و مصالحگويى
به عمل كار برآيد به سخندانى نيست
در حديث است: كونوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَيْرِ الْسِنَتِكُمْ،1️⃣ مردم را به دين حق و صلاح دعوت كنيد اما با ابزارى غير از ابزار زبان يعنى با ابزار عمل.
در حديث ديگرى است -كه معمولًا مورد استناد فقها در باب امر به معروف و نهى از منكر است- كه: ما جَعَلَ اللَّهُ بَسْطَ اللِّسانِ وَ كَفَّ الْيَدِ وَ انَّما جَعَلَهُما يَبْسُطانِ مَعاً وَ يَكُفّانِ مَعاً؛2️⃣ يعنى چنين نيست كه خدا اجازه داده باشد كه تنها زبان باز باشد ولى دست بسته باشد، بلكه اگر باز است هر دو بايد باز باشد و اگر مىخواهد بسته باشد هر دو بسته باشد، يعنى اگر عمل در كار نباشد خوب است زبان هم بسته باشد.
...
بالضروره، گفتن و نوشتن خصوصاً اگر همان طورى باشد كه قرآن فرموده، حكمت و موعظه حسنه باشد، حقايق را روشن كند، تنها به صورت پندهاى تحكمآميز و آمرانه نباشد، شرط لازمى است ولى به اصطلاح شرط كافى و يا علت تامّه نيست. و چون از زبان بيش از اندازه انتظار داريم و از گوش مردم هم بيش از اندازه انتظار داريم و مىخواهيم تنها با زبان و گوش همه كارها را انجام دهيم و انجام نمىشود، ناراحت مىشويم و ناله و فغان مىكنيم و مىگوييم:
گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من
آنچه البته به جايى نرسد فرياد است
اين شعر براى ما در همه زمانها صادق بوده و هست. فكر نمىكنيم كه ما اشتباه مىكنيم، ما بيش از اندازه از اين گوش و زبان بيچاره انتظار داريم. گاهى هم -بلكه بيشتر اوقات- بايد از راه عمل و چشم استفاده كنيم، ما با دست خود و عمل خود خوب رفتار كنيم تا آنها با چشم خودشان ببينند؛ يك مقدارى هم به اين گوش و زبان بيچاره استراحت بدهيم.
#ده_گفتار
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
——
پ.ن:
1️⃣ الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 78
2️⃣ الكافي (ط - الإسلامية)، ج5، ص: 55
#شهید_مطهری:
هر كارى منطقى مخصوص به خود دارد كه كليد آن كار است.
چيزى را كه ما خوب شناختهايم و بيش از اندازه برايش اثر قائل شديم
اولا بیش از اندازه به زبان ارزش قائل شدهایم، نه به عمل،
ثانیا در عمل هم توجه به عمل فردى بود نه #عمل_اجتماعى.
ثالثا چيزى كه بيش از هر چيز ديگر مورد غفلت است دخالت #منطق در امر به معروف و نهی از منکر است.
مقصود اين است كه بايد تدابير عملى انديشيد و بايد ديد چه طرز عملى، مردم را نسبت به فلان كار نيك تشويق مىكند و از فلان عمل زشت، باز مىدارد.
#ده_گفتار
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
(با تلخیص و اندکی تغییر در عبارت)
انباز
#شهید_مطهری: هر كارى منطقى مخصوص به خود دارد كه كليد آن كار است. چيزى را كه ما خوب شناختهايم و بيش
#شهید_مطهری:
1. در مقالهاى با عنوان «خروارها پند و نصيحت» آمده:
«يك جو درمان بهتر از صد خروار نسخه است. چندين سال پيش در يكى از شهرهاى كوچك واقع در ايالات فيلادلفيا (امريكا) زنها مبتلا به #قماربازى شده بودند. ابتدا كشيشها و روزنامهنويسها و خطبا و فصحا تا مىتوانستند راجع به بدى قمار خصوصاً براى زنها گفتند و نوشتند، ولى مثل همين حرفهاى خودمانى مانند گردو روى گنبد سُر خورد و پايين افتاد و به جايى نرسيد، تا آنكه شهردار محل به فكر افتاد يكىدوتا باشگاه و نمايشگاه هنرى زنانه داير كند و سرگرميهاى مناسب در آنجا فراهم نمايد، از قبيل نمايش بچههاى چاق و تندرست و جايزه دادن به مادران كاردان، و از قبيل كارهاى دستى و غيره، كه هركدام برنامه و ترتيبات خاصى داشت و مردم را سرِ ذوق مىآورد. دو سه سالى از اين جريان گذشت كه زنهاى آن شهر بكلى قمار را فراموش كردند.
اين را مىگويند چاره عملى و تدبير عملى. اين، معناى دخالت دادن منطق و تدبير است در مبارزه با منكرات. اگر آنها مىخواستند به موعظهها و خطابههاى كشيشان و مقالهها و روزنامهها قناعت كنند مىبايست براى هميشه بنشينند و مثل ما بگويند:
گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من
آنچه البته به جايى نرسد فرياد است
2. از قديم در ميان ما معروف است كه زنها زياد #غيبت مىكنند. الان هم زنهاى قديمى و محجّبه در عين اينكه اهل نماز و روزه و مسجد و عبادت هستند زياد غيبت مىكنند، چرا؟ زيرا محيط خانوادگى قديمى ما با آن سبكى كه بود طورى است كه زن بيچاره اگر غيبت نكند حرف ديگر و كار ديگر ندارد. اهل علم و معرفت و كتاب كه نيست. اهل هنر و كاردستى و صنعت كه نيست. در حال فراغت از زحمات خانه سرگرمى ديگرى ندارد جز اينكه دور هم جمع شوند و غيبت كنند.
روح بالاخره غذا مىخواهد. وقتى غذاى صحيح نرسيد، از گوشت مرده تغذيه مىكند: ايُحِبُّ احَدُكُمْ انْ يَأْكُلَ لَحْمَ اخيهِ مَيْتاً (حجرات 12)
در حديث راجع به غيبت وارد شده كه: الْغَيْبَةُ ادامُ كِلابِ النّارِ؛ غيبت خورش سگهاى جهنم است.
ما تاكنون هرچه خواستهايم جلوى اين عمل را بگيريم از راه موعظه و زبان بوده، در فكر چاره عملى و تدبير منطقى نبودهايم، قهراً بدون اثر مانده، بعد به جاى آنكه خودمان و طرز عمل خودمان را متهم نماييم زنهاى بيچاره را متهم كردهايم كه جنس آنها چنين و چنان است.
3. همچنين امروز در محيط زنهاى متجدد و فرنگىمآب ما بيمارى ديگرى وجود دارد و آن بيمارى هوسبازى و ولو بودن در حاشيه خيابانها و پيروى مفرط از مدپرستى و اسراف و تجمل است به طورى كه در اخبار روزنامهها مىخوانيم كه اروپاييان اعتراف دارند كه در اين امور زنهاى ايرانى در جهان درجه اولاند. اين را هم مىخواهيم با زبان و موعظه و يا ملامت و طعنه علاج كنيم و البته با اين وسائل چارهپذير نيست.
✅🔻
اگر روزى توفيق پيدا كنيم كه عملًا در فكر چارهجويى بيفتيم و منطق را در امر به معروف و نهى از منكر دخالت دهيم همه اين مشكلات به خوبى و آسانى حل مىشود.
#ده_گفتار
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر