eitaa logo
انباز
276 دنبال‌کننده
431 عکس
88 ویدیو
27 فایل
انباز: شریک، دوست، مانند و همتا، محبوب و معشوق. جایی کوچک برای فعالیت دینی ایتا: https://eitaa.com/anbaz60 تلگرام: https://t.me/anbaz60 ادمین: @Sajjaddinparast60 پست اول کانال: https://eitaa.com/anbaz60/2 وبلاگ: http://sdinparasti60.parsiblog.com/
مشاهده در ایتا
دانلود
✅♨️ : در اخبار وارد شده كه امر به معروف و نهى از منكر سه مرحله و سه مقام دارد: مرحله قلب، مرحله زبان، مرحله يد و عمل. ما معمولًا از مرحله قلب به جاى آنكه اخلاص و حسن نيت و علاقه به سرنوشت مسلمانان را درك كنيم، جوش و خروش و عصبانيتهاى بيجا مى‏فهميم؛ و از مرحله زبان به جاى آنكه بيانهاى روشن‌كننده و منطقى بفهميم كه قرآن مى‏فرمايد: ادْعُ الى‏ سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ (نحل 125)، موعظه‏ها و پندهاى تحكم‌آميز مى‏فهميم؛ و از مرحله يد و عمل هم به جاى اينكه تبليغ عملى و حسن عمل و همچنين تدابير عملى بفهميم، تنها اين مطلب را فهميده‏ايم كه بايد اعمال زور كرد. روى هم رفته ما براى گفتن ونوشتن و خطابه و مقاله زياده از حد، اعجاز قائليم؛ خيال مى‏كنيم با گفتن و زبان، كار درست مى‏شود، در صورتى كه: سعديا گر چه سخندان و مصالح‌گويى به عمل كار برآيد به سخندانى نيست‏ در حديث است: كونوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَيْرِ الْسِنَتِكُمْ،1️⃣ مردم را به دين حق و صلاح دعوت كنيد اما با ابزارى غير از ابزار زبان يعنى با ابزار عمل. در حديث ديگرى است -كه معمولًا مورد استناد فقها در باب امر به معروف و نهى از منكر است- كه: ما جَعَلَ اللَّهُ بَسْطَ اللِّسانِ وَ كَفَّ الْيَدِ وَ انَّما جَعَلَهُما يَبْسُطانِ مَعاً وَ يَكُفّانِ مَعاً؛2️⃣ يعنى چنين نيست كه خدا اجازه داده باشد كه تنها زبان باز باشد ولى دست بسته باشد، بلكه اگر باز است هر دو بايد باز باشد و اگر مى‏خواهد بسته باشد هر دو بسته باشد، يعنى اگر عمل در كار نباشد خوب است زبان هم بسته باشد. ... بالضروره، گفتن و نوشتن خصوصاً اگر همان طورى باشد كه قرآن فرموده، حكمت و موعظه حسنه باشد، حقايق را روشن كند، تنها به صورت پندهاى تحكم‌آميز و آمرانه نباشد، شرط لازمى است ولى به اصطلاح شرط كافى و يا علت تامّه نيست. و چون از زبان بيش از اندازه انتظار داريم و از گوش مردم هم بيش از اندازه انتظار داريم و مى‏خواهيم تنها با زبان و گوش همه كارها را انجام دهيم و انجام نمى‏شود، ناراحت مى‏شويم و ناله و فغان مى‏كنيم و مى‏گوييم: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من آنچه البته به جايى نرسد فرياد است‏ اين شعر براى ما در همه زمانها صادق بوده و هست. فكر نمى‏كنيم كه ما اشتباه مى‏كنيم، ما بيش از اندازه از اين گوش و زبان بيچاره انتظار داريم. گاهى هم -بلكه بيشتر اوقات- بايد از راه عمل و چشم استفاده كنيم، ما با دست خود و عمل خود خوب رفتار كنيم تا آنها با چشم خودشان ببينند؛ يك مقدارى هم به اين گوش و زبان بيچاره استراحت بدهيم. —— پ.ن: 1️⃣ الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص: 78 2️⃣ الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏5، ص: 55
: هر كارى منطقى مخصوص به خود دارد كه كليد آن كار است. چيزى را كه ما خوب شناخته‏ايم و بيش از اندازه برايش اثر قائل شديم اولا بیش از اندازه به زبان ارزش قائل شده‌ایم، نه به عمل، ثانیا در عمل هم توجه به عمل فردى بود نه . ثالثا چيزى كه بيش از هر چيز ديگر مورد غفلت است دخالت در امر به معروف و نهی از منکر است. مقصود اين است كه بايد تدابير عملى انديشيد و بايد ديد چه طرز عملى، مردم را نسبت به فلان كار نيك تشويق مى‏كند و از فلان عمل زشت، باز مى‏دارد. (با تلخیص و اندکی تغییر در عبارت)
انباز
#شهید_مطهری: هر كارى منطقى مخصوص به خود دارد كه كليد آن كار است. چيزى را كه ما خوب شناخته‏ايم و بيش
: 1. در مقاله‏اى با عنوان «خروارها پند و نصيحت» آمده: «يك جو درمان بهتر از صد خروار نسخه است. چندين سال پيش در يكى از شهرهاى كوچك واقع در ايالات فيلادلفيا (امريكا) زنها مبتلا به شده بودند. ابتدا كشيشها و روزنامه‌نويسها و خطبا و فصحا تا مى‏توانستند راجع به بدى قمار خصوصاً براى زنها گفتند و نوشتند، ولى مثل همين حرفهاى خودمانى مانند گردو روى گنبد سُر خورد و پايين افتاد و به جايى نرسيد، تا آنكه شهردار محل به فكر افتاد يكى‌دوتا باشگاه و نمايشگاه هنرى زنانه داير كند و سرگرميهاى مناسب در آنجا فراهم نمايد، از قبيل نمايش بچه‏هاى چاق و تندرست و جايزه دادن به مادران كاردان، و از قبيل كارهاى دستى و غيره، كه هركدام برنامه و ترتيبات خاصى داشت و مردم را سرِ ذوق مى‏آورد. دو سه سالى از اين جريان گذشت كه زنهاى آن شهر بكلى قمار را فراموش كردند. اين را مى‏گويند چاره عملى و تدبير عملى. اين، معناى دخالت دادن منطق و تدبير است در مبارزه با منكرات. اگر آنها مى‏خواستند به موعظه‏ها و خطابه‏هاى كشيشان و مقاله‏ها و روزنامه‏ها قناعت كنند مى‏بايست براى هميشه بنشينند و مثل ما بگويند: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من آنچه البته به جايى نرسد فرياد است‏ 2. از قديم در ميان ما معروف است كه زنها زياد مى‏كنند. الان هم زنهاى قديمى و محجّبه در عين اينكه اهل نماز و روزه و مسجد و عبادت هستند زياد غيبت مى‏كنند، چرا؟ زيرا محيط خانوادگى قديمى ما با آن سبكى كه بود طورى است كه زن بيچاره اگر غيبت نكند حرف ديگر و كار ديگر ندارد. اهل علم و معرفت و كتاب كه نيست. اهل هنر و كاردستى و صنعت كه نيست. در حال فراغت از زحمات خانه سرگرمى ديگرى ندارد جز اينكه دور هم جمع شوند و غيبت كنند. روح بالاخره غذا مى‏خواهد. وقتى غذاى صحيح نرسيد، از گوشت مرده تغذيه مى‏كند: ايُحِبُّ احَدُكُمْ انْ يَأْكُلَ لَحْمَ اخيهِ مَيْتاً (حجرات 12) در حديث راجع به غيبت وارد شده كه: الْغَيْبَةُ ادامُ كِلابِ النّارِ؛ غيبت خورش سگهاى جهنم است. ما تاكنون هرچه خواسته‏ايم جلوى اين عمل را بگيريم از راه موعظه و زبان بوده، در فكر چاره عملى و تدبير منطقى نبوده‏ايم، قهراً بدون اثر مانده، بعد به جاى آنكه خودمان و طرز عمل خودمان را متهم نماييم زنهاى بيچاره را متهم كرده‏ايم كه جنس آنها چنين و چنان است. 3. همچنين امروز در محيط زنهاى متجدد و فرنگى‌مآب ما بيمارى ديگرى وجود دارد و آن بيمارى هوسبازى و ولو بودن در حاشيه خيابانها و پيروى مفرط از مدپرستى و اسراف و تجمل است به طورى كه در اخبار روزنامه‏ها مى‏خوانيم كه اروپاييان اعتراف دارند كه در اين امور زنهاى ايرانى در جهان درجه اول‏اند. اين را هم مى‏خواهيم با زبان و موعظه و يا ملامت و طعنه علاج كنيم و البته با اين وسائل چاره‌پذير نيست. ✅🔻 اگر روزى توفيق پيدا كنيم كه عملًا در فكر چاره‌جويى بيفتيم و منطق را در امر به معروف و نهى از منكر دخالت دهيم همه اين مشكلات به خوبى و آسانى حل مى‏شود.
کسانی که نگاهی به آسیب‌های دین‌شناسی دارند و با برخوردهای نادرست دیگران در این مسیر مواجه شده‌اند، می‌توانند با مطالعۀ کتاب «» ، سابقه‌ای از این کشاکش‌ها ببینند و با آن شهید بزرگوار، احساس همدردی کنند.1️⃣ ملاحظه حالات روانشناختی و اخلاقی شهید مطهری نیز بسیار درس‌آموز است؛ می‌توان فضائل ایشان را آموخت، و شاید بتوان برای بهتر از او بودن، تلاش کرد. —— 1️⃣ فإِنْ كَذَّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ جاؤُ بِالْبَيِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ الْكِتابِ الْمُنيرِ (آل‏عمران 184)
انباز
کسانی که نگاهی به آسیب‌های دین‌شناسی دارند و با برخوردهای نادرست دیگران در این مسیر مواجه شده‌اند، م
یکی از نکاتی که در قلمِ ناقدِ است و همان سبک را از بعضی از طلاب درس‌خوان هم دیده‌ام، این است که بعد از بیان یک مطلب، می‌گویند «فافهم» یا «فتأمل» یا «خذ و اغتنم» و امثال آن. کاربرد این عبارات در کتب درسی یا برخی نامه‌نگاری‌ها از آن باب است که استاد صاحب نظری احتمال می‌دهد شاگرد/شاگردان از نکته دقیق مطلبش غفلت کنند و به حق مطلب نرسند. اما وقتی مخاطب او شخص دقیق‌النظری مثل است، دیگر «فافهم» برای چیست؟ خصوصا که او در نوع خود اگر بی‌نظیر نباشد، قطعا کم‌نظیر است و غالب ما محتاجیم به شنیدن ده‌ها «فافهم» و «خذ و اغتنم» از آن محقق والامقام. شاید شهید مطهری هم خواسته به نوعی، از پشت این عبارات، تعریض بیاورد، که یک بار فرموده: «از چیزی نفهمیدم». وقتی با کسی گفتگو می‌کنم و او قاعدتا اهل دقت در کلمات است یا سخن من چندان سخن پیچیده‌ای نیست، چرا باید بگویم «خذ و اغتنم»؟ کلاس داره؟! خیلی خوبه که درباره عادات خودمون، از جمله عادات قلمی و زبانی‌مون فکر کنیم و اگر اشکالی دارند، اصلاح کنیم.
انباز
#شهید_مطهری: در تاريخ اسلام خودمان، تنها در صدر اسلام است كه مى‏بينيم بانوان نقش مؤثرى از نظر سياسى
: عايشه همواره زنان انصار را اينچنين ستايش مى‏كرد: «مرحبا به زنان انصار. همينكه آيات سوره نور نازل شد يك نفر از آنان ديده نشد كه مانند سابق بيرون بيابد. سر خود را با روسری‌هاى مشكى مى‏پوشيدند. گويى كلاغ روى سرشان نشسته است.» در سنن ابو داود جلد 2 صفحه 382 همين مطلب را از امّ سلمه نقل مى‏كند با اين تفاوت كه امّ سلمه مى‏گويد: «پس از آنكه آيه سوره احزاب (يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابيبِهِنَّ) نازل شد زنان انصار چنين كردند.».1️⃣ —— پ.ن: 1️⃣نکتۀ اساسی این دو روایت آن است که مردم مخاطب قرآن، به راحتی تکلیف جلباب را پذیرفتند. این مسئله مبتنی بر علل فرهنگی است که پیش از سوره احزاب با حکمت الهی تدبیر شده بود، و ادبیات آیه 59 احزاب نیز گویای همین معنا است.
: بعدها بر اثر معاشرت اعراب مسلمان با تازه مسلمانان غير عرب، حجاب از آنچه در زمان رسول اكرم وجود داشت شديدتر شد نه اينكه اسلام اساساً به پوشش زن هيچ عنايتى نداشته است. از سخنان نهرو برمى‏آيد كه روميان نيز (شايد تحت تأثير قوم يهود) حجاب داشته‏اند و رسم حرمسرادارى نيز از روم و ايران به دربار خلفاى اسلامى راه يافت. اين نكته را ديگران نيز تأييد كرده‏اند.
انباز
#شهید_مطهری: بعدها بر اثر معاشرت اعراب مسلمان با تازه مسلمانان غير عرب، حجاب از آنچه در زمان رسول اك
: در ميان اعرابِ جاهليت پوشش نبود1️⃣ و در عين حال امنيت فردى به واسطه زندگى خاص قبيله‏اى و بدوى وجود داشت؛ يعنى در همان وقت كه در ايران، ناامنى فردى و تجاوز به ناموس به حد اعلى وجود داشت و پوشش هم بود، در عربستان اين گونه تجاوز بين افراد قبائل وجود نداشت. امنيتى كه در زندگى قبيله‏اى وجود نداشت يعنى امنيت گروهى بود و اين گونه عدم امنيت‏ها را پوشش نمى‏تواند چاره نمايد. به اين معنى كه قبيله‏اى به قبيله ديگر شبيخون مى‏زد. در اين شبيخونها كه به وسيله قبيله بيگانه انجام مى‏شد همه چيز دستخوش غارت مى‏گرديد، هم مرد اسير مى‏شد و هم زن، پوشش زن براى او امنيت نمى‏آورد. زندگى اعراب جاهليت با همه تفاوت عظيم و فاحشى كه با زندگى صنعتى و ماشينى عصر ما داشته، از اين جهت مانند عصر ما بوده يعنى فحشا و زنا حتى در مورد زنان شوهردار فراوان بوده است. ولى به خاطر يك نوع دموكراسى و نبودن حكومت استبدادى كسى زن كسى را به زور از خانه‏اش بيرون نمى‏كشيد. با اين تفاوت كه نوعى عدم در زندگى ماشينى امروز هست كه در آن عصر نبود. پوشش براى جلوگيرى از تجاوز كسانى است كه در يك جا زندگى مى‏كنند.2️⃣ برحسب خوى و عادت قبيله‏اى بين افراد يك قبيله اين‏جور تجاوزها وجود نداشته است. لهذا نمى‏توانيم بگوييم كه اسلام صرفاً به خاطر برقرار ساختن امنيت دستور پوشش را وضع كرد. نمى‏خواهيم بگوييم كه مسأله امنيت زن از گزند تجاوز مرد به هيچ وجه مورد توجه قرآن کریم نبوده است، یا در عصر ما اين فلسفه بى‏مورد است و امنيت كامل براى زن از ناحيه تجاوزات مردانه برقرار است؛ بلکه تجاوزات به عنف كه در كشورهاى به اصطلاح پيشرفته همه روزه رخ مى‏دهد، در روزنامه‏هاى ما هم منعكس است. —— پ.ن: 1️⃣ ظاهرا مراد شهید مطهری این است که پوشش خاص مورد نظر شرع اسلام نداشتند. 2️⃣ با توجه به اینکه طبق آیه 59 احزاب، حجاب واجب شده تا زنان آزار نبینند، آیا از مطالب شهید مطهری چنین برمی‌آید که این آیه، حجاب را بر زنانی لازم می‌داند که شهروند یک حکومت مرکزی باشند؟
: ابن خلدون در مقدمه خويش فصلى دارد تحت عنوان «فَصْلٌ فِى الْحِجابِ كَيْفَ يَقَعُ فِى الدُّوَلِ وَ انَّهُ يَعْظُمُ عِنْدَ الْهَرَمِ». در اين فصل بيان مى‏كند كه حكومتها در بَدو تشكيل ميان خود و مردم حائل و فاصله‏اى قرار نمى‏دهند ولى تدريجاً حائل و پرده ميان حاكم و مردم ضخيم‏تر مى‏شود تا بالأخره عواقب ناگوارى به وجود مى‏آورد. ابن خلدون كلمه «حجاب» را به معنى پرده و حائل (نه پوشش) به كار برده است.
هدایت شده از هادیانه ها
⏳ ساعت صفر خدمت⏳ 👳‍♂لوازم سفر رو آماده کن... ✍خدمت یکی از فضلای حوزه بودم که بعد عمری و و و فراوان در سن چهل و دو سالگی راهی دیار خودش بود 🔹پذیرش از او به قدری در شهرشان بالاست که طیف زیادی از متدینین از آمدن او خشنوداند و از امام جمعه و رئیس حوزه علمیه تا فعالان شاخص و شهر آمدند پای کارش 🔹 او تجربه منبرهای چندهزار نفری و کشاندن فعالان شاخص شهر پای کارهای مختلف و راه انداختن کارهای فرهنگی و کلاس های معرفتی و ... را در کارنامه کاری اش در آنجا دارد 🔹استقبال طوری است که گویا وارد منطقه ای می شود ؛ درهای حوزه و دانشگاه و مدارس و کانون ها و هیئات و ... به روی او باز است. 🔹او خود با تواضعی که داشت از اش در مقابل این حجم از نیاز به عالمی مردمی و مدیر می گفت _ با این که استاد سطح عالی و متخصص فقه تربیت بود و تجربه ی متراکمی در تبلیغ و منبر داشت_ ولی با این حال وقتی به عقب بر می گشت کارهایی را می دید که برای این روز باید انجام می داد 🔹در میان حجم زیاد از کار روی زمین مانده، اولش به درستی و پرداختن به تربیت حوزه شهر بود، به خوبی لیست دقیقی از آسیبهای موجود را ارائه می داد و به دنبال راه حل و برنامه بود 📌خدا پشت و پناهت ای ✅پ ن: 1⃣ استقبال مردم از طلبه خارج از حد تصور است اگر بتواند از معضلات فکری و دینی و اخلاقی و زندگی مردم گره گشایی کند 2⃣ طلبه ها_ برای این روز آماده کنیم خودمان را ... @hadianeha
شهید مطهری: من بر خلاف بسيارى از افراد، از تشكيكات و ايجاد شبهه‏هايى كه در مسايل اسلامى مى‏شود -با همه علاقه و اعتقادى كه به اين دين دارم- به هيچ وجه ناراحت نمى‏شوم، بلكه در ته دلم خوشحال مى‏شوم؛ زيرا معتقدم و در عمر خود به تجربه مشاهده كرده‏ام كه اين آيين مقدس آسمانى در هر جبهه از جبهه‏ها كه بيشتر مورد حمله و تعرض واقع شده، با نيرومندى و سرافرازى و جلوه و رونق بيشترى آشكار شده است. خاصيت حقيقت همين است كه شك و تشكيك به روشن شدن آن كمك مى‏كند. https://eitaa.com/anbaz60/1086
انباز
#حافظ: منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن منم که دیده نیالوده‌ام به بد دیدن وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش
: منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن منم که دیده نیالوده‌ام به بد دیدن وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم که در طریقت ما کافریست رنجیدن به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات بخواست جام می و گفت عیب پوشیدن مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست به دست مردم چشم از رخ تو گل چیدن به می‌پرستی از آن نقش خود زدم بر آب که تا خراب کنم نقش خود پرستیدن به رحمت سر زلف تو واثقم ور نه کشش چو نبود از آن سو چه سود کوشیدن عنان به میکده خواهیم تافت زین مجلس که وعظ بی‌عملان واجب است نشنیدن ز خط یار بیاموز مهر با رخ خوب که گرد عارض خوبان خوش است گردیدن مبوس جز لب ساقی و جام می حافظ که دست زهدفروشان خطاست بوسیدن بخشی از مطالب در حاشیه این غزل: « این غزل ظاهرا بهترین غزل تفسیری حافظ است که او را تفسیر می‌کند. البته غزل‌های تفسیری حافظ که غزلی، غزل یا غزل‌های دیگر را تفسیر می‌کند زیاد است ولی شاید این غزل را حافظ با زبان اشاره کالتصریح برای معرفی خود و روش خود سروده است.» (آیینه جام، ص 271)