2_144189955755114182.mp3
17.09M
🎧 صوت کامل بیانات صبح امروز رهبر انقلاب در دیدار کارکنان و خانوادههای ناوگروه ۸۶ ارتش جمهوری اسلامی ایران. ۱۴۰۲/۰۵/۱۵
💻 Farsi.Khamenei.ir
ملاحظاتی بر بیانیه استاد علیدوست.docx
26.4K
📌ملاحظاتي بر بيانيه آيت الله ابوالقاسم #عليدوست با عنوان "دفاعی عقیم و پرهزینه" که درباره مقایسه اوضاع حکومت امیرالمومنین #علی(ع) و نظام جمهوری اسلامی است.
👇👇
🌻 @ahlebait110
متخلفان حکمرانی علوی و خاطر مسؤولان متخلف نظام اسلامی را تطهیر و تأمین نکنید!
جوابیه اساتید و فضلای حوزوی به بیانیه سیاسی حاشیهساز جناب آقای علیدوست/15
حجتالاسلام دکتر داوود مهدویزادگان
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
[صفحه 1 از 4]
1. ویژگی منبر و موعظه خوب معرفت افزایی و روشنگرانه بودن آن است. چنانکه مجلس خطابههای جناب حجتالاسلام حاج آقای عالی از این ویژگی برخوردار است. ایشان در ایام عزاداری ابا عبدالله الحسین علیه السلام در محضر ولی فقیه به نکات خوبی اشاره کردند که بعضاً پاسخ مستدل و محکم به شبهاتی است که بدخواهان و دشمنان نظام اسلامی طرح کرده اند.
بخشی از این شبهات که در تولید آن متحجرین و عافیت اندیشان حوزوی نیز سهیمند، هجمه آوردن به اسلامیت جمهوری اسلامی است. آنان از موضعی آرمان گرایانه و غلوً آمیز جمهوری اسلامی را به دلیل وجود پاره ای نا بسامانی های اقتصادی و اجتماعی در تعارض با اسلام مطرح میکنند و ایراد میگیرند که اگر این نظام اسلامی است، چگونه است که وضعیت موجود مطلوب نیست و کارگزارش فساد میکند. پس، این نظام اسلامی نیست.
2. خطیب دانا، جناب آقای عالی بیآنکه بخواهند وجود چنین نابسامانیها را انکار کنند یا سرپوش بر آنها بگذارد، استدلال کرده است که این مسأله ( وجود فساد در برخی از لایههای کارگزاری ) غیر اسلامی بودن جمهوری اسلامی را اثبات نمیکند. مهم این است که نظام اسلامی اراده بر رفع فساد و سامان وضعیت نامطلوب موجود را داشته باشد و مردم شاهد چنین ارادهای باشند. و البته بحمد الله اکثریت مسؤولان و کارگزاران نظام مقدس جمهوری اسلامی پاکدست و خدمتگذار به اسلام و ملت مسلمان است.
ایشان در مقام استدلال مقایسهای با دوران حکمرانی امام علی علیه السلام کرده است که در آن زمان نیز کارگزار و والی فاسد و ناکارآمد وجود داشت و حضرت با آنها برخورد میکردند و برخی از آنها از ترس مجازات یا کسب مال نامشروع به معاویه ملحق شدند. اما همانطور که وجود کارگزار فاسد دلیل بر غیر اسلامی بودن حکمرانی امام علی نمی شود، وجود کارگزار فاسد در جمهوری اسلامی نشانه غیر اسلامی بودن آن نیست.
چون در هر دو نظام، اراده ای بر فساد و ظلم نبوده و نیست بلکه اراده بر اصلاح و دادگری است. چنانکه اغلب منتقدان در دموکراسیهای غربی نیز دولتها را متهم میکنند و نه نظام دموکراسی. لذا اگرچه جمهوری اسلامی در عمل تا رسیدن به مرزهای حکمرانی علوی فاصله دارد. اما حکومت معاویه در آن زمان و حکومت پهلوی در این زمان، فاسد بود و هیچ ارادهای بر اصلاح امور و امر به خیر نداشتند و خلاف شرع مقدس عمل میکردند.
این استدلال کاملاً منطقی و مسموع است و هیچ اعوجاج و تحریفی در آن نیست. پاسخ دهنده به شبهه غیر اسلامی بودن نظام اسلامی نه قصد کوچکنمایی نابسامانی وضعیت موجود را داشته است و نه قصد بزرگنمایی یا تجسیم فساد موجود در برخی از لایههای کارگزاری حکمرانی علوی را داشته است. هیچ قصد اسائه ادب به ساحت مقدس امام علی علیه السلام یا تطهیر دشمنان آن حضرت در میان نیست.
مگر نه این است که نهج البلاغه راوی آه و نالهها و شماتهای اتباع امام علی است که چگونه ترک معروف و عمل به منکر میکنند. مسلماً بدعهدی و بدکرداری مردم و کارگزار امام علی علیه السلام هیچ دلالتی بر ناکارآمدی و نا توانی آن حضرت در امر حکمرانی نیست. البته بر این استدلال میتوان این نکته مهم را افزود که در بیان نابسامانیهای موجود سیاهنمایی میشود و پیشرفتهای چشمگیر جمهوری اسلامی قابل مقایسه به پیش از انقلاب نیست.
@rozaneebefarda
متخلفان حکمرانی علوی و خاطر مسؤولان متخلف نظام اسلامی را تطهیر و تأمین نکنید!
حجتالاسلام دکتر داوود مهدویزادگان
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
[صفحه 2 از 4]
3. این سخن، اساس استدلال آقای عالی به شبهه شبههافکنان بوده است. در این میان مدرس حوزوی، حجتالاسلام علیدوست بر این گفتار آقای عالی طی بیانیهای با عنوان « دفاعی عقیم و پرهزینه » خرده گرفته است و پاسخ ایشان را با عناوینی و اتهاماتی چون عقیم و پرهزینه بودن؛ خودتحریمی، مدافع وضع موجود، مدافع متوهم نظام، تجسیم و بزرگنمایی برخی تخلفات کارگزار امام علی و ربطدهنده آن تخلفات به آن حضرت، نادیده گرفتن برخوردهای امام علی با متخلفین، تامینکننده خاطر دل مسؤولان، چوب حراج زدن به تراث را حوالت خطیب و واعظ بیادعای شهر کرده است.
آقای علیدوست در خاتمه گفتارش با لحنی مشفقانه چنین توصیه کرده است: «این روزها دشمنان اهل بیت (علیهمالسلام) برای دور کردن نسل جدید شیعه از دامان پاک اهل عصمت، نقشههای بسیار پیچیدهای اجرا میکنند؛ در چنین فضایی لازم است هر گاه به دلیلی سخنی از اهل بیت علیهم السلام میگوئیم، مراقب سو استفادههای احتمالی و قطعی، از گفتههایمان باشیم. سخن گفتن از اهل بیت به هر عنوان ورود به وادی مقدس طُوَی است که باید با احتیاط در آن میدان قدم برداشت! فراموش نکنیم که: « إِنَّ السَّمعَ وَالبَصَرَ وَالفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنهُ مَسئولًا ».
4. البته تصویر نگارنده از آقای علیدوست همواره عبارت از شخصیت علمی و معتقد و متعهد به نظام اسلامی بوده است و ان شاء الله این تصویر از ایشان در ذهنیت بنده باقی خواهد ماند و عرضی که با ایشان دارم از جنس گفتگوهای طلبگی است. با وصف این، سخن اول با ایشان مربوط به همین توصیهای است که در پایان سخن ابراز داشته است. آیا خود آقای علیدوست به توصیهای که کرده ملتزم بوده است؟ به نظر چنین نمیآید. اگر چنین التزامی میداشتند، چنین بیانیهای را علنی نمیکردند. چون متعاقب آن دشمنان اهل بیت علیهم السلام به وجد و ذوق زدگی برآمدند. متحجرین و افراطیون خوارجی مسلک و عافیتاندیشان حوزه به شوق آمدند و نه فقط از سخن ایشان بلکه سخن مرجع بزرگ آیتالله بروجردی رحمت الله علیه را علیه نظام اسلامی هزینه کردند.
چطور آقای علیدوست ضربه به نظام اسلامی را، ارادهای « برای دور کردن نسل جدید شیعه از دامان پاک اهل عصمت » نمیداند که اینگونه به جریان معارض ضد اسلام و تشیع خوراک میدهد. جدا کردن دشمنان نظام اسلامی از دشمنان اهل بیت علیهم السلام گام اول این دور کردن است.
اگر این نیست چگونه است که جریان برانداز برای حمله به نظام اسلامی به ساحت مقدس اهل بیت علیهم السلام بیحرمتی می کنند. چرا برای ضربه نظام اسلامی هنجار شکنی و ابتذال اخلاقی به راه میاندازند. چون دوست و دشمن می داند که انقلاب و نظام اسلامی بر آمده از میراث اهل بیت علیهم السلام و اخلاق ناب اسلامی است.
مگر ایشان این جمله مرحوم امام خمینی(ره) را نشنیده است که فرمودند: « اگر اسلام عزیز و جمهوری اسلامی نوپا به انحراف کشیده شود و سیلی بخورد و به شکست منتهی شود، خدای نخواسته اسلام برای قرنها به طاق نسیان سپرده میشود » ( صحیفه امام: 18/ 5 ).
@rozaneebefarda
متخلفان حکمرانی علوی و خاطر مسؤولان متخلف نظام اسلامی را تطهیر و تأمین نکنید!
حجتالاسلام دکتر داوود مهدویزادگان
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
[صفحه 3 از 4]
5. نگارنده در کلام آقای علیدوست سخن متقنی که در نقد یا رد کلام حاج آقای عالی لحاظ شود مشاهده نکردم. ایشان غیر از اتهامزنی و نسبتهای نامربوط سخن دیگری به میان نیاورده است. ایشان درباره گزارش 30 فساد در دوران حکومت امام علی علیهالسلام چنین استدلال کرده است که « باید توجه کرد که این فسادها، هیچ ربطی به امام نداشته و میراثی بوده که از حاکمان و حاکمیت ناتوان و فاسد قبل به ارث رسیده بود ».
ظاهراً جناب ایشان ( علیدوست ) قایل به ربط نیستند یا سخنان آقای عالی را به دقت نخوانده است که چنین خطاب نامربوطی به ایشان کرده است. در کجای سخن آقای عالی چنین ربطی میان کارگزار فاسد و حکمرانی امام علی برقرار شده که بیمهابا ایشان را به چوب حراج به تراث زدن و جسارت به ساحت مقدس امام علی علیه السلام متهم میکند. مگر برخورد قاطع، روشن، سریع و عبرتآموز حضرت با فاسدان متخلفین انکار شده است که ایشان را به بیان ناقص مساله متهم میکند؟ همین استدلال درست را درباره وضعیت نا مطلوب موجود میتوان به کار بست.
6. وضعیت نابسامان اقتصادی موجود نتیجه اندیشه معیوب و عملکرد بد تکنوکراتها و لیبرالمسلکان بیاصل و نسب ایرانی - همان چپ و راستهای مصدقی - است که هیچ اعتقاد و برداشت صحیحی از توسعه و ترقی ایران ندارند تا چه رسد به تعهد انقلابی. آن وقت، آقای علیدوست این میراث مشئوم را به حساب نظام اسلامی میگذارد و با لحن طعنهآمیز از خطیب انقلابی که در صدد جدا کردن حسابها – حساب نظام از حساب مسئولان و کارگزاران بدکردار - بر آمده میخواهد که برای دفاع از نظام راه دیگری را انتخاب کند: « دفاع از انقلاب و نظام البته با پذیرش برخی کاستیها، خود تحریمی و … راه دیگری دارد که صاحبان احساس تکلیف در اینباره باید به آن بپردازند». خب، ایشان بیآنکه احساس تکلیف کنند بفرمایند آن راه دیگر چیست.
7. آری، همهمان در نیمه شعبان، از حکومت مهدوی خواهیم گفت و فریاد میزنیم که: «یَمْلَأُ اللهُ به الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا بعد مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً؟». چون جمهوری اسلامی هیچگاه نگفته و نمیگوید که من نهایت بعثت عدالت هستم و بالاتر از این الگویی نیست.
بلکه میگوید من اراده راه تحقق حکومت مهدوی را کردهام و هر آن عملی که درست به جا آوردهام منسوب به حضرت حجت عج است و هر آنچه که نادرست است، از حکمرانی مهدوی به دور است. آقای علیدوست بهتر میداند که نظریه سیاسی امامیه در عصر غیبت بر اصل تخطئه استوار است و قایل به تصویب نیست.
8. آقای علیدوست این گونه سخنرانیها را سفیدنمایی و عاری از نقد منصفانهای دانسته که نتیجه آن « تامین خاطر دادن به مسئولانی است که هیچ نیازمند به تأمین خاطر نیستند». خب، اگر اینچنین است، سخنشان را ناقص نگذارند نشان دهند که کدام مسؤولی که بانی وضعیت موجود است این گونه سخنرانیها روی دست میگیرد و در رسانههای زردی که برای دفاع از عملکردشان تاسیس کردهاند باز نشر میدهند. آیا آنان بیانیه آقای علیدوست را بیشتر انعکاس میدهند یا اینگونه سخنرانیها را؟
مزید اطلاع ایشان عرض میشود که اتفاقاً این گونه سخنرانیها خاطر مسؤولان وضعیت موجود را که بیش از سه دهه بر امور مسلط بودند نا امن میکند و نگرانیشان را از اراده نظام اسلامی بر محاسبه عملکردشان بیشتر میشود. چون تامین خاطر آنان در این عدم تفکیک حساب مسئولان از حساب نظام اسلامی است. دستگاه رسانهای آنان چنین القا میکنند که دست زدن به حساب کارگزار خلافکار مساوی با دست زدن به حساب نظام و طبعاً مخدوش سازی چهره نظام است.
البته در القای این عدم تفکیک، جریان روشنفکری و مخالف نظام بیشترین نقش را دارند. به همین خاطر، یکی از نتایج مطلوب این گونه سخنرانیها بر خلاف تصور آقای علیدوست، همین جداسازی حسابها است؛ حساب نظام اسلامی از حساب مسئولان ناکارآمد و بدخواه. تمام حرف آقای عالی این است که همانطور که فساد یا تخلف کارگزار امام علی را نمیتوان به حساب حکمرانی علوی گذاشت؛ در جمهوری اسلامی هم اینچنین است. چون نظام اسلامی همانند حکمرانی علوی خواهان فساد و تخلف مالی و اداری نیست.
@rozaneebefarda
متخلفان حکمرانی علوی و خاطر مسؤولان متخلف نظام اسلامی را تطهیر و تأمین نکنید!
حجتالاسلام دکتر داوود مهدویزادگان
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
[صفحه 4 از 4]
9. چنانکه گفته شد آقای عالی در سخنرانی خود نسبت به عملکرد و کارنامه بد مسئولان و بانیان وضعیت موجود اقتصادی هیچ گونه سفیدنمایی و تامین خاطری نکرده است. اما متأسفانه اگر نیک بنگریم آقای علیدوست در گفتارشان چنین کاری را برای متخلفین آن زمان و این زمان انجام داده است.
ایشان به جای آنکه از برخورد قاطع، روشن، سریع و عبرتآموز امام علی علیه السلام با متخلفان بگوید، سعی در سفیدنمایی و تصغیر تخلفات برخی از کارگزاران حکمرانی علوی دارد. آقای علیدوست ضمن ذکر مواردی از تخلفات که در کتاب شریف نهجالبلاغه و بعضی روایات گزارش شده است، برخی از آنها را ناچیز شمرده است و برخیها را هم بخاطر ضعف سندی رد کرده است.
لذا به زعم ایشان « آن چه این آقایان بیان میکنند یا در اصل خلاف واقع، یا غیر ثابت، یا راست ناقص و یا به قدری آمیخته به مبالغه است که هیچ کم از کذب ناموجه ندارد». تخلفاتی هم که شده اندک و غیر جسیم است.
عجیب از ایشان است که تخلف کارگزار امام علی علیه السلام را « اندک » و « غیر جسیم » میداند. ایشان شأن و منزلت امام علی علیه السلام را که تالی تلو مقام نبوت است تا مرتبه حاکم دنیوی پایین آورده است. کارگزار امام علی علیه السلام بودن افتخار بزرگی است که نصیب هر کسی نمیشود. با این وصف، در حکومت آن حضرت همین کارگزار تخلف بکند! این بدترین خسران برای کسی است که توفیق کارگزاری امام علی علیه السلام را پیدا کند و مرتکب تخلف شود.
مگر نه این است که حسنات الابرار، سیئات المقربین. عثمان بن حنیف از شاگردان و مریدان مقرب امام علی علیه السلام است و حضرت انتظار حتی نشستن بر سر سفرهای که اغنیا بر آن حاضر و فقرا غایب بودند را ندارد. اگر این کار در نظر آن حضرت بزرگ نبود به عثمان بن حنیف تذکر نمیداد.
ولی در نظر آقای علیدوست اندک و غیر جسیم. چون به زعم ایشان صرف نشستن بر سر سفرهای بود که اغنیا بر آن حاضر و فقرا غایب بودند. چطور ایشان تخلف کارگزار امیرالمؤمنین را اندک و غیر جسیم میداند. بلکه همان اندکش زیاد است و جسیم. ایشان این تخلف را برای کارگزار جمهوری اسلامی بزرگ میداند و به همین خاطر دست به قلم شده ولی برای کاگزار حکمرانی علوی غیر جسیم میداند! طبیعی است که این گونه سفیدنماییها از کارگزار متخلف حکمرانی علوی برای کارگزار متخلف جمهوری اسلامی تامین خاطر میآورد نه آن گونه سخنرانیها.
10. متأسفانه اشتباه آقای علیدوست آن است که گمان کرده چون ذکر کارگزار متخلف امام علی علیه السلام موجب تحقیر و تنقیص حکمرانی آن حضرت میشود، پس باید یا سند روایت را تضعیف کرد و یا اگر قابل تضعیف نیست، باید تخلف را ناچیز و تصغیر کرد. در حالی که اگر این گمان درست بود، امام علی علیه السلام عثمان بن حنیف را بخاطر صرف نشستن بر سر سفره اغنیاء توبیخ نمیکرد. آن حضرت این کار را کرد تا بعدها فقیهی نخواهد از روی ارادتورزی غلط، کارگزار متخلفش را تطهیر کند. اینگونه تطهیر کارگزار متخلف حکمرانی علوی اسباب تامین خاطر مسئولان متخلف نظام اسلامی را فراهم می سازد.
بنابر این، خوب است آقای علیدوست که وظیفه خطیر و ظریف دفاع از اهل بیت عصمت و طهارت را بر دوش گرفته است، اَبرو را طوری آرایش نکند که چیزی از چشم باقی نماند! و بُن همان شاخهای را که بر آن نشستهاند، به دست اره نسپارند!
در خاتمه تذکر مشفقانه و ناصحانه آقای علیدوست را به خود ایشان یادآور میشویم که قدری با احتیاط سخن بگویید و بدون هیچ عایدی و نتیجه، ناخواسته نسل امروز را نه فقط با حکومتی که بیهمتا در عدالت بود بلکه با نظام اسلامی که غایتی جز تحقق آن حکومت بی همتا ندارد بدبین نسازید. و السلام.
@rozaneebefarda
آفتاب در مصاف.pdf
3.92M
📚 آفتاب در مصاف
✏️ نویسنده: حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای
🇮🇷 ناشر: موسسه انقلاب اسلامی
⏳تاریخ نشر: نامشخص
📄 تعداد صفحات: ۷۲۱
📣 زبان: فارسی
#️⃣ #امام_حسین #عاشورا #تاریخ_تحلیلی #آفتاب_در_مصاف #تسنیم #کتابخانه_مجازی #کتابخانه_دیجیتال
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
تسنیم، بزرگترین کتابخانه علوم اسلامی در بستر ایتا 👈 عضو شوید
🔻رخنهی لیبرالیسم در جبههی انقلاب
🖊 مهدی جمشیدی
۱. برخی نیروهای تجدیدنظرطلب در درون جبههی انقلاب، نسبت به غیرانقلابیها، ملایم و منعطف و مداراییاند اما انقلابیهای اصیل را بهشدت، طرد و نفی و سرکوب میکنند. اگر اینان به انقلابیهای اصیل بگویند «سوپرانقلابی»، اختلاف و انشقاق ایجاد نکردهاند، ولی اگر انقلابیهای اصیل به آنها بگویند «صورتی»، گسستآفرین و وحدتشکن هستند. در واقع، سیئات انقلابیهای اصیل، حسنات اینان است. پس با معیارهای دوگانه و خودخواهانه مواجه هستیم.
۲. تعبیر دقیقتر و زیباتری که میتوان دربارهی اینان به کار برد، «انقلابی نمایشی» است؛ چون انقلابیگریشان، از برخی ظواهر و صورتها فراتر نمیرود و عمق هویتی ندارد. وانمود میکنند که انقلابیاند، اما دچار چرخش و دگردیسی شدهاند.
۳. شاید اولین برچسب را به این جماعت، شهید بهشتی زد که به آنها گفت «نیروهای بینابینی». یعنی هم این طرف هستند و هم آن طرف. آدمهای دوشخصیتی که هنوز تصمیم نگرفتهاند چه باشند.
۴. در دههی اخیر، عدهای رفتند زیر پرچم «اسلام رحمانی». آیتالله خامنهای هم در مقابلشان گفت اسلام رحمانی، همان معارف نشأتگرفته از «لیبرالیسم» است. این هم از برچسب غلیظ ایشان. بعد از مطهری و بهشتی، دیگر چندان اصطلاح «التقاط» را به کار نمیبرند. من اینان را التقاطی میدانم؛ همان «اسلام رحمانی» که ترکیب اسلام و لیبرالیسم است.
۵. برخی از انقلابیها کوشیدند ادای اصلاحطلبان درآورند. شدند کپی کپی. از اصالتها بریدند و به اصیلها گفتند تندرو. البته درباره صورت مشترک و مخرج مشترک داشتنشان با اصلاحطلبان، هیچگاه توضیح ندادند. نرمنرمک چرخیدند.
۶. دربارهی «برجام» و «فضای مجازی» و «حجاب»، مانند خاتمی و اصلاحطلبان فکر میکنند. فقط مشکل اینجاست که برخلاف اصلاحطلبان، تعبیر «حضرت آقا» را هم ضمیمهی استدلالهای اقتباسی خود میکنند.
۷. حاجقاسم را نیز از آن خود میدانند؛ همان کسیکه میگفت دختر شهید، فقط به قصد «هدایت» میتواند با دختر بدحجاب، ارتباط داشته باشد نه به قصد «رفاقت»؛ یعنی حتی رفاقت با اینان را نیز نمیپسندید. نمیدانند سیاست حاجقاسم، «سیاست هدایت» بود نه «سیاست تمایز». هم برجام را تصمیم نظام میدانستند و هم فتوحات منطقهای حاجقاسم را میطلبیدند.
۸. رهبر انقلاب از سه مرحله سخن گفتهاند: خودسازی، جامعهسازی و تمدنسازی. اینان چون در مرحلهی خودسازی، شکست خوردهاند، ارادهی انقلابی ندارند و بهجای جامعهسازی، در پی جامعهسنجی هستند تا مطابق ذائقه، حکومت کنند.
۹. در اغتشاش سال گذشته دیدید که «مواضع دوپهلو» داشتند. هرچه فریاد داشتند بر سر نظام و نوع حکمرانی کشیدند؛ مانند خاتمی. دوگانهی نظام/ مردم را پذیرفته بودند؛ همانند اصلاحطلبان.
۱۰. حداقل یک دهه است که کسانی در درون جبههی انقلاب، التقاطی شدهاند. کلیدواژههایی هم دارند: وحدت/ خلوص، همبستگی/ دوقطبیشدن، عقلانیت/ تندروی، فرهنگ/ امنیت، جذب حداکثری/ طرد، و ... . از همهی اینها روایت غلط دارند.
۱۱. از اصول بریدهاند اما انتظار دارند که همچنان در هستهی مرکزی گفتمان انقلاب باشند. به ما میگویند «تنگنظری» نکنید ولی مسأله این است که خودشان «تجدیدنظر» کردهاند. دایرهی انقلاب و خودی نیز باید متناسب با بازاندیشیهای دورهای آنها گشاد شود؛ چون معیار، اینانند نه ارزشها.
۱۲. به همان معنا که امام خمینی به بازرگان، «برچسب لیبرال» زد، من هم این اصطلاح را به اصولگرایی نسبت میدهم. روح بازرگان در بخش عمده اصولگرایان، حلول کرده است. «اسلام رحمانی»، فصل مشترک اصولگرایان و اصلاحطلبان شده است. اسلام رحمانی، یعنی لیبرالیسم و هر کس به مؤلفههای آن معتقد باشد، دچار التقاط شده است؛ چه اصلاحطلب و چه انقلابی.
۱۳. جالب اینکه میان «بدنه» و «بالاییها»، تفاوت آشکار وجود دارد؛ بدنهی انقلابی که در کف هستند، وفادارند اما هرچه فراتر میرویم و به نخبگان میرسیم، موارد استحاله بیشتر میشوند. گویا وضع اجتماعی (قدرت) و وضع فکری (حقیقت)، تا حدی با یکدیگر نسبت عکس دارند. ازاینرو، جماعت از راه انقلاب بازگشته و به تفکر اصلاحات پیوسته، اکثریت نیستند که «واسازی فکری»ام به «واگرایی اجتماعی» برسد.
۱۴. از هرچه که واسازیشان کند متنفرند؛ مثل همین متن! بیدرنگ، واکنش منفی نشان میدهند و برآشفته میشوند. نگرانند که مبادا نسبتهای فکری و هویتی پنهانشان با اصلاحطلبان آشکار شود. میگویند خودمان هستیم ولی تاریخ اصلاحات میگوید تکرار آنهایند. تجدیدنظرطلبی را از سطر نخست آغاز کردهاند.
۱۵. راه «بازسازی انقلابی» از «واسازی اصولگرایی» میگذرد. اینان برای تداوم قدرت خویش، امکانهای انقلاب را به زنجیر بستهاند و مردم را در انتظار جهش تاریخی، دلسرد کردهاند.
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
هدایت شده از نوشتههای مهدی جمشیدی
🔻استحالۀ ارزشی، ادعای روشی
🖊 مهدی جمشیدی
۱. بسیاری از منتقدان آیتالله خامنهای در طول سه دهۀ گذشته، بیشوکم در همین مسیری بودهاند که مهدی نصیری چندی است در پیش گرفته است. فضلِ تقدم، از آن او نیست، بلکه حتی استدلالهای او نیز کمترین نشانی از تازگی و طراوت ندارد و جملگی تکراری و اقتباسی هستند. ما تجربۀ چنین مواجهه و تقابلی را داشتهایم و میدانیم این تضاد از چه خاستگاههایی برمیآید و بر چه عناصری تکیه دارد و به کدام نقطه خواهد رسید. او نیز همانند گذشتگان است و گامی بیشتر بر نخواهد داشت و همۀ آنها، در چهارچوب «منطق یکسان» گفتهاند و نوشتهاند. این منطق، آنگونه که هست، بازنمایی نمیشود؛ چون قابلدفاع نیست و از اساس، انکار میشود، اما در عین حال، چنین نیروهایی میکوشند با تغییر «صورت مسأله»، بازی مواجهه را به نفع خود تغییر بدهند و آیتالله خامنهای را در موضع دفاع بنشانند. باید از پشتصحنۀ این قبیل تقابلها گفت و نشان داد که چه طرحی در میان است و غایت و غرض چیست. اگر صورت مسأله به گونهای صحیح و صادقانه بیان شود، باید اینطور قضاوت کرد که نیروهایی همچون نصیری، دچار «استحالۀ ارزشی» شدهاند اما نسبت به آیتالله خامنهای، «ادعای روشی» مطرح میکنند.
۲. استحالۀ ارزشی یعنی کسانی همانند نصیری، در اثر یک سلسله علل و دلایل، بهتدریج از گذشتۀ هویتیِ خویش پشیمان شدند و از راه بازگشتند و ارزشهای دیگری را برگزیدند، اما به این تغییر، تصریح نمیکنند و به جای آن، به واقعیتهای وفادار به هویت اولیه و نخستین میتازند. در واقع، مسألۀ حقیقی، خود آنهاست و آنها هستند که در مقایسه با بنیانهای ارزشیِ انقلاب، «وضع مسألهوار» یافتهاند و دچار امراض فکری و معرفتی شدهاند، اما موذیانه، صورت مسأله را تغییر میهند و تاریخ را وارونه جلوه میدهند تا خود را از موضع متهم برهانند و در موضع شاکی بنشانند. توقع معقول و طبیعی این است که انقلاب بر اساس همان ماهیتِ ارزشیِ آغازینش پیش برود و به اصالتهایش وفادار بماند و در نسبت با موقعیتها، دچار چرخش نشود. ازاینرو، باید انقلابی که چنین خصوصیتی داشته باشد را ستود. با این حال، کسانی جهتگیری دیگری را انتخاب میکنند و روایت عملگرایانه و اقتضایی از انقلاب دارند و با ماهیت آن، معاملۀ عملگرایانه میکنند؛ به گونهای که ارزشهای را نسبی و تاریخی تفسیر میکنند و به هر بهانه، طلب و تمنای عبور از آنها را دارند. برای اینان، «واقعیتها» دارای اصالت هستند نه «آرمانها»، و هر جا که با واقعیتهای متفاوت با آرمانها روبرو شوند، بیدرنگ از آرمانها عبور میکنند. این در حالی است که انقلاب برای شکستن و درهمپیچیدن واقعیتها شکل گرفت و تغییر بنیادین را اراده کرد. نیروهایی که در میانۀ راه، فرسوده و پشیمان میشوند، خط انقلاب را ملامت میکنند و به ارزشهای دیگری رو میآورند؛ با این توجیه که انقلاب از آغاز، چنین بوده و یا انقلاب، دچار خطا بوده و اینک باید جبران کرد. این توجیهها، راههایی برای معقولسازی چرخشها و تذبذبهای نیرویهایی هستند که به انقلاب پشت کردهاند.
۳. اصلیترین خطی که نیروهای ریزشکرده و پشیمان انتخاب میکنند، جایگزینسازی «ادعاهای روشی» با «استحالۀ ارزشی» است؛ به این معنی که هر چند دچار دگردیسی فکری شدهاند و از مسیر و مدار انقلاب بریدهاند، اما طلبکارانه مدعی میشوند که «منطق حکمرانی»، غلط است و انقلاب به بیراهه افتاده است. در واقع، تغییر خودشان را میپوشانند تا صورت مسأله، آنگونه که هست، آشکار نشود و در مقابل، منطق حکمرانی را تخطئه میکنند تا اینطور وانمود کنند که همچنان به همان معیارهای اصیل، باور دارند و این حاکمان هستند که به گذشته، پشت کردهاند. بهاینترتیب، یک روایت تحریفشده صورتبندی میشود که در آن، ضدقهرمان به قهرمان تبدیل میگردد. تمام تجربههای نیروهایی که در طول دهههای گذشته در مقابل آیتالله خامنهای ایستادهاند، از این سنخ بوده است، اما بازنمایی و روایتپردازی، اینگونه نبوده است. مسألۀ ما نیز همین است که واقعیتِ پنهان نگاه داشتهشده را آشکار کنیم و نشان بدهیم که چه کسی به حقایق انقلاب، وفادار مانده و چه کسی از این حقایق، عبور کرده است. حقیقت از رهگذر این «واسازی»، سر بر میآورد. باید مشخص کرد که «ادعاهای روشی»، پوشش فریبدهنده هستند و مسأله، «استحالۀ ارزشی» این نیروهاست، اما چون بیان صریح این دگرگونی، هزینهساز و پُردافعه است، بهناگزیر باید حقیقت را از دیدهها دور کرد و با نقدهای روشی و انکارهای سازوکاری، به جان اصالتهای انقلابی و بنیانهای معرفتی افتاد.
🖇منتشرشده در:
http://fna.ir/3e6dhm
انقلاب اسلامی و اسکاچیل.pdf
155.3K
#اختصاصی
#بربال_قلم
🌗انقلاب اسلامي ايران و نظريه اسكاچپل
✍️ مهدي طاهري شلمزاري
انقلاب اسلامي ايران كه مبتني بر آموزههاي شيعي است، درسال 1357 (1979م) به پيروزي رسيد. ماهيت انقلابي انديشه شيعي، اعتقاد به ظهور منجي موعود(عج) و برپايي حكومتي بر محور عدل و عدالت موجب پويايي تفكر شيعي بوده و سبب گرديده است تا شيعيان از وضع موجود ناراضي بوده و همواره به سوي وضعي مطلوبتر گام بر دارند.
بر اين اساس، سير تاريخي تفكر شيعه حاكي از آن است كه انديشه سياسي شيعه با توجه به وضع و شرايط هر زمان در قالبي خاص ظهور نموده و موجب بقاي سازمان خويش گرديده است.
اگر چه شيعه در طول حيات خويش در دورانهاي مختلف در قالب مفاهيمي همچون تقيه موجوديتش را حفظ نموده است؛ اما وجود مفاهيمي همچون امر به معروف و نهي از منكر، جهاد، ظلمستيزي و دفاع از مباني و اصول اسلام دايره تقيه را محدود ساخته و شيعه را به اقدام عملي ملزم ميسازد. بنابراين نارضايتي و خشم از وضع موجود و آرمان وضع مطلوب آن گاه كه در كنار حس پرخاشگري و ظلمستيزي قرار گيرد، منجر به وقوع تحولي در راستاي نفي وضع موجود و جايگزيني وضعيت مطلوب خواهد شد. در اين ميان آنچه محرك اصلي خواهد بود مكتبي است كه اين انديشه بر اساس آن شكل گرفته است.
❇️ ادامه مطلب در فایل pdf
📚منبع: نشریه معارف 54.
🌐 کانال نشریه معارف| عضو شوید🔻
https://eitaa.com/maarefmags_ir
✍ به قول حسین دارابی: نباید کانالا و گروها همه مطالبشون رو به شاهچراغ تغییر بدن، و صدتا مطلب بزنن
امنیت روانی مردم خیلی مهمتره
صدتا تیم تروریستی تو ماه گذشته دستگیر شدن و صدها عملیات تروریستی طی ماههای اخیر خنثی شده که بخاطر امنیت ذهنی مردم بیان نمیشه.
کلی بمب و مواد منفجره کشف شد که میخواستن هیئات مذهبی رو ببرن روهوا ولی نتونستن، همشون دستگیر شدن. یه اتفاق هم اینطوری رخ میده، دردناکه ولی طبیعیه
کشورهای اطرافمون قوت غالبشون این اتفاقاته، چندروز درمیون اتفاق میفته
امنیت روانی مخاطبان رو بهم نریزیم، کانالهای خبری پوشش میدن اخبارو، کافیه. هرکس علاقه داشت میتونه بره اونجا کامل و لحظه به لحظه اخبار شاهچراغ رو دنبال کنه
یاعلی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنان امام خمینی ره در درس ولایت فقیه به سال ۱۳۸۹ قمری/ نجف اشرف.
هدایت شده از ابوالفضل ساجدی
اعترافات دانشمندان بزرگ جهان.pdf
3.12M
📗اعترافات دانشمندان بزرگ جهان
درباره:
1⃣ اثبات وجود خدا
2⃣ حقانیت قرآن و پیامبر اسلام (ص)
3⃣ برتری اسلام
4⃣ خدمات علمي-تمدني مسلمین
📝مولف: خیرالله مردانی
🌷هزینه دانلود: صلوات
🔰@Sajedi_ir
امام صادق(ع)
هرگز کسی که به اندک گناهی کیفر میدهد چشم طمع به آقایی کردن نداشته باشد. بحارالانوار ج ۶۹ ص ۱۸.
#نقد_حال
🌗 عناصر استنباط روشمندِ روح دین
🎤حجتالاسلام دکتر رضا غلامی؛ رئیس پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی
🔸به عنصر یا عناصری «روح دین» یا «روح شریعت» اطلاق میشود که دین خدا برای تحقق آن آمده یا عینیت یافتن دین خدا به آن عناصر وابسته است. اجزای دین به هم متصل میشوند تا نهایتا اتفاقی بیفتد، آن اتفاق همان روح دین است. برخی در تعریف روح دین از واژه مصالح کلان استفاده کردند. اینها میخواهند بگویند اسلام دنبال چه مصالحی است، آن مصالح همان روح دین است.
🔹درباره اینکه روح دین مصداقا چیست نظرات متعددی مطرح است که با هم قابل جمع هستند و تقابلی ندارند:
1. بعضی معتقدند: از آنجا که از نظر قرآن مغز دعوت پیامبران الهی توحید است پس روح دین، توحید است.
2. بعضی معتقدند: روح دین تسلیم است. درست است ادیان با تنوع و تکثر فرمی و احکامی آمدند ولی همه یک چیز هستند و آن اسلام و تسلیم است. در همه ادیان روح تسلیم وجود دارد و اگر تسلیم اتفاق افتاد راه باز میشود که دین دستگیری کند و انسان را به مقصد برساند.
3. برخی دیگر ایمان را روح دین دانند.
4. برخی هم معتقدند اگر تقوا نباشد اعمال برای آخرت ذخیره نمیشود.
5. شماری هم گویند: منظور از عبادت تسلیم و خضوع در برابر خداوند است.
6. برخی گویند روح اخلاق میتواند صدق یا خلوص باشد؛ اما روح شریعت اسلامی، عدالت است و مویدات زیادی برای آن وجود دارد.
🔸شهید مطهری درباره روح شریعت میفرماید علما معتقدند شریعت تابع مصالحی است که روح شریعت محسوب میشود. از نظر ایشان مصالح دین همان روح شریعت است. شهید صدر پس از تأیید اینکه شریعت میتواند روح داشته باشد میفرماید: فقه یک سیستم است که اجزای آن در همدیگر موثرند و کل اجزا در جهت محقق کردن اهداف دین حرکت میکنند. به هر حال همه علما اتفاق نظر دارند که دین برای جلب مصالح برای بندگان آمده و احکام مقدمهای است برای اینکه انسانها به نقطهای برسند که همان مصلحت است و نقطه مقابل آن مفسده است
🔹کل شریعت میتواند یک روح واحد یا مصلحت کلی داشته باشد و نقطه مقابل این روح، مفسده است. با در نظر گرفتن روح برای شریعت آیا استنباط روح دین در جایی که قرآن و سنت نصی در این زمینه ندارد ممکن است یا نه؟ من معتقدم میشود این کار را انجام داد اما باید روشمند باشد.
🔸عناصر اصلی شکلدهنده استنباط روشمندِ روح دین عبارت است از:
1️⃣ جامعنگری. کمتر دانشمندی داریم که حق جامعنگری درباره دین را ادا کرده باشد. گاهی جزئینگری آنقدر در فقه حاکم میشود که فقیه نمیتواند به تصویر جامعی از شریعت دست پیدا کند.
2️⃣ کلبینی.
3️⃣ عمقبینی؛ که نقطه مقابلش سطحینگری است.
4️⃣منسجم دانستن دین.
5️⃣نظاممند دانستن دین که فراتر از منسجم بودن است.
6️⃣عبور از تاریخمندی؛ یعنی فقیه از زمان و مکان فاصله بگیرد.
توجه بیش از حد به دوره حضور معصوم و دورهای که منابع دینی در آن دوره صادر شده باعث میشود فقیه قادر به درک روح دین و شریعت نباشد. آخرین مطلب درک و برداشت از قرآن و سنت برای استنباط روح دین است.
#اندیشانه 👇🌷
https://eitaa.com/andishaneh
هدایت شده از امیرحسین ثابتی
4_5890922923526458870.mp3
11.82M
🎧اگر میخواهید درباره بریکس، تاریخچه آن، ابعاد اقتصادی و سیاسی اش و اهمیت پیوستن جمهوری اسلامی ایران به آن اطلاعات لازم و کاربردی کسب کنید پیشنهاد میکنم این فایل صوتی را با دقت گوش کنید.
صوت گفتگو با آقای محسن شاطرزاده سفیر اسبق ایران در برزیل در برنامه جهان آرا؛ تیر ماه ۱۴۰۱
عضو کانال شوید 🔻
https://eitaa.com/joinchat/1844903939C0e8d01846b
جگرم سوخت.mp3
2.49M
«حسین جان گریه نکن!»
حاج محمّد علی قاسمی
#امام_حسن_روضه
#امام_حسین_روضه
🍃 راهیان کربلا " التماس دعا
2_5445075983575023717.mp3
8.87M
تحلیل فرهنگی اجتماعی ایتالله میرباقری از سفر اربعین