eitaa logo
اندیشه ما
667 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
182 ویدیو
18 فایل
💢 پایگاه ارائه قرائت محققانه و متناسب زمان از آموزه‌های اصیل اسلامی 🌐 نشانی سایت: andishehma.com 📲ارتباط با دبیر خبر و مدیر کانال ارسال مطالب، نقد و پیشنهادات و مسئول بارگذاری مطالب: @ad_andishemaa
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶 حکمرانی مشروع و ماندگار، در سایه پای‌بندی به حقوق مردم 🎙 استاد سیدضیاء مرتضوی ✂️ برش هایی از متن: 🔺 چکیده: 🔸 مردم فلسفه بنیادین حکومت هستند و نظام سیاسی و نظام اجتماعی در راستای حقوق فراگیر و مصالح همه‌جانبه آنان شکل می‌گیرد و غایت درست در شکل‌گیری دولت‌ها چیزی جز خدمات‌دهی به جامعه و حفظ مصالح و منافع مردم نیست. همه کسانی که در هرم قدرت سیاسی و دولت قرار می‌گیرند، حضورشان به عنوان طبقه حکمران، تنها در همین راستا می‌باشد. 🔸 اگر از حقوق حاکم یا حکومت در کنار حقوق شهروندان سخن گفته می‌شود، در واقع در راستای منافع همان شهروندان و برای شکل‌گیری نظام و تحقق هر چه بهتر مأموریت‌های آن ارزیابی می‌گردد. منافع طبقه حاکم امری عرضی است و خاستگاهی جز تحقق مصالح و منافع جامعه و آحاد مردم ندارد. 🔸 تقدم «حق الناس» بر «حق الله» رویکرد روشن فقه اسلامی در موضوع اهمیت حقوق مردم و جامعه و ضرورت پاسداشت آن را نشان می‌دهد و بر همین پایه، اساساً خاستگاه وجوب حفظ نظام اجتماعی و نظام سیاسی و تقدم حفظ نظام اجتماعی بر حفظ نظام سیاسی از چشم‌انداز همین نگاه شارع شناخته و تحلیل می‌شود. 🔺 متن کامل مقاله 🔹 یکی از نکات کلیدی در موضوع تعیین جایگاه حفظ نظام، به‌ویژه نظام سیاسی، شناخت درست جایگاه و اهمیت حقوق مردم و به عبارت دیگر «حق الناس» است. اهمیت این امر ازجمله از آنجا برمی‌خیزد که نظام اجتماعی و نیز نظام سیاسی همان گونه که در راستای حفظ حقوق مردم تفسیر و تبیین می‌گردد و همین امر موجب آن همه اهتمام شارع به آن شده و آن همه بر حفظ آن تاکید ورزیده است، باید در راستای حفظ حقوق و منافع و مصالح آحاد مردم نیز قرار داشته باشد و چنان که آشکار است، قلمرو اصطکاک این دو امر یعنی «حفظ نظام» از یک سو و «حفظ حقوق مردم» از سوی دیگر، بسی گسترده است و نقطه محوری در این بحث این است که حفظ نظام به هر معنایی که باشد و در هر درجه‌ای از اهمیت که قرار داشته باشد، خود موضوعیت ندارد و فلسفه اصلی آن حفظ مصالح و منافع جامعه و مردم است. از این رو خود نمی‌تواند زمینه و ابزاری برای نادیده گرفتن و پایمال شدن آن حقوق باشد و آنچه حقوق فرد را محدود می‌سازد تنها ناسازگاری و تزاحم آن با حقوق جامعه است و نظام اجتماعی و در راستای آن نظام سیاسی برای مدیریت و تدبیر عادلانه در وقت تزاحم این حقوق است و بقای نظام نیز در همین راستا معنا و موضوعیت پیدا می‌کند. 🔹 بر این اساس، باید گفت مردم فلسفه بنیادین حکومت هستند و نظام سیاسی و نظام اجتماعی در راستای حقوق فراگیر و مصالح همه‌جانبه آنان شکل می‌گیرد و این امر در چند مرحله قابل بررسی و تاکید است؛ یکی شناخت غایت حکومت و تاکید بر منافع مردم به عنوان این غایت، و دیگر شناخت حقوق موجود زنده در راستای تاکید بر ضرورت حفظ حقوق انسان؛ به‌ویژه وقتی در قلمرو حقوق عمومی مطرح می‌شود و سوم تاکید بر تقدم «حق الناس» بر «حق الله» و اصالت حق مردم. 🔻 الف) شناخت غایت حکومت و حقوق مردم 🔸 خاستگاه دولت و شکل‌گیری آن را هر چه بدانیم و قلمرو اختیارات و وظایف آن را هر گونه ترسیم کنیم و هر ساختاری برای آن مناسب شمرده و برگزینیم، غایت درست در شکل‌گیری دولت‌ها و نظام‌های سیاسی به عنوان پدیده‌هایی ابزاری، چیزی جز خدمات‌دهی به جامعه و حفظ مصالح و منافع مردم نیست و طبعاً همه کسانی که در هرم قدرت سیاسی و دولت قرار می‌گیرند، نیز حضورشان به عنوان طبقه حکمران، تنها در همین راستا می‌باشد. خدماتی که دامنه آن در نگاه اسلامی بی‌تردید محدود به زندگی مادی یا خواست صرف مردم نمی‌باشد و دنیا در نگاه و تفسیر صاحب شریعت ابزاری بیش نیست و مقدمه حیات حقیقی در آخرت است. این امر از نگاه دینی نیز وضع روشنی دارد و تعالیم اسلامی به خوبی گواه آن است .... 🔻 جهت مطالعه کامل این مطلب به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://andishehma.com/hokmrani-mashroe-mandegar/ 🌐 تهیه شده توسط تیم اندیشه ما 🖇 مارا در شبکه های اجتماعی همراهی کنید 🙏🏻: ایتا: https://eitaa.com/andishemaa تلگرام: https://t.me/andishemaa اینستاگرام: https://www.instagram.com/andishemaa
✅ نظام های ماندگار 🎙 استاد محمود شفیعی 🔸 در این یادداشت کوتاه به اختصار به سه عنصر ضروری اشاره خواهد شد که هر یک از آنها سازنده رکنی از ارکان یک نظام سیاسی پایدار است. بر اساس عناصر سه گانه یاد شده، در نتیجه گیری پایانی، وضعیت نظام سیاسی ایران امروز به اختصار مورد بررسی قرار خواهد گرفت. 1.سازگاری با روح سیاسی حاکم بر جهان جدید: در جهان قدیم نظم جامعه ازلی و ابدی تلقی می شد؛ چرا که نظم جامعه را ادامه نظم حاکم بر جهان طبیعی می دانستند. درک عمومی این بود که نظم حاکم بر جهانِ طبیعت، نظامی سلسله مراتبی در هستی کیهان به وجود آورده است. این تلقی وجود داشت که نظم در جامعه نیز نظامی سلسله مراتبی است. در راس سلسله مراتب اجتماعی، از جهت سیاسی دولت در بالای هرم سلسله مراتبی جامعه قرار می گرفت و در راس دولت نیز حاکم یا هیات حاکمه قرار داشت. به این ترتیب، تک تک انسانها نیز سلسله مراتبی دیده می شدند که در ذات خود نامساوی اند؛ فقر و غنا هم امری طبیعی بود؛ و به لحاظ سیاسی دولت مردان بر غیر دولت مردان برتری می یافتند. درون چنین ذهنیتی، اقتدارگرایی و استبداد فردی یا جمعی فضیلت بزرگ نظام سیاسی محسوب می گشت. این ذهنیت اما به تدریج در عصر جدید فرو پاشید و به تدریج انسان ها متوجه شدند از جهت انسانیت مساوی اند و جامعه پدیده ای انسان ساخته است و با دیگر پدیده های طبیعی از پیش ساخته شده متفاوت است. به این ترتیب فضیلت اقتدارگرایی سیاسی افول کرد و به تدریج دموکراسی به مثابه بزرگترین فضیلت سیاسی جای اقتدارگرایی را گرفت. این ذهنیت اکنون بنیاد زیست جهان سیاسی انسانها در شرایط کنونی را تشکیل می دهد. بنابراین، در جهان امروز آن دسته از نظام های سیاسی، با هر نامی، اگر با این روح سیاسی حاکم بر جهان جدید هماهنگ نباشند ماندگار نخواهند شد و دیر یا زود تغییر خواهند یافت. 2. سازگاری با هویت تاریخی: یکی از عوامل اساسی در تفاوت یابی جامعه های انسانی از یکدیگر، ویژگی های بنیادین تاریخی است که به مثابه میراث مذهبی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی از گذشتگان به نسل کنونی، در فرایند جامعه پذیری، منتقل گشته است. هویت های جوامع نیز در چنین فرایندی ساخته می شوند و ماندگار می گردند. در سایه همین هویت های گوناگون اجتماعی است که جامعه های بشری در حالی که از جهت تمدنی مشترک بوده و در یک افق قرار می گیرند؛ اما به لحاظ فرهنگی-اجتماعی موجودیتی مستقل یافته و از همدیگر تفاوت پیدا می کنند. نظام های سیاسی مبتنی بر دموکراسی همچون لباس تازه ای است که هویت های اجتماعی جدید علاقمند به پوشیدن آن هستند. با این حال این لباس جدید باید آن اندازه انعطاف داشته باشد تا با هویت های گوناگون سازگار گردد. از این رو، هر چند دموکراسی روح زمانه است، شکل ظاهری آن با توجه به خصلتهای هویتی گوناگون جوامع از جامعه ای به جامعه دیگر، تفاوت پیدا می کند. 3.سازگاری درونی: هر نظام سیاسی از اجزای گوناگونی تشکیل شده است. مهمتری اجزای هر نظام سیاسی را دو رکن دولت و ملت می سازند. ماندگاری نظام های سیاسی در گرو هماهنگی این دو رکن اساسی است. از آنجا که در دموکراسی ها، ساخته شدن ملت ها مقدم بر ساخته شدن دولت ها است و در واقع این اراده ملت ها است که دولت ها را به وجود آورده است، معنای عمیق سازگاری درونی نظامهای سیاسی این است که در این نظامها دولت ها، با همه اجزای ریز و درشت و انواع کارویژه های معطوف به سیاست داخلی و خارجی، باید بازتاب دهنده خواست های مردم خود باشند. در این دولت ها، هیات حاکمه، قوانین، تصمیمات گوناگون سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، مذهبی، داخلی و خارجی، همه و همه، از درون جامعه و با مشارکت رسمی و غیررسمی مردم شکل می گیرند و تداوم می یابند. دولت هایی که بعد از شکل گرفتن با اراده مردم، در عرصه حکمرانی به جای توجه به اراده همگانی به مهندسی از بالا به پایین می پردازند، به تدریج فاصله عمیقی بین دولت و ملت به وجود می آورند و از این طریق ماندگاری خود را به خطر می اندازند. 🔹 نتیجه گیری: ماندگاری نظام سیاسی، دولت و حکومت در ایران امروز، تنها با هماهنگی با جهان جدید، تاریخ ایران و سازگاری درونی ممکن است. 🔺 جهت مطالعه کامل این مطلب به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://andishehma.com/nezamhaye-manddegar/ 🌐 تهیه شده توسط تیم اندیشه ما 🖇 مارا در شبکه های اجتماعی همراهی کنید 🙏🏻: ایتا: https://eitaa.com/andishemaa تلگرام: https://t.me/andishemaa اینستاگرام: https://www.instagram.com/andishemaa