#قصه
#عشق_به_دانش #سقراط
میگویند که جوانی کم شوروشوق نزد سقراط رفت و گفت: «ای سقراط بزرگ، آمدهام که از خرمن دانش تو خوشهای برگیرم.»
فیلسوف یونانی جوان را به دریا برد، او را به درون آب کشانید و سرش را ۳۰ ثانیه زیر آب کرد. وقتی که دست خود را برداشت تا جوان سر از آب برآورد و نفس بکشد، سقراط از او خواست که آنچه را خواسته بود، تکرار کند.
جوان نفسزنان گفت: «دانش، ای مرد بزرگ.» سقراط دوباره سرش را زیر آب کرد و این بار چند ثانیه بیشتر. بعد از چند بار تکرار این عمل، سقراط پرسید: «چه میخواهی؟» جوان که از نفس افتاده بود به زحمت گفت: «هوا. هوا میخواهم.»
سقراط گفت: «بسیار خوب. هر وقت که نیاز به دانش را به اندازهی نیاز به هوا احساس کردی، آنرا به دست خواهی آورد.»
♻️ در جست و جوی حقیقت
✅کانال اندیشگان
https://eitaa.com/joinchat/3893887279C7b5cd95191
❇️ دقیق تر از مکاسب و کفایه مطالعه کن
🔺 گاهی با خودت خلوت کرده و کتاب نفس خود را باز کن و دقیق تر از مطالب مشکل مکاسب و کفایه، آن را مطالعه کن
یک وقت می بینی سر تا پا غلط است.
🔺 به راحتی دروغ گفته می شود! هر حرفی را می زنی! هر غذایی را می خوری و به هر خانه ای که دعوتت کردند می روی و...! وقتی بیدار می شوی، می بینی عجب نفس بدی تربیت کرده ای!
🔸 مجله مبلغان شهریور و مهر 1387، شماره 107، ص64.
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3893887279C7b5cd95191
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
♦️ می گویند یک خارجی آمده بود کرج. با یک دهاتی روبرو شد. این دهاتی خیلی جوابهای نغز و پخته ای به او می داد. هر سوالی که میکرد خیلی عالی جواب میداد.
⁉️ بعد او گفت اینها را از کجا میدانی؟
گفت: « ما چون سواد نداریم فکر میکنیم.»😌
این خیلی حرف پر معنایی است ...
(شهید مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، صفحه ۱۸)
__________
توضیح: یکی از مهم ترین دردهای آموزش و پرورش فعلی تکیه ی آن بر حفظ معلومات است، چیزی که باعث میشه دانش آموزان صرفا حافظان خوبی باشن بدون اینکه نیازی باشه فکرشون رو به کار بندازن.
این اتفاق باعث میشه وقتی دانش آموز در موقعیت جدیدی قرار میگیره، نتونه مسأله رو حل کنه، اون فقط یاد گرفته با موقعیت هایی مواجه بشه که توی کلاس مطرح شده.
#ماه_رجب
#حجاب
#کتاب
✅کانال اندیشگان
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3893887279C7b5cd95191
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
#شعر
#ابتهاج
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است
گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است
آبی که بر آسود زمینش بخورد زود
دریا شود آن رود که پیوسته روان است
از روی تو دل کندنم آموخت زمانه
این دیده از آن روست که خونابه فشان است
دردا و دریغا که در این بازی خونین
بازیچه ی ایام دل آدمیان است
دل بر گذر قافله ی لاله و گل داشت
این دشت که پامال سواران خزان است
ای کوه تو فریاد من امروز شنیدی
دردی ست درین سینه که همزاد جهان است
خون می چکد از دیده در این کنج صبوری
این صبر که من می کنم افشردن جان است
از راه مرو سایه که آن گوهر مقصود
گنجی ست که اندر قدم راهروان است
@andishgan
#نکته
انسان با نداشته هایش زنده است نه با داشته هایش ! زنده بودن در تکاپو بودن و کاویدن است .
نداشته هاست که پویایی و تحرک و انگیزه آورد
الهی بر نداشته هایمان بیفزای
#تأمل
❇️ کانال اندیشگان
@andishgan
#نکته
و گفت :
هرچیزی را زکاتی است و زکات عقل ،
اندوهی است طویل ..
♨️ اندیشگان
https://eitaa.com/joinchat/3893887279C7b5cd95191
دیروز وارد مسجد شدم و دیدم بچه ها دارن والیبال 🏐 بازی میکنند البته والیبال با پا.
شور و حال و سر و صداشون خیلی زیاد بود.
یادم نمیاد بچگی هامون مسجدی رفته باشیم که بهمون اجازه بدن این کارها رو انجام بدیم.
البته خیلیا معتقدن این کار باعث بی احترامی به مسجد 🕌 میشه و بنابراین جایز نیست؛ خب بله؛ نباید توی مسجد کاری که خلاف شأن و حرمت مسجد باشه انجام داد ولی وقتی با فرمانده پایگاهی طرف باشی که پایگاه رو قفل کرده⛔ و اجازه نمیده از امکاناتش استفاده کرد، به نظر منی که امام جماعت اون مسجد هستم، منع کردن بچه ها از بازی کردن تو مسجد جایز نیست.
وقتی میخواستن در رو باز کنن، ترسیده بودن که نکنه غریبه اومده باشه ولی وقتی دیدن من اومدم خندیدن و گفتن حاج آقا از خودمونه😁 بازی رو ادامه بدین.
منم بهشون ملحق شدم 😀 و بازی کردم تا قبل از اینکه با چهره ی منتقد منو ببینن، با دید هم بازی بهم نگاه کنن.
سر فرصت بهشون در مورد احترام مسجد توضیح میدم (هرچند خودشون بهتر میدونن) ولی اون لحظه ای که وارد مسجد شدم خیلی مهم بود چه واکنشی نشون بدم که از امام جماعت و مسجد دلزده نشن.
دروغ چرا، وقتی خودمو جای اونا میذارم، میبینم دوست دارم از هر فرصتی برای بازی کردن استفاده کنم. انرژی شون اونقدر زیاده که اگه صبح تا شب جنب و جوش 🏃 داشته باشند بازم تخلیه نمیشه، پس چه بهتر که عمده ی وقت شون رو مسجد بگذرونن.
این ها بخشی از اموری هست که امام جماعت یه مسجد که همه ی مأمومینش نوجوان هستند باهاش مواجه میشه و باید در زودترین زمان صحیح ترین تصمیم رو بگیره.
پ.ن: رفت و آمد این بچه ها به مسجد مداوم هست و به تدریج با حفظ احترام و جایگاه مسجد آشنا میشن، ضمن اینکه وقتی اونجا بودم به نظرم رسید این نوع بازی شون خلاف شأن مسجد نیست (البته خب ممکنه برخی از عزیزان به این مطلب اشکال داشته باشند)
#ماه_رجب
✅ اندیشگان
https://eitaa.com/joinchat/3893887279C7b5cd95191
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ هیچ چیز به اندازه مبارزه با مفتخوارها مردم را خوشحال نمیکند!
🔹امروز اگر شعار #مبارزه_با_فساد مالی و اقتصادی داده می شود، هر کس پیرو امیرالمؤمنین است، باید از این شعار پیروی کند. هر کس به معنای واقعی کلمه، دنبال صلاح و اصلاح است، باید دنبال این کار، حرکت کند.
🔸مبارزه با فساد، یکی از پایههای اصلی حکومت و نظام اسلامی است. این روش امیرالمؤمنین است. آنجایی که دید فساد وجود دارد، با آن مبارزه کرد.
🔹ما نمیتوانیم مثل امیرالمؤمنین عمل کنیم؛ ادّعایش را هم نداریم. ما قابل این نیستیم که بخواهیم پشت سر امیرالمؤمنین حرکت کنیم، لیکن باید تلاشمان را بکنیم.
🔸هیچ چیزی مردم را به قدر این خوشحال نمیکند که نظام #جمهوری_اسلامی در راه احقاق حقِّ عامه مردم، با زورگوها و مفسدها و زیادهخواهها و مفتخوارها مقابله کند.
🔹وقتی ما نام امیرالمؤمنین را گرامی میداریم، باید برای عمل کردنمان باشد. ما نمیتوانیم مرتّب به مردم بگوییم شما مثل امیرالمؤمنین عمل کنید. ما که امروز در نظام جمهوری اسلامی مسؤولیم، بیشترین مسؤولیت را داریم و بیشترین تکلیف بر دوش ما سنگینی میکند.
🔺 خطبههای نماز جمعه ۸۰/۹/۱۶
🎬 @Mostazafin_TV
❖
"انسان" موجودی غریب است
به فتح هیمالیا میرود
به کشف اقیانوس
آرام دست مییابد
به ماه و مریخ سفر میکند..
تنها یک سرزمین است
که هرگز تلاش نمیکند
آن را"کشف کند" و آن
دنیای درونی نفس خود است..
https://eitaa.com/joinchat/3893887279C7b5cd95191
📝باباها همهشان عاشقند #روز_پدر💐
.
💡باید خیلی عاشق باشی که از خواب و تفریحت بزنی و سختیِ کار بیوقفه را به جان بخری تا خانوادهات در آرامش و رفاه باشند. که حاصل یک ماه تلاش شبانه روزیات را یک شبه با شور و اشتیاق، برای شادی خانوادهات خرج کنی و حتی یک لحظه هم احساس پشیمانی نکنی، که کِیف کنی از این که تمام حاصل چندماه کار و تلاشت را گوشواره کردهای برای دخترت، دوچرخه کردهای برای پسرت و یا انگشتری برای قدردانی از همسرت.
باید عاشق باشی که هر سال عید برای همهی خانواده کفش و لباس بگیری و به خودت که رسید بگویی "من لباس نمیخوام، همینها که دارم کافیست." که اصرار کنند و انکار کنی. بعد هم با لبخند رضایتی به لب، ذوق بچههات را در لباسهای نو تماشا کنی و برای شادیهای بعدیشان برنامه بچینی.
باید خیلی عاشق باشی که چندماه با تمام توانت و بیشتر از همیشه تلاش کنی، با سختی و ناملایمتیهای زمانه بجنگی تا در نهایت، یکبار دست خانواده را بگیری و یک وری ببریشان و یک خاطرهی خوب به آلبوم خاطرههاشان اضافه کنی. بابا که باشی خودت را در قبال حالِ خانواده مسئول میدانی، که دلخوشی به لبخندهاشان، به اینکه امنیتی در نهایت نا امنی و تکیهگاهترینی برای کسانی که روی آغوش پدرانهات حساب کردهاند. باید بابا باشی و عاشق؛ که تمام دغدغه و اولویتت خوشبختی و شادی خانوادهات باشد. که تمام حواس مردانهات جمعِ دلخوشی بچهها و آرامش مامان بچهها باشد.
باباها از خودگذشتهترین و عاشقترین موجودات دوستداشتنی و سبیلدار جهانند.
https://eitaa.com/joinchat/3893887279C7b5cd95191
❖
بسیار زیبا و خواندنی...
روزی استاد روانشناسی وارد کلاس شد و به دانشجویانش گفت: "امروز میخواهیم بازی کنیم!"
سپس از آنان خواست که فردی به صورت داوطلبانه به سمت تخته برود.
خانمی داوطلب این کار شد. استاد از او خواست اسامی سی نفر از مهمترین افراد زندگیش را روی تخته بنویسد.
ان خانم اسامی اعضای خانواده، بستگان، دوستان،هم کلاسی ها و همسایگانش را نوشت.
سپس استاد از او خواست نام سه نفر را پاک کند که کمتر از بقیه مهم بودند.
زن، اسامی هم کلاسی هایش را پاک کرد.
سپس استاد دوباره از او خواست نام پنج نفر دیگر را پاک کند.زن اسامی همسایگانش را پاک کرد. این ادامه داشت
تا اینکه فقط اسم چهار نفر بر روی تخته باقی ماند;نام مادر/پدر/همسر/و تنها پسرش...کلاس را سکوتی مطلق فرا گرفته بود. چون حالا همه می دانستند این دیگر برای ان خانم صرفا یک بازی نبود.
استاد از وی خواست نام دو نفر دیگر را حذف کند.کار بسیار دشواری برای ان خانم بود.او با بی میلی تمام,نام پدر و مادرش را پاک کرد.
استاد گفت:"لطفا یک اسم دیگر را هم حذف کنید!"زن مضطرب و نگران شده بود.با دستانی لرزان و چشمانی اشکبار نام پسرش را پاک کرد.و بعد بغضش ترکید و هق هق گریست....
استاد از او خواست سر جایش بنشیند و بعد از چند دقیقه از او پرسید:"چرا اسم همسرتان را باقی گذاشتید؟!!"
والدین تان بودند که شما را بزرگ کردند و شما پسرتان را به دنیا اوردید.شما همیشه می توانید همسر دیگری داشته باشید!!
دوباره کلاس در سکوت مطلق فرو رفت.همه کنجکاو بودند تا پاسخ زن را بشنوند.زن به آرامی و لحنی نجوا گونه پاسخ داد:"روزی والدینم از دنیا خواهند رفت.پسرم هم وقتی بزرگ شود برای کار یا ادامه تحصیل یا هر علت دیگری,ترکم خواهد کرد"
پس تنها مردی که واقعا کل زندگی اش را با من تقسیم می کند ,همسرم است!!!
همه دانشجویان از جای خود بلند شدند و برای آنکه زن، حقیقت زندگی را با انان در میان گذاشته بود برایش کف زدند.
https://eitaa.com/joinchat/3893887279C7b5cd95191
والعاقبت للمتقین....
اونجا که قیصر امین پور میگه:
گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است
گاهی نگفته قرعه به نام تو میشود
گاهی گدای گدایی و بخت باتو یار نیست
گاهی تمام شهر گدای تو میشود...
و گاهی نمیشود که نمیشود :)
✅اندیشگان
https://eitaa.com/joinchat/3893887279C7b5cd95191
#نکتهی_ناب
🔸🔶●عقیله بنی هاشم●🔶🔸
🔻حضرت ولیةالله الکبری، عالمه ی غیر معلمه، عقیله ی بنی هاشم زینب کبری سلام الله علیها، مستغرق فی ذات الله بود. لذا در جواب آن ملعون که گفت: کار خدا را نسبت به برادر و اهل بیتت چگونه دیدی؟ فرمود: « ما رَأیْتُ إلّا جَمیلا.»
🔻باطن جمال، جلال و در متن جلال، جمال منطوی است. و کمال توحید آن است که این باطن را شهود نمایی.
🔻حضرت زینب کبری سلام الله علیها در عاشورا که اوج ظهور اسماء جلالیه و قهریه است، جمال را شهود فرمود. اعنی در عین جلال، جمال دید. و در عین حال برزخ دریای تکوین و تشریع را مراعات فرمود و دشمن را تحقیر و تصغیر کرد: «انی لاستصغر قدرک و استعظم تقریعک و استکثر توبیخک.»
✅در توحید جمع بین تکوین و تشریع و حفظ احکام مراتب، شرط تامّ است.
📚منبع:●علی، نقطه آغاز وجود. ص ۲۸۶●
#علامه_طباطبائی
📝 کانال اندیشگان
https://eitaa.com/joinchat/3893887279C7b5cd95191
#شعر
آنکه هفت اقلیم عالم را نهاد
هر کسی را هر چه لایق بود داد
گر توانا بینی ار کوتاه دست
هر که را بینی چنان باید که هست
این که مسکینست اگر قادر شود
بس خیانتها کزو صادر شود
گربهٔ محروم اگر پر داشتی
تخم گنجشک از زمین برداشتی
«#سعدی»
#شعر
📚کانال اندیشگان
https://eitaa.com/joinchat/3893887279C7b5cd95191
هدایت شده از احمدحسین شریفی
🔴«صبر» و «تحمل»
🖊احمدحسین شریفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻«صبر» غیر از «تحمل» است. صبر همواره «فضیلت» است؛ اما تحمل لزوماً چنین نیست.
🔻صبر همراه با «رضایت» و نتیجه «آگاهی و عقلانیت» است؛ اما «تحمل» ملازم با «نارضایتی» و نتیجه «مصلحتسنجی» است. این مصلحتسنجی هر چند ممکن است خردمندانه و حکیمانه باشد اما گاهی نیز ممکن است از سر ترس یا ناتوانی باشد.
🔻صبر همراه با «کار و تلاش و مراقبت» است؛ اما تحمل، «ایستایی و انفعال و خودخوری» است
🔻صبر همراه با «احساس مسؤولیت» است؛ اما تحمل همراه با «زجر درونی و احساس سرخوردگی و ضعف».
«وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ»
#اخلاق
#فلسفه
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔻جرأت میخواهد هر روز مقابل روزگار بایستی، ابرهای ناامیدیاش را کنار بزنی و دنبال خورشید امید بگردی.
🔻جرأت میخواهد در مسیرهای نرفته به سمت مقصدهای نامعلوم گام برداری.
🔶🔸باید برایت مهم نباشد این که شاید آخرش همان چیزی که میخواستی نیست و از پیشبینیناپذیریِ مسیر، لذت ببری.
که همین هدف داشتن و ادامه، لذتبخش است...
🔶🔸باور کن آدمهای موفق، بیشترین میزان خوشبختیشان برای زمانهاییست که امیدوارانه برای رسیدن به مقصد، تلاش میکردند، زمانهایی که برای ادامه، هدف داشتند و برای عبور، دلیل.
🔶🔸و بیشترین رضایت آدمی زمانیست که به واسطهی قدرت اراده و اختیار، در جریان است،
زمانی که با جسارت تمام، ثابت میکند که با درخت و کوه و بوتههای ریشه در خاک، فرق دارد...
📚کانال اندیشگان
https://eitaa.com/joinchat/3893887279C7b5cd95191
#قصه
خوش شانسی و بدشانسی
روزی اسب پیرمردی فرار کرد، مردم گفتند: چقدر بدشانسی
پیر مرد گفت : ازکجا معلوم
فردا اسب پیر مرد با چند اسب وحشی برگشت.
مردم گفتند: چقدر خوش شانسی
پیرمرد گفت: از کجا معلوم
پسر پیرمرد از روی یکی از اسبها افتاد
و پایش شکست.
مردم گفتند: چقدر بدشانسی
پیرمرد گفت از کجا معلوم
فردایش از شهر آمدند و تمام مردهای
جوان را به جنگ بردند
به جز پسر پیرمرد که پایش شکسته بود.
مردم گفتند : چقدر خوش شانسی
پیرمرد گفت : از کجا معلوم
زندگی پر از خوش شانسی ها
و بدشانسی های ظاهری است،
شاید بدترین بدشانسی های امروزتان
مقدمه خوش شانسی های فردایتان باشد.
🌼 کانال اندیشگان
@andishgan
📚#منبع_علم
🔶🔸منبع علم دل است و ظهور آن به محافظت آداب حضرت عزت متعلق، چنان که در بعض کتب مُنزَله حق تعالی وحی کرده است که ای بنی اسرائیل مگویید علم در آسمان است، کیست که آن را از آسمان فرود بیاورد؟ و مگویید که علم از آن سوی دریاهاست، کیست که از دریاها بگذرد و آن را بیاورد؟ علم در دل های شما قرار داده شده است. در پیشگاه من به آداب روحانیان مؤدّب و به اخلاق صدیقان مُتخَلّق گردید، علم را از درون قلوب شما آشکار می سازم تا سراپای وجود شما را فرا گیرد.
📌مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، ص ۶۰◾️
#محافظت_آداب
@andishgan
🔶کاش میشد بچگی را زنده کرد
کودکی شد، کودکانه گریه کرد
🔶شعر ” قهر قهر تا قیامت” را سرود
آن قیامت، که دمی بیش نبود
🔶فاصله با کودکی هامان چه کرد ؟
کاش میشد ، بچگانه خنده کرد ...
@andishgan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فارغ از عالم و آدم در تکاپوی حیات
سود بازرگان دریا بی خطر ممکن نگردد
هر که مقصودش تو باشی تا نفس دارد بکوشد
#شعر #تکاپو #سعدی
@andishgan
🚨 جریان کشف حجاب یکزن جلوی آیتالله بیدآبادی
💠روزی جمعی از اشرار اصفهان عارف بزرگ آیت الله حاج شیخ محمد بیدآبادی (رضوان الله علیه) را میبینند و از ایشان تقاضا میکنند که جهت ایراد خطبه عقد به منزلی در همان حوالی بروند و دو جوان را از تجرد درآورند.
ایشان دعوت را قبول نموده و به همراه آنان به یکی از محلههای اصفهان میروند. سرانجام به خانهای میرسند به محض ورود ایشان، زنی سربرهنه و با لباس نامناسب از اتاق بیرون آمده و به ایشان میگوید: بهبه! حاج آقا خوش آمدی، صفا آوردی! ایشان متوجه قضایا میشوند و قصد مراجعت میکنند که جمع اوباش جلوی ایشان را گرفته و میگویند: چارهای نداری جز این که امروز را با ما بگذرانی! سپس همان زن که در ابتدا به ایشان خوش آمد گفته بود، در حالی که دایره ای یا تنبکی به دست داشته، وارد اتاق میشود و شروع به زدن و رقصیدن نموده و به دور اتاق میچرخد! جماعت اوباش نیز حلقهوار دور تا دور اتاق نشسته و کف میزنند. این زن در حال رقص، این شعر را خطاب به ایشان خوانده و مکرر میگوید:
در کوی نیک نامان ما را گذر ندادند
گر تو نمیپسندی تغییر ده قضا را
🔻پس از دقایقی که ایشان سر به زیر افکنده بودند، ناگهان سر بلند کردند و خطاب به آنان میفرماید: «تغییر دادم!» به محض آن که این دو کلمه از دهان عالم سالک خارج میشود، آن جماعت به #سجده میافتند و از رفتار و کردار خود عذرخواهی نموده و بر دست و پای آن ولی الهی بوسه میزنند و ایشان نیز حکم توبه بر آنان جاری مینماید. در ارتباط با این حادثه خود آن بزرگوار فرمودند: در یک لحظه #قلب آنان را از #تصرّف_شیطان به سوی خداوند بازگرداندم.
📙حکایات عاشقان خدا،حاجی زاده، ج۱
@andishgan
هدایت شده از المرسلات
#معارف
📌ما الحقیقه!
🔰امیرالمومنین(ع)
💢«آوردهاند كه روزى اميرالمؤمنين عليه السلام بر شتر نشسته كميل را بر عقب سر خود سوار كرده بود.
💢كميل سؤال نمود: يا أميرالمؤمنين مَا الْحَقيقةُ؟
💢فقال عليه السلام: «ما لَكَ وَالْحَقيقَة؟» فقال كميل: أوَلَسْتُ صاحِبَ سِرّكَ؟ قال: «بَلى وَلكِنْ يَرْشَحُ عَلَيْكَ مايَطْفَحُ مِنّي». قال: أوَ مِثْلُكَ يُخَيِّبُ سائِلًا؟
💢فقال عليه السلام: «الْحَقيقَةُ كَشْفُ سُبُحاتِ الْجَلالِ مِنْ غَيْرِ إشارَة».
💢فَقال كميل: زدْني بَياناً. فقال: «مَحْوُ الْمَوْهُومِ مَعَ صَحْوِالْمَعْلوم».
💢فقال: زِدْني بَياناً. فقال: «هَتْكُ السَّتْرِ بِغَلَبَةِ السِّرّ».
💢فقال: زِدْني بَياناً. فقال: «نُورٌ يَشْرُقُ مِنْ صُبْحِ الْأزَلِ فَيَلُوحُ عَلى هَياكِلِ التَّوْحيِدِ آثارُه».
💢قال: اطْفِئ السِّراجَ فَقَدْ طَلَعَ الصُّبْح».
📚 (مجالسالمؤمنين، ج 2، ص 11؛ كلمات مكنونه، ص 30؛ شرح الأسماء، سبزوارى، ص 382)
#روایات #معارف
@almorsalaat
#شعر
عشق را طیّ لسانی است که صد ساله سخن
یار با یار، به یک چشم زدن می گوید ..
@andishgan
🔶🔸علامه حسینی طهرانی از شاگردان سلوکی و علمی علامه طباطبایی، در کتاب «لمعات الحسین» حدیثی را از حضرت امام حسین علیهالسلام نقل میکند و در قولی دیگر در تفسیر آن چنین به بیان علامه طباطبایی استشهاد میکند:
🔻از جمله فرمودههای حضرت سید الشهداء أباعبدالله الحسین(علیه السلام) است که روزى به عنوان خطبه براى اصحاب خود ایراد نمودند:
🔸🔸أَیُّهَا النَّاسُ! إنَّ اللَهَ مَا خَلَقَ خَلْقَ اللَهِ إلَّا لِیَعْرِفُوهُ؛ فَإذا عَرَفوهُ عَبَدوهُ، وَ استَغنَوا بعِبادَتهِ عَن عِبَادَة ما سِواهُ.
فَقالَ رَجلٌ: یابنَ رسولِ اللَهِ! مَا مَعرِفَة اللَهِ عَزَّ وَ جَلَّ؟ فَقالَ: مَعرِفَة أَهلِ کُلِّ زَمَانٍ، إمامَهُ الَّذِى یَجِبُ عَلَیهِمْ طَاعَتُهُ.
🔸🔸«اى مردم! به درستی که خداوند خلق خود را نیافرید، مگر از براى آنکه به او معرفت و شناسایى پیدا کنند. پس زمانی که او را بشناسند، در مقام بندگى و عبودیت او بر مىآیند؛ و به واسطه عبادت و بندگى او از عبادت و بندگى غیر او از جمیع ما سِوى مُستغنى مىشوند.
در این حال مردى گفت: اى پسر رسول خدا! معرفت خداوند عز و جل چیست؟
حضرت فرمود: معرفت و شناخت اهل هر زمان، امام خود را که واجب است از او اطاعت و پیروى کنند.»
☑️علامه طهرانی میگوید: روزی به استاد خود، علامه طباطبایی گفتم: چگونه میتوان به مغز و مراد این حدیث شریف حضرت سید الشهداء(علیه السلام) رسید؟
علامه طباطبایی پاسخ گفت:
🔷🔹تنها راه منحصر به فردِ وصول به معرفت امام علیهالسلام و ادراک مقام ولایت مطلقه حضرات معصومین علیهمالسلام، عرفان است و بس!
@andishgan