eitaa logo
انجمن ادبی مَطلَع
823 دنبال‌کننده
579 عکس
174 ویدیو
10 فایل
﷽ 💠محفل ادبی مطلع | تاسیس ۱۴۰۰ 🔷 نشر اشعار ولایی 🔷 اعلان مراسمات هفتگی 🔷 رسانه شعر مشهد https://eitaa.com/joinchat/4073652327C9ee4eeaef2
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از علی مقدم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مستند: "من مدیر جلسه‌ام" به مناسبت حادثه تاریخی و یوم‌الله 9دی؛👇 مروری بر وقایع و اتفاقات مربوط به انتخابات سال 1388 و مدیریت فوق‌العاده رهبر معظم انقلاب حفظه‌الله @ASI_khorasani
قَالَ علیٌ عليه السلام كُنْ فِي الْفِتْنَةِ كَابْنِ اللَّبُونِ لَا ظَهْرٌ فَيُرْكَبَ وَ لَا ضَرْعٌ فَيُحْلَبَ ....... ما همانیم که در فتنه به دستور امیر شتر ما نه سواری به کسی داد، نه شیر سنگ اندازیِ این قوم مُذَبذَب آئین بذر پاشیدنِ باد است در آغوش کویر گاه سبزینه لجن، گاهی خونابه بنفش نه شما رنگ شناسید، نه ما رنگ پذیر دادِ آزادی تان از قفسِ نفس رواست ای شمایان که اسیرید! اسیرید! اسیر فقر این دردِ جهانگیر به جنگ آمده است فتنه آنجاست که خون میچکد از دستِ وزیر صبر کن ای قلم! ای زخمی مضراب ستم که صبور است و بصیر است علمدارِ مسیر پرچمی روز دهم سوخت...امان از فتنه مینویسم ششم دی، تو بخوان هجده تیر https://eitaa.com/m_yousofpoor
هدایت شده از علی مقدم
شب چهارم دهه فاطمیه 1.mp3
4.74M
💠چرخاندن آفتاب در دست علیست هیئت مکتب الزهرا سلام الله علیها شهرستان بردسکن فاطمیه ۱۴۴۵ @ASI_khorasani
چیزی نمانده خاطرم از نان مادرم چیزی به‌غیر تاول دستان مادرم تنها اتاق خلوت رؤیای کودکی... شاهانه بود چادر ارزان مادرم قایم که می‌شدیم کسی کارمان نداشت در چادر گرفته به‌دندان مادرم وقتی که از زمین و زمان خسته می‌شدیم سر می‌گذاشتیم به دامان مادرم اقساط ماهیانه بابای کارگر کم بود در مقابل ایمان مادرم غیر از دعا به حال من و خواهران من چیزی نبود در تب و هذیان مادرم یادش به‌خیر... شانه به موهام می‌کشید قربان گیسوان پریشان مادرم یک سفره پر از برکت پهن کرده‌ام با پول تانخورده قرآن مادرم هرگز قسم به جان عزیزش نخورده‌ام دلتنگ مادرم شده‌ام... جان مادرم کو شانه‌ای که سر بگذارم به‌روی آن حالا که آمده‌ست سر شانه مادرم از روزگار درس فراوان گرفته‌ام اما هنوز طفل دبستان مادرم وقتی که از زمین و زمان خسته می‌شدیم سر می‌گذاشتیم به دامان مادرم https://eitaa.com/joinchat/4073652327C9ee4eeaef2
هدایت شده از سعیده کرمانی
به روح بلند سردار سلیمانی برای روح تو دنیا عجب جای حقیری بود برای تو شهادت آرزوی دل پذیری بود تمام عمر تو سیر و سلوک و عشق و خدمت شد برایت بین بستر آرمیدن چون اسیری بود چه سردار سرافرازی که می‌گفتی به خود سرباز تو از آن ابتدا هم در مرامت سر به زیری بود جوانی را فدا کردی شهادت را پسندیدی به تو آنچه نیامد مرگ در دوران پیری بود سرا پا خویش را گرچه نثار راه حق کردی زتو یک دست ماند آن هم برای دستگیری بود پس از آنکه تو رفتی تنگ شد بر عاشقان دنیا تو رفتی بعد تو سید رضی‌ها آمدند آنجا به جای رد پایت ای مسافر سرو می‌کاریم تو را ای قهرمان در قصه هامان زنده می‌داریم اگرچه رفته ای الگوی ما همواره می‌مانی و فرزندانمان خواهند شد قاسم سلیمانی و فرزندانمان قطعا سلحشوران دنیایند همین مستضعفان میراث دار صبح فردایند ندارد فرق موج کرخه پیش چشم ما با نیل که در جنگیم با آن غاصب خون خوار اسراییل بداند باز آمریکا که ما خونخواه سرداریم که ما با قاتلش قطعا برادر کشتگی داریم نفوذی‌ها بترسند و منافق‌ها شوند آگاه که ما مانند او مردان میدانیم ، بسم الله به پای امر رهبر تا که جان داریم می‌مانیم برای این علی عمار و مقدادیم و سلمانیم نبازیم از گرانی‌ها نترسیم از ملامت ها که آسان‌ می‌شود هر مشکلی با این صلابت ها رسیده روزهای انتهای ویژه خواری‌ها که کوتاه است آری عمر اینگونه سواری ها تکان خواهیم داد این برگهای خشک دوران را و از بدخواه خالی می‌کنیم اینگونه ایران را شما رودید ای مردم ، زلال و تازه و روشن شما سیلید سیل غیرت و کابوس اهریمن به راه افتاده آن سیلی که دشمن ضربه از آن خورد که هر فتنه گری را با خودش این سیل خواهد برد نترسید از سپاه کفر تا وقتی علی داریم پیمبر رفته اما در میان خود ولی داریم به فرمان ولی باشید نصرت زود خواهد بود سپاه ما سپاه حضرت موعود خواهد بود سعیده کرمانی @kaftarchahiemamreza
🔹میدان شهادت🔹 عالم و فاضل و فرزانه و آزاداندیش خالص و مخلص و شایسته و وارسته ز خویش دژ مستحکم ایمان، دژ مستحکم دین متفکّر، متکلّم، متخلّق به یقین آن‌که خوش‌صحبت و خوش‌سیرت و خوش‌غیرت بود مَحرمِ راز محمدتقی بهجت بود همه‌جا صحبت ایثار و دِماء شهداست و دماء الشّهدا ذِیل مداد علماست ای که تکریم تو تکریم همه خوبی‌ها ای تو در زمرۀ «لا نَعلمُ إلّا خَیرا» دشمنان علی امروز وقیح‌اند همه اشعث قِیس و زیاد بن ابیه‌اند همه به مصاف آمده‌ای یک‌تنه با خنّاسان دین به ابلیس فروشان و نمک‌نشناسان در دل سفسطه‌بازان به شجاعت رفته آیت‌اللهِ به میدان شهادت رفته یار و غمخوار علی، میثم تمّار علی أینَ عمّار علی نه، خود عمّار علی مرد میدان گلاویز شدن با شُبَهات نه فقط خمس و زکات و نه فقط صوم و صلات! فقه و تفسیر و سکوت و سخنش درس‌آموز مرد اسلام سیاست، یل اسلامِ به‌روز فیلسوف طرُق معرفت توحیدی خوابْ‌آشفته‌کنِ فلسفۀ تقلیدی اعتقادی که در اسلام پیِ سلطنت است غلط اندر غلط اندر غلط اندر غلط است آن‌که کرده‌ست میان حق و باطل اُتراق، اعتدالش نتوان گفت؛ نفاق است نفاق راه حق را غم پیدا و نهان بسیار است طعنه و سرزنش و زخم زبان بسیار است او که در دین خداوند، سر از پا نشناخت راه را جز به تولّی و تبرّی نشناخت مَسلکش راهگشا، معرفتش مفتاح است فاش، علامه محمدتقی مصباح است بانگ مردان غیور است اگر می‌شنوید شیهۀ اسب ظهور است اگر می‌شنوید راه اگر راه حسین است، خدا ما را بس گرد و خاک سفر کرب‌وبلا ما را بس آنچه آرامش دل‌هاست مهیّاست هنوز سایۀ چادر پُر وصلۀ زهراست هنوز https://eitaa.com/joinchat/4073652327C9ee4eeaef2
پیشکش به مادر سادات علیها السلام 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 ای شب قدر! کسی قدر تو را فهمیده ست؟ تا به امروز کسی مرتبه ات را دیده ست؟ خلق از معرفت شان تو عاجز ماندند بی جهت نیست خدا فاطمه ات نامیده ست خواستم ذات تو را نور بخوانم، دیدم نور هم با تو خودش را همه جا سنجیده ست نور چشمان پیمبر تویی و جلوه ی تو آفتابی ست که تا غار حرا تابیده ست حکمتش چیست که ای ام ابیها! پدرت بارها خم شده و دست تو را بوسیده ست نخل لب تشنه شد از نام تو سیراب، چقدر چشمه از عشق تو در قلب علی جوشیده ست دست در دست تو بود ای شرف الشمسِ علی! اگر انگشتر خود را به گدا بخشیده ست سرِ همصحبتِ صدّیقه شدن بود اگر ملک وحی، هرآئینه به خود بالیده ست بانی رزق تویی، روح الامین میدانست سیبی از عرش اگر چیده به اذنت چیده ست هر زمانی که شدی خسته، به نقل از سلمان چرخ دستاس تو با دست ملک چرخیده ست چه بگوییم از انفاق تو، وقتی در شهر سائلی رخت عروسی تو را پوشیده ست به فقیر و به یتیم و به اسیر احسان کرد نان افطار تو وصفش همه جا پیچیده ست چشم صائب به کرامات تو افتاد و نوشت: "گوش این طایفه آواز گدا نشنیده ست" آه باران عطا! رود کرم! خیر کثیر! از چه همسایه ات از گریه ی تو رنجیده ست مسجدی هست در این ناحیه که خشت به خشت سر نفرین تو از ترس به خود لرزیده ست بشکند دست کسانی که شکستند تو را چشمت از ضربه ی ناگاه به خون غلتیده ست سر زخمت نکند وا شده بانوی بهشت اینهمه لاله چرا دور و برت روئیده ست پلک آرام بزن، صفحه به نرمی بشمار مصحف روی تو چندیست ز هم پاشیده ست https://eitaa.com/joinchat/4073652327C9ee4eeaef2
مدافع حرم خانه است آری زن پرنده می‌شود از لحظه ی پدید شدن سروده می‌شود آری زن از شهید شدن سروده می‌شود از آفتاب و آینه ها سروده می‌شود از شعر روسپید شدن شروع می‌شود از لحظه ی فداکاری به چشمِ خسته ی شب های صبح بیداری شبیه حضرت زهرا به روز مادری و شبیه زینب کبری شب پرستاری زنی بلند زنی روشن از کرانه ی نور زنی ستاره زنی آسمان زنی مستور لبش تبسمی از خواندن دعا دارد به وقت مضطر امن یجیب ها به وفور به دست های ظریفش جهان گره خورده است به بند روسری اش آسمان گره خورده است چنان گشوده به خود بند بند دنیا را که بودنش به زمین و زمان گره خورده است به دست چوبه ی گهواره را تکان داده به دست دیگرش آینده را نشان داده میان معرکه فتحُُ قریب ها گفته برای رد شدن از خویش امتحان داده که بار جسم به سر منزل جنون ببرد که روح را ز تن خویشتن برون ببرد که ساده نیست که با جان خود در افتادن که ساده نیست که این بار را به خون ببرد مدافع حرم خانه است آری زن شبیه رود به جریان خانه جاری زن لطیف خلقتِ زیبا سرشتِ بی مانند به وقت حادثه تعریف پایداری زن درون خانه اگر نقش مادری دارد میان جامعه نقش پیمبری دارد زنی که روشنی آموخته ست انسان را زنی که خاصیت عشق پروری دارد ز بس که شهره ی عشق است نقش مادری اش که گفته اند فقط از شهید پروری اش که اسم و تابلوی کوچه ای به نامش نیست غریب مانده درین سال ها دلاوری اش پلاک و چفیه ندارد اگر چه سر داده ست به اوج معرکه تاریخ را گذر داده ست گهی به پشت در و لحظه ای به کرب و بلا به راه عشق پسر را و هم پدر داده است همیشه در دل تاریخ جای پای زن است جهان از عشق پر است و جهان صدای زن است اگر ز دامن زن مرد می‌رود معراج توسلی ست که در اشفعی لنای زن است که زن همیشه به معنی همان وطن شده است یکی که قامت و قد هزار تن شده است زن شهید اگر بوده بعد ازین حالا به پاسداری این خون شهید زن شده است میان گریه ی از خنده پر امید شدن پرنده می‌شود آری پس از پدید شدن به خلقت آمده تا مرگ عاشقانه شود شروع می‌شود آری زن از شهید شدن https://eitaa.com/joinchat/4073652327C9ee4eeaef2
چش توو چِشِ بچه ت تاحالا دوختی؟ حلقه ی ازدواجِتو فروختی؟ زن نبودی بفهمی حال منو توو آتیشِ یکی دیگه نسوختی هیچ میدونی چه دردی داره وقتی زندگیتو روی هوا ببینی ؟ دیدی چه ذوقی داری وقتی باعشق خونه ی آرزوهاتو می چینی ؟ نعره کشیدن وسطِ خماری... روت اثری نداره گریه زاری مفت فروختی همه زندگی مو پهنه جلوت بساطِ بد‌ بیاری هر کاری کردم تا بَرِت گردونم نمیشه تا خودت نخوای، میدونم هر راهی رفتم که دُرُس شی، نشد یه راهِ حل خودت بده نشونم قهر نکردم که جوابت کنم بنا نبود خونه خرابت کنم رفته بودم بیای به خودت یه کم مردِ خونه‌م بلکه حسابت کنم تا کِی "بساز و بردباری بکن" ؟ بسّه ! یه کم آبِرو داری بکن قهر یَنی به خاطرِ عشقمون به خاطرِ خودت ، یه کاری بکن هیچ راهیو باقی نذاشته برام چاهه جلوم ،انگاری توو ناکجام بگو باید کجا رو امضا کنم آقای قاضی، بنویس ... والسّلام .... آقای قاضی ! حق داره خانومم ... من کُپُنَم سوخته ، واسش تمومم دلش رو خوش کنه به چی‌م ! منی که _پای مواد گذاشتم آبِرومم این که شبیهِ ویرونه س : خونَمِه دیوِ سه سر انگاری توو جونمه همونی که راضی شده به مرگم قبلنا میگُف ولی، دیوونمه زندگی با یه مردِ منگِ دودی غیرِ سیابختی نداره سودی حق با توعه ، هرچی بگی قبوله مردِ خونه "من" نبودم ، "تو" بودی غیرِ عذاب توو زندگی چی دیدی بارِ منم ، "تو" روی دوش کشیدی چوبِ حراج زدم جهیزیَه تو یادمه با چه زحمتی خریدی خوب میدونم مایه گذاشتی از جون مردونگی کن و کنارم بمون عشقِ تو میتونه نجاتم بده پاک میشم ، به جونِ هر دوتامون خیلی بهت قول دادم و شکستم میخوام بدونی دیگه آخریشه کسی که توو پنجه ی گرگ اسیره بدونِ همراهی ، رها نمیشه نگو که تنها راهِ حلّه طلاق نذار برم بیشتر ازین توو باتلاق نذار روو زندگیِ بچّه هامون تاثیر بد بذاره این اتفاق بدجوری خورده به تنم صابونش ازین به بعد میرم پِیِ درمونش دو راه داریم ، به انتخابِ خودت: _بگو بمیر، یا که بمون ...کدومش؟ بیا گُذَش کنیم، ببخشیم همو بیا دیگه کشش ندیم این غمو چشامو بسته‌م و می خوام وا که شد بازم توو دستم ببینم حلقه مو https://eitaa.com/joinchat/4073652327C9ee4eeaef2
هدایت شده از پیشانی‌نوشت
به مادرم... بیا و شانه بزن گیسوان پیچکی‌ام را که روی سر بگذارم تل عروسکی ام را بیا و شعر برایم بخوان شبیه گذشته به یاد خانه بیاور تمامِ کودکی ام را چقدر ماهی قرمز به تُنگ چشم نشاندی برای اینکه بدوزی لباس پولکی ام را چقدر در پس هر قهر و آشتی زمانه گرفت دامن تو دست های کوچکی ام را قسم به شعر که تنها تو بوده ای و تو هستی همان که دیده همیشه غم یواشکی ام را https://eitaa.com/joinchat/959971746Cec7af54c26
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🌷 رهبر خطاب به شاعران و مداحان: توانایی حرکت آفریدن و هدف‌گیری درست، باید دو شاخص کار شما باشد/  گاهی دقت نمیکنیم و زمانی که دنیای اسلام نیاز به اتحاد دارد، حرف اختلاف‌انگیز میزنیم ✏️ رهبر انقلاب صبح امروز در دیدار مداحان اهل‌بیت به‌مناسبت ولادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها: در این عرصه قدرت نرم، ما از شاعر و مادحمان توقع داریم که دو شاخص مهم مورد توجه قرار بگیرد؛ یعنی کار خودتان را با این دو شاخص بسنجید. یکی عبارت است از: توانایی برانگیختن و حرکت آفریدن جهت درست و دقت هدفگیری‌. ✏️ بسنجید آنچه که شما ارائه میدهید چقدر قدرت برانگیختن دارد و میتواند دل را تکان بدهد و حرکت ایجاد کند، این یکی. دوم اینکه چقدر دقیق است، دقت در حرکت خیلی مهم است. گاهی اوقات میخواهیم کار خوبی بکنیم، یک حرفی میزنیم، دقت نمیکنیم در خصوصیات این حرف، در هنگامی که دنیای اسلام نیاز به اتحاد دارد اختلاف ایجاد میکنیم، شکاف ایجاد میکنیم این عدم دقت است. ۱۴۰۲/۱۰/۱۳ 🖼 💻 Farsi.Khamenei.ir
هدایت شده از KHAMENEI.IR
2_144200951340163766.mp3
13.34M
🎧 صوت کامل بیانات صبح امروز رهبر انقلاب در دیدار مداحان اهل‌بیت(علیهم‌السلام). ۱۴۰۲/۱۰/۱۳ 💻 Farsi.Khamenei.ir
هدایت شده از سعیده کرمانی
به بهانه‌ی شهدای کرمان شهادت بهترین راه است آری بهترین پایان چه فرقی می‌کند بغداد باشد یا همین کرمان چه بر من آمده امشب که خواب از خاطرم رفته تورق می‌کنم تاریخ را در دفتر انسان همیشه ظلم بوده،شمر بوده، کربلا بوده همیشه بوده در تاریخ رد پای خون‌خواران پی راه نجات‌ از آسمان افتاده‌ام امشب تورق می‌کنم تورات و انجیل و سپس قرآن نجاتی هست آری انتقامی هست ای آدم به دست صالحان در عاقبت می‌افتد این فرمان بیا حق را بگو و حنجرت را نذر راهش کن بیا تا حق بگیرد باز در اندیشه‌ات جریان خیابان را اگر دیدی که سرخ‌ از خون یاران است شبیه کوه باش و باش مردی در دل میدان مقاوم باش در راه و بسوزان ناامیدی را خدا را یاد کن در لحظه‌های سختی و هجران شهادت هست یعنی آسمان بر ما نظر دارد شهادت هست یعنی باز برکت باز هم باران شهادت هست پس ما زنده‌تر خواهیم شد آری شهادت هست تا غم‌های این دنیا شود جبران پی حق باش تا وقتی که جان در پیکرت داری شهادت می‌دهد آن وقت بر تو بار دیگر جان شهادت راه خود را تا تو پیدا می‌کند آخر چه فرقی می‌کند بغداد باشی یا همین کرمان سعیده کرمانی 🕊@kaftarchahiemamreza🕊
کاش سایر بسترهای فعال ادبی هم حداقل اگر بازرسال نمی‌کنند از صفحه شخصی شاعر، نشان صفحه شاعر را درج کنند!
هدایت شده از بین الطّلوعین
با اذن حماسه، داغ ها سنگین است با شور و شکوه عشق، غم، شیرین است دیدی که چگونه خون به دل شد کرمان هر لحظه‌ی غزّه، ای جماعت این است @zahra_sepahkar
هدایت شده از پیشانی‌نوشت
34.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این نماهنگ در اولین سالگرد شهادت حاج‌قاسم تولید شد و امروز بعد از شنیدن خبر شهادت ۱۲ تن از هموطنان افغانستانی‌ام در انتحار دیروز باز نشر می‌کنم. تا باری دیگر، یادی شود از ألفتی که همیشه بین فاطمیون و حاج قاسم جاری‌ست. نماهنگ خواننده: شاعر: آهنگسازی و تنظیم: کاگردان: تهیه کننده: https://eitaa.com/joinchat/959971746Cec7af54c26
بسم الله الرحمن الرحیم 🍃🍃🍃🍃دیباچه🍃🍃🍃🍃 در ماه در ستاره در آفاق آسمان در شعر و استعاره و منظوم و داستان در چارفصل سال به سی روز برج نو در هر چه هست می‌نگرم از تو صد نشان هر روز تو به هرچه زبان در دهان بود نامت بلند مرتبه و بی کران بود نامت جمیع هرچه صفت در طبیعت است نامت مدام ورد زبان جهان بود یکتا و بی بدیل خدای زمان ،زمین تسبیح گوی هرچه صفات تو مومنین یا حی لا یموت و یا رب العالمین ایاک نعبد و ایاک نستعین قهاری ات به قوت رحمان و یا رحیم در شدت عقاب ولی بیشتر کریم ثبّت قلوبنا به خودت ای دلیل راه یک راه هست سمت تو آن هم که مستقیم ای آفتابِ در رخ خوبان نشان تو سرگشته ی تواند همه مومنان تو ما چون پرندگان همه در آسمان تو هستیم گرد خوان کرم میهمان تو ما را بخوان و از شب قدرت قضا بده نزدیک خود به وسعت اکرام جا بده ما را به مستجاب لبان دعا بده از ساقی شهید شراب ولا بده غیر از به سوی رحمت تو دست سوی که؟ از باده ی الست چنین مست سوی که؟ غیر از به درگه تو کجا در که وا شود؟ جز رو به قبله بنده ی تو هست سوی که؟ شیرین بکن دهان مرا از کلام خود تا وا کنم به بردن نام تو کام خود جز روی ماهْ منظر اوصاف تو خدا کردیم غیر عشق تو عشقی حرام خود یحیی به گریه یوسف از اندوه چاه ها یونس به بطن ماهی ...افتاده ماه ها موسی به کوه و نوح به دریا و سیل ها غیر از تو کیست ذکر دل بی پناه ها عیسی اگر مسیح سوی آسمان شده ایوب اگر صبور به هر داستان شده یحیی و هود و صالح و الیاس و مصطفی تا برده اند نام تو خوبی عیان شده یا کافی به بودن هرکس کنار ما یا وافی و رفیق ترین یار غارما یا ساتر عیوب به هر فعل و کارما از رحمت تو است اگر استتار ما (ما عاشقان مست دل از دست داده ایم) دستیم و بسته ایم و به سویت گشاده ایم (کار از تو می‌رود مددی ای دلیل راه) الا باذن تو همگی بی اراده ایم @aboajor
هدایت شده از مَدرَس/ ۸
______[ کانال های ویژه ادبیات ]______ • مَدرَس هشت ................. عضویت • فراخوان شعر .................. عضویت • قفسه .......................... عضویت • محفل ادبی مطلع ............. عضویت • یاقوت سرخ ................... عضویت ______[ کانال آقایان شاعر ]______ • محسن قاسمی .............. عضویت • عاصی خراسانی .............. عضویت • مجتبی خرسندی ............. عضویت • محمدحسین انصاری نژاد ....عضویت • مهدی کبیری .................. عضویت • محمدجواد منوچهری ........ عضویت • مصطفی توفیقی ............. عضویت • سجاد روانمرد ................ عضویت • احمد رفیعی وردنجانی ....... عضویت • امیر حسین پاسبان .......... عضویت • مسعود یوسف پور ........... عضویت ______[ کانال بانوان شاعر ]______ فاطمه عارف نژاد ............... عضویت عاطفه جعفری ................. عضویت سعیده کرمانی ................. عضویت مریم کرباسی ................. عضویت زهرا سپه‌کار .................... عضویت الهه بیات مختاری ............. عضویت 📝 فهرست به‌روزرسانی خواهد شد...
هدایت شده از مَدرَس/ ۸
💠 محرم خراسانی | غزل «شهیدان راه حق» آنان که در طریق ولا گام هشته‌اند در صورت آدمی و به سیرت فرشته‌اند رمز بقاست نیکی و باقیش فانی است نیکان چنین به دفتر هستی نوشته‌اند با دستگاه عدل خدا پنبه می‌شود ریسندگان به دوک ستم آن چه رشته‌اند فانی نمی شوند شهیدان راه حق زیرا به راه عشق خدا کشته گشته‌اند وقت درو که موسم برداشت می رسد خرمن نمی کنند، مگر آن چه کشته‌اند «محرم» غمین مباش که با مهر اهل بیت روز نخست، طینت ما را سرشته‌اند پایگاه شعر ولایی | مدرس هشت
پرنده می‌شود از لحظه ی پدید شدن سروده می‌شود آری زن از شهید شدن سروده می‌شود از آفتاب و آینه ها سروده می‌شود از شعر روسپید شدن شروع می‌شود از لحظه ی فداکاری به چشمِ خسته ی شب های صبح بیداری شبیه حضرت زهرا به روز مادری و شبیه زینب کبری شب پرستاری مدافع حرم خانه است آری زن شبیه رود به جریان خانه جاری زن لطیف خلقتِ زیبا سرشتِ بی مانند به وقت حادثه تعریف پایداری زن درون خانه اگر نقش مادری دارد میان جامعه نقش پیمبری دارد زنی که روشنی آموخته ست انسان را زنی که خاصیت عشق پروری دارد @aboajor
سبو به خون زده عطر شراب ناب گرفته چنان شکفته که مرگ از تنش گلاب گرفته جزیره ای شده مجنون در عاشقانه ی پیکار که گرد پیکر اون خون به جای آب گرفته چه قطعه قطعه سروده است عاشقانه تنش را و این مغازله از حی مستطاب گرفته... @aboajor
هدایت شده از yosefpoor.ir
⬛ برای ریحانه... رسید جـــان به لــب از داغ ناگهـانــی تو نداشت تــاب زمیـن، جانِ آسمـــانـی تو کنون که نیست علمــدار، در دل آتش به عهــــدۀ که میفتــــد نگاهبانـــــی تو؟ دو ساله بودی و یادآور سه ساله شدی فــدای صـــورتِ یکــدســـت ارغوانــی تو نفس کشیدم و یادت نفس برید از من چـو آه بود و چـه کوتــــاه، زندگانـــــی تو به غیر آهنِ داغ ای شکوفــۀ این باغ! نبــود هیـچ کســــی گرمِ همزبانـــی تو لبـــاسِ صورتـــــی و گوشــــــوارۀ قلبـــی چه قلب ها که شکستند از نشانی تو مسعود یوسف پور | صفحه شاعر
هدایت شده از پیشانی‌نوشت
به بهانه‌ی اندوه کرمان: هلا رفیق! که در راه عاشقان هستیم شهادت است مسیری که ما درآن هستیم گرفته‌ایم به دوش از ازل اگر اندوه ولی فدای سر این غم گران هستیم هرآن کجاست که مظلوم، اهل آنجاییم شبیه آهِ نفس‌گیر بی مکان هستیم عیار ما به همین سرسپردگی‌ست بگو: قسم به غزه که مشتاق امتحان هستیم رسیده‌اند شهیدان به مرقد سردار به جای مانده از این بزم نوحه‌خوان هستیم خدا رقم نزند مرگ بی شهادت را که چون به مرگ بمیریم در زیان هستیم خدا جواز شهادت به دست فاطمه داد خدا کند که بگیریم تا جوان هستیم https://eitaa.com/joinchat/959971746Cec7af54c26
هدایت شده از سعیده کرمانی
به دنیایم قدم بگذار تا من جانِ جان باشم در آغوشم کبوتر جان بیا تا آسمان باشم بیا تا پابه‌پایت نقره بر موهام بنشیند بیا تا با وجود تو شبیه مادران باشم تو آغاز تمام لحظه‌های تازه‌ ای در من تو می‌آیی که من هرلحظه‌‌ای با تو جوان باشم تو باید پیش من باشی که مهرم شعله‌ور باشد اگر آتش بسوزانی خودم آتش‌نشان باشم پناهت می‌شوم وقت فرار از گرگ بازیگوش تو باشی می‌توانم قهرمان داستان باشم بیا مخفی شو در چادر نمازم موقع بازی بیا تا بیشتر یاد خدای مهربان باشم اگر از من بپرسی می‌نویسم مادری یعنی گلی را از بهشت آورده‌ام تا باغبان باشم 🕊@kaftarchahiemamreza🕊