هجمهٔ دوم شیطان با عبارت "أَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَرَجِلِكَ" بیان شده و به نظر میآید مراد از تاختن و حمله کردن بر بنیآدم با سوارهنظام و پیاده نظام، مطلبی حقیقی باشد نه استعارهای شاعرانه. یعنی واقعاً شیاطین به انسان حمله میکنند و آسیبهای روانی و حتی جسمی به انسان میزنند که به شکل بیماریهای روانی و جسمانی ظاهر میگردد. پیشگیری از این موارد هم مثل مورد قبل، تنها با پناه بردن به خدا و التجاء به حفظ الهی ممکن است.
نوع سومِ دشمنیِ شیطان با انسان "شَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ" است، یعنی باعث میشود مالی بدست انسان برسد که بخشی از آن مال شیطان است یا بچهای از انسان بوجود آید که شیطان در آن سهم دارد. در این موارد شیطان سهمش را مطالبه میکند و مثل هر شریکی در سهمش تصرّف مینماید و وقتی که انسان میخواهد آن مال مُشاع را صرف خیر کند، شیطان مال را قبض میکند و حُکم خلع ید میگیرد و مانع خیر میشود. مفسّرین گفتهاند وقتی مالی از حرام بدست آید یا در حرام مصروف شود یا فرزندی از زنا بوجود آید یا به آئین شرک و کفر تربیت شود، شیطان در آن شریک است. راه رهایی از شرک شیطان، تصفیهٔ مال و تربیت الهیِ فرزند است. وقتی مالی تقسیم شد و سهمی برای رضای خدا از آن کنار گذاشته شد، تطهیر و تزکیه میشود، اصل کلمهٔ زکات برای اشاره به نقش پاککنندگی انفاق در اصل مال است. و نیز وقتی فرزندی تربیت الهی گشت یا وقف خدا و دینخدا گشت و از آن دل بریده شد، خالص و الهی میگردد و از شرک شیطان پاک میشود. در سورهٔ کهف، خضر بچهای را کشت تا والدین مؤمنش، بعداً صاحب بچهٔ بهتری شوند و در داستان اسماعیل(ع) ، پدرش او را به مذبح برد تا از او دل بکند و در راه خدا آزادش کند و بفهمد که مالِ خداست. در داستان مریم، مادرش نذر کرده بود که اگر صاحب بچه شود، بچه نه مال او بلکه مال خدا و وقف خدمت به زائران معبد سلیمان باشد.
وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ قَالَ أَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِينًا (۶۱) قَالَ أَرَأَيْتَكَ هَٰذَا الَّذِي كَرَّمْتَ عَلَيَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إِلَّا قَلِيلًا (۶۲)
وقتی به فرشتگان فرمان دادیم که برابر آدم سجده کنید، همه سجده کردند، جز ابلیس که متکبّرانه گفت: یعنی در مقابل کسی سجده کنم که از گِل آفریدهای؟!
با جسارت به خدا گفت: بگو ببینم! این را که از من برترش دانستهای، اگر تا قیامت به من مهلت بدهی، حتماً به همهٔ فرزندانش بهاستثنای عدّهٔ کمی، افسار میزنم.
لحن شیطان بنا بر تکبّری که از قبل در سویدای قلبش نهان بوده و در قضیهٔ خلقت آدم، جوشیده و شعله برآورده، بسیار جسورانه و بیادبانه است. جز این هم از او انتظار نیست.
ابلیس چون خودش از آتش بود، آتش را از خاک که سرشت آدم بود، برتر میدانست؛ و الا چنین نیست. خودپرستان آنچه را مالکش میدانند یا بخود منسوب میکنند برتر میدانند، این، شعبهای از خودپرستی است.
مضاف بر آنکه شیطان خاکِ کالبدِ آدم را دید ولی حسادت و حبّ جاه کورش کرد از اینکه ببیند که آدم، فقط آن خاک نیست و پس از دمیده شدن نفخهٔ الهی بوده(سورهٔ حجر: آیه ۲۹) که خدا فرمان داده تا همه در برابرش سجده کنند.
اینکه مدّعی شده که ذرّیهٔ آدم را لگام میزند یعنی آنها را تابع خود میکند و به گمراهی و نابودیشان میکشاند. چون وقتی چهارپایی افسار میشود، رامِ افسار زننده میگردد و به هر طرف که او بخواهد میرود و دیگر آزاد نیست مگر اینکه افسار را پاره کند یا کسی پیدا شود و از افسار نجاتش دهد.
قَالَ اذْهَبْ فَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزَاؤُكُمْ جَزَاءً مَوْفُورًا (۶۳)
خدا فرمود: گم شو! هریک از آنها که دنبالت بیایند، سزای بیکموکاست همگی شما جهنم است.
در اینجا خدا به شیطان نهیب زده که "اذْهَبْ"؛ در سورهٔ اعراف دو تعبیر "اهبِط" یا "اُخرُج" بکار رفته: فَاهْبِطْ مِنْهَا فَمَا يَكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فِيهَا فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ [سوره اﻷعراف : 13]. این تعابیر نشان میدهد که تا پیش از آن مقرّب بوده و مقامی داشته. اما حبّ جاه بر زمینش زده و به زمینش آورده. روایت است که حبّ جاه آخرین چیزی است که از قلوب مخلصین خارج میشود. یعنی کسی ممکن است از مقرّبان درگاه خدا شده باشد، اما هنوز آلودهٔ حبّ جاه باشد. پناه بر خدا!
وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَأَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَرَجِلِكَ وَشَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ وَعِدْهُمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلَّا غُرُورًا (۶۴)
هر کدامشان را میتوانی، با وسوسههایت تحریک کن، با سوارهنظام و پیادهنظامت بر آنها بتاز، در اموال و اولادشان شریک شو و به آنها به دروغ وعده بده. آری، وعدههای شیطان همه فریب است!
این آیه در قرآن نظیر ندارد، برای همین نیاز به توضیح و تدقیق دارد.
این آیه حدود اجازهای است که خدا به شیطان داده تا بتواند بر بنیآدم بتازد و ایشان را تفتیده و آزموده کند، تا ناسره از سره که همان "قلیل" آیهٔ قبلاند بازشناخته شوند.
نخستین سُلطهٔ شیطان بر انسان "إستفزاز" است، یعنی تشویق و تحریک انسان در مسیر لغزش. شیطان اینکار را با "صوتش" میکند یعنی وسوسهای که در گوشِ جان آدم کارگر میافتد. شیطان به چه تحریک میکند؟ به همان که پدرمان را با آن فریفت. تمام وساوس شیطان تکرار همان وسوسهٔ نخست اوست: فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَا يَبْلَى [سوره طه : 120] آدم را وسوسه کرد که مُلک جاودان میخواهی؟!
تمام وساوس شیطان ریشهاش به همین وسوسه میرسد: خوشی جاودان، اینکه آدم هرچه خواست بکند و کسی بالادستش نباشد، و تا ابد این سلطنتِ نفس برایش برقرار باشد. بنابراین غایت وساوس شیطانی استفزاز، همان نفسانیتِ بیخدا و خدانشناس انسان است که به تحریک شیطان تجلّی میکند و به خودخواهی و خودپرستی، به دلبخواه خود فساد میآفریند و به دیگران آسیب میرساند.
اما نکتهٔ جالبی در این عبارت هست: خدا فرموده هرکه را توانستی(مَنِ اسْتَطَعْتَ) چنین از راه بدر کن. پس میشود از دستبرد این وسوسهٔ او در امان ماند. چگونه؟ جوابش در این آیه است: وَقُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ وَأَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَنْ يَحْضُرُونِ [سوره المؤمنون : 98] در مواجهه با شیطان، اینطور دعا کن: خدایا، به تو پناه میبرم از وسوسههای شیاطین. و به تو پناه میبرم خدایا از اینکه به من نزدیک شوند.
یعنی وسوسهٔ شیطان پیوسته هست و شیاطین در اطراف انسان دائم گردش میکنند، ولی مادامیکه کسی ذاکر و پناهنده به خداست، نفوذی بر وی نتوانند داشت.
آنکه ساعتی پیش به شکل یوسف با آن زن جماع کرده بود، شیطان بود. سپس امام(ع) تلاوت نمود: و شَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ.
بخلاف این روایت، جلد پنجاه و هفتم بحارالأنوار از امام باقر(ع) روایت میکند که شراکت شیطان به این نحو است که در آلت رجولیت مرد وارد میشود و هر دو با هم با زن در میآمیزند و دو نطفه با هم مخلوط میشود. پرسیدند باید چه کرد؟ فرمود: هنگام مُجامعت باید بسمالله گفت و به خدا پناه برد و متذکّر خدا شد.
معانیالاخبار از امام صادق(ع) روایت میکند که از علائم شِرک شیطان در کسی اینست که برایش مهم نیست چه راجع به او میگوید، خودش هم بیباکانه راجع به مردم حرف میزند. برایش مهم نیست که کارهای زشتش را دیگران ببینند. از دیگران غیبت و بدگویی میکند بیآنکه بدی به او کرده باشند. مشتاق مال حرام است. علاقهمند به زنا و شربخمر است.
راجع به فقرهٔ "وَعِدْهُمْ" بشارةالمصطفی از امیرمؤمنان(ع) روایت میکند که شیطان از خودش وعده نمیدهد بلکه به دروغ از طرف خدا وعدهٔ مغفرت میدهد تا مردم را به گناه مشغول نگه دارد و ایشان را عاقبتبهشر کند.
خلاصه اینکه انسان باید از مال و فرزندش بگذرد و آنها را مال خدا بداند و در راه خدا خرج کند تا تطهیر شوند و از دستبرد شیطان در امان باشند.
چهارمین دستمالی شیطان نسبت به انسان، وعدههای بسیار است. شیطان وعده پشت وعده میدهد و همه از دم، دروغ و بافته است. یکی از وعدههای او در این آیه آمده: الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشَاءِ وَاللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَفَضْلًا وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ [سوره البقرة : 268] شیطان وعدهٔ فقر میدهد و به فحشاء دعوت میکند درحالیکه خداوند وعدهٔ مغفرت و فضل میدهد و دستش هم باز است و نیازهای شما را میبیند.
از این آیه برمیاید که مقصود از وعدهٔ شیطان، ترسیم آینده و القاء حسّ نسبت به آنست.
وعدهٔ شیطان در فرهنگ قرآن، در مقابل وعدهٔ خداست و وعدهٔ خدا نسبت به مؤمنین، در عین اینکه به شهادت آیات بسیاری، حقّ و صدق است، وعدهٔ حُسنی است(إسراء: ۹۵)، وعدهٔ مغفرت است(مائده: ۹)، بهشت است(توبه: ۱۱۱)، تمکّن در زمین است(نور: ۵۵)، مغانم مادّی است(فتح:۲۰)، اجر عظیم است(فتح:۲۹)،
وعدههای خدا حتمی است منتهی صبر باید تا برآید، و تا نیامده باید به تسبیح و استغفار گذراند: فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ [سوره غافر : 55]
البته وعدهٔ بهحقِّ خدا همیشه رحمت نیست و نسبت به کافران و منافقان نار جهنم است: وَعَدَ اللَّهُ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْكُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ [سوره التوبة : 68].
وقتی وعدههای خدا معلوم شد، وعدهٔ شیطان هم که خلاف آنست روشن میشود. شیطان به مؤمنین، وعدهٔ شکست میدهد و توی دل آنها را خالی میکند و میگوید خدا شما را نمیبیند و دعاهای شما را نمیشنود. به آنها وعدهٔ فقر و ضعف در صورت تقیّد به فرامین الهی میدهد یا گناه را برایشان توجیه میکند یا وعدهٔ شفاعت دروغ میدهد و در دلشان امید کاذب به رحمت خدا در عین عمل نکردن به دستورات او بوجود میآورد. همهٔ اینها دروغ است. به کافران هم به دروغ وعدهٔ پیروزی بر مؤمنان و استمرار ثروت و قدرت در صورت اصرار بر راه و نقشههای باطلشان را میدهد.
در قیامت حقیقت آشکار میشود و شیطان اعتراف میکند:
وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلَا تَلُومُونِي وَلُومُوا أَنْفُسَكُمْ مَا أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ [سوره إبراهيم : 22]
وقتی حسابوکتاب قیامت تمام شود، شیطان به هر دو گروه میگوید: «خدا به شما وعدههای راست داد. من هم به شما وعدهها دادم؛ اما زیرش زدم! زورتان که نکرده بودم. فقط دعوتتان کردم به کارهای زشت. شما هم دعوتم را قبول کردید؛ پس خودتان را ملامت کنید، نه مرا. اینجا، نه من فریادرس شمایم و نه شما فریادرس من. به من چه مربوط که در دنیا، از من حرفشنوی داشتید، نه از خدا! امروز عذابی زجرآور در انتظار بدکارهایی مثل ماست.
در این آیه صحبت از وسوسه، حمله، مشارکت، و وعدهٔ فریب شد. این چهار کار، سلطههای شیطان بر بنیآدم است و هیچکس را گریزی از آنها نیست الا اینکه طبق آیهٔ بعد واقعاً عبد خدا باشد و همیشه به خدا تکیه کند.
مستدرک روایت میکند که از امام صادق(ع) راجع به عبارت "شَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ" پرسیدم. فرمود: در این مورد، چارهای جز پناه بردن به خدا نیست.
برهان از امام صادق(ع) روایت میکند که هرگاه خواستی با زنت مُجامعت کنی، بگو بسمالله الرحمن الرحیم، خدایا اگر برایم فرزندی مقدّر کردی، نصیبی از شیطان در او قرار مده.
الفضائل از رسول خدا(ص) روایت میکند که شب معراج شیطان را دیدم. او گفت من خیلی علی را دوست میدارم! گفتم: تو دیگر چرا ملعون؟! گفت: چون بخاطر بغض با او، کرور کرور خلق را جهنمی میکنم. سپس گفت: من در اموال و اولاد مُبغضین علی شریکم و بغض علی را نسل به نسل در دل فرزندانشان میکارم.
جلد صدم بحارالأنوار از امام صادق(ع) روایت میکند که هرکس نخوت و کبر درش باشد، شرکی از شیطان در وجود اوست.
جلد شصتم بحارالأنوار روایت غریبی را از امام باقر(ع) روایت میکند. امام(ع) فرمود: حَجّاجبنیوسف ثقفی(حاکم خونخوار عراق در زمان عبدالملکِ مروان که صدها هزار بیگناه را شهید کرد) فرزند شیطان است. پرسیدیم چگونه؟ فرمود: رازی را میگویم که فقط پدر و مادرش از آن خبر دارند. فلان تاریخ پدرش میل به اُمّحَجّاج کرد، وقتی نزد مادر او رفت، زن به او گفت: مگر ساعتی پیش با من در نیامیختی؟! و او را متعجّبانه از خود راند.
إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ وَكَفَىٰ بِرَبِّكَ وَكِيلًا (۶۵)
البته تو بر بندگان واقعیام تسلّطی نداری؛ زیرا در برابر وسوسههای شیطان، همین بس که خدا تکیهگاهشان باشد.
کلمهٔ "عباد" در این آیه به گواهی سیاق، بار معنایی زیادی دارد و بندهٔ واقعی معنی میدهد. بکار رفتن عبارت "سلطان" هم نشان میدهد که تسلّط شیطان بر انسان واقعی است و شوخیبردار نیست. طبق این آیه، اگر کسی بندهٔ خدا نباشد، بندهٔ پادشاهی شیطان است و واقعاً آزادی او سلب میگردد، حال آنکه خیال میکند آزاد است.
عبارت "كَفَىٰ بِرَبِّكَ وَكِيلًا" نور امیدی است برای عبادالله و میگوید هرچه از خطرات و قدرتهای شیطان گفتیم، یکطرف؛ اینکه مؤمن به خدا پناه ببرد، یکطرف.
این عبارت تلمیحی هم به این حقیقت دارد که سلاح یا حفاظ اصلی در برابر شیطان، توکّل است. یعنی شیطان بر کسانی که اهل توکّلاند و امورشان را با تفویض به خدا حلّ میکنند، نفوذی ندارد و عمدهطریق او برای تسلّط بر بنیآدم وقتی است که آدم به تدبیر و نیرنگ خود مشغول است و بر خودش برای حلّ مشکلات تکیه دارد. این مطلب به صراحت در سورهٔ نحل آمده: إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ [سوره النحل : 99] شیطان بر بندگان مؤمنی که بر خدا توکّل میکنند، سلطهای ندارد.
در سورهٔ اعراف، تقوی به عنوان مدار کلّی زندگی و ذکر بعنوان سلاح لحظهای، برای مقابله با سلطهٔ شیطان ذکر شده است: إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ [سوره اﻷعراف : 201]
جلد هفتاد و چهارم بحارالأنوار از امام صادق(ع) روایت کرده که آنهایی که شیطان بر آنها سلطهای ندارد شیعیان ما هستند. اهل مجلس وقتی چنین میشنوند با تعجّب میپرسند: پس این همه گناه که از شیعیان شما صادر میشود چیست؟! امام(ع) میفرماید: عدم سلطهٔ شیطان بر آنها به این معناست که نمیتواند ایمان آنها را از آنها سلب کند و آنها را کافر، روانهٔ آخرت سازد. سپس فرمود: شیاطین بیش از مگس که دور گوشت جمع میشوند، دور مؤمن جمع میشوند تا وقتش را تلف کنند و برکت عمرش را ببرند و از عبادت خدا بازش دارند.
***
بحثی عمیق درباره جبر و اختیار-در ملکوت ضرورت و وجوب و قضا حاکم است و در عالم دنیا و مُلک قَدَر و امکان حاکم است-خلط طینت ها و شیاطین و ملائکه.mp3
11.54M
✅ بحثی عمیق درباره جبر و اختیار
✅ در ملکوت ضرورت و وجوب و قضا حاکم است و در عالم دنیا و مُلک قَدَر و امکان حاکم است
✅ اختیار در ملکوت ضروری و وجوبی و قضایی است و در دنیا به صورت امکانی و قَدَری
✅ خلط طینت ها و شیاطین و ملائکه
✅ انبیاء و اهلبیت(علیهم السلام) به عنوان ائمةالایمان ترکیبی از ملک و شیطان نیستند لذا بدن نوری دنیوی حجاب روح مطهّر ملکوتی نیست.بلکه نور محض اند.
✅ دشمنان انبیاء و اهلبیت به عنوان ائمة الکفر ظلمت محض اند.
✅ تابعین ائمةالایمان و الکفر ترکیبی از ظلمت و نور،از مَلَک و شیطان هستند و در تابعین کفر، ملک حجاب شیطان است و در تابعین ایمان، شیطان، حجاب ملک است. ولی در نهایت حقیقت اصلی ظهور خواهد کرد.
بحثی عمیق درباره جبر و اختیار-در ملکوت ضرورت و وجوب و قضا حاکم است و در عالم دنیا و مُلک قَدَر و امکان حاکم است-خلط طینت ها و شیاطین و ملائکه.mp3
11.54M
✅ بحثی عمیق درباره جبر و اختیار
✅ در ملکوت ضرورت و وجوب و قضا حاکم است و در عالم دنیا و مُلک قَدَر و امکان حاکم است
✅ اختیار در ملکوت ضروری و وجوبی و قضایی است و در دنیا به صورت امکانی و قَدَری
✅ خلط طینت ها و شیاطین و ملائکه
✅ انبیاء و اهلبیت(علیهم السلام) به عنوان ائمةالایمان ترکیبی از ملک و شیطان نیستند لذا بدن نوری دنیوی حجاب روح مطهّر ملکوتی نیست.بلکه نور محض اند.
✅ دشمنان انبیاء و اهلبیت به عنوان ائمة الکفر ظلمت محض اند.
✅ تابعین ائمةالایمان و الکفر ترکیبی از ظلمت و نور،از مَلَک و شیطان هستند و در تابعین کفر، ملک حجاب شیطان است و در تابعین ایمان، شیطان، حجاب ملک است. ولی در نهایت حقیقت اصلی ظهور خواهد کرد.
15.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«صلَّی اللهُ عَلَیکَ یَا عَلیُ بْنِ أبیطالِبْ(ع) صلَّی اللهُ عَلَیکَ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهْ»
با دیدن این کلیپ ناخداگاه اشک از چشم ها سرازیر خواهد شد 😭
بیایم با به اشتراک گذاشتن حداکثری این کلیپ برای غدیر قدمی برداشته باشیم
التماس دعا یا علی🙏🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⬅️یکی این حاجی را بگیره بدجووووررررر به جون شیطون افتاده 🤣🤣🤣🤣🤣
6.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⁉️ خودِ شیطون رو کی گول زد؟؟
👌 خیلی جالبه ، قدری تأمل
ابليس در قرآن و بررسي شبهات خلقت ابليس و شيطان از تفسير الميزان.docx
85.3K
ابليس در قرآن و بررسي شبهات خلقت ابليس و شيطان از تفسير الميزان
در تفسير عياشى از جميل بن دراج نقل شده كه گفت: از امام صادق پرسيدم آيا ابليس از ملائكه بود و يا مامور بعضى از امور آسمان بوده؟ فرمود: از ملائكه نبود، و ليكن ملائكه او را از جنس خود مىپنداشتند، و خدا مىدانست كه او از آنها نيست و در آسمان ماموريتى نداشت و شخصيت و احترامى هم نداشت. جميل بن دراج مىگويد: از خدمت امام مرخص شده نزد طيار آمدم و آنچه را شنيده بودم برايش بازگو كردم. وى گفت چطور از ملائكه نبود و حال آنكه خداى تعالى به ملائكه امر كرد كه بر آدم سجده كنند؟ ناگزير برخاسته خدمت امام آمديم، طيار همين سؤال را از آن جناب كرد. حضرت در جواب فرمود: آيا خطابى كه خداى تعالى مكرر به مؤمنين كرده و فرموده:" يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا" شامل منافقين هم مىشود يا نه؟ طيار در جواب اعتراف كرد به اينكه شامل منافقين بلكه شامل اهل ضلالت و هر كسى كه اقرار ظاهرى به دعوت اسلام داشته باشد مىشود .
اين حديث رد بر رواياتى است كه مىگويد ابليس از ملائكه بوده و يا خازن آسمان پنجم يا خازن بهشت بوده است.