eitaa logo
پایگاه تخصصی نقد عرفانهای کاذب
7.5هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.9هزار ویدیو
221 فایل
پایگاه تخصصی مقابله با عرفان های کاذب و دشمن شناسی ارتباط با ادمین: فاطمه میرزاییان، پژوهشگر عرفان های کاذب مسول شبکه کشوری خواهران مجمع فرق و ادیان خاتم الاوصیاء، مدرس حوزه،مشاور،عضو جمعیت بانوان فرهیخته،عضو مجمع مبلغات تهران @f_Mirzaeeyan
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 فرا رسیدن سالروز ولادت باسعادت باب الحوائج، حضرت موسی بن جعفر، امام کاظم صلوات الله علیه را به محضر مقدّس امام زمان عجّل الله فرجه الشریف و همه شیعیان و دوستداران آن حضرت تبریک و تهنیت عرض می‌نمائیم.
https://my.farsnews.com/c/10550 لینک درخواست درمان شیخ زاکزاکی در ایران👆 دوستان متأسفانه افراد کمی درخواست درمان علامه در ایران رو حمایت کردن لطفا حمایت و اشتراک گذاری بفرمایید.👆👆👆 #Zakzaky #Buhari_poisoned_Zakzaky
پیام ارسالی،امروز 98/5/31 کانال شرح حال آسیب دیدگان حلقه در تلگرام https://t.me/joinchat/AAAAAEJ138W080noNUkyCA
🔴🔴هم پول بدهید هم سواری 🔸در میان گروه ها و فرقه هایی که در قالب عرفان های جعلی در کشور سربرآورده اند فرقه هایی هستند که از اساس فعالیت شان درآمد اقتصادی است و فقط به دنبال کسب سود هستند و فرقه های طمع نامیده می شوند. 🔸آنها به شما قول می دهند که اگر به آنها بپیوندید و از برنامه های مخصوص آنان پیروی کنید بسیار موفق و ثروتمند خواهید شد. 🔸اغلب آنها رهبر خود را به عنوان نمونه معرفی می کنند و توضیح می دهند که اگر هر آنچه می گویند شما درست انجام دهید حتما موفق خواهید شد. 🔸 فرقه هایی که با طمع سود و پول افراد را جذب می کنند و با برگزاری سمنیارهای هیجانی و برخوردهای روانشناختی سعی می کنند از سویی از افراد مجانا در راستای گسترش دیدگا ه ها و در نهایت بزرگ شده دکان خود استفاده کنند و از سویی دیگر دست در جیب آن ها ببرند! 🔸معمولا گرایش یافتگان این سوال برایشان ایجاد نمی شود و هیچ وقت نمی پرسند که این بزرگان گروه های فرقه ای چگونه پولدار شده اند؟ و این درحالی است که مسئولان این نوع فرقه ها معمولا از راه کنترل هدفدار هیجانات گرایش یافتگان و فروش مطالب به خود آنها پولی به جیب زده و تشکیلاتی درست کرده اند! 🌐 پایگاه تخصصی مقابله با عرفان حلقه و عرفان های کاذب و دشمن شناسی ✅تلگرام: https://t.me/joinchat/AAAAAD1Z4TVM0pMtiezUgg ✅ ایتا: https://eitaa.com/antihalghe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دختری که از کلاس های عرفان حلقه (کیهانی) آسیب خورده ، داره دربارهٔ این عرفان کاذب توضیح میده ، که صداش طبق معمول قطع میشه ، به همین راحتی !!؟؟ 👈 اینه همون صدای آمریکایی که ادعای حمایت از ایران و ایرانی رو داره ، ولی داره با کمال وقاحت از یه موجود خبیث به نام دفاع می کنه https://eitaa.com/antihalghe
شماره ۱۱۹: پیام ارسالی امروز 98/6/2 با سلام،من امروز با شما تلفنی صحبت کردم،میخوام شرح حال مشکلمو براتون بنویسم: حدود ده سال پیش به طور اتفاقی، با کلاس های طاهری آشنا شدم. اولین جلسه حضوری در کلاس، بعد از کمی تدریس، مستر گفت که همگی ارتباط میگیریم با شعور کیهانی و... به محض گرفتن ارتباط، ناخودآگاه دو تا دست هام از شانه درد شدید گرفت و انگار داشت جدا میشد از بدنم و همچنین باز به طور ناخودآگاه گریه میکردم اولین جلسه بدین صورت تمام شد و از کلاس خارج شدیم و حال من هم خوب و نرمال بود. و دوباره جلسات رو همراه خانواده ادامه دادیم و...و هر جلسه حال من بد میشد. تا اینکه یه روز مستر گفت که اجازه میدی که تشعشع دفاعی روت کار کنیم؟ و من گفتم بله! به محض شروع آن،فریاد خیلی بلندی کشیدم و درد شدیدی در قسمت شکمم داشتم. و انگار که مستر بالا سرم بود و...یادم میاد که به خودم میپیچیدم و از قسمت شکمم به طور عمیق فریاد بلندی میکشیدم و ... بعد از آن هر جلسه رو من تشعشع دفاعی کار میکردن و از اون به بعد به طور ناخودآگاه از دهانم با صداهای مختلف حرف میزدم، فحش میدادم، جیغ و فریاد، خودمو میکوبوندم به زمین و اطراف و... ولی مصمم بودم که این راه الهی است و برای تقرب به معبود باید این سختیها رو تحمل کنم و جلسات رو ادامه میدادم و در منزل هم ارتباط میگرفتم.. در منزل هم همون جریانات اتفاق می افتاد و... تا اینکه یه روز به قدری حالم بد شد که مستر به همراه همسرش به منزلمون اومد و گفت که باید خونتون رو پاکسازی کنیم. و اونجا بود که خواهش کردیم ازشون که ما نمیخوایم به خدا برسیم و فقط میخواهیم که آدم معمولی باشیم و یه زندگی عادی کنیم و اصرار اونها که ادامه بدم و... تا اینکه بالاخره پدرم به طور جدی بهشون گفت که این ارتباط رو کاملا قطع کنین! و اونها هم به استاد اصلی که شاگرد خود طاهری بود، گفتن و مثلا قطع شد و به اون شدت حالم بد نمیشد. از اون به بعد هر روز،بارها و بارها تشنج شدید میکردم.الان ده ساله تشنج میکنم تشنج شدید باعث شد که نتونم هیج جایی برم و روز به روز مضطرب تر و افسرده تر شدم. به روانپزشک مراجعه کردم همه بدنم سالم بود فقط گفت که اینها حملات پانیک هست و داروهای کنترل تشنج و... برام تجویز کرد. باکمک داروها کمی بهتر شدم ولی بهترین سالهای زندگی و جوونیم توو ترس و اضطراب شدید و تشنج گذشت مشکل اصلی من در حال حاضر اینه که:تمام وجودم پر از ترسه، نمیدونم چه ترسی! ولی همیشه تپش قلب و تنش شدید دارم، با اینکه دارو مصرف میکنم هنوز تشنج میکنم، ولی هر موقع تمرکز کنم،دهانم باز میشه و یه سری حرفای بی ربط میزنم. اوایل، وقتی میخواستم از خیابون رد شم، انگار یکی توو ذهنم میگفت:الان میفتی زیر ماشین و سریعا این اتفاق برام میفتاد و بعضی مواقع هم انگار یکی از پشت هولم میداد و بی حس وسط خیابون میفتادم.نمیتونم نماز بخونم و به خدا شک کردم. از شما درخواست کمک دارم. کانال شرح حال آسیب دیدگان عرفان حلقه در تلگرام https://t.me/joinchat/AAAAAEJ138W080noNUkyCA
شماره ۱۲۰: سلام وخسته نباشید من به راهنمایی وکمک شما نیاز دارم . من انرژی منفی دریافت کردم از راه دور خیلی زیاد، ولی خانمی یه بار دستاشو روی سرم گرفت وگفت شاهد وتسلیم خواهی شد.اون موقع چیزی حس نکردم ولی بیرون ریزی داشتم سال نودوسه بود. خیلی میترسم،حالت تهوع توهم دیداری وشنیداری افسردگی شدید ترس نا خوداگاه دلهره کابوسهای وحشتناک دارم. الان زیر چشمام و لبام کبود شده،اول خدا بعد امیدم به شماست. فقط خودم نیستم نگران بچه هام هستم من دوست ندارم مثل اونا بشم. سال ۹۴ همکار جدیدی در محل کار به جمع ما اضافه شد، در ابتدا از همه کپی شناسنامه همسر وپدر ومادر هامون را خواست وگفت از کارگزینی نیازه،دی ماه ۹۴ دچار حالتهای عجیبی میشدم. اضطراب شدید وسردی وبی حسی درپاها ودرد همه بدن پرونده های پزشکیم هست هر روز یه متخصص و...ولی هیچکس چیزی تشخیص نمیداد ......یادمه همون ماه همه همکارامو دچار سرما خوردگی شدیدی شدیم به نحوی که با چند تا پتو هم میلرزیدم، یکی از همکاران با پتو میامد ومینشست وسه روز تحت نظر بودم، یکروز که در جمع همکاران درباره بیماریم صحبت میکردم سه بار وبا اطمینان خاصی گفت تو چیزیت نیست و...ارام بهم گفت تویه ساعت مشخص تمرکز کن وبا خدا حرف بزن خوب میشی. ساعت مشخصی را گفت وگفت حتما تو این ساعات با خدا حرف بزن اگه ساعت مشخص باشه بهتر با خدا ارتباط میگیری به نظرم مسخره ویه جوری می امد وحس خوبی بهش نداشتم، توخونه گاهی تو اون ساعات فکرم میرفت سراغ حرفاش وگاهی میخندیدم که چی؟ همون موقع رفتارهای همسرم تغییر کرده بود وبه گوشیش رمز داده بود و همیشه پیش خودش نگه میداشت قبلا اینطور نبود. تو خواب مدام یه شماره ویه خانم رامیدیدم، مثل خواب نبود احساس میکردی واقعیه، سراغ گوشیش رفتم ودوتا اس ام اس مشکوک دیدم شماره ها را یادداشت کردم، و به یکی از انها زنگ زدم ولی یه مرد بود ترسیدم وقطع کردم ولی اون دست بردار نبود ومن گفتم اشتباه شده ولی......این ادامه داشت تا بعد از عید اوایل اردیبهشت خیانت همسرم معلوم شد و من حالم به شدت بد شد، خانم مستر گفت گریه نکن وحرفای قشنگی زد، همسرم امد رفتیم امام زاده هر دو گریه میکردیم ولی حال من بدتر میشد شبها بیدار میشدم،موهای سرم را میکندم یکی از چشمام ‌تیک پیدا کرده بود نمیتونستم بالا را نگاه کنم تا اینکه من هم قضیه مزاحم تلفنی راگفتم و....‌از اون روز حال همسرم بدتر شد کلی کتکم زد در حالی که بیگناه بودم بچه ها را هم میزد در شرایط بدی قرار گرفتم مدام توهین تحقیر، کتک وحال خودم هم بدترو بدتر میشد که به شبها نمیتونستم بخوابم تا چشما مو میبستم، خوابهای ترسناک میدیدم وفکر میکردم به خاطر رفتارهای شوهرمه، یکی از دوستان صمیمی وقتی وضع منو دید رفته بود پیش فالگیر وگفت که چند تا دعا باید بنویسم ومنی که اصلا تا حالا یه بارم نرفته بودم وخوشم نمیامد باترس رفتم چند تا چیز به من داد یکی سرمه بود وچند تا لوح مسی، با دوستم امدیم ویکی را روحرارت گذاشتیم ولی بعد یادم افتاد که اینها شرکه وپشیمون شدم نمیدونستم چیکار کنم یاد اون همکار لعنتی(خانم مستر) افتادم بهش زنگ زدم اونم گفت خیلی کار خطرناکی کردی وخونتون الان پر شده از جن واز اون روز من بطور جدی شروع به تمرکز کردم ولی همش خوابم میگرفت هرچی همسرم بدرفتاری میکرد من به گمان اینکه دارم با خدا حرف میزنم تمرکز میکردم، بدنم خود بخود کبود میشد وهمسرم به من شک میکرد ومن به اون موقع راه رفتن به یک طرف کشیده میشدم خانم مسترگفت بچه ها را هم باید تو ارتباط بذاری واجازه گرفت برای باطل کردن چیزایی که فالگیر داده بود وپا کسازی منزل وگفت برا اینا اجازه لازمه! حالت تهوع داشتم، فکر کردم بار دارم وتست دادم متوجه شدم یه ماهه حامله ام! شوهرم تهمت زد ومن دلشکسته تر اسیر مستر، خانم مستر گفت روبچه هات هم کار میکنیم وباید اجازه بدی وگفت بچه را هم باید سقط کنی، چون جن ها روجنین اثر میزارن و.....در فاصله کوتاهی دوتا سقط جنین کردم، درحالی که احساس گناه میکردم همینطور تو ارتباط مینشستم از مردی معنوی صحبت میکرد ومدام میگفت چیزی حس کردی چیزی از بدنت درامد ومن میگفتم نه اوایل ارتباط فقط شب احساس کردم یه چیز سنگین رو پاهامه جیغ زدم و خدا راصدا زدم وبه خواب رفتم گفت از نزدیک بهتر میتونی ارتباط بگیری وحرفهایی درباره شعور کیهانی وارتباط با جبرییل گفت واجازه گرفت تا بهش وصلم کنه! دوبار گفت وگفت این ارتباط دایمی هست نگاه کن من کاری نمیکنم خودشون تورا خواستن همه را نمی پذیرن خیلی خوش شانسی و...... یه دستش را رو سرم گذاشت و یه دست دیگر را جلوی ستون مهره ها وگفت شاهد وتسلیم خواهی شد، چند دقیقه بعد گفت چی حس کردی گفتم هیچی و گفت باید بیشتر ارتباط بگیری از اون روز ندیدمش وفقط با تک زنگ ارتباط میداد وضع من هر روز بدتر میشد اذیتهای همسرم کتک زدنه این ادامه داشت تا اینکه یه روز گفت دیگه به
من احتیاج نداری خودت میتونی ارتباط بگیری همون روز احساس کردم از فرق سرم تا نوک پاهام یه چیز گرم داره فوران میکنه وحالت بدی پیدا کردم ویه سی دی داد وگفت دوبار هم همدیگر را ببینیم وحالا که خودتو قبول کردن میتونی به دیگران ارتباط بدی ومن فردا صبحش سی دی را نگاه کردم انتظار داشتم با یه ادم معنوی روبرو شم ولی با دیدن چهره ی منحوس شخصی که صحبت میکرد وبا اولین جملات ترس وبهت سرتا سر وجودم را فرا گرفت به سرعت درش اوردم وگفتم خدایا من خدای دیگه ای نمیخام بچه ها را برداشتم وبه خونه مامانم رفتم وداداشم گفت شیطانیه ومن تازه اون موقع فهمیدم چه بلایی سرم امده از وحشت نمیدونستم چیکار کنم همون موقع زنگ زدم وگفتم ما دیگه نمیخواهیم در ارتباط باشیم ورفتم پیش روان پزشک وموضوع را گفتم تیر ماه بود از اون دکتر به اون دکتر هر روز زیر سرم بودم و بچه هام هم ....بعد از چند روز قضیه را به همسرم گفتم واون رهام کرد وبچه ها را ور داشت ومن خونه مامانم موندم با......در عرض یه هفته ۱۲ کیلو لاغر شدم دچار توهم میشدم خودمو میدیدم اسممو کسی صدا میزد میدیدم دارم بچه هامو میکشم چیزهای زشت وترسناک به ذهنم می امد یه روز صدا های عجیبی ازمن درامد وداشتم جیغ میزدم انقدر که همه ترسیدن وبعد خندیدم داشتم دیوانه میشدم. مدام داد میزدم نمیخام مثل اونا بشم منو بردن بیمارستان روانی، ولی روز تعطیل بود بردنم پیش یه خانم گفت ترسیده وبدون اینکه بدونم دوبار برام سر کتاب باز کردن و یه بار هم برادر همسرم بعد از یه مدت رفتم خونه خودمون وبه داروهای اعصاب خوردم به ظاهر بهتر شده بودم ولی هیچ چیز از یادم نمیرفت خدا نابودشون کنه هم مسترهای حلقه هم دعانویس هارو،همشون شیطانین نگران بچه هام هستم ...نگران همه بچه های ایران منم میتونم نجات پیدا کنم؟ دلم می خواد مردم اگاه بشن انقدر درد کشیدم که دوست ندارم کس دیگه ای تجربه اش کنه.... پریشب بین خواب وبیداری یه شبه ترسناک دیدم هر کاری میکردم نمیتونستم فرار کنم با جیغ وداد بیدارشدم در حالی که وحشت کرده بودم تامدتی دست وپاهام بی حس بودن دیشب هم شوهرم بدون هیچ دلیلی به طرفم اومد وپیش بچه هام کتکم زد وحرفای .....زد هر کاری میکنم حالم خوب شه ولی.....همه جای بدنم درد میکنه ...از این طرف هم وقتی کبودی های بدنمون مخصوصا صورتمون رگاشون بیرون زده وپر رنگ دیده میشه وزیر چشمامون وچانه هامون سیاه دیده میشه ... سه سال طول کشید تا باشماتماس بگیرم اونم باترس ولرز اگه به خودم بود همون روزای اول با شما حرف میزدم اما جن ها نمیذاشتن، میدونی چقدر پیش بچه هام از شوهرم سیلی خوردم. خیلی دلتنگم چرامن باید جن زده بشم من میخوام نجات پیدا کنم ولی احساس میکنم اتصال دایمی میدن امروز بدتر شدم چرا اجازه دادم به من اتصال بدن؟ گفت اتصالش دایمیه هیچ کاری نمیشه براش کرد! خدا طاهری وهر کی بانی این فرقه بوده ریشه کن کنه خانم میرزاییان من نمی خوام جن زده بمونم .....تو را خدا کمکم کنید میدونم خودم پیش مستر واسه مشاوره رفتم واسه همین میگم واون کسی که به من معرفیش کرد خودش توکلاسهای حلقه شرکت کرده وخواهرش هم مستره امسال یه مستر همکارمون شده واولیای بچه ها هم اعتراض کردن که به بچه ها گفته جن ها تودستشویی سیگار میکشن وعکسشو توتخته سیاه کشیده ولی چون اول ابتدای هستن میگن بچه ها خیالاتی شدن و باور نمیکنن این خانم چنین حرفایی میزنه https://t.me/joinchat/AAAAAEJ138W080noNUkyCA
https://www.yjc.ir/fa/news/7048430/%D8%AE%D8%A7%DA%A9%D8%B3%D9%BE%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%85%D8%AA%D9%81%D8%A7%D9%88%D8%AA-%D9%87%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D9%85%D9%88%D8%B3%D9%8A%D9%82%D9%89-%D8%AF%D8%B3%D8%AA-%D9%88-%D8%AC%D9%8A%D8%BA-%D9%88-%D8%B3%D9%88%D8%AA-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%88-%D9%88%D8%A7%DA%A9%D9%86%D8%B4-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%86