eitaa logo
آنتی نفوذ @Mohsen5541
2.5هزار دنبال‌کننده
27.9هزار عکس
8.9هزار ویدیو
89 فایل
ارتباط با ادمین Mohsen 5541@
مشاهده در ایتا
دانلود
٢ 😒 امروز سالروز تولد بود. شاید تعجب کنید که چرا من به تولد می‌پردازم، اما اگر تاریخ را «آن گونه که بود» روایت نکنیم «آن گونه که دلشان می‌خواهد» روایت خواهند کرد. ندا اگر زنده بود،امروز ۳۵ ساله بود. اما در ۳۰ خرداد ۸۸ و در هنگامه آشوب‌های ۸۸ کشته شد... خانواده‌اش روایت کردند که او علاقه‌ای به نداشت و اساسا از آن سر در نمی‌آرود. زندگی و وقت خود را صرف می‌کرد. ساز می‌زد و ساز دلش را با آن کوک می کرد. این همه معرفی آنها از بود. روز حادثه یکی دو دوربین، این شهروند معمولی و خارج از هیاهو را همانند یک بازیگر فعال صحنه آشوب ها تعقیب می‌کرد. تعقیبی تا لحظه ! واقعا او ویژگی خاصی داشت!؟ و بود!؟ مرگ او قرار بود جرقه‌ای باشد بر انبار احساسات و عواطف مردم،با این ادعا که«رژیم را زد»!! اما آیا واقعا در روزگاری که سران فتنه، و و خیلی‌های دیگر راست راست راه می‌رفتند و مردم را به و دعوت می‌کردند، کشتن اولویت اول نظام بود!؟ چندسال خون او به نظام نسبت داده شد ولی من هم در سال روز تولد او می نویسم تا حقیقت یادمان نرود. یادمان نرود كه «کاسپین ماکان» نامزد ، کوتاه زمانی بعد از مرگ ندا، سر از در آورد و به دیدار نخست وزیر رژیم صهیونیستی شتافت! یادمان نرود که ، همان که در لحظه‌ی اعلام پیروزی دروغین شاد و بشاش پشت سرش ایستاده بود و تمام قد پروژه‌ی را ساپورت می‌کرد، حالا است! یادمان نرود كه مرد اول ستاد و مدعی سرسخت ، اکنون است! یادمان نرود که نماینده ویژه در انتخابات اکنون است! يادمان نرود كه که فقط آمده بود ایران کارگردان سر صحنه این قتل مرموز باشد و بلافاصله کشور را ترک کرد و این فیلم پر از ابهام را بعنوان سند قتل ندا در دامن جمهوری اسلامی گذاشت! حالا بهتر معلوم می‌شود که چرا باید ما هم هشتگ را دنبال کنیم تا معلوم شود کاسبان خون چه کسانی هستند. از تا وزرایی که سبیل در سبیل دورهم می‌نشینند و با ادای آزادی خواهی و روشنفکری هنوز هم از سخن می‌گویند! قربانی جاه‌طلبی شد. زیر پای وزرای دولت قربانی شد اما خونش را به گردن بسیجی‌ها انداختند و از جنازه اش قهرمان ساختند! نبايد ها فراموش بشوند. ⛔️کانال آنتی نفوذ قم ، رصد فضای مجازی 👇 https://eitaa.com/antinofoozeqom
⛔️ جریان‌شناسی (ره)/ بخش 11 💠 مرید منتظری در حلقه مدیران موسسه 🔺 یکی دیگر از مدیران موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام، ، زاده اصفهان و از مریدان ویژه منتظری است که در بیت او فعالیت می‎کرده است. 🔺 وی از افراد مورد وثوق باند معدوم در ابتدای پیروزی انقلاب بود. او مسئولیت مهم فرماندهی کمیته انقلاب اسلامی را هم چندسالی برعهده داشت. سال ۶۹ با حکم وزیر ارشاد وقت، عازم پاکستان شد تا مسئول خانه فرهنگ ایران در پاکستان باشد. 🔺 وی مسئوليت نمايندگی موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام در پاکستان و را هم بر عهده گرفت. سید سراج الدین موسوی در دولت سفیر ایران در کشور پاکستان می‌شود. 🔺 نکته قابل تأمل اینکه وی همچنان به مراد خود وفادار مانده و به تبلیغ به عنوان مرجع اعلم بعد از رحلت حضرت امام در آن کشور می‌پردازد. 🔺 موسوی پس از بازگشت، سرپرستی امور بین الملل موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام را برعهده می‌گیرد. ارتباط وی با بیت منتظری کماکان حفظ می‌شود به حدی که فرزند را به دامادی می‌پذیرد. 🔺 وی عضو شورای مرکزی است و روابط نزدیکی با اعضای و گروه‌های ملی مذهبی و اصلاح طلبان دارد. 🔺 با جستجوی نام سید سراج الدین موسوی در پایگاه خبری جماران ملاحظه می‌شود وی به عنوان مدیر ارشد و مشاور در اکثر مراسم و دیدارهای مختلف مسئولین موسسه حضور دارد و به نوعی به خط دهی مشغول است. ادامه دارد ... ✍️ اسباط https://eitaa.com/antinofoozeqom
⛔️از عضویت در باند سیدمهدی هاشمی تا دفاع از مرحوم اکبر هاشمی! 🔸یکشنبه ۲۹دیماه۹۸، برنامه‌ای شبه مناظره‌ای با موضوع اندیشه‌های مرحوم از ۴ پخش شد که آقایان و به ترتیب در مقام دفاع و نقد هاشمی سخن می‌گفتند. 🔹عطریانفر اما دهانش چاک و بست نداشت و تقریبا هرچه از دهانش درآمد بار سلیمی نمین کرد و رفت! او صراحتا به طرف مقابلش می‌گفت تو نداری! تو فلانی.. تو بهمانی.... این فقط به شخص میهمان برنامه محدود نشد و عطریانفر تلاش کرد از و خصوصا هم بگیرد و به عقده گشایی بپردازد. 🔹اما فارغ لحن بی‌ادبانه عطریانفر، این پرسش مطرح است که واقعا این آدم کیست که اینچنین باتبختر و تکبر و از موضع بالا برای همگان نسخه می‌پیچد؟! چنان حرف می‌زند که گویی در پرده ای از پرنیان قدسی بر زمین فرود آمده و کسی را حق نزدیک شدن به حریم مقدس او و مرادهای سیاسی اش (هاشمی و منتظری) نیست! 🔹عطریانفر عضو شورای مرکزی حزب دولت ساخته است؛ حزبی به غایت دودوزه باز و نان به نرخ روز خور که از بدو تاسیس تا کنون همواره مستقیم سر در آخور دولتها و دست در جیب نظام و بیت‌المال داشته و بدون کمترین پایگاه مردمی، همواره بر اریکه قدرت سوار بوده است! کافی است فقط سواد و سوابق اجرایی و تحصیلی این جماعت را بررسی کنید و آنوقت معلوم خواهد شد که جز وابستگی به باند خاندان هاشمی هیچ مزیت و امتیاز دیگری نسبت به عموم نخبگان ایرانی در کارنامه ندارند!! طبیعی است که این جماعت بی هنر، باید در دفاع از سرشاخه‌های سیاسی شان گریبان چاک دهند و بار منتقدان کنند! 🔹کارنامه و سابقه عطریانفر اما محدود به عضویت حزبک کارگزاران نیست؛ سابقه او درخشان تر از این حرف هاست! 🔻او از رئوس فعالان ۸۸ بود که اعترافات جنجالی اش در حافظه تاریخی مردم ایران ثبت است. 🔻عطریانفر نخستین کسی بود که در دوران مسوولیت در صدا و سیما و بدون هیچ نوع هماهنگی با متولیان امور و برای نخستین‌بار، در ابتدای دهه شصت(و مدتها قبل از قائم مقامی) برای از لفظ در تلویزیون استفاده کرد و تلویحا او را بعنوان یکی از مراجع تقلید معرفی کرد! کاری که به موازات او در نمازجمعه و ابراهیم یزدی در روزنامه کیهان انجام داده بودند! این یعنی مشارکت در پروژه ! 🔻عطریانفر در سابقه افتخارات خود عضویت در و را هم دارد؛ باندی که بعد از اعدام رهبر معدومش به واسطه پروپاگاندای بیت منتظری و با استفاده از رأفت بی نظیر رهبری نظام اسلامی توانست عفو بگیرد و اعضای بدسابقه اش(جز چند نفر) همچنان در بدنه نظام پخش و پلا شدند و به فتنه گری مشغول ماندند! 🔻از همه اینها مهم تر شاید، عضویت خواهر عطریانفر در باشد که پرونده مشارکت وی در فراری دادن او و دامادش را و همچنین واسطه گری بین بیت منتظری و سازمان منافقین را همچنان برای اهل تاریخ باز نگه داشته است! موضوعی که البته او بعد از تصریحات (مطهری) تلاش کرد آن را ماست مالی کند اما به طور کامل موفق نشد و مجبور شد تلویحا بدان اعتراف کند! 🔸حال این پرسش مطرح است که اولا این موجود پیچیده دقیقا با چه انگیزه‌ای خود را سینه چاک و وکیل مدافع مرحوم اکبر هاشمی رفسنجانی می داند؟! و ثانیا آیا واسپاری تریبون آزاد به چنین موجود مخوفی بدون تشریح سابقه سیاسی وی توسط رسانه ملی، امری عقلایی و عقلانی است؟! ثالثا شبهات مهندسی شده عطریانفر که با استفاده از بی سوادی و انفعال مجری و با سواستفاده از نجابت و عفت کلام آقای سلیمی نمین به مخاطب القا شده را چه کسی و در چه قالبی پاسخ خواهد داد؟! چه کسی قرار است به داد حافظه تاریخی نسل پرسشگر ایرانی برسد؟! تا کی باید ذهنیت معصوم نخبگان این سرزمین را با تعارفات غیرعقلانی سیاسی قربانی لبخند رضایت عناصر بدسابقه سیاسی کنیم؟! ✍روزنه https://eitaa.com/antinofoozeqom
🌹آیت‌الله ربانی شیرازی؛ الگوی حوزه انقلابی 17 اسفند سالروز ارتحال یا به تعبیری آیت‌الله عبدالرحیم ربانی شیرازی است؛ مردمی که به حق نقطه تلاقی اجتهاد و جهاد بود و در هر دو ساحت علم و سیاست، از پیشگامان و سرشناسان حوزه علمیه شیعی در دوران معاصر ماست. در علم آنچنان پیشتاز بود که در میان فضلای شاگردان آیت‌الله العظمی بروجردی، در کوتاه‌زمانی توانست چون ستاره بدرخشد و اعتماد علمی استاد به او موجب شد که در تدوین نقش اصلی و اساسی را برعهده بگیرد. در حلقه شاگردان امام که در چهاردهه گذشته، در حوزه شیعی در زمره سرآمدان علمی بوده‌اند، ربانی شیرازی چون مرواریدی درخشان است. تصحیح و تعلیقه بر 17جلد از ، کار ماندگار دیگر اوست که با مقدمه و تجلیل از مقام علمی وی منتشر گردید. در عرصه سیاست و مبارزه اما، سرحلقه تشکیلات مخفی مبارزان نهضت امام بود؛ از حضور در حلقه‌های تحول در حوزه در نیمه دوم دهه سی گرفته تا تأسیس گروه مخفی یازده نفره که بعدا به مشهور شد، تا و و و سایر پیشنهادهای راهبردی مبارزه مانند اعتصابات حوزوی و استفاده از ظرفیت اجتماعی و دینی حوزه در نفی مشروعیت سیاسی رژیم (از جمله حکم به خلع ید محمدرضا از سلطنت)، نمونه‌ای از اقدامات اوست. سلسله سیاست‌ورزی او از طریق اساتیدش، با یک واسطه به می‌رسد. ربانی شیرازی نخستین کسی است که بر دروس ولایت فقیه امام حاشیه‌نگاری علمی نموده است. او 82 روز بعد از آغاز دروس حکومت اسلامی، با نگارش نامه‌ای به مبارزان نجف، ضمن اشاره به برخی منابع، اشکالات و سؤالاتی را در تکمیل بحث مطرح می‌سازد که برخی از آنها تا کنون بی‌پاسخ مانده است! او با آنکه در حقیقت پیشتاز و راهبر تشکیلات مبارزاتی حوزه قم بود اما از خودنمائی پرهیز داشت و همواره در پس پرده بود؛ ساواکی ها اما خوب می‌شناختندش؛ چنانکه در سال 46 در مورد او نوشته‌اند: «مسبب اصلی همه فعالیت‌ها در قم، عبدالرحیم ربانی می‌باشد!» بر اهل اطلاع پوشیده نیست که امثال آقای ، در بسیاری از مسائل راهبردی مبارزه از او خط می‌گرفتند و همین موضوع موجب کینه و کدورت دیرینه باند مخوف با او بود و طبعا با حضور فردی مثل ربانی، استیلای مطلق بر منتظری، قریب به محال می‎نمود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی وی به شدت فعال بود؛ با همان اخلاص و گمامی! عضویت در مجلس خبرگان قانون اساسی، مجلس خبرگان رهبری و شورای نگهبان و صیانت از خط اسلام ناب و حمایت از ولایت موجب شد چندین بار توسط گروه‌های ضدانقلاب مورد سوء قصد قرار بگیرد که البته آسیبی ندید. سرانجام در ۱۷ اسفند ۱۳۶۰ در حین‌ عزیمت‌ به‌ جلسه‌ شورای‌ نگهبان‌، بر اثر تصادفی مشکوک‌ در جاده‌ دلیجان‌ درگذشت و در حرم حضرت معصومه(س) دفن شد. شرایط سیاسی حساس سال 60 و برخی کارشکنی‌ها و استیلای بیت منتظری و باند مهدی هاشمی بر برخی شریان‌های سیاسی-قضایی موجب شد که ماجرای ارتحال وی به طور جدی پیگیری نشود اما قرائن و شواهدی مبنی بر مشکوک بودن مرگ مظلومانه او در پرونده‌اش وجود دارد که شاید برای پیگیری آن هنوز هم دیر نشده باشد. با گذشت 38 سال از ارتحال یا شهادت آیت‎الله ربانی، حوزه قم هنوز تجلیلی بایسته و شایسته از مقام و منزلت علمی و سیاسی این ابرمرد دوران بجای نیاورده است؛ او به حق است؛ اگرچه بدخواهان از گرفته تا ، با امثال ربانی، تلاش دارند چهره‌های دیگری را به عنوان الگوی حوزه انقلابی جا بیندازند و به دنبال آن به سمپاشی و تخریب وجهه انقلابیون بپردازند اما هوشمندی همیشگی جریان انقلابی قم مانع خواهد شد. با روشن شدن ابعاد مختلف شخصیت مرحوم ربانی، مشخص می‌شود که او اسوه‌ای ماندگار برای انقلابیون جوان حوزه مقدسه قم است و معرفی و تلاش برای تکثیر امثال او می‎تواند تحقق حوزه تراز انقلاب اسلامی را تسریع بخشد. باشد که در جوار رحمت واسعه حق، بیش از پیش متنعم گردد و مشمول دعایش باشیم. ✍روزنه https://eitaa.com/antinofoozeqom
⛔️طرف توئیت زده که همان است ، ما هم قبول داریم البته که قبلا نبود ، به اینجا رسودنش ، منتظری رو فریبش داد از بس که ساده لوح بود و امجد رو https://eitaa.com/antinofoozeqom
⛔️ قسمت دوم 👈باند مهدی هاشمی و آغاز ترور... سید مهدی هاشمی به دلیل ضعف در مبانی اسلامی و برداشت های غیر صحیح از دین اسلام، مسیر درست را گم کرده و خود و جریانی را که پایه گذاری کرده بود، دچار انحراف کرد. همچنین ویژگی های شخصیتی مهدی هاشمی همچون غرور، عجب، خودمحوری و استبداد به رأی و ... نیز در انحراف خود و هوادارانش بسیار مؤثر بود. سخنان انحرافی و همچنین مشخص شدن تعارض بسیاری از سخنان وی با مفاهیم اصیل دینی و اصول تشیع، با مخالفت علما و بزرگان دینی منطقه مواجه شد. یکی از علمایی که علم مخالفت با جریان مهدی هاشمی را بلند کرد، آیت الله شهید شمس آبادی از علمای اصفهان بود، که به همین علت، قربانی توطئه‌ی باند مخوف مهدی هاشمی شد و در سال۵۵ توسط آنان که بعدها به گروه «هدفی‌ها» معروف شدند، ترور شد. موضع‌گیری شدید درباره‌ی کتاب از عواملی است که می‌توان در ترور ایشان توسط گروه هدفی‌ها (باند مهدی هاشمی) به آن اشاره کرد. سید مهدی هاشمی و همکارانش، در اعترافات خود در سال۵۶ که در مطبوعات آن زمان مطرح شد، بیان کردند که علت قتل مرحوم شمس آبادی، مخالفت شدید او با کتاب شهید جاوید(جریان مهدی هاشمی از موافقان این کتاب بوده است) و نیز انتقاد وی از مواضع باند مهدی هاشمی بوده است. 👈مهدی هاشمی و تبانی با ساواک پس از بررسی اسناد ساواک در زمینه پرونده مهدی هاشمی مشخص شد که او با دوتن از مأمورین ساواک به نام‌های میرلوحی و رضوی، در ارتباط بوده است تا جایی که مهدی هاشمی اعضای باند خودش را که به دستور او مرتکب قتل آیت الله شمس آبادی شده اند را لو داده است. اما با وجود همه همکاری‌های مهدی هاشمی با مأمورین ساواک در جریان بررسی قتل آیت‌الله شمس‌آبادی، برای ساواک محرز شد که مهدی هاشمی قاتل است و او را دستگیر و در دادگاه پس از محاکمه به ۳ بار اعدام محکوم کرد. مهدی هاشمی که خود را به عنوان یک مبارز سیاسی محسوب می کرد، از درون زندان شروع به نامه‌نگاری برای علما کرده و با همکاری باند منحرفش، تبلیغات فراوانی راه انداخته که او زندانی سیاسی است و رژیم پهلوی به همین علت به او تهمت قتل زده! اگر چه پس از تبلیغات فراوان جریان مهدی هاشمی، این امر بر عده‌ای نیز مشتبه شد اما حضرت امام (رحمت الله علیه) با بینش عمیق خود در سال ۱۳۵۷ فرمودند: «او قاتل است، نه زندانی سیاسی» مهدی هاشمی تا روز ۲۲ بهمن۵۷ در زندان بود، اما با بازشدن در زندانها، با لباس محلی به قهدریجان اصفهان رفت و بعد از مدتی از آنجا به تهران آمد 👈 مهدی هاشمی، خائن به انقلاب و مکتب سید مهدی هاشمی پس از شهادت محمد منتظری در ۷ تیر۱۳۶۰، با کمک و حمایت آیت الله منتظری، مسئولیت واحد نهضت های آزادی بخش سپاه پاسداران را برعهده گرفت. مهدی هاشمی و جریان منحرفش پس از رسیدن به قدرت، به تندروی در سیاست خارجی پرداختند. آنان سیاست خارجی جمهوری اسلامی را مطلوب ندانسته و مخالفت خود را با اقدامات وزارت خارجه بیان می کردند. سید مهدی هاشمی بعدها در بخشی از اعترافاتش می گوید: «اعتقاد به خنثی گری سیاست خارجی و لوث کردن آنان داشتم، زیرا هدف اصلی وزارت خارجه ارتباط با دولت ها بود و من این سیاست را برای انقلاب جهانی مخل تشخیص می دادم و سعی بر خنثی ساختن کار آنان در عراق، افغانستان، خلیج فارس و ... داشتم». او بر همین اساس و بنا بر تفسیر به رای خود، بر مبانی انقلاب اسلامی، با سازمان های جاسوسی کشورهای مختلف همکاری کرد که در رأس این اقدامات، ارتباط سری با کشور لیبی است. پس از حمله شوروی به افغانستان، مهدی هاشمی با تقویت گروهی در افغانستان به نام «نصر» که با انقلاب و اندیشه های امام در تضاد بودند و وصل آنان به لیبی، زمینه را برای نفوذ هرچه بشتر غرب در افغانستان فراهم می کند. طبق اعترافات مهدی هاشمی، نتیجه این اتصال، اختلاف و درگیری در بین شیعیان افغانستان و کشته شدن سه هزار نفر از آنان در درگیری داخلی است. ادامه دارد... ✍حسین کاظمی 📡 / عضویت👇 https://eitaa.com/antinofoozeqom
⛔️قائم مقام و حمایت از جلاد 🔻به مناسبت ششم مهر، سال‌روز اعدام سیدمهدی هاشمی 🔹سیدمهدی هاشمی یکی از جدی‌ترین عناصر در بدنه بود که به اصرار جناب آقای ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی وارد شد. 🔸جواد منصوری اولین فرمانده کل سپاه در این رابطه می‌گوید: «شخص آقای منتظری به من خیلی اصرار کردند که از وجود در سپاه استفاده کنید. ما سعی می کردیم طفره برویم. آقای منتظری صراحتا می گفت: «مهدی هاشمی از خیلی از شما ها لایق‌تر است.» و خیلی محکم از مهدی هاشمی دفاع می کرد.» (روزگار قائم مقامی، ص 76) 🔹جنایات سیدمهدی هاشمی پیش از آغاز شد و البته امام خمینی (قدس سره الشریف) نیز به خوبی وی را می‌شناختند و به واسطه عاملیت در قتل و برخی اقدامات ناروای دیگر، نسبت به وی ذهنیتی کاملا منفی داشتند. البته بعضی از شخصیت‌های انقلابی این شناخت را نداشتند و هنگامی که وی در زندان‌های بود در کلیسای به حمایت از وی تحصن کردند. حجت‌الاسلام و المسلمین با مشورت ایشان در تحصن شرکت نکردند. امام در پاسخ مشورت ایشان فرموده بود: 🔸« [آیا] می‌خواهید بروید برای یک «قاتل» تحصن کنید؟»(همان ص81-80) 🔹خط و مشی انحرافی و جنایت بار مهدی هاشمی در پوشش حمایت همه جانبه آقای منتظری در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز ادامه یافت. او در آخرین روزهای قبل از مجازات، به ترور اعتراف کرد. 🔸حجت الاسلام احمد سالک در این باره می گوید: تا من وارد مجلس شورای اسلامی شدم، دیدم آقای ربانی املشی می لرزد! من ایشان را در بغل گرفتم. می لرزید! به من گفت آقای سالک، مهدی هاشمی من را کشت! 🔹این جمله آقای ربانی املشی به من هست. بعد از این هم فوت کرد. کشتن همیشه با طناب نبود. توی چاه کردن شیخ قنبر و... از این کارها هم می کردند. [سم] می ریزند در استکان فرد، غذایی را آلوده می کنند. آقای ربانی املشی... من را در بغل گرفته بود و می‌لرزید، به من گفت آقای سالک، شاهد باش، مهدی هاشمی من را کشت!» (همان ص 89) 🔸جنایات سیدمهدی هاشمی تمامی نداشت و تنها راه برای مهار او، برخورد قاطع و قانونی با وی بود. مدارک و مستندات فراوانی علیه او وجود داشت و پس از دستگیری شواهد متقنی برای مردم آشکار گردید اما آقای قائم‌مقام به هیچ‌وجه حاضر به پذیرش تخلفات آشکار برادرِ داماد خود نبود. 🔹آیت الله مسعودی خمینی درباره حمایت منتظری از مهدی هاشمی می گوید: «... چندی بعد اجسادی را در تلویزیون به نمایش گذاشتند. که مربوط به جنایات باند مهدی هاشمی بود. در این حال بنده و آقای حاج و آقای و چند تن دیگر از طرف ماموریت یافتیم که نزد آقای منتظری برویم و با ایشان صحبت کنیم. وقتی نزد ایشان رفتیم، گفتیم که ما نزد شما آمده ایم تا تقاضایی بکنیم. شما الآن به عنوان قائم مقام هستید، بیایید و آقا سیدهادی و سید مهدی و افراد آنها را رها کنید. بعد به ایشان یادآوری کردم که آیا یادتان هست که در منزل آقای پسندیده یقه شما را گرفتم و گفتم که این باند حیثیت شما را به باد خواهند داد. شما فرمودید: « منزل ما را چه کسی اداره کند؟ » دیدید که مسائل پشت پرده این گروه افشاء شد و فیلم جساد قربانیان باند مهدی هاشمی را تلویزیون به نمایش گذاشت. بعد از صحبت‌های فروانی که با ایشان کردیم، ایشان ابراز کرد که من هنوز قبول ندارم که سید مهدی آن قدرها هم که شما می گویید، فرد بدی باشد!»(همان ص86) 🔸جناب آقای منتظری، که آه سوزناکی برای جلادهای منافق بلند می‌کرد از حمایت سیدمهدی هاشمی نیز دست نکشید و با این وجود، نظام اسلامی بدون در نظر گرفتن جایگاه جناب آقای منتظری عدالت را در خصوص سیدمهدی هاشمی و باند جنایتکارش اجرا کرد و در تاریخ 6مهر1366 او را به سزای اعمالش رساند. 📚روزگار قائم مقامی 📡 / عضویت👇 https://eitaa.com/antinofooz
⛔️قائم مقام و حمایت از جلاد 🔻در آستانه سالروز نامه تاریخی امام خمینی قدس سره الشریف و عزل آقای منتظری 🔹سیدمهدی هاشمی یکی از جدی‌ترین عناصر در بدنه بود که به اصرار جناب آقای ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی وارد شد. 🔸جواد منصوری اولین فرمانده کل سپاه در این رابطه می‌گوید: «شخص آقای منتظری به من خیلی اصرار کردند که از وجود در سپاه استفاده کنید. ما سعی می کردیم طفره برویم. آقای منتظری صراحتا می گفت: «مهدی هاشمی از خیلی از شما ها لایق‌تر است.» و خیلی محکم از مهدی هاشمی دفاع می کرد.» (روزگار قائم مقامی، ص 76) 🔹جنایات سیدمهدی هاشمی پیش از آغاز شد و البته امام خمینی (قدس سره الشریف) نیز به خوبی وی را می‌شناختند و به واسطه عاملیت در قتل و برخی اقدامات ناروای دیگر، نسبت به وی ذهنیتی کاملا منفی داشتند. البته بعضی از شخصیت‌های انقلابی این شناخت را نداشتند و هنگامی که وی در زندان‌های بود در کلیسای به حمایت از وی تحصن کردند. حجت‌الاسلام و المسلمین با مشورت ایشان در تحصن شرکت نکردند. امام در پاسخ مشورت ایشان فرموده بود: 🔸« [آیا] می‌خواهید بروید برای یک «قاتل» تحصن کنید؟»(همان ص81-80) 🔹خط و مشی انحرافی و جنایت بار مهدی هاشمی در پوشش حمایت همه جانبه آقای منتظری در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز ادامه یافت. او در آخرین روزهای قبل از مجازات، به ترور اعتراف کرد. 🔸حجت الاسلام احمد سالک در این باره می گوید: تا من وارد مجلس شورای اسلامی شدم، دیدم آقای ربانی املشی می لرزد! من ایشان را در بغل گرفتم. می لرزید! به من گفت آقای سالک، مهدی هاشمی من را کشت! 🔹این جمله آقای ربانی املشی به من هست. بعد از این هم فوت کرد. کشتن همیشه با طناب نبود. توی چاه کردن شیخ قنبر و... از این کارها هم می کردند. [سم] می ریزند در استکان فرد، غذایی را آلوده می کنند. آقای ربانی املشی... من را در بغل گرفته بود و می‌لرزید، به من گفت آقای سالک، شاهد باش، مهدی هاشمی من را کشت!» (همان ص 89) 🔸جنایات سیدمهدی هاشمی تمامی نداشت و تنها راه برای مهار او، برخورد قاطع و قانونی با وی بود. مدارک و مستندات فراوانی علیه او وجود داشت و پس از دستگیری شواهد متقنی برای مردم آشکار گردید اما آقای قائم‌مقام به هیچ‌وجه حاضر به پذیرش تخلفات آشکار برادرِ داماد خود نبود. 🔹آیت الله مسعودی خمینی درباره حمایت منتظری از مهدی هاشمی می گوید: «... چندی بعد اجسادی را در تلویزیون به نمایش گذاشتند. که مربوط به جنایات باند مهدی هاشمی بود. در این حال بنده و آقای حاج و آقای و چند تن دیگر از طرف ماموریت یافتیم که نزد آقای منتظری برویم و با ایشان صحبت کنیم. وقتی نزد ایشان رفتیم، گفتیم که ما نزد شما آمده ایم تا تقاضایی بکنیم. شما الآن به عنوان قائم مقام هستید، بیایید و آقا سیدهادی و سید مهدی و افراد آنها را رها کنید. بعد به ایشان یادآوری کردم که آیا یادتان هست که در منزل آقای پسندیده یقه شما را گرفتم و گفتم که این باند حیثیت شما را به باد خواهند داد. شما فرمودید: « منزل ما را چه کسی اداره کند؟ » دیدید که مسائل پشت پرده این گروه افشاء شد و فیلم جساد قربانیان باند مهدی هاشمی را تلویزیون به نمایش گذاشت. بعد از صحبت‌های فروانی که با ایشان کردیم، ایشان ابراز کرد که من هنوز قبول ندارم که سید مهدی آن قدرها هم که شما می گویید، فرد بدی باشد!»(همان ص86) 🔸جناب آقای منتظری، که آه سوزناکی برای جلادهای منافق بلند می‌کرد از حمایت سیدمهدی هاشمی نیز دست نکشید و با این وجود، نظام اسلامی بدون در نظر گرفتن جایگاه جناب آقای منتظری عدالت را در خصوص سیدمهدی هاشمی و باند جنایتکارش اجرا کرد و در تاریخ 6مهر1366 او را به سزای اعمالش رساند. 📡 / عضویت👇 https://eitaa.com/antinofooz
✅ به مناسبت ۱۲ مهر ارسال نامه توسط امام خمینی ( ره) به مرحوم منتظری دستور به عدم حمایت از سید مهدی هاشمی و منافقین ( ۲ ) 🔹سیدمهدی هاشمی یکی از جدی‌ترین عناصر در بدنه بود که به اصرار جناب آقای ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی وارد شد. 🔸جواد منصوری اولین فرمانده کل سپاه در این رابطه می‌گوید: «شخص آقای منتظری به من خیلی اصرار کردند که از وجود در سپاه استفاده کنید. ما سعی می کردیم طفره برویم. آقای منتظری صراحتا می گفت: «مهدی هاشمی از خیلی از شما ها لایق‌تر است.» و خیلی محکم از مهدی هاشمی دفاع می کرد.» (روزگار قائم مقامی، ص 76) 🔹جنایات سیدمهدی هاشمی پیش از آغاز شد و البته امام خمینی (قدس سره الشریف) نیز به خوبی وی را می‌شناختند و به واسطه عاملیت در قتل و برخی اقدامات ناروای دیگر، نسبت به وی ذهنیتی کاملا منفی داشتند. البته بعضی از شخصیت‌های انقلابی این شناخت را نداشتند و هنگامی که وی در زندان‌های بود در کلیسای به حمایت از وی تحصن کردند. حجت‌الاسلام و المسلمین با مشورت ایشان در تحصن شرکت نکردند. امام در پاسخ مشورت ایشان فرموده بود: 🔸« [آیا] می‌خواهید بروید برای یک «قاتل» تحصن کنید؟»(همان ص81-80) 🔹خط و مشی انحرافی و جنایت بار مهدی هاشمی در پوشش حمایت همه جانبه آقای منتظری در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز ادامه یافت. او در آخرین روزهای قبل از مجازات، به ترور اعتراف کرد. 🔸حجت الاسلام احمد سالک در این باره می گوید: تا من وارد مجلس شورای اسلامی شدم، دیدم آقای ربانی املشی می لرزد! من ایشان را در بغل گرفتم. می لرزید! به من گفت آقای سالک، مهدی هاشمی من را کشت! 🔹این جمله آقای ربانی املشی به من هست. بعد از این هم فوت کرد. کشتن همیشه با طناب نبود. توی چاه کردن شیخ قنبر و... از این کارها هم می کردند. [سم] می ریزند در استکان فرد، غذایی را آلوده می کنند. آقای ربانی املشی... من را در بغل گرفته بود و می‌لرزید، به من گفت آقای سالک، شاهد باش، مهدی هاشمی من را کشت!» (همان ص 89) 🔸جنایات سیدمهدی هاشمی تمامی نداشت و تنها راه برای مهار او، برخورد قاطع و قانونی با وی بود. مدارک و مستندات فراوانی علیه او وجود داشت و پس از دستگیری شواهد متقنی برای مردم آشکار گردید اما آقای قائم‌مقام به هیچ‌وجه حاضر به پذیرش تخلفات آشکار برادرِ داماد خود نبود. 🔹آیت الله مسعودی خمینی درباره حمایت منتظری از مهدی هاشمی می گوید: «... چندی بعد اجسادی را در تلویزیون به نمایش گذاشتند. که مربوط به جنایات باند مهدی هاشمی بود. در این حال بنده و آقای حاج و آقای و چند تن دیگر از طرف ماموریت یافتیم که نزد آقای منتظری برویم و با ایشان صحبت کنیم. وقتی نزد ایشان رفتیم، گفتیم که ما نزد شما آمده ایم تا تقاضایی بکنیم. شما الآن به عنوان قائم مقام هستید، بیایید و آقا سیدهادی و سید مهدی و افراد آنها را رها کنید. بعد به ایشان یادآوری کردم که آیا یادتان هست که در منزل آقای پسندیده یقه شما را گرفتم و گفتم که این باند حیثیت شما را به باد خواهند داد. شما فرمودید: « منزل ما را چه کسی اداره کند؟ » دیدید که مسائل پشت پرده این گروه افشاء شد و فیلم جساد قربانیان باند مهدی هاشمی را تلویزیون به نمایش گذاشت. بعد از صحبت‌های فروانی که با ایشان کردیم، ایشان ابراز کرد که من هنوز قبول ندارم که سید مهدی آن قدرها هم که شما می گویید، فرد بدی باشد!»(همان ص86) 🔸جناب آقای منتظری، که آه سوزناکی برای جلادهای منافق بلند می‌کرد از حمایت سیدمهدی هاشمی نیز دست نکشید و با این وجود، نظام اسلامی بدون در نظر گرفتن جایگاه جناب آقای منتظری عدالت را در خصوص سیدمهدی هاشمی و باند جنایتکارش اجرا کرد و در تاریخ 6مهر1366 او را به سزای اعمالش رساند. 📡 / عضویت👇 https://eitaa.com/antinofoo
✅ماجرای قائم‌مقامی و تناقض‌هایی که همیشه پابرجا ماند! صفحه 1 از 2 🔹قائم مقامی آقای منتظری، یکی از مهمترین تصمیمات سال 64 در روند سیاسی جمهوری اسلامی بود. انتخابی که به فرجام مورد نظر نرسید و به استعفای عزل گونه آقای منتظری ختم شد. پس از تیتر یک روزنامه کیهان(با مدیریت ابراهیم یزدی) مبنی بر قائم مقامی آقای منتظری در آذر ماه 64 که توسط یکی از اعضای مجلس خبرگان رهبری بیان شده بود، بیت آقای منتظری و شخص وی مورد توجه و طمع بسیاری قرار گرفت. 🔹کسانی که آقای منتظری را پل پیروزی ها و کسب موقعیت های بعدی خود می دیدند. ارتباط نهضت آزادی ها با ایشان که از قبل از انقلاب وجود داشت، شدیدتر شد و جولان باند و منافقین زخم خورده بیشتر. حاصل این همگرایی ها، انتقادات غیرمنصفانه و تند آقای منتظری در نامه هایش به امام(ره) در مورد اعدام سید مهدی هاشمی قاتل، جنگ و نهادهای انقلابی مانند سپاه شد. می توان اوج این بی انصافی ها را در عوض شدن جای شهید و جلاد در تابستان 67 دید که در بیان آقای منتظری، «منافقینِ» بی منطق و تروریست اول انقلاب به «مجاهدینِ» با منطق و تفکر تبدیل شدند و اجرای حکم الهی در مورد آن ها، مورد طعن و نیش آقای منتظری قرار گرفت! 🔸آقای منتظری که خود روزی در کسوت نماز جمعه تهران و قم، راه نقلاب و امام(ره) را می ستایید، در ده فجر 67، تندترین انتقادات را به راه امام(ره) و سیاست های انقلاب و جنگ داشت؛ در حالی خود بعد از انقلاب اسلامی یکی از مسئولینی بود که بیشترین انتصابات و اختیارات را داشت! توجه به چرایی و چگونگی این انتخاب و استعفا، یکی از عبرت های تاریخی انقلاب اسلامی می باشد. به راستی چرا آقای منتظری به عنوان قائم مقام رهبری مشخص گشت؟ موضع امام خمینی(ره) در این زمینه چه بود؟ چرا حضرت امام(ره) تعریف و تمجیدی در این مورد این اقدام مجلس خبرگان نداشتند؟ آیا امام(ره) از ابتدا مخالف این انتخاب بودند؟ امام در شب نامه قبول استعفا(6/1/68) چه گفتند؟ چطور بیت آقای منتظری، مأمن لیبرال ها و منافقین گشت؟ چرا نامه های آقای منتظری به امام(ره)، سر از رادیو بیگانه درمی آورد؟ رابطه نهضتی آزادی و منافقین با بیت آقای منتظری چگونه بود؟ و پرسش های مهم دیگر که باید به دنبال پاسخ علمی برای آن بود. 🔸حقیقت آن است که دقت در عبارات نامه 6/1/68 امام(ره) نیز نشان از عدم صلاحیت و مشروعیت آقای منتظری برای رهبری نظام اسلامی دارد. اما مهمتر آنکه جریانی در سال 95 و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم، با انتشار فایل صوتی حمایت آقای منتظری از سازمان تروریستی منافقین، این مظلومیت تاریخی ملت ایران را نشانه رفت و به تعبیر رهبر انقلاب، به دنبال عوض کردن جای شهید و جلاد بود! «توصیه می کنم به کسانی که اهل فکرند، اهل تأمل اند و راجع به دهه 60 قضاوت می کنند، جای شهید و جلاد عوض نشود! در دهه ی شصت، ملت ایران مظلوم واقع شد.»(رهبر معظم انقلاب، 14/3/96) 🔹تابستان داغ سال 60، تابستانی فراموش نشدنی است! تابستانی که غم شهادت یاران امام(ره) هنوز بر آن سنگینی می کند. ترور ناموفق آیت الله خامنه ای در ششم تیر، انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر که به شهادت آیت الله بهشتی و جمع کثیری از مسئولان نظام اسلامی منجر شد، شهادت محمد علی رجایی و باهنر در هشتم شهریور، شهادت آیت الله قدوسی در چهاردهم شهریور، بخشی از کارنامه سازمان تروریستی منافقین در آن تابستان می باشد! جوانان سازمان که روزی خود در قالب سازمان چریکی به دنبال گسترش عدالت و مبارزه با ظلم بودند، در ابتدای دهه شصت، خود به نماد ظلم و مظلوم کشی تبدیل شدند و با انحصار طلبی متحجرانه در گرداب قدرت طلبی خود غرق شدند! 🔹کسانی که روزی در زندان های ساواک به مبارزات خود افتخار می کردند، روزی دیگر در لباس داعش وطنی درآمدند و در مقابل آرمان خود یعنی حکومت حق ایستادند! نظام اسلامی امّا در مقابله با آن ها، محکم ایستاد و سازمان مجبور به پناهدگی به غرب و سپس عراق شد. برخی از آنان نیز در زندان، مورد لطف و بخشش قرار گرفتند. اما چه سود! که وقتی بوی قدرت را استشمام کردند، در زندان نیز به خیانت و همکاری تشکیلاتی با سازمان منافقین پرداختند! 🔸در این میان موضع آقای منتظری که دیگر عنوان قائم مقام رهبری را دارد، تعجب آفرین است. منافقین که در ابتدای انقلاب با تهدید آقای منتظری مواجه شده اند، دیگر مورد عنایت وی قرار گرفته و آقای منتظری در دفاع از آنان در مقابل حکم امام خمینی(ره) اعتراض می کند و اجرای حکم الهی را موجب لکه دار شدن نظامی اسلامی می داند! 📡 / عضویت👇 https://eitaa.com/antinofooz