eitaa logo
«عقل و دین ۲»
191 دنبال‌کننده
182 عکس
57 ویدیو
11 فایل
👤👤ارتباط با ادمین: https://eitaa.com/NA_KHOD_A 🧑‍💻🧑‍💻لینک جلسات آنلاین: 🔰🔰قرار: https://gharar.ir/r/d35bb3e7 🔰🔰گوگل میت: https://meet.google.com/txo-dovz-cyk 🌐🌐لینک دعوت به کانال:‎ @aqldin2
مشاهده در ایتا
دانلود
💎 💠قاعده فلسفی۱۷: کُلُّ ما احتَملَ التَّحدیدَ احتَملَ الزِّیادة و النُّقصانَ(هر آنچه قابل اندازه و تعریف است احتمال زیادی و کاستی نیز دارد ) 💠قاعده فلسفی ۱۸: کُلُّ ما احتَملَ الزِّیادة و النُّقصانَ کانَ مخلُوقاً(هرآنچه احتمال زیادی و کاستی دارد، مخلوق و ناقص است) ♦️مستندات قاعده ۱۷ و ۱۸ به همراه هم خواهد آمد. 🟢حدیث پنجم: 🔸امام صادق علیه السلام : ِ فَلِهَذَا سُمِّيَ قَوِيّاً لَا لِقُوَّةِ الْبَطْشِ الْمَعْرُوفَةِ مِنَ الْخَلْقِ وَ لَوْ كَانَتْ قُوَّتُهُ تُشْبِهُ قُوَّةَ الْخَلْقِ لَوَقَعَ عَلَيْهِ التَّشْبِيهُ وَ كَانَ مُحْتَمِلًا لِلزِّيَادَةِ وَ مَا احْتَمَلَ الزِّيَادَةَ كَانَ نَاقِصاً وَ مَا كَانَ نَاقِصاً لَمْ يَكُنْ تَامّاً وَ مَا لَمْ يَكُنْ تَامّاً كَانَ عَاجِزاً ضَعِيفاً وَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَا يُشَبَّهُ بِشَيْ‏ء‏‏. 🔹‏. 📗بحار الانوار، ج3،ص194. 🆔@aqldin2 🌐https://aqldin.blog.ir
💠استادمان را دزدید! مرحوم علامه طهرانی قدس سره میگویند: در كمال و شرف آقاى حاج شيخ محمّد بهارى همين بس كه حضرت استاد آية الله علّامه طباطبائى قدّس سرّه براى حقير فرمودند: استاد ما مرحوم آية الله آقاى حاج ميرزا على آقا قاضى رضوان الله عليه مى‏ فرمودند: استاد ما مرحوم آقا حاج سيّد أحمد كربلائى قدس الله نفسه مى‏ فرمود: ما پيوسته در خدمت مرحوم آية الحقّ آخوند مولى حسين‏قلى همدانى بوديم و آخوند صد در صد براى ما بود. ولى همين كه آقاى حاج شيخ محمّد بهارى با آخوند روابط آشنائى و ارادت را پيدا نمود و دائماً در خدمت او تردّد داشت؛ آخوند را از ما دزديد! 📚توحید علمی و عینی، پاورقی ص 17. 🆔@aqldin2 🌐https://aqldin.blog.ir
💠 «بودن» یا «شدن»؟ 💡کسانی که به جای «بودن»، همیشه از «شدن» سخن می گویند، گمان دارند که «بودن» منجمد است و هستی با سیّالیت، سازگار نیست. غافل از اینکه دوامِ شدن یا شدن دائم با بودن سازگاری دارد و در واقع، «بودن» سیّالیت را منجمد نمی سازد. کسانی که در «بودن» منجمد می شوند و از «هستی» انجماد می فهمند، نمی توانند به شئون هستی راه پیدا کنند و از حرکت جوهریِ جهان نیز بی خبر خواهند بود. 📚غلامحسین ابراهیمی دینانی، من و جز من، ص 138. 🆔@aqldin2 🌐https://aqldin.blog.ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
جلسه۶۱؛ ارکان حرکت، موضوع و مسافت حرکت. 🆔@aqldin2 🌐https://aqldin.blog.ir
💎 💠قاعده فلسفی19: کُلُّ مَعرُوفٍ بِنَفسِهِ مَصنُوعً؛ (هر آنچه ذاتش شناخته شود، آفریده شده است) 🟢حدیث اول: 🔸امام علی علیه السلام : مَا وَحَّدَهُ مَنْ كَيَّفَهُ وَ لَا حَقِيقَتَهُ أَصَابَ مَنْ مَثَّلَهُ وَ لَا إِيَّاهُ عَنَى مَنْ شَبَّهَهُ وَ لَا صَمَدَهُ‏ مَنْ أَشَارَ إِلَيْهِ وَ تَوَهَّمَهُ كُلُّ مَعْرُوفٍ بِنَفْسِهِ مَصْنُوع‏. 🔹‏آن كه براى او نحوه وجودی معين كرد يگانه ‏اش ندانسته، و كسى كه او را مانند چيزى بداند به حقيقتش دست نيافته، و هر كس او را به چیزی تشبيه كند، حضرتش را در نظر نگرفته، و هر كه به او اشاره نموده و به انديشه‏ اش تصور كند او را بی نیاز ندانسته است. هر آنچه ذاتش شناخته شود مخلوق است‏. 📗نهج البلاغه، خطبه186. 🆔@aqldin2 🌐https://aqldin.blog.ir
💠 《امتحان از مرجع تقلید》 🔷گويند: از آقاى آقا شيخ محمّد بهارى رحمة الله عليه كه از شاگردان مبرّز مرحوم آخوند ملّا حسينقلى همدانى رضوان الله عليه بوده، سؤال كردند: ما مى‏خواهيم به آقا ميرزا محمّد تقىّ شيرازى رجوع كنيم، آيا رجوع كنيم يا نكنيم؟! ايشان مى‏گويد: من امتحانش مى‏كنم! مرحوم آقا ميرزا محمّد تقىّ شيرازى در صحن مطهّر سيّد الشّهداء عليه السّلام نماز جماعت مى‏خوانده است و تمام صحن به ايشان اقتدا مى‏كرده‏اند. روزى آقاى آقا شيخ محمّد بهارى هم آمده سجّاده‏اش را پهلوى‏سجّاده ايشان انداخته و مقارن ايشان شروع كرده بود به نماز خواندن، در حالى كه آقا ميرزا محمّد تقى شيرازى هم نماز مى‏خوانده است؛ بعد از فراغت از نماز به آن أفرادى كه سؤال كرده بودند گفته بود: از اين مرد تقليد كنيد! براى اينكه در تمام حالات نماز أصلًا خطورى در قلبش پيدا نشد كه: اين آمده است پهلوى من اينجا ايستاده و در مقابل من نماز مى‏خواند! 📚ولایت فقیه در حکومت اسلام ج۲ ص۱۰۶ 🆔@aqldin2 🌐https://aqldin.blog.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠رابطه نفس و بدن با توجه به حرکت جوهری 🎞دکتر ابراهیمی دینانی 🆔@aqldin2 🌐https://aqldin.blog.ir
پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در خطبۀ آخرین جمعۀ ماه شعبان پس از معرفی ماه رمضان فرمود: ▪️هوَ شَهْرٌ دُعیتُمْ فیهِ إِلَی ضِیافَةِ اللَّهِ وَ جُعِلْتُمْ فِیهِ مِنْ أَهْلِ کرَامَةِ اللَّهِ أَنْفَاسُکمْ فِیهِ تَسْبِیحٌ وَ نَوْمُکمْ فِیهِ عِبَادَةٌ وَ عَمَلُکمْ فیهِ مقْبُولٌ وَ دُعاؤُکمْ فِیهِ مُسْتَجَابٌ. 🔸ماه رمضان، ماهی است که در آن به میهمانی خدا دعوت شده، و از شایستگان کرامت الهی قرار داده شده اید. نفسهایتان در آن تسبیح، خوابتان در آن عبادت، عملتان در آن پذیرفته و دعایتان در آن مورد اجابت است. 📚 وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۳۱۳
💎 💠قاعده فلسفی19: کُلُّ مَعرُوفٍ بِنَفسِهِ مَصنُوعً؛ (هر آنچه ذاتش شناخته شود، آفریده شده است) 🟢حدیث دوم: 🔸امام رضا علیه السلام : ِ فَلَيْسَ اللَّهَ عَرَفَ مَنْ عَرَفَ بِالتَّشْبِيهِ ذَاتَهُ وَ لَا إِيَّاهُ وَحَّدَ مَنِ اكْتَنَهَهُ وَ لَا حَقِيقَتَهُ أَصَابَ مَنْ مَثَّلَهُ وَ لَا بِهِ صَدَّقَ مَنْ نَهَّاهُ وَ لَا صَمَدَ صَمْدَهُ مَنْ أَشَارَ إِلَيْهِ وَ لَا إِيَّاهُ عَنَى مَنْ شَبَّهَهُ وَ لَا لَهُ تَذَلَّلَ مَنْ بَعَّضَهُ وَ لَا إِيَّاهُ أَرَادَ مَنْ تَوَهَّمَهُ كُلُّ مَعْرُوفٍ بِنَفْسِهِ مَصْنُوع‏. 🔹‏ پس خدا را نشناخته آنكه بواسطه تشبيه، ذاتش را شناخته و او را به يگانگى پرستش ننموده كسى كه برای او كنه و پايان قائل شده و حقيقتش را نيافته كسى كه او را تمثيل كرده او را تصديق نكرده كسى كه نهايتى را از برايش‏ قرار داده او را بی نیاز ندانسته کسی که به سوى او اشاره نموده و او را قصد نكرده كسى كه او را مانند خلق دانسته و برايش فروتنی ننموده كسى كه او را مبعض و پاره پاره قرار داده و نه او را خواسته كسى كه او را توهم كرده. هر شناخته ‏شده ‏اى به خودى خود مصنوع و ساخته شده‏ است. 📗التوحید، ص35. 🆔@aqldin2 🌐https://aqldin.blog.ir
💠 عاشقم بر مهر و بر قهرش به جد 🔺روزى در حالتى خاص مسأله‏اى براى مرحوم بهاری همدانی كشف مى‏شود و با قلب خود مشاهده مى‏كنند كه خداى متعال ايشان را واسطه فيوضات خود بر خلق قرار داده است، و از ناحيه نفس ايشان است كه بركات و ارزاق و عنايات- چه ظاهريّه و چه معنويّه- بر مخلوقات افاضه مى‏شود، و خلاصه خداوند ايشان را مجراى فيض و مجلاى تقديرات و اراده خود نموده است. و از جمله، تمام عنايات و الطافى كه از ناحيه پروردگار به خودِ استاد ايشان (مرحوم آخوند) نازل مى‏شود از دريچه نفس او مى‏باشد، و اگر او نباشد چيزى نصيب استادش نخواهد شد! ايشان پس از بروز اين حالت قدرى تأمّل مى‏كند و هر چه با خود فكر مى‏كند كه آيا ممكن است مسأله غير از اين باشد، مى‏بيند خير، مطلب همين است و بس! و لذا با خود مى‏گويد: ديگر چه لزومى دارد كه به خدمت استاد برسم و از او كسب فيض كنم؟ اينك اين منم كه واسطه فيض حقّ هستم، و هر چه استاد مى‏داند از دريچه نفس من مى‏داند و اگر من لطف و عنايتم را از او سلب كنم هيچ چيز براى او باقى نمى‏ماند و دستش از همه چيز خالى و تهى خواهد شد! امّا به جهت رعايت ادب و احترام و اينكه ساليان متمادى براى ما زحمت كشيده‏اند و رنج و تعَبِ تربيت و تزكيه ما را متحمّل شده‏اند، امروز در جلسه ايشان شركت مى‏كنيم و از فردا ديگر نمى‏رويم. پس از اين نيّت حركت مى‏كند به سمت منزل مرحوم آخوند، و درحالى‏كه هنوز خورشيد طلوع نكرده بود دقّ الباب مى‏كند. پس از مدّتى مرحوم آخوند درب را باز مى‏كند و ايشان سلام مى‏كند. يك‏مرتبه مرحوم آخوند مى‏گويد: «سلام عليكم و زهر مار! اى فلان و فلان و فلان شده! براى چه آمدى اينجا؟ برو گم شو! و چه و چه ...» و درب را محكم مى‏بندد. و مرحوم آقا شيخ محمّد بهارى مانند كسى كه كوه بر سرش خراب شده همين‏طور مات و مبهوت در انديشه رفتار و كردار مرحوم آخوند پشت در مى‏ماند. مدّتى به اين نحو سپرى مى‏شود و سرانجام مرحوم آقا شيخ محمّد چون راه و چاره‏اى را در برابر خود نمى‏بيند، يكسره به قبرستان وادى‏السّلام مى‏رود و در آنجا سكونت اختيار مى‏كند. گويند: به مدّت شش روز در آنجا مى‏ماند و پس از انقضاى مدّت، يك‏مرتبه حالش دگرگون مى‏شود و مشاهده مى‏كند: عجب! اين چه حالتى بود كه براى او پيش آمد، او كجا و اين حالات كجا؟! او بنده‏اى بيش نيست! و در اين اقيانوس بى‏انتهاى مخلوقات الهى، همچون پر كاهى بيشتر جايگاهى ندارد و حسابى روى او باز نمى‏شود. همان‏جا به روى زمين مى‏افتد و شروع به استغفار مى‏كند و از خداى بزرگ طلب بخشش و عفو مى‏نمايد، و شكر از تنبّه و استبصار و توجّه را بجاى مى‏آورد، و از همان‏جا به سمت منزل مرحوم آخوند، استاد سلوكى خويش، حركت مى‏كند و درب منزل را به‏صدا در مى‏آورد. گويا مرحوم آخوند، پشت درب منتظر او بودند، كه بلافاصله درب را باز مى‏كنند و او را سخت در آغوش مى‏كشند و با كلمات و عبارات بهجت‏آور و مسرّت‏زا از او استقبال مى‏كنند، و او را بسيار مورد لطف و تفقّد خويش قرار مى‏دهند و به داخل منزل راهنمايى مى‏كنند، و سپس به او مى‏فرمايند: «آقا شيخ محمّد! اگر من آن كار را با تو نمى‏كردم هلاكت و نيستىِ تو حتمى بود و در وادى فرعونيّت و انانيّت محو و نابود مى‏شدى!» 📚اسرار ملکوت ج ۲ ص۴۲۲ 🆔@aqldin2 🌐https://aqldin.blog.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠رابطه حرکت جوهری و حدوث عالم 🔺بیان منطقی 🎞دکتر باقر پور کاشانی 🆔@aqldin2 🌐https://aqldin.blog.ir
💎 💠قاعده فلسفی19: کُلُّ مَعرُوفٍ بِنَفسِهِ مَصنُوعً؛ (هر آنچه ذاتش شناخته شود، آفریده شده است) 🟢حدیث سوم: 🔸امام علی علیه السلام : َ لَيْسَ بِإِلَهٍ مَنْ عُرِفَ بِنَفْسِهِ هُوَ الدَّالُّ بِالدَّلِيلِ عَلَيْهِ وَ الْمُؤَدِّي بِالْمَعْرِفَةِ إِلَيْه‏. 🔹‏آنچه ذاتش شناخته شود خدا نیست بلکه خدا آن است که به کمک دلیل بر او دلالت شود و به شناخت او منجر شود. 📗الاحتجاج، ص201. 🆔@aqldin2 🌐https://aqldin.blog.ir
💠طبیب را عوض کن مرحوم آیت الله العظمی آخوند ملا علی معصومی همدانی از یکی از شاگردان ایشان (مرحوم بهاری) نقل کرده اند که گفت: نزد مرحوم بهاری درس اخلاق میخواندیم پس از چند جلسه یک روز به محل درس مراجعه کردیم مرحوم بهاری فرمود: دیگر درس نیست. عرض کردیم چرا؟ فرمود آیا در طی این مدت تغییر حال در خود مشاهده کرده اید؟ اگر نکرده اید، طبیب را عوض کنید. 📚تذکرة المتقین،ص۲۵. 🆔@aqldin2 🌐https://aqldin.blog.ir
👥 🔻پـرسـش🔻(۷۴) در دین خیلی توصیه شده به اینکه از این دنیا دل بکنیم و به کمترین ها اکتفا کنیم تا به خدا برسیم. این دقیقا یعنی چی‌؟ حد اعتدالش در روایات و سیره معصومین چطور هست؟ لطف می‌کنید اگر از مصادیق هم استفاده کنید و به کلی گویی اکتفا نشه. 🆔@aqldin2 🌐https://aqldin.blog.ir
👤 🔻پـاسـخ:🔻(۷۴) سلام علیکم دل کندن از دنیا به معنی وابسته نبودن است نه به معنی اکتفا به کمترین ها. ارتباط با دنیا و امکانات دنیوی در اسلام مذموم نیست بلکه طبق متون دینی دنیا برای استفاده مومنین آفریده شده است تا در راستای قرب الهی از آن استفاده کنند. در این میان آنچه مذموم است اسراف در استفاده از مواهب دنیوی و مقصد قرار دادن دنیا و دلبستگی به آن است. پس میزان استفاده ما از دنیا باید منطقی و به اندازه کفاف باشد. باید به میزانی از این مواهب استفاده کنیم که گذران امور زندگی دغدغه ذهنی ما نشود نه از جهت نقصان و نه از جهت زیاده. به عنوان نمونه در تهیه اتومبیل باید وسیله ای مطمئن تهیه شود که با خرابی های دائمی و غیره وقت انسان را تلف نکند و نیاز انسان را جوابگو باشد و از طرفی از امکانات غیر ضروری که فایده چندانی جز تفاخر و امور اینچنینی ندارد پرهیز شود. 🆔@aqldin2 🌐https://aqldin.blog.ir
💠جوهر در فلسفه اسلامی جوهر در علوم فلسفه به معنی ذات است و در برخی متون با عنوان جوهره وجود یاد شده است. در فلسفه غرب و فلسفه اسلامی، جوهر به‌عنوان موجودی یاد می‌شود که قائم به خود است؛ برخلاف عرض که به موجود دیگری نیازمند است. تفاوت مفهوم جوهر در فلسفه غرب و فلسفه اسلامی آن است که در غرب جوهر و عرض از مقولات وجودند و در فلسفه اسلامی از مقولات ماهیت. 🔶تعریف جوهر: جوهر در اصطلاح فلاسفه عبارت است از "ماهیتی که اگر در خارج یافت شود، نیاز به موضوعی ندارد که آن موضوع در تحققش بی‌نیاز از آن ماهیت باشد". 👈مراد "از ماهیت" با قید "ماهیت"، واجب الوجود از حیطۀ تعریف خارج می‌شود. واجب الوجود بالذات به موجودی گفته می‌شود که نیاز به علت ندارد و در مقابل، واجب الوجود بالغیر که به وسیلۀ علت، وجود برایش ضروری می‌شود؛ مانند: موجودهای ممکن. از آن‌جا که واجب الوجود بالذّات وجود صرف است حد و ماهیت ندارد؛ پس فوق جوهر است و در زمرۀ جوهر نمی‌گنجد. 👈معنی "اگر در خارج یافت شود" قید "اگر در خارج یافت شود" بر این مطلب دلالت می‌کند که مراد از جوهر، جوهر به حمل شایع می‌باشد نه جوهر به حمل اولی. مراد از جوهر به حمل شایع همان حقیقت عینی و خارجی جوهر است؛ درحالی‌که مراد از جوهر به حمل اولی، مفهوم ذهنی جوهر است. از آن‌جا که جوهر در‌صورتی‌که تحقق خارجی پیدا نکند، ماهیت حقیقی نخواهد داشت تا آثار خارجی متناسب با حقیقت خود داشته باشد؛ پس جواهر ذهنی (یعنی همان جوهر به حمل اوّلی) از محدوده تعریف خارج است. 👈مراد از "نیاز به موضوع ندارد" با قید "نیاز به موضوع ندارد"، انواع اعراض از ذیل تعریف خارج می‌شوند؛ چون اعراض اگرچه در خارج تحقق پیدا می‌کنند، ولی برای موجود شدنشان نیاز به موضوع دارند، حتی اگر این دیدگاه را بپذیریم که اعراض تحلیلی مانند کمیات متصل و کیفیات آنها از شئون جوهری می‌باشند، باز هم آن اعراض وجود مستقلی نخواهند داشت. 💎بیان یک نکته توجه به این نکته هم ضروری است که وقتی گفته می‌شود جوهر برای موجود شدن نیاز به موضوع ندارد معنایش این نیست که نیاز به علت ندارد؛ بلکه مقصود آن است که اگر بخواهد تحقق پیدا کند، مانند عرض نیست که حتماً در چیز دیگری تحقق پیدا کند. 🔶 اقسام جوهر مشهور فلاسفۀ اسلامی به تبع فلاسفۀ مشّاء جوهر را پنج قسم می‌دانند: ۱ - جوهر عقلی جوهری است که مجرد تام است؛ یعنی نه در اصل وجودش و نه در افعالش نیاز به ماده ندارد. ۲ - جوهر نفسانی جوهری است که وجودش مجرد است؛ اما در مقام فعل و انجام افعالش نیاز به ماده دارد. ۳ - جسم جوهری است که قابل انقسام به ابعاد سه‌گانه (طول، عرض و عمق) می‌باشد. جسم ملموس‌ترین نوع جوهر است. ۵.۴ - ماده و صورت جوهر جسم از دو جوهر دیگر تشکیل شده است: یکی حامل قوه و استعداد جسم است و نامش "هیولی" یا "ماده" است و دیگری ملاک فعلیت آن است که "صورت" است. در حقیقت از ترکیب ماده و صورت، جوهر سومی به وجود می‌آید که به آن "جسم" می‌گویند. مثلاً اگر یک میز چوبی را در نظر بگیریم، فعلیت میز بودن را که منشأ آثار میز می‌باشد صورت و جوهری را که بین میز و خاکستر و چند چیز دیگر مشترک است، ماده یا هیولی می‌نامند و ماده و صورت میز را با هم جسم می‌نامند. 🔶تقسیم جوهر به‌صورت دقیق‌تر تقسیم جوهر به اقسام فوق را به‌صورت دقیق‌تر می‌توان چنین بیان کرد: جوهر یا وجود در محل است (مقصود موجود در ماده است) که به آن صورت گفته می‌شود یا موجود در محل نیست که خود به دو قسم تقسیم می‌شود: أ. یا خودش محل برای چیز دیگری است که به آن ماده می‌گویند. ب. یا خودش محل برای چیز دیگری نیست که خود به دو قسم تقسیم می‌شود: أ ـ ب. خودش مرکب از هیولی و صورت است که جسم نامیده می‌شود. ب ـ ب. غیر مرکب از هیولی و صورت است که خود دو قسم است: أ ـ ب ـ ب. در فعل، متأثر از ماده است که آن را نفس می‌نامند. ب ـ ب ـ ب. هیچ‌گونه تأثیر و تأثّری نسبت به جسم ندارد که به آن عقل می‌گویند. 🆔@aqldin2 🌐https://aqldin.blog.ir
و جبرائیل بین زمین و آسمان فریاد زد: تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ أَرْکَانُ الْهُدَى وَ انْطَمَسَتْ وَ اللَّهِ نُجُومُ السَّمَاءِ وَ أَعْلَامُ التُّقَى وَ انْفَصَمَتْ وَ اللَّهِ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى قُتِلَ ابْنُ عَمِّ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى قُتِلَ الْوَصِیُّ الْمُجْتَبَى قُتِلَ عَلِیٌّ الْمُرْتَضَى قُتِلَ وَ اللَّهِ سَیِّدُ الْأَوْصِیَاءِ قَتَلَهُ أَشْقَى الْأَشْقِیَاء . سوگند به خدا که ارکان هدایت درهم شکست و ستاره های دانش نبوت تاریک و نشانه های پرهیزکاری بر طرف گردید و عروه الوثقی الهی گسیخته شد . پسر عموی رسول خدا شهید شد ، سید الاوصیا و علی مرتضی به شهادت رسید . وی را شقی ترین اشقیاء، به شهادت رسانید .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸ثُمَّ بَکَی. فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا یُبْکِیکَ؟ فَقَالَ یَا عَلِیُّ أَبْکِی لِمَا یَسْتَحِلُّ مِنْکَ فِی هَذَا الشَّهْرِ کَأَنِّی بِکَ وَ أَنْتَ تُصَلِّی لِرَبِّکَ وَ قَدِ انْبَعَثَ أَشْقَی الْأَوَّلِینَ شَقِیقُ عَاقِرِ نَاقَةِ ثَمُودَ فَضَرَبَکَ ضَرْبَةً عَلَی قَرْنِکَ فَخَضَبَ مِنْهَا لِحْیَتَکَ. قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه‌السلام فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ ذَلِکَ فِی سَلَامَةٍ مِنْ دِینِی. فَقَالَ علیه‌السلام  فِی سَلَامَةٍ مِنْ دِینِکَ. 🔹سپس (رسول خدا) گریست. گفتم: ای پیامبر خدا! سبب گریه شما چیست؟ فرمود: «ای علی! بر این می‌گریم که حرمت تو را در این ماه می شکنند. گویا می بینم تو در حال نماز برای پروردگار خویشی، که نگون‌بخت‌ترینِ اوّلین و آخرین، همو که برادر پی کننده ناقه قوم ثمود است، برمی خیزد و بر فرق سرت ضربتی می زند و محاسنت، از خون سرت رنگین می شود.» امیرالمومنین فرمود: گفتم: ای پیامبر خدا! آیا در آن حالت، دینم سالم است؟! فرمود: «آری، دینت، سالم است.» 📚اقبال الاعمال، جلد ۱ صفحه۲. 🆔@aqldin2 🌐https://aqldin.blog.ir
💠 《ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم》 مرحوم سید جمال الدین گلپایگانی فرمودند: شبی كه بر حسب معمول به مسجد سَهله آمدم براى عبادت- و عادت من اين بود كه: به دستور استاد، هر وقت شبها به مسجد سهله مى‌رفتم؛ اوّلًا نماز مغرب و عشاء را به جاى مى‌آوردم؛ و سپس اعمال وارده در مقامات مسجد را انجام مى‌دادم؛ و پس از آن دستمالى كه در آن نان و چيزى بود، به عنوان غذا باز مى‌كردم؛ و مقدارى مى‌خوردم. آنگاه قدرى استراحت نموده و مى‌خوابيدم، و سپس چندين ساعت به اذان صبح مانده بر مى‌خاستم، و مشغول نماز و دعا و ذكر و فكر مى‌شدم؛ و در موقع اذان صبح نماز صبح را مى‌گزاردم؛ و تا اوّل طلوع آفتاب به بقيه وظائف و اعمال خود ادامه مى‌دادم آنگاه به نجف مراجعت مى‌نمودم-. در آن شب كه نماز مغرب و عشاء و اعمال مسجد را به جاى آوردم؛ و تقريباً دو ساعت از شب مى‌گذشت؛ همينكه نشستم؛ و دستمال خود را باز كردم، تا چيزى بخورم؛ هنوز مشغول خوردن نشده بودم كه صداى مناجات و ناله‌اى به گوش من رسيد، و غير از من هم در اين مسجد تاريك، احدى نبود. اين صدا از ضلع شمالى، وسط ديوار مسجد، درست در مقابل و روبروى مقام مُطَهّر حضرت امام زمان عجّل الله تعالى فَرَجه شروع شد؛ و به طورى جذَّاب، و گيرا، توأم با سوز و گداز و ناله، و أشعار عربى، و فارسى و مناجات ها، و دعاهاى عالية المضامين بود كه بكلّى حال ما را و ذهن ما را متوجه خود نمود. من نتوانستم يك لقمه از نان بخورم؛ و دستمال همينطور باز مانده بود، و نتوانستم بخوابم و استراحت كنم؛ و نتوانستم به نماز شب و دعا و ذكر و فكر خود بپردازم. و همينطور متوجّه و منصرف به سوى او بودم. صاحب صدا ساعتى گريه و مناجات داشت؛ و سپس ساكت مى‌شد. قدرى مى‌گذشت، دوباره مشغول خواندن و درد دل كردن مى‌شد؛ باز آرام مى‌گرفت. و سپس ساعتى مشغول مى‌شد؛ و آرام مى‌گرفت. و هر بار كه شروع مى‌كرد به خواندن؛ چند قدمى جلوتر مى‌آمد؛ بطورى كه قريب به أذان صبح كه رسيد؛ در مقابل مقام مطهّر امام زمان أرواحنا فداه رسيده بود. در اين حال خطاب به حضرت نموده؛ و پس از گريه طولانى، و سوز و ناله شديد و دلخراشى، اين اشعار را با تخاطب و گفتگوى با آن حضرت خواند: ما بدين در نه پى حشمت و جاه آمده‌ايم‌ از بد حادثه اينجا به پناه آمده‌ايم‌ رهرو منزل عشقيم و ز سرحدّ عدم‌ تا به اقليم وجود اين همه راه آمده‌ايم‌ سبزه خطّ تو ديديم و ز بستان بهشت‌ به طلبكارى اين مِهر گياه آمده‌ايم‌ با چنين گنج كه شد خازن او روح امين‌ به گدايى به در خانه شاه آمده‌ايم‌ لنگر حلم تو اى كشتى توفيق كجاست‌ كه درين بحر كرم، غرق گناه آمده‌ايم‌ آبرو مى‌رود اى أبر خطا شوى ببار كه به ديوان عمل نامه سياه آمده‌ايم‌ حافظ اين خرقه پشمينه بينداز كه ما از پى قافله با آتشِ آه آمده‌ايم‌ و ديگر ساكت شد؛ و هيچ نگفت؛ و در تاريكى چندين ركعت نماز گزارد تا سپيده صبح دميد. آنگاه نماز را به جاى آورده، و مشغول به خود در تعقيبات، و ذكر و فكر بود تا آفتاب دميد. آن وقت برخاست و از مسجد خارج شد. و من تمام آن شب را بيدار بودم؛ و از همه كار و بار خود واماندم؛ و مات و مبهوت وى بودم. چون خواستم از مسجد بيرون شوم؛ از سر خدمه آنجا كه اطاقش خارج از مسجد، و در ضلع شرقى بود پرسيدم: اين شخص كه بود؟ آيا شما او را مى‌شناسيد؟ گفتند: آرى! اين مردى است به نام . بعضى از شبهاى خلوت كه در مسجد كسى نيست مى‌آيد؛ و حال و وضعش هم همينطور است كه ديديد. 📚توحید علمی عینی ص۲۰ 🆔@aqldin2 🌐https://aqldin.blog.ir
💠آیا فصل اشیاء، ماهیت است؟ ماهیت نبودن فصل و نحوه وجود بودن آن را صدرالمتالهین بر اساس حرکت جوهری تبیین می کند. بر اساس حرکت جوهری، فصل، ماهیت نیست بلکه نحوه وجود است. بنابراین با سیلان وجود فصل هم سیلان می یابد. 📘رحیق مختوم،ج۱۲،ص۱۴۶ 🆔@aqldin2 🌐https://aqldin.blog.ir
💠زیر لگد دشمن! 🔹قال امیرالمؤمنین علیه السلام: مَنْ نَامَ عَنْ نُصْرَةِ وَلِيِّهِ انْتَبَهَ بِوَطْأَةِ عَدُوِّهِ. 🔸حضرت علی علیه السلام فرمود: کسی که به هنگام یاری دوست خود، بخوابد، زیر لگد دشمن از خواب بیدار خواهد شد! 📚غرر الحکم و درر الکلم، ج۱،ص۶۳۰. 🆔@aqldin2 🌐https://aqldin.blog.ir