eitaa logo
اعراف
99 دنبال‌کننده
1هزار عکس
263 ویدیو
19 فایل
وَبَيْنَهُمَا حِجَابٌ ۚ وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيمَاهُمْ ۚ (اعراف/۴۶) لینک کانال‌های آرشیویِ بذل خون،متفکر غریب و میراث: @miras_68 @bazl_61 / @gharib_58 این کانال هم تولیدی و هم توزیعی است! @aliasgari1378
مشاهده در ایتا
دانلود
عزیزان مدرسه انقلاب را دنبال کنید. مدرسه ای که ما را از غفلت هایمان نسبت به مبانی انقلاب بیدار میکند.
خاطره‌ی ربط دادنِ واردات واکسن کرونا به FATF، "تقریبا هیچ" خواندنِ دستاورد برجام شان و بی‌اختیار دانستنِ خودشان هنوز از یادها پاک نشده اما تلاش دارند همانطورکه تمام مشکلات‌شان را به دولت قبل از خودشان ربط میدادند، تمام دستاوردهای دولت‌های بعد از خودشان را هم مصادره کنند! |صدای ایران 🇮🇷 VOI| 🎙@VOINEWS|@VOINEWS
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال متفکر غریب را دنبال کنید. @gharib_58
به زودی ان شاءالله در ایام محرم ۱۴۴۵ اینبار بعد از بذل خون متفکر غریب و حالا رجوعی بر اندیشه های امام خمینی(ره) ناظر بر وصیت نامه سیاسی امام راحل. @araf11
12.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌ مثل موریانه ای که چوب رو از درون تهی میکنه رو از ماهیت اصلی خودش دور کردن ... ⚠️کارشون رسیده به اینجا که از تو تخت خواب عکس میذارن # نتیجه ی کالا شدن دین یعنی همین... اوائل به اسم جذب و حالا به اسم مبارزه با اسلام... وقتی مبانی اسلامی و فلسفه ی دین به درستی فهم نشه، قطع به یقین دینداری در نظام سکولاریستی با محوریت لیبرالیزم، هضم میشود. @araf11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ پاپ فرانسیس: همجنسباز بودن «باید» در سراسر جهان قانونی شود. 🔻پیش‌بینی می‌شود که ابتدا کلیسای کاتولیک تخریب شود و سپس سایر کلیساهای مسیحی (پروتستان و ارتدوکس) از آن پیروی کنند! به مطلب پایین که خدمتتان عرض میشود دقت فرمایید. @araf11
فهم این سوال سخت است: چگونه دینی میخواهیم؟ جایگاه دین در زندگی آنقدر مهم است که عده ای به خاطر کج فهمی و رسیدن به مدینه فاضله ای که خود برای خود ترسیم کرده بودند، دست به تحریف آن زدند. نمونه اش تحریف مسیحیت و تنزل دادن آن به دینی درون چهارچوب های کلیسا! و نتیجه اش جمود فکری نسبت به پیشرفت های متعالی و علمی بشر در خدمت به انسانیت بود. و این شد که رنسانس به قصد مبارزه با دین اجتماعی پدیدار شد و رهبری علوم انسانی بعد از آن به دست دانشمندان علوم تجربی افتاد. و اکنون... همین نسخه را عده ی چون وحی منزل مینگرند‌. که اسلام برنامه ای ندارد و چون مسیحیت در رنسانس باید به گوشه ای نشسته و برای خودش باشد و ما برای خودمان... خب نسخه زندگی را آنوقت چه کسی میپیچد؟ درجواب باید گفت، آن نسخه ای که دین را از اجتماع حذف میکند، شیطان را به زیست در جامعه دعوت میکند. پس برنامه ای درجامعه پیاده میشود که مورد تایید و رضایت خداوند متعال قرار نگرفته است. برنامه ی شیطان چیزی جز تزیین باطل نیست و تزیین باطل نتیجه اش چیزی جز حماقت نیست. وقتی حماقت جزء مهمی از رویکرد های اساسی انسان به زندگی اجتماعیش بشود دیگر هدایت به سمت حق و کمال طلبی، نامفهوم میشود لهذا همه ی عقاید محترم شمرده میشوند. حتی همجنس بازی که بالاترین نماد ظهور و بروز حیوانیت است. مرعوب شدن پاپ به عنوان مهمترین رهبر دینی مسیحیت نسبت به حضور کاربردی شیطان، هشدار برای افرادی است که فکر میکنند اگر دین را از صحنه ی جامعه خارج کنند، جامعه به صورت خودکار به سمت رشد و توحید رهسپار میشود لکن آیه ۳۹ سوره حجر خلاف این را گفته است و حمله ی شطان به ازاء عقب نشینی دینداران، چند برابر خواهد بود. @araf11
بی زحمت وقت بزارید و این ۴ تا مطلبی که نوشتم رو اگر دوست داشتید بخونید. @araf11
۱)نمیدانستم قرار است چه پیش آید. هم ذوق ورود به مرحله ی جدیدی از زندگی وجودم رو پر کرده بود و هم فکر این مسئله که به راستی رابطه ی من و حوزه با جامعه ای پر از بالا و پایین ها، چیست؟ ۲۵ مرداد ۹۶ آغاز روز هایی بود که مرا به تلاش، تفکر و دیدن حقایق دعوت کرد. روزی که وارد حوزه ی علمیه شدم و با خود فکر میکردم که من روی جای پای بزرگان قدم گذاشته ام... روز ها می گذشت و ماه ها نیز سپری شد. اما انگار آن ذوق روز های اول جای خودش را به پیچیدگی ها و جهالت هایی از جنس نبودن ها میداد. اینکه چرا من باید حوزه باشم و جای دیگر نه؟ اینکه چرا باید نحو بخوانم و مثلا سینما نه؟ چرا این بله و آن نه؟ این سوالات برای بخش قابل توجهی از طلبه ها در ماه ها و شاید سال های اول حوزه حل نشده باشد چرا که فکر انتزاعی از حوزه در ذهنمان چیزی مثل در یک شب ره صد ساله را طی کردن، نقش بسته بود حال آنکه همه اش چیزی نبود جز توهم... سال اول و دوم سپری شد و وارد سال سوم شدم... @araf11
۲)خیلی حواسم به درس نبود. البته تدریس ناخوشایند نحو در پایه ۱ و ۲ به ناامیدی من در حوزه بیشتر بال و پر میداد. کبوتری که بنا بود تا باورود به حوزه پربزند و خیال خوش حضورش را به عنوان عنصری تاثیر گزار در جامعه زندگی بکند، اکنون بیش از گذشته خودش را در قفس تفکرات انتزاعی میدید. شبهه درباره ی ولایت فقیه، انجمن حجتیه، تفکرات صد انقلاب، و هم حجره ای که ولایت فقیه امام را چون قرآن میبوسید و روی طاقچه قرار میداد... با خود گفتم: نونت نبود. آبت نبود. طلبه شدنت چی بود؟ تویی که نمدونی برای چی از ولایت فقیه حمایت میکنی چرا توی حوزه نشستی؟ تویی که توی نحو و ادبیات عرب گیر کردی چرا فکر میکنی توی حوزه موفقی؟؟؟ خود خوری هایم درد بی درمان روز های بی هویتی ام شده بود. علی عسگری در حوزه هویت خودش را گم کرده بود. اصلا شاید هویتی نداشتم تا گمش کرده باشم... روز ها گذشت تا اینکه کرونا، آن مهمان ناخوانده خطرناک، مرا به پستوی خانه کشاند. پستویی که فرصتی برای بازیابی داشته ها و نداشته هایم ایجاد کرد تا بدانم من کجا هستم و من که هستم و چه باید انجام دهم؟! خودخوری هایی که مرا به انزوای فکری کشانده بودند، نردبانی شدند تا با آن بالا بروم و جامعه را در بحران کرونا از نزدیک نظاره کنم. تفکرات انتزاعی کم کم جای خودشان را به دیدن واقعیت ها دادند. از یکسو توقعات مردم از دین و حاکمیت دین و از طرف دیگر فهم نسبت حوزه با محقق کردن آن توقعات، نکاتی بودند که مرا به تحقیق و مطالعه واداشتند. انقلاب درونی خودم در فصل کرونا مهمترین انقلاب زندگی شخصی من بود. فهم مبانی اساسی اسلام و انقلاب و کاربردی بودن ان در جهت تفهیم و تبیین واقعیت های دین در بستر جامعه، دغدغه های تازه ی من بود... شاید اگر ویروس آدم کش و نفس گیر نبود، من در همان گمراهی و در همان باتلاق بی هویتی طی طریق میکردم و از اهداف انسان ساز، دور و دورتر میشدم. @araf11
۳)اوائل سال ۹۹ تشکل سفیر ۵۹ ایجاد شد. با رفقای طلبه و دانشجویی که از دبیرستان همدیگر را میشناختیم، به مطالعه مبانی انقلاب جهت تبیین آن در کف میدان و جامعه و جلوگیری از انحراف در عقیده، مشغول شدیم. جلسه میگذاشتیم و بحث میکردیم. مطهری میخواندیم و مکتب اورا بررسی میکردیم. ولی فقط کافی بود که فردی از این تشکل، جامعه را درک نکند و نیاز جامعه به دین و فلسفه ی آنرا نداند تا همین امر به گروه صدمه بزند. این نیز رقم خورد و سفیر۵۹ درهم شکست. مسیری که بنا بود با یک تشکیلات ۶ نفره جلو برود در ۴ ماه بعد زمین خورد و مسیرش را به تنهایی ادامه دادم. فهم من از درد انتزاعی فکر کردن و انتزاعی درس خواندن آنجا بیشتر شد که در پایه ۴ طعم شیرین فقه و اصول را چشیدم. اینکه اصول فقه مرا از بی هویتی نجاتم داد و فقه من را به ابعاد مختلف احکام دین آشنا کرد. اما باز هنوز چیزی ذهنم را درگیر کرده بود: نسبت فقه و اصول با جامعه چیست؟ جامعه ای که هر روز گرفتار گرانی بنزین و اقلام اساسی میشود و از حیث آموزشی، با بی عدالتی ها مواجه است، چگونه میتواند درمانش را از فقه و اصول کسب کند؟ پایه ۴ گذشت. تدریس اساتیدی برجسته در فقه و اصول و درمان کردن بخشی از بی هویتی من به واسطه ی تلنگر های آنان در مباحثی که بوی حل مسئله میداد، سبب شد تا فکرم را از خروج به ماندن تغییر دهم. بالاخره فهم اهمیت جایگاه دین و در ذیل آن فهم کاربرد فقه و اجرای آن در قامت قوانین زیست اجتماعی و رویکرد اجتماعی به اصول فقه چیزی نبود ‌که یکشبه برای ذهن درمانده من حاصل شود. باید از عالم ذهن و تفکرات انتزاعی خارج شد و با جامعه درگیر شد تا دید فقه چقدر از مسائل را حل میکند. لمعه و اصول کجای جنگ تمدنی قرار دارند؟! باید با حجتیه ای ها پنجه در پنجه شوی تا بدانی که تئوری امام در خصوص فقه چیست؟ باید با بی حجاب حرف بزنی تا مولفه های فهم ناقصش از دین را کشف کنی. پایه های ۴ تا ۶ اینقدر سریع و شیرین برای من یعنی علی عسگری، گذشت که اکنون دلگیرم از تمام شدن دورانی که روزی برایش دعا میکردم. @araf11
۴)وقتی رسالت دین و مبلغان دین آن هم در گستره ی جامعه ای متکثر از حق و باطل، برایت روشن شود، دیگر دست روی دست گذاشتن و این پا و آن پا کردن معنا ندارد. آنقدر ذهنت پر از دغدغه های اساسی و کلان در جهت نجات بشر از حماقت های تحمیلی توسط حزب شیطان، میشود که دیگر حتی فراموش میکنی که قرار است در کجا و کی دوستت را ملاقات کنی. اینک به قطع رسیدن و انتخاب کیفیت ادامه ی مسیر هر چند سخت است ولی این سختی، آسان میشود زیرا میدانی که اکنون در وسط جنگی هستی که فقط طلاب دغدغه مند و با انگیره میتوانند تا با حل کردن مسائلش، آنرا به نفع ربوبیت الهی و حاکمیت دین پایان دهند. و این نیازمند ارائه ی برنامه در جهت از بین بردن تفکرات انتزاعی در حوزه و فهم منابع دانشی حوزه چون آیات و روایات و تراث فقه و اصول و کلام است و همچنین فهم ارتباط آن با اندیشه تئوریسین ها انقلاب اسلامی است. این تازه آغاز ماجراست... اما سوالی که وجود دارد این است که آیا همه ی طلبه ها اینچنین به شرایط جنگ تمدنی و نقش کلیدیشان در پیروزی این جنگ واقف هستند و یا آنکه تولید علم در حوزه با در بسته مواجه بوده و تفکرات انتزاعی بیش از تفکرات کارآمد در حیطه ی جامعه، مشتری دارد؟ @araf11
☑️معاون اول قوه قضاییه: ادبیات فرمانده انتظامی مازندران خوب نبود 🔸حجت الاسلام مصدق: 🔸این طور نیست که‌ فرمانده انتظامی مازندران گفته باشد اگر کسی بی حجاب باشد گردنش را می شکنیم بلکه سخنان ایشان در رابطه باافراد شرور و کسانی که امنیت برهم می زنند و سرقت‌های مسلحانه بوده است. 🔸فیلم پخش شده هم تقطیع شده است. گرچه این ادبیات وی خوب و در شان یک فرمانده نبوده است. ____ 🛇 اگر تا الان نمیدانستید که چرا قوه ی قضائیه در برابر ناهنجاری ها منفعل است، اکنون با بیان معاون قوه قضائیه به این نتیجه خواهید رسید. فرمانده ی انتظامی که باید در بیان اقتدار خود را ثابت کند و از کنایه ای به جا استفاده میکند، اما ملاحظه میکنید که مصلحت سنجی ها و یا انفعال دستگاه قضا به قدری است که حتی در برابر این کنایه هم نمیتواند حمایتی بکند. هیهات بر شما مسئولین قضا هیهات @araf11
چادر، یک پوشش در کنار سایر پوشش‌ها نیست! حجاب شخص محجبه، ثمره‌ی اعتقاد اوست بروز حیاء و عفت و ایمان اوست یکی از کارکردهای حجاب و چادر، عدم جلب توجه و عدم جذابیت است حجاب یعنی من برای برخورد با نامحرم خط قرمزهایی دارم حجاب‌استایل بودن با فلسفه‌ی حجاب در تضاد است آرایش کردن با فلسفه‌ی حجاب هم‌خوانی ندارد انتشار عکس از خود با حالات ناجالب(تعیین مصداق به عهده‌ی خود مکلف و اطرافیانش) منافات با محجبه‌بودن دارد چیزی که حجاب‌استایل‌ها در صدد نفی و اثبات آن هستند(آگاه یا ناآگاه)، تهی‌کردن فلسفه‌ی حجاب و اثبات آن به عنوان یک نوع پوشش(استایل) است! تلک شقشقة هدرت... @srdrgm
واقعا چنین چیزی اتفاقیه؟؟؟؟ @araf11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ برای ترویج حجاب کار تحقیقی و تبلیغی کنید 🔰 [در مسئله‌ی حجاب] شما با کار کنید. یعنی همان را که افراد مورد نظر شما برای سست کردن اعتقاد به حجاب به کار میبرند، شما هم به کار ببرید. یعنی شما درباره‌ی حجاب بنشینید کنید، ، از لحاظ دینی هم مثلاً درباره‌اش بحث کنید، یا از بحثهایی که شده استفاده کنید. از لحاظ اجتماعی هم روی همین مسأله‌ی کیفیّت حجاب تکیه کنید؛ به ترویج دیدگاه خودتان بپردازید؛ آن چیزی که به نظرتان درست است، آن را بگویید؛ این دغدغه را هم که اینها می‌آیند تمایل به حجاب را در دلِ مردم از بین میبرند، نداشته باشید؛ حجاب از بین نمیرود. ۱۳۷۷/۱۲/۰۴ 🔹 مقام معظم رهبری ◀️ در حوزه حجاب حضرت آقا میفرمایند: ▪️ با تبلیغات کار کنید ▪️ همان حربه‌ای طرف مقابل ▪️ واقعا تحقیق کنید ▪️ فکر کنید 🔸 طرف مقابل با امر و نهی داره کار میکنه؟!!!🤔 🔸 با گشت ارشاد چادر و روسری رو بر میداره؟!!!🤔 🔸 با زور و تحکم داره افراد رو جذب میکنه؟!!!🤔 ◀️ طرف مقابل داره چطوری بدحجابی و بی حجابی رو ترویج میکنه؟! ✅ آقا شاه کلید کار رو بیان کردن، اما ما غفلت کردیم و دقیقا برعکس توصیه آقا کار کردیم؛ همین شد که روز به روز اوضاع ما خراب تر شد! 🔹 واقعا تحقیق کنیم، فکر کنیم و بدل همان حربه ای که دشمن داره برای سست کردن اعتقاد به حجاب به کار میبره رو بر علیه خودش استفاده کنیم. ✍️ سید احمد رضوی 🔰 صراط؛ مروج گفتمان اصیل انقلاب @s_a_razavi
چگونه دشمنان انقلاب ذلیل میشوند!!!! ید الله فوق ایدهم. @araf11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❗️پخش زنده غیر قانونی لیگ جزیره ۳۰ سال حبس داره، بعد برای ما رایگان بی بی سی و منوتو پخش میکنن!!! @araf11
🔻بازسازی‌های درونی در جبهۀ تبیین-۱ 🖊 مهدی جمشیدی ۱. دشمن، بخش هر چند کوچکی از مردم را نسبت به نظام، بدبین و دچار سوءظن کرده‌ است. نوعی «بیماری ذهنی» در لایه‌ای از مردم ایجاد شده که در اثر آن، همه‌چیز را «مختل» و «معیوب» فرض می‌کنند و علت‌العلل را نیز «نظام» می‌دانند. به‌واقع، در یک جنگ شناختیِ تمام‌عیار قرار داریم و «کج‌روایت‌ها»، در حال ربودن «حقیقت‌ها» هستند. جامعه، زیر آتش مستمر و‌ متراکم دشمن قرار گرفته. دشمن به‌طور مستقیم و با هدف مبتنی بر گرای نفوذی‌ها، آتش می‌ریزد. گویا تمام مهمّات تمدنی‌اش را فقط برای ما خرج می‌کند. پاره‌ای از جامعه نیز نسبت به عملیات شناختیِ دشمن، دچار حالت «استسباع شناختی» شده است؛ منفعلانه و طوطی‌وار، فقط «تکرار» می‌کند و ترجیح می‌دهد که «فکر» را کنار بگذارد و گوشش به دهان بیگانه باشد. از هر امری بدتر این است که «وضع معیشتی»، به کمک جبهۀ دشمن آمده و تهاجم شناختی را تسهیل کرده است. ۲. در الگوی تحلیلی آیت‌الله خامنه‌ای، تحول فرهنگی دارای سه ضلع است: «امام»، «خواص»، «امّت». خواص اهل باطل می‌توانند هم «مصلحت» را بر «امام» تحمیل کنند و هم «اغوا» را بر «مردم». تعبیر «حجاب اجباری» را نیز «خواص» آفریدند و برای نفی آن دلیل تراشیدند، و آن‌گاه بخشی از «عوام» را با خود همراه کردند. ازاین‌رو، رهبر انقلاب از ما خواستند که دربارۀ گفته‌های‌شان، «فکر» و «بحث» کنیم و آنها را «امتداد» و «بسط» بدهیم و به «فهم عمیق» و «راهکارهای عینی» دست بیابیم. اگر این توقع را برآورده ‌کنیم، هم «ادبیات معرفتی» و هم «گفتمان اجتماعی» ایجاد می‌شود. نقشۀ راهِ عملیّات فرهنگی در موضع رهبر انقلاب چنین است: ثروت اجتماعیِ انقلاب با «جهاد تبیین» حفظ می‌شود؛ و این یعنی «گفتگوی معطوف به گشودن گره ذهنی»؛ باید «حرف نو» یا «منطق نو» داشت؛ «بیان منطقی و اقناعی»، کارساز است؛ و باید فضلای جوان و صاحب‌فکر، «حلقه‌های معرفتی» تشکیل بدهند. «تبیین»، امکانی‌ برای «دفاع عقلانی» از دین است. پس تبیین، «طرح عقلانیت» است و عقلانیت، مدار «گفتگو» است و گفتگو، زمینۀ «تبیین» است و تبیین، شکنندۀ «کج‌روایت‌ها» است. البته اصرار چندبارۀ رهبر انقلاب بر «جهاد تبیین»، به معنی «غفلت از واقعیّت» نیست، بلکه به معنی «غلبۀ روایت بر واقعیّت» است. در جهانِ روایت‌زده، هر واقعیّتی در چهارچوب «گفتمانِ مسلّط»، معنا می‌شود. واقعیّت، «صامت» شده و روایت، آن را به دلخواه خویش، «تفسیر» می‌کند. پس علاج واقعیّت، شرط کافی نیست. باید بودن‌مان را در کنار انقلاب، «اظهار» کنیم؛ باید «نشان» بدهیم که انقلابی هستیم. مسأله‌، «تجلی هستی انقلابی‌مان» در برابر چشم‌هایی است که تشنۀ مشاهدۀ گسست مردم از انقلاب هستند. راه‌حل، جزیره‌ای‌شدنما نیست؛ ما از جامعه گریختیم و میدان را برای ظهور و تجلی فاسقان، خالی کردیم. ۳. چرا واکنش‌ نیروهای فکری جبهۀ انقلاب نسبت به روایت‌های جبهۀ مقابل، اندک و حداقلی است؟! از برخی از بدنۀ خودی شنیدم که دچار شبهه و اشکال شدند؛ پاسخ می‌خواستند. هم ایمان داشتند و هم اشکال. روایت‌بازی دشمن، موریانه‌وار می‌جود و می‌فرساید. در جبهۀ انقلاب، نیروی فکری کم داریم که واکنش‌ها، این‌چنین ناچیز هستند؟! یا نیروها کافی‌اند و مبارزان اندک؟! یا سامان‌دهی نداریم و جبهه نیستیم؟! مسأله ما چیست؟! چالش‌ها می‌آیند و می‌روند و در هر مورد، با ضعف مواجهه در سرآمدان جبهۀ انقلاب روبرو می‌شویم. واکنش‌ها اندک هستند؛ چه رسد به واکنش‌های کیفی و کارساز. چرا چریک‌های خط مقدم، احساس تنهایی می‌کنند؟! لیبرال‌های داخلی، دیگر حتی بی‌پروا به شخص رهبر انقلاب حمله می‌کنند؛ مکرر و آشکار. و ما اغلب نیز نظاره‌گر. این کج‌روایت‌ها هرچه متراکم‌تر و فشرده‌تر شوند، کار دشوارتر خواهد شد. دیر نشود؟! تاریخ را همین کج‌روایت‌ها به زنجیر می‌کِشند. در این اغتشاش چندماهه دیدیم که در میان نیروهای فکری و فرهنگی، بعضی «اندیشۀ غنی» و‌ «تفکر خلّاق» ندارند و تهی‌مایه هستند؛ بعضی «محافظه‌کار» و «ترسو» هستند؛ بعضی فقط در برابر «پول» و «قرارداد»، تبیین می‌کنند و سفارشی می‌جنگند؛ و بعضی «لیبرال» و «دگراندیش» شده‌اند و با دشمن، مخرج مشترک دارند. در معرکۀ «جنگ روایت‌ها»، حوزویان که باید «میدان‌» را دریابند، مشغول «درس‌وبحث» هستند. موقع ابتلا و هزینه که می‌رسد، اهل خوف و مصلحت و حمل‌برصحت و تقیّه، به سوراخ سکوت پناه می‌برند و اگر هم به‌ناچار، زبان باز کنند، جز سخن دوپهلو نمی‌گویند. به حلقه‌های میانی محتاجیم، اما همه به دولت و مجلس و شهرداری مهاجرت کرده‌اند. حس تکلیف در اینجاها که هوای بهاری دارد گُل می‌کند، نه در زمستان جنگ میدانی. در دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌ها نیز طمع ارتقا و ترفیع، ایمان‌سوزی کرده است؛ اهل علم، کارمندان مطیع نان شده‌اند و با استادیاری و دانشیاری و استادی و ... تجدید میثاق می‌کنند. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi