آرایه های ادبی
۳ تیر زادروز پرویز روحبخش
(زاده ۳ تیر ۱۳۳۲ مشهد) شاعر، نویسنده، روانشناس، برنامهساز و گوینده پیشکسوت رادیوتلویزیون خراسان بزرگ
او از دانشگاه فردوسی مشهد درجه کارشناسی روانشناسی گرفت.
از آغاز نوجوانی به ادبیات علاقمند شد و به مطالعه آثار شاعران معاصر و متقدم پرداخت و بسیاری از این آثار را حفظ کرد و خود نیز به سرودن شعر پرداخت و نخستین شعرهایش در روزنامههای آفتاب شرق و خراسان درج شد. وی به چاپ شعرهایش در صفحات ادب و هنر مجله جوانان امروز، زیر نظر استاد علیرضا طبایی شاعر شیرازی در دهه ۵۰ ادامه داد و نخستین بیوگرافیاش در همین مجله به چاپ رسید.
همکاری با رادیو:
همکاریاش با رادیو مشهد را با گویندگی در برنامه نوجوانان آغاز کرد و کمی بعد رحمتاله وظیفهدان مدیر وقت رادیو مشهد اجرای برنامه ادبی «شبچراغ» را به او سپرد که شنونده فراوانی داشت.
از سال ۵۷ رسماً به صداوسیما پیوست و گوینده اخبار استان خراسان بزرگ شد و از سال ۶۴ همزمان با کار اصلی به عضویت تحریریه روزنامه خراسان در آمد. تا سال ۷۴ صفحاتی چون آیینه هنر و اندیشه، فصل خوب شکفتن، خانواده و مردم و مسئولان را نوشت و در اواخر دهه ۶۰ صفحه طنز آمیز جنگ اجتماعی را نیز در روزنامه خراسان راهاندازی کرده و با اسامی مستعار «کارمندالشعرا، ابن مفلسون، هیچکاره، صاحب نشخوارالحقایق، خبرنگار ویژه، انگشتنما و…» طنز نوشت.
پیوستن به گلآقا:
وی با انتشار مجله گلآقا، به تحریریه این مجله پیوست و تا سال ۷۶ با نوشتن طنز مطبوعاتی و سرودن شعر طنز با هفتهنامه و ماهنامه گلآقا همکاری کرده و اسامی مستعار مهتاب الادبا روحاله پرویزی و پرویز کوچولو هم در این دوران به اسامی قبلیاش افزوده شد. بیوگرافی وی نیز درهفته نامه گلآقا انتشار یافت.
در اردیبهشت ۷۴ دومین جشنواره مطبوعات کشور، عنوان مقام دوم طنز مطبوعاتی کشور، پس از کیومرث صابری فومنی «گلآقا» را به او داد و از مجموعه آثارش تقدیر کرد.
بزرگداشت:
بنیان حافظان فرهنگ و هنر ایران درسال ۱۳۸۰ برای پرویز روحبخش در تالار مرکزی ورشو در تهران مراسم بزرگداشت گرفت و لوح سپاس ربع قرن شاعری را به وی اهدا کرد.
آثار:
از پرویز روحبخش تاکنون کتابهای «نوشخند» نشر کتابستان ۱۳۷۱ «شطحیات کارمندالشعرا و غزلوارههای مهتابالادبا» نشر سیاوش ۱۳۷۶ «ماهواره طنز» نشر سخنگستر ۱۳۷۸ و مجموعه رباعیات «جلوه دوست» نشر سخنگستر ۱۳۹۳ به چاپ رسیده است.
@arayehha
۳ تیر زادروز فرهاد کشوری
(زاده ۳ تیر ۱۳۲۸ آغاجاری) نویسنده
اهل مسجدسلیمان و ساکن شاهینشهر است، مدرک کارشناسی علوم تربیتی دارد و از سال ۱۳۵۰ تا سال ۱۳۵۹ معلم روستاها و دبیر دبیرستانهای مسجدسلیمان بود. از دهه ۶۰ در شرکتهای خصوصی پیمانکاری پروژهای مشغول بهکار شد. در این پروژهها شغلهایی چون صورت وضعیتنویسی، انبارداری، تکنیسین دفترفنی، تکنیسین اسکلت فلزی، کارشناس کالا و هماهنگکننده متریال را برعهده داشت. وی در این سالها در کوهرنگ، مبارکه، اصفهان، پاتاوه یاسوج، دوراهان بروجن، دهق، ماهشهر، خارک و بندرعباس کار کرد و در سال ۱۳۸۹ بازنشسته شد.
او اولین داستانش به نام «ولی افتاد مشکل ها» را در سال ۱۳۵۱ در صفحه تجربههای آزاد مجله تماشا بهچاپ رساند و در کارنامه ادبیاش، یک کتاب کودکان، سه مجموعه داستان و ۹ رمان دارد.
کتابشناسی:
بچه آهوی شجاع، داستان کودکان، تهران: انتشارات رز ۱۳۵۵.
بوی خوش آویشن، مجموعه داستان، اصفهان: نشر فردا ۱۳۷۲.
دایرهها، مجموعه داستان، شاهین شهر: نشر دورود ۱۳۸۲.
شب طولانی موسا، رمان کوتاه، تهران: نشرققنوس ۱۳۸۲ (نامزد دریافت دوره چهارم جایزه گلشیری در سال ۱۳۸۳).
گره کور، مجموعه داستان، تهران: نشرققنوس ۱۳۸۳.
کی ما را داد به باخت؟ رمان کوتاه، تهران: نشرنیلوفر ۱۳۸۴ (نامزد دریافت دورهی ششم جایزه گلشیری در سال ۱۳۸۵ و تقدیرشده دوره هفتم جایزه مهرگان ادب در سال ۱۳۸۵).
آخرین سفر زرتشت، رمان، تهران: نشرققنوس ۱۳۸۶ (رمان سوم ششمین دوره جایزه ادبی اصفهان در سال ۱۳۸۷).
مردگان جزیره موریس، رمان، تهران: نشرزاوش (چشمه) ۱۳۹۱ (رمان برگزیده دوره سیزدهم و چهاردهم جایزه مهرگان ادب در سال ۱۳۹۳).
رود مردگان، رمان، تهران: نشرزاوش (چشمه) ۱۳۹۱.
دست نوشتهها، رمان، تهران: نشرنیماژ ۱۳۹۴.
صدای سروش، رمان، تهران: نشر روزنه ۱۳۹۴.
کشتی توفانزده، رمان، تهران: نشرچشمه ۱۳۹۴.
مریخی، رمان، تهران: نشرنیماژ ۱۳۹۵.
@arayehha
آرایه های ادبی
۳ تیر سالروز درگذشت محمدرفیع ضیایی
(زاده سال ۱۳۲۷ لارستان -- درگذشته ۳ تیر ۱۳۹۵ تهران) کاریکاتوریست
بیش از ۳۰ سال در مطبوعات ایران فعالیت کرد و از شمار کسانی بود که علاوه بر کار عملی در زمینه تئوری کارتون و کاریکاتور فعالیت داشت و در این زمینه بسیار پرکار بود. وی آثار بسیاری از کتاب و مقاله تألیف کرد و آثارش در نشریات ایرانی و خارجی منتشر شدهاند.
سبک کار:
به گفته هادی حیدری کاریکاتوریست، وی کارهایش طنزی تلخ بود و بیشتر کارهایش سیاه و سفید و هاشورهای متراکم و پرقدرت داشت و به لحاظ موضوع بیشتر دارای تم صلح و دوستی بشر بودند.
جمال رحمتی باور دارد ضیایی قلم روانی داشت و به راحتی و پرقدرت قلم میزد و در کارش چه در انتخاب موضوع و چه در اجرای موضوع صاحب سبک بود. او معتقد است دیگر ویژگی کارهای ضیایی بیتکلفی کارهایش بود که مشخصه آینه منش و رفتار شخصی او نیز بود. علاوه بر این تسلط بالایی بر خط داشت.
فعالیتها:
همکاری با نشریات.
مجله هزارقصه.
کارتون برای کودکان.
عضو هیئت تحریریه مجله فکاهی و طنز فکاهیون.
عضو هیئت تحریریه و معاون سردبیر در مجله فکاهی و طنز خورجین.
عضو هیئت تحریریه در نشریات مؤسسه گلآقا (هفته نامه، ماهنامه، سالنامه گل آقا و کتاب کاریکاتور).
مجله کیهان کاریکاتور.
مجله پیلبان.
دیگر فعالیتها:
عضویت در شورای برنامهریزی و هیئت انتخاب آثار کاریکاتور دوسالانه بینالمللی تهران در چندین دوره.
مسئول همایش بینالمللی کاریکاتور تهران در دوره دوسالانه چهارم و پنجم
عضو هیئت داوران تخصصی انتخاب آثار طنزپردازان نوشتاری و تصویری برای انتخاب بهترینهای مطبوعاتی در چندین دوره.
عضو هیئت داوران مسابقه بینالمللی کاریکاتور «گفتگوی تمدنها» مؤسسه گلآقا در سال ۱۳۷۹.
عضو هیئت داوران مسابقه بینالمللی کاریکاتور «راه و سفر» مؤسسه گلآقا
دبیر نخستین مسابقه کاریکاتور دریایی کشور.
عضو هیئت داوران مسابقه اینترنتی «فلسطینی خانه ندارد» سال ۱۳۸۳.
افتخارات و جوایز:
دریافت جایزه ویژه سی ویکمین مسابقه اسکوپیه سال ۱۹۹۹.
دریافت مدال برنز و دیپلم افتخار – جایزه شهر تولینتیو سال ۲۰۰۳.
دریافت جایزه دوم شانزدهمین مسابقه اولنس بلژیک سال ۲۰۰۴.
@arayehha
کابوس
واژۀ کابوس مُعَرّبِ (عربیشدۀ) واژۀ لاتینیِ incubus (اینکوبوس) است که ریشهاش به معنیِ «خوابیدن» است.
به اعتقادِ مردمِ قرونِوسطا اینکوبوس روحِ پلیدی بود که شبهنگام روی زنانِ خوابیده میافتاد و به آنها تجاوز میکرد.
واژۀ فارسیِ بختک تقریباً به همین معنی است.
#واژهشناسی
@arayehha
یُغور، از مصدر یُغورماقِ #ترکی میاد. به معنی خمیر کردن. خمیر وراومده حجمش زیاد میشه دیگه. بزرگ و ستبر میشه. یغور هم روی همین منطق معنی بزرگ و درشت و حتی بدقواره میده.
اما خمیر چرا ور میاد؟
خمیر وراومده رو اگه دیده باشید خودش رو میگیره و از ظرفی که توشه جدا میشه و بهاصطلاح ور میاد. مثل کاغذدیواری که چسبش نامرغوب باشه و از دیوار جدا بشه و ور بیاد.
@arayehha
دربارۀ کَلوین
نامِ اروپاییِ کَلوین (Calvin) از ریشۀ لاتینی و به معنیِ تاس یا کچل است. ظاهراً با واژۀ فارسیِ کَل، به معنیِ تاس یا کچل، همریشه است.
البته تا جایی که دیدهام، جنابِ کَلوین کلاین (Calvin Klein) تاس تشریف ندارند. 😁
از چه ای کَل با کَلان آمیختی؟
تو مگر از شیشه روغن ریختی؟
مولوی
از چه کَلوین با کَلان آمیختی؟
تو که پُرمو و بسی خوشریختی
#نامشناسی
@arayehha
در باب «گرخیدن»!
فعل «گرخیدن» از مصادر جعلی متأخر است که در ساحت غیررسمی زبان فارسی رواج یافته است. «گرخیدن» در حوزهی معنایی گستردهای نقش ایفا میکند: «ترسیدن»، «جا زدن» و حتی «تعجب کردن» و «غافلگیر شدن». این فعل با خود نوعی طنز و کنایه هم همراه دارد که فعل «ترسیدن» فاقد آن است.
دربارهی ساخت این فعل، تقریباً با اطمینان، میتوان گفت که از «قرخماق» (qorxmaq) ترکی آذربایجانی («Korkmak» ترکی استانبولی) گرفته شده است. جزء مصدرساز زبان ترکی (ماق/ ماک) از بخش دوم این فعل حذف شده و «یدن» مصدرساز فارسی به آن افزوده شده است. در خودِ زبان ترکی هم این فعل یک فعل رسمی است و فاقد کارکردهایی است که در زبان فارسی روی «گرخیدن» سوار است.
چنان که از کاویدن پیکرههای زبانی منتج میشود، فعل «گرخیدن» هنوز مجال نیافته که حتی در بخشهای غیررسمی یا محاورهای متون مکتوب راه باز کند. رواج روزافزون صورتهای مختلف این مصدر جعلی دارد خلئی را پر میکند که افعال رسمی را به آنها راه نیست. پس دور از انتظار نیست که «گرخیدن» کمکم به بخشهای محاورهای متون (نظیر دیالوگهای آثار داستانی) و سپس اساساً به لایههای رسمیتر زبان راه یابد.
حسین جاوید
@arayehha
#قرابت
در سرم فکرِ تو و در دل من حسرتِ توست
شده ام تشنهلبی که به سرابی برسد ...
#محمد_شیخی
یاران همه با یار و منِ خسته طلبکار
هر کس به سرِ آبی و #سعدی به سرابی
@arayehha
4_6032825718113572449.mp3
1.21M
شعر و خوانش:
دکتر داودرضا کاظمی
@nabzeghalam