eitaa logo
آرایه های ادبی
850 دنبال‌کننده
703 عکس
176 ویدیو
82 فایل
با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد این کانال برای دوستداران ادبیات گردآوری شده فوروارد آزاد.با آرزوی توفیق @safieghomanjani @nabzeghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
🔣نکات اختیارت🔣 👈اختیار وزنی 💠قلب💠 شروط داشتن این اختیار 👀 1️⃣جا به جا شدن هجای بلند و کوتاه با یکدیگر به شکل زیر❗️ 🔠➖👈➖🔠 2️⃣این اختیار در اوزانی اتفاق می افتد که دارای رکن مفتعلن یا مفاعلن باشد. ۹۹درصد مواقع فقط در این سه وزن می باشد👇 🟤مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفتعلن ⚪ مفتعلن مفتعلن فاعلن 🔵مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن 🟣نکات تستی🟣 1️⃣ابتدا وزن یابی و حذف گزینه هایی که دارای رکن مفتعلن یا مفاعلن نیستند. 2️⃣در این اختیار مفتعلن تبدیل به مفاعلن و مفاعلن تبدیل به مفتعلن میشود. 3️⃣اختیار قلب و فاعلاتن به جای فعلاتن به هیچ‌عنوان با یکدیگر نمی آیند. یعنی وزن فعلاتن مفاعلن فعلن هیچ وقت اختیار قلب نمیگیرد. کانال📢 ➖➖➖➖➖ 🥇 @arayehha ➖➖➖➖➖
🔣نکات اختیارت🔣 👈اختیار وزنی 💠فاعلاتن به جای فعلاتن 💠 شروط داشتن این اختیار 👀 1️⃣در بیتی که وزن اصلی آن اولین رکنش فعلاتن باشد. 2️⃣این اختیار فقط در رکن اول هر مصراع می تواند صورت بگیرد. 3️⃣اوزان زیر میتوانند این اختیار را شامل شوند. 🟤 فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن ⚪ فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن 🔵فعلاتن فعلاتن فعلن 🟣فعلاتن مفاعلن فعلن 🟣نکات تستی🟣 1️⃣ابتدا وزن یابی 2️⃣توجه به رکن اول و‌چک‌ کردن اختیار 3️⃣دقت شود وزن اصلی را فعلاتن میدانیم اما با اختیار آن را فاعلاتن می‌خوانیم. مثال👇 خسروا دادگرا شیردلا بحرکفا ای جلال تو به انواع هنر ارزانی 🔸وزن اصلی: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن 🔹وزن با اختیار:فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن 🔹در تست ها یکی از این وزن ها داده میشود و پاسخ همان می باشد،درصورتی که در تستی هر دو وزن با اختیار و اصلی داده شود ،آن تست غلط می باشد. کانال📢 ➖➖➖➖➖ 🥇 @arayehha ➖➖➖➖➖
نکته‌هایی از دستور خطّ فارسی فاصله‌‏گذاری پیشوندها و پیشوندواره‏‌ها (۱) ــ پیشوندها و پیشوندواره‌‏هایی که امکان پیوستن به جزء پس‌از خود را دارند با نیم‌فاصله نوشته می‌‏شوند: برون-، بوم-، تک-، درون-، زیست-، میان-، نیم- برون‏‌مرزی، بوم‌‏شناسی، تک‌‏درس، درون‏‌مداری، زیست‌‏فنّاوری، میان‌‏‌واکه‌ای، نیم‌بند ــ پیشوندواره‌‌های پس- و پیش- با نیم‌فاصله از کلمۀ پس‌از خود نوشته می‌‌شوند، ولی کاربرد این پیشوندواره‌‌ها به‌‌صورت پیوسته در برخی از ترکیب‌‌ها رایج‌‌تر است: پیشاب، پیشامد، پیشاهنگ، پیشایند، پیشباز/ پیشواز، پیشبرد، پیشتاز، پیشدار، پیشرفت، پیشرفته، پیشرو، پیشروی، پیشکار، پیشکوه، پیشگاه، پیشگو، پیشگیری، پیشنهاد، پیشوا، پیشوند، پساب، پسرفت، پسماند، پسوند @arayehha
2_5460622103034203169.mp3
10.77M
🌴🌴 طاعاتتون قبول💠 ملکا - محسن چاووشی @arayehha
۲۵ اسفند زادروز ( زاده ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ تبریز – درگذشته ۱۵ فروردین ۱۳۲۰ تهران ) شاعر رخشنده اعتصامی معروف به پروین اعتصامی «مشهورترین شاعر زن ایران» است. او از کودکی، فارسی، انگلیسی و عربی را نزد پدرش آموخت و از همان زمان زیر نظر پدر و استادانی چون دهخدا و ملک الشعرای بهار سرودن شعر را آغاز کرد. پدر وی یوسف اعتصامی، از شاعران و مترجمان معاصر بود که در شکل‌گیری زندگی هنری پروین و کشف استعداد و گرایش وی به‌سرودن شعر، نقش مهمی داشت. او در ۲۸ سالگی ازدواج کرد اما به دلیل اختلاف فکری با همسرش، از او جدا شد و بعد از جدایی، مدتی در کتابخانه دانشسرای عالی به شغل کتابداری مشغول شد. پروین قبل از دومین نوبت چاپ اشعارش، بر اثر بیماری حصبه در سن ۳۵ سالگی درگذشت و در حرم فاطمه معصومه، در آرامگاه خانوادگی‌اش به خاک سپرده شد. زادروز پروین اعتصامی "۲۵ اسفند" به‌عنوان «روز بزرگداشت پروین اعتصامی» نام‌گذاری شده است. تنها اثر چاپ و منتشر شده از وی دیوان اشعار اوست که دارای ۶۰۶ شعر شامل اشعاری در قالب‌های مثنوی، قطعه و قصیده است. این سروده زیبا از اوست. بلبل آهسته به گل گفت شبی که مرا از تو تمنایی هست من به پیوند تو یک رای شدم گر ترا نیز چنین رایی هست گفت فردا به گلستان باز آی تا ببینی چه تماشایی هست گر که منظور تو زیبایی ماست هر طرف چهره زیبایی هست پا بهرجا که نهی برگ گلی است همه جا شاهد رعنایی هست باغبانان همگی بیدارند چمن و جوی مصفایی هست قدح از لاله بگیرد نرگس همه‌جا ساغر و صهبایی هست نه ز مرغان چمن گمشده‌ایست نه ز زاغ و زغن آوایی هست نه ز گلچین حوادث خبری است نه به گلشن اثر پایی هست هیچکس را سر بدخویی نیست همه را میل مدارایی هست گفت رازی که نهان است ببین اگرت دیده بینایی هست هم از امروز سخن باید گفت که خبر داشت که فردایی هست (پروین اعتصامی) @arayehha
. آغازی در پایان پایان شاهنامه آغاز روزگاری نو، نازشخیز، نوازشگر در تاریخ ایران: این سرزمین سپند اهورایی است. در این روزگار که یکپارچگی و یکپارگیِ برونی و فرمانروایانه از میان رفته بود و از هر سویی، گردنکشی نام و کامجوی سر برمی‌آورْد و چندی بر پاره‌ای از این بومِ بهین‌ فرمان می‌راند، پایگاه و پایندانِ ( ضامن ) پایداری و ماندگاری ایران گردید و پاره‌های پراکنده و از هم گسسته را، با رشته‌هایی درونی و نهانی و نهادین، استوارتر از پیش، به یکدیگر پیوست، با پیوندی پولادین: رشته‌های فرهنگ و ادب و هنر: رشته‌هایی که هر خودکامه‌ای سیاه‌نامه، هر آزمندی دُروند، آنها را، تیره‌رای و خیره‌سر،  با زور و زر، فرونمی‌تواند گسست و گزندی گران، به جغرافیای مینُوی و فرهنگی ایران نمی‌تواند زد و پیوستکی و درهم تنیدگیِ آن را زیان و آسیب نمی‌تواند رسانید. این روز بزرگ و برین: روز پایان سرایش شاهنامه، بر همه‌ی ایرانیان: بر آنان که فرزندان فرٌمند و دلبند فردوسی‌اند و در جهان جادوانه و جاودانه‌ی شاهنامه می‌زیَند، خجسته باد! استاد دکتر کزازی @arayehha
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ☘️ ☘️ برگی از تقویم تاریخ ☘️ ☘️ ۲۵ اسفند سالروز درگذشت افشین یداللهی (زاده ۲۱ شهریور ۱۳۴۷ اصفهان — درگذشته ۲۵ اسفند ۱۳۹۵ تهران) پزشک، شاعر و ترانه‌سرا او متخصص اعصاب و روان و از ترانه‌سرایان موفق بود که فعالیت‌های حرفه‌ای ترانه‌سرایی را در سال ۱۳۷۶ آغاز کرد. نخستین ترانه‌های وی با آهنگسازی فؤاد حجازی و شادمهر عقیلی بود که با خوانندگی خشایار اعتمادی اجرا شد. وی برای تیتراژ بسیاری از سریال‌های معروف تلویزیونی، ترانه‌ گفت و بیشترین شهرتش در این زمینه برای سرودن ترانه شب آفتابی، سریال غریبانه، شب دهم، میوه ممنوعه و مدار صفر درجه بود. وی چندین سال بود که اداره انجمنی به نام خانه ترانه را برعهده داشت که در سال ۱۳۸۰ با همکاری ترانه‌سرایان: عباس سجادی، سعید امیراصلانی، بابک صحرایی، یغما گلرویی، افشین سیاهپوش، نیلوفر لاری‌پور و محمدرضا حبیبی راه‌اندازی شد. این جلسات به‌خواندن ترانه، نقد ترانه و جلسات کارگاهی اختصاص می‌یافت. جلسات خانه ترانه سپس به فرهنگسرای قانون و پس از آن به فرهنگسرای شفق انتقال یافت. در سال‌های گذشته به‌تدریج ترانه‌سراهای مؤسس خانه ترانه به دلایل گوناگون از آن جدا شدند و او تنها فرد باقی‌مانده از هیئت مؤسس این انجمن بود که بعد از این اتفاق همچنان اداره خانه ترانه را برعهده داشت. از ترانه‌سرایان قدیمی در خانه ترانه: نادر بختیاری، مونا برزویی، ساناز صفایی، علیرضا سلیمانی، روزبه بمانی، سیامک رجاور، فروه مخصوص، بامداد بامداد، کوروش سمیعی، سعید کریمی، صابر قدیمی، میثاق جوهری، وحید عربانی، مهسا سماواتی، المیرا آقازاده، نیما کوکلانی، میثم یوسفی و بسیاری دیگر از اعضای قدیمی انجمن بودند. او در حادثه رانندگی درگذشت. آرامگاه وی در قطعه هنرمندان است. ‎🆔 @arayehha
📝آشنایی با چند اصطلاح از فرهنگ نیاکان 🌼1️⃣چله‌ی بزرگ 🌸2️⃣چله‌ی کوچک 🌺3️⃣سده 🌻4️⃣چارچار 🌾5️⃣اهمن‌وبهمن 🌹6️⃣سیاه‌بهار 🌷7️⃣سرماپیرزن واژگان زیبا و دوست داشتنی بالا واژگانی هستند که برای نیاکان ما بسیار آشنا بوده و جزئی از فرهنگ کهن آنان بشمار می آمده است. در گاهشماری پیشینیان، زمستان به دو بخش تقسیم می‌شده است: چله بزرگ(چله کلان) و چله کوچک(چله خرد) 1️⃣ چله بزرگ از یکم دی ماه تا دهم بهمن ماه است و چهل روز کامل است 2️⃣چله کوچک از 11 بهمن تا پایان بهمن ماه بیست روز کامل بود، به همین دلیل چون بیست روز کمتر است چله کوچک نامیده شد. 3️⃣ غروب آخرین روز چله بزرگ جشن سده برگزار می شده و مردم دور هم جمع می شدند و از این جشن لذت می بردند و در نهایت با برپایی آتش و خواندن شعر و پایکوپی بدور آتش، جشن سده را گرامی می‌داشتند. 4️⃣این دوبرادر(چله بزرگ و چله کوچک) در هشت روز در کنار همدیگر هستند که آن 8 روز را (چار چار) می‌نامند. به چهار روز آخر چله بزرگ و چهار روز اول چله کوچک چار چار گفته می‌شد. 5️⃣پس از چار چار نوبت به اهمن و بهمن پسران پیرزن (ننه سرما) می رسد که خودی نشان دهند. 10 روز اول اسفند را اهمن و 10 روز دوم اسفند را بهمن می گفتند. این 20 روز ممکن است آن اندازه بارندگی باشد که این دو برادر به دو چله طعنه بزنند، با توجه به شعری که نیاکان نازنین می‌خواندند؛ اهمن وبهمن ،آرد كن صدمن ،روغن بیار ده من هیزم بکن خرمن عهده ی همه بامن در مثل هم آمده است: هرچه نكرد اهمن و بهمن، عهدهء همه با من. تا اینجا 20 روز از اسفند به نام اهمن وبهمن نامگذاری شده‌اند 10 روز آخر اسفند: 6️⃣ 5 روز اول، "سیاه بهار" نام گرفته و شعری هم که گذشتگان می‌خوانند؛ سیاه بهار شب ببار و روز بکار. از این شعر هم مشخص می شود در این ایام، شب ها بارندگی فراوان بوده و روزها کشاورزان مشغول کشت و زراعت بوده اند 7️⃣ 5روز آخر هم سرماپیرزن نام داشت که در این روزها آسمان گاهی ابری، گاهی آفتابی،گاهی همراه با باد و بیشتر اوقات از آسمان تگرگ می بارد که نیاکان دل پاک براین باور بودند که گردنبند پیرزن پاره شده و مُهره‌های آن به زمین می ريزد. و اصطلاح ننه سرما از همین سرماپیرزن گرفته شده است. برگرفته از اهل قلم و فرهنگ @arayehha
هدایت شده از سرزمین شعرها 🍎
4.27M
هم‌قافیه قراردادن کلماتی که تلفظ یکسان دارند اما نوشتار متفاوت دارند مانند: نافذ و حافظ یا سراغ و فراق توضیحات استاد محمدنژاد
🔴کشف واژگون: کشف واژگون یعنی سرودن شعر از پایان، در رباعی و دوبیتی اینگونه است، با مصراع چهارم می آغازیم. به قول دکتر محمد رضا سنگری: در رباعی قدر شعر به صدر آن نیست بلکه به ذیل آن است. در سرایش رباعی اگر هر چهار مصراع در نهایت جزالت و استواری باشند شعر زیبا و ارزشمندی پیش روی ما نخواهد بود. کشف شاعرانه در مصراع پایانی رخ می دهد. سه‌ مصراع می آیند "دور باش زنان" و "بردابرد گویان" تا زیبای مصراع چهارم بر تخت بشکوه و دلربای خویش بنشیند. این شیوه ی نگاه می تواند یکی از راه های نقد رباعی باشد. تکمله:سه مصراع اول رباعی مسیر را برای شکوه مصراع چهارم هموار می سازند. حشمت اله پاک طینت🍀 ابر آمد و زار بر سر سبزه گریست بی باده ی گلرنگ نمی شاید زیست این سبزه که امروز تماشاگه ماست تا سبزه ی خاک ما تماشاگه کیست؟! خیام گیسوی تو قصه‌ای پر از تعلیق است جمعی‌ست که حاصلش فقط تفریق است موهات چلیپایی و ابرو کوفی خط لب تو چقدر نستعلیق است جلیل صفربیگی قطره قطره شد آب آدم‌برفی شد آب در آفتاب آدم‌برفی آب از سر او گذشت اما هرگز بیدار نشد ز خواب آدم‌برفی ! بی‌چاره تر از عالم و آدم هستیم ماتم زده‌ای مثل مُحرّم هستیم نه گندمی و نه یار گندم‌گونی ما هم دلمان خوش است آدم هستیم بیژن ارژن @arayehha
بیست و هفتم اسفند، زادروز مهدی آذریزدی (۱۳۰۰-۱۳۸۸) @arayehha
بیست و هفتم اسفند، زادروز عبدالحسین زرین‌کوب (۱۳۰۱-۱۳۷۸) عبدالحسین زرّین‌کوب، مورّخ اندیشه‌ها و ادبیات مقاله‌ای از دانشنامۀ زبان و ادب فارسی به قلم روزبه زرّین‌کوب 🔸 عبدالحسین زرّین‌کوب، ادیب، مورخ و نویسندۀ معاصر و استاد دانشگاه تهران، در روزهای پایانی اسفند ۱۳۰۱ش. در بروجرد زاده شد. گاه، تاریخ تولد او را ۲۷ اسفند این سال نوشته‌اند اما دراین‌باره سند دقیقی وجود ندارد و به قول خود او، «هر سال، یک دو روز از نوروز پیرتر بود». زرّین‌کوب در زادگاهش به مدرسه رفت و تحصیل خود را تا پایان سال پنجم متوسطه در «رشتۀ علمی» در بروجرد ادامه داد. به سبب تعطیل شدن کلاس ششم متوسطه در تنها دبیرستان شهر، برای ادامۀ تحصیل، به تهران رفت، اما «رشتۀ ادبی» را برگزید و در ۱۳۱۹ش، تحصیلات متوسطه را به پایان برد و در میان دانش‌آموزان رشتۀ ادبی سراسر کشور رتبۀ دوم را به دست آورد. 🔴برای دیدن متن مقاله به نشانی زیر در وبگاه فرهنگستان مراجعه کنید: 🌐 https://apll.ir/?p=15549 @arayehha
، خوان نوروزی گسترده همچون زمین ✍️ شاهین سپنتا سفره (نمادین‌ترین سفره روی زمین)، که در هنگام نو‌شدن طبیعت و بهار گسترده می‌شود، نماد گستره است و آنچه که بر آن می‌نهیم نماد داده‌ها و آفریده‌های اهورایی است. خوان نوروزی یا سفره هفت سین سرگذشتی هزاران ساله دارد و در گذر زمان تکمیل‌شده تا به شکل امروزی در ایران گسترده شود و در سرزمین‌های همریشه تفاوت‌هایی جزئی دارد اما گوهر اصلی همگی یکی است. سفره هفت‌سین ایرانی، امروزه اجزای ثابت و متغییری دارد. اجزای اصلی سفره هفت‌سین هفت خوراکی گیاهی یا گیاه هستندکه به نشانه تقدس عدد ( و شش یا صفات اهورامزدا ) بر خوان نوروزی گذاشته می‌شوند: : به نشانه امشاسپندبانو امرداد نماد گیاهان و گل‌ها و همه سبزینه‌های روی زمین، به نشانه سبزبودن، سرزندگی و رویش و نوزایی زمین و زندگی. : از جوانه‌های تازه سرزده گندم در جشن زنانه سمنوپزان یا سمنک‌پزی به دست زنان و دختران پخته می‌شود، نشانه امشاسپندبانو سپندارمذ یا اسفند، نماد و و زایش و زندگی است. سرخ: رنگ سرخ نماد است. سیب سرخ رنگ به نشانه ایزد مهر و پیمان بر خوان نوروزی می‌نشیند. : یکی از سودمندترین و ستوده‌ترین گیاهان است که بیماری و پلیدی را می‌زداید و تندرستی به ارمغان می‌آورد، پس به نشانه و پاکی درون و برون انسان و دوری از پلیدی و ناراستی بر خوان نوروزی نهاده می‌شود. : برپایه یک باور کهن، عطر شکوفه‌های زردرنگ سنجد برانگیزاننده توان زنان است و از این‌روی در پیوند و به نشانه امشاسپندبانو سپندارمذ یا اسفند، نماد زایندگی و باروری، بر سفره گذاشته می‌شود. (سنجد ارتباطی به مصدر سنجیدن و سنجیده عمل کردن ندارد). (سماک/ به معنی سرخ رنگ): با رنگ سرخش نماد و نشانه گرمی زندگی است. : نوشیدنی با منشاء گیاهی به نشانه شور زندگی (جایگزین شراب مقدس که در بزم مهر بر سفره می‌نهادند). ✅ اجزای دیگر افزون بر «هفت‌سین» نامبرده، «سفره نوروزی» یا «سفره هفت‌سین» اجزای دیگری نیز دارد. برخی از آنان نشانه همان هستند که نام برده شد و مردم به سلیقه خود همه یا تعدادی از آن‌ها را بر سفره می‌گذارند. پیوست‌های سفره هفت‌سین عبارتند از: : به نشانه روشنی، بازتاب دهنده نور. : به نشانه امشاسپند خرداد، نماد روشنایی و به نشانه رسایی در زندگی. در آب برگ گل سرخ یا ماهی سرخ یا سیب یا انار سرخ یا نارنج می‌گذارند. چرخش ماهی یا برگ گل یا میوه در آب نماد گردش و چرخش روزگار است. / شمعدان/ آتشدان/ آتش: نماد امشاسپند اردیبهشت و نشانه بهترین راستی و آذر اهورایی یا نور الهی است. : نماد فلزی امشاسپند شهریور و به نشانه اراده آفریدگار و شهریاری انسان بر نفس خویش و به نیت فزونی دارایی در سال آینده. سرخ: ماهی نماد آبزی -جانوری امشاسپند بهمن است. همچنین به نشانه برج حوت یا برج ماهی یا آخرین ماه سال بر سفره هفت‌سین گذاشته می‌شود. همچنین نماد سرزندگی و رنگ سرخ آن نیز نماد شادکامی و پیروزمندی نوروز است. (نان سنگک): به نشانه برکت و داده‌های اهورایی (جایگزین نان مقدس که در بزم مهر بر خوان مهر می‌نهادند) / شکر / عسل: به نشانه شیرین‌کامی و شیرینی زندگی. : به نشانه پرندگان روی زمین، نماد پرنده- جانوری امشاسپند بهمن، به مفهوم زایندگی و زندگی است. سنت کهن رنگ‌کردن تخم مرغ بر زیبایی و شادی‌بخشی سفره می‌افزاید. : به گواهی بندهش، گل سنبل نماد ایزد بهرام، تجسمی از نیروی شکست‌ناپذیر و پیروزی‌بخش است. پیروز همچنین صفت همیشگی نوروز است. گل نیز نماد بهار طبیعت است و به نیت و نشانه گل سنبل برخی گل شب‌بو و دیگر گل‌های شاد بهاری را بر سفره می‌گذارند. مقدس به نشانه سخن حق و یا شاهنامه یا دیوان حافظ به نشانه ارج‌نهادن به فرهنگ و ادب ایران. یا یا اسپنددانه: به نشانه امشاسپند سپندارمذ یا اسفند، نماد فروتنی و بردباری. دود اسپنددانه روی آتش همچنین دورکننده ناپاکی و پلیدی است.. : به نشانی فراوانی و فزونی داده‌های اهورایی. / هفت مغز: نماد امشاسپندان و به نشانه فزونی نعمت. : به نشانه گذر زمان و گردش روزگار، و یادآور هنگام نوگشت سال یا لحظه تحویل سال. @arayehha
سال ۱۴۰۳ سال نهنگ است نه سال اژدها🐳 «طبق یک سنت قدیمی (گاه شماری حیوانی) سال‌های ایرانی به دوره‌های ۱۲ ساله تقسیم و هر سال به نام یکی از حیوانات نامگذاری می‌شوند. بررسی گاه‌شماری حیوانی حکایت از آن دارد که این گاه‌شماری از ترکیب برخی اصول گاه‌شماری جلالی، گاه‌شماری هجری قمری و گاه‌شماری دوازده حیوانی چینی-اویغوری (ترکی) شکل گرفته‌است که بررسی چگونگی آن مجالی دیگر را می طلبد. هم اکنون در  چین و کشورهای جنوب شرق آسیا نیز مانند ایران این تقویم حیوانی رواج دارد و بر اساس تاریخ و فرهنگ بومی همان مناطق شکل گرفته است.  ترتیب و نام این سال ها در فرهنگ و تاریخ ایران از صدها سال پیش به شرح زیر است: ۱.موش  ۲.گاو  ۳.پلنگ  ۴.خرگوش ۵.نهنگ  ۶.مار  ۷.اسب  ۸.گوسفند  ۹.میمون  ۱۰.مرغ  ۱۱.سگ ۱۲.خوک سند متقن این ترتیب و این اسامی چیست؟! نام حیوانات و این ترتیب را ابونصر فراهی  نزدیک به ۸۰۰ سال پیش به نظم کشیده است: موش و بقر و پلنگ و خرگوش شمار زین چار چو بگذرد نهنگ آید و مار و آنگاه به اسب و گوسفند است حساب حمدونه( میمون) و مرغ و سگ و خوک آخر کار بنابراین و با استناد به این شعر، سال ۱۴۰۳ سال نهنگ است. اما سال اژدها از کجا آمده؟ مگر فرقی دارد نهنگ یا اژدها ؟ همانطور که اشاره شد کشورهای شرق آسیا نیز از گاهشماری حیوانی استفاده می‌کنند که مهمترین آنها کشور چین است. ترتیب و نام این سال‌ها در چین کمی متفاوت از نام‌های ایرانی است که ناشی از تاثیر فرهنگ چینی بر آن است. سال ایرانی -  سال چینی ۱. موش - موش ۲. گاو - گاو ۳. پلنگ - ببر (تفاوت) ۴. خرگوش - گربه (تفاوت) ۵. نهنگ - اژدها (تفاوت) ۶. مار -  مار ۷. اسب - اسب ۸. گوسفند - بز (تفاوت) ۹. حمدونه (میمون)- میمون ۱۰.  مرغ - خروس (تفاوت) ۱۱. سگ - سگ ۱۲. خوک - خوک نوروز سنت و جشنی باستانی است که گاهشماری یکی از ارکان اصلی آن است و بر ماست که در حفظ آن بکوشیم. @arayehha
✳️ حالت‌های «همه» 1. صفت مبهم: «همه» اگر قبل از هسته و همراه آن بیاید، صفت مبهم است: همه غیبی تو بدانی همه عیبی تو بپوشی همه بیشی تو بکاهی همه کمی تو فزایی در بیت بالا، در همهٔ موارد صفت مبهم است. 2. هستهٔ گروه قیدی: در این حالت «همه» به تنهایی  و در نقش قید و در معانی «تنها» و  «فقط» و... ظاهر می‌شود: همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم همه توحید تو گویم که به توحید سزایی 3. هستهٔ گروه اسمی: در این حالت، ضمیر مبهم و در جایگاه اسم می‌نشیند و نقش‌های اسم را می‌پذیرد: همه رفتند و زیر خاک خفتند به سان گنج یک‌یک رو نهفتند 4. بدل‌‌: گاهی اوقات، «همه» بر ماقبل خود مطابق است، در این صورت بدل از ما قبل است: گر بد و نیکیم تو از ما مگیر ما همه چنگیم و دل ما چو تار 5. وابستهٔ پسین(مضاف‌الیه): گاهی «همه» بعد از هسته و کسرهٔ اضافه می‌آید و مضاف‌‌الیه واقع می‌شود: گردون نه شمار با یکی دارد نام همه در شمار می‌بینم - دکتر محمدامین شمس‌نیا @arayehha
‍ ☘☘ برگی از تقویم تاریخ ☘☘ ‍ ✅ حاجی فیروز، پیک بهار و نویدبخش نوروز است. 👈 حاجی فیروز یکی از چهره‌های دوست‌داشتنی و شیرین بهاری است که آمدنش نویدبخش نوروز است و مردم  از شوخی‌های او در کوچه و خیابان خوشحال می‌شوند. 👈 در  آیین‌های نوروزی، حاجی‌فیروز پیک بهار است که گرم‌شدن و سبز‌شدن زمین و نوشدن سال را نوید می‌دهد. با بررسی و  رازگشایی استوره‌های میان‌رودان "بین‌النهرین" و بررسی آوندهای نوروزی ساسانی، ریشه‌های مشترک استوره دوموزی با حاحی‌فیروز بیشتر نمایان می‌شود. ‌ 👈 در استوره‌های میان‌رودان، دوموزی یا همان «تموز» ایزد «بهاران» «رستنی‌ها» و «گله‌ها» در استوره‌های سومری ـ بابلی بوده است. همان‌گونه که به‌روی زمین آمدن دوموزی و سبز شدن گیاهان هم‌زمان با فرارسیدن بهار است، به‌نظر می‌رسد که «حاجی فیروز» امروز، خویشاوند همان «دوموزی» کهن است که همچو او با جامه‌ای سرخ و چهره‌ای سیاه و سازی در دست، در حالی که ساز می‌زند، می‌رقصد و ترانه می‌خواند، به‌میان مردم می‌آید و نویدبخش گرم‌شدن زمین و بهار طبیعت و نوروز است. 👈 به نظر می‌رسد که این چهره استوره‌ای پس از گذر هزاران سال، در نواحی مختلف ایران و دوره‌های مختلف، صورت‌هایی متفاوت و متنوع پیدا کرده و با نام‌هایی چون «حاجی فیروز» یا «میر نوروزی» «عمو نوروز» یا «بابا نوروز» و یا «آتش افروز» شناخته می‌شود. 👈 چهره سیاه او نماد بازگشت از جهان دیگر و تن‌پوش سرخ او نیز نماد خون سرخ و زندگی دوباره‌اش و شادی او از زایش دوباره است که با خود رویش و سرزندگی می‌آورد. 👈 از دیدگاه نگارنده، دوموزی یا تموز کهنسال در فرهنگ ایرانی نیز خویشاوندی به نام «رپیتوین» دارد. ایزد رپیتوین در فرهنگ ایرانی، ایزد دومین گاه روز و همچنین ایزد نیمروز است. هر زمان که دیو زمستان به‌جهان هجوم آورد، رپیتوین در زیر زمین پناه می‌گیرد و آب‌های زیرزمینی را گرم نگاه می‌دارد تا گیاهان و درختان از بین نروند. در واقع رپیتوین نماد گرمای نگاهبان زمین در زمستان است.  بازگشت سالانه او در بهار بازتابی از پیروزی نهایی خیر است که وی بر آن سرپرستی خواهد داشت. آمدن رپیتون زمانی است برای شادی و امید به رستاخیز و نمادی از برتری آفرینش نیک است. ◀️ برای مطالعه بیشتر به متن کامل این پژوهش مراجعه کنید: http://www.drshahinsepanta.blogsky.com/1393/01/03/post-1035/ ✍ شاهین سپنتا ‎🆔 @arayehha
اندر سخن نظم و نثر/ انیس‌الخلوه و جلیس‌السلوه [..]بسیار کس باشد که منثور گوید و منظوم نتواند گفت؛ اما هر کس که منظوم گوید، منثور نیز تواند گفت. و یکی از جملهٔ فصحا فرقی خوب گفته است میان نظم و نثر؛ گفت سخن منثور، همچون زن آزاد است و منظوم همچون کنیزک؛ و کنیزک از آزاد، نکوروی‌تر و نرم‌خوی‌تر و شیرین‌حرکات‌تر باشد[!!]؛ الا آنکه موصوف نباشد به کرم جوهر و شرف و اصل. و این فرقی خوب است و اگر چه فضیلت، سخن منثور راست، جهت آنکه قرآن و احادیث منثور است، منظوم را حالی و حلاوتی دیگر است، خصوصا چون متضمن حکمت بوده، که ان من الشعر لحکمة. انیس‌الخلوه و جلیس‌السلوه مسافر بن ناصر الملطوی حدود سده ۸ نسخه شماره ۱۶۷۰ ایاصوفیه استانبول، برگ۵. @arayehha
4_5987675492889661722.mp3
14.17M
🟪 وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن 🟪 از اوزان همسان دولختی (متناوب - دوری) 🟦 شاعر: محمدعلی بهمنی 🟦 با صدای ناصر عبداللهی این شفق است یا فلق مغرب و مشرقم بگو من به کجا رسیده ام جان دقایقم بگو آینه در جواب من باز سکوت می کند باز مرا چه می شود ای تو حقایقم بگو جان همه شوق گشته ام طعنه ی ناشنیده را در همه حال خوب من با تو موافقم بگو پاک کن از حافظه ات شور غزل های مرا شاعر مرده ام بخوان گور علایقم بگو جان همه شوق گشته ام طعنه ی ناشنیده را در همه حال خوب من با تو موافقم بگو با من کور و کر ولی واژه به تصویر مکش منظره های ابر را با من سابقم بگو من که هر آنچه داشتم اول ره گذاشتم حال برای چون تویی اگر که لایقم بگو یا به زوال می روم یا به کمال میرسم یکسره کن کار مرا بگو که عاشقم بگو عروض سماعی @arayehha