فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"دکتر محمد معین"
آنچه از او می دانیم و شاید هم نه.....
C᭄❁࿇༅══════┅─
@arayehha
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
دهم اردیبهشت ماه، روز ملی خلیج فارس تا همیشه؛ فرخنده و خجسته باد
@arayehha
♦️ «لاکچری و لقلقۀ زبانی»
♦️ به قلم مسعود هوشیار
♦️ واژۀ «لاکچری» از آن دسته واژههایی است که بسیار سر زبانها افتاده است و به شکل لقلقۀ زبانی درآمده است. پیش از آمدن این واژه، کلمۀ «لوکس» نیز به زبان فارسی راه یافته بود. با آمدن لاکچری، کلمۀ لوکس را فارسیزبانان آرامآرام پس زدند و لاکچری را به کار بردند. اکنون فارسیزبانان لغت لاکچری را کنار دیگر کلمههای زبان فارسی نشاندهاند تااینکه این واژه بخشی از زبان فارسی شده است؛ بنابراین ما ادبیاتچیها نیز کاربرد لاکچری را پذیرفتهایم.
♦️ اما سخن بر سر این نکته است که لغت لاکچری هرچند در وضعیتهای گوناگون به کار فرد میآید تا منظورش را برساند، بسیاری از واژههای جاندارِ زبان فارسی را پس زده است؛ درنتیجه سبب شده است تا گفتار گوینده و نوشتار نویسنده از گونهگونی بیفتد. برای اینکه ببینید تاچهاندازه میتوانیم تنوع به زبانمان بدهیم، در زیر چندین نمونه از کاربرد این واژه را در گفتار و نوشتار امروز میآورم و سپس جایگزینش را پیشنهاد میدهم تا شما عزیزان نیز ازاینپس هر زمان خواستید کلمۀ لاکچری را به کار ببرید، جایگزینی بههدفخورتر داشته باشید.
♦️ نخست اینکه کنایهها را دستکم نگیرید. کنایهها کمکدستِ بیان اندیشۀ فرد در زبان فارسیاند و به بیان و قلم فارسیزبانان چشموچراغ میبخشند؛ پس نخست با چند کنایۀ جایگزین میآغازم و سپس واژههای دیگر را نمونهها را میآورم.
♦️ نمونه: به این خواستگارت به چشم یه آدم لاکچری نگاه کن تا به دلت بشینه.
جایگزین: به این خواستگارت به چشم خریداری* نگاه کن تا به دلت بشینه.
♦️ نمونه: خونهوزندگی بابک تا دلت بخواد لاکچریه!
جایگزین: خونهوزندگی بابک تا دلت بخواد چشم دشمن کورکنه!**
♦️ نمونه: میثم خیلی پسر لاکچریای هس.
جایگزین: میثم خیلی پسر دستبهجیبیه / دستودلبازیه / دستبهجیبآشناست.
♦️ نمونه: هی پز زندگی لاکچریش رو میده.
جایگزین: هی پُز زندگی تجملیش رو میده.
♦️ نمونه: زندگیش خیلی لاکچریه.
جایگزین: زندگیش خیلی خانیه / درباریه / اشرافیه/ مجلله.
♦️ نمونه: با وعدۀ زندگی لاکچری میشه سرشو گول مالید.
جایگزین: با وعدۀ زندگی لُردی میشه سرشو گول مالید.
♦️ نمونه: ماشینش لاکچریه.
جایگزین: ماشین بهروزه / گرونقیمته /خاصه.
♦️ نمونه: صادق رفیقهای لاکچریای داره.
جایگزین: صادق رفیقای خوشتیپی داره / خوشپوشی داره.
♦️ نمونه: نسرین توی یه خونۀ لاکچری زندگی میکنه.
جایگزین: نسرین توی یه خونۀ سلطنتی زندگی میکنه.
♦️ نمونه: ساعت مژده لاکچریه.
جایگزین: ساعت مژده گرونقیمته.
♦️ نمونه: بعضی خانوارها خودشان را گرفتار وسایل لاکچریای کردهاند که شاید دهسالیکبار هم لازمشان نمیشود.
جایگزین: بعضی خانوارها خودشان را گرفتار وسایل غیرضروریای کردهاند که شاید دهسالیکبار هم لازمشان نمیشود.
♦️ نمونه: تو هم همهش دنبال زندگیهای لاکچری هستی.
جایگزین و کمک از لهجهها: تو هم همهش دنبال زندگیهای اَتَماوتومی هستی.***
♦️ نمونه: عید امسال که رفته بودم خونۀ دخترداییم، زندگی لاکچریش منو گرفت.
جایگزین: عید امسال که رفته بودم خونۀ دخترداییم، زندگی پرزرقوبرقش منو گرفت.
♦️ نمونه: با خواستههای لاکچری نمیتوانی شوهر مناسبی پیدا کنی.
جایگزین: با خواستههای آنچنانی نمیتوانی شوهر مناسبی پیدا کنی.
♦️ نمونه: از رفاقت باهاش خسته شدم. همهش میخواد بگه خیلی من لاکچریام.
جایگزین: از رفاقت باهاش خسته شدم. همهش دنبال خودنمایی و فخرفروشیه.
♦️ نمونه: حداد عادل برای بچههای خودش مدرسۀ لاکچری ساخته.
جایگزین: حداد عادل برای بچههای خودش مدرسۀ مخصوص آقازادهها ساخته.
♦️ از دیگر واژههای جایگزین لاکچری، بنابه کاربردش در وضعیتها و موقعیتهایی که فرد در آن است، این کلمهها را پیشنهاد میدهم: چشمگیر، تودلبرو، جذاب، خیرهکننده، فریبنده، مُخزننده، بینیاز، چشم حسود درآر (کنایه از توجهبرانگیز بودن)، دست به دهن رسیدن (کنایه از توانا و درآمد کافی داشتن)، دست کسی جایی بند بودن (کنایه از ارتباط با دمودستگاه دولتی داشتن)
♦️ پانوشت
* به چشم خریداری، کنایه از علاقهمندی و توجه است.
چشم دشمن کور کن، کنایه از خیرهکنند و تعجببرانگیز است.
* در این مثال، هر شهر و منطقهای میتواند واژۀ لهجۀ خود را بهجای لاکچری بگذارد. همچنانکه من از لهجۀ شیرازی و واژۀ «اَتماوتوم» بهره بردهام.
@arayehha
عَنقاست در قلمرو امکان بقای عیش
تا کی بهار را قفس از رنگ و بو کنند؟!
#بیدل
توضیح:
عنقا پرندهای اسطورهای، یکی از موتیفهای شعر بیدل میباشد و حدود ۱۵۰ بار در معانی مختلف در اشعار او استفاده شده است. اما به صورت کلی عنقا در شعر فارسی مقام و جایگاهی دارد که رسیدن به آن یا غیر ممکن یا بسیار دشوار است.
قلمرو امکان: دنیا
عیش: شادمانی و خوشگذرانی
قفس بهار: استعاره از دنیا
رنگ و بو: کنایه از زیبایی و خوشبویی
شرح:
در دنیا بقای عیش و خوشگذرانی مانند عنقا دست نیافتنیاست
تا کی قفس بهار (دنیا) را از رنگ و بو (خوشی و زیبایی) میسازند؟!
بیدل میگوید: این دنیا محل عیش نیست پس نباید از آن محلی برای خوشگذرانی ساخت
در جایی دیگر میفرماید:
مزرع بیحاصل جسم آبیار عیش نیست
ناله باید کاشتن در خاک دامنگیر ما
#امین_دانشی
@arayehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یازدهم اردیبهشت ماه روز جهانی کارگر گرامیباد🕊
ما چون اَلفیم و استخوانی هستیم
پرونده ی کُنج بایگانی هستیم
این دخل کفاف خرجمان را ندهد
ما کارِگری ساختمانی هستیم
#نوروزرمضانی
#روز_کارگر
@arayehha
@robaiiyat_takbait
بازدید رایگان معلمان و استادان دانشگاه از موزه هنرهای معاصر تهران به مناسبت روز #معلم
چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت، همزمان با روز معلم، بازدید از نمایشگاه «بر فراز دشت» در موزه هنرهای معاصر تهران برای معلمان و استادان دانشگاه، رایگان خواهد بود.
بر این اساس، آموزگاران و استادان دانشگاه با ارائه کارت شناسایی معتبر میتوانند به صورت رایگان از موزه هنرهای معاصر تهران و نمایشگاه «بر فراز دشت» دیدن کنند.
این نمایشگاه تا ۱۶ اردیبهشت جاری (به جز شنبه ۱۵ اردیبهشت) از ساعت ۹ الی ۱۸ برای بازدید عموم علاقهمندان برقرار است.
C᭄❁࿇༅══════┅─
@arayehha
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
امــروز که باســـواد و عالم هستیم
در سایهٔ علم شاد و سالم هستیم
یــادت نَــرود ای دل، تا آخــر عــمــر
مدیـون مــحــبّــت مــعــلّــم هستیم!
#جواد_محمدی_دهنوی
#روز_معلم
#دانش_افزایی
✳️ احسن یا احسنت یا هیچکدام؟
❇️ احسن بر وزن افعل صفت برتر از مصدر حسن است.در عربی اسم تفضیل یا صفت تفضیلی (برتر) وعالی (برترین) را بروزن افعل برای مرد و فعلی برای زن می سازند.مانند
کبر :اکبر کبری دنی : ادنی (ادنا) دنیا عظم :اعظم عظمی(عظما)
اما چنانچه عیب ورنگ را نشان دهند ،دیگر صفت تفضیلی یا عالی نبوده ،فقط صفت بیانی(مشبهه ) هستند و صفت زنانه ی آن بر وزن اعلا می آید نمونه : احمر(سرخ) ـحمرا اسود (سیاه) ـ سودا ابیض(سفید) ـبیضا اصفر(زرد)ـ صفرا اعمی(نابینا) ـ عمیا
❇️ احسنت فعل(کار) است و( ت ) شناسه ی اجباری (ضمیرمتصل) است .یعنی
احسن فعل ماضی در باب افعال است ،ازمصدر احسان می آید.
درصرف به شکل :
احسن+ت'/ ت,/تم/ت' یعنی نیکو هستی ونیکو هستید و نیکوهستم بقیه شناسه ها ننوشتم .
ما شاهنامه خوان ها به جای آن می توانیم از واژه های فارسی :
درود برشما ، آفرین ، زهازه ،نیکو ، خیلی خوب بهره ببربم یا واژه ی رواج عربی عالی ،خیلی عالی ،به کار بریم.
◀️ پس احسنت بر ...از پایه نادرست است.
❇️ @arayehha
#دانش_افزایی
✳️ یَکی از دوستانِ کلاس درستنویسی و درستخوانی بپرسید: در بارة خوراکِ چهار-پایانِ گیاهخوار، «چَرا و چَریدن» درست است یا «چِرا و چِریدن»؟
❇️ پاسخ:
از زبان اَوِستایی، واژة «چَرایتی Charaiti» برایمان باز-بمانده است. پَسان در زبانِ پَهلَوی این واژه به «چَراک Carak» دیگر بِشُد. امروزه آن را «چَرا Chara» بِگوییم. چِمار (:معنای) این واژه «گَشت-و-گُذر و چَرخِش» است. از آن رُوی که جانورانِ چهار-پای گیاهخور در چمنزار چُنین کاری بکُنند و از گیاهان بخورند، این کار را «چَرا» و سِتاکَش را «چَردن/چَریدن» بکردند.
◀️ آموزاک-1 : در لغتنامة دهخدا، بخش «چَریدن» درست و «چِریدن» نا-درست است.
◀️ آموزاک-2 : ساختار ستاک چَردن/چریدن :
ستاک گذشته : چَردَن.
بُن گذشته : چَرد.
کُنیدن(:فعل)هایش: چَردَم. چَردی. چَرد. چَردیم. چَردید. چَردند.
ستاک اکنون-و-آینده : چَریدن.
بُن اکنون-و-آینده : چَرید.
کُنیدن(:فعل)هایش : چَریدم. چَریدی. چَرید. چَریدیم. چَریدید. چَریدند.
◀️ آموزاک-3 : برای خوراکهایی مانندِ گیاه و خوراکهای جَویدنی، پساوندِ «~خور» را به کار بِبَرید. مانند: گیاهخور. علفخور. ماهیخور و ... . از این روی، واژة «گیاهخوار و علفخوار و ...» نا-درست است.
سپاس
✳️ شکوهی
@arayehha
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #یاد
۱۶ اردیبهشت سالگرد درگذشت فرزند زنجان
(پدر غزل معاصر ایران) استاد #حسین_منزوی گرامیباد
⏯ شاعر! تو را زین خیل بی دردان کسی نشناخت؛...
▪️شعر و صدای استاد #منزوی
C᭄❁࿇༅══════┅─
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
چند رباعی به هم پیوسته از شاعر بزرگ معاصر
حسین منزوی که ۱۶ اردیبهشت سالروز درگذشت اوست:
- یک
بشناس مرا حکایتی غمگینم
افسانه ی تیرۀ شبی سنگینم
تلخم، کدرم، شکستهام، بیمارم
ای دوست! شناختی مرا؟ من اینم
- دو
من اینم و غرق خستگی آمدهام
ویرانم و از شکستگی آمدهام
از شهر یگانگی؟ فراموشش کن!
از شهر هزار دستگی آمدهام
- سه
آنجا با هر که زیستم کشت مرا
هر همخونی به خون آغشت مرا
صدها دستی که دوست میخواندمشان
صدها خنجر شکست در پشت مرا
_چهار
حُسنی داری به قدر شیدایی من
لطفی داری به قدر گُنجایی من
بازو بگشا و سینه را عریان کن
آغوشی شو به قدر تنهایی من
#حسین_منزوی
@arayehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سالروز خاموشی حضرت استاد، محمدحسین بشرویه ای معروف به
عالیجناب بدیع الزمان فروزانفر رحمة الله علیه
زاده ی توابع خراسان جنوبی بشرویه
محمدرضا شفیعی کدکنی:
استادی که مانند ندارد بدیع الزمان فروزانفر است.
او هر وقت میخواست از شاعر مطلق صحبت کند میگفت:
سعدی!
من یادم هست سر کلاس
صحبت میکرد که هر کسی باید خلاقیّت ذاتی خودش را داشته باشد.
یکمرتبه گفت:
گیرم شدی سعدی!
وجودِ مکرّری خواهی بود.
سعدی
بدیع_الزمان_فروزانفر
فیلم: رامتین نظریجو
@arayehha
عروض و قافیه.pdf
2.58M
دوستانی که مشکل عروض و قافیه دارند این منبع دانشگاه پیام نور فوق العاده هست و قسمت تمرین این کتاب در بسیاری از آزمون های استخدامی و حتی دکترا طرح سوال می شود
@arayehha
#دانش_افزایی
✳️ تفاوت «املا» و «رسمالخط»
❇️ در سالهای اخیر، دربارۀ املا و رسمالخط بسیار نوشتهاند، ولی آنچه در این میان مغفول مانده تعریف و بیانِ تفاوتِ این دو بوده است. اگر میانشان تفاوتی قائل شویم، توضیح تفاوتِ صورت یا صورتهای نوشتاریِ کلمات آسان میشود.
به نظر نگارنده، "املا" را میتوان نحوۀ نوشتنِ کلمه دانست هنگامی که آن کلمه "فقط یک صورتِ نوشتاریِ درست" داشته باشد، مثل «سؤال، مسائل، انضباط، حتماً، ارائه». برای یافتنِ املای صحیحِ کلمات، باید به فرهنگهای معتبر رجوع کرد. بنابراین، آنجا که سخن از املاست، کسی اجازه ندارد بگوید که من دوست دارم بنویسم «حتمن» یا «مسایل» یا «ارایه».
ولی "رسمالخط" نحوۀ نوشتن کلمه است هنگامی که آن کلمه "بیش از یک صورتِ نوشتاریِ درست" داشته باشد؛ مثل «آزادیبخش/ آزادیبخش، مسئله/ مسأله، نامۀ من/ نامهی من، اتو/ اطو، خانهای/ خانهئی/ خانهیی». برای یافتنِ رسمالخطِ مُختارِ کلمات و تکواژها باید به دستورِخطها و شیوهنامههای ناشران و مؤسسات معتبر فرهنگی و انتشاراتی، ازجمله فرهنگستان زبان و ادب، رجوع کرد. وقتی کلمهای بیش از یک صورتِ نوشتاریِ درست داشته باشد، نویسنده و مترجم و ویراستار میتوانند یکی از آن صورتهای درست را، البته به شرط رعایت یکدستی و تطابق با رسمالخط ناشر، برگزینند. مثلاً ما نمیتوانیم بگوییم «خانهئی» و «خانهیی» "غلط" است، بلکه میتوانیم بگوییم که «خانهای» از آن دو رایجتر و پذیرفتهتر است.
❇️ هومن عباسپور، «نگاه ویراستار»، مجلۀ «جهان کتاب»، ش 327-328، ص 42.
@arayehha
#دانش_افزایی
✳️ ملا نقطی یا ملا لغتی
❇️ مُلّانُقَطی کنایه از کسی است که به املای دقیق و تحتاللفظی واژهها بیشتر از معنای آنها توجه میکند. همچنین در اصطلاح، کنایه از کسی است که به جزئیات رسوم و آداب قانون یا قاعده یا رسمی پایبند و مقید است و تا رعایت نشود، امر را ناقص میشمارد؛ حتی اگر که همهٔ آن موارد برای صحت امر ضروری نباشد. این اصطلاح، بهاشتباه، به صورت «مُلالُغَتی» نیز نگاشته میشود.
@arayehha
💎 @arayehha
━━━━━━━━━━━
دوشین، خِرَدم نصیحتی پنهان گفت
در گوشِ دلم گفت و دلم با جان گفت
با کس غم دل مگوی، زیرا که نمانْد
یک دوست که با او غم دل بتْوان گفت...
━━━━━━━━━━━
❏ #ظهیر_فاریابی
✼
هفدهم اردیبهشت، سالگرد درگذشت مهرداد اوستا (۱۳۰۸-۱۳۷۰)
وفا نکردی و کردم، خطا ندیدی و دیدم
شکستی و نشکستم، بُریدی و نبریدم
اگر ز خلق ملامت، و گر ز کرده ندامت
کشیدم از تو کشیدم، شنیدم از تو شنیدم
کیام؟ شکوفهٔ اشکی که در هوای تو هر شب
ز چشم ناله شکفتم، به روی شکوه دویدم
مرا نصیب غم آمد، به شادی همه عالم
چرا که از همه عالم، محبت تو گزیدم
چو شمع خنده نکردی، مگر به روز سیاهم
چو بخت جلوه نکردی، مگر ز موی سپیدم
بهجز وفا و عنایت، نماند در همه عالم
ندامتی که نبردم، ملامتی که ندیدم
نبود از تو گریزی چنین که بار غم دل
ز دست شکوه گرفتم، بدوش ناله کشیدم
جوانیام به سمند شتاب میشد و از پی
چو گرد در قدم او، دویدم و نرسیدم
به روی بخت ز دیده، ز چهر عمر به گردون
گهی چو اشک نشستم، گهی چو رنگ پریدم
وفا نکردی و کردم، بسر نبردی و بردم
ثبات عهد مرا دیدی ای فروغ امیدم؟
@arayehha
4_5771457982986458078.opus
1.03M
نقد شعر بانو رویا محمدی
دکتر داودرضا کاظمی
@arayehha