eitaa logo
آرایه های ادبی
654 دنبال‌کننده
219 عکس
88 ویدیو
63 فایل
با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد این کانال برای دوستداران ادبیات گردآوری شده فوروارد آزاد.با آرزوی توفیق @safieghomanjani @nabzeghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
۲۸ اردیبهشت است. حکیم عمر خیام نیشابوری، شاعر و ریاضی‌دان بزرگ ایرانی است که رباعیات و نگاه فلسفی او به زندگی در ایران و جهان طرفداران بسیار دارد. در ایران به خاطر دستاورد‌های در ریاضی، این روز را نیز می‌نامند @arayehha
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘ ۲۸ اردیبهشت زادروز حکیم عمرخیام (زاده ۲۸ اردیبهشت ۴۲۷ نیشابور -- درگذشته سالهای ۵۰۲ یا ۵۰۵ نیشابور) شاعر، ریاضیدان و ستاره‌شناس او از ریاضیدانان، ستاره‌شناسان و شاعران ایران در دوره سلجوقی است و گرچه پایگاه علمی‌ او از جایگاه ادبی‌اش برتر است، ولی آوازه‌اش بیشتر به‌خاطر نگارش رباعیات اوست که شهرت جهانی یافته و سروده‌هایش به بسیاری زبان‌ها، منتشر شده است. از جمله ادوارد فیتزجرالد رباعیات او را به‌زبان انگلیسی ترجمه کرده که مایه شهرت بیشتر وی در مغرب‌ زمین شده ‌است. (جالب اینکه، "از خیام حدود ۲۰۰ رباعی به یادگار مانده است" ولی همین تعداد کم، آنچنان وزین و دلنشین است که موجب شهرت جهانگیر او شده است. و این پندی است برای شاعرانی که گمان می‌کنند پرگویی و پرشماری شعر و ازدیاد دیوان شعر، امتیاز است. در حالی که حافظ بزرگ نیز، تنها یک دیوان غزل دارد، اما زیبایی و شیوایی سروده‌هایش وصف ناپذیر است.) از برجسته‌ترین کارهای خیام نیز اصلاح گاهشماری ایران در زمان وزارت خواجه نظام‌الملک، در دوره سلطنت ملکشاه سلجوقی بود. نقش وی در حل معادلات درجه سوم و مطالعاتش درباره اصل پنجم اقلیدس نام او را به‌عنوان ریاضیدانی برجسته در تاریخ علم ثبت کرد. او در حدود ۴۳۶ تا ۴۴۹قمری، با حمایت و سرپرستی ابوطاهر، قاضی‌القضات سمرقند، کتابی درباره معادله‌های درجه سوم به‌زبان عربی و با نام "رساله فی‌البراهین علی مسائل‌الجبر و المقابله" نوشت. پس از این دوران به‌ دعوت سلطان جلال‌الدين ملک‌شاه سلجوقی و وزیرش نظام‌الملک به اصفهان رفت تا سرپرستی رصدخانه اصفهان را به‌عهده گیرد. وی ۱۸ سال در آنجا اقامت کرد و به‌ مدیریت او زیج ملکشاهی تهیه شد و طرح اصلاح تقویم را تنظیم کرد. تقویم جلالی که تدوین اوست به‌نام جلال‌الدين ملکشاه مشهور است، تأثیرگذارترین اثر ریاضی‌اش نیز با نام "رساله فی‌شرح مااشکل من مصادرات اقلیدس" است که در آن خطوط موازی و نظریه نسبت‌ها را شرح داده است. ‌‎🆔 @arayehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آن‌کس که زمین و چرخ و افلاک نهاد بس داغ که او بر دل غمناک نهاد بسیار لب چو لعل و زلفین چو مشک در طبل زمین و حقهٔ خاک نهاد خیام نیشابوری ریاضیدان، اخترشناس، شاعر ایرانی و طراح تقویم جلالی بود، ۲۸ اردیبهشت به نام روز بزرگداشت این حکیم و دانشمند بزرگ ایرانی نامگذاری شده است 📜 @arayehha
هدایت شده از سرزمین شعرها 🍎
خیام حکیم ابوالفتح عمر بن ابراهیم الخیامی مشهور به «خیام» فیلسوف و ریاضیدان و منجم و شاعر ایرانی در سال ۴۳۹ هجری قمری در نیشابور زاده شد. وی در ترتیب رصد ملکشاهی و اصلاح تقویم جلالی همکاری داشت. وی اشعاری به زبان پارسی و تازی و کتاب‌هایی نیز به هر دو زبان دارد. از آثار او در ریاضی و جبر و مقابله رساله فی شرح ما اشکل من مصادرات کتاب اقلیدس، رساله فی الاحتیال لمعرفه مقداری الذهب و الفضه فی جسم مرکب منهما، و لوازم الامکنه را می‌توان نام برد. وی به سال ۵۲۶ هجری قمری درگذشت. رباعیات او شهرت جهانی دارد.
✍ یادداشتی در بابِ اهمیتِ خیّام در فرهنگِ ایران‌زمین حکیم عمر بن ابراهیم خیّامی نیشابوری، مشهور به ، از چند منظر در تاریخ فرهنگ ایران‌زمین یگانه است. یکی این‌که در میان اعاظم شعر فارسی کم‌کارترین شاعر است. بنابر پژوهش ارجمند در کتاب «رباعیات خیام و خیامانه‌های پارسی» انتساب تنها بیست رباعی (یعنی فقط چهل بیت) به خیام مستند است و حال آن‌که رباعیات منسوب به او از هزار و ششصد رباعی نیز تجاوز می‌کند! این چهل بیت خیام را مقایسه کنید با چهل و پنج هزار بیت شاهنامه، یعنی خیام کمتر از یک‌هزارم فردوسی شعر گفته است و حال آن‌که طول عمر هر دو نزدیک به هشتاد و پنج سال بوده است. دومین ویژگی خیام که در دیگران نیست، این است که به عقیدهٔ من صاحب‌سبکی‌اش مُقَدَم بر شاعری‌‌اش است. به عبارت دیگر اهمیت رباعیات دیگران که تحت تاثیر رباعیات خیام بوده است، بیشتر از خودِ رباعیات خیام است و شاید در پاره‌ای از موارد آن رباعی‌ها حتی از لحاظ زیبایی‌شناسی هنری از رباعیات خیام نیز زیباتر باشند. خدا رحمت کند استاد را که می‌گفت سرنوشت رباعیات در تاریخ ادبیات فارسی یک سرنوشت است: یا آن رباعی ضعیف است که از ذهن و زبان مردم حذف می‌شود و یا رباعیِ زیبایی است، که در آن صورت مهم نیست که شاعرِ آن کیست؛ یعنی رباعیِ آن شاعر به خیام منسوب می‌شود و ذیل رباعیات خیام دسته‌بندی می‌شود! اهمیت بعدی خیّام این است که شعر و اندیشه‌اش منبع الهام بسیاری از بزرگان در اعصار گوناگون بوده است. استادم دکتر به قول خودش "فرمول دشمن‌تراشانه‌ای" دارد و آن این است که هر شعری که پس از گذشت زمان در حافظهٔ مردم باقی بماند از لحاظ هنری نیز قابل اعتنا است. با احترام کامل به نظر استاد شفیعی، تصور می‌کنم سخنِ دقیق‌تر آن است که گفت: سزای افتخار آن شعر باشد که افزون باشدش راویِ موزون یعنی اگر شعری بر ذهن و زبان راوی موزون (اهالی فضل) نشست، شعرِ بلندی است. به عنوان نمونه می‌توان به اشاره کرد که در تاریخ جهانگشای جوینی در روایت حملهٔ مغول می‌گوید که سید عزّالدین نسّابه با جمعی، در سیزده شبانه‌روز فقط تعداد کشتگان حملهٔ مغول را شمارش می‌کرد و در آن حال غریب این رباعی خیام را می‌خواند: ترکیبِ پیاله‌ای که در هم پیوست بشکستنِ آن، روا نمی‌دارد مست چندین سر و پای نازنین، از سرِ دست از مهرِ که پیوست و به کینِ که شکست؟ الله الله از این رباعی. نمونه‌های این راویانِ موزونِ رباعیات خیام بسیارند. اهمیت دیگر خیام در خردِ اوست، آن هم در زمانه‌ای که خردمندی تقبیح می‌شد تا آنجایی که به طعنه می‌گفت: عقل در کوی عشق نابیناست عاقلی کارِ بوعلی‌سیناست! و خیام خردمندِ مُلکی بود که خردمندان در صدر نبودند. به همین دلیل بود که در روزگار خیام و در قرنِ پس از او، خیام ستایش نشد. شیخ خیام را از «غایت حیرت در تیهِ ضلالت» می‌بیند و در باب خیام می‌گوید «که این مردی‌ست اندر ناتمامی». اما امروز آن غبارها نشسته است و من او را از صدرنشینان جریان فرهنگی تاریخی ایران‌زمین می‌بینم. روانش شاد باد. به رفتن مگر بهتر آیدْش جای. @arayehha
در بحث تناسخ «گفته‌اند خیام اعتقاد به تناسخ داشت، وقتی در نیشابور مدرسه‌ای را که خراب شده بود مرمت می‌کردند و برای عمارت آن خشت بر خران می‌نهادند و به آن‌جا می‌بردند روزی خیام با تنی چند از شاگردان خویش از آن‌جا می‌گذشت، خری را دید که با همه جد و زجر خربنده قدم به درون مدرسه نمی‌گذارد، حکیم رفت و در گوش خر آهسته خواند: ای رفته و بازآمده بلهم گشته نامت ز میان نام‌ها گم گشته ناخن همه جمع آمده سم گشته ریشت ز قفا برآمده دُم گشته و خر بی‌درنگ به مدرسه درآمد. شاگردان از خواجه پرسیدند که در گوش خر چه سخن گفتی که چنین بی‌پروا قدم در مدرسه گذاشت؟ گفت روح این خر پیش از این در قالب یکی از ساکنان این مدرسه بود. بدین جهت از ورود بدان ابا می‌کرد و شرم داشت یاران او را بازشناسند. چون دریافت که من او را شناخته‌ام و دیگر اختفا را فایده‌یی نیست بی‌اکراه به آن‌جا درآمد». زرین‌کوب بعد از نقل این حکایت می‌افزاید: «قصه شوخ و مفرحی است که ستم ظریفانه و متضمن اندیشه الحاد رندانه و در عین حال زشت و عامیانه است. به‌علاوه پیداست که افسانه‌ساز در آن ریشخند کردن طالب علمان مدرسه را بیشتر در نظر داشته است تا تکفیر خیام را» نقل از: زرین‌کوب، عبدالحسین باکاراون حله، انتشارات علمی، ۱۳۹۴، ص۱۳۱ ♧▬▬▬❄️ @arayehha ♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧