eitaa logo
آرایه های ادبی
700 دنبال‌کننده
337 عکس
111 ویدیو
69 فایل
با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد این کانال برای دوستداران ادبیات گردآوری شده فوروارد آزاد.با آرزوی توفیق @safieghomanjani @nabzeghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
تصویرسازی اشعار سپهری: انتخاب و ترکیب کلمات در اشعار سپهری به گونه‌ای است که مصراع‌های شعر او پر از صدا و حرکت‌های تصویری متنوع است. او صدا و حرکت را به تصویر و تصویر را به صدا و حرکت تبدیل می‌کند. گویی کلمات در شعرهای سپهری پرندگانی خوش‌خوانند که مدام جست و خیز یا پرواز می‌کنند: زیر دندان‌های ما طعم فراغت جابجا می‌شد جیب‌های ما صدای جیک‌جیک صبح‌های کودکی می‌داد عطسۀ آب از هر رخنۀ سنگ چک‌چک چلچله از سقف بهار متراکم شدن ذوق پریدن در بال و ترک‌خوردن خودداری روح روح من در جهت تازۀ اشیا جاری‌است 📃مقاله: کلک؛ ش ۱؛ ۱۳۶۹؛ ص ۱۱ - ۲۹ 🖊نگارنده: آذر نفیسی @arayehha
؟ ❇️ گاهی برای دیگران ضرب‌الاجل قرار می‌دهیم تا کارشان را در زمانِ تعیین‌شده به پایان برسانند. «اَجَل» یعنی مدت و مهلتِ هر چیز. بنابراین، «ضرب‌الاجل»، به‌معنای تعیینِ مدت یا پایانِ مهلت، به همین صورت با «الف» درست است. املای «ضرب‌العجل» (با حرفِ عین) نادرست است. @arayehha
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘ ۲۵ اردیبهشت روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی برای بزرگداشت مقام فردوسی، اين شاعر و سخن‏‌سرای حماسی، روز ۲۵ ارديبهشت هرسال به‌نام نامی او نامگذاری شده است تا فرصتی برای شناساندن بیشتر اين شخصيت بزرگ ادبی و شاهنامه فاخر، این گنجينه و ميراث غنی ملی باشد. گرچه اطلاعی از آغاز سرایش و پایان شاهنامه در دست نیست و  صاحب‌نظران با توجه به‌چند بیت از متن شاهنامه، آغاز سرایش آن را سال ۳۶۵ قمری و پایان آن را ۴۰۰ قمری می‌دانند، آن هم به‌دلیل بیت‌هایی که  اشاره به آغاز پادشاهی سلطان محمود غزنوی دارد، ولی درباره روز و ماه پایان کار شاهنامه، خود فردوسی به‌صراحت در پایان کتاب آن را ۲۵ اسفند اعلام کرده است. چند سالی است که روز ۲۵ اردیبهشت را روز «بزرگداشت فردوسی» نامگذاری کرده‌اند که براساس اسناد و مدارک موجود این روز هیچ مناسبتی با زندگی این شاعر بزرگ حماسه‌سرای ایران ندارد. در حقیقت  ۲۵ اردیبهشت ماه را به‌جای ۲۵ اسفند برگزیده‌اند که روز پایان شاهنامه فردوسی است. روزی که به صراحت متن شاهنامه، روز پایان داستان یزدگرد یا کل شاهنامه است، آن هم در سالی که مصادف با ۷۱ سالگی شاعر است. یعنی سال ۴۰۰ قمری و این موضوع در بیت‌های زیر از بیت‌های پایانی شاهنامه  به‌روشنی بیان شده است: چو سال اندر آمد به هفتاد و یک همی زیر شعر اندر آمد فلک سی و پنج سال از سرای سپنج‌ بسی رنج بردم به امید گنج‌ سر آمد کنون قصه یزدگرد به ماه سپندارمذ روز ارد ز هجرت شده پنج، هشتاد بار که گفتم من این نامه شهریار با توجه به این که حکیم ابوالقاسم فردوسی در سال ۳۲۹ هجری قمری دیده به‌جهان گشوده است، با گذشت ۷۱ سال از این تاریخ، دقیقا به‌سال ۴۰۰ هجری قمری می‌رسیم که خود شاعر در بیت‌های بالا به آن اشاره کرده "ز هجرت شده پنج هشتاد بار" آن هم در ۲۵ اسفند ماهی که مطابق با سال ۴۰۰ هجری بوده است، یعنی مطابق با سال ۳۷۸ یزدگردی و ۳۸۸ خورشیدی. ‎🆔 @arayehha
چرا شاهنامه می خوانیم؟ ۱-شاهنامه اقیانوسی است بی کران. وخورشید ی است پرنورکه می توان از هرگوشه اش با غواصی اندیشه وگرفتن نور آگاهی به آرمانهای متعالی دست یافت. ۲-شاهنامه دنیایی را به فکرواندیشه ی خود مجذوب کرده است . دریایی است از حکمت ،رادمردی ‌. آزادگی ،خرد ورزی ،با نگاهی به جبر واختیار آدمی فردوسی الهام بخش شاعران بعداز خودبوده است . سی سال رنج آموختن وسرودن وتحقیق در تاریخ واسطوره پشتوانه ای قوی وعلمی در فردوسی ایجاد کرده است. ۳-شاهنامه شناسنامه ی ملت ایران است ۴-شخصیت های شاهنامه همه زنده اند وامروزهم دلاوری وخردمندی رستم خردمندی وبرد باری گودرز. خود رایی وخیره سری ونادانی وخودکامگی کاووس.پاک نهادی سیاوش وفاداری وپختگی پیران. نام جویی وگستاخی بیژن. ناپاکی سودابه.پاک نهادی فرود..بزرگ منشی اسفندیار.ملایمت وپاک دلی گیو درجهان امروز نمونه های عینی وواقعی دارد. ۵-چه کسی می تواند اینگونه عاشقانه تمام هستی خودرا فدای شاهنامه کند ودرراه احیای واعتلای زبان مادریش بکوشد وزهرفقروتنهای وتهمت را بنوشد. ۶-درمقایسه ی قهرمانان حماسی شاهنامه با کتابهای ایلیادوادیسه ومها بهارات  وزیگفرید .رامایانا ..قهرمانان شاهنامه برای نام وننگ وآزادی واعتلای ایران می جنگند آن هم جوانمردانه ولی قهرمانان سایر حماسه ها بجز دلاوری پیرو امیال وهواهای نفسانی  خودهم هستند. ۷-خرد در شاهنامه جایگاه ویژه ای داردوتقدیر در شاهنامه با تقدیر تاریخ بیهقی تفاوت بسیار دارد. تقدیر بیهقی از اندیشه ی اشعری او مایه می گیرد وتقدیر فردوسی از تشیع. ۸-موسیقی کلام فردوسی ولحن حماسی آن وانتخاب وزن مناسب .وروحیه ی آزادی خواهی شاعر درشاهنامه خودرا نشان می دهد ۹-لحن حماسی فردوسی که درخواننده روحیه حماسی ایجاد می کنندهمین سبب شده است که ایرانیان با خواندن شاهنامه شجاعانه به قلب لشکر دشمن می بتازند وکار دشمن را بسازند. ۱۰-شاهنامه از نظر مردم شناسی .اسطوره شناسی وروانشناسی وتاریخ یکی از بهترین منابع به شمار می رود. ۱۱-درشاهنامه عشق متعالی عشق انسانی چون رودخانه ای زلال موج می زندوتلفیق عشق با حماسه هم کاری است سترگ که از فردوسی برمی اید بهرامیان @arayehha
فردوسی و هویت ایرانی: ۲۵ اردیبهشت روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی است. اهمیت و جایگاه شاهنامه فردوسی در ادب فارسی و بازنمایی هویت ایرانی بر کسی پوشیده نیست. فردوسی شاهنامه‌ی خود را در زمانه‌ای سرود که هویت ایرانی و زبان فارسی به دلیل تسلط حکومت‌های ترک‌نژاد و مسائل سیاسی و اجتماعی گوناگون در معرض خطر قرار داشت. در حقیقت فردوسی با نظم شاهنامه به هویت ایرانی، حیثیت و جانی تازه بخشید. شاهنامه، تاریخ فرهنگ و تاریخ ادبیات ایران باستان است. فردوسی در سرتاسر شاهنامه به اساطیر، تاریخ، آداب و رسوم و اندیشه‌ی ایرانی و به طور کلی جهانبینی قوم ایرانی اشاره کرده و این‌چنین با سرودن حماسه‌ای ملی در حفظ و انتقال گنجینه‌ی غنی فرهنگ، هویت و تاریخ ایران باستان کوشیده است. در شاهنامه، بینش میهنی و ایران‌دوستی نیز به شکلی آشکار وجود دارد: در این حماسه، ایران، ایران‌زمین و شهر ایران و دیگر کلمات مرتبط با آن بیش از هزار بار به کار رفته است. در تقسیم بندی اسطوره‌ای، ایران بر هفت اقلیم دیگر برتری دارد و از زبان شاهان و پهلوانان شاهنامه ابیات بسیاری که بیانگر میهن‌دوستی آن‌هاست، بیان شده است. که ایران چو باغی است خرم بهار/ شکفته همیشه گل کامگار به راستی اگر فردوسی و شاهنامه او نبود، بخش عمده‌ای از فرهنگ و هویت ما به دست فراموشی سپرده یا نابود می‌شد و نشانه و خاطره‌ای از آن در ذهن ما باقی نمی‌ماند. دکتر مهشید گوهری شاهنامه‌پژوه @arayehha
۲۵ اردیبهشت روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی شاعر بزرگ حماسه سرای ایران گرامی باد! فردوسی معمار زبان فارسی، احیاگر هویت ملی و پیوند دهنده فرهنگ ایران قبل از اسلام به ایران بعد از اسلام است و شاهنامه شناسنامه ملی و حافظه تاریخی ماست. بناهای آباد گردد خراب ز باران وز تابش آفتاب پی افگندم از نظم کاخی بلند که از باد و بارانش نیاید گزند برین نامه بر سالها بگذرد همی خواند آنکس که دارد خرد کند آفرین بر جهاندار شاه که بی او مبیناد کس پیشگاه مر او را ستاینده کردار اوست جهان سربسر زیر آثار اوست 📚 شاهنامه فردوسی 📚 💠 @arayehha💠
روز پاسداشت زبان فارسی و بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی
محمدمهدی الهی قمشه‌ای در ۱۲۸۰ خورشیدی در شهرضا (قمشه سابق) در استان اصفهان دیده به جهان گشود در پنج سالگی به مکتب رفت و تا هفت سالگی مقدمات را فرا گرفت. سپس نزد پدر و استادان آن شهر به تحصیل علم و ادب پرداخت. الهى قمشه اى از دوران نوجوانى با احساسات ظریف شاعران انس و الفت داشت. در آیینه شعر توانایی هاى خود را بروز داد و معارف دینى، باورهاى شیعى، مضامین قرآن و روایى و نیز محبت توأم با معرفت به پیشگاه اهل بیت علیهم السلام را با ذوق لطیف خویش ممزوج ساخت و از زبان شعر به تشریح مباحث اعتقادى، کلامى و معرفى ستارگان درخشان آسمان امامت و ولایت پرداخت. رگه هایى از عرفان اسلامى در اشعارش به جهان بینى وى رنگ و بوى حکمت عملى بخشیده است. معارف قرآنى، حکمت هاى عالى و براهین فلسفى را با هم آشنایى داده و از آن ها نتایج اخلاقى مى گیرد و مى کوشد تا خواننده را از خواب غفلت بیدار نموده، جان و خرد خفته اش را حیات روحانى و ابتهاج معنوى بخشد. مناجات با خداوند در اشعار این حکیم سخنور به وفور دیده مى شود. علامه حسن زاده آملى نوشته است: از اول تا آخر دیوانش یک کلمه لغو نمى یابى، دیوانش از فاتحه تا خاتمه شور و نوا و سوز و گداز است، از طلعت دیوانش فروغ آن انّ من الشعر لحکمة ساطع و از صداقت بیانش شروق انّ من البیان لسحرا طالع است. نازکى اشعارش خود برهان ناطق و تقریظ مرحوم ملک الشعراء بهار بر اشعارش شاهدى صادق است. این بنده گوینده اى از معاصرین را نمى شناسد که آن همه مضامین رفیع حکمت و معانى منیع عرفان را به این سبک روان به رشته نظم کشیده باشد: دقیقه هاى معانیش در سواد حروف چو در سیاهى شب روشنى پروین بود دیوان «الهى» مجموعه گرانبارى است که پاره اى از درّهاى شاهوارش در شرح خطبه امیرالمؤمنین علیه السلام در نشانه هاى پارسایان به نام نغمه الهى مى باشد. قسمت دیگرش در ذکر حماسه پرشور کربلا با عنوان نغمه حسینى است و بخشى از آن شامل قصایدى متین حاوى پندهاى نغز حکیمان و روشن ضمیران است و ختامش با غزل هایى وزین و عالى مضامین، قطعات و رباعیاتى دلپذیر صورت گرفته است. ملک الشعراى بهار در خصوص سروده هایش مى گوید: «...گوینده این اشعار... عروض را دماغ موزون او پیدا کرده و قافیه را ذوق فطرى او تشخیص داده (است)... و آن چه با ذوق خاص او راست آمده درست یافته و بکار بسته است. از هیچ کس مدح ننموده و به کلى از مدح و اسلوب قصاید مدیحه که در ادبیات پارسى بابى بزرگ است کناره گرفته و در غزل نیز به مذاق اهل حال - حالى بین فلسفه و عرفان و شریعت - برگزیده است...». سرانجام در حالى که آن حکیم نامدار به اصلاح خلاصة التفاسیر خود مشغول بود، در شب سه شنبه ۱۲ ربیع الثانى ۱۳۹۳ ه.ق (۲۵ اردیبهشت ۱۳۵۲) دعوت حق را لبیک گفت و به سراى باقى شتافت. پیکر پاکش از تهران به قم انتقال یافت و در جوار بارگاه حضرت معصومه سلام الله علیها در قبرستان وادى السلام این شهر (اتاق شماره ۱۹) به خاک سپرده شد. 📜 @arayehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"انوری" که خود از شاعران بزرگ و طراز اول ایران است، در برابر شکوه و بزرگی فردوسی سر فرود می آورده و می سراید : «آفرین بر روان فردوسی آن همایون نژاد فرخنده او نه استاد بود و ما شاگرد او خداوند بود و ما بنده» "هزار سال از زندگی تلخ و بزرگوار فردوسی می‌گذرد. در تاریخ ناسپاس و سفله پرور ما، بیدادی که بر او رفته است، مانندی ندارد. و در این جماعت قوادان و دلقکان که ماییم با هوس‌های ناچیز و آرزوهای تباه، کسی را پروای کار او نیست و جهان شگفت شاهنامه همچنان بر "ارباب فضل" در بسته و ناشناخته مانده است. اما در این دوران دراز، شاهنامه زندگی صبور خود را در میان مردم عادی این سرزمین ادامه داده است، و هنوز هم صدای گرمش گاه‌گاه این‌جا و آن‌جا در خانه‌ای و قهوه خانه‌ای شنیده می‌شود و در هر حال این زندگی خواهد بود، و این صدا خاموش نخواهد شد، و هر زمان به آوایی و نوایی، سازگار مردم همان روزگار فراگوش می‌رسد" (از کتاب "مقدمه ای بر رستم و اسفندیار" نوشته شاهرخ مسکوب) ‌ @arayehha
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا شاهنامهٔ فردوسی برای مردمِ ایران مهم است؟ مرحوم استاد مجتبی مینوی @arayehha
ابیات مشهورِ منسوب به فردوسی که از او نیست شاهنامه (۱): نامورنامهٔ شهریار. مقدمه، انتخاب و توضیحات: دکتر سجاد آیدنلو. @arayehha
معصیت از هرکه در وجود آید ناپسندیده است و از علما ناخوب‌تر که علم سِلاحِ جنگ شیطان است و خداوند سلاح را چون به اسیری برند، شرمساری [بیشتر] بَرد. عام نادان پریشان‌روزگار به ز دانشمند ناپرهیزگار کان به نابینایی از راه اوفتاد وین دو چشمش بود و در چاه اوفتاد گلستان سعدی، تصحیح و توضیح: غلامحسین یوسفی، ص ۱۸۱ @arayehha
✳️ هفت در ادبیات ❇️ هفت دريا: 1- درياي اخضر 2-درياي عمان 3- درياي قلزم(احمر) 4- درياي بربر 5-درياي اقيانوس 6-درياي قسطنطنيه (بحر روم)7- درياي اسود در تقسيم ديگر: 1- درياي چين 2- درياي مغرب 3- درياي روم 4- درياي نيطس 5- درياي طبريه 6- درياي جرجان 7- درياي خوارزم ❇️ هفت خوان (خان) ◀️ هفت خوان رستم: 1- حمله ي شير در خواب به رستم  نبرد رخش با شير2- بيابان و تشنگي 3- نبرد با اژدها 4- كشتن زن جادوگر 5-كندن گوش هاي مرزبان (اولاد) 6- نبرد با ارژنگ ديو 7- كشتن ديو سپيد ونجات كاووس شاه ◀️ هفت خوان اسفنديار: 1- كشتن دو گرگ 2- كشتن شيران درنده 3- كشتن اژدها 4- كشتن زن جادو 5- كشتن سيمرغ 6- گذر از برف و سرما 7- گذر از رود و كشتن گرگ رو و رفتن به رويين دژ با لباس بازرگانان ونجات خواهرانش ❇️ هفت كشور يا هفت اقليم: ◀️ تقسيم ابوريحان: 1- هندوان 2- عرب وحبشان 3- مصر وشام 4- ايران شهر (مركز زمين) 5- صقلاب و روم 6- ترك ويأجوج 7- چين وماچين ❇️ تقسيم كتب برهمنان هندي: 1-ارزهي (مغرب) 2- سوه (شرق) 3- فردذفش (جنوب شرق) 4- ويدذفش (جنوب غرب) 5- وروبروشت (شمال غرب) 6- وروجروست (شمال شرق) 7- خونيرث (كشور مركزي يا ايران) ❇️ هفت كوكب يا هفت آسمان (نه فلك): هفت فلك كه جايگاه هفت سياره است به ترتيب از پايين به بالا: 1- فلك قمر (ماه)  2- فلك عطارد(تير) 3- فلك زهره (ناهيد) 4- فلك شمس (آفتاب) 5- فلك مريخ (بهرام) 6- فلك مشتري (برجيس) 7- فلك زحل (كيوان)  8- فلك ثوابت يا كرسي       9- فلك الافلاك يا عرش ❇️ هشت بهشت: 1- خلد 2- دارالسلام 3- دارالقرار 4-جنت عدن 5-جنت المأوي 6-جنت النعيم 7- عليين 8- فردوس ❇️ هفت طبقه ي جهنم: 1- جهنم 2- لظي 3- حطمه 4- سعير 5- سقر 6- جحيم 7- هاويه ❇️ هفت وادي سلوك: 1- طلب 2- عشق 3- معرفت 4- استغنا 5- توحيد 6- حيرت 7- فقر وفنا ❇️ هفت مردان يا مردان خدا: 1- قطب  2- غوث  3- اخيار  4- اوتاد  5- ابدال   6- نقبا   7- نجبا ❇️ هفت خط يا هفت خط جام شراب:(از بالا به پايين جام) 1- جور  2- بغداد  3- بصره   4- ازرق  5- ورشكر (اشك)  6- كاسه گر 7- فرودينه هفت خط كسي است كه بسيار شراب مي نوشد و دراصطلاح حيله گرو گربز است. ❇️ هفت خط خوشنویسی 1- خط نسخ 2- خط تعلیق 3- خط رُقاع 4-  خط ریحانی 5- خط ثُلث 6- خط نستعلیق و ...    استاد شدن در هر خط کار سختی بوده و هست و نیاز به تمرین فراوان و گذراندن عمر دارد. از این رو به استاد سرآمد استاد هفت خط نیز گفته شده است. ❇️ هفت وسیله­ ی آرایش قدیم:   1- وسمه  2- سرخاب  3- حنا  4- سفیداب   5- سرمه  6-  زرک   7- غالیه زَرَک: ریزه‌های طلا یا ریزه‌های موادی شبیه طلا، یکی از هفت ماده آرایشی که زنان هنگام آرایش به صورت می‌زده‌اند. سرمه:  گرد نرم شده ي سولفور آهن يا نقره است و در قديم براي سياه كردن پلك ها و مژه ها به كار مي رفته است (كحل)  فرهنگ معين   توتيا: اكسيد طبيعي و ناخالص روي كه محلول آن گندزدايي قوي است. در قديم اين اكسيد را در جوش هاي بهاره و جوش هاي تراخمي به صورت گرد روي پلك ها مي پاشيدند اين ماده ي شفابخش در تعبير شاعرانه وسيله اي است براي روشنايي چشم. توتيا را با سرمه نبايد اشتباه گرفت.  فرهنگ معين سفیداب: گرد سفیدی که زنان برای آرایش و سفید کردن بر پوست صورت خود می‌مالند (فرهنگ بزرگ سخن، ذیل سفیداب). غالیه: دارویی بسیار خوشبو که در طب قدیم به کار می‌رفته و از ترکیب مشک و عنبر و چند چیز دیگر می‌ساختند و برای تقویت دماغ و قلب و تسکین سر درد به کار می‌بردند (فرهنگ بزرگ سخن، ذیل غالیه). @arayehha
فاصله‌گذاری ۳۰ عبارت پرکاربرد! فهرست زیر گروه‌های حرف‌اضافه‌ایِ* «با»دار و پرکاربردی است که همیشه و کاملاً بافاصله نوشته می‌‌شوند: با‌ آن‌که؛ با‌ آن‌همه؛ با‌ استفاده‌ از؛ با‌ این‌ ترتیب؛ با‌ این‌ تفاسیر؛ با‌ این‌ تفاصیل؛ با‌ این‌ حال؛ با‌ این‌که؛ با‌ این‌ وصف/ توصیف/ اوصاف؛ با‌ این‌همه؛ با‌ تکیه‌ بر؛ با‌ تمام‌ِ؛ با‌ توجه‌ به؛ با‌ عنایت‌ به؛ با‌ عنوان‌ِ؛ با‌ کمال‌ِ؛ با‌ کمک‌ِ؛ با‌ کوشش‌ِ؛ با‌ نهایت‌ِ؛ با‌ وجود‌ِ؛ با‌ وجود‌ این؛ با‌ وجود‌ این‌که؛ با‌ وجود‌ آن‌که؛ با‌ وجودی‌ که؛ با‌ هدف‌ِ؛ با‌ هم؛ با‌ همت‌ِ‌؛ با‌ همۀ؛ با‌ یاد‌ِ؛ با‌ یاری‌ِ. ★ گروه‌ حرف‌اضافه‌ای از یک حرف اضافۀ ساده یا مرکب و دست‌کم از یک واژه تشکیل شده‌است و در جمله، نقش نحوی مشخصی دارد،‌ مانند «با اشتیاق» که در این جمله قید است: هنگامه با اشتیاق به نمایشگاه کتاب می‌رود. ۱۴‌۰‌۳‌/۰‌۲/‌‌۲‌‌۲‌ سید محمد بصام @arayehha
✳️‍ واژه آرایی یعنی چه؟ آرایه‌ی تکرار با اهداف گوناگونی در نظم و نثر به‌کار رفته است؛یکی از این اهداف‌،تکرار واژه برای زیبایی کلام است؛واژه‌آرایی یعنی آرایش سخن از راه کاربرد چندباره‌ی واژه‌ای یگانه یا همنشین‌سازی دو یا چند واژه‌ی همگون و هم‌ پایه: دست خوبت را به دست من بده دست‌های ما پل پیوند ماست (سهیل محمودی) اَشکال واژه آرایی در شعر شاعران: واژه‌آرایی پیاپی:واژه‌آرایی پیاپی یعنی از پی آوردن چندباره‌ی واژه که در برخی از کتاب‌های بدیع تکرار و مکرّر نامیده شده،چه اگر هنرمندانه و بجا به‌کار رود،هم‌نوایی زیبا و گیرایی به سخن می‌دهد و هم آن‌را با تأکید همراه می‌سازد؛ برسان این بیت مولانا: آن سو مرو این سو بیا ای گلبن خندان من ای عقل عقل عقل من ای جان جان جان من برخی تطریز را نوعی تکرار دانسته‌اند. تکرار در اصطلاح معانی یکی از انواع اطناب است. (شریفی،فرهنگ ادبیات،1387،ص:35) آنچه را پاره‌ای از بدیعیان "تطریز" نامیده‌اند، گونه‌ی ویژه‌ای از واژه‌آرایی پیاپی است و به شماره‌ی واژه‌های از پی هم آمده که پیش از چند چیز بیاید و هر یک از این واژه‌ها، به یکی از آن چند چیز وابسته باشد گفته می‌شود؛ مثال: خیالم در دل و دل در دو زلفت پریشان در پریشان در پریشان (ربانی) (ابداع البدایع،شمس العلما،1377 ) ب)واژه‌آرایی پراکنده: واژه‌آرایی پراکنده یعنی آنجا که واژه‌ی تکرار شده پراکنده در چند جای سخن آمده باشد. الهی ندانم در جانی یا جان را جانی نه اینی نه آنی ای جان را زندگانی (خواجه عبدالله انصاری) این مدعیان در طلبش بیخبرانند آن را که خبر شد خبری باز نیامد (سعدی) ای چشم تو دل فریب و جادو در چشم تو خیره چشم آهو در چشم منی و غایب از چشم زان چشم همی‌کنم به هر سو (سعدی) (هنر سخن آرایی،راستگو،1382/ 33) اوج تکرار در سؤال و جواب است که اول مصراع‌های اول به‌گونه‌ای و اول مصراع‌های دوم به‌گونه‌ای دیگر تکرار شده است و ردیف هم در آخر شعر به موسیقی تکرار افزوده است؛حافظ: گفتم غم تو دارم ••• گفتا غمت سرآید گفتم که ماه من شو ••• گفتا اگر برآید گفتم ز مهرورزان رسم وفا بیاموز گفتا ز ماهرویان این کار کمتر آید گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم گفتا که کجرو است او وز راه دیگر آید (حافظ)  ( نگاهی تازه به بدیع،شمیسا،1383/ 28) ❇️ نگارش و تدوین : محمّدعزیززاده @arayehha
✳️ بیستون بی‌ستون نیست ❇️ «بیستون» نام کوهی در حوالی کرمانشاه است که در دورهٔ هخامنشی و به دستور داریوش بزرگ کتیبه‌ای بر روی آن حک شده است. ◀️ این واژه در قدیم به‌صورت «بَگ» (بَی) + «ـ ستان» بوده است. جزء نخست به معنی «خدا، یزدان، بَغ» از ریشهٔ «-بَگ» به معنی تقسیم کردن است و جزء دوم پسوند «جا و مکان» است؛ بنابراین، بیستون ازنظر واژگانی به‌معنی «جایگاه یزدان» و ازنظر مفهومی «جایگاه ستایش یزدان» است. @arayehba
✳️ اسب در شاهنامه و نام اسبان در شاهنامه ❇️ اسب در شاهنامه از جمله حیواناتی است که بیشترین تصویر را به خود اختصاص داده است. از جهت رنگ قدرت سرعت درشتی لاغری و ... ◀️ در شاهنامه با نام های فراوانی برای اسب برمی خوریم از جمله: پوینده: اسب دونده تندتاز: اسب دونده خشمگین پیل: اسب بزرگ گرگ: اسب خطرناک کشتی: اسب آب پیما شبدیز: اسب خسروپرویز شبرنگ: اسب تمام سیاه چرمه: اسب خاکستری رنگ خنگ : اسب سفید دیزه: اسب کشیده شولک: اسب تیز رو شیر : اسب شجاع ابلق: دو رنگ ابرش: اسبی باخالهای سفید پلنگ: اسب متکبر تازی: اسب لاغر اندام پور: اسب سرخ و قهوه ای بارگی: اسب قوی بارکش باره : اسب تیز رفتار و نیک بالا: اسب جنیبت اسب کتل و... @arayehha
؟ ✳️ خلاق المعانی لقب كمال الدین اسماعیل شاعر اصفهانی است سبب ملقب شدن او را به این لقب ، دكتر احسانی طباطبایی در كتاب چنته درویش چنین آورده است :  «علت آنكه به او خلاق المعانی گفته اند این بود كه رباعی گفته بود كه مصرع اولش این بوده :  « ای زلف تو هم چو مشك و روی تو چو خون » ولی وقتی خواست در مجلسی بخواند اشتباهی اینطور خواند كه :  « ای روی تو هم چو مشك و زلف تو چو خون» دید اشتباه كرده ولی دست پاچه نشد و بدون آنكه ذره ای مكث كند گفت :  می گویم و می آیمش از عهده برون! مشك است ولی نرفته در نافه هنوز خون است ولی آمده از نافه برون حضار كف زدند و گفتند خلق معنی كرده و از آن روز به خلاق المعانی مشهور شد. @arayehha
✳️ حبسیه یا زندان سرود ❇️ حبسیه یا زندان سروده یا زندان نامه،شعریست که در زندان یا مربوط به زندان سروده می شود و شاعر علت اسارت و بدبختی خود را در آن با صراحت بیان می کند. ◀️ درون مایه ی این حبسیه ها،شکوه از زندان،سختی و فشار غل و زنجیر،درد ناشی از شکنجه،آلودگی محیط،بدی غذا،بد رفتاری زندان بان،تنهایی و غیره است. ◀️ در گونه ای از حبسیه کسی ستوده یا مدح نمی شود و شاعر از هیچ کس طلب بخشایش نمی کند. در گونه ای دیگر که اعتذاریه یا پوزش نامه خوانده می شود- شعر،با ستایش از شاه یا کسی که به یاری او امید دارد آغاز می گردد و لحنی آرام و ترحم آمیز دارد. ◀️ حبسیه در قالب های مختلفی مثل:قصیده،غزل و رباعی یا قالب نیمایی سروده شده است. ◀️ شاعران حبسیه سرای معروف عبارتند از:ناصر خسرو،مسعود سعد سلمان،خاقانی،ملک الشعرای بهار،فرخی یزدی و مهدی اخوان ثالث @arayehha
✳️ مهم ترین و رایج ترین اضافه های تشبیهی: دریایِ دل (تشبیه دل به دریا) مس وجود (تشبیه وجود به مس) شراب وصل (تشبیه وصل به شراب) سیل فنا (تشبيه فنا به سیل) کمند نظر( تشبیه نظربه کمند) مرغ دل( تشبیه دل به مرغ) درخت مهربانی (تشبيه مهربانی به درخت) گوهر جان( تشبیه جان به گوهر) چراغ هدایت( تشبیه هدایت به چراغ) باردانش (تشبیه دانش به بار(ثمره) بند بلا (تشبيه بلا به بند) جام عشق( تشبیه عشق به جام) خانه دل( تشبیه دل به خانه) گلستان جهان (تشبیه جهان به گلستان) هلالِ ابرو (تشبیه ابرو به هلال) سپهر ديده (تشبیه دیده به سپهر) سلسله زلف (تشبیه زلف به سلسله زنجیر) صدف دهان ( تشبیه دهان به صدف) کوه صبر ( تشبیه صبر به کوه) چاه عالم (تشبیه عالم به چاه) دام جسم (تشبیه جسم به دام) تیرِسخن (تشبیه سخن به تیر) صدفِ دل (تشبیه دل به صدف) @arayehha
✳️ معانی «تا» در زبان فارسی 1ـ تا حرف ربط: تا بتوانی خداوند را بر آن دار که خون حسنک ریخته نیاید. (تاریخ بیهقی) 2ـ قطعه، تکّه: این هزار درم در تایی کاغذ پیچیدم تا چون روز شود به سلام شیخ روم و این سیم پیش وی نهم.( اسرارالتوحید) 3ـ طاقۀ جامه، تخته جامه: زرّ نیشابوری هزار هزار دینار و جامه‌های رومی و دیگر اجناس هزار تا.(تاریخ بیهقی) 4ـ پس از صفت شمارشی یا مبهم می‌آید و معنی عدد می‌دهد: اندر شکمش هست یکی جان و سه تا دل وین هر سه دل او را ز سه پاره سُتُخوانست(منوچهری) 5ـ چین، شکن، خَم: تا زدن، و روی هم برگرداندن. دوتا: خمیده : بزدچنگ واژونه دیو سیاه دوتا اندرآورد بالای شاه فکند آن تن شاهزاده به خاک به چنگال کردش کمرگاه چاک.(فردوسی) 6ـ مثل، مانند،نظیر،عدیل، لنگه: ـ من تای شما نیستم. ـ چون خواجه نظام نیست بزم آرایی بی صوت خوشش مباد خالی جایی هر ساز که هست تای آن بتوان یافت طنبور وی‌ست آنکه ندارد تایی (کاتبی) 7ـ تابه تا:جفت بی شباهت، به معنی لنگه به لنگه. 8ـ تار.مو.رشته ٔریسمان: و اگر یک تا موی بر سر پادشاه کژ گردد العیاذباﷲ خون دویست هزار مرد در این ولایت دو جو نیرزد. (اسکندرنامه) 9ـ تار،سیم (در آلات موسیقی ): مغنّی ملولم دوتایی بزن به یکتایی او که تایی بزن.(حافظ) 10ـ تا کردن: در تداول عامه به معنی رفتار است. خوب تا کردن: خوش رفتاری، بد تا کردن: بد تا کردن./ تا کردن به معنی کسی را از جایی گذراندن یا همراهی نیز است. او را از خیابان تا کرد. 11ـ به معنی زینهار، مبادا: به ساسانیان تا مدارید امید مجویید یاقوت از سرخ بید. (فردوسی) از جملۀ رفتگان این راه دراز باز آمده کیست تا بما گوید راز پس بر سر این دو راههٔ آز و نیاز تا هیچ نمانی که نمی یابی باز. (خیام) 12ـ گاهی معنی «مادام که» و «تا زمانی که» را دهد: تو تا زنده ای سوی نیکی گرای مگر کام یابی به دیگر سرای .(فردوسی) تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد. (سعدی) ❇️ منبع: لغت‌نامۀ دهخدا. @arayehha
✳️ واحدهای اندازه گیری در ایران باستان : 🔹ارش=ذراع 🔸یک بهر=۲/۷سانت 🔹یک گره=۵/۵سانت 🔸یک چارک=۲۵سانت 🔹یک ارج=۵۲سانت 🔸یک گز=۹۰سانت 🔹یک ذرع=۱۰۴سانت 🔸یک قفیس=۱۰۰متر 🔹یک جریب=۱۰۰۰متر 🔸یک فرسنگ=۴۸۰۰متر @arayehha
✳️ اطوار سبعه قلب نجم الدين رازي درباره ي اطوار دل به تفضيل سخن رانده است و براي قلب هفت طور قائل شده كه به اجمال عبارت اند از : «هر طور از اطوار دل معدن گوهري ديگرست كه الناس معدن كمعادن الذهب و الفضه» طور اول دل را صدر گويند و آن معدن گوهر اسلام است و هر وقت كه از نور اسلام محروم ماند ، معدن ظلمت كفرست و محل وساوس شيطان . طور دوم را از دل «قلب» خوانند و آن معدن ايمانست و محل نور عقل است و محل بينايي است . طور سوم شغاف است و آن معدن محبت و عشق و شفقت بر خلق است كه «قد شغفها حبا» و محبت خلق از شغاف نگذرد . طور چهارم را «فؤاد» گويند كه معدن مشاهده و محل رؤيت است . طور پنجم را «حبه القلب» گويند كه معدن محبت حضرت الوهيت است و خاصان راست كه محبت هيچ مخلوق را درو گنج نيست . طور ششم را «سويدا» گويند و آن معدن مكاشفات غيبي و علوم لدني است و منبع حكمت و گنجينه خانه اسرار الهي و در وي انواع علم كشف شود كه ملايكه از آن محرومند . و طور هفتم را «مهجه القلب» گويند و آن معدن ظهور انوار تجلي هاي صفات الوهيت است . ❇️ مرصادالعباد @arayehha